eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
719 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو دریغا...! که مردم در بندِ آن نیستند که چیزی بدانند! @sarire_kelk
هو دریغا ندانی که چه می‌گویم! آفتابِ«ألله نورُ السَّمواتِ والأرض» بی آیینه‌ی جمال‌ِ "محمّد رسولُ‌الله"دیدن، دیده بسوزد، به واسطه‌ی آیینه،مطالعه‌ی جمال آفتاب توان‌کردن علی‌الدوام؛ بی‌آیینه، معشوق دیدن محالست و در پرده‌دیدن ضرورت باشد @Analhaghhoo
هو دریغا عاشق را بلایی سخت‌تر و عظیم‌تر از آن نباشد که از روی معشوق دور افتد، و به هجران مبتلا شود؛ و آنگاه با نااهلان گرفتار شود، او را دو بلا باشد: یکی فراق معشوق، و دیگر دیدنِ نااهلان. مگر که مصطفی از اینجا گفت که "ما أوذِیَ نبیّ مِثْلَ ما اوذِیْتُ" گفت: هیچ بلا و رنجی هیچ پیغامبری را چون بلا و رنج من نبود. 📕 تصحیح: عفیف عسیران ص۲۰۳ @sarire_kelk
هو ﷽ ای عزيز ! حجِ صورت، كار همه كس باشد، اما حج حقيقت، نه كار هر كسي باشد. در راه حج زر و سيم بايد فشاندن، در راه حق جان و دل بايد فشاندن، اين كه را مسلم باشد ؟ آن را كه از بند جان برخيزد، ( مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ) اين باشد. در هر فعلي و حركتي در راه حج سِرّي و حقيقتي باشد، اما كسي كه بينا نباشد خود نداند. ..               
هو تو را در بوتۀ عشق نهند تا آتش، تو را سوخته گرداند؛ چون سوخته شدی؛ نور باشی «نورٌ علی نورِ یهدی اللّهُ لِنوره مَنْ یَشاء»
هو ‌ با تو گفته‌ام که شوق از رؤیت و حضور خیزد نه از غیبت و هجران.
هو ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند چون آتش عشق تو را حاصل شد، هیزمِ تنِ تو سوخته گردد. آنگه تو نمانی، عشق مانَد! تو ندانی، عشق داند! چون خود را به خود یافتی از خودی خود خلاص یافتی ... شرح گیسودراز بر
هو ‌ گفتند : عشق چیست ؟ گفت : العِشقُ شَبَکةُ الحَقّ . عشق دام خداوند است " تو دام رسالت و دعوت بنه، آن کس که صید ما باشد دام ما خود داند و در بیگانگان مرا خود هیچ طمعی نیست"
هو  از مصطفی-ص- بشنو آنجا که گفت: «رَأیتُ رَبَّ العِزَّة عَلَی صُورَةِ أُمّی» یعنی خدا را بر صورتِ مادرِ خود دیدم
هو دانی که جمال اسلام چرا نمی‌بینیم؟! از بهر آنکه بت‌پرستیم، و از این قوم شده‌ایم که: «هؤلاء قومنا اتخذوا مِن دونِه آلهة». بت نفس اماره را معبود ساخته‌ایم. «أَفَرَأَيت مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَواهُ» همین معنی دارد. جمال اسلام آنگاه بینیم که رَخت از معبود هوایی به معبود خدایی کشیم. عادت‌پرستی را مسلمانی چه خوانی؟! اسلام آن باشد که خدا را منقاد باشی، و او را پرستی؛ و چون نفس و هوا را پرستی بنده‌ی خدا نباشی. از مصطفی علیه السلام بشنو که چه می‌گوید: «الهوى أبغَضَ إِله عِبدَ في الارض» گفت: بدترین خدای را که در زمین می‌پرستند هوا و نفس ایشان باشد. 📕 تصحیح: عفیف عسیران ص۶۸ @sarire_kelk
هو ‏سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقل‌ها افزون آید. دریغا همه جهان و جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی. ‏‌
‍ ﷽ حقیقت نام حزبِ مُعیّنی نیست؛ راه خدا در دل است و یک قدم است: «دَعْ نَفْسَكَ وَتَعالْ» نفست را بگذار وبیا! خود را از همه‌ی آلودگی‌ها بری و پاک كن، و بالاترین رذیلت كه منیّت است و آن اساسِ تمام بدبختی‌هاست از خود بیرون بریز و آن گاه به جوارِ قُرب حركت كن…. @khaksarx
دریغا هرگز ندانسته ‌ای که قلب لطیفه است و از عالم علوی است و قالب کثیف است و از عالم سفلی است. خود هیچ الفت و مناسبت میان ایشان نبود و نباشد؛ واسطه و رابطهٔ میان دل و قالب برگماشتند که «إنَّ اللّهَ یَحولُ بَیْنَ المَرْءِ و قَلْبِه» تا ترجمان قلب و قالب باشد تا آنچه نصیب دل باشد دل با آن لطیفه بگوید و آن لطیفه با قالب بگوید. @FEshragh
هو دریغا از عشق چه توان گفت…؟! و از عشق چه نشان شاید داد…؟ و چه عبارت توان کرد…؟! در عشق قدم نهادن کسی را مسلّم شود که با خود نباشد ؛ و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است؛ هرجا که باشد، جز او رَختِ دیگری ننهد. هرجا که رسد سوزد، و به رنگ خود گرداند.
هو تفاضلِ فضایل آدمیان هیچ چیز از مانند خود به هزار قیمت افزونی ندارد مگر آدمی. که مرد باشد که فضیلت دارد بر دیگری به هزار درجه، و باشد که به هفتادهزار درجه قیمت دارد، و باشد که به دو جهان قیمت دارد، و باشد که به نجاستِ خود، دارد. چنانکه همّت باشد، قیمت باشد؛ و هر که همّت او خوردن باشد، قیمت او فارغ شدن از نجاست باشد! 📕 تصحیح: عفیف عسیران ص۲۵۴ @sarire_kelk
هو «ای عزیز، حکمت آن باشد که هرچه هست و بود و شاید بود، شاید و شایستی که به خلاف آن، بودی. سفیدی، هرگز بی‌ سیاهی نشایستی، آسمان، بی‌ زمین لایق نبودی، جوهر، بی‌ عَرَض متصور نشدی، محمد، بی ابلیس، نشایستی، طاعت، بی عصیان، و کفر، بی ایمان صورت نبستی. و همچنین جمله‌ی «و بضدّها تتبيَّن الاشياء»، این بُوَد. ایمانِ محمد، بی کفرِ ابلیس نتوانست بودن. اگر ممکن باشد که خدا خالقِ باری نباشد، ممکن باشد که محمد و ایمان محمد(ص) نباشد و اگر جبار و متکبر و قهار نبندد، ممکن است ابلیس و کفر او نباشد. پس پدید آمد که سعادت محمد بی شقاوت ابلیس نبُوَد؛ و معنای «ما مَن نَبیّ الا وَ لَه نَظير فی امّته» این باشد. هیچ ولیّ نباشد الّا که فاسقی ملازم روزگارِ او بُوَد. و نبیّ، هرگز بی غافل نباشد و صادق، هرگز بی فاسق نباشد.» 📕 ص۲۲۹ @sarire_kelk