eitaa logo
پیر طریقت
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
777 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو ✨ محک  محبت دانى که چه آمد؟ یکى بلا و قهر، و دیگر ملامت و مذلّت. گفتند: اگر دعوى عشق ما می‌کنى، نشانى باید. محک  بلا و قهر و ملامت و مذلّت، بر وى عرض کردند؛ قبول کرد، در ساعت، این دو محک گواهى دادند که نشان عشق صدق است. هرگز ندانى که چه می‌گویم! در عشق جفا بباید، و وفا بباید تا عاشق، پخته لطف و قهر معشوق شود؛ و اگر نه، خام باشد و از وى چیزى نیاید. https://t.me/Analhaghhoo
هو جوانمردا معشوق به‌همگی خود جمال است و کمال است و جلال است. تو کجایی؟ چرا به‌همگی خود ادراک نباشی؟ همه دیده باش تا او جمال بنماید. همه گوش باش تا او همه نطق شود. همه سوال باش که او همه اجابت است  
هو اگر کسی گوید که مسلم است که راهی هست که از سلوک آن را بنده به خدا رسد، ولیکن اول باید مرا یقین شود که آن راه موسی است یا راه عیسی یا راه محمد تا سلوک کنم. و پیش از یقین سلوک نکنم. این‌جا معلوم است که این مرد را این کار ننهاده‌اند که این راه رود چه اگر او را نهاده بودندی این خاطر بر وی مستولی نشدی.
هو حسین منصور را قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ پرسیدند لذت عشق در کدام وقت کمال گیرد فرمود: در آن ساعت که معشوق بساط سیاست گسترده باشد و عاشق را برای قتل حاضر کرده و این در جمال او حیران شود و گوید: او بر سر قتل و من در او حیرانم               کان راندن تیغش چه نکو می‌راند
هو هرچند که می‌کوشم که از عشق درگذرم،   عشق مرا شیفته و سرگردان می‌دارد؛ و با این همه او غالب می‌شود و من مغلوب.         با عشق کی توانم کوشید؟!      تمهیدات    
هو عشق ،،، سلطان است ، آنجا فروآید که خواهد .
هو ‏سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقل‌ها افزون آید. دریغا همه جهان و جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی. ‏‌
دریغا هرگز ندانسته ‌ای که قلب لطیفه است و از عالم علوی است و قالب کثیف است و از عالم سفلی است. خود هیچ الفت و مناسبت میان ایشان نبود و نباشد؛ واسطه و رابطهٔ میان دل و قالب برگماشتند که «إنَّ اللّهَ یَحولُ بَیْنَ المَرْءِ و قَلْبِه» تا ترجمان قلب و قالب باشد تا آنچه نصیب دل باشد دل با آن لطیفه بگوید و آن لطیفه با قالب بگوید. @FEshragh
هو دریغا از عشق چه توان گفت…؟! و از عشق چه نشان شاید داد…؟ و چه عبارت توان کرد…؟! در عشق قدم نهادن کسی را مسلّم شود که با خود نباشد ؛ و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است؛ هرجا که باشد، جز او رَختِ دیگری ننهد. هرجا که رسد سوزد، و به رنگ خود گرداند.