eitaa logo
پیر طریقت
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
777 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند." عطار مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا
هو " ذکر حق پاک است چون پاکی رسید    رخت بر بندد برون آید پلید    می گریزد ضدها از ضدها    شب گریزد چون بر افروزد ضیا    چون بر آید نام پاک اندر دهان    نی پلیدی ماند و نی اندهان" دفترسوم 📘یاد خداوند نازل کننده ی پاکی است    و چون پاکی در رسد، پلیدی می رود.    اضداد از ضد خود می گریزند. همچنان    که با رسیدن نورخورشید شب می رود.    پس آوردن نام خداوند ناپاکی ها و    غصه ها را از بین می برد...
هو یکی مرا پرسید که ابلیس کیست؟ گفتمی: تو. اگر گفتی (که) جبرئیل کیست؟ گفتمی: تو. بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی موسی و فرعون در هستی توست باید این دو خصم را در خویش جست
هو راهِ لَذَّت از دَرون دان نَز بُرون اَبْلَهی دان جُستنِ قَصر و حُصون
هو عشق هایی کز پی رنگی بود عشق نبود، عاقبت ننگی بود 📘عشق هایی که به خاطر رنگ و روی کسی باشد ، به خاطر جمال و چهرهء ظاهری کسی باشد ، به خاطر خط و خال و ابروی کسی باشد ، این چیزها عشق نیست ، اینها دوست داشتن نیست و اینها حالاتی است که از تردامنی و آلودگی و آلایش و در نتیجه از ننگ و رسوایی در می آورد و از طرفی نیز صورت های ظاهر پایدار نیستند و جمال مثل شکوفه و گل شبیه هست که همواره طراوت و شادابی ندارد و یکدفعه تکیده میشود و ریخته میشود و خزانی و خزان زده میشود و آن وقت هست که این عشق ها و دوس داشتن ها تبدیل به ننگ و عار میشود و طرف مقابل عارش می آید که با معشوق دیروزی حتی یک نفس، همنفس باشد. دوس داشتنی هایی که به دنبال رنگ و روی آدمی باشد ، عشق نیست بلکه عاقبت سبب ننگ و عار آدمی میشود.
هو تشنگان گر آب جویند از جهان آب هم جوید به عالم تشنگان
هو " ای خنک آن را که او ایام پیش    مغتنم داند گزارد وام خویش " دفتردوم 📘چه با سعادت است آنکه عمر باقی-    مانده ی خود را عزیز بدارد, آنچنان    که بایدقدربداند و وظیفه ی سپاس    خویش را ادا کند...
در این دنیا همه چی برعکس نامیده شده آنکس که از همه بنده تر است و گرفتار دنیا نامش را گذاشته اند صاحب و مالک دنیا در صورتیکه او غلام دنیاست مدتی از دام این نامگذاری های پر نیرنگ و حیله خودت را نجات بده و قبل از مرگت آزاده زندگی کن عکس می دان نقش دیباجه جهان نام هر بنده جهان ، خواجه جهان مدتی بگذار این حیلت پذی چند دم پیش از اجل آزاد زی
بند بگشا باش ازاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر گر بریزی بحر را در کوزه‌ای چند گنجد قسمت یک روزه‌ای کوزه‌ی چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد
هو " عزت مقصد بود ای ممتحن    پیچ پیچِ راه و عقبه و راهزن" دفترپنجم 📘سختی های راه نشان از بزرگیِ    مقصدی دارد که به سوی آن    می روی...
هو دشنه ی تیز دست انسان سیاه مَست دادن بهتر از آموختن علم به نااهل است!
هو عشق بر هیچ بنیادی استوار نیست, دریاییست بی پایان, بدون آغاز و پایان در نگنجد عشق در گفت و شنید عشق دریاییست قعرش ناپدید جوهر عشق قدیم است