هو
جماعتی مسلمان برونانِ کافراندرون، مرا دعوت کردند. عذرها گفتم. میرفتم در کلیسیا، کافران بودندی دوستانِ من، کافربرون، مسلمان اندرون. گفتمی: چیزی بیارید تا بخورم، ایشان به هزار سپاس بیاوردندی و با من افطار کردندی و خوردندی و همچنان روزه دار بودندی.
#شمس_تبريزى
هو
مشایخ قدیم خراسان [غالباً امّی] بودند. بایزید بسطامی امّی بود و ابوالحسن خرقانی امی بود و لقمان سرخسی و معشوق طوسی و عبدالرحیم اصطخری و شیخ ابراهیم مجذوب و بابا طاهر عریان و بسیاری دیگر نیز چنان بودند بیشتر متکی به تجربهی درونی و انکشاف معنوی، و کمتر شیفتهی درس و دفتر و کتاب. آنها نَفَسِ گرمِ انسانِ بالغِ رسیدهی حیّ و حاضر را بر کلمات منقول از مردگان و نقشبسته بر اوراقِ بیروح کتاب ترجیح میدادند. درویشی پیشِ سریِسقطی آمد. سری از او پرسید: «شاگردیِ که کردهای؟ گفت: به هرات مرا استادی است که فرایضِ نمازِ مرا به وی میباید آموخت، اما علم توحید او مرا تلقین میکند». (نفحات، ص۵۱) بایزید بسطامی نیز به نقل جامی دربارهی استاد خود بوعلیسندی میگوید: «من از ابوعلی علم فنا در توحید میآموختم، و ابوعلی از من الحمد و قلهوالله». (نفحات، ص۵۶) و خواجه عبدالله انصاری دربارهی ابوالحسن خرقانی مینویسد که: «وی امّی بود، الحمد بنمیدانست». (طبقات انصاری، ص۵۱۰) و عینالقضات از استاد خود شیخ برکهی همدانی میگوید: «برکه جز سورهای چند از قرآن یاد ندارد و آن نیز بشرط باز نتواند خوانْد، و قال يقول ندانَد که چه بوده، وگر راست پرسی حدیث موزون به زبانِ همدانی هم نداند کردن»، اما این آدم بیسواد را عینالقضات سرآمد دوران خود میشمارد و میگوید او اگرچه ظاهر قرآن را درست نمیتواند بخواند «ولیکن میدانم که قرآن او داند درست، و من نمیدانم». و اگر هم چیزی میدانم آن را از او آموختهام، نه از راه تفسیر و غیرِ آن دانستهام، از راهِ خدمت او دانستهام». (نفحات، ص۴۱۹)
اقطاب و ابدال آذربایجان بیشتر از همین قماش بودند. به تعبیر شمستبریز آنها امّی بودند اما عامی نبودند.
✍ #استاد_محمدعلی_موحد
📕 #شمس_تبریزی
چاپ دوم۱۳۷۶، ص۱۶
@sarire_kelk
هو
یکی مرا پرسید که ابلیس کیست؟
گفتمی: تو.
اگر گفتی (که) جبرئیل کیست؟
گفتمی: تو.
#شمس_تبریزی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
موسی و فرعون در هستی توست
باید این دو خصم را در خویش جست
#مثنوی_مولانا
هو
تاثیر همنشینی با بزرگان
از خاکدان تیره رَسته
در صحبتِ آبِ لطیفِ جانفزا مقیم شده
و آن دریا:
بندهای باشد از بندگان خدا.
#شمس_تبریزی
مقالات شمس تبریزی
تصحیح اشرفی و جمالپور، ص: 177
در مصاحبت بودن با بزرگان آنقدر تاثیر زیاد و عمیق دارد که شمس از آن به عنوان "از خاک بیرون آمدن و کنار آب لطیف قرار گرفتن" تعبیر کرده است و چه تعبیری زیباتر از این؟
هو
عقل تا درگاه ره میبرد
اما اندرونِ خانه ره نمیبرد.
آنجا عقل حجابست و
دل حجاب و
سر حجاب.
#شمس_تبريزى
https://t.me/Analhaghhoo
هو
خوش باش که خوشْ نهاد باشد صوفی
از باطن خویشْ شاد باشد صوفی
صوفی صاف است غم بَرو نَنشیند
کیخُسرو و کیقُباد باشد صوفی
#رباعی_مولانا
خوشی من از نهاد من, رنج من از نهاد من است.
#شمس_تبریزی
هو
یکی پرسید که چه کنم که به تو رسم؟ گفت: تن بگذار و بیا. حجاب بنده از خدا تن است.
تن چهار چیز است: فرج است و گلو و مال و جاه.
#شمس_تبریزی
هو
قومی مقلّد دلند، قومی مقلّد صفا، قومی مقلّد مصطفی، قومی مقلّد خدا. از خدا روايت كنند. قومی هم مقلّد خدا نباشند، از خدا روايت نكنند، از خود گويند.
#شمس_تبريزى
هو
كسی می خواستم از جنس خود كه او را قبله سازم، و روی بدو آرم كه از خود ملول شده بودم - تا تو چه فهم كنی از اين سخن
كه می گويم كه از خود ملول شده بودم؟-اكنون چون قبله ساختم، آنچه من می گويم فهم كند و دريابد.
#شمس_تبريزى
هو
در این دنیا،
بیش از ستاره های آسمان،
مرشد نما و شیخ نما هست.
مرشد حقیقی آن است که تو را به دیدنِ درونِ خودت و کشف کردنِ زیبایی های باطنت رهنمون می شود.
نه آن که به مرید پروری مشغول شود.
#شمس_تبریزی
@sufianehh
هو
مقصود از وجود عالم
ملاقات دو دوست بود
که روی در هم نهند
جهت خدا
دور از هوا
#شمس_تبریزی
هو
همه را در خود بينی، از موسی و عيسی و ابراهيم و نوح و آدم و حوا و ايسيه و دجّال و خضر و الياس، در اندرون خود بينی.
تو عالَم ِ بي كرانی،چه جای آسمان هاست و زمين ها؟
#شمس_تبريزى
هو
چون در دریا افتاد، اگر دست و پای زند، دریا در هم شکندش، اگر خود شیر باشد. الّا خود را مرده سازد.
عادت دریا آنست که تا زنده است او را فرو می برد، چندانکه غرقه شود و بمیرد. چون غرقه شد و بمرد برگیردش و حمّالِ او شود.
اکنون از اوّل خود را مرده سازد، و خوش بر روی آب می رود.
#شمس_تبريزى
هو
«خَلَل از اینست که
خدا را به نظرِ محبت نمینگرند،
به نظرِ علم مینگرند،
و به نظرِ معرفت،
و نظرِ فلسفه!
نظر محبت کار دیگرست.»
📕 #مقالات
✍ #شمس_تبریزی
تصحیح محمدعلی موحد
ص۱۰۵
@sarire_kelk
هو
سماعی است كه فريضه است و آن سماع اهل حال است، كه آن فرض عين است، چنانكه پنج نماز و روزه ی رمضان، و چنانكه آب و نان خوردن به وقت ضرورت.
فرض عين است اصحاب حال را، زيرا مددِ حيات ايشان است.
#شمس_تبريزى
هو
در بند آن باش که بدانی که من کی ام و چه جوهرم؟
و به چه آمدم و کجا می روم؟
و اصل من از کجاست؟
و این ساعت در چه ام؟
و روی به چه دارم؟
#شمس_تبريزى
هو
آن کس که به صحبت من ره یافت، علامتش آن است که صحبت دیگران بر او سرد شود و تلخ شود.
نه چنان که سرد شود و هم چنین صحبت می کند، بلکه چنان که نتواند با ایشان صحبت کردن.
#شمس_تبريزى
هو
همه را در خود بینی
از موسی و عیسی و ابراهیم و نوح و آدم و حوا و آسیه و خضر و الیاس و فرعون و نمرود،
تو عالم بیکرانی . . .
همهی عالم در توست
چون خود را شناختی،
همه را شناختهای
پس اینقدر عمر که تو را هست،
در تفحص حال خود خرج کن
در تفحص عالم چرا خرج میکنی؟
شناخت خدا عمیق است؟
ای انسان، عمیق تویی
اگر عمقی هست در توست!
#شمس_تبريزي
هو
آنکس که به صحبت من رَه یافت
علامتش آن است که
صحبت دیگران بر او سرد شود و تلخ شود
نه چنان که سرد شود و همچنین صحبت می کند
بلکه چنان که نتواند با ایشان صحبت کردن.
#شمس_تبریزی
هو
#شمس_تبریزے :
من کودڪ بودم خدا را میدیدم،
ملڪ را میدیدم، مغیباتاعلے و اسفل
را مشاهده میکردم.
گمان میبردم جمله مردمان همچنان
میبینند ، آخر معلوم شد که نمیدیدهاند..
📖از کتاب #ملت_عشق
https://t.me/Analhaghhoo
هو
ترا می بايست آمدن به زيارت بی آنكه بفرستند.
عشق اين باشد.
#شمس_تبريزى
https://t.me/Analhaghhoo