زیر چادرش چیزی قایم کرده، آرام به طرف دخترانم آمد، از زیر چادر لقمه نانی در آورد و به کدامشان یکی داد. او که رفت، داشتم روایتش را می نوشتم. زنی دیگری آمد که از کنارمان رد شود دختر کوچکم را که در حال آب خوردن بود ندید و نقش زمینش کرد. عذری خواست و رفت.
دو سه دقیقه ای بیشتر نگذشته بود که با گیره ای که خریده بود آمد و دوباره عذرخواهی کرد.
#بزرگداشت #شهید_جمهور و همراهان
#شهید_قدیمی
| #زنجان
#شهید_خدمت
#شهید_رئیسی_عزیز
💌 شما هم راوی این لحظهها باشید و روایتهایتان را در پیامرسانهای ایتا و بله، با ما به اشتراک بگذارید.
🆔 @H_honar_znj
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_زنجان بپیوندید
➕@hoseinieh_honar_zanjan
در حیرتم، قلمم به نوشتن نمی رود. صبح که تصمیم گرفتم بیایم تشییع شهید بهروز قدیمی، توی روستایشان دَرَسَجین ابهر، با خودم فکر می کردم نهایتا در یک روستا با مهمان ها و... دو سه هزار نفری جمع می شوند و تمام.
از زنجان آمدیم ابهر، از ابهر که درآمدیم سمت درسجین ترافیک سنگینی بود، ماشین ها کیپ هم حرکت می کردند و نیم ساعتی طول کشید تا ده کیلومتر بیاییم جلوتر. در سه کیلومتری روستا راه بسته بود و باید پیاده ادامه می دادیم. یک ساعت و نیم هم پیاده پیخ و خم روستا را بالا آمدیم تا به محل دفن رسیدیم. جز با پیاده روی اربعین نمی شود این سیل جمعیت را توصیف کرد، خاصیت خون شهید است که دل ها را با خودش می برد. مردم از کوه و دشت و از لای تیغ ها و خار ها بالا می آمدند تا گمشده خودشان را پیدا کنند.
#روستای_دَرَسَجین
#ابهر
#بزرگداشت #شهید_جمهور و همراهان
#شهید_قدیمی
| #زنجان
#شهید_خدمت
#شهید_رئیسی_عزیز
💌 شما هم راوی این لحظهها باشید و روایتهایتان را در پیامرسانهای ایتا و بله، با ما به اشتراک بگذارید.
🆔 @H_honar_znj
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_زنجان بپیوندید
➕@hoseinieh_honar_zanjan