✅# جریان شهادت، دفن و جلوگیری امیرالمومنین(ع) از نبش قبر حضرت زهرا(س)
🔹
🔸 ابو جعفر طبرى امامى در دلائل الامامة از امام صادق علیه السّلام روایت كرده است:
حضرت فاطمه علیها السّلام روز سه شنبه، سوم ماه جمادى الثانى سال یازدهم هجرى از دنیا رحلت نمود. علّت وفات آن حضرت همان ضربهاى بود كه قنفذ غلام خلیفه دوم به امر او وارد كرده بود.
حضرت زهرا به علت آن ضربه محسن را سقط نمود و بدین جهت به شدّت بیمار شد و اجازه نداد احدى از آن افرادى كه وى را اذیت كرده بودند نزد او وارد شوند.
آن دو نفر كه از اصحاب پیامبر خدا بودند (خلیفه اول و دوم) از حضرت على علیه السّلام تقاضا نمودند نزد فاطمه براى ایشان شفاعت نماید.
حضرت امیر براى آنان اجازه گرفت و به حضور آن حضرت رفتند و گفتند: اى دختر پیغمبر! حال شما چطور است؟
فرمود: خداى را شكر، خوبم. آنگاه به ایشان فرمود: آیا نشنیدید كه پیامبر خدا میفرمود: فاطمه پارهاى از تن من است، كسى كه او را اذیت كند مرا اذیت كرده و كسى كه مرا اذیت كند خداوند را اذیت كرده؟ گفتند: شنیدهایم.
فرمود: به خداوند سوگند كه شما مرا اذیت كردهاید. آنان از نزد فاطمه خارج شدند در حالى كه آن بانو همچنان بر آنان خشمناك بود.
محمّد بن همام میگوید: روایت شده: حضرت فاطمه در روز بیستم ماه جمادى الآخر از دنیا رحلت نمود. عمر مباركش هجده سال و هشتاد و پنج روز بود. حضرت على علیه السّلام آن بانو را غسل داد. به هنگام غسل دادن وى غیر از حضرت على علیه السّلام، حسنین علیهما السّلام، زینب، امّ كلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عمیس كسى دیگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنین علیهما السّلام به جانب بقیع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارك خواندند، كسى از فوت ایشان مطّلع نشد، احدى از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادى كه گفته شد. على علیه السّلام بدن مباركش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان كرد. صبح آن شبى كه فاطمه علیها السّلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جدید در قبرستان بقیع مشاهده میشد.
هنگامى كه مسلمانان از رحلت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقیع شدند با چهل قبر جدید مواجه گردیدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از میان آن چهل قبر تشخیص دهند.
عموم مردم از این مصیبت ضجّه كردند و یك دیگر را ملامت نمودند و گفتند: پیغمبر شما بیش از یك دختر یادگارى ننهاد، فاطمه رحلت كرد و دفن شد و شما به هنگام مردنش حاضر نشدید، نماز بر جنازهاش نگذاشتید و محل قبر او را هم نمىدانید! زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنید كه این قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه را به دست بیاوریم و بر بدن او نماز بخوانیم و قبرش را زیارت كنیم.
هنگامى كه خبر این توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام رسید، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بیرون زده، قباى زرد رنگى پوشیده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى میپوشید و دست بر ذو الفقار گرفته بود، آمد تا وارد بقیع شد. شخصى به میان مردم رفت و گفت: این على بن ابى طالب است كه با این حالت آمده و سوگند میخورد كه اگر یك سنگ از این قبور جابجا شود شمشیر را در میان همه شما بگذارد و تا آخرین نفر شما را نابود نماید.
خلیفه دوم در حالى كه با یارانش بود، با حضرت امیر علیه السّلام ملاقات كرد و گفت:
اى ابو الحسن! چه منظور دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه را میشكافیم و بر جنازهاش نماز میگزاریم.
حضرت امیر لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمین زد و فرمود:
اى ابو السوداء! من حقّ (یعنى مقام خلافت) خود را بدین جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دین خویش برگردند.
اما در باره قبر فاطمه: به حقّ آن خدایى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و یارانت راجع به این قبرها عملى انجام دهید زمین را از خون شما سیراب خواهم كرد. فلان! از این خیال در گذر! پس از خلیفه دوم خلیفه اول با حضرت امیر ملاقات نمود و گفت:
اى ابو الحسن! تو را به حقّ پیغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند میدهم كه از خلیفه دوم دست بردارى، زیرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمیپسندى خوددارى میكنیم.
راوى میگوید: على علیه السّلام خلیفه دوم را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود بازنگشتند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَحْمَدَ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُبِضَتْ فَاطِمَةُ ع فِی جُمَادَى الْآخِرَةِ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ ك
َانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَ وَ كَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ص سَأَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص أَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَأَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالا لَهَا كَیْفَ أَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَّ یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ قَالا بَلَى قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا ع وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیْهِمَا قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ وَ رُوِیَ أَنَّهَا قُبِضَتْ لِعَشْرٍ بَقِینَ مِنْ جُمَادَى الْآخِرَةِ وَ قَدْ كَمَلَ عُمُرُهَا یَوْمَ قُبِضَتْ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ خَمْساً وَ ثَمَانِینَ یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ أَبِیهَا فَغَسَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ لَمْ یَحْضُرْهَا غَیْرُهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ زَیْنَبُ وَ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةُ جَارِیَتُهَا وَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ وَ أَخْرَجَهَا إِلَى الْبَقِیعِ فِی اللَّیْلِ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ صَلَّى عَلَیْهَا وَ لَمْ یَعْلَمْ بِهَا وَ لَا حَضَرَ وَفَاتَهَا وَ لَا صَلَّى عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْ سَائِرِ النَّاسِ غَیْرُهُمْ وَ دَفَنَهَا بِالرَّوْضَةِ وَ عَمَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا وَ أَصْبَحَ الْبَقِیعُ لَیْلَةَ دُفِنَتْ وَ فِیهِ أَرْبَعُونَ قَبْراً جُدُداً وَ إِنَّ الْمُسْلِمِینَ لَمَّا عَلِمُوا وَفَاتَهَا جَاءُوا إِلَى الْبَقِیعِ فَوَجَدُوا فِیهِ أَرْبَعِینَ قَبْراً فَأَشْكَلَ عَلَیْهِمْ قَبْرُهَا مِنْ سَائِرِ الْقُبُورِ فَضَجَّ النَّاسُ وَ لَامَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ قَالُوا لَمْ یُخَلِّفْ نَبِیُّكُمْ فِیكُمْ إِلَّا بِنْتاً وَاحِدَةً تَمُوتُ وَ تُدْفَنُ وَ لَمْ تَحْضُرُوا وَفَاتَهَا وَ الصَّلَاةَ عَلَیْهَا وَ لَا تَعْرِفُوا قَبْرَهَا ثُمَّ قَالَ وُلَاةُ الْأَمْرِ مِنْهُمْ هَاتُمْ مِنْ نِسَاءِ الْمُسْلِمِینَ مَنْ یَنْبُشُ هَذِهِ الْقُبُورَ حَتَّى نَجِدَهَا فَنُصَلِّیَ عَلَیْهَا وَ نَزُورَ قَبْرَهَا فَبَلَغَ ذَلِكَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَخَرَجَ مُغْضَباً قَدِ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَ دَرَّتْ أَوْدَاجُهُ وَ عَلَیْهِ قَبَاهُ الْأَصْفَرُ الَّذِی كَانَ یَلْبَسُهُ فِی كُلِّ كَرِیهَةٍ وَ هُوَ مُتَوَكِّئٌ عَلَى سَیْفِهِ ذِی الْفَقَارِ حَتَّى وَرَدَ الْبَقِیعَ فَسَارَ إِلَى النَّاسِ النَّذِیرُ وَ قَالُوا هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَدْ أَقْبَلَ كَمَا تَرَوْنَهُ یُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ حُوِّلَ مِنْ هَذِهِ الْقُبُورِ حَجَرٌ لَیَضَعَنَّ السَّیْفَ عَلَى غَابِرِ الْآخِرِ فَتَلَقَّاهُ عُمَرُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ قَالَ لَهُ مَا لَكَ یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ اللَّهِ لَنَنْبُشَنَّ قَبْرَهَا وَ لَنُصَلِّیَنَّ عَلَیْهَا فَضَرَبَ عَلِیٌّ ع بِیَدِهِ إِلَى جَوَامِعِ ثَوْبِهِ فَهَزَّهُ ثُمَّ ضَرَبَ بِهِ الْأَرْضَ وَ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ السَّوْدَاءِ أَمَّا حَقِّی فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ یَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِینِهِمْ وَ أَمَّا قَبْرُ فَاطِمَةَ فَوَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیٍّ بِیَدِهِ لَئِنْ رُمْتَ وَ أَصْحَابُكَ شَیْئاً مِنْ ذَلِكَ لَأَسْقِیَنَّ الْأَرْضَ مِنْ دِمَائِكُمْ فَإِنْ شِئْتَ فَاعْرِضْ یَا عُمَرُ فَتَلَقَّاهُ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ بِحَقِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ بِحَقِّ مَنْ فَوْقَ الْعَرْشِ إِلَّا خَلَّیْتَ عَنْهُ فَإِنَّا غَیْرُ فَاعِلِینَ شَیْئاً تَكْرَهُهُ قَالَ فَخَلَّى عَنْهُ وَ تَفَرَّقَ النَّاسُ وَ لَمْ یَعُودُوا إِلَى ذَلِكَ.
--------------------------------------------------
📘 دلائل الامامة، ص 45 و 46 و 47
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#امام_صادق علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#غصب_فدک_در_کلام_حضرت_خضر_نبی(ع)
🔹پیغام مرا به خلیفه رسول خدا(ص) برسان...
🔸 درکتاب نزهة الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه خلیفه اول رفتم خلیفه دوم و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. خلیفه اول گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد.
خلیفه اول گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. خلیفه دوم گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند.
ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت: نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله (ص).
"پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟" و از آن خانه بیرون رفت.
خلیفه اول گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند.
ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود.
--------------------------------------------------
📘 حدیقه الشیعه ج1ص326به نقل از نزهة الکرام ج1ص232
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#خضر_نبی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#خبر دادن پیامبر(ص) از #مصیبت_های_حضرت_زهرا (س)
🔹 زهرا(س) نور دو چشم من است...
🔸شیخ صدوق در امالى از ابن عبّاس رحمه اللَّه روایت كرده كه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود:
فاطمه دختر من برترین زنان از اوّلین تا آخرین آنهاست. فاطمه زهرا پاره تن من است.
زهرا نور دو چشم من است. زهرا میوه قلب من است. زهرا روح و جان من است. زهرا حوریّهاى است كه به قیافه انسان در آمده. هنگامى كه فاطمه در مقابل پروردگار خود در میان محراب عبادت میایستد نور او براى ملائكه آسمان نظیر نور ستارگان از براى اهل زمین میدرخشد.
خداوند به ملائكه خود میفرماید: اى ملائكه من! به فاطمه كه برترین كنیزان من است نظر كنید كه چگونه در مقابل من قرار گرفته است. اعضاء و جوارح او از خوف من میلرزد.
فاطمه با توجه قلبى مشغول عبادت من شده است من شما را شاهد میگیرم كه شیعیان وى را در امان میگذارم.
سپس پیامبر خدا فرمود: هر گاه زهرا را مشاهده میكنم، آن ستمهایى به یادم میآید كه بعد از من در حقّ او خواهد شد. گویا میبینم كه ذلّت داخل خانه وى شده باشد. احترامش از دست رفته باشد. حقّش را غصب كرده باشند. از دریافت ارث خود ممنوع شده باشد.
پهلوى او شكسته شده باشد. جنین وى سقط شده باشد و او فریاد میزند:
وا محمّداه! ولى كسى به دادش نمیرسد، استغاثه میكند ولى كسى به فریادش نخواهد رسید. لذا بعد از من دائما محزون، غصّهدار و گریان خواهد بود، گاهى یادآور میشود كه وحى از خانهاش قطع شده، گاهى مفارقت مرا به خاطر خواهد آورد، شبها براى اینكه صداى تلاوت قرآن مرا در نماز شب نمیشنود دچار وحشت خواهد شد. سپس خویشتن را بعد از آنكه در ایام پدر عزیزترین افراد بود ذلیل خواهد دید.
در همین زمان است كه خداى رئوف ملائكه را مونس فاطمه قرار میدهد. ایشان فاطمه را به همان گونه ندا میكنند كه حضرت مریم را ندا كردند و به وى میگویند:
اى فاطمه! خداوند تو را از میان زنان جهانیان انتخاب كرده است. اى فاطمه! فرمانبردار پروردگار خویش باش و با افراد سجده كننده و ركوع كننده سجود و ركوع نماى. سپس درد و بیمارى بر او غلبه خواهد كرد. آنگاه خداوند سبحان مریم بنت عمران را میفرستد تا پرستار و مونس فاطمه باشد. در همین حال است كه فاطمه میگوید:
پروردگارا! من از زندگى سیر شده و از مردم دنیا بیزارم، مرا به پدرم ملحق نما! خداى توانا او را به من ملحق مینماید، زهرا اوّل كسى است از اهل بیت من كه به من ملحق خواهد شد. فاطمه زهرا در حالى كه محزون، غصّهدار، مغموم، با حقّى غصب گشته و شهید شده، بر من وارد خواهد شد. من در آن هنگام میگویم:
بار خدایا! هر كسى را كه به فاطمه ظلم كرده باشد لعن كن! آن كسى را كه حقّ زهرا را غصب نموده باشد عقاب و عذاب كن! آن كسى را كه فاطمه را ذلیل كرده باشد، ذلیل كن! آن كسى را كه ضربه به پهلوى فاطمه زد به طورى كه بچه خود را سقط نمود، او را در دوزخ جاودانى كن! ملائكه میگویند: آمین!
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ قَدْ أَثْبَتْنَاهُ فِی بَابِ مَا أَخْبَرَ النَّبِیُّ ص بِظُلْمِ أَهْلِ الْبَیْتِ
قَالَ ص وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ یَا مَلَائِكَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُكُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَكَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی كَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِیَةً تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْیِ عَنْ بَیْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِی أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّیْلُ لِفَقْدِ صَوْتِیَ الَّذِی كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَیْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَ
فْسَهَا ذَلِیلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِی أَیَّامِ أَبِیهَا عَزِیزَةً فَعِنْدَ ذَلِكَ یُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلَائِكَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِینَ «1» یَا فَاطِمَةُ اقْنُتِی لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِی وَ ارْكَعِی مَعَ الرَّاكِعِینَ «2» ثُمَّ یَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَیَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِی عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی فَیُلْحِقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِی فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَیْهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِینَ!(3)
--------------------------------------------------
📘 1. سوره آل عمران، 42.
2. سوره آل عمران، 43.
3. امالى شیخ صدوق، ص 99
ارشاد القلوب، ص 295
المحتضر، ص 109
فرائد السمطین، ج 2 ص 34 شماره 371
غایة المرام، ص 48 شماره 10
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پیامبر_اکرم صلی الله و علیه و آله
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#فاطمه تو اولین کسی هستی که به من ملحق می شوی!
🔹اولین کسی که به پیامبر پیوست...
🔸 شیخ طوسى در امالى به سندش از عبد اللَّه بن عبّاس روایت كرده:
هنگامى كه وفات پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نزدیك گردید آن حضرت به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد. عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه میكنى؟ فرمود: براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستمهایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان میرسد، میگریم. گویا میبینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا میزند: یا ابتاه! احدى از امّت من به فریاد او نمیرسد. وقتى فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اكرم به وى فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من براى ظلمهایى كه بعد از تو خواهم دید گریه نمیكنم، بلكه براى فراقت اشك میریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین كسى هستى كه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهد شد.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْكِیكَ فَقَالَ أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ س فَبَكَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَبْكِینَ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْكِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّی أَبْكِی لِفِرَاقِكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
--------------------------------------------------
📘 امالى طوسى، ج 1 ص 191- بحار الانوار، ص 28 ص 41 شماره 4- اثبات الهداة، ج 1 ص 572 شماره 217.
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پیامبر صلی الله علیه و آله
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#بکائون_خمسه در کلام امام صادق(ع)
🔹پنج نفر فوق العاده گریه کردند...
🔸شیخ صدوق رحمه اللَّه در كتاب خصال، به سندش از امام صادق علیه السّلام روایت كرده:
افرادى كه فوق العاده گریه كردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و على بن الحسین علیهم السّلام.
حضرت آدم از فراق بهشت به قدرى گریه كرد كه اثر اشك در دو گونه مباركش نظیر جوى باقى ماند.
حضرت یعقوب به قدرى از فراق یوسف گریه نمود كه چشمان خود را از دست داد و بدو گفتند: به خداوند سوگند یوسف را از خاطر نخواهى برد تا آنكه افسرده یا نابود گردى.
حضرت یوسف به قدرى براى پدرش یعقوب گریست كه اهل زندان ناراحت شدند و به وى گفتند: یا باید شب گریان و روز ساكت شوى و یا اینكه روز گریان و شب ساكت باشى.
یوسف با یكى از پیشنهادهاى ایشان موافقت نمود.
حضرت فاطمه (س) در فراق پیغمبر به قدرى گریه كرد كه اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه كثرت گریه ات ما را اذیّت میكنى. لذا حضرت زهرا(س) از مدینه خارج و به سوى قبر شهدا میرفت، وقتى ناراحتی هاى قلبى خود را با گریستن خالى میكرد به سوى مدینه باز میگشت.
حضرت على بن الحسین علیهما السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایى در مقابل آن حضرت نمیگذاشتند مگر اینكه گریان میشد.
كار آن حضرت به جایى رسید كه یكى از غلامانش به وى گفت: اى پسر رسول خدا! فداى تو شوم، من میترسم تو خود را (به واسطه كثرت گریه) هلاك نمایى! فرمود: چارهاى نیست جز اینكه از غم و اندوه خود به خداوند شكایت كنم. من چیزهایى را میدانم كه شما نمیدانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه علیها السّلام نمیشوم مگر اینكه گریه راه گلویم را مسدود میكند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُهَیْلٍ الْبَحْرَانِیِّ یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَى عَلَى الْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِی خَدَّیْهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِیَةِ وَ أَمَّا یَعْقُوبُ فَبَكَى عَلَى یُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّى قِیلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِینَ وَ أَمَّا یُوسُفُ فَبَكَى عَلَى یَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْكِیَ بِاللَّیْلِ وَ تَسْكُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِیَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْكُتَ بِاللَّیْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَدِینَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِینَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِی حَتَّى تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَكَى عَلَى الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً -تردید از راوی است- مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِینَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِكَ عَبْرَةٌ.(1)
--------------------------------------------------
📘 1. كتاب خصال، ج 1 ص 272 و 273 شماره 15.
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#امام_صادق علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#نقش_فاطمه_در_هدایت_تحصن
🔹 طبق نقل ابن أبیشیبه، حضرت زهراعلیهاالسّلام در هدایت مسیر تحصّن، چه نقشی را بر عهده داشتند؟
🔸پاسخ:
با بررسی نقلهای به دست آمده از ماجرای تحصّن در خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام، در مییابیم که ایشان نقش ویژهای در هدایت مسیر تحصّن، در اعتراض به خلافت خلیفه اول و اعلان غصب خلافت امیرالمؤمنینعلیهالسّلام توسّط او، بر عهده داشتند.
ابن أبیشیبه ماجرای تحصّن در خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام را اینگونه بیان میکند:
كانَ عَلِیٌّ وَ الزُبَیْرُ یَدْخُلانِ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَـیُشاوِرُونَها...
علی و زبیر نزد فاطمه ـ دختر رسول خدا ـ میرفتند و از وی راهنمایی میگرفتند...(1)
انتخابِ بیت فاطمهعلیهاالسّلام به عنوانِ محلّ تحصّن از یک سو، و مشورتِ متحصّنین با حضرت زهراعلیهاالسّلام از سوی دیگر، از محوریّت شخصیّت والای حضرت زهراعلیهاالسّلام در ماجرای اعلانِ اعتراض سیاسی به خلافت ابوبکر، حکایت دارد.
مخاطبْ قرار گرفتن حضرت زهراعلیهاالسّلام، از طرفِ فرمانده مهاجمین نیز گویای آن است که در ماجرای تحصّن سهروزه، رهبری معنوی تحصّنکنندگان بر عهده حضرت زهراعلیهاالسّلام بوده است.
در نتیجه، متحصّنین، با حضور در خانه فاطمهعلیهاالسّلام و کسب نظر از آن حضرتعلیهاالسّلام، امتثال از فرامین ایشان را پذیرفته و خود را به اطاعت از دستوراتِ حضرت زهراعلیهاالسّلام ملتزم ساخته بودند.
از تدبّر در سیره حضرت زهراعلیهاالسّلام در مواجهه با مهاجمین، میتوان دریافت که آن حضرتعلیهاالسّلام، علاوه بر رهبری معنوی تحصّن، مسؤولیّت حفظ جان حضرت علیعلیهالسّلام و خنثیسازی توطئه قتل ایشان را نیز بر عهده داشتهاند.(2) جهت درک عمیقتر این رسالت، نخست به سندی از کتاب عقد الفرید اشاره میکنیم:
ابن عبد ربّه (متوفّای 328) در کتاب «العقد الفرید»(3) نقل میکند:
اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أبِیبَکْرٍ: عَلِیٌّ و الْعَبّاسُ وَ الزُبَیْرُ فَقَعَدُوا فِی بَیْتِ فاطِمَةَ، حَتّی بَعَثَ إلَیْهِمْ أبُوبَکْرٍ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِیُخْرِجَهُمْ مِنْ بَیْتِ فاطِمَةَ، وَ قالَ لَهُ:
إنْ أبَوْا فَقاتِلْهُمْ!(4)(5)
آنان که از انجام بیعت با ابوبکر سر باز زدند: علی و عبّاس و زبیر بودند که در خانه فاطمه تحصّن کردند تا آنکه ابوبکر، عمر بن خَطّاب را به سراغشان فرستاد تا آنها را از خانه فاطمه بیرون بیاورد و به او گفت:
اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ.
از متن دستور ابوبکر مبنی بر سرکوبِ تحصّنکنندگان، میتوان به شکلگیری یک توطئه پنهان با هدفِ به قتل رساندنِ حضرت علیعلیهالسّلام پی بُرد. توطئهای که با حضور حضرت صدّیقهعلیهاالسّلام خنثی گردید، چنانچه در «تاریخ یعقوبی» میخوانیم:
یعقوبی (متوفّای 292) مینویسد:
وَ بَلَغَ أبابَكْرٍ وَ عُمَرَ أنَّ جَماعَةً مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأنْصارِ قَدِ اجْتَمَعُوا مَعَ عَلِیِّ بْنِ أبِیطالِبٍ فِی مَنْزِلِ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَأتَوْا فِی جَماعَةٍ حَتّی هَجَمُوا الدّارَ...
وَ دَخَلُوا الدّارَ فَخَرَجَتْ فاطِمَةُ فَقالَتْ:
وَ اللهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَأكْشِفَنَّ شَعْری وَ لَأعِجَّنَّ إلَی اللهِ.(6)
و به خلیفه اول و دوم خبر رسید كه گروهی از مهاجرین و انصار همراه با علی بن ابیطالب در منزل فاطمه دختر پیامبر خدا اجتماع كردهاند. پس آنها با گروهی [نزد خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام] آمدند تا اینكه به خانه هجوم آوردند...
و وارد منزل شدند، پس فاطمه بیرون آمد و گفت:
به خدا سوگند! یا از خانهام بیرون میروید و یا من مویم را پریشان میكنم و به درگاه خدا ناله میزنم.
📘پی نوشت ها:
1. المُصنّف، ج 7، ص 433، رقم 37034، چاپ: دار الكتب العلمیّه، بیروت؛ ج 7، ص 432، رقم 37045، چاپ: دار التاج، بیروت؛ ج 8، ص 572، رقم 4، چاپ: دار الفكر، بیروت؛ ج 14، رقم 18891، چاپ: هند(مختار احمد الندوی، دار السلفیّه).
2. ر.ک: كتابهای «ایستاده در باد» و «غروب سرخ غدیر» (تألیف: علی لبّاف، مركز فرهنگی انتشاراتی منیر.)
3.«العقد الفرید» (جلد 5، صفحه 13 ـ 14)، چاپ: بیروت، 1404هـ؛ (جلد 3، صفحه 64)، چاپ: مصر، 1353 هـ.
4.قاتِلْهُمْ یعنی با آنها بجنگ تا حدّی که تسلیم یا کشته شوند.
5.نقل مشابه: أبوالفِداء (متوفّای 732)، «المختصر فی أخبار البشر» (جلد 1، صفحه 156)، چاپ: بیروت و (جلد 1، صفحه 165)، چاپ: مصر.
6.تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 126، چاپ: دار صادر، بیروت.
نوشته شده توسط گروه طرح و تحقیق فاطمیّه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#تحصن
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#جسارت_به_حضرت_زهرا
🔹طبق نقل ابن أبیشیبه، هواداران خلیفه، رفتار مؤدّبانه و احترامآمیزی را با حضرت زهراعلیهاالسّلام در پیش گرفته بودند. آیا این مطلب با ادّعای جسارت به ایشان از سوی مهاجمین، قابل قبول و قابل جمع است؟
🔸پاسخ:
هرچند در یک نگاه ابتدایی به نقل ابن أبیشیبه، چنین برداشت میشود که نظام حاکم، هنگام برخوردِ نظامی با حضور مخالفین سیاسیِ خود در بیت فاطمهعلیهاالسّلام، احترام حضرتِ زهراعلیهاالسّلام را رعایت کرده است؛ امّا از دقّت در «نحوه مواجهه و شیوه پاسخگویی حضرتِ زهراعلیهاالسّلام به مهاجمین»، نمیتوان به سادگی باور کرد که هواداران خلیفه، رفتار مؤدّبانه و احترامآمیزی را با حضرتِ زهراعلیهاالسّلام در پیش گرفته بودند.
نحوه مواجهه و شیوه پاسخگویی حضرت زهراعلیهاالسّلام به مهاجمین
سند شماره 1
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 12)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
وَ إنَّ أبابَکْرٍ تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَتِهِ عِنْدَ عَلِیٍّ، فَبَعَثَ إلَیْهِمْ عُمَرَ... فَدَعا بِالْحَطَبِ وَ قالَ:
وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیَدِهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَاُحْرِقَنَّها عَلی مَنْ فِیها...
فَوَقَفَتْ فاطِمَةُ عَلی بابِها، فَقالَتْ:
لا عَهْدَ لِی بِقَوْمٍ حَضَرُوا أسْوَأ مَحْضَرٍ مِنْکُمْ...
و خلیفه اول غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا خلیفه دوم را به سراغشان فرستاد. ... خلیفه دوم هیزم طلبید و گفت:
قسم به آنکه جانم در دست اوست، یا خارج میشوید یا بیتردید خانه را ـ با هرکه در آن است ـ به آتش میکشم...
لذا فاطمه کنار درب خانهاش ایستاد و فرمود:
گروهی را نمیشناسم که حضورشان بدتر از حضور شمایان باشد.
ابن قُتَیْبَه، در ادامه ماجرا مینویسد:
... قامَ عُمَرُ، فَمَشی مَعَهُ جَماعَةٌ حَتّی أتَوْا بابَ فاطِمَةَ، فَدَ قّوْا الْبابَ، فَلَمّا سَمِعَتْ أصْواتَهُمْ نادَتْ بِأعْلی صَوْتِها:
یا أبَتِ! یا رَسُولَ اللهِ! ماذا لَقِینا بَعدَ کَ مِنِ ابْنِ الْخَطّابِ وَ ابْنِ أبِیقُحافَةَ؟!
خلیفه دوم به پا خاست و همراه او جماعتی حرکت کردند تا به درب خانه فاطمه رسیدند و درب را کوفتند.
وقتی آن بانو صداهایشان را شنید، به صدای رسا فرمود:
پدر جان! ای رسول خدا! پس از تو ـ از فرزند خَطّاب و فرزندِ أبیقُحافه ـ چه چیزها که دیدیم!
سند شماره 2
ابن أبیالحدید معتزلی (متوفّای 656) در کتاب «شرح نهج البلاغه» (جلد 2، صفحه 56)، چاپ: مصر، 1385 هـ؛ از احمد بن عبدالعزیز، معروف به «أبوبکر جوهری» (متوفّای 323) [نویسنده کتاب: «السقیفة و فدک»] نقل میکند:
إنَّ سَعْدَ بْنَ أبِیوَ قّاصٍ کانَ مَعَهُمْ فِی بَیْتِ فاطِمَةَ وَ الْمِقْدادُ بْنُ الْأسْوَدِ أیْضاً، وَ إنَّهُمُ اجْتَمَعُوا عَلی أنْ یُبایِعُوا عَلِیّاً فَأتاهُمْ عُمَرُ لِیُحْرِقَ عَلَیْهِمُ الْبَیْتَ... وَ خَرَجَتْ فاطِمَةُ تَبْکی وَ تَصِیحُ فَنَهْنَهَتْ مِنَ النّاسِ...
سعد بن أبیوَقّاص همراهِ با آنان در خانه فاطمه بود؛ و نیز مقداد بن اَسود؛ و آنان تجمّع کردند تا با علی بیعت کنند.
لذا خلیفه دوم به سراغشان آمد تا خانه را با آنان به آتش کشد...
و فاطمه گریان و فریادکشان بیرون آمد و مهاجمان را از اقدامشان بازداشت...
بررسی رفتار احترامآمیز از زاویهای دیگر
دقّت در تأثیرپذیری ناظرانِ هجوم، از شیوه پاسخگویی حضرت زهراعلیهاالسّلام به هوادارانِ خلیفه، این احتمال را به شدّت تقویت مینماید که:
رفتار مؤدّبانه خلیفه دوم در هنگام گفتگو با حضرت زهراعلیهاالسّلام، در واقع، نوعی «صحنهسازی» جهتِ «عدم تشویش اذهان عمومی» بوده است.
هرچند ـ دردمندانه ـ باید گفت: تأثیرپذیری افکار عمومی شهروندانِ مدینه از فریاد دادخواهی حضرت زهراعلیهاالسّلام، به حمایتِ عملی آنان از آن حضرتعلیهاالسّلام نینجامید؛ امّا نظام خلافت، نمیتوانست احتمالِ وقوع یک اعتراض فراگیر به «رفتار توهینآمیزش در هنگام گفتگو با حضرت زهراعلیهاالسّلام» را نادیده انگاشته و از همان لحظاتِ آغازین اقدام به هجوم اوّل، با پرخاشگری و گستاخی، با یگانه دختِ رسول خداصلّیاللهعلیهوآله رفتار نماید.
شاید اگر خلیفه دوم چنین سیاستی را در پیش نمیگرفت،(1) ناظران، به ترک صحنه اکتفا نکرده و عکسالعملی فراتر از «بیطرفی» را از خود بروز میدادند؛ عکسالعملی که به هیچ وجه به نفع نظام حاکم نبود.
سند شماره 1
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 13)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
... فَلَمّا سَمِـعَ الْقَوْمُ صَوْتَها وَ بُکاءَها، اِنْصَرَفُوا باکِینَ... وَ بَـقِیَ عُمَرُ وَ مَعَهُ قَوْمٌ...
وقتی آن گروه (= ناظران)، صدا و گریه فاطمه را شنیدند، گریان بازگشتند...
ولی خلیفه دوم و گروهی (= مهاجمان)، همراهِ او [در صحنه] باقی ماندند