eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
358 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹  در کتاب «ثاقب المناقب» از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود : 🔸امّ ایمن گفت : به طرف مکّه راه افتادم ، در جُحفه تشنگی زیادی به من دست داد که ترسیدم هلاک شوم ، به درگاه خداوند نالیدم و عرض کردم : 🔹یا ربّ أتعطشنی وأنا خادمه بنت نبیّک؟ 🔸خداوندا ! مرا به تشنگی مبتلا می کنی در حالیکه خدمتگزار دختر پیغمبرت هستم ؟ 🔸همینکه گفتار من به پایان رسید ناگهان سطلی که در آن از آبهای بهشتی بود فرود آمد من از آن آشامیدم ، و به حقّ سرور خودم فاطمه علیها السلام تا هفت سال بعد از آن هرگز گرسنه و تشنه نشدم .(1) -------------------------------------------------- 1- الثاقب فی المناقب: 196 ح 1. بحار الأنوار: 46/43 ح 45 به نقل از مناقب ابن شهراشوب. -------------------------------------------------- 📘 سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹ابن شهراشوب در کتاب «مناقب» از مالک بن دینار نقل کرده است که گفت : در مسیر حجّ به زن لاغر اندامی برخوردم که بر چهارپای ضعیفی سوار شده بود و مردم او را نصیحت می کردند که برگردد . وقتیکه به وسط آن بیابان رسیدیم چهارپای او عاجز شد و او را از رفتن بازداشت ، سر را به طرف آسمان بلند کرد و گفت : خداوندا ! نه مرا در خانه ام رها کردی و نه به خانه ات رسانیدی ، به عزّت و جلالت قسم اگر غیر از تو با من چنین رفتاری می کرد شکایت او را به عرض تو می رساندم . 🔸مالک گوید : همینکه راز و نیاز زن تمام شد ناگهان شخصی در آن بیابان پیدا شد در حالیکه افسار شتری را در دست داشت ، مهار ناقه را به او داد و گفت : سوار شو ، زن سوار شد و شتر مثل برق زودگذر به راه افتاد ، وقتی به محلّ طواف رسیدم او را دیدم که طواف می کند ، خدمتش رسیدم و او را قسم دادم که خود را معرّفی کند گفت : 🔹أنا شهره بنت مسکه بنت الزهراء سلام اللَّه علیها . ✳️من نامم شهره است و نام مادرم مسکه است که او دختر خدمتگزار حضرت زهرا سلام اللَّه علیها بوده است .(2) -------------------------------------------------- ▪️2- مناقب ابن شهراشوب : 338/3، بحار الأنوار : 46/43 ح 46. -------------------------------------------------- 📘 سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
برای حضرت زهرا(س) 🔹موذنی که فقط برای آل الله اذان میگوید... 🔸شیخ صدوق رحمه اللَّه در من لا یحضره الفقیه روایت كرده است: وقتى پیغمبر خدا(ص) از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خوددارى كرد، و گفت: من بعد از پیامبر خدا(ص) براى احدى اذان نخواهم گفت. روزى فاطمه زهرا(س) فرمود: دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت: اللَّه اكبر، حضرت فاطمه(س) به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خوددارى نماید. و زمانى كه بلال گفت: اشهد أن محمّدا رسول اللَّه، فاطمه علیها السّلام صیحه اى زد و با صورت خود سقوط و غش كرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد. مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است! بلال اذان را تمام نكرده قطع نمود. پس از آنكه فاطمه زهرا(س) به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام كن. ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا میشنوى و این همه ناراحت میشوى میترسم. لذا حضرت فاطمه علیها السّلام وى را معاف نمود. -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ ص امْتَنَعَ بِلَالٌ مِنَ الْأَذَانِ قَالَ لَا أُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ فَاطِمَةَ ع قَالَتْ ذَاتَ یَوْمٍ إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی ع بِالْأَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِكَ بِلَالًا فَأَخَذَ فِی الْأَذَانِ فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ ذَكَرَتْ أَبَاهَا وَ أَیَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَكْ مِنَ الْبُكَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى قَوْلِهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ شَهَقَتْ فَاطِمَةُ ع وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا فَقَالَ النَّاسُ لِبِلَالٍ أَمْسِكْ یَا بِلَالُ فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ فَأَفَاقَتْ فَاطِمَةُ ع وَ سَأَلَتْهُ أَنْ یُتِمَّ الْأَذَانَ فَلَمْ یَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ. -------------------------------------------------- 📘 من لا یحضره الفقیه، ج 3 ص 137- روضة الواعظین، ص 181. سلام الله علیها علیه الرحمه ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
برای حضرت زهرا(س) 🔹موذنی که فقط برای آل الله اذان میگوید... 🔸شیخ صدوق رحمه اللَّه در من لا یحضره الفقیه روایت كرده است: وقتى پیغمبر خدا(ص) از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خوددارى كرد، و گفت: من بعد از پیامبر خدا(ص) براى احدى اذان نخواهم گفت. روزى فاطمه زهرا(س) فرمود: دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت: اللَّه اكبر، حضرت فاطمه(س) به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خوددارى نماید. و زمانى كه بلال گفت: اشهد أن محمّدا رسول اللَّه، فاطمه علیها السّلام صیحه اى زد و با صورت خود سقوط و غش كرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد. مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است! بلال اذان را تمام نكرده قطع نمود. پس از آنكه فاطمه زهرا(س) به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام كن. ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا میشنوى و این همه ناراحت میشوى میترسم. لذا حضرت فاطمه علیها السّلام وى را معاف نمود. -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ ص امْتَنَعَ بِلَالٌ مِنَ الْأَذَانِ قَالَ لَا أُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ فَاطِمَةَ ع قَالَتْ ذَاتَ یَوْمٍ إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی ع بِالْأَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِكَ بِلَالًا فَأَخَذَ فِی الْأَذَانِ فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ ذَكَرَتْ أَبَاهَا وَ أَیَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَكْ مِنَ الْبُكَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى قَوْلِهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ شَهَقَتْ فَاطِمَةُ ع وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا فَقَالَ النَّاسُ لِبِلَالٍ أَمْسِكْ یَا بِلَالُ فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ فَأَفَاقَتْ فَاطِمَةُ ع وَ سَأَلَتْهُ أَنْ یُتِمَّ الْأَذَانَ فَلَمْ یَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ. -------------------------------------------------- 📘 من لا یحضره الفقیه، ج 3 ص 137- روضة الواعظین، ص 181. سلام الله علیها علیه الرحمه ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
علیه السلام 🔹آرزوی انتقام امام جواد(ع) از قاتلین مادرش (س) 🔸زكریا بن آدم می‏گوید: خدمت‏ (علیه السلام) نشسته ‏بودم كه امام (علیه السلام)را پیش او آوردند. سن آن حضرت از چهار سال كمتر بود. ✳️حضرت جواد(علیه السلام) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. ✳️امام رضا(علیه السلام) فرمود: جانم ‏فدایت چرا در فكرى؟ ✳️امام جواد(علیه السلام) فرمود: به آن چه درباره مادرم ‏زهرا(علیها السلام) انجام شد، می‏اندیشم. ✳️به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه ‏اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریشه‏ شان را بر كنم. 🔸 در این هنگام، امام رضا(علیه السلام) او را در آغوش ‏كشید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت، به‏ راستى كه تو لایق امامت‏ شیعه هستى. -------------------------------------------------- ✅متن عربی: 🔸وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ زَكَرِیَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ ع وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع بِنَفْسِی فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ فَقَالَ فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ. -------------------------------------------------- 📘إثبات الوصیة: 184. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏50، 59 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹 گفتار امام حسن به 🔸و نیز روایت کرده که امام (ع) در احتجاج خود به و طرفدارانش در گفتار مشروحی، در پاسخ «مغیرة بن شُعبه» که به حضرت علی (ع) تهمت های ناروا زده بود، فرمود: 🔸«و امّا تو ای مُغیره بن شُعبه! دشمن خدا و مخالف قرآن و وتکذیب‌کننده‌ی پیامبر (ص) هستی... و تو ضربت بر دختر رسول خدا (ص) زدی بطوری که او را مجروح ساختی و موجب سقط جنین او شدی، تا با جسارت و هتّاکی خود، با رسول خدا (ص) مخالفت کنی و سخن آن حضرت را در شأن فاطمه (س) کوچک بشمری آنجا که به فاطمه فرمود: 🔹اَنْتِ سَیِّدَةُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ: «تو سرور زنانِ اهل بهشت هستی»، ای مغیره! خداوند تو را به دوزخ افکند، و سنگینی گناه گفتار دروغین تو را به گردنت نهد» -------------------------------------------------- 📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره) سلام الله علیها علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹 🔸بزرگان ما نقل می‌کنند «بشّار مکاری» می‌گفت: در کوفه به حضور امام صادق (ع) رفتم دیدم طبقی از خرمای «طبرزد» برای آن حضرت آورده بودند و از آن می‌خورد، و به من فرمود: بیا جلو از این خرما بخور. 🔸عرض کردم: گوارا باد، قربانت گردم در راه می‌آمدم حادثه‌ای دیدم، غیرتم بجوش آمد و قلبم درد کرد و گریه گلویم را گرفت. 🔹فرمود: به حقّی که بر گردنت دارم جلو بیا و بخور، جلو رفتم و از خرما خوردم، آنگاه به من فرمود: اکنون چه حادثه‌ای دیدی؟ 🔸گفتم: در راه می‌آمدم یکی از مأمورین حکومت را دیدم که بر سر زنی می‌زند و او را به سوی زندان می‌برد، و او با صدای بلند می‌گوید: «پناه می‌برم به خدا و رسولش، و به غیر خدا و رسول، به هیچکس پناه نمی‌برم!» 🔹امام صادق (ع) فرمود: چرا آن زن را می‌زد و به زندان می‌برد؟ ✳️عرض کردم: از مردم شنیدم که پای آن زن لغزید و به زمین افتاد، و گفت: «ای فاطمه! خدا آنان را که به تو ظلم کردند از رحمت خود دور سازد!» گماشتگان حکومت او را دستگیر کرده و زدند. امام صادق (ع) تا این سخن را شنید، از خوردن خرما دست کشید، و گریه کرد به گونه‌ای که دستمال و محاسن شریف و سینه‌اش از اشک چشمانش تر شد، سپس فرمود: ✳️«ای بَشّار! برخیز با هم به مسجد سهله برویم و برای نجات و آزادی آن بانو، دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را حفظ کند (تا آخر داستان). 🔸براستی وقتی که امام صادق (ع) با شنیدن حادثه ناگواری که برای یک بانوی شیعه‌ی فاطمه (س) رخ داده، این گونه دگرگون می‌شود، پس چگونه خواهد شد که اگر جریان مصائب مادرش فاطمه (س) را برای او نقل کنند؟ که ظالمی به صورت آن حضرت سیلی زد که گوئی نگاه می‌کنم به گوشواره‌اش که بر اثر شدّت ضربت سیلی، شکسته و جدا شده است. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹در کتاب مصباح‌الانوار از امام صادق (ع) نقل شده که: امیر مؤمنان علی (ع) هنگامی که بدن فاطمه (س) را در میان قبر نهاد، گفت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمْ، بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلی مِلةِ رَسُولِ‌اللَّهِ مُحَمّد بْنِ عَبْدِاللَّهِ... : «ای صدیقه! تو را به کسی که بهتر از من است تسلیم کردم، و برای تو همان را که خدا می‌پسندد، پسندیدم، سپس این آیه را خواند: مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نَعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْری. : «ما شما را از آن خاک آفریدیم، و در آن بازمی‌گردانیم، و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم» (طه- 55). وقتی که قبر را هموار کرد و مقداری آب بر آن پاشید، کنار قبر، گریان و محزون نشست، عباس (عمویش) آمد دستش را گرفت و به خانه‌اش برد. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹و در کتاب روضة الواعظین آمده: وقتی که شب شد و خواب بر چشمها چیره گشت، و پاسی از شب گذشت، حضرت علی (ع) همراه ، و ، ، ، ، ، ، ، و چند نفر از خواصّ بنی‌هاشم، جنازه را از خانه بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند، و در نیمه‌های شب، آن را به خاک سپردند، حضرت علی (ع) اطراف قبر حضرت زهرا (س) هفت قبر دیگر ساخت تا قبر فاطمه (س) شناخته نشود. 🔸و در کتاب مصباح‌الانوار آمده: شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، امیر مؤمنان (ع) در نماز بر فاطمه (س) چند تکبیر گفت؟ آن حضرت فرمود: علی (ع) یک تکبیر می‌گفت: جبرئیل یک تکبیر می‌گفت، و بعد فرشتگان مقرّب الهی تکبیر می‌گفتند، تا اینکه امیر مؤمنان (ع) پنج تکبیر گفت: 🔸شخص دیگری پرسید: در کجا بر او نماز خواند؟ امام صادق (ع) فرمود: در خانه‌اش نماز خواند، سپس جنازه را حرکت دادند و از خانه بیرون آوردند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹در روایت ورقه آمده، امیر مؤمنان (ع) فرمود: مشغول غسل دادن فاطمه (س) شدم، او را در درون پیراهن، بی‌آنکه پیراهنش را از تن بیرون آورم غسل دادم، به خدا سوگند فاطمه (س) پاک و پاکیزه بود، سپس از باقیمانده‌ی حنوط رسول خدا (ص) او را حنوط کردم و کفن بر او پوشاندم، و پیچیدم، وقتی که خواستم بندهای کفن را ببندم، صدا زدم: 🔸ای اُمّ‌کلثوم، ای زینب، ای سکینه، ای فضّه، ای حسن و ای حسین هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ اُمِّکُمْ...: «بیائید و از دیدار مادرتان توشه برگیرید، که وقت فراق و لقای بهشت است». حسن و حسین (ع) آمدند و با آه و ناله می‌گفتند: 🔹واحَسْرَتاهُ! لا تُنْطَغی اَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنا مُحَمَّدُ الْمُصْطَفی وَ اُمُّنا فاطِمَةُ الزَّهْراءِ... : «آه! چه شعله‌ی حسرت و اندوهی که هرگز خاموش شدنی نیست، برای فقدان جدّمان محمد مصطفی (ص) و مادرمان فاطمه زهرا (س)، ای مادر حسن! و ای مادر حسین! وقتی که با جدّمان ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان، و به او بگو: ما بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم». امیر مؤمنان (ع) فرمود: 🔹اَنِّی اُشْهِدُ اللَّهَ اِنَّها قَدْ حَنَّتْ وَ اَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْها وَ ضَمَّتْهُما اِلی صَدْرِها مَلِیّاً. 🔸: «من خدا را گواه می‌گیرم که فاطمه (س) ناله‌ی جانکاه کشید و دستهای خود را دراز کرد و فرزندانش را مدّتی به سینه‌اش چسبانید». ناگاه شنیدم هاتفی در آسمان صدا زد: 🔹یا اَبَا الْحَسَنِ اِرْفَعْهُما عَنْها فَلَقَدْ اَبْکِیا وَاللَّهِ مَلائِکَةَ السَّماءِ... 🔸: «ای علی!، حسن و حسین را از سینه‌ی مادرشان بلند کن، که سوگند به خدا این حالت آنها، فرشتگان آسمان را به گریه انداخت، و دوستان مشتاق دوست خود می‌باشند». آنگاه حسن و حسین (ع) را از سینه مادرشان، بلند کرد. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹ماجرای غسل و کفن و نماز بر جنازه‌ی زهرا 🔸چون شب فرارسید، علی (ع) جنازه را غسل داد، هنگام غسل هیچکس حاضر نبود جز و (ع)، ، ، و بنت عُمیس. اسماء می‌گوید: فاطمه (س) به من وصیّت کرد که هیچکس جز علی (ع) و من، او را غسل ندهد، من علی (ع) را در غسل دادن جنازه‌ی فاطمه (س) کمک کردم. روایت شده: علی (ع) هنگام غسل فاطمه (س) می‌گفت: «خدایا فاطمه (س) کنیز تو و دختر رسول و برگزیده‌ی تو است، خدایا حجّتش را به او تلقین کن، و برهانش را بزرگ بدار، و درجه‌اش را عالی کن، و او را با پدرش محمد (ص) همنشین گردان». 🔸و نیز روایت شده که: علی (ع) با همان پرده‌ای که بدن رسول خدا (ص) را خشک کرد، بدن زهرا (س) را خشک نمود، وقتی که غسل تمام شد، علی (ع) جنازه را بر سریر (شبیه تابوت) نهاد، و به امام حسن (ع) فرمود: به ابوذر خبر بده بیاید، او ابوذر را خبر کرد و آمد و با هم جنازه را تا محل نماز حمل کردند، حسن و حسین (ع) همراه علی (ع) بودند، آنگاه علی (ع) بر جنازه، نماز خواند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامه‌ای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته: «بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است: ▪️1- فاطمه گواهی می‌دهد که خدائی جز خدای یکتا نیست. ▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است. ▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمی‌انگیزاند. ▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایسته‌تر هستی: حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً... : «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا می‌سپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌فرستم». ✅ 🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنی‌هاشم به خانه‌ی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال می‌گفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِ‌اللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا». مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه می‌کردند، مردم از گریه‌ی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند. اُمّ‌کلثوم (یکی از دختران زهرا) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده می‌شد، و گریه او را بی‌تاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد می‌زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ‌اللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً. : «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمی‌شویم». مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه می‌نمودند، و منتظر بودند تا جنازه‌ی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند. در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازه‌ی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹اسماء گریبانش را پاره کرد و سراسیمه از خانه بیرون آمد، حسن و حسین (ع) را در بیرون خانه ملاقات کرد. آنها گفتند: مادر کجاست؟ اسماء، سخنی نگفت، آنها به سوی خانه روانه شدند و دیدند که مادرشان رو به قبله دراز کشیده، حسین (ع) مادرش را حرکت داد، ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است، به برادرش حسن (ع) رو کرد و گفت: ای مادرم! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد (آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوالِدَةِ). ✳️حسن (ع) خود را به روی مادر انداخت، گاهی او را می‌بوسید و گاهی می‌گفت: ای مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود. ✳️امام حسین (ع) پیش آمد و پاهای مادرش را می‌بوسید، و می‌گفت: «مادرم! من پسرت حسین (ع) هستم، قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم، با من سخن بگو». ✅ علیه السلام 🔹اسماء به حسن و حسین (ع) فرمود: بروید نزد پدرتان علی (ع)، و وفات مادرتان را به او خبر دهید. حسن و حسین (ع) از خانه بیرون آمدند، در حالی که فریاد می‌زدند: 🔹یا مُحَمَّداه! یا اَحْمَداه! اَلْیَوْمُ جُدِّ دَلَنا مُوْتُکَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا : «آه! ای محمد! ای احمد (ص)! امروز مصیبت فقدان تو برای ما تجدید شد، چرا که مادرمان از دنیا رفت». سپس حسن و حسین (ع) وارد مسجد شدند، علی (ع) در مسجد بود، آنها شهادت فاطمه (س) را به او خبر دادند، ✳️علی (ع) از این خبر آنچنان دگرگون شد که بی‌حال افتاد، آب به صورتش پاشیدند، وقتی که حالش خوب شد، با ندائی جانسوز فرمود: 🔹بِمَنِ الْعَزاء یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ اَتَعَزِّیُ فَفِیمَ الْعَزء مِنْ بَعْدِکِ. : «ای دختر محمّد (ص) به چه کسی خود را تسلیت بدهم، تا زنده بودی مصیبتم را به تو تسلیت می‌دادم، اکنون بعد از تو چگونه آرام گیرم؟» -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹لحظه‌ی غم‌انگیز شهادت زهرا 🔸روایان و از «سَلْمی» همسر ابورافع نقل کرده‌اند که گفت: من در ساعات آخر عمر فاطمه (س) از او پرستاری می‌کردم، یک روز حال او خوب شد و بیماریش آرام گردید، امیر مؤمنان علی (ع) برای بعضی کارها از خانه بیرون رفت، فاطمه (س) به من فرمود: مقداری آب بیاور تا غسل کنم، و بدنم را شستشو دهم، آب آوردم و کمک کردم، فاطمه (س) برخاست و غسل نیکوئی انجام داد، لباسش را عوض کرد، سپس به من فرمود: بستر مرا در وسط خانه، پهن کن، سپس رو به قبله بر آن بستر خوابید، و به من فرمود: من امروز از دنیا می‌روم، من خودم را شسته‌ام، هیچکس روی مرا باز نکند سپس دستش را زیر سرش گذاشت و از دنیا رفت. 🔸روایت شده: آن هنگام که فاطمه (س) جان سپرد، ساعت بین مغرب و عشا بود، وقتی که زمان احتضار فرارسید، نگاه تندی کرد و سپس گفت: 🔹اَلسَّلامُ عَلی جِبْرَئیل، اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ‌اللَّهِ، اَللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِکَ، اَللَّهُمَّ فِی رِضْوانِکَ وَ جَوارِکَ وَ دارِکَ دار السَّلامِ. 🔸: «سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا (ص)، خدایا با رسول خدا (ص) هستم، خدایا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانه‌ی سلام، هستم». سپس به حاضران فرمود: آیا آنچه می‌بینم شما هم می‌بینید؟ بعضی از حاضران گفتند: ای دختر رسول خدا! چه می‌بینی؟ 🔸فرمود: اکنون اهل آسمان را با موکبها و هیئتهای خود می‌نگرم و جبرئیل را می‌بینم و رسول خدا (ص) را می‌نگرم که می‌فرماید: «ای دخترم! نزد ما بیا که آنچه (از نعمتها و رضوان الهی) در پیش داری، برای تو بهتر است». 🔹زید بن علی (ع) نقل می‌کند: فاطمه (س) به جبرئیل و به پیامبر (ص) و همچنین به عزرائیل سلام کرد، حاضران صدای ظریف فرشتگان را شنیدند، و بوی خوشی که خوشبوترین بوها بود استشمام کردند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
علیهم السلام 🔹چگونگی وصیت فاطمه به علی 🔸در کتاب (تألیف فتال نیشابوری) نقل شده: حضرت فاطمه (س) چهل روز در بستر بیماری بود و پس از آن، از دنیا رفت، در آن هنگام که احساس کرد که مرگ نزدیک شده، اُمّ‌اَیْمن و اسماء بنت عمیس و امیر مؤمنان (ع) را طلبید، آنها کنار بسترش حاضر شدند، خطاب به علی (ع) گفت: 🔸«ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که درمی‌یابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق می‌شوم، آنچه را که در دل دارم به تو وصیت می‌کنم». علی (ع) فرمود: ای دختر رسول خدا! آنچه دوست داری، وصیّت کن، آنگاه علی (ع) کنار سر فاطمه (س) نشست، و به آنان که در خانه بودند فرمود: بیرون بروند. سپس فاطمه (س) گفت: ✳️«ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دورغ و خیانت ندیدی، و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم». علی (ع) فرمود: نه هرگز، تو آگاهتر، نیکوکارتر و گرامی‌تر و خوف تو در پیشگاه خدا، بیشتر از آن است که ترا به عنوان مخالفت از من سرزنش کنم، فراق تو برای من بسیار سخت است، ولی چه باید کرد که چاره‌ای برای مرگ نیست، سوگند به خدا مصیبت رسول خدا (ص) را بر من تازه کردی، و فراق و فقدان تو، بسیار برای من بزرگ و دشوار است اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ: «ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمی‌گردیم» از مصیبتی که بسیار جانکاه و جگرسوز و غم‌آور است، هذِهِ مُصِیبَةٌ لاعَزاء لَها وَرَزِیَّةٌ لا خَلَفَ لَها: ✳️«این، مصیبتی است که تسلیت و آرامش ندارد، و حادثه‌ی جانسوزی است که جبران‌ناپذیر است»، سپس ساعتی با هم گریه کردند، و علی (ع) سر فاطمه (س) را به سینه‌اش چسبانید و فرمود: «آنچه می‌خواهی وصیّت کن، همانا که مرا آنگونه می‌یابی که به نیکی به وصیت تو عمل کند، و امر تو را بر امر خودم مقدّم می‌دارم». فاطمه (س) گفت: ای پسر عمو، خداوند به تو جزای خیر عنایت فرماید، سپس چنین وصیت کرد: 🔹1- بعد از من با خواهرزاده‌ام «اَمامَه» دختر زینب، ازداوج کن. 🔹2- برای من تابوتی بساز. 🔹3- هیچکس از آنانکه به من ستم کردند و حقّم را پایمال نمودند کنار جنازه‌ام نیایند و نماز بر من نخوانند، پیروان آنها نیز حاضر نشوند. 🔹4- مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها در خواب فرورفته است. در کتاب از (ع) و او از پدرانش نقل کرده که فاطمه (س) هنگام احتضار، به امیر مؤمنان (ع) وصیت کرد: وقتی که از دنیا رفتم، خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازه‌ام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک برقبرم بریز، و سپس بالای سر، مقابل صورتم بنشین و بسیار قرآن بخوان و دعا کن، زیرا آن هنگام ساعتی است که میّت به اُنس با زنده‌ها نیاز دارد، و من ترا به خدا می‌سپارم، و وصیت می‌کنم که با فرزندانم به نیکی رفتار کنی. 🔸سپس دخترش اُمّ‌کلثوم را به سینه‌اش چسبانید، و به علی (ع) فرمود: وقتی که این دختر به حدّ بلوغ رسید، اثاثیه‌ی خانه از آنِ او باشد و خداوند پشتیبان او شود. نیز روایت شده وقتی که هنگام فراق زهرا (س) فرارسید، اندکی گریه کرد، امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: چرا گریه می‌کنی؟. فاطمه (س) عرض کرد: «گریه می‌کنم برای رنجها و آزارهائی که بعد از من به تو می‌رسد». علی (ع) فرمود: گریه مکن، سوگند به خدا، این سختیها در راه خدا برای من ناچیز است. نیز روایت شده که فاطمه (س) به علی (ع) گفت: بعد از آنکه از دنیا رفتم هیچکس را خبر نکن مگر اُمّ‌سَلَمه و اُمّ‌اَیْمن و فضّه را، و از مردها دو پسرم، و عباس (عموی پیامبر) و سلمان و مقداد و ابوذر و حُذیفه را که به این افراد اطلاع بده، و من ترا حلال کردم که بعد از مردنم مرا ببینی (شاید زخم بدنش را که مخفی می‌داشت، اجازه داد بعد از مرگش، علی (ع) آثار آن را ببیند!) با کمک بانوان یاد شده مرا غسل بده، و مرا شبانه دفن کن، و هیچکس را خبر نده که به کنار قبرم بیایند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹پاسخ فاطمه به احوالپرسی ام سلمه در کتاب از تفسیر عیّاشی نقل شده: اُمّ‌سَلَمه (یکی از همسران نیک رسول خدا «ص») به عیادت فاطمه (س) آمد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا (ص) شب را با بیماری، چگونه به صبح آوردی؟ فاطمه (س) فرمود: صبح کردم که خود را بین دو اندوه جانکاه می‌نگرم: 🔹۱-جگرم از داغ فراق پدرم یکپارچه خون شده است. 🔹٢-دلم بر ظلمی که به وصیّ رسول خدا (ص) شده، شعله‌ور شده است، سوگند به خدا به حریم ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (ع) توهین کردند، آن حضرت صبح کرد در حالی که مقام خلافت و امامت را از او ربودند، و برخلاف کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) رفتار نمودند، انگیزه‌ی این انحراف آنها این است که: دلهای آنها نسبت به علی (ع) پر از کینه و عداوت بود، زیرا آن حضرت رجال آنها را در جنگ بدر و اُحُد کشت، آنها شعله‌های کینه و حسادتشان را با انتقام‌گیری از علی (ع) خاموش ساختند، به این ترتیب که حق او را غصب نمودند، و بعد از رحلت رسول خدا (ص) تیر آنها به نشانه‌گیری هدف پرداخت، کینه‌های انباشته و مخفی آنها بروز کرد و با دستیارهای مفسدین و سخن‌چینان، به دشمنی با ما برخاستند و ما را هدف انتقامجوئیهای خود ساختند، یکباره کمند ایمان را بریدند، و چلّه‌ی ایمان را از کمال ایمان قطع نمودند، و به رسالت سیّد رسولان و کفالت امیر مؤمنان پشت پا زدند، پس از آنکه منافع دنیای فریبای خود را برای خود حفظ کردند، آنها به یاری‌طلبی علی (ع) توجه نکردند، چرا که آن حضرت پدران آنها را در جنگها و درگیریها به هلاکت رسانده بود. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹دستور ساختن تابوت پوشاننده 🔸روایت شده: فاطمه (س) به اسماء بنت عُمَیْس فرمود: من ناپسند می‌دانم آنچه را که با آن جنازه‌ی زنان را حمل می‌کنند که پارچه‌ای روی جنازه‌ی آنها می‌اندازند و جسم آنها از زیر پارچه پیدا است، و هر کس آن را دید تشخیص می‌دهد که مرد است یا زن، من ضعیف شده‌ام و گوشت بدنم گداخته شده، آیا چیزی نمی‌سازی که مرا بپوشاند. اسماء گفت: آن زمان که در حبشه بودم مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بدن بود ساخته بودند، اگر می‌خواهی مثل آن را بسازم. فاطمه (س) فرمود: آن را بساز. 🔸 تختی طلبید و آن را به رو انداخت، سپس چند چوب از شاخه‌ی خرما طلبید و آن را بر پایه‌های آن تخت، استوار کرد و سپس پارچه‌ای روی آن کشید (شبیه عِماری درآمد) و به فاطمه (س) عرض کرد: تابوتهای مردم حبشه، این گونه است. 🔸فاطمه (س) آنرا پسندید و به اسماء فرمود: خدا تو را از آتش دوزخ محفوظ بدارد، مانند این تابوت برای من بسازد و مرا با آن بپوشان. و نقل شده وقتی که حضرت زهرا (س) آن تابوت را دید خندید، با توجه به اینکه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هیچگاه تبسّم (لبخند) نکرده بود و فرمود: این تابوت، چقدر زیبا و نیکو است که مانع مشخص شدن زن و مرد می‌شود! -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 🔸از مطالب گذشته، شدّت مصیبت و مظلومیّت امیر مؤمنان علی (ع) و صبر و تحمّل طاقت‌فرسای او روشن شد، بلکه می‌توان گفت: بعضی از مصائب آن حضرت از مصیبت فرزندش امام حسین (ع) که هر مصیبتی در مقایسه با آن کوچک است، بزرگتر بود، به عنوان نمونه: 🔸در کتاب «نَفَسُ المَهْمُومْ» که پیرامون وقایع عاشورا است، از طبری نقل کرده‌ایم که: بن ذی‌الجوشن در حمله کرد و نیزه‌ی خود را به خیمه‌ی امام حسین (ع) کوبید و فریاد زد: آتش بیاورید تا این خیمه با اهلش را آتش بزنم، بانوان حرم صیحه زدند و از خیمه بیرون آمدند، امام حسین (ع) خطاب به شمر، فریاد زد: آتش می‌طلبی تا خانه‌ی مرا به روی بستگانم آتش بزنی؟ خدا ترا در آتش دوزخ بسوزاند. ابومخنف (یکی از واقعه‌نگاران جریان کربلا )می‌گوید: سلیمان بن راشد از نقل کرد که گفت: به شمر گفتم: «عجبا، این کار برای تو صلاح نیست، آیا می‌خواهی دارای دو خصلت گردی؟ یکی اینکه مشمول عذاب الهی شوی، دوم اینکه کودکان و زنان را بکشی، آیا امیر تو از کشتن مردان خشنود نمی‌شود؟» شمر گفت: تو کیستی؟ گفتم: به تو خبر نمی‌دهم که من کیستم، و ترسیدم که اگر خودم را معرّفی کنم او با خبرچینی خود در نزد سلطان (ابن‌زیاد) به من آسیب برساند. در این هنگام مردی که بیشتر از من از شمر اطاعت می‌کرد، یعنی «شبث بن ربعی» به پیش آمد و به شمر گفت: ای شمر! سخنی زشت‌تر از سخن تو نشنیده‌ام، و در جایگاهی بدتر از جایگاه تو قرار نگرفته‌ام، آیا مأمور قتل کودکان و زنان شده‌ای؟! 🔹حمید بن مسلم می‌گوید: گواهی می‌دهم که شمر با شنیدن این سخن، حیا کرد، و از سوزاندن زنان و کودکان که در خیمه بودند، متصرف گردید. 🔸اینک می‌گویم: این شمر با اینکه فردی احمق و تهی مغز بود و حیا نمی‌کرد، در این مورد تحت تأثیر سخن شبث بن رَبعی قرار گرفت و حیا کرد و از سوزاندن خیمه منصرف گردید. 🔹ولی آن کسی که کنار درِ خانه‌ی حضرت علی (ع) آمد، او و اهل خانه‌اش را تهدید به سوزاندن خانه با اهلش نمود و گفت: «سوگند به کسی که جانم در دست او است حتماً باید از خانه برای بیعت بیرون بیائید و یا خانه را بر روی شما به آتش می‌کشم». بعضی به او گفتند: «فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و فرزندان رسول خدا (ص) و آثار آن حضرت در خانه است»، پس گواهی می‌دهم که او تحت تأثیر این سخن قرار نگرفت و حیا نکرد و از تصمیم خود منصرف نشد، بلکه همانگونه که گفته بود، انجام داد. و امیر مؤمنان علی (ع) کسی را نداشت که از او یاری کند و از حریم او دفاع نماید، جز اینکه طبق روایتی که نقل شده وقتی «زُبیر بن عوام» دید حضرت علی (ع) را با اکراه، کشان کشان به سوی مسجد می‌برند، دست به قبضه‌ی شمشیر برد، و فریاد زد: ای گروه «قبیله‌ی بنی‌عبدالمطّلب!» آیا نسبت به علی (ع) چنین رفتار می‌شود و شما زنده هستید، و به عمر تندی کرد و شمشیر کشید تا بر او بزند، عمر شمشیر او را گرفت و بر روی سنگ کوبید و آن را شکست. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
علیه السلام 🔹 🔸روایت شده است، نخستین فردی که در روز قیامت برای او دادخواهی کنند و درباره‌ی او داوری نمایند، در مورد محسن فرزند علی (ع) است. که درباره‌ی قاتل او و قنفذ، حکم می‌شود، آنها را می‌آورند و با تازیانه‌های آتشین می‌زنند، که اگر یک تازیانه از آن تازیانه‌ها به تمام دریاها بیفتد، همه‌ی آب آنها از مشرق تا مغرب، به جوشش درمی‌آید، و اگر آن را بر کوههای دنیا بگذارند، همه‌ی آنها ذوب شده و به خاکستر مبدّل می‌گردند، قاتل محسن (ع) «قنفذ» را با آن تازیانه‌ها می‌زنند. 🔸مفضّل بن عمر در ضمن روایت مشروحی، از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود: در روز قیامت، حضرت خدیجه (س) و فاطمه بنت اسد (س) مادر امیر مؤمنان علی (ع) محسن را حمل می‌کنند، آنها گریه و ناله می‌کنند، مادرش فاطمه (س) (این آیات قرآن را) می‌خواند: 🔹هذا یَوْمُکُمُ الَّذی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ: «این همان روزی است که به آن وعده داده شده‌اید». (انبیاء- 104) 🔹یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ اَمَداً بَعِیداً... (امروز همان) «روزی است که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می‌بیند، و دوست می‌دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله‌ی زمانی زیاد می‌باشد...». (آل‌عمران- 30) ✳️آنگاه امام صادق (ع) آنچنان گریه کرد که محاسن شریفش از اشک تر شد، سپس فرمود: 🔹لا قَرّتْ عَیْنٌ لا تَبْکِی عِنْدَ هذا الذِّکْرِ. «روشن مباد آن چشمی که هنگام ذکر این مصیبت، گریه نکند». -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
علیه السلام 🔹 🔸روایت شده است، نخستین فردی که در روز قیامت برای او دادخواهی کنند و درباره‌ی او داوری نمایند، در مورد محسن فرزند علی (ع) است. که درباره‌ی قاتل او و قنفذ، حکم می‌شود، آنها را می‌آورند و با تازیانه‌های آتشین می‌زنند، که اگر یک تازیانه از آن تازیانه‌ها به تمام دریاها بیفتد، همه‌ی آب آنها از مشرق تا مغرب، به جوشش درمی‌آید، و اگر آن را بر کوههای دنیا بگذارند، همه‌ی آنها ذوب شده و به خاکستر مبدّل می‌گردند، قاتل محسن (ع) «قنفذ» را با آن تازیانه‌ها می‌زنند. 🔸مفضّل بن عمر در ضمن روایت مشروحی، از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود: در روز قیامت، حضرت خدیجه (س) و فاطمه بنت اسد (س) مادر امیر مؤمنان علی (ع) محسن را حمل می‌کنند، آنها گریه و ناله می‌کنند، مادرش فاطمه (س) (این آیات قرآن را) می‌خواند: 🔹هذا یَوْمُکُمُ الَّذی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ: «این همان روزی است که به آن وعده داده شده‌اید». (انبیاء- 104) 🔹یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ اَمَداً بَعِیداً... (امروز همان) «روزی است که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می‌بیند، و دوست می‌دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله‌ی زمانی زیاد می‌باشد...». (آل‌عمران- 30) ✳️آنگاه امام صادق (ع) آنچنان گریه کرد که محاسن شریفش از اشک تر شد، سپس فرمود: 🔹لا قَرّتْ عَیْنٌ لا تَبْکِی عِنْدَ هذا الذِّکْرِ. «روشن مباد آن چشمی که هنگام ذکر این مصیبت، گریه نکند». -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 جریان پاره کردن سند فدک و اهانت به فاطمه اطهر (سلام الله علیها) 🔸خلیفه اول نامه‌ای بدین مضمون برای فاطمه سلام الله علیها نوشت که فدک را به او باز می‌گرداند، فاطمه سلام الله علیها در حالی که نامه را به همراه داشت، بیرون رفت، خلیفه دوم او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه نامه‌ای است که که با خود داری؟ گفت: نامه‌ای است که خلیفه اول در مورد بازگرداندن فدک برایم نوشته است، خلیفه دوم گفت: آن را به من بده، ولی فاطمه نپذیرفت، خلیفه دوم با پایش لگدی به فاطمه زد در حالی که محسن را حامله بود، با این لگد محسن را سقط کرد. سپس سیلی بر گونه فاطمه سلام الله علیها نواخت. گویا الان می نگرم که گوشواره از گوش آن حضرت افتاد و پراکنده شد. خلیفه دوم نامه را  از او گرفت و پاره کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها هفتاد و پنج روز در حالی که از این ضربت خلیفه دوم بیمار شده بود در دنیا زیست سپس از دنیا رفت» -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸 فَدَعَا بِكِتَابٍ فَكَتَبَهُ لَهَا بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ فَخَرَجَتْ وَ الْكِتَابُ مَعَهَا فَلَقِيَهَا عُمَرُ فَقَالَ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعَكَ فَقَالَتْ كِتَابٌ كَتَبَ لِي أَبُو بَكْرٍ بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ هَلُمِّيهِ إِلَيَ فَأَبَتْ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ مِنْ بَطْنِهَا ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ ثُمَّ أَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ فَمَضَتْ وَ مَكَثَتْ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً مَرِيضَةً مِمَّا ضَرَبَهَا عُمَرُ ثُمَّ قُبِضَتْ -------------------------------------------------- 📘(الإختصاص، شیخ مفید، ص: 185) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 جریان تازیانه زدن خلیفه دوم به صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از زبان خودش 🔸 ...(خلیفه دوم می گوید: به خانة علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. فاطمه پشت در آمد...) گفتم: اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید. پس تازیانة قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم: تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم: آن هیزم ها را آتش خواهم زد. فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم... -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸 ....فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا. فَقَالَتْ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً. -------------------------------------------------- 📘 (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج30، ص 293) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹«ابن أبی‌شیبه» کیست و ماجرای «هجوم اوّل به خانه فاطمه ‌علیهاالسّلام» را چگونه نقل می‌کند؟ 🔸 عبدالله بن محمّد بن إبراهیم بن أبی‌شیبه، مشهور به: «أبوبکر بن أبی‌شیبه»، از حدیث‌نگارانِ قرن سوم هجری است. او در نزد اهل سنّت، از آموزگارانِ برجسته حدیث (= مشایخ حدیث) به شمار می‌رود و مشاهیری چون: بُخاری (متوفّای 256)، مُسلم (متوفّای 261)، ابن ماجه (متوفّای 273) و احمد بن حَنبل (متوفّای 241)، در ردیفِ شاگردانش قرار دارند. تنها کتاب باقی مانده از ابن أبی‌شیبه، «المُصَـنّف»(1) نام دارد که علاوه بر روایت‌های نبوی، مشتمل بر فتواهای صحابه، تابعان و فقهای پس از تابعان نیز می‌باشد. هرچند مطالبِ این کتاب به صورت «موضوعی» و بر پایه «ابوابِ فقهی» تنظیم و طبقه‌بندی شده است؛ امّا نقل‌های مندرج در آن، از تنوّع چشم‌گیری برخوردار می‌باشد؛ به ‌گونه‌ای که باید گفت: مطالب مندرج در این کتاب، اختصاص به موضوع خاصّی، از جمله فقه، ندارد. از این رو می‌توان کتاب «المُصَـنّف»، تألیف: ابن أبی‌شیبه را از «جوامع کهن حدیثی» نزد اهل سنّت، به شمار آورد.(2) ابن أبی‌شیبه ماجرای هجوم اوّل به خانه فاطمه‌علیهاالسّلام را چنین نقل می‌کند:    هنگامی که پس از رسول خدا، افراد با خلیفه اول بیعت کردند (بیعتِ با ابوبکر رخ داد)، علی و زبیر نزد فاطمه ـ دختر رسول خدا ـ می‌رفتند و از وی راهنمایی می‌گرفتند و باز به کار خود (= استنکاف از انجام بیعت با ابوبکر) ادامه می‌دادند. وقتی خبر به خلیفه دوم رسید، بیرون آمد و نزد فاطمه رفت و گفت: ای دختر رسول خدا! وَالله هیچ کس نزد ما از پدرت محبوب‌تر نیست و نیز هیچ کس ـ پس از پدرت ـ نزد ما از تو محبوب‌تر نمی‌باشد و من به خدا سوگند می‌خورم که این محبّت مرا بازنمی‌دارد که اگر باز این جماعت، نزد تو گرد هم آیند؛ فرمان دهم که خانه بر سرشان به آتش کشیده شود. راوی گفت: وقتی خلیفه دوم بیرون رفت، [تحصّن‌کنندگان] نزد آن بانو گرد آمدند؛ آن حضرت فرمود: دیدید که عمر پیش من آمد و به خدا سوگند خورد که اگر نزد من بازگردید، خانه را بر سرتان به آتش می‌کشد. و قسم به خدا که او ـ به آنچه برایش سوگند خورده ـ عمل می‌کند. از تحصّن دست بردارید و این عملکرد شما، در حالتی از رشد یافتن باشد و به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید. آن‌ها از وی فاصله گرفتند و نزدش بازنگشتند تا زمانی که با خلیفه اول بیعت کردند. -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸 أنـَّهُ حِینَ بُویِـعَ لِأبِی‌بَکْرٍ ـ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ـ کانَ عَلِیٌّ وَ الزُبَیْرُ یَدْخُلانِ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَـیُشاوِرُونَها وَ یَرْتَجِعُونَ فِی أمْرِهِمْ. فَلَمّا بَلَغَ ذلِکَ عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ خَرَجَ حَتّی دَخَلَ عَلی فاطِمَةَ فَقالَ: یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ! وَ اللهِ ما مِنْ أحَدٍ أحَبُّ إلَیْنا مِنْ أبِیکِ وَ ما مِنْ أحَدٍ أحَبُّ إلَیْنا بَعْدَ أبِیکِ مِنْکِ! وَ أیْمُ اللهِ ما ذلِکِ بِمانِعِی إنِ اجْتَمَعَ هؤُلاءِ النَفَرُ عِنْدَ کِ إنْ أمَرْتُهُمْ أنْ یُحْرَقَ عَلَیْهِمُ الْبَیْتُ. قالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جاءُوها؛ فَقالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عُمَرَ قَدْ جاءَ نِی وَ قَدْ حَلَفَ بِاللهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیُحْرِقَنَّ عَلَیْکُمُ الْبَیْتَ؟ وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ، فَانْصَرِفُوا راشِدِینَ، فَرَوْا رَاْیَکُمْ وَ لا تَرْجِعُوا إلَیَّ. فَانْصَرَفُوا عَنْها فَلَمْ یَرْجِعُوا إلَیْها حَتّی بایَعُوا لِأبِی‌بَکْرٍ.‌(3) -------------------------------------------------- 📘 پی نوشت ها: 1.یکی از اقسام کتاب‌های حدیثی اهل سنّت، «مُصَـنّف» نام دارد.               «مُصَـنّف» به کتاب‌هایی گفته می‌شود که بر اساس شیوه «بابْ‌بندی احادیث»، تدوین گردیده است. این سبک از نگارش، در دهه‌های پایانی قرن دوم هجری رواج یافت و کتابِ «المُصنَّف فی الأحادیث و الآثار» تألیف: ابن أبی‌شیبه (متوفّای 235 هجری)، یکی از مشهورترین کتاب‌هایی است که با اُسلوبِ «مُصَـنَّف‌ْنگاری» به رشته تحریر درآمده است. (اقتباس از: جوامع حدیثی اهل سنّت (دكتر مجید معارف)، ص 22 ـ 24) 2.اقتباس از: جوامع حدیثی اهل سنّت (دكتر مجید معارف)، ص 41 ـ 42. 3.المُصنّف، ج 7، ص 433، رقم 37034، چاپ: دار الكتب العلمیّه، بیروت؛ ج 7، ص 432، رقم 37045، چاپ: دار التاج، بیروت؛ ج 8، ص 572، رقم 4، چاپ: دار الفكر، بیروت؛ ج 14، رقم 18891، چاپ: هند (مختار احمد الندوی، دار السلفیّه) ▪️نوشته شده توسط گروه طرح و تحقیق فاطمیّه سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 جریان تازیانه زدن خلیفه دوم به صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از زبان خودش 🔸 ...(خلیفه دوم می گوید: به خانة علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. فاطمه پشت در آمد...) گفتم: اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید. پس تازیانة قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم: تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم: آن هیزم ها را آتش خواهم زد. فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم... -------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸 ....فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا. فَقَالَتْ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً. -------------------------------------------------- 📘 (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج30، ص 293) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal