هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اصحاب #سقیفه در طی این هجوم، درصدد شکستن تحصّن و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران، از خانه امام علی(ع) بودند.
در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی(ع) نشده است، ولی در روایتی مخالفین #ابوبکر به تعداد دوازده نفر نام برده شده اند.
شیخ صدوق می نویسد :
▪️《كَانَ اَلَّذِينَ أَنْكَرُوا عَلَى أَبِي بَكْرٍ جُلُوسَهُ فِي اَلْخِلاَفَةِ وَ تَقَدُّمَهُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) اِثْنَيْ عَشَرَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ كَانَ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ : خَالِدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ اَلْعَاصِ وَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ وَ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَ بُرَيْدَةُ اَلْأَسْلَمِيُّ وَ كَانَ مِنَ اَلْأَنْصَارِ : خُزَيْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ ذُو اَلشَّهَادَتَيْنِ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ وَ أَبُو أَيُّوبَ اَلْأَنْصَارِيُّ وَ أَبُو اَلْهَيْثَمِ بْنُ اَلتَّيِّهَانِ وَ غَيْرُهُمْ》
🔺كسانی که با عمل أبوبكر و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمودند و او را انكار كردند، و به جانشینی امام علی(ع) اقرار و تصریح نمودند، دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند.
از مهاجرين : خالد بن سعيد و مقداد بن اسود و ابی بن کعب و عمّار بن ياسر و أبوذر و سلمان و عبدالله بن مسعود و بريده اسلمى.
و از انصار : خزيمة بن ثابت و سهل بن حنیف و أبوایوب انصاری و ابو ایوب انصاری و الهيثم بن التّيّهان بودند.(۱)
اما در شمار این افراد، کسانی که در خانه حضرت فاطمه(س) حضور داشتند، #سلمان فارسی، #مقداد بن اسود، #ابوذر و #زبیر بن عوام بودند.
ابوبکر و #عمر مشاهده کردند که وقتی جمعی از مهاجران و انصار پیرامون علی بن ابی طالب(ع) گرد آمده اند و تا زمانی این افراد در کنار علی(ع) باشند، توانایی غلبه بر علی(ع) و اخذ بیعت از ایشان را نخواهند داشت.
البته پیشتر عمر به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود :
▪️《اَيْمُ اَللَّهِ مَا ذَاكِ بِمَانِعِي إِنِ اِجْتَمَعَ هَؤُلاَءِ اَلنَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِتَحْرِيقِ اَلْبَيْتِ عَلَيْهِم》
🔺به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا خانه را بر آنها آتش بکشند.(۲)
پس بدین ترتیب ابوبکر به عمر دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد.
▪️《وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ》
🔺و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد.(۳)
در پی این دستور، عمر بن خطاب به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسيد بن حضير و سلمة بن أسلم به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمدند.
عمر اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید :
▪️《وَ اَلَّذِي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَيَخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَى مَا فِيهِ》
🔺قسم به کسی که جان عمر در دست اوست يا اهالی خانه از خانه خارج مى شوند يا خانه را با هر چه در آنست به آتش می كشم!(۴)
طبری می نویسد :
عمر بن خطاب گفت :
▪️《وَ اَللَّهِ لَأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ اَلْبَيْتَ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى اَلْبَيْعَةِ》
🔹به خدا قسم! خانه را بر شما به آتش می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید.(۵)
در این هنگام زبیر بن عوام به همراه عده ای از متحصنین به بیرون خانه رفتند و با شمشیر بیرون از غلاف به مقابله با مهاجمین پرداختند.
✳️زبیر شمیشیر کشید و به آنان حمله کرد و گفت :
▪️《یَا مَعشَرَ بَنِی عَبدِالمُطلّبِ(ع)! أ یَفعَلُ هَذَا بِعَلِیِِّ(ع) وَ اَنتُم أَحیَاءُ؟》
🔺ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با علی(ع) چنین برخوردی شود؟!
ولی در این هنگام پای زبیر لغزید و بر زمین افتاد و خالد بن ولید از پشت سنگی به زبیر زد که منجر به افتادن شمشیرش شد.
و عمر شمشیر را برداشت و شکست.(۶)
مهاجمین حمله بردند و او را دستگیر کردند و سایر متحصنین را همچنین یکی پس از دیگری محاصره و سپس دستگیر کردند.
سپس حضرت فاطمه(س) بیرون آمد و آنان را تهدید به نفرین کرد.
پس آنان برای مدتی عقب نشینی کردند تا دستور بعدی صادر گردد.
حضرت فاطمه(س) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان(ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود :
▪️《فَانْصَرِفُوا عَنَّا رَاشِدِينَ》
🔺به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید.
متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه(س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعیت اجباری نزد ابابکر بردند.(۷)
اما اهل سقیفه همچنان دنبال بیعت از امام علی(ع) بود.
📚منابع :
۱)خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۱
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۸
۳)العقد الفرید ابن عبد ربه، ج۵، ص۱۴
۴)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۰
۵)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳
۶)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۶
۷)المصنّف ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۳۳
#هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#فاطمیه
✅ @hosenih_maghtal
✅ #وصیت_فاطمه_س
🔻امام صادق(ع) نقل فرمود که حضرت زهرا(س) در لحظه های آخر زندگی خطاب به علی(ع) فرمود:
🔹اِذا تَوَفَّیتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُیمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَی وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَیفَةَ وَ لا تُدْفِنِّی اِلاّ لَیلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِی اَحَداً
🔸وقتی وفات کردم به هیچ کس اطلاع نده، جز اینکه از زنان به #ام_سلمه و #ام_ایمن و #فضه، و از مردان به دو فرزندم حسن و حسین(ع) و عبّاس و #سلمان و #عمار و #مقدار و #اباذر و حذیفه خبر ده.
🔺مرا دفن نکن، مگر در شب و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند.
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
📚منابع:
▪️دلائل الامامة طبری، ص44؛
▪️#بحارالانوار ، ج78، ص310.
✅ @hosenih_maghtal
✅ #وصیت_فاطمه_به_علی علیهم السلام
🔹چگونگی وصیت فاطمه به علی
🔸در کتاب #روضة_الواعظین (تألیف فتال نیشابوری) نقل شده:
حضرت فاطمه (س) چهل روز در بستر بیماری بود و پس از آن، از دنیا رفت، در آن هنگام که احساس کرد که مرگ نزدیک شده، اُمّاَیْمن و اسماء بنت عمیس و امیر مؤمنان (ع) را طلبید، آنها کنار بسترش حاضر شدند، خطاب به علی (ع) گفت:
🔸«ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که درمییابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق میشوم، آنچه را که در دل دارم به تو وصیت میکنم».
علی (ع) فرمود: ای دختر رسول خدا! آنچه دوست داری، وصیّت کن، آنگاه علی (ع) کنار سر فاطمه (س) نشست، و به آنان که در خانه بودند فرمود: بیرون بروند.
سپس فاطمه (س) گفت:
✳️«ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دورغ و خیانت ندیدی، و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم».
علی (ع) فرمود: نه هرگز، تو آگاهتر، نیکوکارتر و گرامیتر و خوف تو در پیشگاه خدا، بیشتر از آن است که ترا به عنوان مخالفت از من سرزنش کنم، فراق تو برای من بسیار سخت است، ولی چه باید کرد که چارهای برای مرگ نیست، سوگند به خدا مصیبت رسول خدا (ص) را بر من تازه کردی، و فراق و فقدان تو، بسیار برای من بزرگ و دشوار است
اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ:
«ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم» از مصیبتی که بسیار جانکاه و جگرسوز و غمآور است،
هذِهِ مُصِیبَةٌ لاعَزاء لَها وَرَزِیَّةٌ لا خَلَفَ لَها: ✳️«این، مصیبتی است که تسلیت و آرامش ندارد، و حادثهی جانسوزی است که جبرانناپذیر است»،
سپس ساعتی با هم گریه کردند، و علی (ع) سر فاطمه (س) را به سینهاش چسبانید و فرمود: «آنچه میخواهی وصیّت کن، همانا که مرا آنگونه مییابی که به نیکی به وصیت تو عمل کند، و امر تو را بر امر خودم مقدّم میدارم».
فاطمه (س) گفت: ای پسر عمو، خداوند به تو جزای خیر عنایت فرماید، سپس چنین وصیت کرد:
🔹1- بعد از من با خواهرزادهام «اَمامَه» دختر زینب، ازداوج کن.
🔹2- برای من تابوتی بساز.
🔹3- هیچکس از آنانکه به من ستم کردند و حقّم را پایمال نمودند کنار جنازهام نیایند و نماز بر من نخوانند، پیروان آنها نیز حاضر نشوند.
🔹4- مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها در خواب فرورفته است.
در کتاب #مصباح_الانوار از #امام_صادق (ع) و او از پدرانش نقل کرده که فاطمه (س) هنگام احتضار، به امیر مؤمنان (ع) وصیت کرد: وقتی که از دنیا رفتم، خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازهام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک برقبرم بریز، و سپس بالای سر، مقابل صورتم بنشین و بسیار قرآن بخوان و دعا کن، زیرا آن هنگام ساعتی است که میّت به اُنس با زندهها نیاز دارد، و من ترا به خدا میسپارم، و وصیت میکنم که با فرزندانم به نیکی رفتار کنی.
🔸سپس دخترش اُمّکلثوم را به سینهاش چسبانید، و به علی (ع) فرمود: وقتی که این دختر به حدّ بلوغ رسید، اثاثیهی خانه از آنِ او باشد و خداوند پشتیبان او شود.
نیز روایت شده وقتی که هنگام فراق زهرا (س) فرارسید، اندکی گریه کرد، امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: چرا گریه میکنی؟.
فاطمه (س) عرض کرد: «گریه میکنم برای رنجها و آزارهائی که بعد از من به تو میرسد».
علی (ع) فرمود: گریه مکن، سوگند به خدا، این سختیها در راه خدا برای من ناچیز است.
نیز روایت شده که فاطمه (س) به علی (ع) گفت: بعد از آنکه از دنیا رفتم هیچکس را خبر نکن مگر اُمّسَلَمه و اُمّاَیْمن و فضّه را، و از مردها دو پسرم، و عباس (عموی پیامبر) و سلمان و مقداد و ابوذر و حُذیفه را که به این افراد اطلاع بده، و من ترا حلال کردم که بعد از مردنم مرا ببینی (شاید زخم بدنش را که مخفی میداشت، اجازه داد بعد از مرگش، علی (ع) آثار آن را ببیند!) با کمک بانوان یاد شده مرا غسل بده، و مرا شبانه دفن کن، و هیچکس را خبر نده که به کنار قبرم بیایند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#مظلومیت_علی_ع
#وصیت_فاطمه_س
#ام_ایمن
#فضه
#اسماء
#سلمان
#مقداد
#ابوذر
#حذیفه
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #کمک_فرشتگان_به_فاطمه سلام الله علیها
🔹 در کتاب «الثاقب فی المناقب» از سلمان رضوان اللَّه علیه روایت کرده است که گفت : روزی به خانه حضرت زهرا علیها السلام شرفیاب شدم ، دیدم آن حضرت خوابیده است و در پیش روی او دیگی قرار گرفته و بدون آتش در حال جوشیدن است ، فوراً خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برگشتم تا قصّه را بگویم همینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مرا دید تبسّمی کرد و فرمود :
🔹أعجبک ما رأیت؟ قد أیّدها اللَّه بمن یعینها من کرام ملائکته.
🔸آنچه دیدی تو را به تعجّب وا داشت ؟ خداوند تبارک و تعالی فاطمه علیها السلام را به واسطه فرشتگان بزرگواری که او را کمک می کنند توانائی و نیرو بخشیده است .(1)
--------------------------------------------------
▪️1- الثاقب فی المناقب: 301 ح 254 (با اختلاف اندک) ، و گویا مؤلّف رحمه الله آن را مختصراً نقل کرده است و اکنون متن کامل حدیث را برای شما ذکر می کنیم : سلمان گوید : روزی به خانه حضرت زهرا علیها السلام وارد شدم ، دیدم آن حضرت خوابیده و خود را با چادر پوشانده است و در پیش روی او دیگی است که بدون آتش می جوشد ، فوراً به سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برگشتم ، همین که چشم مبارکش به من افتاد تبسّمی کرد و فرمود : ای ابوعبداللَّه ؛ آیا آنچه از حال دخترم فاطمه علیها السلام دیدی ، تو را شگفت زده نموده است ؟! عرض کردم : بلی ای رسول خدا . فرمود : آیا از امر پروردگار تعجّب می کنی و آن را عجیب می شماری ؟! خداوند تبارک و تعالی چون از ضعف و ناتوانی دخترم فاطمه علیها السلام باخبر بود ، او را در سختی های روزگار به فرشتگان بزرگوار خود یاری نمود .
--------------------------------------------------
📘 #القطره #علامه_مستنبط
#کمک_فرشتگان_به_فاطمه_س
#فضائل_فاطمه_س
#سلمان
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #نماز_و_خاکسپاری_جنازه
🔹و در کتاب روضة الواعظین آمده: وقتی که شب شد و خواب بر چشمها چیره گشت، و پاسی از شب گذشت، حضرت علی (ع) همراه #حسن، و #حسین، #عمّار، #مقداد، #عقیل، #زُبیر، #ابوذر، #سلمان، #بُریده و چند نفر از خواصّ بنیهاشم، جنازه را از خانه بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند، و در نیمههای شب، آن را به خاک سپردند، حضرت علی (ع) اطراف قبر حضرت زهرا (س) هفت قبر دیگر ساخت تا قبر فاطمه (س) شناخته نشود.
🔸و در کتاب مصباحالانوار آمده: شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، امیر مؤمنان (ع) در نماز بر فاطمه (س) چند تکبیر گفت؟
آن حضرت فرمود: علی (ع) یک تکبیر میگفت: جبرئیل یک تکبیر میگفت، و بعد فرشتگان مقرّب الهی تکبیر میگفتند، تا اینکه امیر مؤمنان (ع) پنج تکبیر گفت:
🔸شخص دیگری پرسید: در کجا بر او نماز خواند؟
امام صادق (ع) فرمود: در خانهاش نماز خواند، سپس جنازه را حرکت دادند و از خانه بیرون آوردند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان_شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
بخدا قسم، و این در حالى بود که «خمار» نداشت. [۲۳]
▪️حضرت زهرا علیها السّلام صدا زد: «وا ابتاه، وا رسول اللَّه، اى پدر، ابو بکر و عمر بعد از تو با بازماندگانت بدرفتارى کردند در حالى که هنوز چشمان تو در قبرت باز نشده است» و این سخنان را حضرت با بلندترین صدایش ندا مى نمود.
🔹سلمان مى گوید: ابو بکر و اطرافیانش را دیدم که مى گریستند و صدایشان به گریه بلند شده بود.
✳️ در میان آنان کسى نبود مگر آنکه گریه مى کرد جز عمر و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه، و عمر مىگفت: ما را با زنان و رأى آنان کارى نیست!!
🔸سلمان مى گوید: على علیه السّلام را نزد ابو بکر رسانیدند در حالى که مى فرمود: بخدا قسم، اگر شمشیرم در دستم قرار مى گرفت مى دانستید که هرگز به این کار دست نمى یابید. بخدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش نمى کنم، و اگر چهل نفر برایم ممکن مى شد جمعیت شما را متفرّق مى ساختم، ولى خدا لعنت کند اقوامى را که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار نمودند.
🔹ابو بکر تا چشمش به على علیه السّلام افتاد فریاد زد: «او را رها کنید»!
▪️على علیه السّلام فرمود: اى ابو بکر، چه زود جاى پیامبر را ظالمانه غصب کردید!
تو به چه حقّى و با داشتن چه مقامى مردم را به بیعت خویش دعوت مى نمایى؟
آیا دیروز به امر خدا و پیامبر با من بیعت نکردى؟
وقتى على علیه السّلام را به نزد ابو بکر رسانیدند عمر بصورت اهانت آمیزى گفت: «بیعت کن و این اباطیل را رها کن»!
✳️على علیه السّلام فرمود: اگر انجام ندهم شما چه خواهید کرد؟
گفتند: ترا با ذلّت و خوارى مىکشیم! فرمود: در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشتهاید!
ابو بکر گفت: بنده خدا بودن درست است ولى به برادر پیامبر بودن اقرار نمىکنیم!
فرمود: آیا انکار مىکنید که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بین من و خودش برادرى قرار داد؟ گفتند: «آرى»! و حضرت این مطلب را سه مرتبه بر ایشان تکرار کرد.
سپس حضرت رو به آنان کرد و فرمود: اى گروه مسلمانان، و اى مهاجرین و انصار، شما را بخدا قسم مىدهم که آیا در روز غدیر خم از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدید که آن مطالب را مىفرمود، و در جنگ تبوک آن مطالب را مى فرمود؟
سپس على علیه السّلام آنچه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله علنى براى عموم مردم در باره او فرموده بود چیزى باقى نگذاشت مگر آنکه براى آنان یادآور شد. (و مردم در باره همه آنها اقرار کردند و) گفتند: بلى، بخدا قسم ....».[۲۴]
-------------------------
📚منابع
▫️۲۳- «خمار» به معناى پوشش همه سر، و یا پوشش صورت است.
▫️۲۴- اسرار آل محمد،سلیم بن قیس،ص ۲۲۶-۲۳۲
#ابوبکر
#عمر
#قنفذ
#مغیره
#زبیر
#سلمان
#سلیم_بن_قیس
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#هجوم_به_بیت_ولایت
#مظلومیت_علی_ع
#تازیانه_زدن_عمر
#تازیانه_زدن_قنفذ
✅ @hosenih_maghtal
✅ #تشییع_و_تدفین_جنازه_حضرت_زهرا(س)
🔹تشییع جنازه و تدفین...
🔸 در تاریخ طبرى مینگارد: فاطمه علیها السّلام شبانه دفن شد، و غیر از عبّاس و على(ع) و مقداد و زبیر كسى در تشیع جنازه آن بانو حاضر نشد.
در روایت ما نقل شده كه: حضرت على(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده، بنا به روایتى: عبّاس و پسرش فضل و طبق روایت دیگر حذیفه و ابن مسعود به جنازه آن حضرت نماز خواندند.
اصبغ بن نباته میگوید: از حضرت على(ع) درباره اینكه فاطمه شبانه دفن گردید جویا شدند، فرمود: به علّت اینكه فاطمه زهرا(س) بر گروهى خشمناك بود و راضى نبود كه آنان براى تشییع جنازهاش حاضر شوند. و بر كسانى كه آنان را دوست نداشته باشند حرام است كه بر جنازه احدى از فرزندان فاطمه نماز بخوانند.
روایت شده: حضرت على قبر فاطمه علیها السّلام را با زمین یكسان نمود.
گفته اند: على علیه السّلام تعداد هفت قبر شبیه به قبر فاطمه تشكیل داد كه قبر آن بانو شناخته نشود.
روایت شده كه چهل قبر براى حضرت زهرا ترتیب داد تا قبر واقعى آن بانو تشخیص داده نشود و كسى حتى بر قبر او نماز نخواند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸تَارِیخُ الطَّبَرِیِّ إِنَّ فَاطِمَةَ دُفِنَتْ لَیْلًا وَ لَمْ یَحْضُرْهَا إِلَّا الْعَبَّاسُ وَ عَلِیٌّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَیْرُ وَ
فِی رِوَایَاتِنَا أَنَّهُ صَلَّى عَلَیْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَقِیلٌ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ بُرَیْدَةُ وَ فِی رِوَایَةٍ وَ الْعَبَّاسُ وَ ابْنُهُ الْفَضْلُ وَ فِی رِوَایَةٍ وَ حُذَیْفَةُ وَ ابْنُ مَسْعُودٍ
الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ أَنَّهُ سَأَلَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنْ دَفْنِهَا لَیْلًا فَقَالَ إِنَّهَا كَانَتْ سَاخِطَةً عَلَى قَوْمٍ كَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنَازَتَهَا وَ حَرَامٌ عَلَى مَنْ یَتَوَلَّاهُمْ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ وُلْدِهَا.
وَ رُوِیَ أَنَّهُ سَوَّى قَبْرَهَا مَعَ الْأَرْضِ مُسْتَوِیاً وَ قَالُوا سَوَّى حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا.
وَ رُوِیَ أَنَّهُ رَشَّ أَرْبَعِینَ قَبْراً حَتَّى لَا یَبِینَ قَبْرُهَا مِنْ غَیْرِهِ مِنَ الْقُبُورِ فَیُصَلُّوا عَلَیْهَا.
--------------------------------------------------
📘 ابن شهر آشوب، ج 3 ص 132 به بعد.
#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
#امام_حسن_مجتبی_ع
#امام_حسین_ع
#دفن_فاطمه_س
#دفن_شبانه
#مقداد
#سلمان
#زبیر
#عقیل
#ابوذر
#عمار
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #اجتماع_مردم
🔹 اجتماع مردم بعد از شهادت حضرت زهرا در منزل آن حضرت
🔸در اين هنگام فاطمه كه درودهاى خداوند بر او و پدرش و شوهرش و فرزندانش باد رحلت كرد. همه مردم مدينه بانگ شيون برداشتند و زنان مدينه در خانه فاطمه جمع شدند و چنان بانگ شيون برداشتند كه نزديك بود مدينه به لرزه درآيد، و میگفتند: اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا! و مردان هم به حضور على رسيدند كه نشسته بود و حسن و حسين هم جلو پدر نشسته بودند و میگريستند و مردم از گريه آن دو میگريستند. مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند كه جنازه را بيرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بيرون آمد و گفت: برويد كه بيرون آوردن جنازه دختر رسول خدا (ص) به تأخير افتاد. مردم برخاستند و رفتند و چون شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، على و حسن و حسين عليهم السلام و عمار و مقداد و عقيل و زبير و ابوذر و سلمان و بريده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على (ع) جنازه را بيرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاك سپردند و على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه (ع) صورت هفت گور ديگر هم پديد آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود. برخى از خواص اصحاب على (ع) نقل كردهاند كه على (ع) آرامگاه فاطمه (ع) را با سطح زمين يكسان و صاف قرار داد و آن را با ماله هموار و صاف فرمود، آنچنان كه كسى جاى آن را نشناسد.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸ثُمَّ تُوُفِّيَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِينَةِ صَيْحَةً وَاحِدَةً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ فِي دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَةً وَاحِدَةً كَادَتِ الْمَدِينَةُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ يَقُلْنَ يَا سَيِّدَتَاهْ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِيٍّ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع بَيْنَ يَدَيْهِ يَبْكِيَانِ فَبَكَى النَّاسُ لِبُكَائِهِمَا... وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ يَرْجُونَ وَ يَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَةُ فَيُصَلُّونَ عَلَيْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُيُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّيْلِ أَخْرَجَهَا عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِيلٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَيْدَةُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَيْهَا وَ دَفَنُوهَا فِي جَوْفِ اللَّيْلِ وَ سَوَّى عَلِيٌّ حَوَالَيْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لَا يُعْرَفَ قَبْرُهَا و قال بعضهم من الخواص قبرها سوي مع الأرض مستويا فمسحها مسحا سواء مع الأرض حتى لا يعرف أحد موضعه.
--------------------------------------------------
📘 منبع: روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ابن فتّال نیشابوری، ج1، ص: 150-151
#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
#دفن_فاطمه_س
#دفن_شبانه
#پنهان_کردن_قبر
#عمار
#ابوذر
#مقداد
#سلمان
#زبیر
#عقیل
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #نماز_و_خاکسپاری_جنازه
🔹و در کتاب روضة الواعظین آمده: وقتی که شب شد و خواب بر چشمها چیره گشت، و پاسی از شب گذشت، حضرت علی (ع) همراه #حسن، و #حسین، #عمّار، #مقداد، #عقیل، #زُبیر، #ابوذر، #سلمان، #بُریده و چند نفر از خواصّ بنیهاشم، جنازه را از خانه بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند، و در نیمههای شب، آن را به خاک سپردند، حضرت علی (ع) اطراف قبر حضرت زهرا (س) هفت قبر دیگر ساخت تا قبر فاطمه (س) شناخته نشود.
🔸و در کتاب مصباحالانوار آمده: شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، امیر مؤمنان (ع) در نماز بر فاطمه (س) چند تکبیر گفت؟
آن حضرت فرمود: علی (ع) یک تکبیر میگفت: جبرئیل یک تکبیر میگفت، و بعد فرشتگان مقرّب الهی تکبیر میگفتند، تا اینکه امیر مؤمنان (ع) پنج تکبیر گفت:
🔸شخص دیگری پرسید: در کجا بر او نماز خواند؟
امام صادق (ع) فرمود: در خانهاش نماز خواند، سپس جنازه را حرکت دادند و از خانه بیرون آوردند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#امام_حسن_مجتبی_ع
#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
#دفن_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#عمار
#مقداد
#عقیل
#سلمان
#ابوذر
#زبیر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
گـر، چـهـل قـبـر ديگر را آب پاشيد كه قبر آن مظلومه در ميان آنها مشتبه بـاشـد، وبه روايت ديگر قبر آن حضرت را با زمين هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد. ايـنـهـا بـراى آن بـود كـه عـيـن مـوضـع قـبـر آن حـضـرت را ندانند و بر قبر او نماز نكنند و #خـيـال_نـبش_قبر آن حضرت را به خاطر نگذرانند وبه اين سبب در موضع قبر آن حضرت اخـتـلاف واقـع شـده اسـت .
🔷بـعـضـى گـفـتـه انـد كه در بقيع است نزديك قبور ائمه بقيع عـليـهـمـاالسّلام وبعضى گفته اند مابين قبر حضرت رسالت صلى اللّه عليه وآله وسلّم و مـنـبـر آن حـضـرت مـدفـون اسـت ؛ زيـرا كـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه وآله وسلّم فرمودند:
🔵 مابين قبر من و منبر من باغى است از باغهاى بـهـشـت ومـنـبـر مـن بر درى است از درهاى بهشت .
🔴و بعضى گفته اند كه آن حـضـرت را در #خـانـه خـود دفن كردند واين اَصَحّ اقوال است چنانكه روايت صحيحه بر آن دلالت مى كند.
📚 کتاب شریف #منتهی_الامال_فاطمیه #شیخ_عباس_قمی ره
#لحظات_آخر_فاطمه_س
#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مظلومیت_علی_ع
#پنهان_کردن_قبر
#امام_حسین_ع
#نبش_قبر
#سلمان
#مقداد
#ابوذر
#عمار
#زبیر
#اسماء
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #تشکر_از_قنفذ
🔹مؤلّف گوید: نیز از #سُلَیم_بن_قیس نقل شده: که عمر بن خطاب در یکسال نصف حقوق همهی کارگزارانش را به عنوان غرامت (و کمبود بودجه و مالیات) برداشت، ولی حقوق #قنفذ را به طور کامل پرداخت، سُلَیم میگوید به مسجد رسول خدا (ص) رفتم گروهی را دیدم در گوشهای نشستهاند، همهی آنها از بنیهاشم بودند، جز #سلمان و #ابوذر و #مقداد و #محمد_بن_ابیبکر و عمر بن ابیسلمه و قیس بن سعد بن عُباده، در این جلسه، عباس (عموی پیامبر) به علی (ع) گفت:
🔸«چرا عمر مانند همهی کارگزارانش، از حقوق «قُنفذ» چیزی نکاست؟!»
🔸حضرت علی (ع) به اطراف خود نگاه کرد و سپس قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد، آنگاه در پاسخ عباس فرمود:
🔹شَکَّرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَها فاطِمَةَ بِالسَّوْطِ فَماتَتْ وَ فی عَضُدِها اَثَرهُ کَاَنَّهُ الدُّمْلُجْ.
: «حقوق قفنذ را کم نکرد، تا از او تشکّر نماید بخاطر ضربت تازیانهای که او بر فاطمه (س) نواخته بود، که وقتی فاطمه (س) از دنیا رفت، اثر آن تازیانه در بازوی او وجود داشت و همانند بازوبند، نمایان بود».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#قنفذ
#تازیانه_زدن_قنفذ
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔻بازگشت لشکر اسامه و بالا گرفتن اعتراضات به خلافت #ابوبکر
▪️الف) طول زمان رفت و بازگشت لشکر اسامه
🔹بلاذری و یعقوبی بنابر قولی طول زمان رفت و برگشت سپاه اسامه را 60 روز دانسته اند.[74] طبری در این باره می نویسد: آنان 40 روز در آنجا (مناطق جنگی ذوالمره، و قبایل قضاعه و ابل) ماندند تا تمامی آنچه را رسول خدا (ص) به آنان امر کرده بود انجام دهند، سپس به مدینه بازگشتند و این مدت (40 روز) بجز ایام رفت و برگشت آنان است.[75] ابن کثیر نیز زمان رفت و آمد آنان را بین 40 تا 70 روز می داند.[76] این سخن با کلام طبری، که تنها مدت اقامت آنان در مناطق جنگی، بدون احتساب زمان رفت و برگشت را 40 روز می داند، بسیار نزدیک است.
📚[74] (بلاذری، 1417ق، ج1، ص 474؛ یعقوبی، بی تا، ج2، ص127)
📚[75] (طبری، 1387ق، ج3، ص227)
📚[76] (ابن کثیر، 1407ق، ج6، ص304)
▪️ب) اعتراض تعدادی از طرفدارانِ امیرالمؤمنین (ع) به غصب خلافت
🔸بر اساس برخی گزارش ها، با بازگشتِ سپاه اسامه، تعدادی از طرفدارانِ امیرالمؤمنین (ع) زبان به اعتراض بر غاصبان خلافت گشودند و یکی از آنان خودِ اسامه بود. گفتنی است که ابوبکر پس از حرکت لشکر اسامه، او را از مقامش عزل کرده بود. بدین روی، اسامه پس از بازگشت، در جمع مردم مدینه، ضمن ابراز شگفت از برکنار شدنش توسط #ابوبکر ، پس از اعتراض به ابوبکر، خلافت وی را مشروع ندانست و گفت: ✳️من و هر کس که در لشکر من بوده، تو را به خلافت نگمارده است.
✳️معترض بعدی بُرَیده بن حُصَیب اسلمی، پرچمدار سپاه اسامه، بود. بر اساس برخی گزارش ها، بریده زمانی به مدینه بازگشت که مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند [77] این نشان از عدم بیعت بریده با ابوبکر دارد. او به بیعت نکردن اکتفا نکرد و ضمن همراه کردن دیگران با خود، در دفاع از وصایت امیرمؤمنان (ع)، رو در روی ابوبکر ایستاد[78] و پس از آن نیز فریاد می زد:
✳️«تا وقتی علی بیعت نکند من بیعت نخواهم کرد».
عملکرد او به گونه ای بود که برخی از افراد قوم او (بنی اسلم)، که خود یکی از ارکان حوادث پس از سقیفه در گرفتن بیعت برای ابوبکر بودند، نیز تحت تأثیر بریده، فریاد برآوردند:
✳️«تا وقتی بریده بیعت نکند ما نیز بیعت نخواهیم کرد».
✳️به جز اسامه و بریده، نام یازده تن دیگر نیز به عنوان معترضان عَلَنی بر ابوبکر ثبت شده است.
🔹حضرت نیز از آنان خواست پس از هر اقدامی، ابتدا به میان مردم بروند و هرچه را از رسول خدا (ص) درباره ابوبکر شنیده اند برای مردم بازگو نمایند تا با این کار، حجت به صورت کامل بر مردم تمام و عذرشان پایان یابد و دوریشان از پیامبر (ص) زمانی که در قیامت بر او وارد می شوند، بیشتر باشد.[79]
🔹این گروه در مسجد پیامبر (ص) هر یک سخنان تندی در ردّ خلافتِ ابوبکر و تأیید جایگاه امیرمؤمنان (ع) بیان کردند. آنان پس از آماده سازی افکار عمومی، در روز جمعه ای که شاید قریب 50 روز پس از رحلت رسول خدا (ص) بوده است، اطراف منبر رسول خدا (ص) را گرفتند. وقتی ابوبکر بالای منبر رفت، اولین کسی که لب به سخن گشود خالد بن سعید بن عاص بود و پس از او دیگر مهاجران و در نهایت، انصار سخنانی گفتند.[80] زبان ابوبکر در حالی که بالای منبر نشسته بود، بند آمد، به گونه ای که نتوانست هیچ جوابی بدهد. وقتی سخنان آنان پایان یافت،
✳️گفت: امیرتان شدم، در حالی که بهترین تان نیستم؛ رهایم کنید! رهایم کنید!
🔺عمر بن خطاب به او گفت: از منبر پایین بیای ای فرومایه نادان! اگر نمی توانی پاسخ قریشیان را بدهی، چرا خودت را در این جایگاه قرار داده ای؟ به خدا سوگند، می خواهم که تو را از این مقام برکنار و آن را به «سالم مولی ابی حذیفه» واگذار نمایم!
🔻ابوبکر از منبر پایین آمد. عمر دست او را گرفت و به منزلش رساند[81] و تا سه روز به مسجدالنبی نیامد.
🔸روز سوم[82] گروهی از مهاجران و انصار هر کدام به همراه عده ای با شمشیرهای کشیده، در حالی که عمر بن خطاب پیشاپیش آنان بود، وارد مسجدالنبی شدند. عمر، خطاب به طرفدارانِ امیرالمؤمنین (ع) گفت: به خدا سوگند، اگر سخنان قبل را تکرار کنید سر از بدن شما جدا خواهیم کرد.
خالد بن سعید بن عاص و #سلمان فارسی سخنانی در تأیید امیرمؤمنان (ع) و در ردّ تهدید #عمر بیان کردند که موجب حمله عمر به سلمان فارسی شد که با مداخله امیرمؤمنان (ع) بی نتیجه ماند. آنگاه حضرت رو به طرفدارانِ خویش کرده، از آنان خواست پراکنده شوند. عمر نیز در مدینه به راه افتاد و با فریاد، از عموم مردم خواست مجدداً با ابوبکر بیعت نمایند و به صورت گروهی بر سر افرادی می ریختند که تمایلی به بیعت نداشتند و آنان را کشان کشان و به اجبار برای بیعت به مسجد می آوردند.[83]
🔴این اقدام موجب خانه نشینی مخالفان شد، به گونه ای که پس از آن، دیگر هیچ صدای اعتراضی بر نخاست.[84]
📚[77] (عاملی، بی تا، ج 2، ص53 )
📚[78] (ر. ک. همان )
📚[79] (طبرسی، 1386ق، ج1، ص98)
📚[80] (ر. ک. صدوق، 1403