eitaa logo
حسینیه مقتل
4.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
320 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
✅تأثر و اندوه امامان از مصیبت حضرت زهرا 🔹 🔸در کتاب «دلائل الامامه» طبری از زکریّا بن آدم نقل شده که گفت: من در محضر (ع) بودم ناگاه (ع) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از چهار سال داشت، وقتی که وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدّت طولانی در فکر فرورفت. امام رضا (ع) به فرزندش فرمود: «قربانت گردم، چرا در فکر طولانی فرورفته‌ای؟» امام جواد (ع) در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبی که بر مادرم فاطمه (س) وارد شد، سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون می‌آورم سپس با آتش آنها را می‌سوزانم، سپس خاکسترشان را در دریا پراکنده می‌نمایم». حضرت رضا (ع) فرزندش را به نزدیک خواند، و بین دو چشم او را بوسید و سپس فرمود:✳️ «پدر و مادرم به فدایت، تو شایسته‌ی این امر (امامت) هستی». 🔹 علیهم السلام 🔸نقل شده هرگاه بیماری تب بر امام باقر (ع) عارض می‌شد، آب سرد بر بدنش می‌ریخت، سپس با صدای بلند می‌گفت: فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ «ای فاطمه دختر محمّد (ص)». علّامه‌ی مجلسی در شرح این عبارت می‌گوید: شاید این ندا از امام باقر (ع) از این رو بوده که آن حضرت می‌خواسته از نام مقدّس فاطمه (س) برای رفع تب، شفا بجوید. 📚مؤلّف گوید: من احتمال قوی می‌دهم: همانگونه که تب در جسم لطیف او اثر داشت، همچنین پوشاندن اندوهش بخاطر مصائب مادر مظلومش، در قلب شریفش اثر می‌کرده است، و همانگونه که گرمی تب را بوسیله آب، از بدنش می‌زدود با یاد مادرش فاطمه (س)، از شدّت اندوه او می‌کاست، چنانکه انسان اندوهگین با آه سوزان و نفس‌های عمیق، از اندوه خود می‌کاهد، زیرا تأثیر مصائب حضرت زهرا (س) در دلهای فرزندانش، ائمه‌ی اطهار (ع) از بریدن شمشیر و کارد، دردناکتر، و از سوزش آتش سوزانده‌تر می‌باشد، چرا که در شرائطی بودند که تقیّه می‌کردند و قدرت بر آشکار نمودن مصائب زهرا (س) را نداشتند، از این رو وقتی که نام فاطمه (س) در حضور آنها برده می‌شد، قلوبشان پر از اندوه می‌شد بطوری که هر آدم هوشیاری آثار اندوه را از چهره‌ی آنها مشاهده می‌کرد. 🔸چنانکه در روایت آمده، امام صادق (ع) به سکُونی (یکی از یارانش) که خدا به او دختری داده بود، فرمود: چه نامی برای او انتخاب نموده‌ای؟ سکونی عرض کرد: نامش را «فاطمه» گذارده‌ام. امام صادق (ع) فرمود: آه! آه!، سپس دستش را بر پیشانی خود گذاشت و اندوهگین نشست... -------------------------------------------------- 📘 (ره) ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
سلام الله علیها 🔹 🔸بزرگان ما نقل می‌کنند «بشّار مکاری» می‌گفت: در کوفه به حضور امام صادق (ع) رفتم دیدم طبقی از خرمای «طبرزد» برای آن حضرت آورده بودند و از آن می‌خورد، و به من فرمود: بیا جلو از این خرما بخور. 🔸عرض کردم: گوارا باد، قربانت گردم در راه می‌آمدم حادثه‌ای دیدم، غیرتم بجوش آمد و قلبم درد کرد و گریه گلویم را گرفت. 🔹فرمود: به حقّی که بر گردنت دارم جلو بیا و بخور، جلو رفتم و از خرما خوردم، آنگاه به من فرمود: اکنون چه حادثه‌ای دیدی؟ 🔸گفتم: در راه می‌آمدم یکی از مأمورین حکومت را دیدم که بر سر زنی می‌زند و او را به سوی زندان می‌برد، و او با صدای بلند می‌گوید: «پناه می‌برم به خدا و رسولش، و به غیر خدا و رسول، به هیچکس پناه نمی‌برم!» 🔹امام صادق (ع) فرمود: چرا آن زن را می‌زد و به زندان می‌برد؟ ✳️عرض کردم: از مردم شنیدم که پای آن زن لغزید و به زمین افتاد، و گفت: «ای فاطمه! خدا آنان را که به تو ظلم کردند از رحمت خود دور سازد!» گماشتگان حکومت او را دستگیر کرده و زدند. امام صادق (ع) تا این سخن را شنید، از خوردن خرما دست کشید، و گریه کرد به گونه‌ای که دستمال و محاسن شریف و سینه‌اش از اشک چشمانش تر شد، سپس فرمود: ✳️«ای بَشّار! برخیز با هم به مسجد سهله برویم و برای نجات و آزادی آن بانو، دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را حفظ کند (تا آخر داستان). 🔸براستی وقتی که امام صادق (ع) با شنیدن حادثه ناگواری که برای یک بانوی شیعه‌ی فاطمه (س) رخ داده، این گونه دگرگون می‌شود، پس چگونه خواهد شد که اگر جریان مصائب مادرش فاطمه (س) را برای او نقل کنند؟ که ظالمی به صورت آن حضرت سیلی زد که گوئی نگاه می‌کنم به گوشواره‌اش که بر اثر شدّت ضربت سیلی، شکسته و جدا شده است. -------------------------------------------------- 📘 (ره) س ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
✅چادر نورانى ومسلمان شدن هشتاد يهودى 🔹ابن شهر آشوب وقطب راوندى روايت كرده اند كه روزى حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام مـحـتـاج بـه قرض شد و چادر حضرت فاطمه عليهاالسّلام را به نزد مرد يهودى كه نامش زيـد بود رهن گذاشت و آن چادر از پشم بود و قدرى از جوبه قرض ‍ گرفت . 🔸پس يهودى آن چـادر را بـه خـانـه بـرد و در حجره گذاشت ، چون شب شد زن يهودى به آن حجره درآمد ✳️نـورى از آن چـادر ساطع ديد كه تمام حجره را روشن كرده بود چون زن آن حالت غريب را مـشـاهـده كـرد بـه نـزد شـوهـر خـود رفـت و آنـچـه ديـده بـود نـقـل كـرد، پـس يـهـودى از اسـتـمـاع آن حـالت در تـعـجب شد وفراموش كرده بود كه چادر حـضـرت فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام در آن خـانـه اسـت بـه سـرعـت شـتـافـت و داخل آن حجره شد كه ديد شعاع چادر آن خورشيد فلك عِصْمت است كه مانند بَدْر مُنير خانه را روشـن كـرده اسـت ، يـهودى از مشاهده اين حالت تعجبش زياده شد پس ‍ يهودى وزنش به خانه خويشان خود دويدند و هشتاد نفر از ايشان را حاضر گردانيدند واز بركت شعاع چادر فاطمه عليهاالسّلام همگى به نور اسلام منوّر گرديدند. 📚 کتاب شریف ره @hosenih_maghtal
🔻ثـَعـْلَبـى از حـضـرت صـادق عـليـه السـّلام روايـت كـرده اسـت كـه روزى حـضـرت رسـول صـلى اللّه عليه وآله وسلّم به خانه فاطمه عليهاالسّلام درآمد فاطمه را ديد كه جامه پوشيده از جُلهاى شتر و به دستهاى خود آسيا مى گردانيد و در آن حالت فرزند خود را شير مى داد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده كرد اشک از ديده هاى مباركش ‍ روان شد و فـرمـود: ▪️ اى دخـتـر گـرامـى ! تـلخـيـهاى دنيا را امروز بچش براى حلاوتهاى آخرت . پس فاطمه عليهاالسّلام گفت : يا رسول اللّه ! حمد مى كنم خدا را بر نعمتهاى او و شكر مى كنم خدا را بر كرامتهاى او؛ ✳️پس حق تعالى اين آيه را فرستاد: (وَلَسـَوْفَ يـُعـْطيكَ ربُّكَ فَتَرْضى )؛ ▪️يعنى حق تعالى در قيامت آن قدر به تو خواهد داد كه راضى شوى . 🔻واز حـَسـَن بَصْرى نقل شده كه مى گفت : حضرت فاطمه عليهاالسّلام عابدترين امت بود ودر عـبـادت حـق تـعـالى آن قـدر بـر پـا مـى ايـسـتـاد كـه پـاهـاى مـبـاركـش ورم مـى كـرد. 🔻 و قـتى پيغمبر خدا صلى اللّه عليه وآله وسلّم به اوفرمود چه چيز بـهـتر است از براى زن ؟ فاطمه عليهاالسّلام گفت : آنكه نبيند مردى را و نبيند مردى اورا؛ پـس حـضـرت نـور ديـده خـود را بـه سـيـنـه چـسـبـانـيـد وفـرمـود: (ذُرِّيَّةً بـَعـْضـُها مـِن بَعْضٍ) 🔻واز (حـليه ابونُعَيْم ) روايت شده كه حضرت فاطمه عليهاالسّلام آن قدر آسيا گردانيد كه دستهاى مباركش آبله پيدا كرد واز اثر آسيا دستهاى مباركش پينه كرد. 📚 کتاب شریف ره @hosenih_maghtal
سلام الله علیها 🔹 ابـن بـابـويـه بـه سـنـد مـعـتبر از حضرت امام حسن عليه السّلام روايت كرده است كه آن حـضـرت فـرمـود كـه در شـب جـمـعـه مـادرم فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام در مـحراب خود ايستاده ومشغول بندگى حق تعالى گرديد وپيوسته در ركوع وسجود وقيام ودعا بود وتا صبح طـالع شـد شنيدم كه پيوسته دعا مى كرد از براى مؤمنين و مؤمنات و ايشان را نام مى برد ودعا براى ايشان بسيار مى كرد واز براى خود دعائى نمى كرد، پس گفتم : اى مادر! چرا از بـراى خـود دعـا نـكـردى چـنـانكه از براى ديگران كردى ؟ ✳️فرمود: يا بُنَىَّ! الْجارُ ثُمَّ الدّار؛ اى پسرجان من ! اوّل همسايه را بايد رسيد وآخر خود را. 📚 کتاب شریف _الامال ره @hosenih_maghtal
🔹دنیاطلبان زیرک و سیاستمدار با آنکه از حقایق ایمان برکنارند و از مبادی اخلاق فاضله چون تقوی و دانش بیزارند ، ولی همیشه میخواهند خود را طرفدار ایمان و تقوی و زهد و علم معرفی کنند و در پناه این اصول مردم خواه ، خوش نام ، جرم و خیانت های خود را زیر پرده کنند و در درون کاخ های دربسته به عیش و نوش بگذرانند. ✳️بهترین راه عوام فریبی این است که مردان معروف به دانش و تقوا و فضیلت را رام خود سازند و به وسیله آنها در برابر مردم تظاهر و خودنمایی کنند. ✳️معاویه از آن مردان با تزویر و با ریایی است که کاملا به این نکته متوجه بود و به هرقیمتی که میشد ملانماهای بسیاری را دور خود جمع کرد که عده ای فاضل و درس خوانده های اسلامی دنیاطلب و شکن خواه میان آنها وجود داشت. ✳️و جمعی هم تقواشعاران قلابی دور خود جمع کرده بود. ✅جنایات خود را زیر ریش و عمامه آنها پنهان می داشت. 🔹چیزی که خار چشم او بود عده معدودی دانشمندان حق شناس و خوددار و زاهدان با معنویت که با کناره گیری خود ، مشت او را باز میکردند و مقاومت منفی آنها مایه رسوایی و شکست سیاست او بود و چون از خریدن آنها مایوس میشد ناچار تیغ ستم را به روی آنها میکشید. -------------------------------------------------- 📘   ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅حسینیه مقتل👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/883621890C02579e5b39
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹از اخبار بسیار استفاده میشود که برلی امام حسین علیه السلام و حاملین اسرار ، مسلم بوده که محل شهادت ، زمین کربلاست و بایست حسین علیه السلام به عراق بروند. در این صورت چرا برعکس مقصد خود به مکه رفت و این راه دور و دراز را پیمود با آنکه از خود مدینه راه همواری برای عراق وجود داشت و نزدیکتر هم بود؟ 1⃣سرّ اول: 🔸چون اخبار شهادت سیدالشهدا در سرزمین عراق کم و بیش مشهور بوده و در سر راه مدینه به عراق مراقبت هایی وجود داشته که عبور از آنها به آسانی نبوده و شاید سرّ اینکه مسلم بن عقیل پس از ماموریت بلد راه و از بیراهه رفت و راه را گم کرد هم همین باشد. 2⃣سرّ دوم: 🔸شهادت امام در روز عاشورا مقدر بود، از تاریخ حرکت امام به مکه تا عاشورا ماه ها فاصله بود و اقامت امام در مدینه ممکن نبود و برای صرف وقت این مدت را به مکه مسافرت کرد. 3⃣ سرّ سوم: 🔸چون مکه از تاریخ حرکت امام کم کم محل اجتماع حجاج از کشورهای دور میشد و باید امام مقاصد خود را به مردم بفهماند و دعوت اصلاحی خود را تبلیغ کند ، به دلیل خفقانی که بنی امیه ایجاد کرده بود این هدف فقط در مکه و موسم حج میسر بود. امام تا هشتم ذیحجه که همه مسافرین آنجا جمع میشوند در مکه ماند تا دعوت اصلاحی خود را به گوش همه برساند و اتمام حجت کند. 4⃣سرّ چهارم: 🔸برای آن حضرت اصحاب معینی بوده که در طول مدت باید از اطراف و اکناف عالم اسلام جمع میشدند و حرکت امام به سمت مکه و از مکه به کربلا برای رسیدن اصحاب به کاروان حسینی و برکناری نالایقان بوده. -------------------------------------------------- 📘 ص ۷۶ ره ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅حسینیه مقتل👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/883621890C02579e5b39
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹حسین علیه السلام از شاهراه بزرگ بسمت مکه روانه شد و این آیه را تلاوت میکرد: ▪️فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفًا يَتَرَقَّبُ(قصص ۲۱) 🔸بیرون رفت از آن ترسان و انتظار تعقیب داشت... 🔸کسانش گفتند: 🔹خوب است مانند ابن زبیر از بیراهه برویم تا تعقیب کنندگان به شما نرسند. فرمود:نه بخدا! تا حکم خدا جاری شود از این راه جدا نشوم. 🔹و حسین علیه السلام شب جمعه سوم شعبان وارد مکه شد و قرائت میکرد: ▪️وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَآءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَآءَ السَّبِيل(قصص ۲۲) 🔸وچون به سوی مدین متوجه شد گفت امید است خدا مرا به راه راست رهبری کند. -------------------------------------------------- 📘 ص ۷۶ ره ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅حسینیه مقتل👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/883621890C02579e5b39
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 علیه السلام از دو روز به آخر مانده بود. پس بدان که آن حضرت در شب جمعه که بود وارد معظمه شد و چون داخل مکه شد به این آیه تمثل جست: 🔸 وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى‌ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ(قصص ۲۲) چون موسی متوجه شهر مدین شد گفت : امید است که پروردگار من هدایت کند مرا به راه راست که مرا به مقصود برساند. -------------------------------------------------- 📘 ص ۳۸۴ ره ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅حسینیه مقتل👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/883621890C02579e5b39
علیه السلام 🔹 بعد از واقعه در مکه جمع شدند ، هر روز بر کشتگان نهروان میگریستند ، یک روز گفتند : علی(علیه السلام) و کار این امت را پریشان ساختند اگر هر دو را می کشتیم این امت را از زحمت ایشان آسوده می ساختیم... 🔸شخصی گفت به خدا عمروبن عاص کم از ایشان نیست بلکه اصل و ریشه فساد و فتنه اوست... 🔹پس قرار شد هر سه تن را باید کشت. ▪️ لعین گفت : من علی(علیه السلام) را میکشم. ▪️حجاج بن عبدالله گفت : من معاویه را میکشم. ▪️عمرو بن بکر تمیمی گفت : من عمروعاص را میکشم... 🔸در شب حجاج وقتی که معاویه در رکوع یا سجود نماز بود ، تیغ کشید و بر ران معاویه زد. حجاج را دستگیر کردند. معاویه ملعون به شکرانه قتل علی(علیه السلام) حجاج را آزاد کرد. 🔹تمیمی منتظر عمروعاص در مسجد بود که آن شب قولنجی کرد و از قضا نتوانست به مسجد برود و بجای خود قاضی مصر را برای امامت نماز فرستاد. تمیمی که فکر میکرد عمروعاص پیش نماز است قاضی را به خون غلطان کرد و سپس دستگیر شد. تمیمی را گردن زدند. 🔸اما ابن ملجم با همدستی چند تن دیگر و در هوس وصال ملعونه عزم خویش را جزم کرد و چون علی(علیه السلام) در رکعت اول سر از سجده برداشت ابن ملجم با ضربتی فرق مبارک تا موضع سجده را شکافت... 😭 حضرت فرمود : بسم الله و باالله و علی ملت رسول الله فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه... ابن ملجم هم دستگیر شد. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
علیه السلام 🔹در شب سنه چهلم از هجرت در وقت طلوع صبح از دست شقی ترین امت مرادی لعین ، ضربت خورد. 🔸چون ثلثی از شب بیست یکم آن ماه گذشت روح مقدسش به ریاض جنان پرواز کرد. 🔹مدت عمر شریفش شصت و سه سال بوده. 🔸ده ساله بود که حضرت رسول به پیامبری مبعوث گردید و به آن حضرت ایمان آورد. 🔹بعد از بعثت ۱۳ سال با پیامبر در مکه ماند و بعد از هجرت به مدینه با آن حضرت ۱۰ سال در مدینه بود. 🔸در آخرین سال به مصیبت حضرت رسول مبتلا شد . 🔹بعد از پیامبر(ص) سی سال زندگی کرد. 🔸دو سال و چهار ماه در خلافت ابوبکر و ۱۱سال در خلافت عمر و ۱۲ سال در خلافت عثمان به سر برد. 🔸خلافت ظاهری آن حضرت قریب به ۵ سال طول کشید که در اکثر آن با منافقین مشغول قتال بود. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com