هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #خطبه_فدکیه
🔹نگاهی به #خطبهی_حضرت_زهرا
🔸در کتاب احتجاج طبرسی از عبداللَّه بن حسن نقل شده که او از پدران بزرگوارش نقل کرد، هنگامی که #ابوبکر ، فدک را ضبط کرد و حضرت زهرا(س) آگاه شد، چادری به سر گرفت و با چند نفر از خدمتکاران و زنان بنیهاشم به مسجد آمد و در حضور ابوبکر و جمعیت مسلمین، خطبهای خواند (که یک سخنرانی جامع و مستدل و قاطع است)
حضرت زهرا (س) لباس بلندی پوشیده بود، و در راه رفتن گوئی پدر بزرگوارش رسول خدا (ص) راه میرود، وقتی که وارد مسجد شد، ابوبکر با جمعی از مهاجرین و انصار نشسته بودند، پرده زدند و آن حضرت در پشت پرده قرار گرفت:
✅گریهی حاضران
🔸حضرت زهرا (س)، در این هنگام، آه دردناکی از دل سوزان و دردناکش برکشید، به طوری که همهی جمعیت متأثّر شدند و گریه کردند، و مجلس به صورت عزاداری و سوگواری درآمد و مجلسیان سخت پریشان شدند.
سپس فاطمه (س) مقداری صبر کرد تا جوش و خروش مردم تمام شده آنگاه سخن خود را آغاز کرد.
✅حمد و ثنای الهی و گواهی به یکتائی خدا و رسالت محمد
✅توجه به حفظ قرآن، امانت بزرگ الهی
✅توجه به فلسفه و هدف از احکام
✅نگاهی به قاطعیت پیامبر در تقویت راه هدایت
🔸ای مردم: بدانید که من فاطمه (س) هستم و پدرم محمّد (ص) میباشد، و سخن من یکنواخت و از روی حقیقت است و از غلط و نادرستی دور میباشد، و از من هرگز کلام بیجا و عمل بیربط، سر نمیزند:
🔹لَقَدْ جائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنیِنَ رَؤفٌ رَحیمٌ.
🔸: «رسولی از خود شما به سویتان آمد، که رنجهای شما بر او سخت است، و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، مهربان است». (توبه- 128)
این پیامبر، پدر من است نه پدر یکی از زنهای شما، و این پیغمبر برادر و پسر عموی علی بن ابیطالب (ع) است، نه برادر یکی از رجال شما، پدر من همان شخصی است که شما را از زشتیها و اعمال و عقائد باطل برگردانید. پدر من مردم را به مواعظ نیک و پندهای لطیف، با برهان و حکمت به سوی خداوند دعوت نمود، و او همان کسی است که با رفتار و کردار مشرکان، مخالفت نمود، و آنچنان بیخ گلوی آنان را فشرده، و شمشیر در بالای سر آنها نگه داشت که بناچار تسلیم شدند، پدرم بتها را شکست و دشمنان حق، و معاندین را سرکوب نمود، و گردنکشان و سران کفر را به خاک هلاکت افکند، گرههای کفر و نفاق را گشود، زبانهای شیاطین و گفتار منافقین را قطع کرد، تا اینکه چهرهی حقیقت آشکار شد، و نور آفتاب وجود او، تیرگیهای محیط را برطرف ساخت، و حقایق را اظهار نمود، و در پرتو هدایت او زبانها به کلمهی توحید گویا شد، شرک و کفر و خرافات و ستمگری از میان رفت، شما را از کنار آتش سوزان و گرفتاری شدید نجات داد، زندگی سر تا پا ذلّت و خواری و بدبختی شما را به خوشی و عزّت، مبدّل ساخت.
شما با جمعی که درخشنده و پاکدامن بودند ایمان آورید، و قبلاً یک طُعمه بیش نبودید، و در زیر چنگال دیگران، همچگونه قدرت و اختیار نداشتید، و در زیر سلطهی دشمن، آبهای آلوده و غذاهای پست میخوردید، زبون و خوار بودید، خداوند بوسیلهی پیامبرش، شما را از این پستیها نجات داد، و پس از آن، افراد عنود و کینهتوز عرب ساکت ننشستند، و آتش جنگها با مسلمین را شعلهور ساختند ولی در هر بار خداوند، آن شعلهها را خاموش ساخت.
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی(ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
#ابوبکر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ادامه...👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
✅ #خطبه_فدکیه
✅ #نقش_علی_در_دفاع_از_اسلام
🔹و هرگاه که قدرتی از لشکرهای شیطان جلوه میکرد، و یا فردی از مشرکین، دهان بغض و عداوت میگشود، پیامبر (ص) برادر خود علی بن ابیطالب را برای مقابله و دفع دشمن میفرستاد، و علی (ع) میرفت و مأموریت خود را انجام میداد و بدون نتیجه از میدان، برنمیگشت، او بال و پر دشمن را زیر پای خود میگذاشت، و شعلههای آتش مخالفین را، با شمشیرش خاموش مینمود، و رنجها را مخلصانه برای خدا تحمّل میکرد، و برای اجرای فرمان خدا نهایت کوشش را مینمود، او نزدیکترین انسانها به رسول خدا (ص) بود، او در میان دوستان خدا، عظمت ویژهای داشت، او آستین را بالا زده و با کمال خلوص در راه جهاد و انجام وظیفه تلاش میکرد.
🔸ولی شما در فکر عیش و نوش خود بودید، و همواره در انتظار آن بودید که حوادث بد و ناگوار شامل حال ما خانواده گردد، و شما هنگام پیشروی صفوف دشمن، عقبنشینی میکردید، و از میدان بدر میرفتید.
✅انتقاد از #بی_وفائی_مردم
🔸ای مردم! خداوند متعال پیامبر خود را از این جهان فانی به سرای جاودانی که محل نزول پیامبران و آخرین محل برگزیدگان خود بود، رحلت داد، و کینههای اندرونی شما آشکار گشت، و لباس دین و شریعت را که به صورت پوشیده بودید، کهنه و پاره نمودید و مخالفین که در گوشهها خزیده بودند، بال و پر زدند، صدای هواداران باطل شنیده شد و آشکار گشت، و آواز شیطان بلند شد، و منافقین ندای او را اجابت کردند، مردم هویپرست و گمراه راههای ضلالت و خلاف و فتنهانگیزی را پیش گرفته و به دنبال شیطان دویدند.
🔸شیطان شما را گول خورده و مغرور یافت، در کانال او افتادید، و با مختصر اشارهی او، تند و عصبانی شدید، خود را گم کردید، اعتدال و صحت عمل خود را از دست دادید، به حقوق دیگران تجاوز نمودید، مِهار شتری را که از شما نبود گرفتید، و از چشمهی آبی که شما را در آن حقّی نبود نوشیدید.
🔸براستی چقدر زود، وفای خود را از دست دادید، و چقدر زود، حرص و طمع شما آشکار شد، هنوز جراحت دلهای ما التیام نیافته بود، و هنوز جنازهی رسول اکرم (ص) روی زمین بود، و از مقابل چشمهای ما محو نشده بود که به کارهای ناپسند خودتان اقدام کردید، و با نهایت شتاب، آنچه را که شایسته نبود، انجام دادید، عجیب اینکه خیال میکنید که این شتابزدگی در امور به خاطر جلوگیری از فتنه است.
🔹اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لِمُحِیطَةٌ بِالْکافِرینَ:
🔸: «آگاه باشید که این مردم، در فتنه و آشوب، سقوط کردند و دوزخ، فراگیرندهی کافران است».
این حرکات از شما دور است، و جای بسی تعجب است که چگونه دروغ میگوئید؟ مگر قرآن مجید در میان شما نیست، قرآنی که دستوراتش روشن، و حقایقش آشکار است، و امر و نهی آن صریح میباشد، آیا کلام خدا را پشت سرانداختید؟ آیا برخلاف حکم خدا فتوا میدهید؟ آیا از کلام خدا اعراض کردهاید؟، و چه دگرگونی بدی را ستمگران مرتکب شدند:
🔹وَ مَنْ یَبْتَغ غَیْرَ الاِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ.
🔸: «و کسی که غیر از اسلام، آئینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد، و در آخرت از زیانکاران است» (آلعمران- 85)
شما آنقدر صبر نکردید که بحران و وجوش این مصیبت، پائین آید، و خروش آن آرام گردد، و با عجله به دامن زدن و برافروختن آتش فتنه شروع کردید، و شعلههای اخلال و افساد مردم را تقویت نمودید، و دعوت شیطان را اجابت کرده و گمراه شدید، و انوار آئین حق را خاموش ساختید، و احکام و سنن پیامبر را ترک کردید، و با بهانههای سُست، مقاصد شوم خود را اجرا کردید، و در حقیقت به خانوادهی پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت او خیانت و ظلم نمودید.
و ما در مقابل تیزی کاردهای شما، صبر و تحمل میکنیم، و در برابر شماتتها و طعنههای شما، بردباری مینمائیم.
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ادامه...👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
✅ #خطبه_فدکیه
✅ #استدلال_فاطمه_دربارهی_فدک
🔹شما خیال میکنید که ما هیچگونه ارثی از رسول خدا (ص) نداریم، آیا از احکام جاهلیت پیروی میکنید؟
🔹اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیّةِ یتبْغُون وَ مَنْ اَحْسَنْ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ.
🔸: «آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) میخواهند، و چه کسی برای افراد با ایمان بهتر از خدا حکم میکند؟!» (مائده- 50)
✳️آیا نمیفهمید، آیا تردید دارید که من دختر پیغمبر هستم؟ با اینکه چون آفتاب روشن است که من دختر پیامبرم، ای مسلمانان! آیا رواست که من از ارث خود محروم گردم؟
✳️ای پسر ابوقحافه! آیا در قرآن مجید است که تو از پدرت ارث ببری، ولی به عقیدهی تو من نباید از پدرم ارث ببرم.
لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَریّاً:
«کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی» (مریم- 27)
آیا عمداً کتاب خدا را ترک کرده، و احکام آسمانی را پشت سر انداختی؟ آنجا که خداوند میفرماید:
🔹وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ: «و سلیمان از داود، ارث برد» (نحل- 16) و در داستان حضرت یحیی بن زکریا، از قول زکریّا میفرماید:
🔹فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ.
«تو به قدرتت، جانشینی به من ببخش که وارث من و آل یعقوب باشد» (مریم- 5 و 6).
و نیز میفرماید:
🔹وَ اوُلوا الْاَرحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ.
«و خویشاوندان، نسبت به یکدیگر (از دیگران) در احکامی که خدا مقرّر داشته سزاوارترند». (انفال- 75)
و میفرماید:
🔹یُوصِیکُمْ اللَّه فِی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ.
«خداوند به شما دربارهی فرزندانتان سفارش میکند که (از میراث) برای پسر به اندازهی سهم دو دختر باشد». (نساء- 12)
و میفرماید:
🔹اِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْاَقْرَبِینَ بِالْمَعرُوفِ حَقّاً عَلَی الْمُتَّقینَ.
«اگر ثروتی از خود بجای گذاشت، وصیّت به پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته کند، این حقی است بر پرهیزکاران».(بقره- 180)
🔸شما گمان میبرید که از برای من حظّ و نصیبی (از ارث پدر) نیست و نباید از پدرم ارث ببرم، و قرابتی بین ما وجود ندارد.
🔸آیا خداوند متعال در این آیات شریفه، همهی مردم را بطور عموم در نظر گرفته است، و همهی طبقات مشمول این آیات نیستند؟، و پدرم از عمومیّت این آیات، خارج است؟
✳️آیا من و پدرم از افراد یک امّت و آئین نیستیم؟ آیا شما در تشخیص عموم و خصوص و دلالت آیات قرآن، از پدرم و پسر عمویم آگاهترید.
امروز چنین کنید، ولی فردای قیامت، خدای بزرگ بین ما و شما داوری میکند، در آن روز پیشوای ما پیامبر (ص) است، و در آن وعدهگاه، اهل باطل در خسران عظیمی قرار گرفتهاند ولی پشیمانی آنها هیچگونه سودی به حالشان نخواهد داشت.
🔹وَلِکُلِّ نَبَاءٍ مُسْتَقَرٌّ: «هر خبری (که خداوند به شما داده، سرانجام) قرارگاهی دارد». (انعام- 67)
🔹فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ.
«بزودی خواهید دانست، چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد». (هود- 39)
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
#ابوبکر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ادامه...👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
✅ #خطبه_فدکیه
🔹#انتقاد_شدید_از_انصار
🔸سپس فاطمه (س) متوجّه انصار (مسلمین مدینه) شد و فرمود:
🔹یا مَعْشَرَ الْفُتْیَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلّةِ وَ اَنْصارَ الْاِسْلامِ، ما هذِهِ الْغَمِیزَةِ فِی حَقِّی...
🔸«ای گروه جوانمردان! و پشتیبانان دین، و یاوران اسلام، این چه ضعف و سستی است که دربارهی من مرتکب میشوید که به دادخواهی من جواب نمیدهید؟! مگر پدرم رسول خدا (ص) نفرمود که: حقوق پدران را دربارهی فرزندانشان رعایت کنید، چه زود تغییر کردید؟ و از ادای حقوق پدران را دربارهی فرزندانشان رعایت کنید، چه زود تغییر کردید؟ و از ادای حقوق سر برتافتید، با آنکه قدرت و نیرو دارید، و برای شما آسان است که از حق من دفاع کنید، حضرت محمد (ص) تازه رحلت کرده و شما دین او را به همین زودی از بین بردید، سوگند به خدا مرگ او مصیبت بزرگی بود که آثارش همه جا را فراگرفته، و رخنه و شکاف بزرگی ایجاد کرد و کسی نیست که این شکاف را مسدود کند...».
✳️آگاه باشید! گفتنیها را گفتم، با آنکه یقین دارم که ذلّت و خواری، شما را فراگرفته و سودی ندارد، ولی چه کنم که اندوه دل طغیان کرد و خشم بالا گرفت، سینهام تنگ شد و آنچه را در دل داشتم جهت #اتمام_حجت برای شما بیان کردم، آری شما آنچه میخواستید به چنگ آوردید و بر مرکب مراد خود سوار شدید و آن را رام خود گردانیدید، امّا ننگ و عار حقکشی برای شما باقی ماند و داغ و علامت آن بر پیشانی شما نقش بست که تا پایان جهان، محو نخواهد گردید، و در آخرت نیز آتش عذابی که بر دلها اثر میکند و آنها را میگُدازد، گریبانگیر شما خواهد بود، بر من هم میگذرد و تحمّلش برایم آسان است، که خدا ناظر حال من و کردار شما است.
🔹وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ: «و بزودی آنها که ستم کردند میدانند که بازگشت آنها به کجاست!». (شعراء- 227)
🔸من دختر پیامبر هستم که شما را از عذاب شدید سرپیچی از فرمان حق، برحذر داشت.
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ادامه...👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
✅ #خطبه_فدکیه
✅ #پاسخ_ابوبکر_به_فاطمه سلام الله علیها
🔹وقتی که سخنان فاطمه (س) به اینجا رسید، ابوبکر در مقام پاسخ برآمد و پس از حمد و ثناء چنین گفت:
ای دختر رسول خدا! پدرت رسول خدا (ص) نسبت به مؤمنان، مهربان و بزرگوار بود، نسبت به کافران، سخت و خشن بود، رسول خدا از نظر نسبت پدر تو بود، نه پدر زنهای دیگر، و او برادر شوهر تو بود، نه برادر دیگران، پیامبر (ص) او (علی) را برای هر کار مهم و بزرگی برگزید و او یاور خوبی برای پیامبر (ص) بود، شما را جز افراد سعادتمند دوست ندارد، و هیچکس جز تیرهبخت با شما دشمنی نکند، شما عترت پاک رسول خدا (ص) هستید و از نیکان و برگزیدگان خدا میباشید، شما راهنمای ما به سوی سعادت هستید و پیشوای ما به سوی بهشت میباشید، و تو ای بهترین زنان و دختر بهترین پیامبران! در گفتار خود راستگو، و در عقل و معرفت، سرآمد دیگران میباشی، کسی حق ترا از تو بازندارد، و در صداقت تو حرفی نخواهد داشت، سوگند به خدا از دستور رسول خدا (ص) بیرون نشدهام و جز به اذن آن حضرت، رفتار نکردهام، و البته آن کسی که از طرف قومی به عنوان بازرس و ناظر، انتخاب میشود، به آن قوم دروغ نمیگوید، من خدا را شاهد میگیرم که از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «ما پیامبران طلا و نقره و زمین و مالی از خود، به ارث نمیگذاریم، و میراث ما علم و حکمت و کتاب و نبوّت است، و آنچه از متاع دنیا از ما باقی بماند، در اختیار آن کسی است که پس از رحلت ما، زمام امور عموم مردم را بدست میگیرد، و او هرگونه که صلاح دانست، در آن تصرّف مینماید».
🔹و من آنچه را که تو (ای فاطمه! از فدک) مطالبه میکنی در راه تهیّه وسائل و اسباب جنگ از اسلحه و چهارپایان به مصرف میرسانم تا مسلمین نیرو و عظمت یابند، و در محاربه و مجاهده و جنگ با کفّار و دشمنان، چیره گردند، و در این فکر، من تنها نیستم بلکه رأی همهی مسلمین است، و ما هرگز نمیخواهیم مطلبی را از تو بپوشانیم و یا چیزی را از دست تو بازدارند، و آنچه من دارم در اختیار تو است، و هرگز دارائی خود را از تو مضایقه نمیکنم، و تو سیّدهی امّت پدر بزرگوارت هستی، و مادر گرامی فرزندان پیامبر (فرزندان حضرت زهرا) میباشی، و ما نمیخواهیم که مال تو را از دست تو بگیریم، و مقام ترا از جهت پدر و فرزندانت، انکار کنیم، حکم و امر تو به آنچه که در دست من است، نافذ میباشد، ولی آیا من میتوانم که با دستورات پدرت رسول خدا (ص) مخالفت نمایم؟!
✅#پاسخ_حضرت_فاطمه_به_ابوبکر
🔸حضرت فاطمه (س) فرمود: سُبْحانَ اللَّه! هرگز رسول خدا (ص) برخلاف کتاب آسمانی (قرآن) سخن نمیگوید، بلکه پیرو قرآن است، آیا شما به نیرنگ و حیلهی خود اتّفاق رأی نمودهاید و برای آن بهانه میتراشید، ✳️آیا از سخن دروغ نمیگریزید؟ این نقشههای شما همانند نقشههای منافقین در زمان حیات رسول خدا (ص) است، این قرآن است که با صدای رسا و سخن روشن و عادلانه میفرماید:
🔸یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ: «- (زکریّا به خدا عرض کرد به من فرزندی عنایت کن) که از من و آل یعقوب، ارث ببرد». (مریم- 6)
🔸و میفرماید: وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُد: «و سلیمان از داود، ارث برد». (نمل- 16)
خداوند در کتاب محکم خود، بطور تفصیل و روشن، تمام احکام ارث و فرائض و طبقات وارثین را بیان فرموده است، و به گونه واضح سهمیّهی هر یک از وارثین از زن و مرد را بیان نموده که هیچ موردی برای تردید و اشتباه باقی نمیماند (پس پیروی از قرآن و اسلام شما را بر این کار وانداشته).
🔸بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلی ما تَصِفُونَ:
«بلکه هوسهای نفسانی شما، این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل میکنم و از خداوند در برابر آنچه شما میگوئید، یاری میطلبم». (یوسف- 18)
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
#ابوبکر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ادامه...👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
✅#خطبه_فدکیه
✅#پاسخ_ابوبکر_به_فاطمه سلام الله علیها
🔹ابوبکر در پاسخ گفت:
همانا گفتار خدا و رسولش، صحیح و درست است، و تو ای دختر پیغمبر، راست میگوئی، تو مرکز رحمت و هدایت و حکمت هستی، و تو از ارکان دین و از حجتهای حق میباشی، و من هرگز رأی و سخن تو را طرد نمیکنم ولی این جمعیّت مسلمین در حضور تو نشستهاند، و در این جهت همه متّفق و همرأی هستیم (که فدک در راه عمومی مصرف گردد و اختیارش با ما باشد) و من تنها و مستبد و دشمن نیستم، بلکه رأی من هماهنگ با رأی مردم است.
✅ #انتقاد_فاطمه_از_بی_وفائی_مردم
🔸فاطمه (س) به جمعیّت رو کرد و فرمود: ای گروه مردم! که به سرعت به سوی سخن باطل میشتابید و از کردار زشت، باکی ندارید.
🔹اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرآنَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها: «آیا در قرآن تدبّر نمیکنید؟ یا اینکه قفل بر دلها زده شده است». (سورهی محمّد- 24).
🔹کَلّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ: «چنین نیست که آنها خیال میکنند، بلکه دلهایشان زنگار گرفته است». (مطفّفین- 14).
و شما تأمّل بد کردید و اشارهی ناپسند نمودید، و راهنمائی زشت کردید، و معاوضهی بد نمودید، سوگند به خدا چون پرده از مقابل چشمهای شما برداشته شود، منظرهی بسی وحشتناک و سختی مشاهده خواهید کرد!
🔹وَ بَدالَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ: در روز قیامت از طرف پروردگار شما، اعمال شما آشکار شود که هرگز گمان نمیبردید!
🔹وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُون: «در آن روز باطلگرایان در خسران هستند». (غافر- 78)
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
#ابوبکر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #لحظه_شهادت_فاطمه سلام الله علیها
🔹لحظهی غمانگیز شهادت زهرا
🔸روایان #سنّی و #شیعه از «سَلْمی» همسر ابورافع نقل کردهاند که گفت: من در ساعات آخر عمر فاطمه (س) از او پرستاری میکردم، یک روز حال او خوب شد و بیماریش آرام گردید، امیر مؤمنان علی (ع) برای بعضی کارها از خانه بیرون رفت، فاطمه (س) به من فرمود: مقداری آب بیاور تا غسل کنم، و بدنم را شستشو دهم، آب آوردم و کمک کردم، فاطمه (س) برخاست و غسل نیکوئی انجام داد، لباسش را عوض کرد، سپس به من فرمود: بستر مرا در وسط خانه، پهن کن، سپس رو به قبله بر آن بستر خوابید، و به من فرمود: من امروز از دنیا میروم، من خودم را شستهام، هیچکس روی مرا باز نکند سپس دستش را زیر سرش گذاشت و از دنیا رفت.
🔸روایت شده: آن هنگام که فاطمه (س) جان سپرد، ساعت بین مغرب و عشا بود، وقتی که زمان احتضار فرارسید، نگاه تندی کرد و سپس گفت:
🔹اَلسَّلامُ عَلی جِبْرَئیل، اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِاللَّهِ، اَللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِکَ، اَللَّهُمَّ فِی رِضْوانِکَ وَ جَوارِکَ وَ دارِکَ دار السَّلامِ.
🔸: «سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا (ص)، خدایا با رسول خدا (ص) هستم، خدایا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانهی سلام، هستم».
سپس به حاضران فرمود: آیا آنچه میبینم شما هم میبینید؟
بعضی از حاضران گفتند: ای دختر رسول خدا! چه میبینی؟
🔸فرمود: اکنون اهل آسمان را با موکبها و هیئتهای خود مینگرم و جبرئیل را میبینم و رسول خدا (ص) را مینگرم که میفرماید: «ای دخترم! نزد ما بیا که آنچه (از نعمتها و رضوان الهی) در پیش داری، برای تو بهتر است».
🔹زید بن علی (ع) نقل میکند: فاطمه (س) به جبرئیل و به پیامبر (ص) و همچنین به عزرائیل سلام کرد، حاضران صدای ظریف فرشتگان را شنیدند، و بوی خوشی که خوشبوترین بوها بود استشمام کردند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#لحظات_آخر_فاطمه_س
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #وصیتنامهی_زهرا سلام الله علیها
🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامهای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته:
«بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است:
▪️1- فاطمه گواهی میدهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمیانگیزاند.
▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایستهتر هستی:
حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً...
: «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میفرستم».
✅#مردم_در_سوک_جانسوز_زهرا
🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنیهاشم به خانهی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال میگفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا».
مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه میکردند، مردم از گریهی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند.
اُمّکلثوم (یکی از دختران زهرا س) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده میشد، و گریه او را بیتاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد میزد:
یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً.
: «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمیشویم».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه مینمودند، و منتظر بودند تا جنازهی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند.
در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازهی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#امام_حسن_مجتبی_ع
#وصیت_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#ام_کلثوم_س
#ابوذر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #حسن_و_حسین_کنار_جنازهی_مادر
🔹اسماء گریبانش را پاره کرد و سراسیمه از خانه بیرون آمد، حسن و حسین (ع) را در بیرون خانه ملاقات کرد.
آنها گفتند: مادر کجاست؟
اسماء، سخنی نگفت، آنها به سوی خانه روانه شدند و دیدند که مادرشان رو به قبله دراز کشیده، حسین (ع) مادرش را حرکت داد، ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است، به برادرش حسن (ع) رو کرد و گفت: ای مادرم! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد (آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوالِدَةِ).
✳️حسن (ع) خود را به روی مادر انداخت، گاهی او را میبوسید و گاهی میگفت: ای مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود.
✳️امام حسین (ع) پیش آمد و پاهای مادرش را میبوسید، و میگفت: «مادرم! من پسرت حسین (ع) هستم، قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم، با من سخن بگو».
✅ #گزارش_به_علی علیه السلام
🔹اسماء به حسن و حسین (ع) فرمود: بروید نزد پدرتان علی (ع)، و وفات مادرتان را به او خبر دهید.
حسن و حسین (ع) از خانه بیرون آمدند، در حالی که فریاد میزدند:
🔹یا مُحَمَّداه! یا اَحْمَداه! اَلْیَوْمُ جُدِّ دَلَنا مُوْتُکَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا
: «آه! ای محمد! ای احمد (ص)! امروز مصیبت فقدان تو برای ما تجدید شد، چرا که مادرمان از دنیا رفت».
سپس حسن و حسین (ع) وارد مسجد شدند، علی (ع) در مسجد بود، آنها شهادت فاطمه (س) را به او خبر دادند، ✳️علی (ع) از این خبر آنچنان دگرگون شد که بیحال افتاد، آب به صورتش پاشیدند، وقتی که حالش خوب شد، با ندائی جانسوز فرمود:
🔹بِمَنِ الْعَزاء یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ اَتَعَزِّیُ فَفِیمَ الْعَزء مِنْ بَعْدِکِ.
: «ای دختر محمّد (ص) به چه کسی خود را تسلیت بدهم، تا زنده بودی مصیبتم را به تو تسلیت میدادم، اکنون بعد از تو چگونه آرام گیرم؟»
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#خبر_شهادت_فاطمه_س
#امام_حسن_مجتبی_ع
#وداع_با_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#حسنین_ع
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #گفتار_علی_در_کنار_قبر
🔹در کتاب مصباحالانوار از امام صادق (ع) نقل شده که: امیر مؤمنان علی (ع) هنگامی که بدن فاطمه (س) را در میان قبر نهاد، گفت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمْ، بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلی مِلةِ رَسُولِاللَّهِ مُحَمّد بْنِ عَبْدِاللَّهِ...
: «ای صدیقه! تو را به کسی که بهتر از من است تسلیم کردم، و برای تو همان را که خدا میپسندد، پسندیدم، سپس این آیه را خواند:
مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نَعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْری.
: «ما شما را از آن خاک آفریدیم، و در آن بازمیگردانیم، و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون میآوریم» (طه- 55).
وقتی که قبر را هموار کرد و مقداری آب بر آن پاشید، کنار قبر، گریان و محزون نشست، عباس (عمویش) آمد دستش را گرفت و به خانهاش برد.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#مظلومیت_علی_ع
#وداع_با_فاطمه_س
#دفن_فاطمه_س
#دفن_شبانه
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #تابوت_فاطمه سلام الله علیها
🔹دستور ساختن تابوت پوشاننده
🔸روایت شده: فاطمه (س) به اسماء بنت عُمَیْس فرمود: من ناپسند میدانم آنچه را که با آن جنازهی زنان را حمل میکنند که پارچهای روی جنازهی آنها میاندازند و جسم آنها از زیر پارچه پیدا است، و هر کس آن را دید تشخیص میدهد که مرد است یا زن، من ضعیف شدهام و گوشت بدنم گداخته شده، آیا چیزی نمیسازی که مرا بپوشاند.
اسماء گفت: آن زمان که در حبشه بودم مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بدن بود ساخته بودند، اگر میخواهی مثل آن را بسازم.
فاطمه (س) فرمود: آن را بساز.
🔸#اسماء تختی طلبید و آن را به رو انداخت، سپس چند چوب از شاخهی خرما طلبید و آن را بر پایههای آن تخت، استوار کرد و سپس پارچهای روی آن کشید (شبیه عِماری درآمد) و به فاطمه (س) عرض کرد: تابوتهای مردم حبشه، این گونه است.
🔸فاطمه (س) آنرا پسندید و به اسماء فرمود: خدا تو را از آتش دوزخ محفوظ بدارد، مانند این تابوت برای من بسازد و مرا با آن بپوشان.
و نقل شده وقتی که حضرت زهرا (س) آن تابوت را دید خندید، با توجه به اینکه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هیچگاه تبسّم (لبخند) نکرده بود و فرمود: این تابوت، چقدر زیبا و نیکو است که مانع مشخص شدن زن و مرد میشود!
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#تابوت_فاطمه_س
#اسماء
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅@hosenih_maghtal
✅ #وصیت_فاطمه_به_علی علیهم السلام
🔹چگونگی وصیت فاطمه به علی
🔸در کتاب #روضة_الواعظین (تألیف فتال نیشابوری) نقل شده:
حضرت فاطمه (س) چهل روز در بستر بیماری بود و پس از آن، از دنیا رفت، در آن هنگام که احساس کرد که مرگ نزدیک شده، اُمّاَیْمن و اسماء بنت عمیس و امیر مؤمنان (ع) را طلبید، آنها کنار بسترش حاضر شدند، خطاب به علی (ع) گفت:
🔸«ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که درمییابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق میشوم، آنچه را که در دل دارم به تو وصیت میکنم».
علی (ع) فرمود: ای دختر رسول خدا! آنچه دوست داری، وصیّت کن، آنگاه علی (ع) کنار سر فاطمه (س) نشست، و به آنان که در خانه بودند فرمود: بیرون بروند.
سپس فاطمه (س) گفت:
✳️«ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دورغ و خیانت ندیدی، و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم».
علی (ع) فرمود: نه هرگز، تو آگاهتر، نیکوکارتر و گرامیتر و خوف تو در پیشگاه خدا، بیشتر از آن است که ترا به عنوان مخالفت از من سرزنش کنم، فراق تو برای من بسیار سخت است، ولی چه باید کرد که چارهای برای مرگ نیست، سوگند به خدا مصیبت رسول خدا (ص) را بر من تازه کردی، و فراق و فقدان تو، بسیار برای من بزرگ و دشوار است
اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ:
«ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم» از مصیبتی که بسیار جانکاه و جگرسوز و غمآور است،
هذِهِ مُصِیبَةٌ لاعَزاء لَها وَرَزِیَّةٌ لا خَلَفَ لَها: ✳️«این، مصیبتی است که تسلیت و آرامش ندارد، و حادثهی جانسوزی است که جبرانناپذیر است»،
سپس ساعتی با هم گریه کردند، و علی (ع) سر فاطمه (س) را به سینهاش چسبانید و فرمود: «آنچه میخواهی وصیّت کن، همانا که مرا آنگونه مییابی که به نیکی به وصیت تو عمل کند، و امر تو را بر امر خودم مقدّم میدارم».
فاطمه (س) گفت: ای پسر عمو، خداوند به تو جزای خیر عنایت فرماید، سپس چنین وصیت کرد:
🔹1- بعد از من با خواهرزادهام «اَمامَه» دختر زینب، ازداوج کن.
🔹2- برای من تابوتی بساز.
🔹3- هیچکس از آنانکه به من ستم کردند و حقّم را پایمال نمودند کنار جنازهام نیایند و نماز بر من نخوانند، پیروان آنها نیز حاضر نشوند.
🔹4- مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها در خواب فرورفته است.
در کتاب #مصباح_الانوار از #امام_صادق (ع) و او از پدرانش نقل کرده که فاطمه (س) هنگام احتضار، به امیر مؤمنان (ع) وصیت کرد: وقتی که از دنیا رفتم، خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازهام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک برقبرم بریز، و سپس بالای سر، مقابل صورتم بنشین و بسیار قرآن بخوان و دعا کن، زیرا آن هنگام ساعتی است که میّت به اُنس با زندهها نیاز دارد، و من ترا به خدا میسپارم، و وصیت میکنم که با فرزندانم به نیکی رفتار کنی.
🔸سپس دخترش اُمّکلثوم را به سینهاش چسبانید، و به علی (ع) فرمود: وقتی که این دختر به حدّ بلوغ رسید، اثاثیهی خانه از آنِ او باشد و خداوند پشتیبان او شود.
نیز روایت شده وقتی که هنگام فراق زهرا (س) فرارسید، اندکی گریه کرد، امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: چرا گریه میکنی؟.
فاطمه (س) عرض کرد: «گریه میکنم برای رنجها و آزارهائی که بعد از من به تو میرسد».
علی (ع) فرمود: گریه مکن، سوگند به خدا، این سختیها در راه خدا برای من ناچیز است.
نیز روایت شده که فاطمه (س) به علی (ع) گفت: بعد از آنکه از دنیا رفتم هیچکس را خبر نکن مگر اُمّسَلَمه و اُمّاَیْمن و فضّه را، و از مردها دو پسرم، و عباس (عموی پیامبر) و سلمان و مقداد و ابوذر و حُذیفه را که به این افراد اطلاع بده، و من ترا حلال کردم که بعد از مردنم مرا ببینی (شاید زخم بدنش را که مخفی میداشت، اجازه داد بعد از مرگش، علی (ع) آثار آن را ببیند!) با کمک بانوان یاد شده مرا غسل بده، و مرا شبانه دفن کن، و هیچکس را خبر نده که به کنار قبرم بیایند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#مظلومیت_علی_ع
#وصیت_فاطمه_س
#ام_ایمن
#فضه
#اسماء
#سلمان
#مقداد
#ابوذر
#حذیفه
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #وصیتنامهی_زهرا سلام الله علیها
🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامهای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته:
«بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است:
▪️1- فاطمه گواهی میدهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمیانگیزاند.
▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایستهتر هستی:
😭حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً...
😭«مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میفرستم».
✅ #مردم_در_سوک_جانسوز_زهرا
🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنیهاشم به خانهی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال میگفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا».
مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه میکردند، 😭مردم از گریهی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند.
اُمّکلثوم (یکی از دختران زهرا) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده میشد، و گریه او را بیتاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد میزد:
یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً.
: «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمیشویم».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه مینمودند، و منتظر بودند تا جنازهی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند.
در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازهی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#وصیت_فاطمه_س
#ام_کلثوم_س
#حسنین_ع
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #حسن_و_حسین_در_آغوش_زهرا
🔹در روایت ورقه آمده، امیر مؤمنان (ع) فرمود: مشغول غسل دادن فاطمه (س) شدم، او را در درون پیراهن، بیآنکه پیراهنش را از تن بیرون آورم غسل دادم، به خدا سوگند فاطمه (س) پاک و پاکیزه بود، سپس از باقیماندهی حنوط رسول خدا (ص) او را حنوط کردم و کفن بر او پوشاندم، و پیچیدم، وقتی که خواستم بندهای کفن را ببندم، صدا زدم:
🔸ای اُمّکلثوم، ای زینب، ای سکینه، ای فضّه، ای حسن و ای حسین هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ اُمِّکُمْ...: «بیائید و از دیدار مادرتان توشه برگیرید، که وقت فراق و لقای بهشت است».
حسن و حسین (ع) آمدند و با آه و ناله میگفتند:
🔹واحَسْرَتاهُ! لا تُنْطَغی اَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنا مُحَمَّدُ الْمُصْطَفی وَ اُمُّنا فاطِمَةُ الزَّهْراءِ...
: «آه! چه شعلهی حسرت و اندوهی که هرگز خاموش شدنی نیست، برای فقدان جدّمان محمد مصطفی (ص) و مادرمان فاطمه زهرا (س)، ای مادر حسن! و ای مادر حسین! وقتی که با جدّمان ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان، و به او بگو: ما بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم».
امیر مؤمنان (ع) فرمود:
🔹اَنِّی اُشْهِدُ اللَّهَ اِنَّها قَدْ حَنَّتْ وَ اَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْها وَ ضَمَّتْهُما اِلی صَدْرِها مَلِیّاً.
🔸: «من خدا را گواه میگیرم که فاطمه (س) نالهی جانکاه کشید و دستهای خود را دراز کرد و فرزندانش را مدّتی به سینهاش چسبانید».
ناگاه شنیدم هاتفی در آسمان صدا زد:
🔹یا اَبَا الْحَسَنِ اِرْفَعْهُما عَنْها فَلَقَدْ اَبْکِیا وَاللَّهِ مَلائِکَةَ السَّماءِ...
🔸: «ای علی!، حسن و حسین را از سینهی مادرشان بلند کن، که سوگند به خدا این حالت آنها، فرشتگان آسمان را به گریه انداخت، و دوستان مشتاق دوست خود میباشند».
آنگاه حسن و حسین (ع) را از سینه مادرشان، بلند کرد.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#وداع_با_فاطمه_س
#غسل_فاطمه_س
#وداع_با_حسنین_ع
#امام_حسن_مجتبی_ع
#امام_حسین_ع
#ندای_آسمانی
#ام_کلثوم_س
#زینب_کبری_س
#حضرت_سکینه س
#فضه
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #اندوه_امامان_بر_مادر
✅تأثر و اندوه امامان از مصیبت حضرت زهرا
🔹#اندوه_امام_جواد
🔸در کتاب «دلائل الامامه» طبری از زکریّا بن آدم نقل شده که گفت: من در محضر #امام_رضا (ع) بودم ناگاه #حضرت_جواد (ع) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از چهار سال داشت، وقتی که وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدّت طولانی در فکر فرورفت.
امام رضا (ع) به فرزندش فرمود: «قربانت گردم، چرا در فکر طولانی فرورفتهای؟»
امام جواد (ع) در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبی که بر مادرم فاطمه (س) وارد شد، سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون میآورم سپس با آتش آنها را میسوزانم، سپس خاکسترشان را در دریا پراکنده مینمایم».
حضرت رضا (ع) فرزندش را به نزدیک خواند، و بین دو چشم او را بوسید و سپس فرمود:✳️ «پدر و مادرم به فدایت، تو شایستهی این امر (امامت) هستی».
🔹#اندوه_امام_باقر_و_امام_صادق علیهم السلام
🔸نقل شده هرگاه بیماری تب بر امام باقر (ع) عارض میشد، آب سرد بر بدنش میریخت، سپس با صدای بلند میگفت: فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ «ای فاطمه دختر محمّد (ص)».
علّامهی مجلسی در شرح این عبارت میگوید: شاید این ندا از امام باقر (ع) از این رو بوده که آن حضرت میخواسته از نام مقدّس فاطمه (س) برای رفع تب، شفا بجوید.
📚مؤلّف گوید: من احتمال قوی میدهم: همانگونه که تب در جسم لطیف او اثر داشت، همچنین پوشاندن اندوهش بخاطر مصائب مادر مظلومش، در قلب شریفش اثر میکرده است، و همانگونه که گرمی تب را بوسیله آب، از بدنش میزدود با یاد مادرش فاطمه (س)، از شدّت اندوه او میکاست، چنانکه انسان اندوهگین با آه سوزان و نفسهای عمیق، از اندوه خود میکاهد، زیرا تأثیر مصائب حضرت زهرا (س) در دلهای فرزندانش، ائمهی اطهار (ع) از بریدن شمشیر و کارد، دردناکتر، و از سوزش آتش سوزاندهتر میباشد، چرا که در شرائطی بودند که تقیّه میکردند و قدرت بر آشکار نمودن مصائب زهرا (س) را نداشتند، از این رو وقتی که نام فاطمه (س) در حضور آنها برده میشد، قلوبشان پر از اندوه میشد بطوری که هر آدم هوشیاری آثار اندوه را از چهرهی آنها مشاهده میکرد.
🔸چنانکه در روایت آمده، امام صادق (ع) به سکُونی (یکی از یارانش) که خدا به او دختری داده بود، فرمود: چه نامی برای او انتخاب نمودهای؟
سکونی عرض کرد: نامش را «فاطمه» گذاردهام.
امام صادق (ع) فرمود: آه! آه!، سپس دستش را بر پیشانی خود گذاشت و اندوهگین نشست...
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#اندوه_امام_جواد_ع_بر_فاطمه_س
#توسل_امام_باقر_ع_به_فاطمه_س
#امام_صادق_ع_اسم_دخترت_چیست
#فضائل_فاطمه_س
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #دعای_امام_صادق_برای_محب_فاطمه سلام الله علیها
🔹#داستان_بشار_مکاری
🔸بزرگان ما نقل میکنند «بشّار مکاری» میگفت: در کوفه به حضور امام صادق (ع) رفتم دیدم طبقی از خرمای «طبرزد» برای آن حضرت آورده بودند و از آن میخورد، و به من فرمود: بیا جلو از این خرما بخور.
🔸عرض کردم: گوارا باد، قربانت گردم در راه میآمدم حادثهای دیدم، غیرتم بجوش آمد و قلبم درد کرد و گریه گلویم را گرفت.
🔹فرمود: به حقّی که بر گردنت دارم جلو بیا و بخور، جلو رفتم و از خرما خوردم، آنگاه به من فرمود: اکنون چه حادثهای دیدی؟
🔸گفتم: در راه میآمدم یکی از مأمورین حکومت را دیدم که بر سر زنی میزند و او را به سوی زندان میبرد، و او با صدای بلند میگوید: «پناه میبرم به خدا و رسولش، و به غیر خدا و رسول، به هیچکس پناه نمیبرم!»
🔹امام صادق (ع) فرمود: چرا آن زن را میزد و به زندان میبرد؟
✳️عرض کردم: از مردم شنیدم که پای آن زن لغزید و به زمین افتاد، و گفت: «ای فاطمه! خدا آنان را که به تو ظلم کردند از رحمت خود دور سازد!» گماشتگان حکومت او را دستگیر کرده و زدند.
امام صادق (ع) تا این سخن را شنید، از خوردن خرما دست کشید، و گریه کرد به گونهای که دستمال و محاسن شریف و سینهاش از اشک چشمانش تر شد، سپس فرمود:
✳️«ای بَشّار! برخیز با هم به مسجد سهله برویم و برای نجات و آزادی آن بانو، دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را حفظ کند (تا آخر داستان).
🔸براستی وقتی که امام صادق (ع) با شنیدن حادثه ناگواری که برای یک بانوی شیعهی فاطمه (س) رخ داده، این گونه دگرگون میشود، پس چگونه خواهد شد که اگر جریان مصائب مادرش فاطمه (س) را برای او نقل کنند؟ که ظالمی به صورت آن حضرت سیلی زد که گوئی نگاه میکنم به گوشوارهاش که بر اثر شدّت ضربت سیلی، شکسته و جدا شده است.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#دعای_امام_صادق_برای_محب_فاطمه س
#داستان_بشار_مکاری
#فضائل_فاطمه_س
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #اندوه_امامان_بر_مادر
✅تأثر و اندوه امامان از مصیبت حضرت زهرا
🔹#اندوه_امام_جواد
🔸در کتاب «دلائل الامامه» طبری از زکریّا بن آدم نقل شده که گفت: من در محضر #امام_رضا (ع) بودم ناگاه #حضرت_جواد (ع) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از چهار سال داشت، وقتی که وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدّت طولانی در فکر فرورفت.
امام رضا (ع) به فرزندش فرمود: «قربانت گردم، چرا در فکر طولانی فرورفتهای؟»
امام جواد (ع) در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبی که بر مادرم فاطمه (س) وارد شد، سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون میآورم سپس با آتش آنها را میسوزانم، سپس خاکسترشان را در دریا پراکنده مینمایم».
حضرت رضا (ع) فرزندش را به نزدیک خواند، و بین دو چشم او را بوسید و سپس فرمود:✳️ «پدر و مادرم به فدایت، تو شایستهی این امر (امامت) هستی».
🔹#اندوه_امام_باقر_و_امام_صادق علیهم السلام
🔸نقل شده هرگاه بیماری تب بر امام باقر (ع) عارض میشد، آب سرد بر بدنش میریخت، سپس با صدای بلند میگفت: فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ «ای فاطمه دختر محمّد (ص)».
علّامهی مجلسی در شرح این عبارت میگوید: شاید این ندا از امام باقر (ع) از این رو بوده که آن حضرت میخواسته از نام مقدّس فاطمه (س) برای رفع تب، شفا بجوید.
📚مؤلّف گوید: من احتمال قوی میدهم: همانگونه که تب در جسم لطیف او اثر داشت، همچنین پوشاندن اندوهش بخاطر مصائب مادر مظلومش، در قلب شریفش اثر میکرده است، و همانگونه که گرمی تب را بوسیله آب، از بدنش میزدود با یاد مادرش فاطمه (س)، از شدّت اندوه او میکاست، چنانکه انسان اندوهگین با آه سوزان و نفسهای عمیق، از اندوه خود میکاهد، زیرا تأثیر مصائب حضرت زهرا (س) در دلهای فرزندانش، ائمهی اطهار (ع) از بریدن شمشیر و کارد، دردناکتر، و از سوزش آتش سوزاندهتر میباشد، چرا که در شرائطی بودند که تقیّه میکردند و قدرت بر آشکار نمودن مصائب زهرا (س) را نداشتند، از این رو وقتی که نام فاطمه (س) در حضور آنها برده میشد، قلوبشان پر از اندوه میشد بطوری که هر آدم هوشیاری آثار اندوه را از چهرهی آنها مشاهده میکرد.
🔸چنانکه در روایت آمده، امام صادق (ع) به سکُونی (یکی از یارانش) که خدا به او دختری داده بود، فرمود: چه نامی برای او انتخاب نمودهای؟
سکونی عرض کرد: نامش را «فاطمه» گذاردهام.
امام صادق (ع) فرمود: آه! آه!، سپس دستش را بر پیشانی خود گذاشت و اندوهگین نشست...
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#اندوه_امام_جواد_ع_بر_فاطمه_س
#توسل_امام_باقر_ع_به_فاطمه_س
#امام_صادق_ع_اسم_دخترت_چیست
#فضائل_فاطمه_س
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #بیعت_گرفتن_با_خشونت
🔹استمداد از انصار
🔸ابنقُتیبه، سخن را تا آنجا کشانده که میگوید: حضرت علی (کَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ) شبها فاطمه (س) را سوار بر چارپائی میکرد و در مجالس انصار میگردانید، و فاطمه (س) از آنها میخواست که از او پشتیبانی کنند، آنها در پاسخ میگفتند: «ای دختر رسول خدا (ص) بیعت ما با این مرد (ابوبکر) انجام شد و کار از کار گذشت، اگر شوهر و پسرعموی تو قبل از ابوبکر به سوی ما سبقت میگرفت، ما به او مراجعه میکردیم و رهبری او را میپذیرفتیم.
حضرت علی (ع) در پاسخ آنها میفرمود: «آیا من جنازهی رسول خدا (ص) را در خانهاش رها کنم و آن را دفن نکرده بگذارم و به سوی شما بیایم و با مردم دربارهی حاکمیّت به جای پیامبر (ص) منازعه کنم؟!»
حضرت فاطمه (س) فرمود: «ابوالحسن (ع) لازم و سزاوار بود که تجهیزات رسول خدا (ص) را انجام دهد، ولی مهاجر و انصار کاری کردند که خداوند آنها را بازخواست و مجازات خواهد کرد.
دانشمند مذکور، «ابنقُتَیْبَه» دربارهی چگونگی بیعت علی (ع) میگوید: تا اینکه ابوبکر در مورد آنانکه بیعت نکردند به جستجو پرداخت و آنها را در نزد علی (ع) یافت، عمر را نزد آنها فرستاد، عمر به خانهی علی (ع) رفت و فریاد زد که برای بیعت بیرون بیائید.
آنها از بیرون آمدن از خانهی علی (ع) امتناع ورزیدند.
عمر گفت: «سوگند به آن کسی که جان عمر در دست او است قطعاً باید بیرون بیائید وگرنه خانه را با اهلش به آتش میکشم!»
بعضی از حاضران به عمر گفتند: حضرت فاطمه (س) در خانه است! عمر گفت وَاِنْ: «گرچه فاطمه نیز در خانه باشد».
ناگزیر آنانکه در خانه بودند بیرون آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز حضرت علی (ع) که بیرون نیامد چه آنکه گمان میکرد سوگند یاد کرده که بیرون نمیآیم و عبا بر دوش نمیافکنم تا قرآن را در خانه جمع کنم.
🔸فاطمه (س) کنار در خانه ایستاد و خطاب به مهاجرین فرمود: «من قومی را بد محضرتر از شما نمیشناسم که جنازهی رسول خدا (ص) را نزد ما رها کردید و به دنبال کار خود رفتید و بدون ما کار را پایان یافته اعلام نمودید، ما را از امر خلافت کنار زدید، و حقّ ما را پامال کرده و غصب نمودید».
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#طلب_یاری_از_انصار
#مظلومیت_علی_ع
#بیعت_اجباری
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ادامه...👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
✅#بیعت_گرفتن_با_خشونت
🔹وقتی که عمر، این گفتار را از فاطمه (س) شنید، نزد ابوبکر رفت و گفت: «آیا این مرد (علی علیهالسّلام) را که با بیعت مخالفت میکند، جلب و بازخواست نمیکنی؟»
ابوبکر به شخصی بنام «قُنْفُذْ» که غلام آزاد شدهاش بود، گفت به نزد علی (ع) برو، و به او بگو نزد ما بیاید.
قنفذ نزد علی (ع) آمد، علی (ع) به او فرمود: چه میخواهی؟
#قنفذ گفت: خلیفهی رسول خدا (ص) شما را میطلبد.
علی (ع) فرمود: چقدر زود بر رسول خدا (ص) دروغ بستید (و خود را جانشین او خواندید).
قنفذ بازگشت و سخن علی (ع) را به ابوبکر گفت، ابوبکر گریهی شدیدی کرد.
عمر برای بار دوّم به ابوبکر گفت: «به این مرد متخلّف (علی علیهالسّلام) مهلت نده!»
ابوبکر به قنفذ گفت: نزد علی (ع) برو و بگو: امیر مؤمنان (ابوبکر) تو را دعوت میکند که بیائی و بیعت کنی.
قنفذ نزد علی (ع) آمد و پیام ابوبکر را ابلاغ کرد.
علی (ع) صدای خود را بلند کرد و گفت: سُبْحانَ اللَّهِ لَقَدْ اِدَّعی ما لَیْسَ لَهُ: «عجبا! او مقامی را که از آنِ او نیست، ادّعا میکند».
قنفذ برگشت و سخن علی (ع) را به ابوبکر گفت، باز ابوبکر گریهی شدیدی کرد، در این هنگام عمر خود برخاست و همراه جماعتی به در خانهی فاطمه (س) آمد، حلقه در را کوبیدند، هنگامی که فاطمه (س) صدای آنها را شنید، با صدای بلند خطاب به پدر فرمود:
«ای پدر! رسول خدا! چه ظلمها بعد از تو از پسر خطاب و پسر ابوقُحافه به ما رسید!» هنگامی که همراهان عمر صدا و گریهی فاطمه (س) را شنیدند، بسیار اندوهگین شدند، و گریه کردند آن گونه که نزدیک بود دلهایشان پاره گردد و جگرهایشان سوراخ شود، ولی عمر با چند نفر کنار در خانهی فاطمه (س) باقی ماندند و علی (ع) را از خانه بیرون آوردند و او را نزد ابوبکر بردند، و گفتند: با ابوبکر بیعت کن.
علی (ع) فرمود: بیعت نمیکنم.
گفتند: سوگند به خدا اگر بیعت نکنی، گردنت را میزنیم.
علی (ع) فرمود: «در این صورت بندهی خدا و برادر رسول خدا (ص) را کشتهاید».
عمر گفت: بندهی خدا آری، ولی برادر رسول خدا، نه (عَبْدُ اللَّره فَنَعَمْ!! وَ اَمّا اَخُو رَسُولِهِ فَلا).
ابوبکر در این هنگام ساکت بود و سخنی نمیگفت، عمر به او گفت: آیا علی (ع) را به بیعت امر نمیکنی؟!
ابوبکر گفت: تا فاطمه (س) در نزد علی (ع) است من او را بر چیزی اجبار نمیکنم.
در این وقت حضرت علی (ع) کنار قبر پیامبر آمد با چشمی گریان و صدائی حزنآور، فریاد زد:
یَابْنَ اُمَّ (عَمَّ- خ) اِنَّ القَوْمَ اسْتَضْعَفُونی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی.
: «ای فرزند مادرم، این گروه مرا در فشار گذاردند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#مظلومیت_علی_ع
#بیعت_اجباری
#ابوبکر
#عمر
#قنفذ
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#فشار_در_دیوار
🔹#فاطمه_بین_فشار_در_و_دیوار
🔸علّامهی مجلسی در کتاب بحار از کتاب «سُلَیم بن قیس هلالی کوفی»، نقل کرده که ابان بن عیّاش از سُلَیم نقل نموده که سلمان و عبداللَّه بن عبّاس گفتند: هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، هنوز جنازهاش را به خاک نسپرده بودند که مردم پیمان خود را (نسبت به رسول خدا) شکستند و مُرتد شدند، و برخلاف مسیر (تعیین شده از جانب پیامبر) اجتماع کردند، علی (ع) به تجهیز جنازهی رسول خدا (ص) مشغول شد تا اینکه آن را غسل داد و کفن نمود و حنوط کرد و نماز بر آن خواند و آن را در میان قبر گذاشت.
🔸سپس به خانه مراجعت کرد و طبق وصیّت پیامبر (ص) به جمعآوری و تنظیم آیات قرآن پرداخت، و این امور او را از جریانات دیگر بازداشت.
🔸عمر به ابوبکر گفت: «همهی مردم با تو بیعت کردهاند جز این مرد (علی علیهالسلام) و اهلبیت او، شخصی را نزد او بفرست که بیاید و بیعت کند.
🔸ابوبکر، #پسر_عموی_عمر را که #قُنْفُذْ » نام داشت برای این کار انتخاب کرد و به او گفت: نزد علی (ع) برو و بگو: دعوت خلیفه رسول خدا را اجابت کن.
قنفذ چند بار از طرف ابوبکر نزد علی (ع) رفت و پیام ابوبکر را ابلاغ کرد، ولی علی (ع) از آمدن ابوبکر، امتناع ورزید.
🔸عمر خشمگین برخاست و #خالد_بن_ولید و قنفذ را طلبید و به آنها امر کرد تا هیزم و آتش بردارند، آنها از دستور عمر اطاعت کردند، هیزم و آتش برداشتند و همراه عمر کنار در خانهی فاطمه (س) رهسپار شدند، فاطمه (س) پشت در بود، هنوز #شال_عزا (از رحلت پبامبر) بر سرش بود، و از فراق پیامبر (ص) سخت نحیف و ناتوان شده بود، عمر به سر رسیده و در را زد و فریاد برآورد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن!
🔸فاطمه (س) فرمود: «ای عمر! ما را به تو چکار، چرا دست از ما برنمیداری؟ با اینکه ما عزادار هستیم؟»
🔹عمر گفت: در را باز کن، وگرنه آن را به روی شما میسوزانم.
🔸فاطمه (س) فرمود: ای عمر! آیا از خدا نمیترسی؟بدون اجازه وارد خانهی من میشوی و به خانهام هجوم میکنی؟
عمر از تصمیم خود منصرف نشد، سپس آتش طلبید و در خانه را به آتش کشید، آنگاه در نیم سوخته را فشار داد، در این هنگام فاطمه (س) با عمر روبرو شد، و فریاد زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا».
🔸عمر شمشیر را که در نیام بود بلند کرد و به #پهلوی_زهرا (س) زد، فاطمه (س) شیون کشید، عمر این بار تازیانهاش را بلند کرد و بر بازوی حضرت زهرا (س) زد، فاطمه (س) فریاد زد یا اَبَتاه! (ای پدر جان!) در این هنگام حضرت علی (ع) با شتاب آمد و گریبان عمر را گرفت و کشید و او را بر زمین افکند به طوری که بینی و گردن عمر مجروح گردید و تصمیم گرفت که او را بقتل برساند، به یاد وصیّت و #سفارش_رسول_خدا (ص) افتاد که آن حضرت امر به صبر و تحمل و اطاعت کرده بود، فرمود: «ای پسر صحّاک! به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت، گرامی داشت، اگر وصیّت پیامبر (ص) نبود، البتّه میدانستی که بدون اجازه قدرت بر وارد شدن به خانهی مرا نداشتی».
🔸عمر فریاد میزد و کمک میطلبید، جمعی به یاری او شتافتند و وارد خانه حضرت علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد (برای بیعت) بردند، در این هنگام فاطمه (س) کنار در خانه بود، قنفذ با تازیانه، آن حضرت را مضروب نمود، هنگامی که حضرت زهرا (س) از دنیا رفت آثار آن تازیانه مانند بازوبند در بازوی آن بانوی بزرگ، نمایان بود، سپس همین قنفذ، در خانه را آنچنان فشار داد و گشود، و در راه به پهلوی فاطمه (س) زد که یک دنده از دندههای پهلوی او شکست، و جنین که در رحِم داشت، سقط شد، از آن پس همچنان بستری بود تا اینکه به شهادت رسید.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#عمر
#قنفذ
#هجوم_به_بیت_ولایت
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 فاطمه (س) به عمر فرمود: چرا با ما چنین برخورد میکنی؟!
عمر گفت: در را باز کن، وگرنه به شما آتش میافکنم.
فاطمه (س) فرمود: آیا از خدا نمیترسی، و وارد خانهی من میشوی؟
🔸عمر از آنجا نرفت، و از همراهان خود آتش خواست، و با آن آتش درِ خانهی زهرا (س) را شعلهور نمود، سپس در را فشار داد و وارد خانه شد، فاطمه (س) مقابل او ایستاد، و فریاد زد:
🔸یا اَبَتاهُ! یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا!»
عمر شمشیر خود را که در نیام بود بلند کرد و بر پهلوی حضرت زهرا (س) زد، نالهی آن حضرت بلند شد یا اَبَتاهُ! (ای پدر جان!)، عمر تازیانهی خود را بلند کرد و بر بازوی زهرا (س) زد، آن حضرت فریاد زد:
🔹یا رَسُولَاللَّهِ لَبِئْسَ ما خَلَفَّکَ اَبُوبَکْرُ وَ عُمَرُ
🔸: «ای رسول خدا! بنگر که بعد از تو، ابوبکر و عمر برخورد بسیار بدی با ما نمودند».
در این هنگام حضرت علی (ع) برجهید و گریبان عمر را گرفت و او را بر زمین کوبید به طوری که گردن و بینی او مجروح شد، علی (ع) تصمیم گرفت که او را به قتل برساند، ناگاه به یاد وصیت پیامبر (ص) افتاد و فرمود: «ای پسر صحّاک سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت کرامت بخشید، اگر حکم خدا سبقت نگرفته بود و پیمان رسول خدا (ص) در میان نبود، قطعاً میدانستی که نمیتوانستی وارد خانهی من شوی!»
🔸عمر شخصی را به مسجد فرستاد و از ابوبکر کمک خواست.
جمعی از هواداران ابوبکر آمدند و وارد خانهی علی (ع) شدند.
ناگاه علی (ع) برخاست و شمشیر بدست گرفت.
قنفذ نزد ابوبکر بازگشت، از ترس اینکه علی (ع) به روی آنها شمشیر بکشد، چرا که از دلاوری و رشادت علی (ع) در جنگها، خبر داشت، (و جریان را به ابوبکر گزارش داد).
🔸ابوبکر به قُنفذ گفت: به سوی خانهی علی (ع) برگرد، اگر او از خانه بیرون آمد، او را به اینجا بیاور، و اگر بیرون نیامد، خانه را با کسانی که در خانه هستند، بسوزان!».
قنفذ برگشت و با همراهانش بدون اجازه، وارد خانه علی (ع) شدند، علی (ع) خواست شمشیرش را بردارد، قنفذ پیشدستی کرد و شمشیر را ربود... در این هنگام فاطمه (س) به حمایت از علی (ع) به میان آمد، قنفذ تازیهاش را بلند کرد و به فاطمه (س) زد.
🔹فَماتَتْ حِینَ ماتَتْ وَ اِنَّ فِی عَضُدِها مِثلَ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ.
🔸: «وقتی که فاطمه (س) بر اثر آن ضربت (پس از مدّتی) از دنیا رفت، آثار شدید آن تازیانه(مانند بازوبند و دستبند) در بازوی زهرا (س) نمایان بود».
سپس حضرت علی (ع) را به اجبار نزد ابوبکر آوردند، عمر با شمشیر برهنه بالای سر علی (ع) ایستاده بود، همراهان او مانند:
خالد بن ولید، ابوعبیدهی جرّاح، سالم غلام آزاد شدهی ابوحُذیفه، معاذ بن جبل، مغیرة بن شُعبه، اسید بن حضیر، بشیر بن سعد و سایر مردم که همهی آنها اسلحه داشتند، اطراف ابوبکر را گرفته بودند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#قنفذ
#عمر
#ابوبکر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #احوالپرسی_ام_سلمه
🔹پاسخ فاطمه به احوالپرسی ام سلمه
در کتاب #بحار از تفسیر عیّاشی نقل شده: اُمّسَلَمه (یکی از همسران نیک رسول خدا «ص») به عیادت فاطمه (س) آمد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا (ص) شب را با بیماری، چگونه به صبح آوردی؟
فاطمه (س) فرمود: صبح کردم که خود را بین دو اندوه جانکاه مینگرم:
🔹۱-جگرم از داغ فراق پدرم یکپارچه خون شده است.
🔹٢-دلم بر ظلمی که به وصیّ رسول خدا (ص) شده، شعلهور شده است، سوگند به خدا به حریم ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (ع) توهین کردند، آن حضرت صبح کرد در حالی که مقام خلافت و امامت را از او ربودند، و برخلاف کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) رفتار نمودند، انگیزهی این انحراف آنها این است که: دلهای آنها نسبت به علی (ع) پر از کینه و عداوت بود، زیرا آن حضرت رجال آنها را در جنگ بدر و اُحُد کشت، آنها شعلههای کینه و حسادتشان را با انتقامگیری از علی (ع) خاموش ساختند، به این ترتیب که حق او را غصب نمودند، و بعد از رحلت رسول خدا (ص) تیر آنها به نشانهگیری هدف پرداخت، کینههای انباشته و مخفی آنها بروز کرد و با دستیارهای مفسدین و سخنچینان، به دشمنی با ما برخاستند و ما را هدف انتقامجوئیهای خود ساختند، یکباره کمند ایمان را بریدند، و چلّهی ایمان را از کمال ایمان قطع نمودند، و به رسالت سیّد رسولان و کفالت امیر مؤمنان پشت پا زدند، پس از آنکه منافع دنیای فریبای خود را برای خود حفظ کردند، آنها به یاریطلبی علی (ع) توجه نکردند، چرا که آن حضرت پدران آنها را در جنگها و درگیریها به هلاکت رسانده بود.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#عیادت_فاطمه_س
#ام_سلمه رض
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚 #حسینیه_مقتل پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #نفرین_فاطمه سلام الله علیها
🔹 خروش فاطمه و تصمیم او بر نفرین
🔸عیّاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی (ع) از خانه) فاطمه (س) بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود:
🔸«آیا میخواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان میکنم و #گریبان_چاک_مینمایم و کنار قبر پدرم میروم و به درگاه خدا ناله میکنم».
آنگاه فاطمه (س) دست حسن و حسین (ع) را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر (ص) برود.
🔸حضرت علی (ع) از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: برو فاطمه (س) دختر محمّد (ص) را دریاب (گوئی) دو طرف مدینه را مینگرم که بلرزه درآمده و در زمین فرومیروند، سوگند به خدا اگر فاطمه (س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر (ص) برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمیماند و زمین همهی آنها را در کام خود فرو میبرد.
🔸سلمان با شتاب نزد فاطمه (س) آمد و عرض کرد: «ای دختر محمّد! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن».
فاطمه (س) فرمود: ای سلمان، آنها میخواهند علی (ع) را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به درگاه پروردگار بنالم.
🔸سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم، مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فروببرد! علی (ع) مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه بازگردی و از نفرین نمودن منصرف شوی».
🔸در این هنگام حضرت زهرا (س) فرمود:
🔹اِذاً اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ و اُطِیعُ
🔸: «در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه بازمیگردم و صبر میکنم، و سخن آن حضرت را میپذیرم و از او اطاعت میکنم».
🔸علّامه طبرسی در کتاب احتجاج نقل میکند که امام صادق (ع) فرمود: وقتی علی (ع) را از خانهاش بیرون آوردند، تمام بانوان بنیهاشم از خانههای خود بیرون آمدند تا نزدیک قبر رسول خدا (ص) رفتند، حضرت فاطمه (س) صدا زد: «پسر عمویم را آزاد کنید، سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به حق مبعوث نمود، اگر او را رها نکنید، مویم را پریشان میکنم، و پیراهن پیامبر (ص) را بر سرم میافکنم، و در درگاه خدا ناله میکنم، ناقهی صالح پیغمبر در پیشگاه خدا، گرامیتر از فرزندان من نیست».
🔸سلمان میگوید: نزدیک فاطمه (س) بودم سوگند به خدا دیدم که پایهی دیوارهای مسجد رسول خدا (ص) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) به خانهی خود مراجعت نمود، و شکاف مسجد بهم پیوست، بطوری که غبار از پایه مسجد برخاست و در بینی ما رفت.
🔸محدّث بزرگ شیخ کُلینی از امام باقر و امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «وقتی که کار آن گروه آن گونه به پیش رفت، فاطمه (س) لباس عمر را گرفت و به طرف زمین کشید و سپس فرمود: سوگند به خدا ای پسر خطاب! اگر من از آن اکراه نداشتم که بلا به بیگناهان برسد، البتّه میدانی که سوگند یاد میکردم و به خدا پناه میبردم و به زودی خداوند خواستهام را اجابت میکرد».
🔸و نیز روایت شده: وقتی که علی (ع) را از خانه بیرون آوردند، فاطمه (س) پیراهن رسول خدا (ص) را بر سرش نهاد، دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت، و نزد ابوبکر آمد و گفت: «ای ابوبکر مرا با تو چکار، که میخواهی فرزندانم را یتیم کنی و شوهرم را از دستم بگیری؟، سوگند به خدا اگر درست بود، موی سرم را پریشان مینمودم، و به درگاه خدا شیون میکردم».
🔸شخصی از هواداران ابوبکر، به ابوبکر گفت: «شما چه تصمیمی دارید؟ آیا میخواهید همهی مردم به هلاکت برسند؟!» (آنگاه علی (ع) را رها کردند) علی علیهالسلام دست زهرا (س) را گرفت و او را به خانه برد.
🔹و در روایت دیگر آمده امام باقر (ع) فرمود: وَاللَّهِ لَوْ نَشَرتْ شَعْرَها ما تُواطُرّاً «سوگند به خدا، اگر فاطمه (س) مویش را پریشان میکرد، همهی مردم میمردند».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#حضرت_فاطمه_س_نفرین
#مظلومیت_علی_ع
#جناب_سلمان رض
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #غسل_کفن
🔹ماجرای غسل و کفن و نماز بر جنازهی زهرا
🔸چون شب فرارسید، علی (ع) جنازه را غسل داد، هنگام غسل هیچکس حاضر نبود جز #حسن و #حسین (ع)، #زینب ، #امکلثوم ، #فضّه و #اسماء بنت عُمیس.
اسماء میگوید: فاطمه (س) به من وصیّت کرد که هیچکس جز علی (ع) و من، او را غسل ندهد، من علی (ع) را در غسل دادن جنازهی فاطمه (س) کمک کردم.
روایت شده: علی (ع) هنگام غسل فاطمه (س) میگفت: «خدایا فاطمه (س) کنیز تو و دختر رسول و برگزیدهی تو است، خدایا حجّتش را به او تلقین کن، و برهانش را بزرگ بدار، و درجهاش را عالی کن، و او را با پدرش محمد (ص) همنشین گردان».
🔸و نیز روایت شده که: علی (ع) با همان پردهای که بدن رسول خدا (ص) را خشک کرد، بدن زهرا (س) را خشک نمود، وقتی که غسل تمام شد، علی (ع) جنازه را بر سریر (شبیه تابوت) نهاد، و به امام حسن (ع) فرمود: به ابوذر خبر بده بیاید، او ابوذر را خبر کرد و آمد و با هم جنازه را تا محل نماز حمل کردند، حسن و حسین (ع) همراه علی (ع) بودند، آنگاه علی (ع) بر جنازه، نماز خواند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
#غسل_فاطمه_س
#دفن_فاطمه_س
#دفن_شبانه
#امام_حسن_مجتبی_ع
#امام_حسین_ع
#فضه
#اسماء
#ام_کلثوم_س
#زینب_کبری_س
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #نماز_و_خاکسپاری_جنازه
🔹و در کتاب روضة الواعظین آمده: وقتی که شب شد و خواب بر چشمها چیره گشت، و پاسی از شب گذشت، حضرت علی (ع) همراه #حسن، و #حسین، #عمّار، #مقداد، #عقیل، #زُبیر، #ابوذر، #سلمان، #بُریده و چند نفر از خواصّ بنیهاشم، جنازه را از خانه بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند، و در نیمههای شب، آن را به خاک سپردند، حضرت علی (ع) اطراف قبر حضرت زهرا (س) هفت قبر دیگر ساخت تا قبر فاطمه (س) شناخته نشود.
🔸و در کتاب مصباحالانوار آمده: شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، امیر مؤمنان (ع) در نماز بر فاطمه (س) چند تکبیر گفت؟
آن حضرت فرمود: علی (ع) یک تکبیر میگفت: جبرئیل یک تکبیر میگفت، و بعد فرشتگان مقرّب الهی تکبیر میگفتند، تا اینکه امیر مؤمنان (ع) پنج تکبیر گفت:
🔸شخص دیگری پرسید: در کجا بر او نماز خواند؟
امام صادق (ع) فرمود: در خانهاش نماز خواند، سپس جنازه را حرکت دادند و از خانه بیرون آوردند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#امام_حسن_مجتبی_ع
#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
#دفن_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#عمار
#مقداد
#عقیل
#سلمان
#ابوذر
#زبیر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal