eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
370 ویدیو
64 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
صلح ماست . ما [حمله مى كنيم و] يزيد را دستگير مى كنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده ، بيزارى مى جوييم . ✳️امام عليه السلام فرمود : «دور باد ، دور باد! اى خيانتكاران مكّار ! ميان شما و هوس هايتان ، فاصله افتاده است . آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران ، سوگند كه هنوز زخم ، التيام نيافته است . پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش ، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام ، و تلخى اش در گلو و حلقم ، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد . 🔹سپس فرمود :  🔻شگفت نيست ، اگر حسين كشته شد ؛ چرا كه پدرش نيز [كشته] شد ؛  همو كه از حسين ، بهتر و شريف تر بود  🔻اى كوفيان ! به آنچه بر حسين گذشته ، شادى نكنيد كه اين ، جرمش بزرگ تر است .  ▪️كشته اى به كنار رود [فرات] ! جانم فدايش ▪️سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد ، دوزخ است  🔹سپس فرمود : «ما در عوضِ هر يك كشته ، به همان كشتگان [شما در ميدان جنگ] ، راضى هستيم و ديگر ، پس از اين ، هيچ روزى ، نه به سود ما و نه به ضرر ما ، جنگى نخواهيم داشت . ✅ @hosenih_maghtal
محرم ۱۴۰۳ 🔻 شهادت امام سجاد علیه السلام 🔻 ورود کاروان به کوفه ✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به شب و روز دوازدهم محرم دسترسی پیدا کنند... ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ علیه السلام ▪️ علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
🔹اسراى اهل بیت (ع) در زندان کوفه  🔸پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند. @hosenih_maghtal
🔰ترجمه سلام الله علیها در 🔹ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش. اما بعد: ای مردم کوفه،‌ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه می‌کنید؟ ✳️اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم می‌گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه‌های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می‌شود؟ یا همچون سبزه‌هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شده‌ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشه‌ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه‌ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه می‌کنید؟ زار می‌زنید؟ 🔻آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. 🔸و چگونه می‌توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. 🔺چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شما‌ ای مردم کوفه! 😭آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریده‌اید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده‌اید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته‌اید؟! و چه حرمتی از او شکسته‌اید؟! شما این جنایت فجیع را بی‌پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می‌کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده‌تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد. 🔹پس مهلت‌هایی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی‌کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است. ✅آنگاه (س) اين اشعار را خواند: اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت [پيامبرِ] آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امت‌ها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟ شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اين‌گونه به من جفا كنيد. من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد. 🔸زينب كبرى(س) پس از اين خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در اين حال، مردم را ديدم كه حيرت‌زده‌اند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْيَم مى افزايد: 🔻به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مى‌ريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جوانان‌اند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم است. آنگاه اين بيت را خواند: ▪️پيران شما بهترين پيران و دودمان شما نيز بهترين دودمانند و در ميان همه تبارها و نسلها، هرگز تبار شما نابود و بى اعتبار نخواهند شد. ✳️امام زين العابدين(ع) رو به عمه اش كرد و فرمود: 😭«عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه مانده‌اند مايه عبرت است. خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمندِ خرد نياموزيده‌اى. گريه و زارى، آنان را كه رفته‌اند به ما باز نمى گرداند». ✳️با اين سخنِ امام چهارم(ع)، زينب(س) آرام گرفت و ساكت شد. @hosenih_maghtal
✅ با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ 🔹 دو روز بعد از واقعه عاشورا، روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. 🔸معروف است که اجساد شهدای کربلا، سه روز غیر مدفون روی زمین باقی ماند. مرحوم سپهر می نویسد: 🔻بالجمله شهدا را بیشتر در روز دوازدهم که روز سوم شهادت ایشان بود به خاک سپردند.[1]  🔻مرحوم آیت الله بیرجندی می گوید: اکثرا دفن شهدا را در روز دوازدهم محرم نوشته اند. 🔹روز دوازدهم محرم، اهل بیت رسالت (علیهم السلام) به شهر کوفه وارد شدند. هنگامی که خبر به ابن زیاد رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند، دستور داد که سرهای شهدا را که قبلا ابن سعد فرستاده بود، برگردانند، و بر سر نیزه ها نصب کنند و پیش روی اهل بیت حرکت داده، همراه اسراء وارد شهر کنند و در کوچه و بازار برگردانند تا قهر و غلبه سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد، و بر ترس مردم افزوده شود. 🔸مردم کوفه چون از ورود اهل بیت آگاه شدند از شهر بیرون رفتند. 🔹ابن سعد به همراه اسیران راه پیمود، چون به نزدیکی کوفه رسید مردم کوفه برای تماشای اسیران گرد آمدند. 🔸گویند زنی از زنان کوفه(ام حبیبه) سربرآورد و گفت: 🔻«شما اسیران از کدام قبیله اید؟ 😭گفتند: ما اسیران آل محمدیم.» ✅مردانی که در کاروان اسرا همراه زنان بودند: 🔹همراه زنان، علی بن الحسین(ع)، حسن بن حسن مثنی -برادرزاده امام حسین که با کشتن 17 نفر به دلیل زخمی شدن از کارزار او را بیرون آوردند- زید و عمر و دو فرزند امام حسن(ع) همراه کاروان اسیران بودند. 🔸اهل کوفه چون نگاهشان بر آنان افتاد، گریستند و نوحه سرایی نمودند. 🔹امام سجاد(ع) فرمود: شما بر حال ما نوحه و گریه می کنید، پس آن کس که ما را کشت که بود؟! [2] 🔸علامه مجلسی از بعضی کتب معتبره از مسلم گچکار روایت کرده است که گفت: ابن زیاد مرا به تعمیر فرمانداری گماشته بود، در این بین که مشغول کار بودم سرو صدا و هیاهو از اطراف کوفه شنیدم. 🔹از آن خادمی که با من بود پرسیدم: این ضجه و ناله در کوفه چیست؟ 🔻گفت: همین ساعت سر مرد خارجی که بر یزید خروج کرده آورده اند. 🔻گفتم: این خارجی کیست؟ 🔻گفت: حسین بن علی. 🔻چون این شنیدم صبر کردم تا آن خادم بیرون رفت، آن گاه سیلی محکمی بر صورت خود زدم که بر چشمم ترسیدم. دست و صورتم که گچی بود شستم و از پشت فرمانداری بیرون آمدم تا به کناسه رسیدم. 🔹مردم منتظر آمدن اسیرها و سرها بودند، من ایستادم. ناگاه نزدیک به چهل محمل و هودج پیدا شد که بر چهل شتر حمل می کردند، و در میان آن ها، زنان و حرم حضرت سید الشهدا(ع) و اولاد فاطمه(س) بودند و علی بن الحسین(ع) بر شتر برهنه سوار بود، ✳️و از سختی زنجیر، خون از رگ های گردنش جاری بود، گریه می کرد... 🔸مسلم گفت: مردم کوفه را دیدم که به اطفال خرما و نان و گردو می دادند، ✳️ س بر اهل کوفه بانگ زد و فرمود: 😭«ان الصدقه علینا حرام» 😭«صدقه بر ما اهل بیت حرام است» و آن ها را از دست کودکان می گرفت و دور می افکند، و مردم بر مصائب آن ها گریه می کردند. 🔸سپس ام کلثوم سر از محمل بیرون آورد و فرمود: 🔻ای اهل کوفه، ساکت باشید مردان شما ما را می کشند و زنان شما بر ما می گریند! خداوند در روز قیامت بین ما و شما حکم فرماید. آن بانو در حال سخن بود که ضجه و غوغا برخواست و سرهای شهدا را بر نیزه کرده آوردند. 🔻جلوی آن سرها، سر نورانی حسین(ع) بود که تابنده و درخشنده و شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود، ✳️محاسن شریفش به سیاهی شبه (که سنگ بسیار سیاه براقی است)، خضاب شده که سفیدی بٌن موها ظاهر شده بود، و چهره اش چون ماه می درخشید و 😭باد محاسن شریفش را به راست و چپ حرکت می داد. ✳️حضرت زینب چون نگاهش به سر مبارک افتاد، پیشانی خود را بر چوب جلو محمل زد که خون از زیر مقنعه اش فرو ریخت و با سوز دل به آن سر اشاره کرد و فرمود: 🔻ای ماه نو که چون به کمال رسیدی 🔻خسوف ترا فرو گرفت و پنهان گشتی. 🔻ای پاره دلم، گمان نمی کردم چنین روزی مقدر و نوشته شده باشد. 🔻ای برادر، با این فاطمه خردسال سخن گوی که نزدیک است دلش آب شود.[3]  🔹ابن زیاد سر امام حسین(ع) را فرستاد در کوچه های کوفه و در میان قبایل بگردانند. ✅آیه ای از قرآن که سر امام حسین(ع) بر روز نیزه قرائت کرد 🔹ابی مخنف حکایت آمدن سهل شهرزوری از حج به کوفه را نقل کرده است که شهر کوفه را دگرگون دید. 🔹بازارها و دکان ها بسته و جمعیت ازدحام کرده، بعضی خندان، بعضی گریان، او از مردی سوال می کند؛ چه خبر است، خبر شهادت حسین(ع) را به او می دهد. در همین حال اسرا و سرهای شهدا وارد می شوند. 🔸او در پایان می نویسد: سرهای منور و عیال آن جناب را آوردند تا به باب بنی خزیمه رسیدند، در آن جا مدتی اسرا را نگاه داشتند، سر پرخون سید مظلومان بر نیزه بلندی بود، دیدم لب های مبارکش حرکت می کرد، چون گوش دادم، 🔹سوره کهف را می خواند، به این آیه رسید: ▪️«ام حسبت انّ اصحاب
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 سلام الله علیها @hosenih_maghtal
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَبا عَبْدِاللّهِ علیه السلام 🔺روضه راس مطهر سیدالشهدا علیه السلام 🎤 حجت ‌الاسلام استاد @hosenih_maghtal
✅نکته قابل توجه 🔺«یا هِلالاً لَمّا استتم کمالا غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا» ▪️ای ماهی که چون بدر کامل شد ناگهان خسوف او را ربود و غروب کرد. 🔺«ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی کانَ هذا مُقَدَّراً مَکتوبا» ▪️پاره‌ی دلم گمان نمی‌کردم سرنوشت ما این باشد، ولی مقدر و مکتوب چنین بود. ✅ در مصرع دوم این شعر که منصوب به سلام الله است... 🔻در شهر وقتی حضرت بعد از مدتی سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را می بیند میفرماید : ▪️ما تَوَهَّمتُ ... گمان نمیکردم به این وضع مبتلا بشوم و اینگونه با ما رفتار کنند... 🔺لازم به ذکر است زینب کبری سلام الله علیها ، عالمه ای است بدون معلم و از علوم غیبی عالم مطلع است... 🔺از پیامبر ، امیرالمومنین ، صدیقه طاهره و امام حسن علیهم السلام درباره واقعه عاشورا مطالبی شنیده و آمادگی دارد... ✅او میدانسته که بناست حسین علیه السلام شهید بشود و آنها اسیر اما... ✳️اما چه بر سر این بانوی بزرگوار و اهل بیتش آوردند که میفرماید حتی گمان نمی کردم که این بلا این قدر عظیم و بزرگ باشد 😭حتی خیال نمیکردم که من را وارد بازار برده فروش ها کنند... 😭حتی خیال نمیکردم که من را وارد بزم شراب کنند... 😭حتی خیال نمیکردم که به چادرم دست درازی کنند... 😭حتی خیال نمیکردم که در انزار عمومی سیلی و تازیانه بخورم... 😭حتی خیال نمیکردم که من را در شهری که در آن معلم قرآن بودم با عنوان خارجی(خارج شده از دین) وارد کنند... 😭و..... 🔺این سخن بگذار تا وقت دگر... سلام الله علیها @hosenih_maghtal
⚫️ 3⃣ مقام معظم رهبری : 🔸ما امروز یک هستیم. باید ببینیم آن جامعه‌ی اسلامی، چه پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهری که او حکومت می‌کرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟! 🔹 یک نقطه‌ی بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در بازارهای آن راه می‌رفت؛ تازیانه بر دوش می‌انداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناء اللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نه چندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را، با اسارت می‌گرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آن‌جا رسیدند؟ 🔸اگر وجود دارد که می‌تواند جامعه‌ای را که در رأسش کسانی مثل و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بوده‌اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم. 🔹امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردی از شاگردان پیغمبر اکرم صلوات اللَّه و سلامه علیه محسوب می‌کرد، سر فخر به آسمان می‌سود. امام، افتخارش به این بود که بتواند احکام پیغمبر را درک، عمل و تبلیغ کند. امام ما کجا، پیغمبر کجا؟! آن جامعه را پیغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. این جامعه‌ی ما خیلی باید مواظب باشد که به آن بیماری دچار نشود. ، این‌جاست! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم. 🔹به نظر من این ، از درسها و پیامهای دیگر عاشورا برای ما امروز فوری‌تر است. ما باید بفهمیم که حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، آقازاده‌ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه‌ی مسلمین، پسر علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را به اسارت گرفتند! 1371/4/22 @hosenih_maghtal
💢قاتلان حسین(ع) سعد بن عبیده میگوید: در روز عاشورا و گرماگرم نبرد. برخی از شیوخ و بزرگان را دیدم که بر تپه ای رفته و می گریستند و از میخواستند را یاری کند. به آنان گفتم: ای دشمنان خدا به جای دعا، بروید او را یاری کنید!! ✅این بلاهت و خواص نیاز به هیچ تحلیل و تفسیری ندارد. @hosenih_maghtal
💢شمر به تنهایی نمیتوانست بر روی سینه اباعبدالله بنشیند و جسارت کند مقدمه کار شمر، تحریفی بود که بوجود آورد... تاریخ را برش نزنید کل تاریخ را طی یک جریان تحلیل کنید یک جریان با بیش از قدمت در نهایت به کربلا منتهی شد نقش اصلی این جریان بر عهده بود او پیامبر را کرد در مرحله بعد مردم را با این تحریف بزرگ کرد آن تحریف چه بود؟ پیامبر به مردم گفت: دو چیز بین شما بجا میگذارم کتاب و اهل بیتم پیامبر را در زمان حیاتشان تحریف کرد و گفت: ما را کتاب خدا میکند مردم جامعه، با این تحریف، تربیت شدند شمر با پاهای خود روی سینه حضرت نشست اما دست او را خلفیه دوم در دست داشت و به آنجا کشاند. @hosenih_maghtal