eitaa logo
حسینیه مقتل
4.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
321 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ بخشی از مقتل دروازه شام 🔻اهل بیت سيدالشهداء عليهم‌السلام را روز اول ماه صفر همراه سرهای شهدا، همچون اسیران کفار و ترک و دیلم، با دستانی بسته و صورت‌های باز سوار بر مرکب‌های بدون جهاز از دروازه «توما» يا دروازه «ساعات» وارد شام (دمشق) كردند و از بازار عبورشان دادند؛ به نحوی که اهل ذمه نیز بر ایشان اهانت می‌کردند و بر پله‌های مسجد جامع که جایگاه اسرا بود، نگاهشان داشتند. ✳️ذكر اين نكته ضروري است كه در كوفه، اهل بيت علیهم‌السلام را می‌شناختند و به فضايلشان آگاه بودند. بنابراین مردم، گريان و پشيمان بودند، اما در شام كه اسلامشان اموی بود، به دليل عدم شناخت اسلام راستين و اهل بيت و تبليغات بنی‌اميه، برخورد مردم به گونه‌ای توهين‌آميز و زشت بود كه بسيار به اهل بيت سخت گذشت. 🔸امام صادق از امام باقر و ایشان از امام سجاد علیهم‌السلام نقل می‌فرمایند که فرمود: ▪️«مرا بر شتری لَنگ و بی‌جهاز سوار کردند و سر پدرم بر عَلَمی بود و زنان ما پشت سر من بر استران بدون پالان سوار بودند. نگهبانان پشت سر و اطراف ما با نیزه ما را احاطه کرده بودند و هرگاه کسی از ما گريه می‌کرد با نیزه بر سرش می‌زدند. تا اینکه وارد شام شدیم و منادی ندا می‌داد: 😭«ای مردم شام! اینان اسیران اهل بیت ملعون هستند.» حضرت سلام‌الله عليها از شمر ملعون خواست که آنان را از دروازه‌ای ببرد که جمعیت کم‌تری دارد و سرها را از آنان دور کند؛ چرا که خاندان آل‌الله از فرط نگاه نامحرمان خوار شده بودند. اما آن نانجیب، دقیقا برعکس خواسته ایشان عمل کرد و اهل‌بیت را از شلوغ‌ترين دروازه، در حالی كه سرهای مقدس شهدا در ميان ايشان بود، وارد شهر كرد. 🔸سهل بن سعد ساعدی نقل می‌کند که در سفر زیارت بیت‌المقدس به شام رسیدم. دیدم همه جا آذین بسته و مردم شادند و زنان با دف و طبل پایکوبی می‌کنند. پرسیدم مگر شاميان عيدی دارند كه ما از آن اطلاع نداريم؟ گفتند: گويا تو غريبه‌ای. خود را معرفی كردم. گفتند: آيا تعجب نمی‌كنی چرا آسمان خون نمی‌بارد و زمين اهلش را فرو نمی‌برد؟ گفتم مگر چه شده؟ گفتند که سر حسین را به همراه اهل بیت اسیرش از دروازه ساعات وارد می‌کنند. به آنجا رفته و دیدم سر امام حسین بر نیزه شکسته‌ای به دست اسب‌سواری است و در پی آن، زنانی بر شتران بی‌جهاز وارد شدند. به یکی از بانوان نزدیک شدم و گفتم: که هستی؟ گفت: من سکینه بنت‌الحسینم. گفتم: من صحابی رسول خدا هستم و از ايشان حديث شنيده‌ام. آیا خواسته‌ای داری؟ 😭فرمود: به حامل سر بگو سر را از ما جلوتر ببرد تا مردم به دیدن سر مشغول شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم رسول خداییم. من 400 دينار به نيزه‌دار دادم و او جلوتر رفت. پیرمردی از اهل شام آمد و زبان به ناسزا گشود و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و بلاد اسلامی را از شرتان ایمن ساخت و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد.» امام سجاد فرمود: «ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده‌ای؟» عرض کرد: بلی. فرمود: «آیا این آیه را می‌شناسی که می‌فرماید: ▪️ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی؟» عرض کرد: بلی. ▪️فرمود: «و آیا خوانده‌ای که و آتی ذی القربی حقه». عرض کرد: بلی. حضرت فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» باز فرمود: «این آیه را خوانده‌ای که ▪️می‌فرماید: «واعلمو انما غنمتم من شیئ فان لله خمسه و لرسول و لذی القربی؟» گفت: آری. فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» و باز ▪️فرمود: «آیا خوانده‌ای که انما یریدالله لیذهب عنکم‌الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا؟» عرض کرد: بله. فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند آیه طهارت را مخصوص ما نازل کرد.» پیرمرد ساکت و پشیمان شد و تاملی کرد و گفت: تو را به خدا شما آنان هستید؟ فرمود: «بلی به خدا سوگند و بدون شک، ما همان‌ها هستیم و به‌حق جدمان رسول خدا ما همان‌ها هستیم.» پیرمرد گریست و عمامه‌اش را بر زمین کوبید و گفت: «خدایا! ما از دشمن آل محمد چه از جن باشد و چه انسان بيزاريم.» سپس گفت: «آیا می‌توانم توبه کنم؟» 🔺امام سجاد فرمود: «آری اگر توبه کنی خدا قبول می‌کند و تو با ما خواهی بود.» برخی گفته‌اند خبر به یزید رسید و او را کشت. 🔹منهال بن عمرو نقل می‌كند: در شهر شام به امام سجاد علیه‌السلام عرض كردم: 🔸يابن رسول‌الله! احوال شما چگونه است؟ فرمود: «اوضاع ما مانند بنی‌اسراييل است در ميان فرعونيان كه پسرانشان را سر می‌بريدند و زنان آن‌ها را زنده نگاه می‌داشتند. روزی عرب بر ديگران فخر می‌كرد كه محمد صلی‌الله علیه و آله عرب است و قريش بر عرب فخر می‌كرد كه محمد از قريش است و ما خاندان او هستيم كه حق ما غصب شده و گرفتار و كشته و آواره‌ايم. 📚 منابع: بحارالانوار ج 45/ علامه مجلسی ج 2/ خوارزمی / سید بن طاوس / شيخ عباس قمی ع س س @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅امام سجاد علیه السلام از کیفیت این سفر میگوید: 🔻{الإقبال عن کتاب المصابیح بإسناده عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبیه مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام: سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ 3، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ ....}. 📚الإقبال به نقل از کتاب المصابیح،به سندش از امام صادق(ع)،از پدرش امام باقر(ع): 🔺از پدرم على بن الحسین(ع)درباره ی بردن او به سوى یزید پرسیدم. 😭فرمود:مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز سوار کردند و سر حسین(ع)بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان،پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان سوار بودند. 😭کسانى که ما را می بردند،از پشت سر و گرداگردمان با نیزه ما را احاطه کرده بودند و آزار می دادند. 😭اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو می ‏چکید با نیزه به سرش می ‏کوبیدند تا آن که وارد شام شدیم. 😭جارچى جار زد:اى شامیان!اینان،اسیران اهل بیتِ ملعون اند". 📚الاقبال،ج۳،ص۸۹ 📚 ،ج۴۵،ص۱۵۴،ح۳ ع ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ورود کاروان به شام در روز اول ماه صفر 61 (هـ.ق.) 🔻به نقل مشهور، کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان، پس از 11 روز حرکت ✳️ سریع و بی‌وقفه و با رنج و آزار و سختی‌های فراوان، سرانجام در روز اول ماه صفر 61 هجری قمری وارد شام شدند. 🔹 بنابراین از نوزدهم محرم که از کوفه حرکت کردند تا اول ماه صفر، بین کوفه و شام در راه بودند. 🔸 تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی در پایان قرن نهم هجری در کتاب «المصباح» خویش و شیخ بهایی و حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال نوشته‌اند: ▪️«روز اول ماه صفر اهل بیت(ع) و سر بریده امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را وارد دمشق کردند.» برخی از مورخان تاریخ امامت و تشیع و روزنگاران تاریخ کربلا و عاشورا از سفر اجباری کاروان اهل بیت(ع) به شام سخن گفته‌اند، اما در ارتباط با تاریخ رسیدن به شام یا اظهار نظری ندارند یا زمانهایی غیر از اول ماه صفر سال 61 هجری قمری را ذکر کرده‌اند. ✳️اما  قول مشهور همین اول ماه صفر سال 61 است. @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
📚به نقل از کتاب المصابیح، 🔹به سندش از امام صادق‌علیه‌السلام‌، از پدرش امام ‌باقر‌علیه‌السلام‌_از پدرم امام علی‌بن‌الحسین‌علیه‌السلام در باره بردن او به سوی یزید پرسیدم. 🔸فرمود: مرا بر شتری لنگ و بدون جهاز، سوار کردند وسر حسین‌علیه‌السلام بر بالای علمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانی بدون پالان، سوار بودند. 🔹کسانی که ما را می‌بردند، از پشت سر و گردا گردمان،بانیزه، مارا احاطه کرده بودند و آزار می دادند. 🔸اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو‌ می‌چکید، با نیزه به سرش می‌کوبیدند، تا آن‌که وارد شام شدیم. 📣جارجی جار زد: ای شامیان! اینان،اسیران اهل بیت ملعون‌اند. 📚شهادت نامه امام حسین علیه‌السلام ص۵۱۱ به نقل از کتب ▪️الاقبال ج۳ ص۸۹ ؛ ▪️بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴ ح۳ ع ✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَبا عَبْدِاللّهِ علیه السلام 🔺روضه راس مطهر سیدالشهدا علیه السلام 🎤 حجت ‌الاسلام استاد @hosenih_maghtal
🔹سید ابن‏ طاووس گوید: کوفیان سر امام حسین (ع) را به همراه مردانی که به اسارت گرفته بودند حرکت دادند. 🔸چون نزدیک دمشق رسیدند، 😭 س به شمر - که در میان آنها بود - نزدیک شد و گفت: حاجتی دارم! گفت چه حاجتی؟ فرمود: چون ما را وارد شهر کردید، از دروازه‏ای ببرید که تماشاگران کم‏تری داشته باشد؛ و از اینان بخواه که سرها را از محمل ها بیرون بیاورند و از ما دور کنند. زیرا از بس با این حال به ما نگاه کردند خوار و ذلیل گشته‏ایم! 🔹شمر از روی کفر و سرکشی در پاسخ سؤال وی فرمان داد تا سرها را در وسط محمل ها بر نیزه کنند و آنان را از میان تماشاچیان با همین حالت حرکت داد تا به دروازه‏ی دمشق رسید!» [1[ 📚پی نوشت ها: ▪️[1] اللهوف، ص 156 - 155؛ و به نقل از آن نفس المهموم، 430 - 429؛ و ر. ک. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص 347. @hosenih_maghtal
✅حضرت زینب(س) تا چه مدت در اسارت بود و چه زمانی آزاد شد؟ ✅زندگانی ایشان پس از آزادی چگونه بود؟ 🔹پس از حادثه کربلا حضرت زینب(س)، حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. 🔸حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت. 🔹سخنرانى قهرمانانه زینب(س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مى‌نازید و مى‌گفت: ▪️ "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى!؟ " با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: ▪️ جز زیبایى چیزى ندیده‌ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى‌آورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».(۱) 🔸آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زاده‌اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد. (۲) 🔹کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسه‌اى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى‌زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند. 🔸در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته‌اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرى درگذشت. (۳) 🔹برخی معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بیت(ع) به مدینه، دلیل روشنی نداریم که حضرت زینب از مدینه بیرون رفته باشد، بنابر این در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد، اما مکان دفن او در بقیع مشخص نیست، همان طور که شخصیت‌های بزرگ دیگری از اهل بیت(ع) در بقیع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمی‌باشد. (۴) 🔸دربارة مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست. (۵) 🔹برخی نوشته‌اند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند. (۶) روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند. (۷) --------------------------------------- 📚پی‌نوشت‌ها: ۱ ـ لهوف، ص ۲۱۸؛ مقرم، ‌ مقتل الحسین، ص ۳۲۴؛ ارشاد، ج ۲، ص ۱۴۴. ▪️۲ ـ ارشاد، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۷؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷. ▪️۳ ـ زینب پیام‌آور عاشورا، سید عطاءالله مهاجرانى، ص ۲۸۷، ۳۴۷ ـ ۳۴۸ ـ ۳۵۲. ▪️۴ ـ اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۱۴۰. ▪️۵ – علی نجاتی، قطعه‌ای از بشت، ج ۲، ص ۶۰۷. ▪️۶ – علامه شعرانی، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص ۲۸۷ – ۲۸۹. ▪️۷ – همان، سلام الله علیها @hosenih_maghtal
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 سلام الله علیها @hosenih_maghtal
سلام الله علیها 🔹امام سجاد (ع) فرمود:  ▪️«ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض ▪️و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام وفی بعض ▪️منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف» 🔸عمه ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب 🔸و مستحب را اقامه می نمود و در بعضی منازل به خاطر 🔸شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف می کرد. 📚ریاحین الشریعه (پیشین)، ج 3، ص62 س ✅ @hosenih_maghtal
🔹اسراى اهل بیت (ع) در زندان کوفه  🔸پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند. @hosenih_maghtal
🔹عمر بن سعد ملعون زنان و حرم امام حسین علیه‌السلام را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و هُموم کوچ داد... س ✅ @hosenih_maghtal