eitaa logo
حسینیه مقتل
4.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
323 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
العباس (ع) 📚بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 ◾️لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟ 🔹وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهى؟ ◾️فبكى الحسين ع بكاء شديدا  ✳️امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد  ◾️ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ ✳️بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد ✳️فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. ✳️عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از  اين منافقین خونخواهى كنم.  ◾️فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ 🔶امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.  ◾️فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم  🔷ابا الفضل رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.: ◾️فرجع إلى أخيه فأخبره  🔶عباس به سوى امام حسين مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود.  ◾️فسمع الأطفال ينادون العطش العطش 😭ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!  ◾️فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات 🔷حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه‏ فرات گرديد.  ◾️فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات  🔶تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.  ◾️و رموه بالنبال فكشفهم 🔷او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت  ◾️و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء. 🔶و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.  ◾️فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء 🔷وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.  ◾️و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة 🔶پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه ‏ها گرديد.  ◾️فقطعوا عليه‏ الطريق و أحاطوا به من كل جانب 🔷دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.  ◾️فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها 🔶حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق آن حضرت را قطع كرد.  ◾️فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند  🔷آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.  ◾️فحمل القربة بأسنانه ✳️حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت.  ◾️فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها ❇️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت ◾️ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره 😭سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! ◾️فانقلب عن فرسه  😭پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد  ◾️و صاح إلى أخيه الحسين أدركني ✳️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.  ◾️فلما أتاه رآه صريعا فبكى 🔷وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد  ◼️و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي. 😭امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چاره‏ ام قليل و اندك شد. -------------------------------------------------- علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
و برادران شهیدش 📚الأخبار الطوال: ص ٢٥٧، تاريخ الطبري : ج ٥ ص ٤٤٨ ، الكامل في التاريخ : ج ٢ ص ٥٧٠  ◼️الأخبار الطوال: لَمّا رَأى ذلِكَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ، قالَ لِاءِخوَتِهِ عَبدِ اللّه ِ، وجَعفَرٍ، وعُثمانَ بَني عَلِيٍّ عَلَيهِ وعَلَيهِمُ السَّلامُ ـ واُمُّهُم جَميعاً اُمُّ البَنينَ العامِرِيَّةُ مِن آلِ الوَحيدِ ـ : ◼️تَقَدَّموا، بِنَفسي أنتُم! فَحاموا عَن سَيِّدِكُم حَتّى تَموتوا دونَهُ. فَتَقَدَّموا جَميعاً، فَصاروا أمامَ الحُسَينِ عليه السلام ، يَقونَهُ بِوُجوهِهِم ونُحورِهِم.  فَحَمَلَ هانِئُ بنُ ثُوَيبٍ الحَضرَمِيُّ عَلى عَبدِ اللّه ِ بنِ عَلِيٍّ فَقَتَلَهُ، ثُمَّ حَمَلَ عَلى أخيهِ جَعفَرِ بنِ عَلِيٍّ، فَقَتَلَهُ أيضاً.  ورَمى يَزيدُ الأَصبَحِيُّ عُثمانَ بنَ عَلِيٍّ بِسَهمٍ فَقَتَلَهُ، ثُمَّ خَرَجَ إلَيهِ فَاحتَزَّ رَأسَهُ، فَأَتى عُمَرَ بنَ سَعدٍ، فَقالَ لَهُ: أثِبني، فَقالَ عُمَرُ: عَلَيكَ بِأَميرِكَ ـ يَعني عُبَيدَ اللّه ِ بنَ زِيادٍ ـ فَسَلهُ أن يُثيبَكَ.  وبَقِيَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام قائِماً أمامَ الحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دونَهُ، ويَميلُ مَعَهُ حَيثُ مالَ، حَتّى قُتِلَ رَحمَةُ اللّه ِ عَلَيهِ 🔷هنگامى كه عبّاس بن على عليه السلام ، اين [ وضعيت ] را ديد ، به برادرانش : عبد اللّه ، جعفر و عثمان ، پسران على ـ كه بر او و پسرانش درود باد ـ و مادر همگى آنها اُمّ البنين عامِرى از آل وحيد بود ، گفت : ✳️پيش قدم شويد ـ فدايتان شوم ـ و از سَرورتان ، حمايت كنيد تا به پاى او جان دهيد» .  🔶آنان ، همگى پيش قدم شدند و پيش روىِ حسين عليه السلام ، با سر و گلوى خود ، از او محافظت كردند .  هانى بن ثُوَيب حَضرَمى ، به عبد اللّه بن على ، حمله بُرد و او را كُشت . سپس به برادرش جعفر بن على حمله بُرد و او را نيز كُشت .  🔷و يزيد اَصبحى نيز عثمان بن على را با تير زد و كُشت . سپس به سوى او رفت و سرش را جدا كرد و نزد عمر بن سعد آمد و به او گفت : به من ، پاداش بده !  عمر گفت : برو از اميرت (يعنى عبيد اللّه بن زياد) بگير !  🔶عبّاس بن على عليه السلام ، باقى ماند و پيشِ روى حسين عليه السلام مى جنگيد و هر كجا حسين عليه السلام مى رفت ، همراهش مى رفت تا آن كه كشته شد . خدايش رحمت كند *********** 📚المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٨، بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ٤٠. ◼️كانَ عَبّاسٌ السَّقّاءُ قَمَرُ بَني هاشِمٍ، صاحِبَ لِواءِ الحُسَينِ عليه السلام ، ✳️وهُوَ أكبَرُ الإِخوانِ . مَضى بِطَلَبِ الماءِ فَحَمَلوا عَلَيهِ وحَمَلَ هُوَ عَلَيهِم، وجَعَلَ يَقولُ ▪️لا أرهَبُ المَوتَ إذِ المَوتُ رَقى ▪️حَتّى اُوارى فِي المَصاليتِ لِقا ▪️نَفسي لِنَفسِ المُصطَفَى الطُّهرِ وَقا ▪️إنّي أنَا العَبّاسُ أغدو بِالسَّقا ▪️ولا أخافُ الشَّرَّ يَومَ المُلتَقى فَفَرَّقَهُم، فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، ✳️فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ، فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ، وحَمَلَ عَلَيهِم وهُوَ يَرتَجِزُ ▪️وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني ▪️إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني ▪️وعَن إمامٍ صادِقِ اليَقينِ ▪️نَجلِ النَّبِيِّ الطّاهِرِ الأَمينِ فَقاتَلَ حَتّى ضَعُفَ، فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ، فَقالَ ▪️يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ ▪️وأبشِري بِرَحمَةِ الجَبّارِ  ▪️مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ المُختارِ ▪️قَد قَطَعوا بِبَغيِهِم يَساري ▪️فَأَصلِهِم يا رَبِّ حَرَّ النّارِ ✳️فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام مَصروعاً عَلى شَطِّ الفُراتِ، بَكى... 🔷عبّاس، سقا ، ماه بنى هاشم و پرچمدار حسين عليه السلام بود . ✳️او از ديگر برادرانش بزرگ تر بود و در طلب آب مى رفت كه بر او حمله بُردند . او هم به آنها حمله بُرد و چنين مى خواند ▪️از مرگْ نمى هراسم ؛ زيرا مرگ ، ترقّى و صعودى است ▪️كه مرا در پشت شمشيرها ، پنهان مى كند ▪️جانم ، سپر جان پاكيزه مصطفى باد من ، عبّاسم كه سقّا گشته ام  ▪️و به روز برخورد ، هراسى از شرّ ندارم 🔶پس آنان را متفرّق كرد . زيد بن وَرقاى جُهَنى ، ✳️در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى داد و بر دست راست عبّاس عليه السلام ضربه اى زد [ و آن را قطع كرد ] . ✳️عبّاس عليه السلام ، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز مى خواند ▪️به خدا سوگند ، اگر دست راستم را قطع كنيد ▪️من ، هميشه از دينم حمايت مى كنم  ▪️و نيز از امام راستگو و استوارباورى ▪️كه نواده پيامبرِ پاك و امين است ✳️آن گاه ، جنگيد تا ناتوان شد . حَكيم بن طُفَيل طايى ، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه اى زد
[ و آن را قطع كرد ] . عبّاس عليه السلام نيز خواند ▪️اى جان ! از كافران مترس ▪️و به رحمت خداى جبران كننده ، بشارتت باد ▪️همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله ، سَرور برگزيده ▪️با سركشى شان ، دست چپم را قطع كردند ▪️پروردگارا ! آنان را به داغىِ آتش برسان ✳️پس آن ملعون ، با عمود آهنين [ به او زد و ] عبّاس عليه السلام را به شهادت رساند . هنگامى كه حسين عليه السلام ، او را بر [ كناره ] رود فرات ، افتاده ديد ، گريست -------------------------------------------------- علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹 #شب_عاشورا... 👇روضه های شب دهم محرم الحرام... 🔸حضرت سیدالشهدا علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
🔹حسین علیه السلام شب هنگام یاران خود را جمع کرد ، علی ابن حسین(امام سجاد) علیه السلام گوید : 🔸با آن که بیمار بودم ، نزدیک رفتم تا آنچه گوید بشنوم ، شنیدم پدرم به اصحابش گفت: 🔴...اما بعد ، من در میان اصحاب جهان باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیدانم و در میان خانواده ها مهربان تر و گرمتر و بهتر از خانواده خود نمیشناسم ، خدا شما همه را از طرف من جزای خیر دهد. 🔻به همه شما اجازه دادم آزادانه بروید و من شما را حلال کردم😭 🔻پیمان و تعهدی ندارید 🔻این شب تار شما را فراگرفته در اواج ظلمت آن خود را از گرداب بیرون کشید 🔻هر کدام شما دست یکی از افراد خاندان مرا بگیرد و در روستاها و شهرها پراکنده شوید تا خدا گشایش دهد ، زیرا این مردم مرا میخواهند و اگر مرا گرفتار کنند ، به جستجوی دیگران نخواهد آمد. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
علیه السلام 🔹قاسم ابن الحسن علیه السلام عرض کرد: آیا من هم در کشتگانم؟ 🔸امام بر او رقّت کرد و فرمود: عزیزم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ ✳️گفت : از عسل شیرین تر. 🔹فرمود : آری والله تو هم یکی از آن مردانی که با من کشته میشوی ✳️پس از آنکه ✳️پسر کوچکم عبدالله(علی اصغر) هم کشته میشود. 🔴گفت: عمو جان، به زنان هم میرسند تا آن کودک شیرخوار را بکشند؟😭 🔹فرمود : عبدالله وقتی در آغوش من است فاسقی تیری به گلوی او زند و او ناله کند و خونش در دست من بریزدو آن را به آسمان بلند کنم، 🔸گویم: خدایا شکیبایم و به حساب تو گذارم، آتش در خندقی پشت خیمه ها است شعله کشد و من در ساعت عمرم بر آنها بتازم و آنچه خدا خواهد واقع شود. ✳️او گریست و ما گریستیم و در خیمه ها گریه و شیون از فرزندان رسول خدا بلند شد ✅ : 1⃣وجود قاسم مثل اجدادش سرشار از غیرت است ، وقتی به او میگویند فرزند شیرخوار هم شهید میشود اولین سوالش از عمو این است؛ آیا به زنان هم میرسند؟ -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹بعد اعلام وفاداری اصحاب حضرت برای آنها دعا کرد و فرمود: ✳️اکنون سر بردارید و نگاه کنید ، آنها جایگاه خود را دربهشت دیدند و آن حضرت منزل یکایک آنها را به آنها نشان میداد و هرکدام در روز عاشورا از هم سبقت میگرفتند که زودتر به منزل خود در بهشت وارد شوند. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹امام در اصحاب خودش را ستایش کرد ، نگفت یک عده مردم بیگناه و بیچاره فردا کشته میشوید و به عمر شما خاتمه داده میشود ، بلکه آنها را ستایش کرد و فرمود : ✳️من یارانی در جهان بهتر از یاران خود سراغ ندارم.... -------------------------------------------------- 📘   علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
علیه السلام 🔹من نمیدانم کدام جانی یا جانیهایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین ابن علی وارد کردند و آن اینکه هدف امام را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحی ها در مورد مسیح گفتند درباره حسین علیه السلام گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امت را به دوش بگیرد ، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد.... -------------------------------------------------- 📘   علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
جریان بی تابی سلام الله علیها در شب عاشورا تاریخ الطبری عن الحارث بن کعب وأبی الضّحاک عن علیّ بن الحسین بن علیّ [زین العابدین] علیه السلام: إنّی جالِسٌ فی تِلکَ العَشِیَّةِ الَّتی قُتِلَ أبی صَبیحَتَها، وعَمَّتی زَینَبُ عِندَی تُمَرِّضُنی، إذِ اعتَزَلَ أبی بِأَصحابِهِ فی خِباءٍ لَهُ، وعِندَهُ حُوَیٌّ مَولى أبی ذَرٍّ الغِفارِیِّ، وهُوَ یُعالِجُ سَیفَهُ ویُصلِحُهُ، وأبی یَقولُ: یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خَلیلِ کَم لَکَ بِالإِشراقِ وَالأَصیلِ مِن صاحِبٍ أو طالِبٍ قَتیلِ وَ الدَّهرُ لا یَقنَعُ بِالبَدیلِ و إنَّمَا الأَمرُ إلَى الجَلیلِ و کُلُّ حَیٍّ سالِکُ السَّبیلِ قالَ: فَأَعادَها مَرَّتَینِ أو ثَلاثا حَتّى فَهِمتُها، فَعَرَفتُ ما أرادَ، فَخَنَقَتنی عَبرَتی، فَرَدَدتُ دَمعی ولَزِمتُ السُّکونَ، فَعَلِمتُ أنَّ البَلاءَ قَد نَزَلَ، فَأَمّا عَمَّتی فَإِنَّها سَمِعَت ما سَمِعتُ، وهِیَ امرَأَةٌ و فِی النِّساءِ الرِّقَّةُ وَالجَزَعُ، فَلَم تَملِک نَفسَها أن وَثَبَت تَجُرُّ ثَوبَها، وإنَّها لَحاسِرَةٌ حَتَّى انتَهَت إلَیهِ، فَقالَت: وَاثُکْلاه! لَیتَ المَوتَ أعدَمَنِی الحَیاةَ! الیَومَ ماتَت فاطِمَةُ اُمّی وعَلِیٌّ أبی وحَسَنٌ أخی! یا خَلیفَةَ الماضی وثِمالَ الباقی. قالَ: فَنَظَرَ إلَیهَا الحُسَینُ علیه السلام فَقالَ: یا اُخَیَّةُ لا یُذهِبَنَّ حِلمَکِ الشَّیطانُ قالَت: بِأَبی أنتَ واُمّی یا أبا عَبدِ اللّه، استَقتَلتَ نَفسی فِداکَ! فَرَدَّ غُصَّتَهُ وتَرَقرَقَت عَیناهُ، وقالَ: لَو تُرِکَ القَطا لَیلاً لَنامَ قالَت: یا وَیلَتى أفَتُغصَبُ نَفسُکَ اغتِصابا، فَذلِکَ أقرَحُ لِقَلبی، وأشَدُّ عَلى نَفسی! ولَطَمَت وَجهَها، وأهوَت إلى جَیبِها وشَقَّتهُ، وخَرَّت مَغشِیّا عَلَیها. فَقامَ إلَیهَا الحُسَینُ علیه السلام، فَصَبَّ عَلى وَجهِهَا الماءَ، وقالَ لَها: یا اُخَیَّةُ ، اتَّقِی اللّه و تَعَزَّی بِعَزاءِ اللّه، وَاعلَمی أنَّ أهلَ الأَرضِ یَموتون، وأنَّ أهلَ السَّماءِ لا یَبقَون، وأنَّ کُلَّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَ اللّه الَّذی خَلَقَ الأَرضَ بِقُدرَتِهِ، ویَبعَثُ الخَلقَ فَیَعودونَ و هُوَ فَردٌ وَحدَهُ، أبی خَیرٌ مِنّی، واُمّی خَیرٌ مِنّی، وأخی خَیرٌ مِنّی، ولی ولَهُم ولِکُلِّ مُسلِمٍ بِرَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ. قالَ: فَعَزّاها بِهذا ونَحوِهِ، وقالَ لَها: یا اُخَیَّةُ، إنّی اُقسِمُ عَلَیکِ فَأَبِرِّی قَسَمی، لا تَشُقّی عَلَیَّ جَیبا، ولا تَخمُشی عَلَیَّ وَجها، ولا تَدعی عَلَیَّ بِالوَیلِ وَالثُّبورِ إذا أنَا هَلَکتُ. قالَ: ثُمَّ جاءَ بِها حَتّى أجلَسَها عِندی، وخَرَجَ إلى أصحابِهِ، فَأَمَرَهُم أن یُقَرِّبوا بَعضَ بُیوتِهِم مِن بَعضٍ، وأن یُدخِلُوا الأَطنابَ بَعضَها فی بَعضٍ، وأن یَکونوا هُم بَینَ البُیوتِ إلَا الوَجهَ الَّذی یَأتیهِم مِنهُ عَدُوُّهُم. تاریخ الطبری : ج ۵ ص ۴٢٠ الکامل فی التاریخ : ج ٢ ص ۵۵٩ ترجمه در مطلب بعدی👇👇
ترجمه : تاریخ الطبرى ـ به نقل از حارث بن کعب و ابو ضحّاک، از امام زین العابدین علیه السلام ـ: در شبى که بامدادش پدرم به شهادت رسید نشسته بودم و عمّه ام زینب علیهاالسلام از من پرستارى مى‌کرد که پدرم از یارانش کناره گرفت و به خیمه خود رفت و حُوَى غلام ابو ذر غِفارى نزدش بود و به اصلاح و پرداختِ شمشیر ایشان مشغول بود و پدرم مى‌خواند: «اى روزگار! اُف بر دوستى ات! چه قدر بامدادها و شامگاه هایى داشته اى که در آنها، همراه و یا جوینده اى کُشته شده که روزگار، از آوردن همانندش ناتوان است ! و کار با [ خداى ] بزرگ است و هر زنده اى این راه را مى پیماید». دو یا سه بار این شعر را خواند تا آن جا که فهمیدم و دانستم که منظورش چیست. گریه راه گلویم را بست؛ ولى بغضم را فرو خوردم و هیچ نگفتم و دانستم که بلا فرود مى‌آید؛ امّا عمه ام نیز آنچه را من شنیدم، شنید و چون مانند دیگر زنان، دلْ نازک و بى‌تاب بود نتوانست خود را نگاه دارد. بیرون پرید و در حالى که لباسش را بر روى زمین مى‌کشید و درمانده شده بود، خود را به امام علیه السلام رساند و گفت: وا مصیبتا! کاش مُرده بودم. امروز [ گویى ] مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن در گذشته اند. اى جانشینِ گذشتگان و پناه باقى ماندگان! امام حسین علیه السلام به او نگریست و فرمود: «خواهرم ! شیطان بردبارى ات را نبرَد» زینب علیهاالسلام گفت: اى ابا عبد اللّه ! پدر و مادرم فدایت ! خود را آماده کشته شدن کرده اى! جانم فدایت! حسین علیه السلام اندوهش را فرو بُرد و اشک در چشمانش جمع شد و فرمود : «اگر مرغ سنگخواره را شبى آزاد بگذارند مى‌خوابد» . زینب علیهاالسلام گفت : واى بر من ! آیا چنین سخت در زیر فشارى؟ همین دلم را بیشتر ریش مى کند و بر من سخت مى آید. آن گاه به صورت خود زد و گریبان چاک کرد و بیهوش شد و افتاد . امام حسین علیه السلام به سویش آمد و آب بر صورتش زد و به او گفت: خواهرم ! از خدا پروا کن و به تسلّى بخشىِ او آرام باش. بدان که زمینیان مى‌میرند و آسمانیان باقى نمى‌مانند و هر چیزى از میان مى رود جز ذات خدا که با قدرتش زمین را آفریده است و مردم را برمى‌انگیزد تا همه باز گردند و او تنها بمانَد. پدرم از من بهتر بود . مادرم از من بهتر بود . برادرم از من بهتر بود و سرمشق من و آنان و هر مسلمانى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است». امام حسین علیه السلام با این سخن و مانند آن او را تسلّا داد و به او فرمود: «خواهرم! تو را سوگند مى‌دهم که به این [سفارشم] عمل کنى: بر [ مرگ ] من گریبانْ چاک مده و صورت مخراش و چون در گذشتم ناله و فغان مکن» سپس او را آورد و کنار من نشاند و به سوى یارانش برگشت و به آنان فرمان داد تا خیمه هاى خود را به یکدیگر نزدیک کنند و طناب هاى خیمه ها را در هم بتابند و خودشان در میان خیمه ها قرار بگیرند و فقط سمتى را که دشمن از طریق آن مى آید باز بگذارند. @hosenih_maghtal Http://hosenih2.mihanblog.com