قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 305
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
كهيعص (1)
کاف، ها، يا، عين، صاد. (1)
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا (2)
[اين] ياد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکريا است. (2)
إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا (3)
آن گاه که پروردگارش را با ندايى پنهان بخواند. (3)
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا (4)
گفت: پروردگارا! همانا استخوان من سست شده و سرم از پيرى سفيد گشته و من [تاکنون] در مورد دعا به درگاهت ـ پروردگارا! ـ [از اجابت] محروم نبوده ام. (4)
وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا (5)
و همانا من از خويشانم بعد از خود بيم دارم و زنم [از اوّل] نازا بوده است، پس از جانب خودت به من وليّى (فرزندى) ببخش . (5)
يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا (6)
که از من ارث ببرد و از آل يعقوب [نيز ]ارث ببرد و او را ـ پروردگارا! ـ مورد رضايت [خود] قرار ده. (6)
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا (7)
اى زکريا! ما تو را به پسرى مژده مى دهيم که نامش يحيى است و پيش از اين هم نامى براى او قرار نداده ايم. (7)
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا (8)
گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که زنم [از اوّل] نازا بوده و خودم از بزرگ سالى به فرتوتى رسيده ام؟! (8)
قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا (9)
گفت: چنين است [که گفتى ولى] پروردگار تو فرمود: اين بر من آسان است و همانا من تو را پيش از اين آفريدم در حالى که هيچ نبودى. (9)
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا (10)
گفت: پروردگارا! نشانه اى براى من قرار ده فرمود: نشانه تو اين است که سه شبانه [روز] در حالى که سالمى با مردم سخن نتوانى گفت. (10)
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (11)
پس از عبادتگاهش بر قوم خود در آمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را به پاکى ياد کنيد. (11)
@Hossein_qoran
#حفظ_سه_بعدی_قرآن
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۵🌷
هدیه ی خدا به زکریای کهنسال:
خداوند در دنیا نشانه های زیادی قرار داده تا بندگانش به وسیله ی آنها، او را بشناسند و به علم و قدرت بی پایانش پی ببرند. برخی از این نشانه ها، در جهان هستی و طبیعت قرار دارد، و بعضی دیگر در زندگی ما انسان ها رخ می نماید. این آیات به یکی از این نشانه های عجیب و عبرت آموز اشاره می کند. از آیات قرآن و تاریخ انبیا استفاده می شود که چند سال قبل از میلاد حضرت مسیح ـ یعنی بیش از 2000 سال پیش ـ در سرزمین فلسطین و در کنار بیت المقدس، یکی از پیامبران بزرگ خدا به نام «زکریّا» زندگی می کرد. همسر زکریّا، خاله ی مریم ـ مادر حضرت عیسی ـ بوده و نسبت اش به حضرت یعقوب نوه ی حضرت ابراهیم می رسیده؛ زیرا از دودمان سلیمان بن داود بوده که او از فرزندان «یهودا»(پسر یعقوب) بوده است. هنگامی که حضـرت مریم به خدمت و عبادت در معبد توفیق یافت، زکریّا از سوی خدا مأمور سرپرستی و کفالت او شد. زکریّا ـ که تا آن زمان فرزندی نداشت ـ با مشاهده ی حالات روحی مریم و لطف ویژه ی خدا به او آرزو کرد که فرزندی داشته باشد. از این رو به درگاه خدا روی کرد و از او خواست که به رغم پیری و فرتوتی اش، به او فرزندی پاک عطا کند تا دارایی های مادّی و معنوی او و خاندان یعقوب، به آن فرزند شایسته به ارث برسد.
جالب توجه اینکه بر اساس آیه ی 3، زکریا این درخواست را در جایی خلوت و پنهانی بیان کرد. از این اشاره فهمیده می شود که دعای پنهان از دعای آشکار بهتر است. به هر حال، پس از گذشت مدّت کوتاهی، در حالی که زکریا در عبادتگاه خود مشغول نماز بود، چند فرشته ی خدا بر او نازل شدند و به او مژده ی به دنیا آمدن پسر پاک و شایسته ای به نام یحیی را دادند که از پیامبران خواهد شد؛ پسری که پیش از آن هیچ کس هم نام او نبوده، و از برخی جهات، ویژگی های منحصر به فردی دارد. زکریا که از این وعده شگفت زده شده بود، از خدا خواست که نشانه ای برای او قرار دهد تا به وسیله ی آن، از باردارشدن همسرش آگاه شود و خدا را سپاس گوید. خدا نیز این نشانه را برای او قرار داد که زبانش بدون اینکه معیوب شود، از سخن گفتن با مردم باز می ماند و تنها می تواند ذکر خدا را بر آن جاری کند. بدین ترتیب، پس از نه ماه انتظار، یحیای پاک و شایسته به دنیا آمد و زکریای کهنسال و همسر پیر و نازایش که هیچ امیدی به فرزنددار شدن نداشتند، به خواست خدا صاحب فرزندی شدند که به مقام والای پیامبری رسید. بر اساس آیات قرآن، یحیی در کودکی به نبوّت رسید و بسیار مهربان، پاکدامن و پرهیزکار بود. او به پدر و مادرش نیکی می کرد و از زورگویی به مردم و سرکشی در برابر خدا تنفّر داشت. او از نخستین کسانی بود که به حضرت عیسی ایمان آوردند و همواره او و آیینش را یاری کرد تا اینکه بر سر دفاع از احکام دین، به دست پادشاه ستمگرِ دوران خود کشته شد و سر از بدن پاکش جدا کردند. درود خدا بر او در آن روز که به دنیا آمد و آن روز که از دنیا رفت و آن روز که در قیامت، زنده خواهد شد.
#حفظ_سه_بعدی_قرآن
@Hossein_qoran
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 306
يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا (12)
اى يحيى! کتاب [خدا] را به قوّت بگير. و در کودکى به او حکمت داديم، (12)
وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً ۖ وَكَانَ تَقِيًّا (13)
و مهربانى و پاکى [ويژه اى] از نزد خود [به وى بخشيديم] و او تقوا پيشه بود. (13)
وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا (14)
و با پدر و مادرش خوشرفتار بود و زور گو و سرکش نبود. (14)
وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (15)
و سلامى [شايسته] بر او باد روزى که زاده شد و روزى که مى ميرد و روزى که زنده برانگيخته مى شود. (15)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا (16)
و در اين کتاب (قرآن) سر گذشت مريم را گزارش کن: وقتى که از خانواده خود جدا شد و در مکانى شرقى [جاى_گرفت]. (16)
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (17)
و جدا از آنان حجابى بر گرفت و ما روح خود را به سوى او فرستاديم، پس براى او به صورت بشرى خوش اندام نمودار شد. (17)
قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا (18)
[مريم ]گفت: همانا من از تو، به [خداى] رحمان پناه مى برم، اگر تو تقوا پيشه اى [از من دور شو]. (18)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا (19)
گفت: جز اين نيست که من فرستاده پروردگار تو هستم براى اين که پسرى پاک به تو ببخشم. (19)
قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا (20)
گفت: چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که نه بشرى [به طور مشروع] با من مباشرت کرده است و نه زناکار بوده ام؟ (20)
قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ۖ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا ۚ وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا (21)
گفت: چنين است [که گفتى ولى] پروردگار تو فرموده است: اين بر من آسان است، [پسرى بى نطفه پدر به تو مى دهيم تا قدرت ما نمايان گردد] و براى اين که او را آيتى براى مردم قرار دهيم و رحمتى باشد از ما و اين کارى شدنى و حتمى است. (21)
۞ فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا (22)
پس به او حامله شد و با وى در جايى دور کناره گرفت. (22)
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا (23)
آن گاه درد زايمان او را ناچار کرد که به طرف ساقه درخت خرما برود [تا به آن تکيه دهد] گفت: کاش پيش از اين، مرده و يکسره از ياد رفته بودم! (23)
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا (24)
پس [عيسى] از پايين او ندايش کرد: غم مخور که پروردگارت در زير [پاى] تو نهر آبى آفريده است [تا هم بياشامى و هم شست و شو کنى]. (24)
وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا (25)
و ساقه اين نخل را به سوى خود بجنبان تا رطب تازه بر تو فرو افکند. (25)
@Hossein_qoran
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۶🌷
مریم پاک و جبرئیل امین:
قرآن کریم تمام پیامبران خدا و کتاب های آسمانی را تأیید کرده و سرگذشت بعضی را باز گفته است. یکی از اهداف خدا از بیان داستان پیامبران گذشته و انسان های شایسته، پاک کردن دامان ایشان از دروغ هایی است که به آنان نسبت داده شده است. از جملهی این موارد، داستان تولّد حضرت عیسی است که مدّعیان پیروی آن حضرت، آن را با دروغ و خرافات بسیاری آمیخته اند. از این رو قرآن بارها به این موضوع اشاره کرده و از جمله در آیات 45 تا 55 سوره ی آل عمران و 16 تا 36 سوره ی مریم، حقیقت ماجرا را به تفصیل توضیح داده است؛ سرگذشت شگفت انگیزی که از نشانه های بزرگ خدا محسوب می شود.
بر اساس این آیات، روزی حضرت مریم به طرف شرق بیت المقدس (معبد بزرگ اورشلیم) رفت و برای اینکه جلب توجّه نکند، میان خود و دیگران حجاب و پرده ای قرار داد تا بدون دغدغه، با پروردگارِ خویش مناجات کند؛ امّا در این خلوتگاهِ عارفانه، ناگهان جوان خوشقامت و زیبارویی حاضر شد و در برابر مریم ایستاد. مریم با دیدن این صحنه، به شدّت ترسید و از آن جوان درخواست کرد که از خشم خدا بترسد و به او آزاری نرساند. آن جوان زیبارو امّا انسان نبود؛ بلکه فرشتهی والامقام خدا، جبرئیل، بود که به شکل انسان درآمده بود. او پس از معرّفی خود و آرام کردن مریم، به او گفت که از سوی خدا مأموریّت دارد به او پسری پاک و مقدّس ببخشد. مریم با شنیدن این سخن، شگفت زده شد و گفت: چگونه چنین چیزی ممکن است؟ من که ازدواج نکرده ام! خدای بزرگ به وسیله ی جبرئیل به مریم پاسخ داد که این کار برایش بسیار آسان است و او می خواهد که پسر مریم، نشانه ای از نشانه های مهم خدا و پیام آور لطف و رحمت او باشد، و این تصمیم، قطعی و بدون تغییر است. بدین ترتیب، مریم مقدّس، بدون داشتن همسر و به خواست خدا، باردار شد و دوران بارداری اش نیز در مدّت کوتاهی سپری گشت. پس از مدّتی، زمان تولّد فرزند فرا رسید و درد زایمان سراغ مریم آمد. مریم که نمی دانست در برابر تهمت های مردم چگونه از خود دفاع کند، سخت ترین لحظات عمرش را سپری می کرد و آرزومند بود که مرگش فرا رسد و از صفحه ی روزگار پاک شود. در این هنگام، نوزادِ تازه به دنیاآمده، به خواست خدا زبان گشود و به مادر دلداری داد و گفت: اندوه به دلت راه مده که خدا با توست. ببین چگونه زیر پایت چشمه ی آب گوارایی جاری شده و نخل خشکیده ی بالای سرت چه خرمایی داده است. بنابراین از آب گوارا بنوش و از خرمای تازه نوش جان کن و چشمانت را به این نوزادِ زیبا روشنی بخش و از سخنانِ ناروای مردم نترس و به هر کس که دربارهی کودکت از تو سؤال کرد، با اشاره بگو: من روزهی سکوت گرفته ام و امروز با هیچ کس سخن نمی گویم.
@Hossein_qoran
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 307
فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا (26)
پس [از آن رطب] بخور و [از آب نهر] بياشام و چشم روشن دار. و اگر فردى از بشر را ديدى [که در باره نوزاد پرسيد ]بگو: من براى [خداى] رحمان روزه [سکوت] نذر کرده ام، بنابراين امروز با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. (26)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ ۖ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا (27)
پس نوزاد را در حالى که حملش مى کرد نزد کسان خويش آورد، گفتند: اى مريم! راستى که تو کارى عجيب مرتکب شده اى! (27)
يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا (28)
اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت بدکاره بود [اين نوزاد از کجاست؟!] (28)
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ ۖ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا (29)
پس [مريم] اشاره به نوزاد کرد [که از او بپرسيد ]گفتند: چگونه با کسى که کودکى در گهواره است سخن بگوييم؟! (29)
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا (30)
[عيسى] گفت: همانا من بنده خدايم، مرا کتاب داده و پيغمبرم قرار داده است. (30)
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا (31)
و هر جا که باشم با برکتم ساخته و تا زنده ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است. (31)
وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا (32)
و مرا نسبت به مادرم خوشرفتار ساخته و زورگو و تيره بختم نکرده است. (32)
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (33)
و سلام بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى ميرم و روزى که زنده برانگيخته مى شوم. (33)
ذَٰلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ۚ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (34)
اين است عيسى بن مريم همان قول حق (کلمه خدا) که در باره او در شک اند. (34)
مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ ۖ سُبْحَانَهُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (35)
در شأن خدا نيست که هيچ فرزندى برگيرد، منزه است او; وقتى که [آفرينش] پديده اى را مقرر کند فقط به آن مى گويد: باش پس موجود مى شود. (35)
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (36)
و بى ترديد خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را پرستش کنيد که اين راهى راست است. (36)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ ۖ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37)
آن گاه احزاب از ميان آنان [درباره عيسى ]اختلاف کردند، پس واى بر کسانى که کفر ورزيدند از حضور در روزى بزرگ! (37)
أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا ۖ لَٰكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (38)
چه شنوا و چه بينا مى شوند روزى که به سوى ما مى آيند، ولى ستمکاران امروز در گمراهى آشکار قرار دارند. (38)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۰۷🌷
پیامبری در گهواره:
سرانجام مریم در حالی که کودکش را در آغوش گرفته بود، از بیابان به شهر بازگشت و سراغ بستگان و آشنایان خود رفت؛ ولی هنگامی که آنها کودکی را در آغوش او دیدند، بهت زده شدند و بی آن که تحقیق و پرس وجو کنند، عجولانه قضاوت کردند و پاک ترین زن روزگارشان را به گناه متّهم کرده، افکار پلید و شیطانی شان را به چنین زبان آوردند که «ای مریم، کار بسیار زشتی انجام دادی. ای مریم، نه پدرت آدم بدی بود و نه مادرت شخص نابکاری بود؛ این چه وضعی است؟ این کودک از کجا آمده است؟». مریم اما با آرامش تمام و بی آن که سخنی بگوید، به نوزادش اشاره کرد و به آنان فهماند که حقیقت را از خود او بپرسند. این کار، تعجّب آنان را بیشتر کرد و شاید برخی از آنان خیال کردند که مریم قصد مسخره کردنشان را دارد. پس با خشم گفتند: مریم، پس از کار ناشایستی که کرده ای، ما را مسخره هم می کنی؟ آخر چگونه ما با نوزادی که در گهواره است، سخن بگوییم؟! در این هنگام، به خواست خدا، کودکِ یکروزه برای دفاع از دامان پاک مادرش زبان گشود و فرمود: «من بنده ی خدا هستم. خداوند به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر خویش کرده، و هر جا که باشم، مرا پرخیر و برکت و سودمند قرار داده، و تا زمانی که زنده ام، به نماز و زکات سفارش فرموده، و مرا با مادرم نیکوکار و خوشرفتار کرده و گردنکش و نگون بخت قرار نداده است. درود خدا بر من، در آن روز که به دنیا آمدم، و آن روز که می میرم، و آن روز که در پیشگاه خدا زنده خواهم شد.» سپس عیسی رسماً دعوت خود را آغاز کرد و به مردم فرمود: «خداوند، پروردگار من و شماست؛ بنابراین فقط او را بپرستید که راه راست، همین است.» در حقیقت تولّد نامعمول مسیح، نشانه ای از قدرت بی پایان خدا بود تا به همگان بفهماند که تمام قوانین هستی را خدا مقرّر کرده و همو می تواند آن ها را به صورت دیگری تغییر دهد.
از این رو خود مسیح از نخستین روزِ تولّد، مردم را به یگانه پرستی فرا خواند و آنان را از قرار دادن شریک برای خدا نهی کرد؛ امّا متأسفانه پس از مدّت کوتاهی، مدّعیان پیروی از آن حضرت، داستان تولّد او را تحریف کردند و با خرافات آمیختند و از آن نتیجه گرفتند که عیسی، فرزند خداست، و بدین وسیله، افسانه ی تثلیث(پدر، پسـر و روح القدس) را بافتند. قرآن کریم امّا که آخرین کتاب آسمانی است، این عقیده ی باطل را به شدّت ردّ می کند و آن را با کفر و بی ایمانی مساوی می شمرد و با صراحت تمام می فرماید: «عیسی فقط بنده ای است که به او لطف ویژه کردیم و نعمت بخشیدیم و او را یکی از نشانه های شگفت انگیز خود برای بنی اسرائیل قرار دادیم.»
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 308
وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (39)
و آنان را از روز حسرت - آن وقت که کار بگذرد - بيم ده در حالى که آنان در غفلت [عميقى ]هستند و ايمان ندارند. (39)
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ (40)
بى ترديد ماييم که زمين و هر که را بر آن است به ميراث مى بريم و [همه] به سوى ما بازگردانده مى شوند. (40)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا (41)
و در اين کتاب [سرگذشت] ابراهيم را يادآورى کن: حقا که او صداقت پيشه و پيامبر بود. (41)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا (42)
آن گاه که به پدرش گفت: اى پدر! چرا چيزى را پرستش مى کنى که نمى شنود و نمى بيند و به هيچ وجه نمى تواند براى تو کارى انجام دهد. (42)
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا (43)
اى پدر! همانا به من علمى رسيده که به تو رسيده است، پس از من پيروى کن تا تو را به راهى راست هدايت کنم. (43)
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا (44)
اى پدر! [از] شيطان اطاعت مکن، زيرا شيطان نسبت به [خداى] رحمان عصيانگر است. (44)
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا (45)
اى پدر! حقاً من بيم دارم که عذابى از [خداى ]رحمان به تو برسد، پس همدم شيطان شوى. (45)
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ ۖ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا (46)
گفت: اى ابراهيم! آيا از معبودهاى من روى گردانى؟ اگر [از اين روش] دست برندارى سنگسارت مى کنم [و تا سنگسار نشده اى] براى مدتى طولانى [خانه ]مرا ترک کن. (46)
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا (47)
[ابراهيم] گفت: سلام بر تو! به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى طلبم که او به من لطف و عنايت دارد. (47)
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا (48)
و من از شما و آنچه غير خدا مى خوانيد کناره مى گيرم و پروردگارم را مى خوانم، اميد آن که در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم نباشم. (48)
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا (49)
پس چون از آنان و آنچه جز خدا مى پرستيدند کناره گرفت، اسحاق و [فرزندش ]يعقوب را به وى بخشيديم و هر_يک [از آنان] را پيغمبر کرديم. (49)
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا (50)
و به آنان از رحمت خود [چيزها] بخشيديم و بر ايشان نامى نيک و آوازه اى بلند بر جاى گذاشتيم. (50)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (51)
و در اين کتاب (قرآن) سرگذشت موسى را يادآورى کن: حقا که او خالص کرده شده و فرستاده اى پيغمبر بود. (51)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۰۸🌷
شیطان را پرستش مکن:
می دانیم که حضرت ابراهیم، عموی مشرک و بت پرستی به نام «آزر» داشته، و قرآن چند بار به صحبت های آن حضرت با عمویش اشاره کرده است. در آیه ی 42 می خوانیم که حضرت ابراهیم عمویش را از بت پرستی باز داشت و به او فرمود: «چرا چیزی را می پرستی که نه می شنود و نه می بیند و به تو هیچ سودی نمی رساند؟». در آیه ی 44 نیز می خوانیم که آن حضرت به عمویش می فرماید: «شیطان را مپرست؛ زیرا شیطان از فرمان خدا سرپیچی کرده است.» شاید کسی با شنیدن این آیات بپرسد: مگر عموی حضرت ابراهیم، شیطان پرست بوده که از پرستش شیطان نهی شده است؟ اگر چنین است، پس چرا در آیه ی 42 از بت پرستی نهی شده است؟ در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجّه کنیم که معنای عبادت در آیه ی 42 با عبادت در آیه ی 44 متفاوت است.
در آیه ی نخست، عبادت به معنای «پرستش و نیایش» است؛ یعنی عموی ابراهیم و بت پرستان دیگر، بت ها را خدایانی می دانستند که در کنار خدای بزرگ، امور جهان را سامان می بخشند و در کارهایشان مستقل هستند و به خدا نیازی ندارند. از این رو آن ها را می پرستیدند و با آنها راز و نیاز می کردند و از آن ها می خواستند که به زندگی شان لطف و عنایت کنند. عبادت در آیه ی 44 امّا به معنای «اطاعت و پیروی» است؛ بدین معنا که هر چند بت پرستان در ظاهر در برابر بت ها فروتنی می کنند، در حقیقت، بردگی کسی را می کنند که از دستورهای او پیروی می کنند و سخنش را می پذیرند. به همین علّت، مشرکان که در زندگی خود از دستورهای شیطان پیروی می کنند، در واقع بردگان او هستند. این مطلب، نکته ی بسیار مهمّی است که قرآن کریم بارها به آن اشاره کرده است. در آیه ی 60 سوره ی یس می خوانیم که خداوند در روز قیامت به افراد گنهکار میفرماید: «مگر به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید؟»؛ در حالی که ما می دانیم بسیاری از گنهکاران، شیطان پرست نیستند، و حتّی شاید در ظاهر خداپرست هم باشند. آری، این هشداری به تمام انسان هاست تا به دقّت توجّه کنند که برنامه ی زندگی شان را از چه کسی می گیرند، و آیا در زندگی شان فرمان خدا حاکم است یا فرمان شیطان. در روایت مهمّی از پیامبر گرامی اسلام می خوانیم: «کسی که به سخن سخنگویی گوش کند [و از آن پیروی کند]، در حقیقت او را پرستیده است. پس اگر آن سخن گو از سوی خدا سخن بگوید، شخص پیرو، خدا را پرستیده، و اگر از سوی ابلیس سخن بگوید، ابلیس را بردگی کرده است.»
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 309
وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا (52)
و از جانب راست طور ندايش کرديم و او را نجواکنان مقرّب ساختيم. (52)
وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا (53)
و از رحمت خويش برادرش هارون را ـ که پيغمبرش کرديم ـ به او بخشيديم. (53)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (54)
و در اين کتاب [سرگذشت] اسماعيل را يادآورى کن که او راست وعده و فرستاده اى پيامبر بود. (54)
وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (55)
و همواره خانواده خود را به نماز و زکات فرمان مى داد و نزد پروردگارش مورد رضايت بود. (55)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا (56)
و در اين کتاب [سرگذشت] ادريس را يادآورى کن که او پيامبرى صداقت پيشه بود. (56)
وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57)
و او را به مقامى بلند ارتقا داديم. (57)
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ (58)
اينان کسانى از پيامبران بودند که خداوند به ايشان نعمت ارزانى داشت از نسل آدم و از [نسل ]آنان که [در کشتى ]با نوح سوار کرديم و از نسل ابراهيم و يعقوب و از آنان که هدايت کرديم و برگزيديم; وقتى آيات [خداى ]رحمان بر آنان خوانده مى شد، سجده کنان و گريان بر زمين مى افتادند. (58)
۞ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59)
آن گاه بعد از آنان نسلى جايشان را گرفتند که نماز را ضايع کردند و شهوت ها را دنبال نمودند، پس به زودى با شرّ و نکبتى [بزرگ] رو به رو خواهند شد. (59)
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا (60)
مگر کسانى که توبه کرده و ايمان آوردند و کار شايسته انجام دادند، پس آنان به بهشت در مى آيند و چيزى از [پاداش ]آنان کم نمى شود. (60)
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا (61)
بهشت هاى عدن که [خداى] رحمان بندگان خود را در [جهان] غيب وعده داده است، بى گمان وعده او آمدنى است. (61)
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (62)
در آن جا [سخن] بيهوده اى نمى شنوند ولى سلام [مى شنوند] و در آن جا صبح و شام خوراک آنان برايشان [آماده ]است. (62)
تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا (63)
اين است بهشتى که به هر کس از بندگان ما که تقواپيشه باشد به ميراث مى دهيم. (63)
وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ ۖ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا (64)
و ما (فرشتگان) جز به امر پروردگارت فرود نمى آييم، آنچه در برابر ما و آنچه پشت سر ما و آنچه ميان اين دو است، به او اختصاص دارد و پروردگار تو فراموشکار نيست. (64)
@Hossein_qoran
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۰۹🌷
اسماعیل صادق الوعد:
خداوند در این آیات، از پیامبرِ والامقامی به نام «اسماعیل» یاد کرده است. البتّه بر اساس روایات اهل بیت، او اسماعیلِ مشهور - یعنی فرزند حضرت ابراهیم ـ نبوده؛ بلکه یکی دیگر از پیامبران خدا و هم نام آن حضرت بوده است. این آیات به دو ویژگی مهم آن مرد آسمانی اشاره می کند:
1ـ او به وعده هایش بسیار پایبند بوده است. این ویژگی، یکی از نشانه های روشن ایمان به خداست؛ زیرا کسی که به خدا ایمان دارد و او را حاضر و ناظر می داند و معتقد است که باید در مورد کارهایش در پیشگاه او پاسخگو باشد، به عمل به وعده هایش با دیگران دقّت می کند و به قول و قرارش کاملاً پای¬بند است. در روایات معصومین می خوانیم که علّت اینکه خداوند اسماعیل را «صادق الوعد» نامیده، این است که او با شخصی در زمان و مکان خاصّی وعده گذاشت؛ امّا آن شخص در وعده گاه خود حاضر نشد و اسماعیل به سبب وعده اش با آن شخص، تا یک سال ( در کنار کارهای دیگرش) به وعده ی خود با او توجه داشت و منتظر آمدن او بود. در روایتی می خوانیم که پیامبر اسلام نیز با یکی از اصحابش در کنار کعبه وعده گذاشت؛ ولی آن شخص فراموش کرد و سر وعده حاضر نشد. پس پیامبر سه روز در آن مکان منتظر او ماند؛ تا اینکه یکی از مردم به آن مرد خبر داد و آن شخص نزد پیامبر آمد و از ایشان عذرخواهی کرد.
2ـ دوّمین ویژگی ای که این آیات برای حضرت اسماعیل برشمرده، توجّه او به امور دینی و مذهبی خانواده اش است.
بر اساس آیه ی 55، او پیوسته خانواده اش را به خواندن نماز و ادای واجبات مالی مانند زکات و همچنین انفاق و صدقه های مستحب توصیه می کرده است. به طور کلّی هر انسان باایمانی، در مرحله ی نخست، به امور مادّی و معنوی خانواده اش توجّه دارد، و در مرحله ی بعد، به امور دیگران. می دانیم که پیامبر اسلام نیز دعوت خود را از همسر گرامی اش خدیجه و پسرعمویش علی ـ که همچون فرزند در دامان او پرورش یافته بود ـ شروع کرد، و سپس خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کرد، و پس از آن، همه ی مردم را به دین خدا فرا خواند. خداوند در آیه ی 6 سوره ی تحریم فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده تان را از آتش [دوزخ] حفظ کنید.»
@Hossein_qoran
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
قرآن ترجمه المیزان
سوره 19
سوره مبارکه مريم
صفحه 310
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ ۚ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا (65)
خداوند آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو هست; پس عبادت او کن و بر عبادتش شکيبايى پيشه ساز، آيا براى او هم نامى مى دانى [که او نيز خداوند آسمان ها و زمين باشد]؟ (65)
وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (66)
و انسان مى گويد: آيا وقتى مى ميرم راستى در آينده [از خاک] زنده بيرون آورده مى شوم؟! (66)
أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا (67)
آيا انسان [در زنده شدن خود شک دارد] و توجه ندارد که ما قبلاً او را آفريديم در حالى که چيزى نبود؟ (67)
فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68)
پس به پروردگارت سوگند! آنان را با شيطان ها محشور مى کنيم، سپس ايشان را به زانو درافتاده دور جهنم حاضر مى سازيم. (68)
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَٰنِ عِتِيًّا (69)
آن گاه از هر گروهى آنان را که بر [خداى ]رحمان سرکش تر بوده اند جدا مى کنيم. (69)
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَىٰ بِهَا صِلِيًّا (70)
سپس ما بهتر مى دانيم [که] کدامشان براى سوختن در جهنم سزاوارترند. (70)
وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا (71)
و هيچ کس از شما نيست مگر اين که نزد آن حاضر خواهد شد; اين بر پروردگار تو حکمى حتمى است. (71)
ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا (72)
سپس کسانى را که تقوا پيشه کرده اند، نجات مى دهيم و ستمگران را به زانو در افتاده در آن رها مى کنيم. (72)
وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا (73)
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، کسانى که کفر ورزيده اند به آنان که ايمان آورده اند مى گويند: کدام يک از [ما] دو گروه جايگاهى بهتر و محفلى آراسته تر دارد؟ (73)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا (74)
و چه بسيار نسل ها را پيش از آنان هلاک کرديم که اثاث و منظرى نيکوتر داشتند. (74)
قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَٰنُ مَدًّا ۚ حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا (75)
بگو: هر که در گمراهى باشد بايد [خداى ]رحمان [به حکم سنت خود] به او مدد برساند تا زمانى که آنچه را بدان وعده داده مى شوند، ببينند ـ يا عذاب [دنيا ]و يا قيامت [را] ـ پس خواهند دانست چه کسى جايگاهش بدتر و سپاهش ضعيف تر است. (75)
وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا (76)
و کسانى که هدايت يافته اند خدا بر هدايتشان مى افزايد و کارهاى ماندنى و شايسته در پيشگاه پروردگارت پاداشى بهتر و سرانجامى نيکوتر دارد. (76)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۱۰🌷
همه وارد دوزخ می شوند:
این آیات به یکی از حوادث شگفت انگیزی که در آینده برای همه ی ما رخ می نماید، اشاره می کند. بر اساس این آیات، تصمیم قطعی خداوند بر این است که تمام انسان ها در روز قیامت وارد دوزخ شوند و آنگاه افراد پرهیزگار نجات یابند و افراد ستمکار در دوزخ باقی بمانند. در روایتی از پیامبر اسلام می خوانیم: «هیچ شخص نیکوکار و بدکاری باقی نمی ماند مگر این که داخل دوزخ می شود. سپس آتش در برابر مؤمنان سرد و سالم می شود؛ همان طور که برای ابراهیم شد؛ تا حدّی که آتش دوزخ از شدّت سرما فریاد برمی آورد. آنگاه خدا پرهیزگاران را نجات می دهد و ستمکاران را در آتش رها می کند.»
در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «روز قیامت، آتش به فرد باایمان می گوید: ای مؤمن، زودتر از من بگذر که نورت شعله ی مرا خاموش کرد.»
ممکن است این سؤال پیش بیاید که چرا خداوند، افراد خوب و باایمان را نیز در آتش جهنّم وارد می کند.
در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجّه کنیم که دیدن دوزخ و عذاب های آن، مقدمه ای برای لذّت بردن هر چه بیشتر مؤمنان از نعمت های بهشت است؛ چراکه «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید»؛ هر چند که بهشتیان گرفتار مصیبت نمی شوند و تنها صحنه ی مصیبت را مشاهده می کنند، و همان گونه که در روایات پیشین خواندیم، آتش بر آنان سرد و سالم می شود و نور آنان، شعله ی آتش را کنار می زند. به علاوه، آنان چنان سریع و قاطع از آتش می گذرند که کمترین اثری از آتش در آن ها باقی نمی ماند. در روایتی از پیامبر می خوانیم: « مردم همگی وارد آتش [دوزخ] می شوند. سپس طبق کارهایشان از آن بیرون می آیند؛ گروهی چون برق جهنده، دسته ای مانند حرکت باد، عدّه ای همچون دویدن شدید اسب، بعضی مانند سواری عادی، گروهی چون پیاده ای که تند می دود، و بعضی نیز مانند راه رفتن معمول.»
از روایات معصومین استفاده می شود که بهشتیان هرچند از دوزخ عبور می کنند متوجّه چیزی از سختی ها و عذاب های آن نمی شوند. در حدیثی می خوانیم: «هنگامی که بهشتیان وارد بهشت می شوند، به یکدیگر می گویند: مگر پروردگارمان به ما وعده نداده بود که از دوزخ عبور می کنیم؟ پس به ایشان گفته می شود: عبور کردید؛ ولی آتش دوزخ برای شما خاموش بود.»
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊