eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لبِ این بام فقط نامِ تو بُردَم آقا، جانِ زینب برگرد @hosenih دُخترم را به نگاهِ تو سپردم آقا، جان زینب برگرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد چشم بستم درون خود باشم کربلای غمت مجسّم شد همه ی آنچه روضه خوان می گفت پشت این چشم بسته می دیدم بی خود از خود سیاه پوشیدم کار ده روزم اشک و ماتم شد عبد بودن ، غلامتان بودن آرزوی محال و دوری بود هرکجا سر زدم نشد امّا وسط روضه ی تو کم کم شد @hosenih در زمین ما در آسمانها هم جمع پیغمبران عزادارت سینه زن نوح ، گریه کُن عیسی ، روضه خوان غم تو آدم شد رشته اتّصال من با تو نخ پرچم سیاه هیأت بود من که ممنونم از علمدارت باز دستم دخیل پرچم شد معتقد بودم از همان اول عشق یعنی حسین یعنی تو وسط روضه ی سه ساله و شام اعتقادم به عشق محکم شد @hosenih راستی دخترم همین امشب تشنه ی آب شد لبش خشکید یادم افتاد چشم نم دارت با نگاه رقیّه پر غم شد یادم آمد که مشک بی سقّا التماس لب تو را می کرد یادم آمد رسیدی و قدّت از کمر تا شد از کمر خم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو @hosenih هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم @hosenih با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند @hosenih دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود @hosenih ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام @hosenih آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم من غلام حسنم خادم دربارِ حسین آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم @hosenih امرِ آقام حسین است سفیرش باشم من مطیعِ ولی ام ، حکمِ تولا دارم بین این قوم مُذَبذَب که به دنیا غرقند حکمِ گردآوریِ بیعتِ آنها دارم مشگلی نیست،فقط کاش خدا رحم کند ترس از غربت مولا ؛ نه ز اعدا دارم @hosenih نامه دادند حسین! هجده هزار آمادند امتی گفت بیا، از تو تمنا دارم باغهامان همه آمادۀ برداشت شده کوفه ميگفت ترا، شوق تماشا دارم نیم روزی همه از بیعت خود برگشتند چند روزیست که دلشورۀ ...این را دارم @hosenih نامه دادم که بیا کوفه ، و امّا برگرد جان شش ماهه میا کوفه ، تقاضا دارم یا میا کوفه و یا زینب تو برگردد کوفه دشمن تر از اینهاست که افشا دارم دخترانِ حَرَمت را به مدینه برسان خوف از هرزگیِ مردمِ اینجا دارم @hosenih چشمها تیزتر از نیزه و شمشیر و سنان زخمها از اثر سنگ ، سراپا دارم بر سرِ دار ، از این خنجرشان حیرانم بوسه از دور بر آن حنجر والا دارم تله کردند که من در ته گودال افتم من ز گودال برای تو سخنها دارم @hosenih چکمه ها مثل سم اسب تدارک شده اند من بجای تو تن خویش مهیا دارم جان مسلم دگر انگشتری از دست درآر بسکه دلواپسی از غارت و یغما دارم زیور آلات زنان را ز حرم دور کنید خوف اوضاع پس از کشتنِ سقّا دارم @hosenih دست بر معجر خود زینب کبری گیرد که غمِ تهمت ، بر دختر زهرا دارم تا نبینم سر تو بر سر دروازۀ شهر لحظۀ آخر خود دست دعا را دارم یارب این قافله را خود به سلامت برسان که من از این همه غم ، شرم ، ز طاها دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام ▶️ من پیک عشق هستم و نامه بر حسین اول فدایی حرم خواهر حسین لب تشنه ام ولی نزنم لب به آبها سیراب میشوم فقط از ساغر حسین گرد و غبار چهره ام امضا نموده است مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین @hosenih فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟ باید سلام من برسد محضر حسین دلواپسم برای النگوی دخترش دلواپس ربودن انگشتر حسین مثل تنور لحظه به لحظه گداختم نقشه کشیده اند برای سر حسین @hosenih خولی و شمر از عددی حرف میزنند حرف ازدوازده شد و از حنجر حسین روی قناره تشنه ی صوت حجازی ام تا که علم شود نوک نی منبر حسین پایین پای اکبر او مدفن من است در کوفه نیست مقبره ی نوکر حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا که بوي محرم گرفته ام در کوچه هاي سينه زني دم گرفته ام شکر خدا عبادت من روضه هاي توست در دل دوباره هيئت ماتم گرفته ام @hosenih گاهي کنار روضه ات از دست مي روم با چشمهاي پر شفق و غم گرفته ام اين آبروي نوکري هيئت تو را از دستمال مشکي اشکم گرفته ام ديگر هراس روز قيامت نمي برم وقتي دخيلي از پر پرچم گرفته ام @hosenih با تربت تو کام دلم را گشوده اند عمري اگر که بوي محرم گرفته ام گفتم ميان روضه از اعجاز چشمهات ديدم رسيده ام به حوالي کربلات ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این قافله هر چه شتابش بیشتر شد دل‌شوره‌های آفتابش بیشتر شد جای تمام نخل‌ها لشگر درآمد با هر قدم یعنی سرابش بیشتر شد @hosenih یک محمل و هجده نگهبان دلاور ماهی که هر منزل حجابش بیشتر شد پایین که می‌آید ز محمل قاسمش هست عباس هم آمد رکابش بیشتر شد از اسم اینجا می‌شود حس عطش کرد سقا رسید و مشک آبش بیشتر شد چشم حسین افتاد بر سرنیزه‌هاشان دید اکبرش را اضطرابش بیشتر شد @hosenih خیره به طغیان فرات است آه اما دلواپسی‌های ربابش بیشتر شد شش‌ماهه هم فهمید اینجا قتلگاه است بی‌تابی هنگام خوابش بیشتر شد راوی نوشته روز عاشورا که آمد تیر سه‌شعبه پیچ و تابش بیشتر شد @hosenih بستند با هر زحمتی بر نی سرش را بالای نی کار طنابش بیشتر شد شرم رباب از چشم‌های شیرخوارش از رفتن بزم شرابش بیشتر شد ده روز دیگر هم‌سفر با شمر هستند مجروح سیلی سنان یا شمر هستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک کاروان دل، همره دلبر رسیده زینب بیا که منزل آخر رسیده یاران فرود آئید این وادی طور است وعده ز سوی حضرت داور رسیده @hosenih اینجا زیارت‌خانه‌ی پیغمبران است هر مُرسلی اینجا مقرّب‌تر رسیده قبل از تمام کاروان هاشمی‌ها کرب و بلا شاهد بُود مادر رسیده اینجا فرات از چهار جانب موج دارد از چه جواب العطش خنجر رسیده کودک که می‌گرید جوابش کعب‌نی نیست اینجا تمام حوصله‌ها سر رسیده هرکس که عقده داشت از صفین و خیبر بر قطعه‌قطعه کردنِ اکبر رسیده @hosenih آهنگران شهر را آرام سازید تازه به خواب ناز علی‌اصغر رسیده زن‌های کوفه خود مگر پوشش ندارند که بانوان را غصه‌ی معجر رسیده هرکس به اهلش وعده‌ی سوغات داده اینجا برای بردن زیور رسیده @hosenih از این‌همه خلخال و زیور که مهیّاست یک ساربان چشمش به انگشتر رسیده آرام باش آّب فرات؛ ای مهر زهرا با فاطمیّون مردِ آب‌آور رسیده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رنگ‌ها رنگ خزان است بیا برگردیم این سفر بار گران است بیا برگردیم صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود خواهرت دل‌نگران است بیا برگردیم @hosenih چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده قصه‌ی مرگ جوان است بیا برگردیم صحبت از دیده‌ی دریایی عباس شده تیرها بین کمان است بیا برگردیم ساربان خیره شده بر خَم انگشتری‌ات خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم @hosenih خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده رنگ این خاک همان است بیا برگردیم یک طرف این همه زن در طرف دیگر جنگ لشگری چشم‌چران است بیا برگردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در سکوت شکسته‌ی صحرا کاروانی ز دور شد پیدا کاروان عشیره‌ی سادات کاروان قبیله‌ی طاها کاروان سلاله‌های رسول کاروان امام عاشورا @hosenih کاروان عزیزِ حضرت حق پنجمین آفتاب اهل کسا دشت در زیر پایشان لرزان دشت نه! بلکه هفت سقفِ سما همگی نور چشم پیغمبر همه مجنون‌صفت همه لیلا همه‌شان لاله‌روی، چون یوسف همگی مستجاب، چون عیسی @hosenih یاد تیغ و ترنج می‌افتد هر که بیند جمال آن‌ها را یک‌طرف روح آیه‌ی تطهیر یک‌طرف معنی "ذوی القربی" پور زهرا و ساقی و اکبر در مثل، کعبه و صفا و منا این طرف یادگارهای حسن به نهایت مؤدّب و شیدا علم کاروان به همراهِ مشک، بر دوش حضرت سقا خیل ناموس حضرت حیدر "همه در پرده‌های حجب و حیا" @hosenih پرده‌دار مخدّرات حرم شیر غرانِ بیشه‌ی لیلا باد، اینجا اجازه می‌گیرد پرده را جا به جا کند حتی چشم دشمن هزار فرسخ دور نه ز صورت، که قامت آن‌ها محملی بی‌رکاب می‌آید محملی محترم چو عرشِ خدا دور تا دور آن بنی‌هاشم پیش رو، پور حضرت زهرا عِزّ و جاه و شکوه می‌بیند هر که از راه می‌رسد اینجا @hosenih تا که گاهِ نزول می‌آید ناگهان دشت می‌شود غوغا دیده‌ها سوی خاک می‌افتد تا که زینب زمین گذارد پا ثانیِ حیدر است می‌گیرد زیر بازوی زینب کبری زانوانی غیور می‌آید که شکوه حرم کند معنا @hosenih چشم بد دور، ناید آن روزی کاروان را نظر زنند اعدا ناید آن روز که عزیز بتول در بیابان شود تک و تنها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آمدی ای حاجی کرب و بلا حجت قبول سر در آوردی چرا از نینوا حجت قبول صاحب کعبه! چرا از کعبه آواره شدی کعبه‌ات اینجاست ای خون خدا؟ حجت قبول @hosenih این بیابان جای اهل‌البیت پیغمبر نبود پس چه شد آن وعده‌ها آن باغ‌ها حجت قبول قاضریّه جای امنِ منزل و بیتوته نیست آمد استقبال‌تان سر نیزه‌ها حجت قبول گوئیا این سرزمین قربانگه یاران توست قتلگاهت می‌شود جای منا حجت قبول از حرم تا قتلگه سعیِ صفا و مروه است ای عجب حج شما دارد صفا حجت قبول @hosenih جای زمزم خون بجوشد از گلوی اصغرت هدیه کردی کودک شش‌ماهه را حجت قبول تا قدم بر خاک پاک کربلا بگذاشتی قلب زینب شد پر از درد و بلا حجت قبول گفتی ای ساقی ببین بِین دو نهرِ آب را پشت آن گودال کن خیمه به‌پا حجت قبول ای علمدار سپاهم بارها را وا کنید خارها را از بیابان کن جدا حجت قبول دختر نازم که جا خوش کرده بر دوشِ عمو بر زمین پایش نیاید یا اخا حجت قبول @hosenih اکبرم اینک برای خواهرم گیرد رکاب هیچ نامحرم نبیند عمه را حجت قبول می‌رسد روزی که یک مَحرم نداری زینبا بعد من هستی اسیر اشقیا حجت قبول زیر سم اسب‌ها این استخوان‌ها بشکند پس ندا آید ز عرش کبریا حجت قبول @hosenih می‌رود سرها به نیزه می‌شوم من بی‌کفن از جنان گوید مرا خیرالنساء حجت قبول *** حجّ ابراهیمی از حجّ حسینی سر زند ای مرید کشته‌های کربلا حجت قبول ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای امیرالحاج! قلبم بی‌قراری می‌کند تا که از غصه نمیرم گریه یاری می‌کند جان من کمتر بگو، کرب و بلا، کرب و بلا نام این صحرا ز دیده اشک جاری می‌کند @hosenih گوئیا می‌بینم اینجا صبح تا قبل غروب هر طرف یک بانوئی را سوگواری می‌کند اولین تصویر جسم ارباً اربای علی‌ست دشت را دشمن از او آئینه‌کاری می‌کند گوئیا می‌بینم اینجا دور تو بگرفته‌اند زان میانه رأس تو نیزه‌سواری می‌کند @hosenih دشمنت سر تا به پایت را به غارت می‌برد بهر یک پیراهن کهنه چه کاری می‌کند هر که بهر غارت آمد دست خالی برنگشت موی بین پنجه‌ها را یادگاری می‌کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih