eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
291 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
من آمده‌ا‌م! ‌تو‌شه‌ا‌ی ‌ا‌ز ‌آ‌هم ‌د‌ه سوز ‌نفس و اشک ‌سحرگاهم ده هر چند ‌تما‌م کرده‌ا‌ی ‌نعمت را یک بار دگر به کربلا راهم ده@hosseinieh_net@dobeity_robaey
چه والاست با او مقام فقیر عجب با شکوه است نام فقیر به آب و غذا، "جود" محدود نیست حسن می‌شود هم‌کلام فقیر کریمانه آغوش او باز بود به وقت جوابِ سلامِ فقیر گدایی بهانه‌ست تا لحظه‌ای رسد بوی او بر مشام فقیر همه زندگانی او بوده است به نامِ کریم و به کامِ فقیر عجب نیست گر یار مسکین شود پدر چون علی شد، پسر این شود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد از به نام عشق و به نام خدا... حسن دارد ردیف می‌شود این شعر با حسن این تحفه‌ایست آمده از سمت آسمان این نسخه‌ایست آمده از کبریا حسن اینجا نوشته است به خطی شبیه نور طاها حسن، بُروج حسن، والضحی حسن در نسخه‌ای به خط خداوند آمده زهرا حسن، حسین حسن، مصطفی حسن با «اِنَّمَا وَلیُّّکُم» و «اِنَّمَا یُرید» پیچیده در کرامت سبز کسا، حسن هستند اهل‌بیت جمالِ جمیلِ عشق هر یازده امام ز سر تا به پا حسن دارد چقدر خاطره از کوچه‌های شهر دارد چقدر خاطره از هَلْ أَتَیٰ حسن گاهی شکفته می‌شد و گهگاه می‌شکست با خنده‌ها و گریه‌ی خیرالنسا حسن جایی که هست حضرت مشگل‌گشا علی البته هست حضرت مشگل گشا حسن پای جمل به تیغ کجش پی شد... آفرین در جنگ و صلح، مقتدر و مقتدا حسن باید به سر دوید از این بیت تا حسین باید به دل دوید از این بیت تا حسن در مصرعی نوشت که یا مجتبا حسین در مصرعی نوشت که یا مجتبی حسن زهرائی است هر که بدون مکاشفه از یا حسین می‌شنود بوی یا حسن باید نوشت آخر این ماجرا حسین باید نوشت اول این ماجرا حسن.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه گَرد نشسته به دامن حرمش ستاره می‌شکفد از غبار هر قدمش نسیم می‌رود از صحن او به سوی بهشت که عطر فاطمه دارد نسیم صبح‌دمش "حسن" کلام بزرگی‌ست، فهم ناقص ما، چه درک می‌کند از جایگاه محترمش! کسی که دامن او را گرفته می‌داند امید می‌چکد از دست‌های با کرمش به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو: بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تویی امیر جمل، ذوالفقار غیرت حیدر لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشگر؟ به هیچ جا نرسیده است آنکه در همه‌ی عمر بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر بپای عشق تو آن‌کس که سر نداده عجب نیست که با معاویه در پای چند سکه نهد سر ستون دینی و قرآن ناطقی! چه نیازی به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟! صدای غُرّش شمشیر در غلاف، گواه است که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر :: نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که شکست پیش نگاه تو گوشواره‌ی مادر امام بی حرم! این دل همیشه بوده حریمت دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به دربار تو، حاتم نیز از خیل خدم باشد کنار سفره‌ات هر وعده سائل بیش و کم، باشد! به عشق تو قمر دور زمین می‌گردد و باید قد ماه از ادب پیشِ بلندای تو خَم باشد چه کس مثل تو می‌بخشد سه دفعه زندگی‌اش را؟! چه کس مثل تو نام خانه‌اش دارالکرم باشد؟! ندیدم جز تو شاهی را که حتی با جذامی‌ها شود هم‌سفره و آن لقمه پیشش محترم باشد! ندیدم جز تو شاهی را که رعیت را به یک لبخند کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد... ندیدم جز تو شاهی را که دنیا سائلش؛ اما تمام سهمش از دنیا، مزاری بی حرم باشد! برای افتخار مردم ایران همین کافی‌ست همین که کار صحنت دستِ معماری عجم باشد سراسر در رواقت از طلا با خط نستعلیق صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد النگوهای خود را نذر صحنت کرده تا شاید کمی از گنبدت هم یادگار مادرم باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تویی که خانه‌ات صندوق صدها راز سربسته‌‌ست غلط گفتند شاعرها، اگر گفتند: "در" بسته‌ست کریما! مهربانا! حضرتا! یا مجتبی! مولا! تو درها را نمی‌بندی، خودم بستم اگر بسته‌ست به رویم وسعت آغوش تو باز است اما حیف چطور از آسمان سر در بیارد آنکه پَر بسته‌ست ندیدم هیچ جا در دفتر تاریخ بنویسند که مولا خانه را بر روی حتی یک نفر بسته‌ست همیشه خانه‌ات را ازدحام سائلان پُر کرد همیشه کوچه‌ات را ازدحام رهگذر بسته‌ست به دیدار جذامی‌ها که رفتی، تازه فهمیدم کریم آن است که بر یاری سائل کمر بسته‌ست به هرکس قدر هر ظرفی که آورده‌ست، می‌بخشی چه ظرف کوچکی آورده‌ام! این‌هم که دربسته‌ست بقیعت آرزویم بوده، سمتت راه می‌افتم چه رنجی می‌کشم وقتی که پایم در سفر بسته‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که ضرب تیغ میدان می‌دهد سیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبا با دشمنش پیمان حسن اصل کرامت بود، عالم بر درش سائل حسن عقل مجسم بود، عالم بی حسن نادان حسن تنها نه در منزل اسیر حیله‌ی زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامه‌ی احمد به‌روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی ابن ابی طالب کدامین شانه در تاریکیِ شب می‌بُرد انبان؟ کسی که گرد فرشش را تبرک می‌بَرَد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان معزّ المومنین است او، بپرس از مردم نجران کریم اهل بیت است او، بپرس از سوره‌ی انسان خوشا بر من که در عالَم امامی این چنین دارم که پشم اُشترش دارد شرافت بر ابوسفیان شب و روزم به ذکر یا حسین و یا حسن روشن سر و جانم فدای این دو سید، این دو تا سلطان 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شعرِ من، واژه‌ی من، لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشقِ حسن خواهم مُرد حُسنِ مَطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نَمیرد هرگز زنده‌ی عشقم اگر، رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حَسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده‌ست گذشت من از این لحظه، از این ثانیه، نامم حسن است سرِ من سبز، زبان سرخ، سرم هم برود أیُّهاالناس! بدانید: امامم حسن است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز شرمساری از تو چشمه گِل شده است، رود هم کَرَم چقدر نزد تو خجل شده است، جود هم عدم چه ذوق می‌کند ز بودنت، وجود هم قیام بوسه می‌زند به سجده‌ات، قعود هم فلک چه خاک بر سر است اگر حضور تو نبود مَلک چقدر احقر است اگر که نور تو نبود اگر که سرنوشت ما تویی، خوش است سرنوشت اگر بهشت وعده‌ی خداست، پس تویی بهشت بهشت، خانه‌ی تو در مدینه بود، خشت خشت چه خوب شد چه خوب شد ، خدا تو را حَسَن نوشت حسن شدی حسن شدی، حسن تمامِ خوبی است خوشا خوشا چنین امام! حسن امامِ خوبی است اگر حسن به صلح می‌رود، خوشا مصالحه! خوشا که با عدوی خود نداشته مسامحه چقدر ظلم‌ها شده به او در این مواجهه بخوان به دینِ بی‌جهاد تا همیشه فاتحه شکوه صلح مجتبی کم از قیام کربلا نبوده و نبوده این دو لحظه‌ای ز هم جدا برادرش که بوده جز حسین؟ جان ما حسین امام تشنه‌لب، امام مهربان ما حسین همان‌که نام او خوش است بر زبان ما: حسین جوانی و جنون ما همه جهان ما حسین اگر حسین را در این جهان مقام سروری‌ست حساب کن برادر بزرگ او چه محشری‌ست! دعا بخوان دعا! که ربّنا حریص می‌شود "کرامت" آه می‌کشد، "عطا" حریص می‌شود به ببخششت غریب و آشنا حریص می‌شود میان کوچه‌ می‌روی، گدا حریص می‌شود گدا کشیده روی دیده خاکِ مقدمِ تو را کریمی و کسی ندیده در جهان کمِ تو را نوشته‌اند مجتبی غریب و بی‌پناه بود نوشته‌اند شاه ما همیشه بی‌سپاه بود خلافت تو در زمین حدود هشت ماه بود که چند ماه اشک بود و چند ماه آه بود ولی امامت تو در زمان ندارد انتها تویی تو رود بی‌کران، تویی تو چشمه‌ی بقا تویی تو جان ما حسن، تویی جهان ما حسن تویی تو مصطفی حسن، تویی تو مرتضی حسن چقدر تو مدینه‌ای، چقدر کربلا حسن چه خوب شد که در جهان شدی امام ما حسن تپش تپش پُر از تو شد، تمام قلب من حسن حسن حسن، حسن حسن، حسن حسن، حسن حسن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد، کرامت هم فقیر و ریزه‌خوار خوانِ او باشد، سخاوت هم حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم چنان افتاده‌ام بر خاکِ پایِ مجتبی امروز "که فردا برنخیزم، بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می‌سازد دعا می‌کرد بهر آن‌که بود اهل اهانت هم ضمانت می‌کند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری می‌کند، آنجا شفاعت هم ✍ *مصراع از هلالی جغتایی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر مزارت حرمی ساخته‌ام با «مثلاً» گرچه خاک آمده پابوسی‌ات؛ اما مثلاً... خاک‌های حرمت راهی سجاده شدند کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلاً گنبدت آیه‌ی والشّمس شد و روشن شد نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلاً باد، این نامه‌برِ پرچم عطرآگینت می‌برد نامِ تو را آن‌سرِ دنیا مثلاً به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل چشم‌‌مان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلاً مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلاً... کربلا می‌چکد از گریه‌ی سقاخانه روضه جاری‌ست از آن، روضه‌ی سقا مثلاً دسته‌ای آمده از محضر باب‌القاسم هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلاً روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلاً... مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام سدّی از سنگ، نبسته‌ست گذر را مثلاً‌ "کوچه‌ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی" نیست در قصه‌ی ما صحبتِ این‌ها مثلاً مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم نه؛ نخورده ترک آیینه‌ی مولا مثلاً بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلاً * استقبال از غزل محمدعلی کردی با مطلع: زخم‌هایم شده این لحظه مداوا مثلاً چشم کم‌سوی من امشب شده بینا مثلاً 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرم ندارد و دل در غمش مقیم‌تر است کسی که رأفتش از آسمان عظیم‌تر است اگرچه جمله کریم‌اند و شهره در کرم‌اند در این سلاله یکی از همه کریم‌تر است علی که رفت همه کوفه شد یتیم، ولی  میان کوفه حسن از همه یتیم‌تر است تو صلح کردی و بی‌غیرتان نفهمیدند که راه صلح تو از جنگ، مستقیم‌تر است به لطف صلح تو تا کربلا رسید حسین قسم به نام خدایی که خود علیم‌تر است دعا کن این جمعه آخرین "ولی" برسد که حال دنیا از هر زمان وخیم‌تر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیچیده در این کوچه‌ها، عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت می‌زد به پايت بوسه، لب‌های مدينه ای خوش به حال نيمه‌شب‌های مدينه در دست‌هايت، ياکريمان لانه دارند وقت قنوتت، قدسيان پيمانه دارند دیدم هوای چشم‌هایت کوثری بود بر شانه‌ات، شال شکوه حیدری بود عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقای جوانان بهشتم ميخانه‌ی خاکی، غبارش هم شراب است الطاف صحن خاکی‌ات هم بی‌حساب است این مثنوی، تا یاد سردار جمل کرد روح‌القدس، گویی هوای یک غزل کرد دل، بی‌قرار از شوق ذکر «یاحسن» شد یادِ قرارم با تو، از روز ازل کرد من در زمان، آواره‌ی آن لحظه هستم، آن دم که دستان تو، قاسم را بغل کرد آری! چنان شیرین در آغوشش کشیدی تا بی‌تو بودن، مرگ را پیشش عسل کرد پای تو، دوش مصطفی را عرش کرده جبریل، بالش را برایت فرش کرده پای پیاده، کعبه می‌آید به سویت لب‌های زمزم، تشنه‌ی آب وضویت ای یاکریمان جَلد بام خانه‌ی تو! مثل علی، جای یتیمان، شانه‌ی تو روح تو را از نور زهرا آفريدند از اسم تو، اسماء حسنا آفريدند نام حسن، يعني تمام حُسن دنيا این ما و این دست کريم آل طاها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جمل فتنه‌ی دین شد و راهزن شد دوباره حسن آمد و خط‌شکن شد به سر آمد و با علی عهد خون بست هر آن‌کس دمی با حسن هم‌سخن شد ز شمشیر او خون فتنه سرازیر به تکبیر او خیره هر مرد و زن شد جلالش سرآمد میان دلیران جمالش زبانزد به هر انجمن شد به خون حسین و به صبر حسن بود درخت معاویه گر ریشه کن شد امید غریبان به آغوش او بود رسید و برای غریبان وطن شد به مدحش زبان باز کردیم و دیدیم نسیمی شد و نور دشت و دمن شد به مدحش زبان باز کردیم و دیدیم بیابان بیابان به لطفش چمن شد سبک بود میزان اعمالم اما ولایش که آمد ترازوشکن شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جود خداوندی‌َاست در کف جودش شعشعه‌ی کبریاست ضوء وجودش عرصه‌ی لاهوت شمّه‌ای ز حدودش هست حدودش ثُغور حیّ ودودش آنکه ودود از میان خلق ستودش طبق تفاسیر نصّ سوره‌ی رحمان او و حسین‌اند شرح لؤلؤ و مرجان خیمه و خرگاه اوست عالم امکان روح صلات از وی‌ست فرض به انسان در دل این خیمه قائم‌ست عمودش شَبَّر آل علی، حسن شده نامش او که کلام خداست ضبط به کامش دشمن و یارند ریزه‌خوار طعامش جن و ملک مانده‌اند محو قیامش خیل بنی‌آدم‌اند مات سجودش إن ذُکٍرَ الخَیرُ کانَ أوّلُ ذِکرًا دفتر تقدیر را نموده مدوّن او که نظامش نظام اقوم و احسن اوست که تجرید کرده از همه روزن او که به معراج رفته گاهِ قعودش بقعه ندارد اگرچه فرش مزارش بال ملک بوده‌است آینه‌دارش گشت عطا در سه دفعه دار و ندارش پود زمان بوده‌است بسته به تارش تارِ زمین تاب خورده در دل پودش هرکه ز مینای صبر قَلَّ و دَل خورد قطره‌‌‌شکیبی از او به روز ازل خورد قاسم او از عموی خویش عسل خورد قفل اگر بر جدال اهل جمل خورد هان! حسن بن علی‌ست آن‌که گشودش قوس صعودش نه تَنَزُّل دمد از آن دست کشد جزء را و کُل دمد از آن جلوه‌ کند گر به خار، گل دمد از آن عین دعا هست و تبدُّل دمد از آن در همه عالم ببین ظهور و نمودش سفره‌ی او خاص و عام داشت؟! نه واللّه بیم خواص و عوام داشت؟! نه واللّه نهی ز اهل جذام داشت؟! نه واللّه زخم دلش التیام داشت؟! نه واللّه او که غریب‌ست در میان جنودش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر شبنم ز پاکی تو، به گلبرگ‌ها نوشت گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر باران کرَم نمود و ترنّم‌کنان سرود کز هر چه ابر، دست تو گوهر نثارتر... شهر مدینه با فقرا جمله واقف‌اند آن شهر کس نداشت ز تو سفره‌دارتر ایّوب دید صبر تو، بی‌صبر گشت و گفت چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک آیینه‌ای نبود ز تو بی‌غبارتر باشد یکی، قیام حسین و قعود تو گشتی پیاده تا که شود او سوارتر... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکه دیدست تو را گفته که ماشاالله قامتت قامت سرو است و رُخت همچون ماه نه فقط اهل زمین بلکه رسید از ملکوت بانگ "لا حول و لا قوة الا باالله" حافظ از روي تو گفته‌ست جهانگیر شود هر که شد حُسن جمالش به ملاحت همراه مادرت خیرِ نسا و پدرت خیرِ بشر جز خدا نیست کسی از درجاتت آگاه زور بازوی علی داری و شاهد دارم برده‌ای جنگ جمل را تو به یک گوشه نگاه تو کریمی و کرامت شده نازل از تو دست از دامن لطف تو نگردد کوتاه قلم و شاعر و دفتر همه حاجت دارند این غزل نذر غریبی تو إن‌شاءالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گسترده‌اند سفره‌ی دارالنعیم را سوزانده‌اند شعله‌ی داغ جحیم را کوثر به جوش آمد و دریا خروش کرد با خویش بُرد طعنه‌ی تلخ عقیم را...! با هر حسن حسن، حسناتم زیاد شد طوری که محو کرده تمام بدیم را از «من» الی «تو» در رمضان الکریم‌ها بگشوده‌اند صَد طرق مستقیم را گویی برای بودن هم آفریده‌اند دست من و عبای امام کریم را بر روی شانه‌های پیمبر کشیده‌ای ...تصویر شاعرانۀ سیب دو نیم را شیعه بدون لطف امامش شکستنی‌ست آقای مهربان...! پدری کن یتیم را ما با توأیم... با تو... وَ سوگند می‌خوریم در روز حشر هم به تو پیوند می‌خوریم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه سفره‌اش وا بود؛ با ما مهربانی کرد هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد دلش اندازه‌ی ریگ بیابان بی‌وفایی دید ولی اندازه‌ی آغوش دریا مهربانی کرد نگاهش شرح نابی بود از "الجار ثم الدار" اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش؟ آن مردی- که با دشنام‌گوی خویش حتی، مهربانی کرد اگر سبز است باغات مدینه از نگاه اوست که پنهان لطف‌ها فرمود و پیدا مهربانی کرد :: چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصه و غم را؟! چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟! خودت دیدی که با مردم -خدایا!- مثل مردم بود خودت دیدی که با مردم -خدایا!- مهربانی کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد کز خانه‌ی خورشید ولایت قمر آمد یا از دل دریای نبوت گهر آمد یا مهر فروزنده به‌بام سحر آمد پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد در ماه خدا ماه خدا جلوه‌گر آمد هم آینه‌ی حسن خداوند جمالش هم خلق و خصال نبوی، خلق و خصالش هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش هم عقل ملک آمده حیران کمالش هم مفتخر از او شده پیغمبر و آلش هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد در گلشن دین، باغ گل یاسمنش بین در لعل لب بسته، عقیق یمنش بین شادابی جان را ز گلستان تنش بین آیات خدا در لب شکر شکنش بین آیینه شو و حُسن حَسن در حَسنش بین گوئی به جهان باز رسول دگر آمد ای ختم رسل! بوسه بزن بر سر و رویش ای شیر خدا! عطر جنان جوی ز بویش ای عصمت حق! شانه بزن شانه به مویش ای مهر! ستان وام ز رخسار نکویش ای ماه! ببر سجده به خاک سر کویش رشک ملک است این که به شکل بشر آمد در شب، نفس صبحدمِ عید ببینید در ماه خدا، صورت خورشید ببینید روئی که نبی دید و علی دید، ببینید حُسنی که ورا فاطمه بوسید، ببینید رخسار خداوند درخشید، ببینید کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد با طلعت او، ماه خریدار ندارد مهر است کم از ذره و مقدار ندارد بی یار بُوَد هر که چو او یار ندارد بر دشمن او نخل عمل، بار ندارد گر بار دهد بار به جز نار ندارد مهرش ثمر جنت و بغضش شرر آمد ای حُسن حَسن در حَسَنت حُسن خدایی ای صورت زیبایی هستی‌ت فدایی عالم به سر کوی تو مشغول گدایی با مهر تو جان کرده ز تن میل جدایی از آینۀ دل تو کنی زنگ زدائی شادی، شب میلاد تو باز از سفر آمد ای باغ گل یاسمن آل محمد! ای قرص مه انجمن آل محمد! اوصاف تو روح سخن آل محمد گفتار تو نُقل دهن آل محمد ای حُسن خدا! ای حَسن آل محمد! روح تو در آینه‌ی حق جلوه‌گر آمد لطف تو خدایی و گدای تو کرامت در سایه‌ی سرو قدت افتاده قیامت دل آمده و جسته به کوی تو اقامت نازد به تو توحید و کند فخر امامت از صبر تو دینِ نبوی یافت سلامت با صلح تو از راه، سپاه ظفر آمد نور ابد و جلوۀ حُسن ازل از تو است مقبولی طاعات و جزای عمل از تو است تو طوری و انوار خدا مشتعل از تو است رسوایی و نابودی خصمِ دغل از تو است پیروزی اسلام به جنگ جمل از تو است حقا که علی چون تو پسر را پدر آمد ای صحن بقیع تو چراغ ره انجم وی مهر رخت بوسه‌گه جد و اب و ام بر فاطمه مانند نبی کرده تکلم اول پسر شیر خدا حجت دوم در پاسخ دشنام به لبهات تبسم از خلق تو گلزار صفا بارور آمد تو شمع شب تار بقیع دل مایی هر جا که کنی جلوه، گل محفل مایی گر بحر بلا موج زند، ساحل مایی ور نخل عمل بار دهد، حاصل مایی ما خواب و تو مهمانِ دل غافل مایی ویرانۀ دل از تو بهشت دگر آمد جبرئیل شراب از لب شیرین تو نوشَد کوثر به همه وسعتش از فیض تو جوشد بی چاره کسی کز کرمت چشم بپوشد دریاست دلی کز غم عشق تو خروشد هر کس به کسی فخر و مباهات فروشد "میثم" به تولای شما مفتخر آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میان ارض و سما، بزم شادی و شور است به روی دست نبی، آیه‌هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او می‌گفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حَسَن، عالمی نمک‌گیرند عزیز کرده‌ی زهرا "کریم" مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی‌خواهیم کرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماست نظر به منظر جانان، مراد و منظور است :: چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم... قبر خاکی‌اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه‌ها داریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گل‌خنده‌ای که مهر به ماه خدا کند از پای روز، حلقه‌ی شب را جدا کند بر شانه‌ی سپیده‌ترین صبح بی‌غروب خورشید، آبشارِ طلایی رها کند میلاد مجتبی‌ست که اعجاز مقدمش با باغ، آن کند که نسیم صبا کند آمد که با فروغ شب‌افروز روی خویش هر سو دری به خانه‌ی خورشید وا کند شب را به یُمن مقدم او صبح کرده است هر کس چو ماه، در دل شب‌ها دعا کند امشب که باغ خاطره‌ات را به یک نسیم غرق شکوفه، لعلِ لب مجتبی کند چون آسمان عاطفه، باران اشک باش! تا گلشنِ ضمیرِ تو را با صفا کند چشم ستاره باش و به دامان شب ببار! تا دردِ سینه‌سوزِ غمت را دوا کند بیگانه با تبسّمی! این فصل را بخند! تا باغ را به خنده، لبت آشنا کند گل‌واژه‌ی نگاهِ تو در روح زردِ باغ جشن بهارگونه‌شدن را به پا کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حس خوبی‌ست که امشب به زبان آمده است در تن عاطفه‌ام باز توان آمده است چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی كه صدای ملكوتی اذان آمده است چه نشستید! درِ میکده‌ها باز شده آی مستان خدا! پیر مغان آمده است حرف از کوثر و از ساقی کوثر بزنید حال که صحبت مستی به میان آمده است تا كه از راه رسيده‌ست مسيحاي حرم به تن مُرده‌ی طبعم ضربان آمده است روزه‌داران شب پانزدهم! مژده دهید نمک سفره‌ی ماه رمضان آمده است سفره تکمیل شد و ماه خدا کامل شد سوره‌ی قدرِ شبِ پانزدهم نازل شد کوچه‌باغ از نفس یاس، معطر شده است شب شهر از قدم ماه، منور شده است زودتر از همه مژده به پیمبر دادند نوه‌ات آمده و فاطمه مادر شده است نمک از روی تو می‌ریزد و خرمای لبت رطب سفره‌ی افطار پیمبر شده است طعم چشمان بهاری تو ای روح بهار میوۀ نوبر هر روزۀ حیدر شده است سفره‌ی ماه مبارک برکت دارد، لیک با قدم‌های شما با برکت‌تر شده است چه اسیر و چه فقیر و چه یتیم، آمده‌ایم بر در خانه‌ی ارباب کریم آمده‌ایم پادشاهی تو و من نیز همان مسکینی، که به جز عشق تو در سینه ندارد دینی قدمت بر سر چشمم اگر ای مرد کریم! سحری هم به کنار دل من بنشینی مستجاب است دعای دل آلوده‌ی من اگر از صحن لبانت برسد آمینی به صف مشتریانت نظر اندازی گر تهِ صف یوسف دل‌باخته را می‌بینی کوهکن می‌شوم از شوق شکر خندهٔ تو آب افتاده دهانم چقدَر شیرینی! بیشتر از همه نام تو حلاوت دارد باز هم قاری تو شوق تلاوت دارد حسنی، چون که از احسان خدا بودی تو میوۀ عرشی پیغمبر ما بودی تو «کُلُکُم نورُ واحد» ولی ای نور خدا روشنی بخش دل آل عبا بودی تو چند باری همه دارایی خود بخشیدی از ازل در کرم انگشت‌نما بودی تو شبی افطار بیا خانه‌ی ما مهمان باش ای که همسفرۀ بزم فقرا بودی تو اهل این خاک نبودی و نگفتی آخر مرد خاکی زمین! اهل کجا بودی تو؟ ماورای همه افکار نگاهت بوده آخر عرش خدا، اول راهت بوده گاه سوگند خدا گشتی و انجیر شدی گاه با آیۀ کِفلَین، تو تفسیر شدی گاه با صلح زدی در دل دشمن، تنها گاه در جنگ جمل دست به شمشیر شدی زانو از غم به بغل داری و سر بر زانو به گمانم دگر از زندگی‌ات سیر شدی آه، آقای غریبم چه به روزت آمد چه شد آخر که تو در کودکی‌ات پیر شدی؟ آسمان در وسط كوچه چرا خورد زمين از چه يک عمر در آن راه زمين‌گير شدي خبري آمد و كوه از كمر انگار شكست "شيشه‌ی عطر خدا، خورد به ديوار شكست" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن هزارشکر که نام تو بر زبان من است "حسن" قشنگ‌ترین واژه‌ی جهان من است تمام شهر سر سفره‌ی ضیافت اوست که روزی همه‌ی خلق از کرامت اوست اگر چه خم نشده پیش هیچ‌کس، اما همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب! اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق جواب آن‌همه بی‌حرمتی به ساحت اوست "سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی جمل نمونه‌ای از قدرت و شجاعت اوست فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشا به حال هر آن‌کس که شاعر حسن است همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست؟ کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد همیشه گفته‌ام از تو، ولی کم است حسن غلام کوی تو آقای عالم است حسن کریم اوست که در اوج بی‌مرامی‌ها نشسته است سر سفره‌ی جزامی‌ها که نیک‌نام‌ترین است و خورده‌اند قسم به نیک‌نامی او کل نیک‌نامی‌ها کج است گردن‌شان پیش او، چرا که شدند به احترام حسن محترم گرامی‌ها غلام آل علی باش چون که می‌ارزد به پادشاهی عالَم، همین غلامی‌ها در این مقام که شهرت در اوج گمنامی‌ست همیشه در پی گمنامی‌اند نامی‌ها به یک نگاه کریم تو می‌شود شیرین برای دشمن تو اوج تلخ‌کامی‌ها همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها "چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن" تو را که دیده غم، از شوق ریشه‌کن شده است همه اویس شدند و جهان قرن شده است برای هرکه تو را دیده، نیست جای گله که هم‌ردیف ترانی همیشه لن شده است زبان شعر کم آورده است هرجایی که از فضائل بسیار تو سخن شده است به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است حرام باشد اگر دست بی‌وضو بزنم به هر نگین که مزین به یاحسن شده است مگر به خواب ببیند شترسوار جمل کسی حریف تو در جنگ تن‌به‌تن شده است! تمام شهر برای حسین سینه زدند ولی حسین برای تو سینه‌زن شده است‌... امید ما کرم توست یا امام‌حسن زیارت حرم توست یا امام‌حسن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e