eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
287 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در معرض نگاه شما نور می‌شوم بی‌نور تو ز محضرتان دور می‌شوم کم با تو حرف می‌زنم امّا دلم پر است از شرمساری است که مهجور می‌شوم @hosenih اصلاً به روی من نمیاری که من بَدَم وقتی که باز وصله‌ی ناجور می‌شوم بی‌آبرویم و به غمت گریه می‌کنم آنگاه از نگاه تو مسرور می‌شوم چشمان توست جوشش آب حیات من من با تو زنده می‌شوم و نور می‌شوم وقتی به سبک زندگی‌ات زندگی کنم پس با مسیر بندگی‌ات جور می‌شوم در پیش پات سفره‌ی جان پهن می‌کنم روزی که در سپاه تو مأمور می‌شوم دارم امید روز قیامت به اذن تو من باز روضه‌خوان تو محشور می‌شوم @hosenih گاهی شباهتی به تو پیدا کند دلم با یک فرازِ ناحیه، مأجور می‌شوم پس ندبه می‌کنم به غریبی جدّ تو آنقدر گریه می‌کنم که دگر کور می‌شوم یا منتقم سپاه تو تشکیل می‌شود من هم در آن به نام تو مشهور می‌شوم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این شهر را هوای محرم گرفته است حال و هوای قلب مرا غم گرفته است @hosenih قبل از دهه برای عزای تو مادرم اسپند و چایی و رطب بم گرفته است ((باز این چه شورش است))تو را مادرم حسین در وقت شیر دادن من دم گرفته است در بین نوکران تو لات محل ما شیون کنان برای تو پرچم گرفته است @hosenih وقتی سماورم ز غمت جوش میزند یعنی که چای روضه ی ما دم گرفته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می وزد از ضبط صوت کودکی های "پری" های های سنج و طبل و روضه های "کوثری" چیزی از معنایشان هرگز نفهمیدم ولی آتشی می زد به جانم نوحه های آذری @hosenih مثل پرچم های بی تاب عزا در رقص بود طُرّۀ مویی که بیرون مانده بود از روسری چون لباس مشکی ام،پیراهنی می خواستند از منِ مادر،ع روسکهای پیراهن_زری خفته بر درگاه مسجد،حالت معراج داشت غرق خاک کفش های سینه زن ها، پا دری پای من در گِل فرو می شد،دلم در عشق،تا نوحه ای می خواند ابری با زبان مادری باز می گشتند قزغان های نذری،رو سفید پیش از آغاز محرم از دکان مسگری @hosenih می دود حسّ لذیذی در دلم از آن زمان تا برای خانۀ همسایه نذری می بری... باد می آید ولی این برگ های سرخ و زرد می وزد از ضبط صوت کودکی های پری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باز هم کوچه و بازار، پر از غم شده است بر سر و سینه بکوبید، محرّم شده است هر طرف می‌نگرم بوی عطش می‌آید غیرت آب از آنسوی عطش می‌آید @hosenih از محرّم چه بگویم، سخنم گویا نیست از محرّم چه بخوانم، غزلم شیوا نیست از محرّم چه بگویم، جگرم خون شده است آه، انگار جهان نیز دگرگون شده است من کی ام؟ ذره‌ی ناچیز سر راه حسین ای خوشا بوسه نشاندن به گلوگاه حسین من کی‌ام؟ گرد و غبار لب درگاه حسین من کی‌ام؟ شاعر گمنام هواخواه حسین از قلم، معجزه‌ی تازه‌تری می‌خواهم شعر سوزان شدید الاثری می‌خواهم روضه خوانان! گره از عقدۀ ما باز کنید دم بگیرید و همه مرثیه آغاز کنید دم بگیرید و بگریید، شب عاشوراست شب غربت، شب طوفان، شب مردان خداست @hosenih روح ما راهی بین الحرمین است، فقط جان ما پیشکش عشق حسین است، فقط قصه آغاز شد و سنگ به هق هق افتاد آتش فاجعه در جان خلائق افتاد شاهزاده علی اکبر که به میدان آمد مثل یک سرو سرافراز خرامان آمد همه مبهوت جوانمردی و رزم آوری اش همه دلباخته ی معرفت حیدری اش عطر فردوس و نفسهای مسیحایی داشت خوی پیغمبری و جذبه ی لیلایی داشت ناگهان، همهمه در پرده ی افلاک افتاد پیکر پاک علی اکبر، برخاک افتاد از جگر گوشه ی لیلا چه بگویم، سخت است ... دیگر از آن قد و بالا چه بگویم، سخت است ... @hosenih قاسم بن الحسن از دشت جنون می آمد با لب تشنه و آغشته به خون می آمد نوجوان بود ولی سینه ی دریایی داشت قامت کوچک و تدبیر صف آرایی داشت نوجوان بود ولی جام ولایت نوشید عاقبت شربت شیرین شهادت نوشید نوبت کودک شش ماهه، علی اصغر شد حیف از آن غنچه که با تیر جفا، پرپر شد ساقی تشنه لبان، مشک به دندان آمد مثل یک ماه جهانتاب رجزخوان آمد کاش جاروکش آن صحن و سرایت بشوم کاش «یا حضرت عباس» فدایت بشوم لحظه ای که علم از دوش علمدار افتاد کوه محنت به دل قافله سالار افتاد @hosenih وای از قافله سالار و تن بی کفنش وای از گودی گودال و سر بی بدنش از جگرپاره ی زهرا چه بگویم ، سخت است ... از عزیز دل مولا چه بگویم، سخت است ... بعد از آن، قوم نبی را به اسارت بردند هرچه از اهل حرم بود به غارت بردند کنج تاریک خرابه،گل سرخی خفته وای از درد یتیمی و غم ناگفته... بیرق افتاد ولی زینب کبرا برخاست با همان خطبه ی معروفش از جا برخاست @hosenih گرچه از داغ برادر،کمرش خم شده بود آخرین فرصت پیکار،فراهم شده بود ** کربلا هرچه بخواهیم، به ما خواهد داد کربلا حاجت ما را به خدا خواهد داد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حس می کنی زمین و زمان گریه می کنند وقتی که جمع سینه زنان گریه می کنند @hosenih باز این چه شورش است که در خلق عالم است در ماتم تو پیر و جوان گریه می کنند این سیل اشک ها که ز هر دیده جاری است چون ابر با تمام توان گریه می کنند تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می کنند با یاد آن نماز جماعت که نیمه ماند گلدسته ها اذان به اذان گریه می کنند @hosenih زینب اسیر می شود آری عجیب نیست سرها اگر به روی سنان گریه می کنند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ طوقی دلم به گنبدت زائر شد پرچم که سیاه شد قلم شاعر شد @hosenih پیک از طرف فاطمه آورده خبر پیراهن مشکی شما حاضر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی عمری‌است دل‌خوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی @hosenih بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیت سُست را نفروشم به عالمی گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی @hosenih می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با شعله‌ی در سینه نوشتم که بخوانی تا شعله‌ی پنهانِ دلم را بنشانی افسوس، نسیم سحری، زود سفر کرد گفتم که سلام منِ غمگین برسانی کار دلم از کار گذشته‌‌ست... مبادا بی‌پرده شود کارم و در پرده بمانی @hosenih خورشیدی و من، بوته‌ی در خاک، اسیرم دردی‌ست: تَمَنّا کنی اما نتوانی انصاف نباشد که به دنبال تو باشم بی‌مبدأ و بی‌مقصد و بی‌برگ «نشانی» یا گم شده یابن‌الحسنم در مِه اندوه یا حبس شده پشت دعاهای زبانی @hosenih ای کاش بیایی و کنارم بنشینی تا خاک گِلیم دل تنگم بتکانی آمین که نباشد، کلمات‌اند دعاها! آمینِ دعاهای همه در رمضانی هرچند امامی و دلت خانه‌ی وحی است قربان دلت! خون شده از تیر و کمانی @hosenih من تاب تماشای لبِ تشنه ندارم آری... تو مگر پای دلم را بکشانی قنداقه‌ی خونین و تنِ کوچکِ نوزاد بغض پدری بر سر بالین جوانی گفتند: غروب آمد و آشوب شد عالَم شاید که سری از سر نِی گفته اذانی @hosenih گفتند: «تمام است» و دویدند به سویش آن لحظه رسیدند که می‌زد ضربانی قربان دلت! باز برای تو بگویم؟ بوسید لبی شوق شریف شریانی چشمان تو سرشار تماشای مدام است با خاطره‌ها روز و شبی می‌گذرانی شرمنده‌ی تکرار مصیبت شدم اما ای کاش که بنشینم و «تو»، روضه بخوانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بویی به مشام غیر حاشا نرسد خیری ز کسی بر من تنها نرسد @hosenih ای وای عجب حادثه ای در راه است ای کاش که نامه ام به مولا نرسد ⏭ گیرم که شده تمام ره طی ، برگرد خونت شده شرط دادن ری ، برگرد @hosenih گر وعده تو را میوه ی نوبر دادند نوبر سر اصغر است بر نی ، برگرد ⏭ با خویش نه لشکر نه سپاه آورده دو طفل عزیز و بی گناه آورده @hosenih در کوفه ز بس مرد ندیده مسلم ناچار به پیر زن پناه آورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در مُحرم هر که صاحب منبر است در قیامت عرش را تاج َسر است غافل از "کبریت اَحمر" گر شود* شعله ی سرد و نهال بی بَر است بی مرور این کتاب رهگشا مطلبش ناقص کلامش اَبتر است شرح حال و روز نوکر خواندنی است بارها کبریت اَحمر خواندنی است @hosenih دانش هرکس وسیع تر دُرّتر است پُر بُکاتر هرکه باشد کُر تر است با وفاتر هر که شد، عباس تر با ادب تر هرکه باشد، حُر تر است مستند خوان تو که مُقُبِل تر شوی فاطمه گِرید که بیدل تر شوی ⏹ *كتاب كبريت احمر تاليف عالم جليل القدر آيت الله محمد باقر بيرجندي(ره) كتابي است كه در اصل براي وعاظ و اهل منبر نوشته شده است و شرايط و آداب منبر را به تفصيل بيان ميكند اما به دليل اين كه اين كتاب شامل بسياري از مطالب اخلاقي و عرفاني است خواندن آن براي عموم توصيه ميشود. © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر اینجا نیا،دیگر نداری خانه در این شهر... یادم می‌آید تا کجاها کیسه‌ای نان را می‌برد آن شب‌ها علی بر شانه در این شهر وقتی تمام مردمانش عاقل‌اند ای عشق! پیدا نخواهی کرد یک دیوانه در این شهر @hosenih آواره، گشتم کوچه‌ها را یک یک اما نیست جز طوعه هرگز قامتی مردانه در این شهر هر کس که روزی نامهٔ یاری برایت داد شد نیزه‌دار لشکر بیگانه در این شهر دورت بگردم! بادهای شام آوردند انگار با خود قحطی پروانه در این شهر @hosenih این نامه از مسلم به دستت می‌رسد اما کشتند او را ناجوانمردانه در این شهر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارالاماره یا که بستر؟فرق دارد مرگ اینچنین در پایِ باور فرق دارد از باد فهمیدم که می آیی به سویم اعجازِ آن زلف مُعَطر فرق دارد از های هایم جایِ من را کوفه فهمید شرمندگیِ مَرد آخر فرق دارد @hosenih در خواب بر من مژده داد و گریه می کرد دلواپسی هایِ پیمبر فرق دارد یحیایِ من برگرد اینجا بی وفایی است هر روزِ آن با روزِ دیگر فرق دارد نامِ پسرهایِ تو گفتم سنگ خوردم در کینه هاشان نامِ حیدر فرق دارد @hosenih گفتم به طوعه تا که پشتِ در نیاید هرچند می دانم که این در فرق دارد برگَرد می بینم که زینب با تو گوید چشمانِ نامحرم برادر فرق دارد باشد سرِ عباس هم اینجا بیاید اما حسابِ چند دختر فرق دارد @hosenih یک کاروان از نیزه و یک شهر از سنگ در بینِ سرها باز یک سر فرق دارد سر کوچک است و سنگها خیلی بزرگ اند ای کاش میگفتند اصغر فرق دارد تیری که می چرخد جراحاتش عمیق است تیر سه شعبه جنسَش آخر فرق دارد از بام اُفتادم زمین و روضه خواندم اُفتادن از زین پیشِ خواهر فرق دارد @hosenih گودال بود و عاقبت هم گیرم انداخت گودالِ تو اما مُکرر فرق دارد فرقش هزار و نُهصدو پنجاه زخم است از زخمها هم زخمِ حَنجر فرق دارد نه پُشتِ در،نه کوچه، گیسویش ندیدند اما کنارَت حالِ مادر فرق دارد بَد جور فکرِ وضعِ رگهای گلویم که تیزی و کُندی خنجر فرق دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود بازى دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من آمد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه ی نامرد خريدار شود @hosenih من نديدم سر خونى نشده در اين شهر کودک و پير کسى وارد دربار شود سنگ از بام کند کار عمود آهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخته است خاک راه پسر حيدر کرار شود @hosenih سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرت ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه ی ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه ی پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در نامه‌های مردم کوفه وفا مجوی در سینه‌ی خرابه‌ی اینها صفا مجوی آقای بیکسان بنگر بیکسی من در کوچه‌های کوفه یکی آشنا مجوی اینجا تنور خانه فقط گرم آتش است در سفره‌هایشان نمکی جز جفا مجوی @hosenih رفته ز یاد قصه ی باران کوفه آه... در دست پر ز سنگ یتیمان، دعا مجوی بهر رسیدنت همه گویند: العجل اما میان سینه‌ی یک تن بیا مجوی ای ارشد قبیله‌ی هاشم فدای تو جز خون برای موی سفیدت حنا مجوی @hosenih فکر اسیری حرمت جان من گرفت در دیده‌ی حرامی اینان حیا مجوی با خواهران بگو که در این کوچه‌ها دگر غیر از سر بریده سر نیزه‌ها مجوی مسلم فدایی تو شده اینطرف میا ای زاده‌ی گرامی شاه نجف میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من گدایی درت را دوست می‌دارم حسین سائلان محضرت را دوست می‌دارم حسین دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است نوکری نوکرت را دوست می‌دارم حسین @hosenih "بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش!" این دعای مادرت را دوست می‌دارم حسین من برای ماندن اسلام بعد از کربلا دست زینب‌پرورت را دوست می‌دارم حسین @hosenih در میان آن شهیدانی که دورت خفته‌اند زیر پایت... اکبرت را دوست می‌دارم حسین در کنار علقمه، با دیدن آب فرات هیبت آب آورت را دوست می‌دارم حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همین که جذبه‌ی چشم حسین دام گذاشت مرا کشید به سمتش "غلام" نام گذاشت همین که شبنم مرثیّه روی گونه نشست به چشم‌های ترم دستی احترام گذاشت @hosenih مقام گریه‌کنانش مقام پاکان است که بود آن‌که مرا هم در این مقام گذاشت؟ که بود آن‌که پس از مستی حسین حسین حساب مستی من را کنار جام گذاشت که بود، مادر سادات بوده واللهِ برای مثل منی باز هم مرام گذاشت @hosenih چه لقمه‌های حلالی که فاطمه هر شب به روی سفره‌ی خالی این غلام گذاشت و گفت روضه بخوانم؛ «که بود پایش را به روی سینه‌ی غمدیده‌ی امام گذاشت؟» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چشم اگر امسال را هم آبروداری کند گریه می‌خواهد مرا از هرچه خود عاری کند هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است کاش پلک از این هنرها پرده‌برداری کند بین دل با داغ او عقد اخوت بسته‌اند در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند @hosenih نوحه‌خوان در روضه می‌خواند به استمداد اشک بانگ "هل من ناصر" است این، کیست تا یاری کند؟ می‌روم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند رود می‌افتد به پایش تا به هر قیمت شده قطره‌ای از خویش را در جان او جاری کند آب اگر مهریه‌ی زهراست پس هر طور هست باید از مهریه‌ی زهرا نگهداری کند بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک می‌تواند زخم را بر پیکرش کاری کند می‌روم قدری جلو، آن‌جا که یک سر روی نی بی‌محابا قد علم کرده است سرداری کند @hosenih آن‌که تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل می‌تواند پس سر ِ بر نیزه را قاری کند باز می‌آیم به خود، آن‌جا که در من یک نفر گوشه‌ای کز کرده، می‌خواهد فقط زاری کند چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی" است کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اول شب بود اما ترس فردا داشتند دست وپا گم کرده بودند و تماشا داشتند اقتدای این جماعت بر امامی دیگر است طول دادم سجده چون، قصد فرادا داشتند بی جهت بار اضافه با خودت اینجا میار نامه هایی را که صدها مهر و امضا داشتند @hosenih مردمانی که به آنی خویش را منکر شوند مانده ام ما را! چرا بر آمدن وا داشتند اول صبحی رجزهای حماسی شان بلند اول مغرب چو زنها خوف فردا داشتند دست دشمن داده یکسر این شیوخ بی وفا لشکری را بنام دوست برپا داشتند @hosenih این علی نشناس های کوفه را بشناس، آه مردمی را که به گردن خون مولا داشتند بد، هوایی غنیمت های جنگی گشته اند از همان اول، بدلها نقشه گویا داشتند نقل محفل هایشان حرف از کنیزی بردن است گرگ هایی که به لب ذکر خدا را داشتند! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما از تنور سرد دوزخ، نور می گیریم ما سردرِ هر بیت، پرچم می زنیم از اشک خویش آخرِ شیرین زبانی، شور می گیریم ما *** از «شب اول»، چو مسلم، کوچه گردِ کوفه ایم تو بگو آئینه، پیش کور می گیریم ما @hosenih فصلِ ماهیگیری ار رودِ گل آلودِ وفاست پیش پای چشم مردم، تور می گیریم ما در «شب دوم» صدای کاروان را بشنوید! حالِ موسی را خبر از طور می گیریم ما شد «شب سوم» بساط گریه هامان جور شد... پس سراغِ سیلی ناجور میگیریم ما @hosenih شاعریم و تورمان کرده است خاتون حسین! روضه ی فاش از رخِ مستور می گیریم ما یک «شب سوم» برای درک این روضه، کم است جسم زهرا را مثال از حور می گیریم ما شاعریم و با رقیه ، اهل مضمون می شویم پیش نور چهره اش منشور می گیریم ما @hosenih در «شبِ چارم» فقط: «دایی حسن»... «دایی حسین» هردو خواهر زاده را منظور می گیریم ما *** در حنابندانِ قاسم، از حسن جانِ حسین حاجتِ خود، چشمِ دشمن، کور...! می گیریم ما ما عوامیم و شبِ قاسم، اگر کِل می کشیم روضه ای گمگشته را مشهور می گیریم ما *** تا شب هشتم اگر عمرِ خماری راه داد شیشه شیشه در بغل، انگور می گیریم ما ای به قربانِ شبِ هشتم، در آغوش عبا، آنچه باقی مانده از ساطور می گیریم ما @hosenih دست تاسوعا، به ذوق تشنگی پا می دهد از لب مافوق خود، دستور می گیریم ما ردّ دست ماه، روی چوب پرچم مانده است مرز و بوم روضه را هاشور می گیریم ما شد شبِ آخر! مناجات از عسل شیرین تر است خیمه ها را کندوی زنبور می گیریم ما *** صبح عاشوراست! دسته دسته مطرب می شویم طبل و نی... سنج و دقل... شیپور می گیریم ما صبح عاشورا... چه نزدیک است راه خیمه ها! راه گودال است آنکه دور می گیریم ما! صبح عاشورا... علی اصغر کفن پوشیده است! از دل گهواره راه گور می گیریم ما ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود تلخ کامی های ما با روضه شیرین میشود کفه ی اعمال ما از نورِ سجده خالی است این سبک وزنی به نور اشک سنگین میشود ای تپش های دل شوریده ی ما یا حسین نبض دل با نام تو بالا و پایین میشود @hosenih زائرت با کوله بار فقر می آید ولی در حرم یکباره برتر از سلاطین میشود شاعرت در تنگای واژه ها در خلوتش با دخیل اشک خود غرق مضامین میشود پای منبرهای روضه هر که شاگردی کند زودتر از حوزه ها معناگر دین میشود @hosenih تا چراغ روضه در هر خانه ای روشن شود رزق آن خانه به نور عشق تأمین میشود عشق اگر آید به میدان در نبرد کفر و دین یک مسیحی چون وهب در راه گلچین میشود کربلا میدید زخم سرخ اصحاب الحسین لحظه ی آخر به یک لبخند تسکین میشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید مانند «جون»قبل محرم شدم غلام مانند«عون» بعد محرم مرا خرید هرجا رسید من ولی او را فروختم هرجا رسید او ولی از دم مرا خرید @hosenih وقتی که عالِمِ دوسه شب گریه اش شدم ازاینهمه مرید در عالَم، مرا خرید ارباب من به قیمت بالای آن تنور از شعله های داغ جهنم مرا خرید ازخویشتن گرفت دلم را به روضه داد ارباب هم فروخت مرا هم مرا خرید @hosenih اوج کریمی است که من را جدا فروخت آنکس که در معامله درهم مرا خرید یک عمر پای این دل بیچاره صبر کرد تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا داغدار روضه ی شَیب الخَضیبی ام یا بی قرار غصه ی خَد التَریبی ام در هر کجا به کار می آیم برای اشک در وقت احتیاج مفاتیح جیبی ام عاشق همیشه ارث ز معشوق می برد از غربت تو رنگ گرفته غریبی ام @hosenih هر آدمی مناسب کاری ست در جهان من هم به روضه گریه کنِ بی رقیبی ام از اینکه او دوبار برایت شهید شد بین صحابه ی تو به شدت حَبیبی ام تو مادری روضه ای و من حسینی اش تو بوی یاسی هستی و من بوی سیبی ام @hosenih بعد از غروب فرشچیان سالهای سال من بی قرار روضه ی اسب نجیبی ام از منظر امام رضا عاشق توام در بین روضه های تو یابنَ الشَبیبی ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همه سرمايه ی مجنون غم ليلا باشد عاشق آن است که سر گشته و شيدا باشد بعد از آنى که شده دلبر ما خيمه نشين عاشق دلشده آواره ی صحرا باشد قطره اى مى چکد و لذت عمرش اين است آخر راه دگر وصل به دريا باشد @hosenih پرچم مشکى هیئت همه جا محترم است چونکه شيرازه اش از چادر زهرا باشد رو سپيدند قيامت همه ی زوارت چون به پيشانيشان نام تو آقا باشد با همه معرفتم عرضه کنم محضر تو اعتقادى که ز هر شبهه مبرا باشد @hosenih در عزا خانه ی تو دست خدا در کار است تا خدا هست مصيبات تو بر پا باشد گرچه بر سينه غم کرب و بلا دارم من شک ندارم که حريم تو همين جا باشد نوکر آن است که يک لحظه شده چون ارباب وقت جان دادن خود بى کس و تنها باشد @hosenih در قيامت که بگيرى سر خود را بر دست تا به زهرا برسى محشر کبرى باشد لحظه ی بوسه گرفتن ز رگ حنجر تو به خدا ذات خدا غرق تماشا باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ما که مريد ميکده و مست باده ايم عمرى است دل به حضرت معشوق داده ايم قبل از سرشتن گِلِمان مفتخر شديم در کوى عشق نوکر اين خانواده ايم جائى که جبرئيل ز خدام اين در است ما هيچ تر ز هيچ و يک عبد ساده ايم @hosenih ما تازه با غم تو نگشتيم آشنا جانا کنيز زادۀ تو بنده زاده ايم يا ايها الامير به يک موى تو قسم تا زنده ايم پاى رهت ايستاده ايم وقتى شهيد تا به مقام شهود رفت ما را بگو که تازه در آغاز جاده ايم @hosenih با عشق اينکه روزى از اينجا گذر کنى صورت به زير مقدم پاکت نهاده ايم حق گريه را به نام شما آفريده است ما فيض گريه را به دو عالم نداده ايم در بين روضه ديدۀ پر اشک بسته ايم با يک سلام تا حرمت پر گشاده ايم ما را ز جام گريه لبالب نوشته اند ما را غلام حضرت زينب نوشته اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا در فراق کرب و بلا می کُشی مرا یا با غم امام رضا می کُشی مرا بالای سر اگر نکشی ام بدون شک پایین پای خود به خدا می کُشی مرا پایین پا و روی تل و پیش قتلگاه در کربلای خویش سه جا می کُشی مرا @hosenih با روضه ی کشیده ی قاسم اگر نشد با روضه ی حصیر و عبا می کُشی مرا بیمار روضه ات منم ای بهترین طبیب اما تو در ازای شفا می کُشی مرا حا سین و یا و نون مقطع،به وقت ذکر با اسم خود هجا به هجا می کُشی مرا @hosenih در بین اسم های خودت آخرش حسین با اسم سیدالشهدا می کُشی مرا دائم مرا به روضه ی گودال می بری یا می کِشی به روضه و یا می کُشی مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih