eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
290 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی عمری‌است دل‌خوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی @hosenih بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیت سُست را نفروشم به عالمی گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی @hosenih می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با شعله‌ی در سینه نوشتم که بخوانی تا شعله‌ی پنهانِ دلم را بنشانی افسوس، نسیم سحری، زود سفر کرد گفتم که سلام منِ غمگین برسانی کار دلم از کار گذشته‌‌ست... مبادا بی‌پرده شود کارم و در پرده بمانی @hosenih خورشیدی و من، بوته‌ی در خاک، اسیرم دردی‌ست: تَمَنّا کنی اما نتوانی انصاف نباشد که به دنبال تو باشم بی‌مبدأ و بی‌مقصد و بی‌برگ «نشانی» یا گم شده یابن‌الحسنم در مِه اندوه یا حبس شده پشت دعاهای زبانی @hosenih ای کاش بیایی و کنارم بنشینی تا خاک گِلیم دل تنگم بتکانی آمین که نباشد، کلمات‌اند دعاها! آمینِ دعاهای همه در رمضانی هرچند امامی و دلت خانه‌ی وحی است قربان دلت! خون شده از تیر و کمانی @hosenih من تاب تماشای لبِ تشنه ندارم آری... تو مگر پای دلم را بکشانی قنداقه‌ی خونین و تنِ کوچکِ نوزاد بغض پدری بر سر بالین جوانی گفتند: غروب آمد و آشوب شد عالَم شاید که سری از سر نِی گفته اذانی @hosenih گفتند: «تمام است» و دویدند به سویش آن لحظه رسیدند که می‌زد ضربانی قربان دلت! باز برای تو بگویم؟ بوسید لبی شوق شریف شریانی چشمان تو سرشار تماشای مدام است با خاطره‌ها روز و شبی می‌گذرانی شرمنده‌ی تکرار مصیبت شدم اما ای کاش که بنشینم و «تو»، روضه بخوانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بویی به مشام غیر حاشا نرسد خیری ز کسی بر من تنها نرسد @hosenih ای وای عجب حادثه ای در راه است ای کاش که نامه ام به مولا نرسد ⏭ گیرم که شده تمام ره طی ، برگرد خونت شده شرط دادن ری ، برگرد @hosenih گر وعده تو را میوه ی نوبر دادند نوبر سر اصغر است بر نی ، برگرد ⏭ با خویش نه لشکر نه سپاه آورده دو طفل عزیز و بی گناه آورده @hosenih در کوفه ز بس مرد ندیده مسلم ناچار به پیر زن پناه آورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در مُحرم هر که صاحب منبر است در قیامت عرش را تاج َسر است غافل از "کبریت اَحمر" گر شود* شعله ی سرد و نهال بی بَر است بی مرور این کتاب رهگشا مطلبش ناقص کلامش اَبتر است شرح حال و روز نوکر خواندنی است بارها کبریت اَحمر خواندنی است @hosenih دانش هرکس وسیع تر دُرّتر است پُر بُکاتر هرکه باشد کُر تر است با وفاتر هر که شد، عباس تر با ادب تر هرکه باشد، حُر تر است مستند خوان تو که مُقُبِل تر شوی فاطمه گِرید که بیدل تر شوی ⏹ *كتاب كبريت احمر تاليف عالم جليل القدر آيت الله محمد باقر بيرجندي(ره) كتابي است كه در اصل براي وعاظ و اهل منبر نوشته شده است و شرايط و آداب منبر را به تفصيل بيان ميكند اما به دليل اين كه اين كتاب شامل بسياري از مطالب اخلاقي و عرفاني است خواندن آن براي عموم توصيه ميشود. © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر اینجا نیا،دیگر نداری خانه در این شهر... یادم می‌آید تا کجاها کیسه‌ای نان را می‌برد آن شب‌ها علی بر شانه در این شهر وقتی تمام مردمانش عاقل‌اند ای عشق! پیدا نخواهی کرد یک دیوانه در این شهر @hosenih آواره، گشتم کوچه‌ها را یک یک اما نیست جز طوعه هرگز قامتی مردانه در این شهر هر کس که روزی نامهٔ یاری برایت داد شد نیزه‌دار لشکر بیگانه در این شهر دورت بگردم! بادهای شام آوردند انگار با خود قحطی پروانه در این شهر @hosenih این نامه از مسلم به دستت می‌رسد اما کشتند او را ناجوانمردانه در این شهر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارالاماره یا که بستر؟فرق دارد مرگ اینچنین در پایِ باور فرق دارد از باد فهمیدم که می آیی به سویم اعجازِ آن زلف مُعَطر فرق دارد از های هایم جایِ من را کوفه فهمید شرمندگیِ مَرد آخر فرق دارد @hosenih در خواب بر من مژده داد و گریه می کرد دلواپسی هایِ پیمبر فرق دارد یحیایِ من برگرد اینجا بی وفایی است هر روزِ آن با روزِ دیگر فرق دارد نامِ پسرهایِ تو گفتم سنگ خوردم در کینه هاشان نامِ حیدر فرق دارد @hosenih گفتم به طوعه تا که پشتِ در نیاید هرچند می دانم که این در فرق دارد برگَرد می بینم که زینب با تو گوید چشمانِ نامحرم برادر فرق دارد باشد سرِ عباس هم اینجا بیاید اما حسابِ چند دختر فرق دارد @hosenih یک کاروان از نیزه و یک شهر از سنگ در بینِ سرها باز یک سر فرق دارد سر کوچک است و سنگها خیلی بزرگ اند ای کاش میگفتند اصغر فرق دارد تیری که می چرخد جراحاتش عمیق است تیر سه شعبه جنسَش آخر فرق دارد از بام اُفتادم زمین و روضه خواندم اُفتادن از زین پیشِ خواهر فرق دارد @hosenih گودال بود و عاقبت هم گیرم انداخت گودالِ تو اما مُکرر فرق دارد فرقش هزار و نُهصدو پنجاه زخم است از زخمها هم زخمِ حَنجر فرق دارد نه پُشتِ در،نه کوچه، گیسویش ندیدند اما کنارَت حالِ مادر فرق دارد بَد جور فکرِ وضعِ رگهای گلویم که تیزی و کُندی خنجر فرق دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود بازى دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من آمد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه ی نامرد خريدار شود @hosenih من نديدم سر خونى نشده در اين شهر کودک و پير کسى وارد دربار شود سنگ از بام کند کار عمود آهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخته است خاک راه پسر حيدر کرار شود @hosenih سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرت ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه ی ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه ی پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در نامه‌های مردم کوفه وفا مجوی در سینه‌ی خرابه‌ی اینها صفا مجوی آقای بیکسان بنگر بیکسی من در کوچه‌های کوفه یکی آشنا مجوی اینجا تنور خانه فقط گرم آتش است در سفره‌هایشان نمکی جز جفا مجوی @hosenih رفته ز یاد قصه ی باران کوفه آه... در دست پر ز سنگ یتیمان، دعا مجوی بهر رسیدنت همه گویند: العجل اما میان سینه‌ی یک تن بیا مجوی ای ارشد قبیله‌ی هاشم فدای تو جز خون برای موی سفیدت حنا مجوی @hosenih فکر اسیری حرمت جان من گرفت در دیده‌ی حرامی اینان حیا مجوی با خواهران بگو که در این کوچه‌ها دگر غیر از سر بریده سر نیزه‌ها مجوی مسلم فدایی تو شده اینطرف میا ای زاده‌ی گرامی شاه نجف میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من گدایی درت را دوست می‌دارم حسین سائلان محضرت را دوست می‌دارم حسین دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است نوکری نوکرت را دوست می‌دارم حسین @hosenih "بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش!" این دعای مادرت را دوست می‌دارم حسین من برای ماندن اسلام بعد از کربلا دست زینب‌پرورت را دوست می‌دارم حسین @hosenih در میان آن شهیدانی که دورت خفته‌اند زیر پایت... اکبرت را دوست می‌دارم حسین در کنار علقمه، با دیدن آب فرات هیبت آب آورت را دوست می‌دارم حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همین که جذبه‌ی چشم حسین دام گذاشت مرا کشید به سمتش "غلام" نام گذاشت همین که شبنم مرثیّه روی گونه نشست به چشم‌های ترم دستی احترام گذاشت @hosenih مقام گریه‌کنانش مقام پاکان است که بود آن‌که مرا هم در این مقام گذاشت؟ که بود آن‌که پس از مستی حسین حسین حساب مستی من را کنار جام گذاشت که بود، مادر سادات بوده واللهِ برای مثل منی باز هم مرام گذاشت @hosenih چه لقمه‌های حلالی که فاطمه هر شب به روی سفره‌ی خالی این غلام گذاشت و گفت روضه بخوانم؛ «که بود پایش را به روی سینه‌ی غمدیده‌ی امام گذاشت؟» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چشم اگر امسال را هم آبروداری کند گریه می‌خواهد مرا از هرچه خود عاری کند هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است کاش پلک از این هنرها پرده‌برداری کند بین دل با داغ او عقد اخوت بسته‌اند در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند @hosenih نوحه‌خوان در روضه می‌خواند به استمداد اشک بانگ "هل من ناصر" است این، کیست تا یاری کند؟ می‌روم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند رود می‌افتد به پایش تا به هر قیمت شده قطره‌ای از خویش را در جان او جاری کند آب اگر مهریه‌ی زهراست پس هر طور هست باید از مهریه‌ی زهرا نگهداری کند بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک می‌تواند زخم را بر پیکرش کاری کند می‌روم قدری جلو، آن‌جا که یک سر روی نی بی‌محابا قد علم کرده است سرداری کند @hosenih آن‌که تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل می‌تواند پس سر ِ بر نیزه را قاری کند باز می‌آیم به خود، آن‌جا که در من یک نفر گوشه‌ای کز کرده، می‌خواهد فقط زاری کند چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی" است کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اول شب بود اما ترس فردا داشتند دست وپا گم کرده بودند و تماشا داشتند اقتدای این جماعت بر امامی دیگر است طول دادم سجده چون، قصد فرادا داشتند بی جهت بار اضافه با خودت اینجا میار نامه هایی را که صدها مهر و امضا داشتند @hosenih مردمانی که به آنی خویش را منکر شوند مانده ام ما را! چرا بر آمدن وا داشتند اول صبحی رجزهای حماسی شان بلند اول مغرب چو زنها خوف فردا داشتند دست دشمن داده یکسر این شیوخ بی وفا لشکری را بنام دوست برپا داشتند @hosenih این علی نشناس های کوفه را بشناس، آه مردمی را که به گردن خون مولا داشتند بد، هوایی غنیمت های جنگی گشته اند از همان اول، بدلها نقشه گویا داشتند نقل محفل هایشان حرف از کنیزی بردن است گرگ هایی که به لب ذکر خدا را داشتند! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما از تنور سرد دوزخ، نور می گیریم ما سردرِ هر بیت، پرچم می زنیم از اشک خویش آخرِ شیرین زبانی، شور می گیریم ما *** از «شب اول»، چو مسلم، کوچه گردِ کوفه ایم تو بگو آئینه، پیش کور می گیریم ما @hosenih فصلِ ماهیگیری ار رودِ گل آلودِ وفاست پیش پای چشم مردم، تور می گیریم ما در «شب دوم» صدای کاروان را بشنوید! حالِ موسی را خبر از طور می گیریم ما شد «شب سوم» بساط گریه هامان جور شد... پس سراغِ سیلی ناجور میگیریم ما @hosenih شاعریم و تورمان کرده است خاتون حسین! روضه ی فاش از رخِ مستور می گیریم ما یک «شب سوم» برای درک این روضه، کم است جسم زهرا را مثال از حور می گیریم ما شاعریم و با رقیه ، اهل مضمون می شویم پیش نور چهره اش منشور می گیریم ما @hosenih در «شبِ چارم» فقط: «دایی حسن»... «دایی حسین» هردو خواهر زاده را منظور می گیریم ما *** در حنابندانِ قاسم، از حسن جانِ حسین حاجتِ خود، چشمِ دشمن، کور...! می گیریم ما ما عوامیم و شبِ قاسم، اگر کِل می کشیم روضه ای گمگشته را مشهور می گیریم ما *** تا شب هشتم اگر عمرِ خماری راه داد شیشه شیشه در بغل، انگور می گیریم ما ای به قربانِ شبِ هشتم، در آغوش عبا، آنچه باقی مانده از ساطور می گیریم ما @hosenih دست تاسوعا، به ذوق تشنگی پا می دهد از لب مافوق خود، دستور می گیریم ما ردّ دست ماه، روی چوب پرچم مانده است مرز و بوم روضه را هاشور می گیریم ما شد شبِ آخر! مناجات از عسل شیرین تر است خیمه ها را کندوی زنبور می گیریم ما *** صبح عاشوراست! دسته دسته مطرب می شویم طبل و نی... سنج و دقل... شیپور می گیریم ما صبح عاشورا... چه نزدیک است راه خیمه ها! راه گودال است آنکه دور می گیریم ما! صبح عاشورا... علی اصغر کفن پوشیده است! از دل گهواره راه گور می گیریم ما ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود تلخ کامی های ما با روضه شیرین میشود کفه ی اعمال ما از نورِ سجده خالی است این سبک وزنی به نور اشک سنگین میشود ای تپش های دل شوریده ی ما یا حسین نبض دل با نام تو بالا و پایین میشود @hosenih زائرت با کوله بار فقر می آید ولی در حرم یکباره برتر از سلاطین میشود شاعرت در تنگای واژه ها در خلوتش با دخیل اشک خود غرق مضامین میشود پای منبرهای روضه هر که شاگردی کند زودتر از حوزه ها معناگر دین میشود @hosenih تا چراغ روضه در هر خانه ای روشن شود رزق آن خانه به نور عشق تأمین میشود عشق اگر آید به میدان در نبرد کفر و دین یک مسیحی چون وهب در راه گلچین میشود کربلا میدید زخم سرخ اصحاب الحسین لحظه ی آخر به یک لبخند تسکین میشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید مانند «جون»قبل محرم شدم غلام مانند«عون» بعد محرم مرا خرید هرجا رسید من ولی او را فروختم هرجا رسید او ولی از دم مرا خرید @hosenih وقتی که عالِمِ دوسه شب گریه اش شدم ازاینهمه مرید در عالَم، مرا خرید ارباب من به قیمت بالای آن تنور از شعله های داغ جهنم مرا خرید ازخویشتن گرفت دلم را به روضه داد ارباب هم فروخت مرا هم مرا خرید @hosenih اوج کریمی است که من را جدا فروخت آنکس که در معامله درهم مرا خرید یک عمر پای این دل بیچاره صبر کرد تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا داغدار روضه ی شَیب الخَضیبی ام یا بی قرار غصه ی خَد التَریبی ام در هر کجا به کار می آیم برای اشک در وقت احتیاج مفاتیح جیبی ام عاشق همیشه ارث ز معشوق می برد از غربت تو رنگ گرفته غریبی ام @hosenih هر آدمی مناسب کاری ست در جهان من هم به روضه گریه کنِ بی رقیبی ام از اینکه او دوبار برایت شهید شد بین صحابه ی تو به شدت حَبیبی ام تو مادری روضه ای و من حسینی اش تو بوی یاسی هستی و من بوی سیبی ام @hosenih بعد از غروب فرشچیان سالهای سال من بی قرار روضه ی اسب نجیبی ام از منظر امام رضا عاشق توام در بین روضه های تو یابنَ الشَبیبی ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همه سرمايه ی مجنون غم ليلا باشد عاشق آن است که سر گشته و شيدا باشد بعد از آنى که شده دلبر ما خيمه نشين عاشق دلشده آواره ی صحرا باشد قطره اى مى چکد و لذت عمرش اين است آخر راه دگر وصل به دريا باشد @hosenih پرچم مشکى هیئت همه جا محترم است چونکه شيرازه اش از چادر زهرا باشد رو سپيدند قيامت همه ی زوارت چون به پيشانيشان نام تو آقا باشد با همه معرفتم عرضه کنم محضر تو اعتقادى که ز هر شبهه مبرا باشد @hosenih در عزا خانه ی تو دست خدا در کار است تا خدا هست مصيبات تو بر پا باشد گرچه بر سينه غم کرب و بلا دارم من شک ندارم که حريم تو همين جا باشد نوکر آن است که يک لحظه شده چون ارباب وقت جان دادن خود بى کس و تنها باشد @hosenih در قيامت که بگيرى سر خود را بر دست تا به زهرا برسى محشر کبرى باشد لحظه ی بوسه گرفتن ز رگ حنجر تو به خدا ذات خدا غرق تماشا باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ما که مريد ميکده و مست باده ايم عمرى است دل به حضرت معشوق داده ايم قبل از سرشتن گِلِمان مفتخر شديم در کوى عشق نوکر اين خانواده ايم جائى که جبرئيل ز خدام اين در است ما هيچ تر ز هيچ و يک عبد ساده ايم @hosenih ما تازه با غم تو نگشتيم آشنا جانا کنيز زادۀ تو بنده زاده ايم يا ايها الامير به يک موى تو قسم تا زنده ايم پاى رهت ايستاده ايم وقتى شهيد تا به مقام شهود رفت ما را بگو که تازه در آغاز جاده ايم @hosenih با عشق اينکه روزى از اينجا گذر کنى صورت به زير مقدم پاکت نهاده ايم حق گريه را به نام شما آفريده است ما فيض گريه را به دو عالم نداده ايم در بين روضه ديدۀ پر اشک بسته ايم با يک سلام تا حرمت پر گشاده ايم ما را ز جام گريه لبالب نوشته اند ما را غلام حضرت زينب نوشته اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا در فراق کرب و بلا می کُشی مرا یا با غم امام رضا می کُشی مرا بالای سر اگر نکشی ام بدون شک پایین پای خود به خدا می کُشی مرا پایین پا و روی تل و پیش قتلگاه در کربلای خویش سه جا می کُشی مرا @hosenih با روضه ی کشیده ی قاسم اگر نشد با روضه ی حصیر و عبا می کُشی مرا بیمار روضه ات منم ای بهترین طبیب اما تو در ازای شفا می کُشی مرا حا سین و یا و نون مقطع،به وقت ذکر با اسم خود هجا به هجا می کُشی مرا @hosenih در بین اسم های خودت آخرش حسین با اسم سیدالشهدا می کُشی مرا دائم مرا به روضه ی گودال می بری یا می کِشی به روضه و یا می کُشی مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عاشق غمزده را ياد تو جانان کافيست سينه ی سوخته را ناله ی سوزان کافيست بهر راضى شدن مادر زارت زهرا لحظه اى زمزمه ی ذکر حسين جان کافيست کربلائى شدن ما به خدا آسان است روضه اى کوته و يک ديده ی گريان کافيست @hosenih گريه شيرازه ی خون باشد و تسکين قلوب قطره اش بهر دواى غم دوران کافيست چون که سر چشمه ی اشک از دل پر درد بُود به تسلاى غمِ قلب پريشان کافيست گر که با لطف تو از دل حُجب نور رَود صحنه ی داغ تو بر دادن هرجان کافيست @hosenih هر کسى ديده خودش صحنه ی يک قتلى را روضه نه بهر غمش ياد عزيزان کافيست دختر از دور اگر بوسه فرستد بر نى بهر تکريم لب قارى قرآن کافيست بهر زخمى شدن آبله پاى نهيف يک اشاره ز سوى خار مغيلان کافيست حيف سر بى بدن آمد که به يک پنجه ی ناز بهر شانه شدن موى پريشان کافيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روضه شروع شد ؛ همه پر در بياوريد از اين بهشت ميوه ی نوبر بياوريد حالا كه حوض كوثر ما گريه بر شماست يك كاسه اشك ناب ،از آن ور بياوريد ما گریه می کنیم که دل شستشو کنیم پس از گلاب جاریِ قمصر بیاورید @hosenih در هیئتی که حال و هوای حرم پُر است یکشب مرا به شکل کبوتر بیاورید ای مردمان حاجت! از اینجا گذر کنید حاجت هر آنچه هست،بر این در بیاورید با "اشکِ گرم" ، خاطر ایمان خنک تر است ما گریه می کنیم که باور بیاورید... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگذرید از گنهم من خجل اربابم هر چه باشد نمی از خاک و گل اربابم بین ما گرچه زمین تا به سما فاصله است نیستم دور،که من متصل اربابم حور و قلمان جنان هم دل من را نبرند من فقط مشتری روی گل اربابم @hosenih هر کسی روز جزا همره ارباب خود است من کی ام ،منتسب و مشتمل اربابم گرمی مهر حسین است انیس دل من با وجودی که بدم مشتعل اربابم شب جمعه ست گدا سوی حرم آمده است راستش مست و خمارم کسل اربابم @hosenih با غم روضه ی شهزاده ی او میسوزم سخت میسوزم و خود معتدل اربابم ارباً اربا که شنیدید خدا میداند من مصیبت زده ی داغ دل اربابم خویش را با سر زانو به تن پاره رساند لشگری خندد و من منفعل اربابم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صد شکر ميکنم که گرفتار تو شدم منت نهاده اى و عزادار تو شدم احرام عشق بسته به ميقات آمدم حيران کوى وصل به ديدار تو شدم يک عمر روسياهى من را حلال کن کردم گناه و باعث آزار تو شدم @hosenih تا خويش را عزيز کنم نذر مادرت يا ايها الغريب طرفدار تو شدم سر بند نوکرى تو بستم به اين اميد تو ميخرى مرا سوى بازار تو شدم اين اشگ را که راه گرفته ز چشم تر دارد نشان که محرم اسرار تو شدم @hosenih تا گم شدم ميان ره غفلت و گناه راهى به راه عشق ز انوار تو شدم بر جان خريده ام همه زخم زبان خلق بر نام تو قسم همه جا يار تو شدم تا خواستم به نوکريت کم بياورم ناخواسته دخيل علمدار تو شدم ما راهيان کرببلائيم تا ابد سينه زنان خون خداييم تا ابد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در گنهکاری ز بس مشهور هستم هر کجایی می روم مقهور هستم طعنه ی مردم به من، دردی ندارد درد من این است از تو دور هستم بال پرواز مرا غفلت شکسته در حصار جهل خود محصور هستم @hosenih غافل از سرمایه ی عمرم که طی شد در سراشیبی تند گور هستم معصیت های زیادم را ندیدم بر عبادات کمم مغرور هستم ذره ای سختی صدایم را درآورد این همه نعمت، ولی من کور هستم @hosenih حق من عریانی و بی آبرویی است با بزرگی خودت مستور هستم سر پرستم باش در بازار دنیا کودکی ناپخته و محجور هستم سائلم، دور و بر باب الجوادم در شعاع انتشار نور هستم @hosenih وقت جان کندن به دنبال رضایم مثل سلمانی نیشابور هستم خادم زوار اربابم حسینم از تبار فُطرس و منصور¹ هستم دوست دارم روضه را، پس در قیامت با غم ارباب خود محشور هستم @hosenih ساربان مزدش گرفت اما خدایا شاکی از وجدان آن مزدور هستم در نیامد خاتم از انگشت و می گفت: حلقه ات تنگ است پس مجبور هستم... ⏹ ۱ «أَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ وَ لَا یَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا یُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَیَّعُوهُ وَ لَا یَمْرَضُ إِلَّا عَادُوهُ وَ لَا یَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَیْهِ [وَ عَلَى جِنَازَتِهِ] وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ؛چهارهزار فرشته در اطراف قبر حسین علیه‌السلام هستند که جملگى ژولیده و غبارآلودند و تا روز قیامت بر آن جناب مى‌گریند. رئیس ایشان فرشته‌اى است که به او منصور گفته مى‌شود. هیچ زائرى به زیارت آن حضرت نمى‌رود، مگر آنکه این فرشتگان به استقبالش مى‌روند و هیچ وداع کننده‌اى [با آن حضرت وداع نمی‌کند] مگر آنکه این فرشتگان مشایعتش مى‌کنند و مریض نمى‌شود مگر آنکه عیادتش می‌کنند و نمى‌میرد مگر آنکه ایشان بر او [و بر جنازه‌اش] نماز می‌خوانند و پس از مرگش از خدا برای او طلب آمرزش مى‌کنند»؛ 📚 کامل‌الزیارات، ص١١٩-کافی، ج۴، ص۵۸۷؛-بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۲۰و۲۲۶؛ ج۵۲، ص۳۲۹. © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تا از می و باده ی تو مستم...هستم تا رشته ی دل را به تو بستم...هستم من زندگی ام بسته به این نوکری است تا نوکر مادر تو هستم...هستم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih