eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
311 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ آن شب که باغ حال و هوای دعا گرفت هر شاخه‌ای قنوت برای خدا گرفت شعر علیل و واژه‌ی بی‌اشتهای آن با اشک‌های شوق تشرف شفا گرفت در گرگ و میش صبح، در انبوه خیر و شر دل بیدلانه حالت خوف و رجا گرفت @hosenih امّا پس از طلوع فراگیر آفتاب بی‌اختیار دامن مهر تو را گرفت! مهر تو شرح روشن اشراق ناب بود خورشید با تبسّم تو روشنا گرفت عالم قرار بود پس از تو شود خراب مهرت قدم نهاد که عالم بقا گرفت @hosenih با فطرت اویس دل آمد به سوی تو از عطر مصطفای وجودت صفا گرفت باغ از شکوفه هر سحر احرام شوق بست اذن طواف در حرم کربلا گرفت بی شک سراغ رایحه‌ی گیسوی تو را حافظ هزار بار ز باد صبا گرفت! @hosenih با شوق تو مشارق الهام جلوه کرد با عطر تو عوالم ایجاد پا گرفت دیدم چگونه شاهد بزم شهود شد آن عاشقی که رخصت «یا لیتنا» گرفت! از داغ تو که در دل افلاک جا گرفت آدم به ناله آمد و خاتم عزا گرفت @hosenih فیض عظیم با «وَ فَدَیناهُ» موج زد این جام را خلیل به لطف شما گرفت حتی پیامبر به پیامت امید داشت آن روز که تو را به سر شانه‌ها گرفت عمّان درست گفت: خدا در دم نخست وقتی که امتحان ز همه اولیا گرفت @hosenih قلب تو بیشتر ز همه درد و داغ خواست جانِ تو بهتر از همه جام بلا گرفت ای دم به دم حماسه! ببخشا که شعر من از حد گذشت و حال و هوای رثا گرفت در حیرتم «کمیت» چگونه میان شعر از دشمنان خون خدا خونبها گرفت؟! @hosenih "آنان که در مقام رضا آرمیده‌اند" دیدند دعبل از چه امامی قبا گرفت من در خور عطای شما نیستم ولی باید دهان شاعرتان را طلا گرفت وقتی خروش کرد که "باز این چه شورش است" آری، چه شورشی که جهان را فرا گرفت... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به گوش تیر گفتا تیغ، بی سر کردنش با من اگر چشمی به سوگش خشک شد ، تَر کردنش با من تو کارت را بکن با شعبه ها من هم حواسم هست حسین اکبر اگر آورد، اصغر کردنش با من جواب تیغ را تیر اینچنین از روی زه پَر داد اگر اصغر بیارد ذبحِ اکبر کردنش با من @hosenih اگر که لاله ی عباسی خود را حسین آورد تو دستش را بزن ای تیغ،پر پر کردنش با من رها شد نیزه ای و گفت مسئولیت این سر از اینجا تا شبِ تقدیمِ دختر کردنش با من صدای نیزه را خاری شنید و گفت بعد از ظهر؛ ز خیمه هر که آمد سَدِّ مَعبَر کردنش با من @hosenih یقیناً شیشه ی پای رقیه بی تَرَک مانده مغیلان را خَبر کردم مشجّر کردنش با من همین طور اسبی از آن دور با نُه اسب دیگر گفت شبیه قاسمش ، چندیدن برابر کردنش با من ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ما هم پياله ايم به شرط سبوى اشک هم ناله ايم لحظه ی هر گفتگوى اشک نامى براى صورت عاشق نهاده اند دولت سراى گريه ميان دو کوى اشک تطهير دل به خون جگر مى کنم ولى تطهير ديده مى کنم از هر وضوى اشک @hosenih فرياد الفراق شنيدم به گوش دل از ناله ی شکسته و بى هاى و هوى اشک بوى بهار مى وزد از دامن سحر سجاده ام ببين شده خوشبو ز بوى اشک خواهى اگر که خوب بخوانى دل مرا بنشين شبى ز رسم وفا روبروى اشک تير گناه عصمت آيينه ام شکست سنگ گناه گشته چنان سد جوى اشک يا سيدالبکا سرى هم به ما بزن روى مرا بگير تو بر آبروى اشک ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای که گره ز کار دلم باز میکنی جانم به لب رسیده چرا ناز میکنی مثل همیشه تا که ز تو دور می شوم با یک نگاه عاشقی آغاز میکنی در انتظار سیصد و سیزده نفر عمری بود که صحبت سرباز میکنی @hosenih صاحب نفس بیا و به داد دلم برس ای آنکه با دعای خود اعجاز میکنی تاکه به روی بال و پرم دست می کشی دل را زعشق لایق پرواز میکنی در بین گریه کردنم احساس می کنم داری محبتت به من ابرازمی کنی @hosenih تا که در عاشقی به در بسته می خورم با یک سلام در به رویم باز میکنی دل چون شکست نی لبک یارمی شود آهی کشی و سوز دلم سازمیکنی در وقت مرگ بر دلم افتاده ای حبیب این رو سیاه را تو سر افراز میکنی با یک نگاه تا به خدا می بری مرا کی یک غروب کرب و بلا می بری مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حج‌ات قبول... نوبت قربانی تو شد وقت سماع و سلسله‌جنبانی تو شد احرام بسته‌اند ملائک به دیدنت برخیز وقت آینه‌گردانی تو شد @hosenih چشم انتظار مانده طلوعی همیشه را صبحی كه وقف مشرق پیشانی تو شد ذرات كائنات همه محو در تواند هستی هرآن‌چه هست همه فانی تو شد با تو تمام عرش به جریان درآمده‌ست عالم مطیع لهجه‌ی قرآنی تو شد احرام عشق بستی و از آن زمان به بعد چشمم چقدر آینه بارانی تو شد سرمست تا به بزم جهان پا گذاشتی هر گوشه، اشك، ساقی مهمانی تو شد @hosenih قربانی تو چیست؟ چه آورده‌ای؟ بگو؟ از هر چه هست و نیست، كه ارزانی تو شد؟ قربانی تو هیچ‌كسی نیست جز خودت حج‌ات قبول... نوبت قربانی تو شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در انتظار تو چشمم همیشه بارانی‌ست و بی‌تو حال و هوای دلم چه طوفانی‌ست بیا که خیری از این زندگی نمی‌بینم که لحظه‌لحظه‌ی عمرم پر از پریشانی‌ست @hosenih هوای خیمه‌ی قلبم بدون تو سرد است بهار؛ پیش دو چشمم شب زمستانی‌ست ز جاده‌ای که گذر کرده‌ای مسافر عشق ببین که جای قدومت چقدر نورانی‌ست درون سینه‌ی من پر ز آه تبدارست حدیث غیبت تو بین سینه زندانی‌ست @hosenih دعای ندبه‌ی هر صبح جمعه‌ام آقا به قصد آمدن تو برای مهمانی‌ست بیا که ماه عزای شهید بی‌سر شد بیا ببار که هنگام مرثیه‌خوانی‌ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دلم برای تو تنگ است چاره‌ای آقا به سوی گوشه‌نشینان نظاره‌ای آقا تمام عمر به خود گفته‌ام به خواب مرو مباد بر تو کند یک اشاره‌ای آقا @hosenih برای آمدنِ تو چه کار کردم من چه گویَمَت چو بپرسی چه کاره‌ای آقا چرا هنوز ترا شاعرانه می‌خوانم هنوز در غزلم استعاره‌ای آقا هنوز بودن تو بین ما معمایی است اگر چه عترت و دین را اشاره‌ای آقا تویی به شهر مدینه هنوز آواره به شهر خویش نشستن اجاره‌ای آقا! هنوز حرف تقاص شکسته‌پهلویی است مدینه مانده و یک تخته‌پاره‌ای آقا @hosenih شبانه‌روز تمام موذنان با تو ندا دهند سر هر مناره‌ای آقا تو را به کعبه قسم فارس‌الحجاز بیا که هست منتظر یک سواره‌ای آقا تو نور فاطمه در هر میانه‌ای آری که گفته ساکن گوشه‌کناره‌ای آقا @hosenih صدای پای تو از کربلا رسد یعنی قسم به کشته‌ی گودال چاره‌ای آقا صدای ناله‌ی یا منتقم به گوش آید ز نعش بی‌کفن پاره‌پاره‌ای آقا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آن‌چنان که بارش باران ِ نم‌نم دیدنی است چشم خیس گریه‌کن‌های شما هم دیدنی است هم نزول حضرت جبریل سوی روضه‌ها هم گدایی‌کردن امثال حاتم دیدنی است @hosenih اکثر ایام گر چه خالی از زیبایی است چهره‌ی این شهر در ماه ِ محرم دیدنی است ظاهر آراسته خوب است اما این دهه صورت زخمی و موی نامنظم دیدنی است می‌شود معشوق با لبخند زیباتر ولی چهره‌ی هر عاشقی همراه با غم دیدنی است @hosenih صحنه‌ای از مرقدت نقش است در اندیشه‌ها کربلا بالای گنبد موج پرچم دیدنی است مثل آن روزی که یک‌عاشق به دلبر می‌رسد لحظه‌ی پیوستن شاه و گدا هم دیدنی است عشق‌بازی از نگاه مسلم و حر و حبیب باغریبی، سر به زیری، قامت خم دیدنی است یا غیاث المستغیثین منی هنگام مرگ میزبانی تو در آن واپسین‌دم دیدنی است @hosenih در میان نامه‌ی اعمال در محشر فقط روزهایی که برایت گریه کردم دیدنی است کاش می‌فهمید اهریمن که در ملک وجود حلقه‌ی خاتم به دست شاه عالم دیدنی است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا زندگی تکرار دیروز است و امروزی که نیست چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا @hosenih گر که معیار طبابت تربت کرب و بلاست هرچه می‌گردم طبیبی نیست بعد از کربلا دوستی‌ها دشمنی‌های به ظاهر دوستی‌ست واقعا دیگر «حبیبی» نیست بعد از کربلا بر مشامم می‌رسد... هر هفته در هیأت ولی در حقیقت بوی سیبی نیست بعد از کربلا @hosenih از گلوی کوچک شش‌ماهه وقتی که گذشت ظلم هم چیز عجیبی نیست بعد از کربلا روضه‌ی گودال هم تنها همین یک‌جمله است اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امین حضرت یکتا چرا نمی‌آیی چراغ دیده‌ی زهرا چرا نمی‌آیی پیمبر است که با گریه‌ی هر سحر گوید اَلا سُلاله‌ی طاها چرا نمی‌آیی @hosenih علی به ناله صدا می‌زند بیا مهدی صفای خانه‌ی مولا چرا نمی‌آیی حسن هنوز هم از کوچه‌ای تو را خواند غریب کوچه‌ی غم‌ها چرا نمی‌آیی حسین منتظرِ منتقم به گودال است امید زینب کبری چرا نمی‌آیی تو ریسمانِ اسارت ز دست عمه بگیر امیر قافله! جانا! چرا نمی‌آیی @hosenih هنوز پاسخ این درد را نمی‌دانیم که اهل بیت و تماشا! چرا نمی‌آیی بیا که آه یتیمان کربلا گویند: جواب خون دل ما چرا نمی‌آیی به آن یتیم که اشکش ز ترس بند آمد پناه هر دل تنها چرا نمی‌آیی به خونِ دیده‌ی عطشان کربلا برگرد دوای غصه‌ی سقّا چرا نمی‌آیی به استخوان شکسته، به سینه‌ی خسته که با لگد شده امضا چرا نمی‌آیی @hosenih قسم به خون به ناحق چکیده از نیزه امید سیّد بطحا چرا نمی‌آیی چه قرن‌ها که به غربت گذشته در غربت مقیم خیمه‌ی صحرا چرا نمی‌آیی تویی که صاحب عزای عزیز زهرایی سفیر ماتم عُظما چرا نمی‌آیی @hosenih هنوز منتظرت مانده سیزده معصوم هنوز منتظرت خونِ دیده‌ی مظلوم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر دل بی‌درد ما غم لطف کن زخم دل را باز مرهم لطف کن بر کویر چشم‌های خشک ما چشمه‌ای مانند زمزم لطف کن @hosenih گریه‌ای بی‌وقفه می‌خواهم ز تو مثل اشک نوح و آدم لطف کن بیرق تو آبروی عمر ماست ناله را در زیر پرچم لطف کن تا که پا بر جا بمانم پای تو اعتقادی خوب و محکم لطف کن روزی روزانه‌ی ما را بگیر جای آن اشک مُحرم لطف کن @hosenih روضه‌ی سربسته را پایان بده روضه‌ای باز و مجسم لطف کن سفره‌دار روضه‌ی تو فاطمه‌ست درک آن بانوی اعظم لطف کن در میان روضه‌های آتشین دیدن آن قامت خم لطف کن @hosenih دیده‌ام را زائر مهدی نما در کنارش کربلا هم لطف کن من که نشناسم کسی غیر از خودت چون که عمری دیده‌ام خیر از خودت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری سینه‌زنی و شور و ماتم را نگیری خیلی میان روضه‌هایت سود کردیم یک موقع از ما روضه و غم را نگیری @hosenih سینه زدم تا که گناهم را بریزی این کمترین چیزی که دارم را نگیری حال بد ما با وجود روضه خوب است از دست نوکرهات مرهم را نگیری آقا برای ما محرم خیرها داشت از ما گنه‌کاران محرم را نگیری با هم خریدی خوب و بد را بین روضه این گریه‌کردن‌های با هم را نگیری در بین روضه التماست می‌کنم من جانم بگیری، گریه‌هایم را نگیری @hosenih در بین هیأت کار من پرچم‌زدن شد دستان من خالی‌ست... پرچم را نگیری! یک شب میان روضه‌ات گفتم خدایا از نوکران شاه دو عالم را نگیری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو مُژه‌ای از من و خاکِ کفِ پایش با تو زحمت روضه‌مان هم که فقط با زهراست قندش از مادر تو مزه‌ی چایش با تو @hosenih کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم ضجه از ما زدن و مرثیه‌هایش با تو وا غریبا ز تو و جامه‌دریدن با من وا حسینا زِ من و سوز صدایش با تو بین این روضه که پاگیر شدم فهمیدم گریه‌اَش از تو دم‌اَش از تو و جایش با تو مادرم گفت دَمِ پنجره فولادِ رضا گوشه‌ای در حرمِ کرببلایش با تو @hosenih یک سفر پای پیاده به زیارت با ما یک سحر گریه در ایوانِ طلایش با تو کاش می‌شد حرم عمه‌تان می‌رفتیم آرزو از من و یک بار دعایش با تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تا که باشد جگری پای تو فریادی هست ما خرابیم ولی مجلسِ آبادی هست سردیِ دوریِ تو گرم شود می‌آیی به زمستان بنویسید که مُردادی هست @hosenih گیرم از یادِ همه رفته‌ای اما سوگند سال‌ها پیشِ تو از گریه‌یِ ما یادی هست کربلاهایِ مرا داد امامِ هشتم کربلا هست اگر پنجره‌فولادی هست سینه‌ات سوخته و سینه‌یِ ما هست کبود می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست گوشه‌یِ چشم شما زخم شد و می‌گِریی تا بدانیم همه حضرتِ سجادی هست @hosenih مادرت در وسطِ روضه‌ی‌تان خورد زمین تا که گفتند در این قافله نوزادی هست نام زینب به لبت می‌رسد و می‌میرم حرف ناموس شما هست اگر دادی هست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بی حیایی پیکر دین مرا فرسوده است غفلت از صاحب زمان بر درد من افزوده است از دل زهرایی آقا خجالت می کشم آن قدر از معصیت کردن دلم آلوده است @hosenih چون توسل می کنم مادر مرا هم می خرد بی توسل کردنم این توبه ها بیهوده است من دلم گرم همین بازار عشق و عاشقی است چون پیمبر بارها این جمله را فرموده است: هر کسی غافل شد از قرآن و راه اهل بیت راه را گم کرده و بی راهه را پیموده است @hosenih جان فدای شاه عطشانی که از روز ازل وسعت رحمت میان روضه هایش بوده است در عزایش هر کسی اندازه ی بال مگس اشک ریزد، در قیامت راحت و آسوده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است آب و هوای تکیه برایم مقدس است اشک برای تو بخدا ارث مادری ست این قطره های جاری شبنم مقدس است @hosenih فرمود امام صادق علیه السلام که چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است در شش شبانه روز زمین آفریده شد شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است @hosenih تو انتهای دار وندار منی حسین دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است در بین ماه های خدا جور دیگری بر ما هلال ماه محرم مقدس است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش بعدش سرش افتاد بالَش به عشق مادر ارباب در آتش اوّل حسابي سوخت و بعدش پرش افتاد دندان ارباب دو عالم ريخت بين طشت دندان مسلم چون ز رويِ منبرش افتاد @hosenih با اينكه مي لرزيد از فرداي زينب ها لرزه به كوفه از دمِ "ياحيدرش"افتاد "روز نُهُم"مسلم اسير خدعه هاشان شد* "روز دهم"هم زير سُم ها دخترش افتاد* شكر خدا او زودتر از بچّه هايش رفت ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد @hosenih كوفه مياي مسلمش را بيشتر حس كرد چشمش كه بر حلق عليّ اصغرش افتاد از اسب خود افتاد وقتي در دل گودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ز راه آمده از خانه‌یِ خدا برگرد اگر خودم به تو گفتم بیا، نیا برگرد تو را به حیدر کرار بگذر از کوفه برای خاطر خیرالنساء بیا برگرد برای قامت اکبر، دو تا عبا بردار که جا نمی‌شود این تن به یک عبا برگرد @hosenih خدا به خیر کُند، شمر چکمه پوشیده در انتظار تو اِستاده بی‌حیا برگرد یزید به دستش گرفته چوب، منتظر است که بر لبت بزند ضربه با عصا برگرد اگر به کوفه بیایی رُباب می‌بیند که می‌رود سر طفلش به نیزه‌ها برگرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ز درد غربت تو شهر، غرق آهم شد نگاه گرمِ تو از دور در نگاهم شد همین که نام تو بردم شکست دندانم سلام دادم و تنها همین گناهم شد چه زود مردم کوفه عمارتم دادند بلند مرتبه قصری که قتلگاهم شد @hosenih وفای امت کوفی نماز مغرب بود عشا نیامده این قوم سد راهم شد فریب مردم پیمان‌شکن نباید خورد میا که بیعت نامردمان سپاهم شد تمام شهر مرا از امان خود راندند به غیر خانه‌ی طوعه که سر پناهم شد چه سخت غربت شب را به روز آوردم زلال صورت ماهت، هلال ماهم شد @hosenih به این امید که گودال، قسمتت نشود به کوچه‌ای ته گودال، حرب‌گاهم شد سرم قناره‌ی قصاب‌خانه‌ها را دید گمان کنم که همین با تو وعده‌گاهم شد سخن ز کشتن و تمرین سر بریدن بود و شاهد سخنی ناسزا الاهم شد ز گوشوار و گلوبند حرف‌ها دارند و بی‌حیاتر از این خصمِ روسیاهم شد @hosenih از این اراذل و اوباش هر چه می‌آید زمان هرزگی دشمن تباهم شد قسم به چادر زینب میا به کوفه حسین! که وقت غارت معجر دگر فراهم شد تو را به فاطمه سوگند سیدی برگرد که زخم سینه‌ی زهرا بدون مرهم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یادش بخیر عطر خوشِ باغ سیب‌ها یادش بخیر شهرِ رسولِ نجیب‌ها دلتنگِ چشم‌هایِ قشنگِ توأم حسین بستم دخیلِ اشک به أمن یُجیب‌ها @hosenih کمتر کسی دلش ز غمت شور می‌زند در کوفه اندک‌اند شبیه حبیب‌ها فتوا به قتل و غارتِ آل نبی دهند بالای منبرِ پدر تو، خطیب‌ها مثل علی محاسنم از خون خضاب شد در کوفه شُهره‌ایم به شیب‌الخضیب‌ها قتلم بهانه‌ای شده تا متحد شوند گودال می‌کَنَند برایم رقیب‌ها @hosenih کار از هجوم نیزه و شمشیر هم گذشت با سنگ می‌زنند مرا نانجیب‌ها با کشتنم به تجربه‌هاشان اضافه شد برگرد سویِ مکه امام غریب‌ها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سالار کاروان پر از یاسمن، حسین جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین کم در میان کوفه عذابم نداده اند با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند از بس که بین کوچه جوابم نداده اند دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین @hosenih با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند دندان و کام شعله ورم را شکسته اند از پشت بام فرق سرم را شکسته اند نامردی است مسلک شان غالبا حسین شام بلند غفلت شان سر نمی شود چیزی برایشان زر و زیور نمی شود این جا دلی برای تو مضطر نمی شود برگرد و سر به وادی این ها نزن حسین دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان از کوچه های خاکی و باریک کوفیان جان رقیه ات نشو نزدیک کوفیان چون می درند از بدنت پیرهن حسین باید نظر به قامت آب آورت کنی فکری برای تشنگی اصغرت کنی قدری نظاره بر جگر خواهرت کنی شاه غریب گشته و دور از وطن حسین این جا نمک به زخم عزادار می زنند زن را برای درهم و دینار می زنند طفل اسیر را سر بازار می زنند غیرت میان کوفه شده ریشه کن حسین @hosenih می ترسم این که بین بیابان رها شوی بر خاک داغ بادیه عطشان رها شوی غارت شوی و با تن عریان رها شوی برگرد تا رها نشوی بی کفن حسین ای وای اگر که اسب کسی سرنگون شود یا از فراز نیزه سری واژگون شود گودال قتلگاه اگر غرق خون شود ضجه زند عقیله که خونین بدن حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اینجا رسیده‌ام که مرا مبتلا کنی بر حال و روز نائب خود چشم وا کنی ای دلبر غریب مبادا که لحظه‌ای بر وعده‌های کوفی‌شان اعتنا کنی @hosenih این کوچه‌گردی عاقبتش درد سیلی است باید به رنج فاطمه‌ام مبتلا کنی سنگم اگر زنند دل از تو نمی‌کنم تا که ز لطف گوشه‌ی چشمی به ما کنی عید است ای حبیب، چه زیبا شود اگر قربانی مِنای خودت را دعا کنی اینجا که بار مرکب‌شان تیر و نیزه است بهتر که فکر حنجر مه‌پاره‌ها کنی @hosenih برگرد جان خواهرت آقا که دیر نیست با خنده‌های "حرمله و شمر" تا کنی تا فرصت است زیور آلاله‌ها درآر حاشا که دست دختر خود را رها کنی ای کاش بهر دفن تن مُثله‌مُثله‌ات جای کفن تو فکر کمی بوریا کنی خوب است از اضافی پیراهنی که هست معجر برای دخترکان دست و پا کنی @hosenih آبی رسان برای لب شیرخواره‌ات حالا که روی جانب کرب و بلا کنی از روی نیزه هم به سر ما محل بده دور از بزرگی است که ترک وفا کنی! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکسته پر شده آقا دگر کبوتر تو به غیر سایه‌ی غم نیست یاور تو شب است کوچه به کوچه غریب می‌گریم که رفت آبروی من به پیش مادر تو @hosenih اگر که زنده بمانم ز شرم می‌میرم بایستم به چه رویی بگو برابر تو اگر خبر نرسد که نیا به کوفه حسین خدا کند خبر من رسد به محضر تو خدا کند که بیاید بلا فقط سر من مباد کم بشود تار مویی از سر تو برای تک‌تک‌تان نقشه‌ها به سر دارند تمام کوفه مهیاست در برابر تو @hosenih ذخیره آنقدر آقا شده است نیزه و تیر برای قامت عباس امیر لشگر تو چه قدر مأذنه از نیزه ساخته دشمن که بشنوند اذان علی اکبر تو سه‌شعبه دایه شده تا که شیر نوشاند سه‌جرعه از سه پر خود برای اصغر تو مرا غلام صدا می‌زند چه غم، ای کاش کسی کنیز نگوید دگر به دختر تو کنار خانه‌ی خولی صداش می‌آمد تنور کرده مهیا نهان کند سر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قدم به راه بیابان نزن، به کوفه نیا بیا به کوفه ولی بی‌کفن به کوفه نیا من از خیانت این شهر کوهِ تجربه‌ام برای تجربه اندوختن به کوفه نیا @hosenih یتیم‌تر نکن این طفل را و حداقل به اتفاق یتیمِ حسن به کوفه نیا به خاطر دل زینب کمی تامل کن برای حرمت و تکریم زن به کوفه نیا من از جسارت و غارت زیاد می‌ترسم که کوفه پر شده از راهزن، به کوفه نیا به گوش می‌رسد آهنگ کودکی محزون "بس است عمه‌ی من را نزن"، به کوفه نیا @hosenih نشسته‌اند به پای شُرِیح و بعد از آن به فکر بردن سر از بدن، به کوفه نیا تنت به کرب و بلا و سرت... خدا داند خلاصه هر دو به دور از وطن، به کوفه نیا هنوز در عجبم دست من چرا نشکست؟ نوشته‌ام که بیا جان من به کوفه نیا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را زیارت می‌کنم با دست بسته رهبر خود را به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم لب عطشان نهادم زیر خنجر، حنجر خود را به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را @hosenih به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست‌تر دارم که وقف خاک جانان کرده‌ام خاکستر خود را به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا که گم کردم حساب زخم‌های پیکر خود را عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا فرستادم به همراه سکینه دختر خود را یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را صدای ناله‌ی زهرا به گوشم می‌رسد آری که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می‌ترسم به چنگ گرگ‌ها بینی علیِّ اکبر خود را @hosenih میا از کعبه ای مولای من در این منای خون که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih