eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ی جاماندی از پیاده روی؟! این حرم که هست شکر خدا زیارتِ شاهِ کرم که هست جامانده‌ای، پیاده به "باب الرضا" بیا زیبایی بهشت خدا در حرم که هست در "صحن انقلاب" اگر منقلب شدی سرچشمه‌ی زلال صفا، اشک غم که هست دلتنگ کربلا شدی ای رهرو حسین در هر رواق، زمزمه‌ی روضه هم که هست ترکیب بند عشق بخوان ای شکسته دل اینجا کتیبه‌ی سخن محتشم که هست انوار کربلاست در این قطعه از بهشت عطر حضور فاطمه در هر قدم که هست بنویس: ای حسین! مرا هم قبول کن مژگانِ تر، به جای مداد و قلم که هست در محضر غریبِ خراسان حبیب باش سایه نشین آیه‌ی اَمَّن یُجیب باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست... خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین‌ها را که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین‌ها را همه از خانه‌ها بیرون زدند و عازم یارند دل باجمع بودن داده‌ای گوشه‌نشین‌ها را مسیحی، ارمنی، هندو میان زائران هستند تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دین‌ها را مدال کربلا رفتن به روی سینه‌ی ما نیست رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین‌ها را تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر و پایین می‌زنم دیگر به گریه آستین‌ها را دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین‌ها را نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است خیالش مست کرده تا ابد روح الامین‌ها را به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی نگاهی از سر احسان کنی این دل‌غمین‌ها را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده‌هاست جای من هم در میان هیئت جامانده‌هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم "از حرم جا مانده‌ای " هم صحبت جامانده‌هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه‌ی صحن و سرایت، حسرت جامانده‌هاست کربلا روزیِ هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم، قسمت جامانده‌هاست در خیالم بارها شش‌گوشه را بوسیده‌ام عشق‌بازی با تو کارِ خلوتِ جامانده‌هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده‌هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می‌دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده‌هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده‌هاست دست‌مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب! از غربت جامانده‌هاست تکیه‌ها را شعبه‌ای از کربلا خواهیم کرد تکیه‌ها چشم انتظار همت جامانده‌هاست مادرت حتماً به هر جامانده‌ای سر می‌زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده‌هاست حال و روزم را رقیه خوب می‌فهمد حسین! حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده‌هاست "صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله، سنت جامانده‌هاست :: طفلِ از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده‌ای را بی هوا سیلی زدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی میان خیل تو از یادها فراموشم شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی ندارد ابرِ اشکی را که ما داریم؛ باران هم ندارد شورِ اشکِ دیده‌ی ما را نمکدان هم به دنبال دوای درد خود جایی نمی‌گردیم که ای محبوب ما! همواره درد از توست؛ درمان هم تو چون پروردگاری و نه تنها امت اسلام که بر تو می‌کند تعظیم حتی نا مسلمان هم تو آن دست کریمی که گره وا می‌کنی از خَلق گره‌هایی که حتی وا نخواهد کرد دندان هم من از آیات فجر و مریم و اسراء فهمیدم که نازل شد برای روضه خواندن از تو قرآن هم رسید از راه، ایام وصال و پای من لنگ است اگر لب تر کنی سوی تو آیم لَنگ لَنگان هم نجف تا کربلا راهِ رسیدن تا خداوند است خدایی که نخواهم یافت در حجِ فراوان هم دلِ مجنون نه در گلزار، در صحرا شود آرام ولی این روز‌ها پس می‌زند ما را بیابان هم به انگور نجف محتاج‌تر از ما نخواهی یافت چه انگوری که مثلش را نمی‌یابند مستان هم عراقی‌ها به سمت بارگاهت راه افتادند دری بگشای ای بابِ کرامت سوی ایران هم مسیح از دور می‌آید، کلیم از طور می‌آید شبیه مور می‌آید عصاکوبان سلیمان هم حرم محتاج زائر نیست وقتی مادرت باشد که زهرا میزبان کربلای توست، مهمان هم ضریحی در خراسان التیامِ زخمِ هجران است کمال عجز را بنگر که محرومیم از آن هم شکایت می‌کنم بر تو، از این هجران طولانی از این دنیای تلخی که ندارد قصد پایان هم دلم سیر است از دنیا؛ بگیر ای عشق جانم را مگر پایان بگیرد در زمانِ مرگ هجران هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی می‌سرایم غزلی از غمِ دل، با مثلاً من که جامانده‌ام از قافله امّا مثلاً... اربعین، پایِ پیاده ... منم و جاده‌ی نور وَ در این قافله‌ی عشق شدم جا، مثلاً سرنوشتِ من آواره گِره خورده به تو مثل یک قطره که پیوسته به دریا مثلاً در گذرنامه‌ی من، مثل تمام زوّار مُهر تایید زده حضرت زهرا مثلاً بغض در جان گلو می‌شکفد وقتی که می‌شوم خیره به ایوان مطلّا مثلاً چایِ شیرین عراق و نمک سفره‌ی اشک شور شیرین تو را می‌چشم آنجا مثلاً روی پرچم شده حک "حُبِ حُسینْ یَجْمَعَنا" منِ آواره هم از زمره‌ی آن‌ها مثلاً آسمان حرم از دور چه نزدیک شده در هوای تو شده بال و پرم وا مثلاً در عمودی که ورودی بهشتِ ابدی‌ست مانده‌ام ماتِ دوتا گنبد زیبا مثلاً قول داده‌ست به چشمان ترم سینه‌ی من که شود رو به حرم غرقِ تماشا مثلاً :: رفت از دست ردیفم، ولی امشب بدهد صله‌یِ نوکری‌ام را خودِ مولا "قطعآ" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی در سینه قرار می‌گذارد مادر یک باغِ بهار می‌گذارد مادر سهم پسری را که نیامد حتماً یک گوشه کنار می‌گذارد مادر@hosseinieh_net
ی شد بسته راه وصل ‌و گرفتم بهانه‌اش آه از دَمِ فراق و غمِ شاعرانه‌اش امشب به خانه آمده تا مرهمم شود آن پرچمی که گنبد او بود خانه‌اش (همچون انار، خون دل خویش می‌خورم) اشکم گواه می‌دهد از دانه‌دانه‌اش شب تا سحر خوشم که به یادش گریستم... شب...آه! یاد مادر و غسلِ شبانه‌اش یادِ خرابه... یادِ نمازِ شکسته و... شاعر، شکست! در غزلِ عاشقانه‌اش، امشب گواه می‌دهد این دل که می‌رسم پای پیاده تا حرم ... این هم نشانه‌اش: (ما را حسین، دور خودش جمع می‌کند) قلبِ من و تو و همه‌عالم، رسانه‌اش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی امسال هم جامانده‌ام، افسوس قسمت نيست تا اربعين چيزى نمانده، آه! فرصت نيست جامانده‌ام، جاماندم از اصل خودم، باشد جامانده‌ام از كاروان، شايد سعادت نيست! از كودكى عشق تو را آموختم امّا عاشق گناهش چيست آقا جان كه دعوت نيست؟! حسرت به دل ماندم ضريحت را بغل گيرم آقا مگر شوق زيارت، شكر نعمت نيست؟! با يك بغل اندوه مى‌گيرم در آغوشم دلتنگی‌ام را، باز هم وقت شكايت نيست! با پاى دل مى‌آيم اما اشك مى‌ريزم آواره‌ى اين جاده‌ها را عرض حاجت نيست عاشق به ياد كربلايت از نفس افتاد عاشق زيارت آمده، عين روايت نيست؟! آقا نگاهت را نگير از من كه محتاجم در راه وصلت لذتى مثل شهادت نيست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی آه از این روزگار پرُ حسرت آه از این سرنوشت، آه از غم باز دوری، دوباره دلتنگی بازهم بغض و گریه‌ی نم‌نم روز وصل نگار نزدیک و همه یاران به راه افتادند منِ جامانده سخت غمگین و همه‌ی زائران او شادند او خودش شاهد است تا امروز چقدر التماس کردم من باورم نیست اربعین برسد دور شش گوشه‌اش نگردم من بحثِ خوب و بد است یا همت مانده‌ام! علت نرفتن چیست؟ هرچه باشد تحملش سخت است دوری از کربلا که آسان نیست گر چه عمری‌ست اهل میکده‌ام اربعین آمد و نیامده‌ام جمع مستان به کربلا راهی کاش می‌شد می‌آمدم من هم زائران حرم! خداحافظ! پسر فاطمه مرا نخرید چشم من نیست لایق دیدار پس دلم را به کربلا ببرید... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشست، جیب خودش را تکاند و آه کشید به کوله پشتی خود خیره ماند و آه کشید کلافه بود، خودش را پر از جنون می‌دید فقط مقابل چشمان خود ستون می‌دید چگونه می‌شد از این مرزها عبور کند چگونه خرج سفر را دوباره جور کند برای دفعه چندم شمرد و دید کم است و گفت: قسمتم امسال دوری از حرم است نشست تا که به سختی راه فکر کند به کوله‌بار پُر از اشک و آه فکر کند به بغض فاصله‌ای که هزار فرسنگ است به التماسِ گذرنامه‌ای که دلتنگ است به سال‌های گذشته به همسفرهایش به اینکه رنگ تعلق نداشت دنیایش... به ازدحام لب مرز و بی‌قرار شدن به زور رد شدن و خواهش سوار شدن به مهربانی اعراب و لطف همسایه به شوق اهل عراق و به شور مشایه به انتظار میان صف شلوغ غذا به خواب خوش وسط موکب امام رضا دو خط برای خودش شعر خواند و آه کشید دوباره جیب خودش را تکاند و آه کشید... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e