eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ی می سرایم غزلی از غمِ دل، با مثلاً من که جامانده‌ام از قافله امّا مثلاً... اربعین، پایِ پیاده ... منم و جاده‌ی نور وَ در این قافله‌ی عشق شدم جا، مثلاً سرنوشتِ من آواره گِره خورده به تو مثل یک قطره که پیوسته به دریا مثلاً در گذرنامه‌ی من، مثل تمام زوّار مُهر تایید زده حضرت زهرا مثلاً بغض در جان گلو می‌شکفد وقتی که می‌شوم خیره به ایوان مطلّا مثلاً چایِ شیرین عراق و نمک سفره‌ی اشک شور شیرین تو را می‌چشم آنجا مثلاً روی پرچم شده حک "حُبِ حُسینْ یَجْمَعَنا" منِ آواره هم از زمره‌ی آن‌ها مثلاً آسمان حرم ازدور چه نزدیک شده در هوای تو شده بال و پرم وا مثلاً در عمودی که ورودی بهشتِ ابدی‌ست مانده‌ام ماتِ دوتا گنبد زیبا مثلاً قول داده‌ست به چشمان ترم سینه‌ی من که شود رو به حرم غرقِ تماشا مثلاً ** رفت از دست ردیفم، ولی امشب بدهد صله‌یِ نوکری‌ام را خودِ مولا "قطعآ" ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقط می‌خوانمت دریا! که شوری بی کران داری چرا دریا؟ که در قلبت حدودی بیش از آن داری برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا به سمت عرش از هر سویِ خانه پله‌کان داری تمام روز گرداننده‌ی چرخ سماوات است، همان دست دعا که شب به سمت آسمان داری دلیل خلقتِ عالم! به خاکِ چادرت سوگند که بیش از آسمان دستی پُر و روزی‌رسان داری وپشت پرده‌‌ی مسجد زبانِ ذوالفقاری تو تویی که پای دَرسَت، دخترانی خطبه‌خوان داری اگر در روز محشر هم شفیع کافران باشی چه جای شبهه! چون قلبی به شدت مهربان داری سرا پا مست می‌گردد زمین و آسمان وقتی، که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری به شوق «اَشهدُ اَنَّ علیاً حُجت الله»ت عجب شوقی ازآن درسینه‌ات وقت اذان داری تو مقصود خدا از خِلقتی و مادر هستی تو حق مادری بر گردن کل جهان داری منم آن‌که کریمی چون تو را در زندگی دارم تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام مادر باران... سلام عطر نسیم سلام روضه‌ی رضوان... سلام خُلقِ عظیم کرامتی و نشسته به دامنِ تو کریم فرشتگان مقرّب به خانه‌ی تو ندیم تو ریسمان زمین را به آسمان بستی بنای عرش خدا را تو پلکان هستی تو ماورای بهشتی و‌ کوثری بانو در آسمان هدایت منوری بانو تو ذوالفقارِ امیر دلاوری بانو به کارزارِ ولا، از همه سری بانو به صدق‌ِ خطبه‌ی طوفانی فدک... زهرا قسم که دستِ خدایی بدون شک... زهرا دلیل خلقت عالم... اصول ایمانی محبت تو شده... ضامن مسلمانی بروج و طارقی و انشراح و فرقانی تو شرحِ منزلتِ آیه‌های قرآنی نشان به آیه‌ی کوثر، به هل اتی و دخان که آیه آیه‌ی مدحت شکفته در قرآن منم همان که تورا نور ماسوی داند همان که نام تو را دافع البلا داند مریض عشق فقط، عشق را شفا داند تو کیستی و که بودی؟! فقط خدا داند "بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد" مگر دعای تو تأثیر تازه بگذارد کسی زِ نسل شما انقلاب خواهد کرد تمام عالمیان را مجاب خواهد کرد دعای ما همه را مستجاب خواهد کرد ستون کاخِ ستم را خراب خواهد کرد‌ "ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد" تمامِ دار و ندارت، نصیبِ نرجس شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقط میخوانمت: دریا، که شوری بی‌کران داری چرا دریا؟! که در قلبت حدودی بیش از آن داری برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا به سمت عرش از هر جای خانه پلکان داری تمام روز گرداننده‌ی چرخ سماوات است همان دست دعا که شب به سمت آسمان داری دلیل خلقتِ عالَم! به خاکِ چادرت سوگند: که بیش از آسمان دستی پُر و روزی‌رسان داری نه تنها سوره‌ی کوثر که در وصف مقام توست که آیات فراوان در جواب کافران داری سراپا مست می‌گردد زمین و آسمان وقتی که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری به شوق اَشهدُ اَنَّ عَلیٌ حُجتُ اللهَ‌ت عجب شوقی ازآن درسینه‌ات وقت اذان داری تو مقصود خدا از خِلقتی و مادر هستی تو حق مادری بر گردن کل جهان داری منم آن‌که کریمی چون تو را در زندگی دارم تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیمبرزاده هستی، شیوه‌ی اعجاز می‌دانی بگو با علم خود قدری به ما اسرار پنهانی چنان نوری شتابان جاری از اقصای تاریخی که بخشیدی بیابان را نجات از حجم ویرانی ضریب نور در نوری، حسینی و حسن منسب احادیث نگاه تو سرآغاز گُل افشانی نمی از قال باقرها میان هر دلی کافی‌ست که بشکافد دل هر ذره را در هر بیابانی صدایت می‌زنم در خود، امیری ایهاالباقر صدایت میزنم در دل، به پا کردی چه طوفانی من از آن حُسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که پشت ابر تیره کی شود خورشید زندانی نسیم مهربانی تا وزید از دست‌های تو بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی علی الظاهر تو کودک بودی اما یک ولی الله که می‌بردند نامت را حسینی‌ها به حیرانی تو روح عدلی و حقاً توانستی به حرف حق ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی دلی که بی تو می‌ماند، بیابان است، می‌خشکد نگاهت نور خورشید است در یک صبح بارانی گدای کوی تو بودن شرف دارد به اربابی بیا مسکین! در این خانه که پشت در نمی‌مانی بیا که سفره‌ی احسان در این بیت الکرم پهن است چه خوانی و چه احسانی، چه روزی فراوانی منم خرده گدایی که کریمی چون تو را دارم  تو هم آنی که دستم را گرفتی کمتر از آنی پریشانم پریشان هوای آستان تو زیارت هست پایان دل انگیز پریشانی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
او که عطر نفسش را به بهاران می‌داد جام باران به لب خشک بیابان می‌داد همچو طوبای بهشتی که پراز عطر خداست شاخه‌اش جای گل سرخ، مسلمان می‌داد با سکوتش به جهان درسِ حیا می‌‌آموخت صبر او حوصله بر موسیِ عمران می‌داد صحن سجاده‌اش از غربت او بارانی موجِ اشکش خبر از روضه‌یِ پنهان می‌داد غل و زنجیر چه مستانه طوافش می‌کرد او که دستور به زنجیره‌ی کیهان می‌داد با وجــودِ ســتمِ وافـرِ زنـدان‌بانَش وقتِ افطار به او هم رطب و نان می‌داد نفسش رفت و کریمانه نفس داد به ما چه مسیحانه به این قوم عجم، جان می‌داد خواست خاک عجم از عطر تنش پٌر بشود همه‌ی هستی خود را که به ایران می‌داد می‌شکست آینه در محبس و انوارش را به قم و قبله‌ی شیراز و خراسان می‌داد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"درصدر عناوین خبرها خبر توست ای آنکه نسیم سحری دربدر توست" وَلله! که با یک نظرت می‌شوم آدم ای آنکه دلم در پی یک دم نظر توست پرونده‌ی اعمال من از بس که سیاه است هر آخر هفته سبب چشمِ تَر توست ای دارو ندار دل من! دار و ندارم، از لطف دعاهای دل معتبر توست شرمنده اگر جرم و گناه منِ خاطی هم باعث دلگیری و هم دردسر توست ای کاش بگویند که این شاعرتان هم یک تن زِ همان سیصد و اَندی نفر توست این شب زده از بس که گرفتار عذاب است چشمش همه شب در پیِ صبح ظفر توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از عشقِ رضا، نبضِ زمان در نوسان است از برکتِ عشقش، نفسم در هیجان است وقتی که دلم محفلِ آشوب و هیاهوست آغوش حرم، اَمن‌ترین جای جهان است از برکت عشق پسرِ حضرت موسی‌ست در سینه اگر قلب، چنین در ضربان است از سمت حریمِ رضوی آمده گویا وقتی "نفسِ باد صبا مشک فشان است" هر چند حرم، ثانیه در ثانیه عشق است خوش‌لحظه‌ترین حالِ دعا وقت اذان است در دست دعای همه از جنسِ اجابت سیبِ تَر و سرخی‌ست که از باغ جنان است از گنبد و گل‌دسته‌ی او هیچ نگویم چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است در مُلک سلیمانی سلطانِ خراسان هر نیمه‌شبش هم، همه جا اَمن و اَمان است از پنجره‌ی معجزه‌خیزِ حرم عشق بخشندگیِ شاه به هر بنده، عیان است دنیا و همه دار و ندارش به کف آید بی عشقِ ولایت به خدا مفت...گران است سرمایه‌ی من نوکریِ حضرت سلطان هر ثانیه‌اَش ناب‌ترین گَنجِ زمان است وَالله که از سویِ گدا خدمتِ سلطان کم‌ مایه‌ترین هدیه، همان بخششِ جان است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است قطره‌هایی‌ست که در حسرت اقیانوس است آمدن سمت حریمت همه رؤیای من است دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است لحظه‌ها در حرم، از عمر کسی کم نکند حرکت ثانیه‌ها در حرمت معکوس است تو برای دل من خوب رفیقی هستی از ازل نام تو با جان و دلم مأنوس است گنبدت جلوه‌ای از چشمه‌ی نور ازلی‌ست پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است دوری‌ات قلب مرا سخت به‌درد آورده‌ست التیام دل بیچاره فقط پابوس است به امید کرمت آمده با دست تهی زائری که ز همه غیر خودت مأیوس است خادمیِ حرمت حسرت یک عمر من است ای که در دست غلام تو پَرِ طاووس است قلم از وصف کمالات تو قاصر باشد لکنتم در همه جای غزلم محسوس است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز ورق دوباره برمی‌گردد موعود به یک اشاره برمی‌گردد خورشید که پشت ابر پنهان شده است با لشکری از ستاره برمی‌گردد@hosseinieh_net
خدا دلدار بود و بی گمان دلداده حیدر بود زمین مست، آسمان مست، آن زمان که باده حیدر بود نه تنها در شب هجرت و یا بَدر و اُحد بلکه کسی که قبل خلقت امتحان پس داده حیدر بود شب معراج تا جایی که چشم کهکشان می‌دید شگفتا ابتدا و انتهای جاده حیدر بود قسم بر شرح "لولاک " و قسم بر خلقتِ افلاک که تنها لایق یاسِ پیمبرزاده حیدر بود جهانداری که از دستش جهان روزی طلب می‌کرد ولی سر کرده خود با قرص نانی ساده حیدر بود شهادت می‌دهد محراب مسجد آن کریمی که توانگر کرده سائل را سر سجاده حیدر بود کسی که در مصافش مرحبا گفتند مرحب‌ها کسی که قلعه‌ی خیبر به پاش افتاده حیدر بود چه در خیبر، چه در خندق، چه احزاب آن یلی که بود برای جانفشانی هر زمان آماده حیدر بود یتیمان در دل کوفه پس از شق القمر گفتند: مگر آن ماه شب‌گرد، آن یلِ آزاده حیدر بود؟ یقیناً حیدر آباد است اگر دل با علی باشد خدا می‌داند از اول بهشت، آبادِ حیدر بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هم آسمان به شوق حریمت پیاده است هم چشم بی قرار زمین سمت جاده است جان داده است این دل همچون کویر را این اشک‌ها که در غم تو بی اراده است ای نبض جان ما شده در هر طپش حسین این قلب بی ولای تو بی استفاده است من خانه‌زاد ایل و تبار شما شدم سرمایه‌ام محبت این خانواده است دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود همچون حسین، مادر گیتی نزاده است وقتی که فاطمه‌ست خریدار اشک‌ها مُردن برای نم نم این غم چه ساده است شهد وصال جای خودش، تحت قبه‌ات طعم دعا برای فرج فوق العاده است :: ذکر فرج زیاد بخوانید چون ظهور در ایستگاه سبز دعا ایستاده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوفه پُر است از مردم نامَرد، برگرد تا غنچه‌ی سُرخت نگشته زرد، برگرد در بینِ بازار کسادِ حق‌پرستی باطل... بساطِ فتنه را گسترد، برگرد سنگِ محک آوردم و در کوفه غیر از یک پیرزن دیگر ندیدم مرد... برگرد از نعل‌های تازه و سرنیزه، پیداست آهنگران... بازارشان گُل کرد، برگرد می‌ترسم از تکرارِ آن کاری که فتنه بر روزگارِ مادرت آورد... برگرد اینجا، سلامِ گرگ‌هایش بی‌طمع نیست نام‌آشنای کوچه‌های درد! برگرد دلگرمی اهل زمین! اینجا نیا که از بی‌وفایی می‌شوی دلسرد، برگرد منزل‌به‌منزل، کو به کو، تنهای تنها حالا شدم یک عابرِ شب گرد، برگرد ای آفتاب! این ذره‌ی ناچیزِ کویت تا پَرکشد بر دامنت چون گرد، برگرد مولا! نگاهی کن به سمتِ برج کوفه با التماس چشم من، برگرد، برگرد ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ستون عرش به شوق تو استوار شده بخوان نماز که سجاده بی‌قرار شده قنوت می‌روی و عطر یاس می‌پیچد به احترام دعای تو نوبهار شده چکیده باز ستاره ز چشم روشن تو شب از تلألؤ نور تو نونوار شده دویده ثانیه‌ها تا رسد به مقدم تو زمان به شوق وجود تو رهسپار شده به عشق پاقدم تو به‌روی دوش نسیم شکوفه سرزده از خاکِ بی‌بهار شده دمیده سایه‌ی مهرت در آسمان عفاف قسم به چادر مادر که یادگار شده خِرد به‌پای تو افتاد و وام‌دار تو شد اگر به مرکب فرزانگی سوار شده چه قدر حیدری و هم چه قدر فاطمه‌ای چه قدر حُسن حَسَن در تو بی‌شمار شده بگو به نم‌نم بارانِ ذکر تسبیحت به ابر دیده که لبریز انتظار شده بگو خودت چه مُحرّم؟ چه ندبه و چه غم است؟! که کل عالم و آدم به غم دچار شده چقدر چشمه و دریای سرخ جوشیده ز قطره‌قطره‌ی اشکت که چشمه‌سار شده کنار صبر تو زانو زده شکیبایی و کوه زیر قدومت پر اعتبار شده چه کوفه، موصل و شامی که از نفس افتاد ز خطبه خطبه‌ی سرخت که ذوالفقار شده سپاه ظلم که با صبر تو در افتاده شکست‌خورده‌ی این اوج اقتدار شده اسیر ذلت و خواری نمی‌شوی، هیهات! شکوه بیرق هستی همین شعار شده و احترام تو بر هر چی بود واجب شد یزید ماند و سپاهی که لعن و خوار شده :: خوشا که حاصل عمر حسینی و علوی‌ت دوسروِ خوش قد و قامت، دو باوقار شده بدون شبهه به امضای فاطمه برسد شهادتی که به‌پایِ تو افتخار شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حسینی زاده هستی شیوه ی اعجاز میدانی بگو با حنجرت قدری به ما اسرار پنهانی گلویت راه شیری و سه جرعه تیر قادر نیست که روی کهکشان را خط بیندازد به‌آسانی تبارت آفتاب است و زلال رود و بارانی بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی کجای این جهان دیدند یک لشکر به‌یک‌باره ز نوزادی بیاموزد چنین رسم مسلمانی علی‌الظاهر تو نوزادی، ولیکن یک ولی الله که می‌بردند نامت را علی جویان به حیرانی تو روح عدلی و حقا توانستی به نای حق ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی لب از لب باز کن ای آخرین سرباز ثارالله که مادر جان به لب شد تا که شاید لب بجنبانی گرفتی با دمِ لالایی تیر و کمان سامان پس از داغ تو مادر را نه سر ماند و نه سامانی میان رفتن و ماندن چقدر این پا و آن پا کرد پس از داغ تو بابا مانده و یک دشت حیرانی نشد زیر عبا پنهان کند این شرمساری را تو آن بغضی که بین خاک هم پنهان نمی‌مانی رقیه در دلش مانده که کِی باشد در آغوشش کمی بازی کند با تو که تو او را بخندانی شگفتا که شگفت‌آورترین نوزاد تاریخی دریغ از عمر کوتاهت، شگفت از بغض طولانی دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد نگاهت نور مهتاب است دریک شام بارانی شبیه باد سرگردان، میان صحن می‌چرخم و میگویم به آن‌هایی که می‌آیند مهمانی گدای کربلا بودن شرف دارد به اربابی بیا مسکین در این خانه که پشت در نمی‌مانی بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است چه خوانی و چه احسانی، چه روزی فراوانی منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی پریشانم پریشان هوای کربلای تو زیارت چیست؟ پایان دل‌انگیز پریشانی ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرغ باغ ملکوتم که شکسته‌ست پرم ریخته دست زمان خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم، در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی‌‌ست که از حال دلم بی خبری چند روزی‌ست که از حال سرت بی خبرم شانه‌ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه‌ترین مرد حرم کاش می‌شد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتری از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته‌ای هست ببندم به سرم کاش می‌شد که نخی از گل پیراهن تو با خودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می‌بردم با همین اسلحه‌ی اشک و همین چشم ترم دست و پا گیر‌ شدم، مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهت‌هایی‌ست! کشته‌ی سیلیِ بعد از غم داغ پدرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک بُغضِ سخت و سنگین، جامانده در گلویم تصویر مشت خاکی‌ست، پیوسته روبرویم امشب نسیم رحمت، از جانب مدینه عطر وجود او را، می‌آورد به سویم باید که در خیالم، با قبر خاکی او از کوچه‌های غربت، تا کربلا بگویم در کوچه روی یاسی، شد رنگِ ارغوانی عمری‌ست روضه خوانِ، روی کبود اویم فواره می‌زند اشک، از آسمان چشمم شد قطره قطره اشکم، آغشته با وضویم با این همه کرامت، وقتی حرم ندارد از غصه خودنما شد، رنگ سپید مویم بر غربتش شب و روز، باید ببارم از غم شاید به آبِ دیده، تاریخ را بشویم :: :: بیماری‌ام وخیم‌ست، محض شفای روحم دکتر نوشته باید این خاک را ببـویم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارانِ پُر مهرِ حرم را دوسـت دارم الماسِ چشمان ترم را دوست دارم وقتی که دفتر نوحه خوانِ ماتم توست خون گریه‌ی چشم قلم را دوست دارم کنج رواق عاشقی... در زیر باران طوفانِ شعر محتشم را دوست دارم غرقم میانِ موج موجِ روضه‌هایت طوفانِ اشک و سیلِ غم را دوست دارم عمری نمک گیرم کنار سفره‌ی تو احسانِ این بیت الکرم را دوست دارم چون از ازل مثلِ تمام خاندانم این خاندانِ محترم را دوست دارم هم پایِ جابر... اربعین... پایِ برهنه تا کربلایت، هر قدم را دوست دارم جانا اگر مقصد تویی تا پای جانم این جاده‌یِ پُر پیچ و خم را دوست دارم نامت دلیلِ آشکار معجزات است بر نام تو حتّیٰ قسم را دوست دارم آقا به گیسویت قسم، از عمقِ جانم جان دادنِ زیرِ علم را دوست دارم :: در بیت آخر یک صِله می‌خواهم ارباب گرمایِ آغوشِ حــــــــرم را دوست دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هم آسمان به شوق حریمت پیاده است هم چشم بی قرار زمین، سمت جاده است جان داده است این دل همچون کویر را این اشک‌ها که در غم تو بی اراده است ای نبض جان ما شده در هر طپش حسین این قلب بی ولای تو بی استفاده است من خانه‌زاد ایل و تبار شما شدم سرمایه‌ام محبت این خانواده است دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود همچون حسین، مادر گیتی نزاده است وقتی که فاطمه است خریدار اشک‌ها مردن برای نم نم این غم، چه ساده است شهد وصال جای خودش، تحت قبه‌ات طعم دعا برای فرج، فوق‌العاده است ذکر فرج زیاد بخوانید؛ چون ظهور در ایستگاه سبز دعا ایستاده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک بُغضِ سخت و سنگین، جامانده در گلویم تصویر مشت خاکی‌ست، پیوسته روبرویم امشب نسیم رحمت، از جانب مدینه عطر وجود او را، می‌آورد به سویم باید که در خیالم، با قبر خاکی او از کوچه‌های غربت، تا کربلا بگویم در کوچه روی یاسی، شد رنگِ ارغوانی عمری‌ست روضه خوانِ، روی کبود اویم فواره می‌زند اشک، از آسمان چشمم شد قطره قطره اشکم، آغشته با وضویم با این همه کرامت، وقتی حرم ندارد از غصه خودنما شد، رنگ سپید مویم بر غربتش شب و روز، باید ببارم از غم شاید به آبِ دیده، تاریخ را بشویم :: :: بیماری‌ام وخیم‌ست، محض شفای روحم دکتر نوشته باید این خاک را ببـویم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آشفته تر از من کسی در بین مردم نیست پیداست در اینجا کسی جز من چنین گم نیست دورم نکن از خود؛ بیا آتش بزن جان را این استخوان‌ها در حد یک مشت هیزم نیست؟ تا عشق تو جا در دلم وا کرد فهمیدم هرگونه عشقی بی تو جز حس توهم نیست تا دارمت حتی به حاتم رو نخواهم زد آنجا که دریا هست پس جای تیمم نیست جلد حرم بودن دلیل بهتری دارد چشم کبوترهای تو دنبال گندم نیست وقتی که چشم پنجره ابریست یعنی که فولادهم اینجا درونش بی تلاطم نیست بیهوده دنیا رو نمی‌گردم که درمانم، در نسخه‌ای غیر از بلیط مشهد و قم نیست شیراز، مشهد، قم، مسیر مطلع الشمس است ایران به غیر از خانه‌ی خورشید هفتم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسیده موسم رحمت به حرمت باران وزیده در دل صحرا نسیم نافله‌خوان شکفته در دل صحرای بی سر و سامان گلی که داده جهان را به مهر خود سامان نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان رسیده آیه‌ی اعجاز و خوانده نون و قلم به نامی نامی احمد، خلیفة‌ُ الرحمن چه شاخه‌ها که به مدحش شکوفه سر داده چه چشمه‌ها که گرفته به شوق او جریان اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی محمد عربی شد رسول جاویدان زبان از عطر گلاب محمدی سرشار همین که نام محمد رسد به صحن دهان کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد کسی که در پی مدحش خِرَد شده حیران به آن جمال جمیلش قسم که در لولاک وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک قسم به آیه‌ی کوثر، به هل اتی، به دخان نشان به سوره‌ی طاها، محمد و یاسین که آیه آیه گل است و شکفته در قرآن چنان که موج خروشان سیزده دریا رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان و سر زد از گل رویش دوازده خورشید دوازده گل خورشیدِ عالم امکان دوازده گل خورشید منجلی از عشق نخست فاطمه و آخرش امام زمان چقدر دور سرش شمس ما قمر دارد اویس و مصعب و سعد و ابوذر و سلمان پیمبری که خدایش نیافریده مگر برای بذل محبت میان عالمیان به جای ناله و نفرین، دعا و نافله خواند برای طایفه‌ای ک شکست از او دندان فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان تمامی علما و تمام اهل عقول به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین تابان کسی که نور خدا هم طواف کرد او را چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟ یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان خوشا تلاوت نامش و بعد از آن نامی که شیعه بعد خدا و رسول خود در اذان خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست کلید قفل تمام مقدّرات جهان نبی برای علی و علی برای نبی دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان کسی که داشت به خندق، احد، به بدر و حنین یلی چو حضرت حیدر، سپاه بی پایان علی عالی اعلا، علی ولی الله که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک قسم به دُرِّ میان صدف شده پنهان علی است آنکه حکومت برای او بوده شبیه چکه‌ی آبی ز بینی حیوان شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است چگونه‌اش بنویسم، نسیم یا طوفان؟ به غیر قامت حیدر نمی‌خورد هرگز ردای حق خلافت به قامت دگران گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه گرفته جان یلان را چو شیر در میدان قسیم نار، علی و قسیم جنت علی هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان علی‌ است باقی و باقی علی است وجه جلال به محشری که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان» نماد عدل و عدالت شکوه رأفت و عشق طلایه‌دار دو عالم به قله‌ی ایمان ستاره‌ای که درخشید روی شانه‌ی ماه و شام بتکده‌ها شد ز هیبتش ویران ستاره‌ای که درخشید و ماه مجلس شد تمام، آینه‌ای حق‌نما و نور افشان فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم به انتظار نگاهش سروده‌ام دیوان به ذکر اَشهدُ اَنَّ علی ولیُ الله بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان بخوان تو نام علی را اَلا بِذکرِ الله بده قصیده‌ی دل را به دست نامه‌رسان بگو که وسع من این است و عذر من هم این اگر ز من نپذیری دریغ و آه و فغان نجف که قبله‌ی قلبم شدی! دعایی کن قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خبر آورده داغی تازه را...داغ برادر را! خبر اینک شهادت می‌دهد اندوه خواهر را خبر پرواز ققنوس است از میدان خاکستر خبر سوزانده از هرمش دل سرور و صنوبر را بخوان والفتح را سید! دم نصر من الله است که فتح تو به پرواز است؛ بگشا تا خدا پر را بخوان آیه به آیه، آب و آیینه بخوان باران بخوان والعصر و نصر و مؤمنون و شمس و کوثر را زمستان گرچه طولانی شده اما بهار فتح به آخر می‌رساند این نبرد نابرابر را دوباره باغبان پیوند خواهد داد با عشقش نهال نورسی را با نهال سبز دیگر را افق را ابرهایی سخت و باران‌زا قرق کرده که قطره قطره احیا میکند نخلی تناور را به پرواز قناری‌ها قسم در آسمان قدس به اشک شوق می‌بینیم لبخند کبوتر را به قطره قطره اشکِ خون... به باران عزای تو که بزم سیل خواهد برد بنیان ستمگر را شکست نور و آیینه دوباره زنده می‌سازد ز نصرالله و ابراهیم.. قاسم‌های دیگر را رسیده وعده‌ی صادق به خونخواهی‌ات ای سید و ایران می‌زند یک بار دیگر حرف آخر را بزودی پرچم نصر من الله از بلندی‌ها به گوشت می‌رساند شوکت اللهُ اکبر را بلندا نامت ای سید که لبنان از شکوه تو به نامت باز می‌سازد سپاهی حیرت آور را سپاهی از ستاره می‌رسد همراه با خورشید درآن روزی که عالم می‌زند فریاد...حیدر را 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام مادر باران... سلام عطر نسیم سلام روضه‌ی رضوان... سلام خُلقِ عظیم کرامتی و نشسته به دامنِ تو کریم فرشتگان مقرٓب به خانه‌ی تو ندیم تو ریسمان زمین را به آسمان بستی بنای عرش خدا را تو پلکان هستی تو ماورای بهشتی و‌ کوثری بانو در آسمان هدایت منوری بانو تو ذوالفقارِ امیر دلاوری بانو به کارزارِ ولا، از همه سری بانو به صدق‌ِ خطبه‌ی طوفانی فدک... زهرا قسم که دستِ خدایی بدون شک... زهرا تو عشق اهلِ سمایی، چه شد که اینجایی؟! چرا چو اهلِ زمین سر به خاک می‌سایی؟ فروغ چشمِ پدر .. ای کمال زیبایی چقدر پیشِ علی با وقار می‌آیی جوان شده به نگاهت دوباره عالم پیر به ذره ذره‌ی هستی رسیده خیر کثیر دلیل خلقت عالم .... اصول ایمانی محبت تو شده ... ضامن مسلمانی بروج و طارقی و انشراح و فرقانی تو شرحِ منزلتِ آیه‌های قرآنی نشان به آیه‌ی کوثر، به هل اتی و دخان که آیه آیه‌ی مدحت شکفته در قرآن منم همان که تورا نور ماسوی داند همان که نام تو را دافع البلا داند مریض عشق، فقط عشق را شفا داند تو کیستی و که بودی فقط خدا داند "بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد" مگر دعای تو تأثیر تازه بگذارد کسی زِ نسل شما انقلاب خواهد کرد تمام عالمیان را مجاب خواهد کرد دعای ما همه را مستجاب خواهد کرد ستون کاخِ ستم را خراب خواهد کرد‌ "ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد" تمامِ دار و ندارت نصیبِ نرجس شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد اذن ورود از حق بگیر، این خانه در دارد سرمای بیداد خزان، باغ مرا پژمرد امسال تقویمم بهاری مختصر دارد رحمی به حال شاخه‌ی پرپر نخواهد کرد شهری که در دستانِ گلچینش تبر دارد ای ارغوانی یاسمن! از من مپوشان رو چون باغبان از زخم بدخیمت خبر دارد یاسین مخوان در گوش شهر‌ غافلان زیرا قلبی سیاه و چشم کور و گوش کر دارد آری گلم تنها فقط داغ تو کافی بود تا که توان از جان من یکباره بردارد رخصت اگر می‌دادی آتش می‌زد آن‌ها را چون ذوالفقارم بغض‌های شعله‌ور دارد باران حریف چشم‌های مجتبایت نیست دریای ماتم در دل چشمان تر دارد انجام کار خانه را بسپار بر فضه کوچکترین کاری برای تو ضرر دارد عَجّل وَفاتی را نخوان جان علی دیگر وقتی که میدانی دعاهایت اثر دارد از اول شب، درد تصویر در و آتش در خاطر تو رفت و آمد تا سحر دارد با چشم خود دیدم سه ماهِ پشت هم جسمت حالی شبيه یک مریض محتضر دارد تنهاتر از اینم نکن با رفتنت بانو حیدر به غیر از تو کسی راهم مگر دارد؟ روح الامین بدو ورودش پشت در می‌گفت: اذن ورود از حق بگیر این خانه در دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e