eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
309 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بنويسيم از مسير بهشت بايد از اين سعود پاک نوشت بايد از عزتي فرا تر گفت نه عمو ، ياور پيمبر گفت @hosenih تا که آن پير سر بلند آمد نفس هر که بود بند آمد آمده عبد عشق خود باشد مرد رزم آور احد باشد سمت او تا که هر که مي آيد لرزه اي حول مکه مي آيد جهل اعراب را به رزم آورد قلم اين جلوه را به نظم آورد گر که الگوي هر نبرد شده او جوانيست پيرمرد شده خون کفر از شجاعتش جاري دين حق در ابهتش جاري شرح صدرش به قدر اسلام و شير مردان صدر اسلام و قدر ظرفش اگر چه ظرفي نيست چشمه اي از علي ست حرفي نيست سجده ي عشق او قبول شده بازوي لشکر رسول شده دين کجا کار با نفر دارد ؟!! چه کسي اين وسط جگر دارد !؟ مرد وقتي که نيتش زيباست در ره حق حميتش زيباست کشته ي غمزه ي رسول الله حضرت حمزه ي رسول الله عشق اينگونه جلوه گر مي شد حمزه اينگونه خون جگر مي شد رقص خون در مقابل دلبر پيش چشمان اشک پيغمبر @hosenih خون به مردان رند مي آيد... و صد افسوس هند مي آيد بدني پاره پاره واويلا دل بي راه چاره واويلا کار اين دل چه چيز جز آه ست واي من چون صفيه در راه است از خجالت زمين خجل شده بود خاک از خون حمزه گل شده بود خواهرش مي رسيد وا مي ماند بايد اين نعش پاره را پوشاند احمد آرام عباش را وا کرد خار و خاشاک را مهيا کرد قصه با اين رويه مي گذرد غصه هاي صفيه مي گذرد قاتلش آن طرف عرق مي خورد برگ تاريخ دين ورق مي خورد صحبت از يک عموي ديگر شد غم و اندوه شيعه از سر شد روضه هايي که مو به مو گفتند کودکاني عمو عمو گفتند شده اوضاع خيمه ها در هم دشت و يک مشت مرد نا محرم تا عمو رفت هي کتک خوردند بي هوا گوشواره را بردند کاش اينجا هم اي نبي بودي فکر اندوه زينبي بودي !! @hosenih چه عذابي کشيد اين خواهر تا به نيزه رسيد اين خواهر پيش چشمان خواهري مضطر رفته بر روي ني ز پهلو سر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای آن که نور عشق و شرف در جبین توست روشن سرای دل زچراغ یقین توست تو حمزه ای و آینه ی جان مصطفی عشق و امید در همه جا همنشین توست @hosenih در یاری رسول خدا، جان دشمنان آتش گرفته از نفس آتشین توست مهر رسول نور تو را برده سوی نور این رشتۀ سعادت و حبل المتین توست بر روی مرگ خنده زدی در شب وداع تا گفت مصطفی که شب آخرین توست ای سرو سربلند و سرافراز باغ دین از چه به خاک غم ،سر شور آفرین توست ازآن زمان که ریخته خونت به روی خاک صحرای لاله زار احد شرمگین توست ای مصحف عظیم رشادت ، شهادتت حسن ختام و مطلع فصل نوین توست @hosenih از اشک فاطمه زدل خاک گل دمید آن جا که زیر خاک تن نازنین توست آمد احد«وفایی» وگفتا که این حریم تصویری از شجاعت و عزم متین توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دنیا مثال حمزه علمدار دیده؟ نه پیغمبری شبیه تو غمخواردیده؟ نه کوه احد زخویش قویتر ندیده بود مانند تو امیرِ قلندر ندیده بود @hosenih وقتی که تو مدافع آزادگی شدی روحِ شکوهِ مردی و مردانگی شدی پس راستی برای پیمبر سپر شدی روزی که ای به شیعه جگر! بی جگر شدی مُثلِه شدن نصیب کسی میشود که او سرتا به پا مطیعِ رسول است مو به مو تو عاشق تمام عیار پیمبری بی وقفه تحت پوشش فرمان حیدری یک ذره هم ارادتِ اعدا نداشتی بالاتر از اراده ی مولا نداشتی آری تو عبد صالح درگاه ایزدی تنها به نام فاطمه شمشیر می زدی در صحنه ی نبرد ، علیِّ مجسمی شیرخدا و شیر رسول مکرّمی از بس که پاره پاره شد از تیغ تو ستم شد پاره پاره پیکرت ای صاحبِ علم ای آنکه طعم نیزه و خنجر کشیده ای آیا تنِ امام به گودال دیده ای حمزه! امامِ بی کفن آیا شنیده ای یا طعم نیزه را به دهانت چشیده ای آیا شده عدوی تو رَزّازی اَت کنند یا چون سری بهانۀ یک بازی اَت کنند آیا شده به نیزه شوی قاریِ سپاه یاکه کنی ز نیزه عَلَم داریِ سپاه @hosenih آیا شده عمود به فرقت فرو رود یا جای آب ، دشنه به حلقت فرو رود حمزه! هنوز قوم جگرخوار، جانی‌اند اما قسم به خون تو این قوم، فانی‌اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی کسی در معرکه یار پیمبر شد خویشِ پیمبر ، بینِ اغیارِ پیمبر شد وقتی کسی در قعرِ چاهِ جهلِ یک امّت برخاست و چشمانِ بیدارِ پیمبر شد @hosenih وقتی کسی دورِ بلا چرخید و بعد از آن حلقه به گوشِ حلقه ی دارِ پیمبر شد باید که جبرائیل در مدحش سخن گوید باید چنین محبوب و دلدار پیمبر شد حیدر نبود امّا به دستش ذوالفقار آورد شمشیر برّان ، وقت پیکار پیمبر شد تکبیرگویان ، ناگهان بدر و اُحد دیدند با حیدر کرّار ، کرّار پیمبر شد @hosenih اصلاً نمی چسبد که شعری بی علی باشد مردی که تا محشر، علمدار پیمبر شد عمار، راه حمزه را پیمود... این یعنی حمزه، جوابِ أینَ عمّارِ پیمبر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست @hosenih ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست یادم آمد از علمدار رشید کربلا از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست @hosenih گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بنويسيم از مسير بهشت بايد از اين سعود پاک نوشت بايد از عزتي فرا تر گفت نه عمو ، ياور پيمبر گفت @hosenih تا که آن پير سر بلند آمد نفس هر که بود بند آمد آمده عبد عشق خود باشد مرد رزم آور احد باشد سمت او تا که هر که مي آيد لرزه اي حول مکه مي آيد جهل اعراب را به رزم آورد قلم اين جلوه را به نظم آورد گر که الگوي هر نبرد شده او جوانيست پيرمرد شده خون کفر از شجاعتش جاري دين حق در ابهتش جاري شرح صدرش به قدر اسلام و شير مردان صدر اسلام و قدر ظرفش اگر چه ظرفي نيست چشمه اي از علي ست حرفي نيست سجده ي عشق او قبول شده بازوي لشکر رسول شده دين کجا کار با نفر دارد ؟!! چه کسي اين وسط جگر دارد !؟ مرد وقتي که نيتش زيباست در ره حق حميتش زيباست کشته ي غمزه ي رسول الله حضرت حمزه ي رسول الله عشق اينگونه جلوه گر مي شد حمزه اينگونه خون جگر مي شد رقص خون در مقابل دلبر پيش چشمان اشک پيغمبر @hosenih خون به مردان رند مي آيد... و صد افسوس هند مي آيد بدني پاره پاره واويلا دل بي راه چاره واويلا کار اين دل چه چيز جز آه ست واي من چون صفيه در راه است از خجالت زمين خجل شده بود خاک از خون حمزه گل شده بود خواهرش مي رسيد وا مي ماند بايد اين نعش پاره را پوشاند احمد آرام عباش را وا کرد خار و خاشاک را مهيا کرد قصه با اين رويه مي گذرد غصه هاي صفيه مي گذرد قاتلش آن طرف عرق مي خورد برگ تاريخ دين ورق مي خورد صحبت از يک عموي ديگر شد غم و اندوه شيعه از سر شد روضه هايي که مو به مو گفتند کودکاني عمو عمو گفتند شده اوضاع خيمه ها در هم دشت و يک مشت مرد نا محرم تا عمو رفت هي کتک خوردند بي هوا گوشواره را بردند کاش اينجا هم اي نبي بودي فکر اندوه زينبي بودي !! @hosenih چه عذابي کشيد اين خواهر تا به نيزه رسيد اين خواهر پيش چشمان خواهري مضطر رفته بر روي ني ز پهلو سر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای آن که نور عشق و شرف در جبین توست روشن سرای دل زچراغ یقین توست تو حمزه ای و آینه ی جان مصطفی عشق و امید در همه جا همنشین توست @hosenih در یاری رسول خدا، جان دشمنان آتش گرفته از نفس آتشین توست مهر رسول نور تو را برده سوی نور این رشتۀ سعادت و حبل المتین توست بر روی مرگ خنده زدی در شب وداع تا گفت مصطفی که شب آخرین توست ای سرو سربلند و سرافراز باغ دین از چه به خاک غم ،سر شور آفرین توست ازآن زمان که ریخته خونت به روی خاک صحرای لاله زار احد شرمگین توست ای مصحف عظیم رشادت ، شهادتت حسن ختام و مطلع فصل نوین توست @hosenih از اشک فاطمه زدل خاک گل دمید آن جا که زیر خاک تن نازنین توست آمد احد«وفایی» وگفتا که این حریم تصویری از شجاعت و عزم متین توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی کسی در معرکه یار پیمبر شد خویشِ پیمبر ، بینِ اغیارِ پیمبر شد وقتی کسی در قعرِ چاهِ جهلِ یک امّت برخاست و چشمانِ بیدارِ پیمبر شد @hosenih وقتی کسی دورِ بلا چرخید و بعد از آن حلقه به گوشِ حلقه ی دارِ پیمبر شد باید که جبرائیل در مدحش سخن گوید باید چنین محبوب و دلدار پیمبر شد حیدر نبود امّا به دستش ذوالفقار آورد شمشیر برّان ، وقت پیکار پیمبر شد تکبیرگویان ، ناگهان بدر و اُحد دیدند با حیدر کرّار ، کرّار پیمبر شد @hosenih اصلاً نمی چسبد که شعری بی علی باشد مردی که تا محشر، علمدار پیمبر شد عمار، راه حمزه را پیمود... این یعنی حمزه، جوابِ أینَ عمّارِ پیمبر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست @hosenih ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست یادم آمد از علمدار رشید کربلا از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست @hosenih گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih