هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#مرگ_بر_اسرائیل #انتقام
#شهید_محمدرضا_زاهدی
#تندروی_ممنوع🚫
هر چند که اندوه فراوان داریم
یکسینه پُر از داغ شهیدان داریم
بی اذن تو هرگز نخروشیم که ما
عمریست به تدبیر تو ایمان داریم
✍ #عاطفه_خرّمی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
کشاندهای دل یک شهر را به همراهت
سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت
عبای سادهی تو سایهسار مردم بود
برو که سایهی آل عبا به همراهت
چه کردهای مگر ای مرد با دل این قوم؟
که هست اینهمه دست دعا به همراهت
به روی شانهی تو بار درد امت بود
بگو که میبریاش تا کجا به همراهت؟!
کبوتر حرمی! رو به آسمان رفتی
دعای حضرت موسی الرضا به همراهت
دلم گرفته از این روزگار رنجآلود
ببر به شهر شهیدان مرا به همراهت
✍ #عاطفه_خرّمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
به دریا میزنم دل را به دریای پریشانها
چه امواجی به راه افتاده در قلب بیابانها
به هر سنگی در این جاده دخیل عشق باید بست
که شاهد بودهاند آنها در این صحرا چه جریانها
صدایی میشود تکرار و من مدهوش آن لحنم
صدایی خوشتر از آواز بلبل در گلستانها
"هلا بیکم،هلا بیکم..." عجب آوای شیرینی!
مهیا میشود چای عراقی ،آی مهمانها!
کسی آغوش وا کرده، کسی آنسوی این صحرا
بیایید ای کلیمیها، مسیحیها، مسلمانها!
کجا دیده جهان زیباتر از اعجاز مشّایه!
کجا دیده کویری تازهتر از باغ و بستانها!
چه خوشبختم که میافتم در این جریان طوفانی
منم حالا نمی از موج دریای پریشانها...
✍ #عاطفه_خرمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
آسمان از فرط گریه بر زمین افتاده است
در جهان یک اتفاق سهمگین افتاده است
نیست دیگر صاف و روشن آسمان روزگار
چون که بر پیشانی خورشید، چین افتاده است
بعد از او زیباییِ دنیا دروغی بیش نیست
آه! از انگشتر عالم نگین افتاده است
آخرین وحی آمده، باقی نمانده فرصتی...
آتشی در سینهی روح الامین افتاده است
گریه کرده ماجراهای پس از امروز را
تا نگاهش بر امیرالمؤمنین افتاده است
✍ #عاطفه_خرّمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
گریههایش بر سر دنیایتان آوار شد
آن طبیب مهربان، آخر خودش بیمار شد
آفتابی بود و محروم از تماشایش شدید
در شب روشنگریها نور او انکار شد
گرچه اشباه الرجال آتش به جان او زدند
تا ابد شرمنده از آن ماجرا، مسمار شد
بی زره، بی تیغ، بی خنجر به میدان آمده
خاکریز جبههاش بین در و دیوار شد
گرچه مردان غیور شهرتان خوابیدهاند
کودکی قبل از تولد، عازم پیکار شد
این که میسوزد میان شعلهها "عشق علی" است
گرچه عشق آسان نمود اول، ولی دشوار شد
✍ #عاطفه_خرّمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e