eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش نافه‌ی چادر گلدار تو با مشک ترش @hosenih جاده خوشبو شده انگار که بیرون زده است عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش! قدمت پشت قدم‌های برادر جاری کوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش!! در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد اشک چشمان تو با آن قلم شعله‌ورش گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید کرد آیینه در آیینه پرآوازه‌ترش! پر از آواز کبوتر شده این شهر انگار که خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش! @hosenih بی‌گمان دور ضریح تو نمی‌گردانند هرکه چون دانه‌ی اسپند نسوزد جگرش! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تاب و تب ممکنات را فهمیدم غم های دل فرات را فهمیدم @hosenih تا پای سه شعبه بر گلویت لغزید معنای پل صراط را فهمیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش نافه‌ی چادر گلدار تو با مشک ترش @hosenih جاده خوشبو شده انگار که بیرون زده است عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش! قدمت پشت قدم‌های برادر جاری کوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش!! در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد اشک چشمان تو با آن قلم شعله‌ورش گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید کرد آیینه در آیینه پرآوازه‌ترش! پر از آواز کبوتر شده این شهر انگار که خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش! @hosenih بی‌گمان دور ضریح تو نمی‌گردانند هرکه چون دانه‌ی اسپند نسوزد جگرش! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تاب و تب ممکنات را فهمیدم غم های دل فرات را فهمیدم @hosenih تا پای سه شعبه بر گلویت لغزید معنای پل صراط را فهمیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چقدر در شریانش بهار در جریان است گلی که عطر گلابش، غبار چشم خزان است هنوز هشت بهار از شکفتنش نگذشته جوانه ای که به دوشش، عبای خوشه نشان است @hosenih همین پرنده ی کوچک که بال های ظریفش پناهگاه تمام پرندگان جهان است اگرچه کوچکی اما ،حدیث گوشه ی لبهات برای اهل بلاغت شروع درس بیان است چه نسبتی است میان گل و لبان دعایت کدام غنچه ی قمصر، چنین گلاب چکان است؟ @hosenih زلال جود خودت را ببار ، ابر سخاوت که چشمهای درختان به چشمه های روان است جواد نام قشنگی برای توست که عطرت هزار فصل گذشت و هنوز در ضربان است! میان صحن خراسان و کاظمین تو انگار دل شکسته ی زهرا همیشه نامه رسان است @hosenih خزان اگر چه بریزد دوباره زهر خودش را همیشه از لب گلها ، گلاب در فوران است! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دستهاي تو قصد رويش از زمين دارند شاخه هاي فروردين گل در آستين دارند! خوشه خوشه انگورند لحظه های چشمانت خوشه هاي شيرينش، شعله اي متين دارند! @hosenih نيمه هاي شب حتما مثل ماه مي آيي عطرردپايت را كوچه ها يقين دارند!! لقمه در دهان برده هر تنور خاموشي سفره هاي دستانت بركتي چنين دارند از نگاه تو خورشيد مي وزد كه نخلستان دانه هاي خرمايش شهدي آتشين دارند مُهر روي پيشاني ات سر به سجده مي سايد دانه هاي تسبيحت بر لب آفرين دارند! @hosenih سخت تاب مي آري اين زمين كوچك را يا كريم ها طبعي آسمان نشين دارند آخرين عقيقت را كي به دست مي آرند؟؟ گوشواره هايي كه يازده نگين دارند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
ما را نترسانید از طوفان ما گردبادِ آسمان گَردیم در برف‌ریز ظلمت و بیداد زخم تبر خوردیم و گل کردیم @hosenih از هشت فصل داغ می‌آییم از سال‌های آب و آیینه از فصل‌های لاله‌باران‌ها از روزهای بغض در سینه از پیلهٔ تحریم‌ها رستیم در پیله‌ها پروانه‌تر گشتیم ما در مصاف صخره‌های سخت چون موج‌ها کوبنده برگشتیم داغ شهیدان زمان هرگز در سینه‌ها پرپر نمی‌ماند از کاخ ظلمت‌خیز استکبار جز مشت خاکستر نمی‌ماند @hosenih با خون خود هر لاله زد فریاد تا پای جان بر عهد و پیمانیم یعنی که صلح با خزان هرگز ما خار چشمان زمستانیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عطر تو به گل‌های جهان داد تکانی هر گل غزلی گفت برایت به زبانی چشمان تو با نامۀ وحی آمده بودند چه دعوت زیبا و چه پیغامبرانی می‌خواست خدا بر دل عالم بنشینی باران شوی و گَرد جهان را بنشانی گفتند رسولان تو همان صبح امینی خطاطی صبری که چنین خطّ امانی.. آواز رهایی‌ست در این سمت حضورت این شور حجازی‌ست، چه زیبا ضربانی! شد شانه به شانه صف یاران جماعت دارد چه قنوتی، چه قیامی، چه اذانی یک ریشه در این خاک دویده‌ست چه فرقی‌ست در غیرت سلمان و اویسان یمانی.. برخیز محمد! تو بخوان سورۀ زلزال تا پاک شود کعبه در این خانه‌تکانی باید سی و یک آیۀ «انسان» برسد باز در سورۀ نام تو به یک صلح جهانی! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e