eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
جوهر نه! جواز رد شدن از نیل است انگشت نه! خار چشم اسرائیل است از قدرت انتخاب ما می‌ترسند هر برگه‌ی رأی، موشک سجیل است@hosenih@dobeity_robaey
"ابر" می‌خواست زائرت باشد آب شد قطره قطره باران شد "نور" می‌خواست خادمت باشد چلچراغ میان ایوان شد زندگی زیر پای زائرها آروزی قدیمی کوه است و چه خوشبخت بود سنگی که آمد و مرمر شبستان شد حرمت جانْ پناه زائرهاست شب شعر تمام شاعرهاست تا به دعبل دو بیت بخشیدی شاعران رزقشان فراوان شد علم، طفلی‌ست پای مکتب تو که سخن‌ها شنیده از لب تو سخنت واژه واژه حرف به حرف مکتب درس‌های ریّان شد سر تعظیم را فرود آورد مرد مغرورِ صابئی مذهب صبح وقتی رسید کافر بود عصر با دیدنت مسلمان شد ماه در دست، راه افتادی تو به ما راه را نشان دادی نقشه را غرق نور کردی و بعد خاک پای تو نامش ایران شد کشورم صحن انقلاب شماست چون اباصلت در رکاب شماست نقشه لبریز آفتاب شماست همه‌ی شهرها خراسان شد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید شبیه کوه، محکم بود آن مرد که حتی مرگ را از پا در آورد نمی‌آمد به او بی‌دردْ مردن که عمری با شهادت زندگی کرد @dobeity_robaey
نور بودی، چشم در چشمان ظلمت ایستادی کوه بودی، گاهِ طوفان، با صلابت ایستادی بر دلت داغ هزاران کوه دیگر بود اما مثل یک آتشفشان پرحرارت ایستادی مرد میدان! زخم‌هایت می‌دهد این را گواهی بی‌نهایت تیر آمد، بی‌نهایت ایستادی رفتی آن‌سوی زمان، آینده را بیدار کردی با تنی مجروح وقتی چند ساعت ایستادی آه ای زیتون خان یونس! بخوان سرسبزی‌ات را سبز ماندی، سبز رفتی، سبزقامت ایستادی شاخه‌هایت در میان خارها پیچید و گل داد کوری چشم اسارت، باطراوت ایستادی نام تو یحیی‌ست، یحیی‌ها نمی‌میرند هرگز مرگ تسلیم تو شد، تا روی پایت ایستادی از تو ای اسطوره‌ی با ما معاصر! می‌نویسم می‌نویسم در فراسوی شهامت ایستادی ای حماسی‌تر از اوج داستان‌های حماسی ای که تا پایان سرخ این روایت ایستادی کیستی ای در حصار مرگ، نامیرا و زنده؟ کیستی ای آنکه هنگام شهادت ایستادی...؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای بچه‌ها نان پخته‌ام حالا به جای تو و خرما چیده‌ام از نخل‌های در عزای تو تو اینجا نیستی اما نگاهت هست، آهت هست صدای کیست در این خانه می‌پیچد؟ صدای تو هنوز انگار اینجایی و داری شعر می‌خوانی که می‌خوابند شب‌ها کودکان با لای لای تو تمام شهر را آباد کردی با دعاهایت و حالا شهر دیگر نیست محتاج دعای تو... نمی‌خواهند باران میهمان شهرشان باشد کسی اینجا نمی‌خواهد مرا، غیر از خدای تو سلامم را جوابی نیست، سرها در گریبان است غریب افتاده در دنیای مردم، آشنای تو تو رفتی، آن همه لبخند را هم با خودت بردی که هر شب اشک می‌ریزم به یاد خنده‌های تو بیا از من طلب کن بار دیگر آن اناری را که دنبالش تمام شهر را گشتم برای تو چگونه مجلس ختم تو را برپا کنم زهرا؟! تو پایانی نداری، ای شهادت ابتدای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه دست‌های قنوتی، رسیده‌اند به ماه دعا بخوان که جهان با تو می‌شود همراه تویی نماز، تویی لحظه‌های راز و نیاز که هرکجا بروی می‌شود عبادتگاه تو راز خلقت سجاده‌های مهر به لب تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه جماعتی به نماز تو اقتدا کردند نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت چه آتشی‌ست در این گریه‌های گاه به گاه... علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله دعا سلاح تو و واژه‌ها سپاه توأند امام عشق نمانده‌ست بی‌سلاح و سپاه قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه بگیر دست مرا و به آسمان برسان که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهره‌ها به دست‌های دعای تو می‌بریم پناه دعا بخوان که دعای تو مستجاب‌ شود در انتظار نشسته، جهانِ چشم به راه... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
﷽ 💌نامه امام زمان به شیخ مفید: اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ همانا ما از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده و فراموشتان نمی‌کنیم. ~~~~~~~~~~~~ از اشک‌ها، از خنده‌ها، از ما خبر داری هر لحظه از اندوه آدم‌ها خبر داری از کاسه‌های خالی، از باران نخلستان از تشنگی، از قحطی خرما خبر داری شهری گرسنه در کنار کوهی از الماس از دزد معدن‌های اِفریقا خبر داری شاید نماز صبح‌گاهی در فلسطینی از رازهای سوره‌ی اسرا خبر داری دیوارهایش را نوازش می‌کند دستت از غصه‌های مسجدالاقصی خبر داری از مرگ گندم‌زار زیر چکمه‌ی دشمن از جنگ، از سوغات امریکا خبر داری تنها نه از ما شیعه‌ها، از آه آن هندو وقتی توسل کرد بر بودا خبر داری شاید تو را نشناسد اما درد دل کرده شاید نمی‌بیند تو را، اما خبر داری یکشنبه‌ها ناقوس با شوق تو می‌خواند از معبدی متروکه و تنها خبر داری هر صبح گنجشکان شکایت می‌کنند از ما از شِکوه‌ی گنجشک‌ها حتی خبر داری تنها دلیل دلخوشی‌های منی وقتی می‌دانم از حالم همین حالا خبر داری شمشیر صیقل می‌دهی در خیمه‌ات یعنی آری خبر داری تو، از فردا خبر داری از شوق تو، شعرم ردیفی تازه می‌خواهد آن صبح زیبا ذوالفقارت را که برداری... ✍ 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید شبیه کوه، محکم بود آن مرد که حتی مرگ را از پا در آورد نمی‌آمد به او بی‌دردْ مردن که عمری با شهادت زندگی کرد @hosseinieh_net