eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
278 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است هواي شعر براي بقيع دلگير است نفس كشيدن بين غبارها سخت است سرودن از حرم بي مزارها سخت است چگونه شعر بگويد دلي كه مي‌گيرد الا بقيع! چرا شاعرت نمي‌ميرد قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است در آستان رضا آشيانه داشته است چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش به راحتي بنشيند ميان ايوانش ولي بقيع، بهشتي‌ست با چهار مزار بقيع مژده‌ی سالي‌ست با چهار بهار چهار مظهر غربت، چهار تن مظلوم چهار قبر غريب از چهارده معصوم فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام به يك سلام شوي زائر چهار امام ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز سلام از عمقِ دلِ ديده‌اي كه پُر ابر است به مادري كه بدون حرم، نه بي قبر است اگر سلام تو آتش به سينه‌ات افروخت از آن دري‌ست كه روزي ميان آتش سوخت مرا ببخش! نمي‌خواهم آتشت بزنم چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم ز هرُم شعله‌ي در، ياس را كه پژمردند در آن هجوم، علي را به ريسمان بردند ميان تلخي آن صحنه‌ي غبارآلود شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود از آن غروب غم‌انگير چند سال گذشت كه باز خاطره‌ي كوچه از خيال گذشت مدينه همدم اندوه دودمان علي‌ست و باز شاهد مردي ز خاندان علي‌ست... ...كه باز آمده آتش در آستانه‌ي او هزار شكر كه محسن نداشت خانه‌ي او :: رسيده‌اند كه از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند تصورش چقدر سخت مي‌شود اي واي بزرگ طايفه در كوچه مي‌دود اي واي ميان سينه‌ي او روضه‌ي مدينه به‌پاست طنين روضه‌اش از «واي مادرش» پيداست عزيز فاطمه را بي اراده مي‌بردند همه سواره و او را پياده مي‌بردند دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود به ني مقابل چشمش سَر بُريده نبود اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزهای تار! ای شب‌های دور از ماه ای بیقراری‌های دائم با دلم همراه ای بغض‌هایی که می‌آیید از سفر ناگاه باری اگر شوق سفر دارید بسم الله ای بغض‌های بیقرار روز و شب‌هایم من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم   هرچند گریانم تبسم می‌کنم امشب بی‌تاب، رو بر جانب قم می‌کنم امشب در کوچه‌هایش خویش را گم می‌کنم امشب انگار با زهرا تکلم می‌کنم امشب در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست با قم، نمایی دیگر از آن آشنا پیداست ای آشنای بیقراری‌های این مردم با تو رسیده تا مدینه پای این مردم رنگ حقیقت یافته رؤیای این مردم یا فاطمه! یا حضرت زهرای این مردم ای حامی امروز من، فردا مرا دریاب یا فاطمه! در حشر، چون دنیا مرا دریاب اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را بشنو صدای خنده‌ی موسی بن جعفر را دریاب شور اشک‌های شوق مادر را حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را معصومه خانم چشم تا وا می‌کند امشب دیده به رخسار رضا وا می‌کند امشب آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد از عطر یاس فاطمه دنیا معطر شد شأن نزولش آیه‌های سبز کوثر شد آن‌روز در تقویمِ شیعه روز دختر شد بانوی عالم! حفظ کن دنیا و دینم را دریاب خانم! دختران سرزمینم را در خاک مرده بذرهای علم می‌کاری فیض حضورت در تمام حوزه‌ها جاری در سایه‌ات دفنند عالِم‌های بسیاری گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری شاگردهای مکتبت استاد افلاکند صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند آه ای کریمه! ای ملیکه! عمه‌ی سادات! با کوله‌باری آمدم لبریز از حاجات برگشتن از پیش تو با دست تهی هیهات پس باز قسمت کن که مثلِ اغلبِ اوقات تا که به زودی زائر صحن رضا باشم آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 به‌مناسبت بانوی عالم! حفظ کن دنیا و دینم را دریاب خانم! دخترانِ سرزمینم را@dobeity_robaey
بگیر تُو دستت سر و سامونم و رها نکن حال پریشونم و فدات بشم فقط یه بار نگام کن منم وسط می‌ذارم این جونم و من نمیخوام وصله‌ی ناجور بشم با کارام از تو انقَدَر دور بشم اگه قراره که روت و نبینم بهتره از همین الان کور بشم نذار که تا ابد خجل بمونم با پای لنگم تویِ گِل بمونم بذار سرم رو زیر پات بذارم نذار که آرزو به دل بمونم برام همینکه روضه‌خونم بسه همینکه گریه‌کن بمونم بسه همینکه یک بار تا میگم "حسین جان" مادرت از عرش بگه "جونم" بسه میگن که هر هفته ها روضه به پا می‌کنه تو کربلا تو قتلگاه میگه: غریب مادر بمیره مادر که سرت شد جدا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک سلام از ما، جواب از سمت مرقد با شما فطرس نامه‌بر تهران به مشهد با شما باز هم میل زیارت کرده‌ایم از راه دور نیت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما ما کبوترهای بی بالیم اما آمدیم لذت پرواز در اطراف گنبد با شما نمره‌ی ما صفر شد از بیست اما در عوض زندگی ما همه از صفر تا صد با شما خطّه‌ی ما تشنه‌ی آب حیات و نور بود خشکسال خاکمان اما سر آمد با شما این دیار، این سرزمین، این زادگاه، این مرز و بوم برکتش از توست «یا من یکشفُ کلَّ الهُموم» سرپناه نا امیدان، مأمن مأیوس‌ها ایستگاه آخرِ ای کاش‌ها، افسوس‌ها گرم در رؤیای صحن و گنبد و گلدسته‌هاست زائر دلخسته و بی خواب از کابوس‌ها نور گیرد ماه، تا شب‌های جمعه در حرم می‌طراود نغمه‌ی یا نور و یا قدوس‌ها می‌رسند از راه زائرها، ملائک گردشان فرش زیر پایشان هم شَهپَر طاووس‌ها در ازای قطره‌هایی اشک با خود می‌برند از اجابت، از کرم، از لطف... اقیانوس‌ها هر که صید توست دیگر در قفس محبوس نیست در گِلِ ایرانیان خاکی بغیر از طوس نیست من اگر از دست خود آزاد باشم بهتر است طائر پر بسته‌ی صیاد باشم بهتر است زاده‌ی هر جای این دنیا که باشم خوب نیست از اهالی رضا آباد باشم بهتر است هرکه کنج دنج خود را در حرم دارد ولی من اگر در صحن گوهرشاد باشم بهتر است راستی با خود مریضی لاعلاج آورده‌ام پس کنار پنجره فولاد باشم بهتر است عقده‌ی کورم به لبخند ملیحت باز شد دست‌های بسته‌ام پای ضریحت باز شد عاقبت یا ساکن خاک خراسان می‌شوم یا شهید جاده‌ی مشهد به تهران می‌شوم زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است یا کبوتر، یا که آهو، یا که انسان می‌شوم در زیارت‌ها سرم پایین‌تر از قبل است و من پشت ابر گریه‌ها از شرم پنهان می‌شوم بازدید هرکه هربار آمده پس می‌دهی و من از کم آمدن‌هایم پشیمان می‌شوم خواب دیدم در حریمت شعرخوانی می‌کنم روزی آخر شاعر دربار سلطان می‌شوم پاسخ این خواهشم در بند امضای شماست الغرض یک حرف دارم باتو آن هم کربلاست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای نسل تو فاطمی، تبارت علوی این شرط وفا نبود، بی ما بروی مهمان رضا شدی! مبارک باشد ای خادم آستان قدس رضوی!@hosseinieh_net
دوباره پای من و آستان حضرت تو سر ارادت و خاک سرای جنت تو وباز سفره لطف تو و عنایت تو کویر دست من و بارش کرامت تو امـــــــــام مشـــــــرقی عالم وجود رضا سحاب رحمت حق، آسمان جود رضا دوباره مثل همیشه رساندی‌ام آقا میان این همه دلداده خواندی‌ام آقا خودم نیامده‌ام تو کشاندی‌ام آقا سلام داده نداده تکاندی‌ام آقا شکستم و به نگاه تو سلسبیل شدم و پشت پنجره فولادتان دخیل شدم میان صحن تو برگ برات می‌دادند مداد عفو گنه را دوات می‌دادند به زائران شکسته ثبات می‌دادند شراب کوثر و آب حیات می‌دادند من آمدم که مریض مرا شفا بدهی من آمدم که به من اذن کربلا بدهی همینکه می‌رسم، از چشم‌های بارانی هزار حاجت ناگفته را تو می‌خوانی در انتظار تو هستم، خودت که می‌دانی درست مثل همان پیرمرد سلمانی نشسته‌ام به تمنای چشم‌هایت من بیا که سربگذارم به زیر پایت من :: نوشته‌اند ولی در زمان پر زدنت اسیر قتلگه خاک حجره شد بدنت شرار لاله روان شد ز گوشه‌ی دهنت غریب ماندی و خون شد تمام پیرهنت ز سوز زهر اگرچه به خویش پیچیدی ولی زمان غـــــروبت جواد را دیدی اگرچه جز پسرت کس نبود در بر تو ولی ندید تنت را به خاک خواهر تو به زیر سم ستوران نرفت پیکر تو اسیر پنجه‌ی سرنیزه‌ها نشد سر تو حسین گفتم و قلبت شکست آقا جان! به دل غبار مُحرم نشست آقا جان! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه کسی این همه احسان به گدایان دارد که جگرگوشهٔ سلطان خراسان دارد هر چه حرف است بگویید که گوش شنواست هر چه درد است بیارید که درمان دارد به گدایی درش اهل کرم می‌آیند خانه‌اش سائل از این دست فراوان دارد چه پدر را به پسر؛ یا چه پسر را به پدر این دو سوگند، فیوضات دوچندان دارد ای ولیعهد! مرا هم ز عنایت بپذیر رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد مطمئناً به کرمخانهٔ تو رو نزده‌ست هر که در خانهٔ خود سفرهٔ بی‌نان دارد هر زمانی که خدایی خدا پایان یافت یا جواد بن رضا جود تو پایان دارد حتم دارم که جزایش گل لبخند رضاست هر که در ماتم تو دیدهٔ گریان دارد بی‌سبب ارث نبردی ز غریبی حسن چاره‌ای نیست غم فاطمه تاوان دارد دست و پا می‌زنی و همسر تو دست افشان اشک می‌ریزی و او هم لب خندان دارد علت هلهله زهراست که می‌دانستند دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای حجره‌ات غریب‌ترین جای این جهان در قتلگاهت... آه... کسی نیست روضه خوان، جز مادری جوان که ز جان آه می‌کشد هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان بغداد شد مدینه و مردی که باز هم در خانه‌اش ز کینۀ همخانه داد جان جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی آن پست‌تر از این و تو مظلوم‌تر از آن آن‌قدر بی کسی که به دستور همسرت مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان، با سوز ناله‌های تو بر طبل می‌زنند تا نشنوند داد دلت را در آن میان آن‌قدر بی کسی که تنت را کشان کشان دادند روی بام به دستان آسمان اما برای اینکه نسوزد تنت ببین از مشهد آمدند تمام کبوتران آه از تنی که زیر شررهای آفتاب پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان بر لب است، از غم جانان دعا كنيد شايد به سر رسد شب هجران، دعا كنيد با چشمه‌های خالی و خشكيده‌ی نگاه در حسرت رسيدن باران دعا كنيد روزی هزار بار دعای فرج كم است در آرزوی يار، فراوان دعا كنيد :: يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويده ما بی كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد ما آمديم اذن محرم به ما دهيد آقا براي ماه عزامان دعا كنيد ما گريه می‌كنيم كه يک روز جان دهيم، از داغ خشکی لب عطشان؛ دعا كنيد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شده‌ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سر در مشق‌های سیات یا علی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه‌ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده‌اید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می‌دهمت به شوق لقات یا علی النقی نَبُود به بودن تو غمم، به‌خدا که حر جهنمم که گرفته‌ام به ولات برگ برات یا علی النقی بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم تو را سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e