eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
339 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای وای من که دلبرم از دست می رود این دلخوشی آخرم از دست می رود @hosenih پیراهنش عجیب بوی سیب می دهد این یادگار مادرم از دست می رود امشب میان خیمه سرم روی پای اوست فردا ولی برابرم از دست می رود زیر گلوش سرخ شده، گل درآمده این غنچه های پرپرم از دست می رود عصری که صحبت از سر و تیغ و سنان نمود گفتم مگو که حنجرم از دست می رود با من مگو ز صبر که بی تاب می شوم وقتی که روح پیکرم از دست می رود همراه خود قبیله به گودال می بری مادر، پدر، برادرم از دست می رود @hosenih باید از این به بعد به آفتاب خو کنم انگار سایهء سرم از دست می رود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در ؛ نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت گر چه کالای من غمزده بازار نداشت کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت چه خداوند رحیمی‌ست که با قطره‌ای اشک از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت گذر هر نَفَسْ‌آلوده به این دِیر افتاد شامل عفو خدا گشت و سبک‌بار گذشت زودتر باید از این مائده کامی ببریم نیمی از سفره‌ی مهمانی غفار گذشت نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد چه کنم نیمه‌ای از فُرجه‌ی دیدار گذشت نیمه‌ای رفت ولی نیم دگر در پیش است ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت ** هر شب اینجا دل من مضطربِ بانویی‌ست محملش از وسطِ کوچه و بازار گذشت سنگ می‌آمد و بر روی برادر می‌خورد خواهر غمزده با دیده‌ی خونبار گذشت پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد عمر کوتاهِ گُلش در غم و آزار گذشت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت با رمز "یا حسین" ز شیطان جدا شدیم ذکر "حسین" اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پُر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم شب‌های جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه خوب عاشقی دارد به پایان می‌رسد لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می‌رسد آسمان چشم‌های عاشقان ابری شده مثل این سی شب، دوباره بوی باران می‌رسد پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می‌رود از هراس دوری‌اش دارد به لب جان می‌رسد گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند طرفة العینی گذشت و وقت هجران می‌رسد با مجیر و با ابوحمزه چه حالی داشتیم زود دارد افتتاح ما به پایان می‌رسد بی سر و پا آمدم، حالا سراپا ثروتم آری آری بر فقیران لطف سلطان می‌رسد مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد این فقط از خُلق نیکوی کریمان می‌رسد آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده‌گان تا که آوای فغان از بند شیطان می‌رسد تا به قدر ذره‌ای مژگان من نمناک شد دیدم از دریای رحمت، موج غفران می‌رسد تا که گفتم "بالحسین العفو"، دستم را گرفت لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می‌رسد هرشب اینجا پا به پای ما، خدا هم روضه خواند ناله‌ی واویلتا از عرش رحمان می‌رسد :: در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می‌رسد عطر سیب پیکرش گودال را پُر کرد و بعد بویی از پیراهن یوسف به کنعان می‌رسد :: وعده‌ی ما اربعین، پای پیاده از نجف کربلا! آغوش خود بگشا! که مهمان می‌رسد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید ما وارثان مکتب حفظ شعائریم وقتی اقامه‌ی غم جانان به ما رسید روز الست، موقع تقسیم رزق‌ها منت گذاشت، دیده‌ی گریان به ما رسید :: گریه برای ماتم تو اصل دین ماست با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید دنبال وعده‌های دروغین نمی‌رویم تا زیر خیمه‌های تو عرفان به ما رسید محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم از سفره‌های پاک شما نان به ما رسید بر روی نیزه باد به زلفت که می‌وزید از آن به بعد موی پریشان به ما رسید :: با گریه گفت رقیه، به جای ناز بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید حتی برای مرکبشان سایه‌بان زدند! گرمای ظهر گوشه‌ی ویران به ما رسید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غرق غفلت، غرق امواج گناهان آمدم با امید شستشو در بحر غفران آمدم تا که شاید با غم عشق تو سودایی کنم گرچه آهی در بساطم نیست، نالان آمدم بعد یکسال آزگار این سو و آن سو رو زدن با سری پائین و با شرمی فراوان آمدم خسته از دنیایم ای ارباب! تحویلم بگیر چکمه‌هایم روی دوش است و پشیمان آمدم مثل طفل خانه گم کرده میان کوچه‌ها تا به پرچم خورد چشمانم، هراسان آمدم ای پناه روزهای سخت و سرد زندگی! باز کن آغوش گرمت را که لرزان آمدم دست خالی مرا بین محبانت بگیر رو سیاهی در میان رو سپیدان آمدم با نیابت از شهیدی هر شب اینجا می‌رسم من به امید دعاهای شهیدان آمدم تا صدای مادرت پیچید بین آسمان: «یا بُنَيَّ یا بُنَيَّ» من پریشان آمدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غرق غفلت، غرق امواج گناهان آمدم با امید شستشو در بحر غفران آمدم تا که شاید با غم عشق تو سودایی کنم گرچه آهی در بساطم نیست، نالان آمدم بعد یکسال آزگار این سو و آن سو رو زدن با سری پائین و با شرمی فراوان آمدم خسته از دنیایم ای ارباب! تحویلم بگیر چکمه‌هایم روی دوش است و پشیمان آمدم مثل طفل خانه گم کرده میان کوچه‌ها تا به پرچم خورد چشمانم، هراسان آمدم ای پناه روزهای سخت و سرد زندگی! باز کن آغوش گرمت را که لرزان آمدم دست خالی مرا بین محبانت بگیر رو سیاهی در میان رو سپیدان آمدم با نیابت از شهیدی هر شب اینجا می‌رسم من به امید دعاهای شهیدان آمدم تا صدای مادرت پیچید بین آسمان: «یا بُنَيَّ یا بُنَيَّ» من پریشان آمدم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گوشه‌ی خیمه شور و حالی داشت دیده‌اش اشک لایزالی داشت دائماً از خودش سؤالی داشت: دیشب او مژده‌ی وصالی داشت پس چرا راهِ رفتنم سد شد؟ التماس پریدنم رد شد؟ من که از عاشقان او هستم دست پرورده‌ی عمو هستم حال که غرق آرزو هستم تشنه‌ی جنگ با عدو هستم کاش می‌شد مرا خطاب کند روی جانبازی‌ام حساب کند کنج بستر که جای ماندن نیست می‌زنم پَر که جای ماندن نیست خیمه دیگر که جای ماندن نیست بعد اکبر که جای ماندن نیست گر بمانم ز غصه می‌میرم آخر اذن جهاد می‌گیرم دست خطی اگر که رو بشود... از برادر که گفت و گو بشود... ذکر مادر که پیش او بشود... زیر و رو سینه‌ی عمو بشود آه، انگار پَر در آوردم من هم از عشق سر درآوردم وقت، وقت فدا شدن شده است نوبتِ جنگِ تن به تن شده است وقت رزم یلِ حسن شده است دشمن انگشت بر دهن شده است جای جوشن به تن کفن دارم ارث بسیار از حسن دارم گفته بابا به من که قاسم جان گرچه من نیستم ولی تو بمان پیش پای عمو برو میدان جان خود کن برای او قربان سینه‌ات را سپر برایش کن هرچه را داشتی فدایش کن گفت اگر نیزه خورد پهلویت زیر سم‌ها شکست ابرویت یا اگر خون گرفت گیسویت جان که دیگر نداشت زانویت زیر لب روضه‌ی مدینه بخوان روضه‌ای از شکسته‌سینه بخوان آه عمو! وقت خواهش آمده است تیغ و نیزه به بارش آمده است لحظه‌های نوازش آمده است مست "احلی من العسل" هستم تشنه‌ی جرعه‌ای بغل هستم ناله‌اش در هوارها گم شد بین گرد و غبارها گم شد وسط نیزه‌دارها گم شد زیر سمّ سوارها گم شد مقتلش روضه‌ی مگو شده است قدش اندازه‌ی عمو شده است نیزه‌ها بر تنش مقیم شدند سبب روضه‌ای عظیم شدند همه از سفره‌اش سهیم شدند قاتل زاده‌ی کریم شدند پیکرش دشت را معطر کرد کربلا را بقیعِ دیگر کرد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت با رمز "یا حسین" ز شیطان جدا شدیم ذکر "حسین" اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پُر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم شب‌های جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درگیرم این ایام با سودای رفتن شوق دویدن‌ها و امّاهای رفتن از صبح تا شب در خیالات رسیدن شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن "ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور ماندن چرا؟، وقتی پُرم از پای رفتن تنها دلیل "بودن" یک رود این است : فانی‌شدن در موج، در دریای رفتن دل دل نباید کرد، باید زد به جاده همراه باید گشت با غوغای رفتن آغوش گرمش کار خود را کرد آخر... آتش گرفته جانم از گرمای رفتن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید ما وارثان مکتب حفظ شعائریم وقتی اقامه‌ی غم جانان به ما رسید روز الست، موقع تقسیم رزق‌ها منت گذاشت، دیده‌ی گریان به ما رسید :: گریه برای ماتم تو اصل دین ماست با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید دنبال وعده‌های دروغین نمی‌رویم تا زیر خیمه‌های تو عرفان به ما رسید محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم از سفره‌های پاک شما نان به ما رسید بر روی نیزه باد به زلفت که می‌وزید از آن به بعد موی پریشان به ما رسید :: با گریه گفت رقیه، به جای ناز بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید حتی برای مرکبشان سایه‌بان زدند! گرمای ظهر گوشه‌ی ویران به ما رسید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همواره میــان حق و باطل جنگ است بی بغض عـدو، پایه‌ی ایمان لنـگ است مصداق یزیـدِ عصــر ما آمریکا‌ست با دشمن اهل بیت، سازش ننگ است@hosseinieh_net