eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
276 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @angoshtar_herz با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر دل پر خون مسجدالاقصی به مسجدی که خداوند گفت: «بارَکنا» سلام ما به تو و دست‌های بسته‌شده سلام ما به تو، ای حُرمتِ شکسته‌شده اگرچه شعله به‌پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه سفسطه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می‌زند خنجر نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را، ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما، ای قدس! بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دورۀ کودک‌کشی سر آمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمانه فتنۀ شام است و ما سحرزادیم زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئۀ نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم مباد آن‌که رفیقان نیمه‌راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را، ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما، ای قدس! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
👊 💪 🌱 امام علی (ع) می‌فرمایند: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» ترجمه: با ستم‌كار در پيكار و برای ستم‌ديده يار باشيد. 📚نهج البلاغه، نامه۴۷(وصیت‌نامه حضرت) 🔸یاور مظلوم🔸 در راه امام حق علمداری کن ای پیرو مرتضی علی! کاری کن برخیز به عزمِ رزم با ظلم و ستم یعنی که ستم‌کشیده را یاری کن@hosenih@dobeity_robaey
؛ ؛ ؛ غروب در صدد ناله‌ای‌ست آهسته قلم شکسته، نفس بسته، سینه‌ها خسته هوا گرفته فضای نفس کشیدن نیست قلم شکسته و این شعر همدم من نیست قلم شکسته، نفس خسته، این نفس زخمی‌ست و قلب کوچک من -گرچه در قفس- زخمی‌ست نفس بریده، قلم درد می‌کشد امشب تمام دور و برم درد می‌کشد امشب قلم نشسته که از بغض مرد بنویسد از ازدحام نفسگیر درد بنویسد ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند قلم نشسته که از خواب ما گلایه کند نشسته است که از ما، به ما گلایه کند از این حکایت خونبار با که بنویسم؟! بدون دغدغه بگذار تا که بنویسم نوشتنی که چو خون از گلوی من جاری‌ست اگر چه قصه‌ی این "فیلمنامه" تکراری‌ست: سکانس یک: لندن، ساعت مذاکره ـ شب سکانس دو: آتش، دشت در محاصره ـ شب سکانس سه: سرطان در اراضی موعود سکانس چار: نبرد مسیح با تلمود سکانس پنج: کفن پوش، از کلان تا خُرد سکانس شش: ورق نقشه‌ی جهان تا خورد سکانس هفت: تلاویو خیره در طوفان سکانس هشت: تقلای آخر شیطان سکانس نُه: استیصال حاکمان عرب سکانس ده: اجلاس سران صلح طلب همین سکانس: هلوکاست، خوانشی دیگر گریم چهره‌ی اخبار پشت میز خبر نمای بسته: کراوات... رأی... حق وِتو نمای باز: مدرنیته در طویله‌ی نو سلامِ ژست تمدّن به جاهلیتِ قبل تَوحّشی که منظم شده‌ست در اصطبل جهان نشسته به سوگ زنان بی فرزند سکانس پایانی: هیس! مسلمین خوابند جهانِ غمزده در جویِ خون گرفتار است تمام دهکده در بویِ خون گرفتار است ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند آهای نظم نوین! باز چیست در سَرِ تو؟ و ای حقوق بشر، خاک... خاک بر سر تو شما که زهر بیان را به جام خود دارید مگر نه اینکه جهان را به کام خود دارید مگر نه اینکه زمان، شاخ و برگتان شده است خدایتان بکشد... هان! چه مرگتان شده است کدام پاسخ را یا کدام مسئله را؟! نشسته‌اید فقط این توحّش یله را؟ ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید؟... نخیر جهان به خواب رود، خواب بر شهید... نخیر برای تشنه شدن ما مگر چه کم داریم؟ حسین نیست اگر، ما ولی "علَم" داریم هنوز از دلمان ماتمش نیفتاده‌ست حسین نیست، ولی پرچمش نیفتاده‌ست در این طریق به جز پرچمش پناهی نیست و "پیر" گفته که تا فتح قله راهی نیست به دست پیر، هزاران چراغ، روشن شد زمان دوباره ورق خورد و باغ، روشن شد نگاه کن! همه‌ی آیه‌ها پرنده شدند حروف سرخ جهان یکصدا پرنده شدند جهان به پا شده تا خون ما قلم بزند سکانس آخر این فیلم را به هم بزند سمندِ صبح چو بر شام تار تاخته است قمار مضحکتان روی اسب باخته است طنین پرچم توحید را نشان بدهید و غیرتی که ندارید را تکان بدهید به هرکه مضطرب از هیبت شیاطین است بگو که سنّت پروردگار ما این است بگو دوباره بخوان قصه‌های قرآن را و آیه آیه ببین روزگار طغیان را بگو که یک پشه نمرود را به خاک افکند و آب بود که فرعون را هلاک افکند سپاه ابرهه با سنگ‌ریزه ویران شد و عاد را وزش باد، خط پایان شد بگو تنازع وحش است جنگ باطلتان و ما روایت فتحیم در مقابلتان تمام لشکر شیطان شده‌ست یاورتان ولی گسیخته از هم، زمام لشکرتان از این به بعد به دنبال شر نمی‌گردند فراریانِ تلاویو، بر نمی‌گردند شکستِ شوکتِ طاغوت، وعده‌ی ازلی است کلید فتح، توکّل به یک نگاه علی است به نام فاتح خیبر، زمانتان ندهیم به نام نامی حیدر، امانتان ندهیم قسم به جان پیمبر حریفتان ماییم شما گذشته و ما فاتحان فرداییم طلوع صبح علیه‌السلام نزدیک است و پیر گفته که شُرب مدام نزدیک است «حوالتش به لب یار دلنواز کنید» «معاشران گره از زلف یار باز کنید» ✍️حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ دیدیم در آیینه‌ی سرخ محرم‌ها پُر می‌شوند از بی‌بصیرت‌ها، جهنم‌ها ما کمتریم و بارها خواندیم در قرآن «بسیارها» خورده شکست سختی از «کم‌ها» راه نجات این است که یار علی باشی حالا که دنیا پر شده از ابن‌ملجم‌ها باید لباس شیر پوشید و به میدان زد رفتند وقتی گرگ‌ها در جِلد آدم‌ها در سینه‌ی ما هیچ ترسی از شهادت نیست وقتی که روی دار شد معراج میثم‌ها باخون قاسم‌ها و فخری‌زاده‌ها عمری‌ست نقش است ذکر "یاعلی" بالای سَردَم‌ها یک‌روز اسرائیل را نابود خواهد کرد فرمانده‌ای از جنس طهرانی‌مقدم‌ها روز قیام شیعیان بسیار نزدیک است بالاتر از بالاتر از بالاست پرچم‌ها... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را تکلیف چیست؟ منتظرانِ ظهور یار! آماده‌ایم ما همه آیا ظهور را؟! آن شیعه صادق است که در محضر امام فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را! موسی‌صفت بخوانی از اولاد فاطمه، روشن کنند در دلِ تو شمع طور را یا فاطمه! جوانه زده اشک‌های تو در کوچه‌باغ آینه گل‌های نور را بانو از آن‌چه می‌شود و آن‌چه شد بگو از راز سربه‌مُهر کرامات خود بگو بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو از لحظۀ توسل رزمندگان به تو آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود ای مادر سپاه دلیران سخن بگو ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو از لطف خود بگو به سپاه مقاومت ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت... ما سال‌هاست مفتخر از یاریِ توأیم شاگردهای مکتب بیداری توأیم مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست فردای پُر اُمید و صلابت از آنِ ماست رنج زمان و سختی دوران جدید نیست در نسل شیعیانِ علی نا امید نیست هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است همراه ما امید به فردای روشن است دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود مؤمن امیدوار به فضل خدا شود ما مؤمنان، کتاب خدا را که خوانده‌ایم آیات سورۀ شعرا را که خوانده‌ایم وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب مأیوس و ناامید و پر از غُصه و تَعَب هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب: کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت در عین ناامیدی امّت، امید داشت ناگاه حق به یاریِ یارانِ خود شتافت دریا برای امّت موسی ز هم شکافت آری! ز مکر و خُدعه‌ی اهل جهان چه باک؟! موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟! خوش‌بین به راهِ روشن و فردای خود شویم در این مسیر، پیرو موسای خود شویم از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟! خوش‌بین به راه خویش! نه لبخند دشمنان ماییم امتّی که امامت، حیات ماست این جلوه‌ی عظیمِ کرامت، حیات ماست زهرا رسانده است به ما این پیام را باید گرفت دامنِ پاک امام را اوصاف او فقط نه به قرآن بیان شده‌ست عالم گواه عصمتِ این خاندان شده‌ست... گفتی به ما: امام همانند کعبه است در مجد و احترام همانند کعبه است باید همیشه خلق کند گرد او طواف زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف وقتی حقایق ازلی بود در خطر دین خدا و جان ولی بود در خطر وقتی که عده‌ای همه پیمان شکسته‌اند یا آن‌که در ادامه‌ی این راه خسته‌اند تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد باید که در مقابل تحریف ایستاد دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد هم خطبه‌ی تو باعث افشاگری شده‌ست هم ندبه‌ی تو مَطلع احیاگری شده‌ست مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم چون تو همیشه سالک راه خدا شویم جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس عهدی که کرده‌ایم به همت وفا کنیم در قدس ما نماز جماعت به‌پا کنیم ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ ؛ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ایم ؟!!!! حسین کشته‌ی شمشیر شد؛ چه خواهی کرد؟ ظهور منتقمش دیر شد؛ چه خواهی کرد؟ بپرس از خودت اهل قیام خواهی بود؟ زمینه‌ساز قیامِ امام خواهی بود؟ امام اگر که بخواند تو را، کجا هستی؟ کجای واقعه‌ی سرخ کربلا هستی؟ برای گندم ری با یزید خواهی شد؟ و یا کنار امامت شهید خواهی شد؟ کجای حادثه‌ها زیستی؟ بپرس از خویش مدافع حرم کیستی؟ بپرس از خویش کجای جامعه‌ای؟ مالکی تو یا عمار؟ ببین چقدر شبیهی به میثم تمار تو سرو باش و بمان روی پا، مقاوم باش حرم که در خطر افتاد، حاج قاسم باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ چهل سال است می‌گریم، چهل سال است می‌خندم کتاب خاطرات تلخ و شیرینِ پُر از پندم من از آغاز دل بستم به استقلال و آزادی ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب، دل کندم من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم تعجب می‌کند عالَم، اگر سروی تنومندم مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو می‌فهمد چنان‌که لحظه‌های داغ سرخاخون اروندم در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است من از خونِ جوانان برومند آبرومندم کبوترهای خونین‌پر ز دوشم می‌پرند و من به پای بال‌ و پرهاشان هزاران بوسه می‌بندم شعارِ «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا، بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم سرود رودِ کارونم، شکوه کوهِ اَلوندم درون پیکرم روح جوانی می‌دود امروز که پُر شور است چشمانم، که پُر شوق است لبخندم جهان زیباتر از این روزگاران می‌شود روزی ومن چشم انتظار وعده‌ی حقِّ خداوندم بهارا ! بی‌تو فروردین فقط تکرار تقویم است از این تکرار می‌سوزد همیشه جانِ اسفندم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ به واژه‌ای نکشیده‌ست منّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سِحرمان بکنند عجوزه‌هایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی دردی است، می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سربلند می‌آیند یک به یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاه یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود کسی که بود به هنگامه مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟ چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟ چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشانْد خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد، که عرش می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به بی‌قراریِ دل‌های بی‌قرار قسم به داغ‌داری جان‌های داغ‌دار قسم به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم به شیهه‌ی فرَسِ آخرین سوار قسم به برقِ تیغِ سواران کهنه‌کار قسم نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است ستیزه‌ای که میان نسیم و زنجیر است، نمادی از وزش بادهای تغییر است به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم چه سود از این‌همه کبریتِ بی‌خطر بودن چه سود از این‌همه مبهوت و بی‌خبر بودن چه سود از این‌همه بی‌درد و رهگذر بودن خوشا به وقت خطر، سرخ و شعله‌ور بودن به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم به گوش می‌رسد ابلیس، اَلأمان‌هایش صدای خُرد شدن‌های استخوان‌هایش زبانه می‌کشد آخرزمان، تکان‌هایش پدید می‌شود از هر طرف نشان‌هایش به انتظار، به پایان انتظار قسم سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا به مادران شهیدان روزگار قسم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت با یاد حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش‌فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می‌کنی، روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علیّ مرتضی ست غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است ای خمینی‌باوران دنیا جمارانی شده است ای مسلمان وقت تجدید مسلمانی شده است شهر را یک‌روز می‌بینی چراغانی شده است کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده است منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد دشمنی بسیار و فتنه بی حد و بدعت زیاد بزدل و کج‌فهم و سازشکار و بی غیرت زیاد کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم عزّت زیاد! در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین خوش به حال آنکه تا آخر بماند با حسین لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا حسین هرکه عزم کربلا دارد بگوید یاحسین بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت نمی‌ترسيم ما از داغ‌ها و تلخكامی‌ها نمی‌ترسيم ما از های و هوی اين حرامی‌ها براي ما كه معلوم است حقه بازی اين‌ها نمی‌ترسيم هرگز از ترقه‌بازی اين‌ها نمی‌ترسيم از دشمن، ز تهديد و ز تحريمش اگر درياي خون باشد، نمی‌گرديم تسليمش نمی‌ترسيم از آتش، كه ما از نسل زهراييم و قطره قطره قطره از پی هم، موج درياييم كه ما حقيم و هرگز از كف باطل نمی‌ترسيم شهادت افتخار ماست، از قاتل نمی‌ترسيم نمی‌خواهيم سازش را و از چالش نمی‌ترسيم كه ما از داعش و از بدتر از داعش نمی‌ترسيم بترسيد از دمی كه خون به رگ‌هامان به جوش آيد همان روزی كه دريای تشيّع در خروش آيد بترسيد از همين بغضی كه عمری در گلو داريم بترسيد از شهادت، چون كه آن را آرزو داريم بترسيد آری آری چون كه ما از نسل طوفانيم و طومار شما را عاقبت در هم بپيچانيم كه ما از غصه‌هامان قصه‌ای بشكوه می‌سازيم ز سرهای شما تا آسمان‌ها كوه می‌سازيم چه پيروزي، چه مرگ، آل علی خوشبخت خواهد بود بدانيد انتقام ما ز دشمن، سخت خواهد بود بدان بيت المقدس عاقبت آزاد خواهد شد بقيع آن روز با عشق علی، آباد خواهد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e