eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 عاقبت صحـنِ حـَسـن را بـازسـازی می کنیم در کمـالِ سـر به زیـری سـرفـرازی می کنیم دستـه دستـه در مدینـه در میـان هـرولـه بـا نـوای "یا حـَسـن جـان" عشق بـازی‌ می کنیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حال مناجاتی ندارم بسکه بد کردم راه خودم را باخدای خویش سد کردم @hosenih یکسال دنبال خطاهای خودم بودم یک ماه تنها ، زندگی ام را رصد کردم! خیلی برایم موقعیت ها فراهم شد چون دیدم از تو دور خواهم گشت، رد کردم حالا شبیه محتضر در محضرت هستم وقتی که سقفِ بر سرخود را لحد کردم امروز با شرمندگی رو بَر تو آوردم اینبار باور کن که نفسم را لگد کردم هرچند ناچیزند اما درحضور تو این قطره قطره اشکهایم را سند کردم تو آبردیم را نبردی پیش این مردم هرروز اینها را به نفسم گوشزد کردم @hosenih ای مهربان تر از همه بامن، حلالم کن من خوب باتو تانکردم، باتو بد کردم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم 🌹روضه امام حسین (ع) ▶️ هر طپش میل تشنگی دارد هر که در راه سید الشهداست ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی رمضان ماه سید الشهداست @hosenih مثل ماه محرمش سی شب می رود قلب ما ته گودال خود بی بی رقیه در روضه سفره را پهن می کند هر سال اینکه مهمانی خداست، قبول ما برای حسین آمده ایم اینکه ماه عبادت است، درست به دعای حسین آمده ایم تشنه ماندن تقرب محض است پیش لبهای خشک طفل رباب یا اباالفضل هر کجا گفتند بعد افطار هم نخوردیم آب چند ساعت که تشنه می مانی دیده ات تار می شود کم کم تشنه باشی و گرم هم باشد ضعف بسیار می شود کم کم تشنگی در جگر نفوذ کند بی رمق می شود تمام تنت زخم شمشیر و نیزه هم بخوری دیگر از دست می رود بدنت @hosenih آب دیدی دلت شکست بگو: السلام علیک یا عطشان تا که دیدی لباس پاره بگو: السلام علیک یا عریان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دلبر دلش گرفته، دلدار گريه كرده عاشق هميشه وقت، ديدار گريه كرده به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود از توبه گنهكار ، غفار گريه كرده درد مريض را جز، درد آشنا نفهميد گاهى طبيب هم با، بيمار گريه كرده @hosenih شرمنده از گناهان، دانى مثال ما چيست؟ خانه خراب زيرِ، آوار گريه كرده شب زنده دارها را، طورى دگر خريدند طوبى برآنكه تا صبح، بيدار گريه كرده يك شهر را دعاى، يك مست زنده كرده مستى كه در مناجات، هشيار گريه كرده در كسوت گدايى، حرفى بلد نبوديم سائل هميشه جاىِ، اصرار گريه كرده با گريه طفل هرچه، كه خواسته گرفته حاجت گرفته كودك ، هربار گريه كرده مارا فقط دعاى، زهرا نجات داده مادر براى طفلش، بسيار گريه كرده بر حال مادر ما، در بين آتش و خون ديوار دم گرفته ، مسمار گريه كرده كفاره ی گناهِ، مارا حسين داده ارباب بين گودال، خونبار گريه كرده يك ياحسين گفته، وا كرده روزه اش را آن تشنه كه زمانِ، افطار گريه كرده آب فرات آخر، تا خيمه ها نيامد با مشك از خجالت، صدبار گريه كرده @hosenih كف مى زدند لشكر ، قلب رباب مى سوخت او بينِ خنده هاى، اغيار گريه كرده زير عبا چه چيزى، پنهان نموده ارباب سرخ است چشمهايش، انگار گريه كرده گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است گهواره در حراجِ، بازار گريه كرده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از ابتدا تا انتها دعوا سر علی بود از کوچه تا کرببلا دعوا سر علی بود آنجا که ناموس خدا ، پرده نشین ِ عصمت افتاد زیر دست و پا دعوا سر علی بود @hosenih آنجا که جای بوسه احمد غلاف می خورد در زیر ضرب بی هوا دعوا سر علی بود آنجا که پشت در تنی شش ماهه دفن می شد در کشتن شش ماهه ها دعوا سر علی بود آنجا که بر دست پدر با پنجه سه شعبه میشد سری از تن جدا دعوا سر علی بود @hosenih آنجا که از شرمندگی آقای ما بدن را می بُرد در زیر عبا دعوا سر علی بود آنجا که وقت دفن او آمد رباب از راه بوسید رگ‌را بی صدا دعوا سر علی بود آنجا که دنبال سرش آمد رباب بازار از کوفه تا شام بلا دعوا سر علی بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از ابتدا تا انتها دعوا سر علی بود از کوچه تا کرببلا دعوا سر علی بود آنجا که ناموس خدا ، پرده نشین ِ عصمت افتاد زیر دست و پا دعوا سر علی بود @hosenih آنجا که جای بوسه احمد غلاف می خورد در زیر ضرب بی هوا دعوا سر علی بود آنجا که پشت در تنی شش ماهه دفن می شد در کشتن شش ماهه ها دعوا سر علی بود آنجا که بر دست پدر با پنجه سه شعبه میشد سری از تن جدا دعوا سر علی بود @hosenih آنجا که از شرمندگی آقای ما بدن را می بُرد در زیر عبا دعوا سر علی بود آنجا که وقت دفن او آمد رباب از راه بوسید رگ‌را بی صدا دعوا سر علی بود آنجا که دنبال سرش آمد رباب بازار از کوفه تا شام بلا دعوا سر علی بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؛ ▶️ یک مرد تنهای خمیده از دیگران طعنه شنیده داغ غریبی را چشیده یک عمر بیخوابی کشیده دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده در شهر محنت‌زای کوفه شبگرد خسته پای کوفه بی همنفس آقای کوفه این رهبر تنهای کوفه رد می‌شود از خواب شوم بی خیالی‌های کوفه @hosenih سی سال اشک بی تبسم سی سال درد مرقدی گم سی سال تنها بین مردم سی سال خون دل ، تلاطم سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نان گندم این آخر عشق و عبادت شبها به گریه کرده عادت مرد میاندار رشادت بسته کمر بهر شهادت یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سوی سعادت با مردم از فردایشان گفت از آخر آخر زمان گفت از راههای آسمان گفت حرف خدا را بی امان آرام بر بالای بام مأذنه رفت و اذان گفت @hosenih بیتاب آمد پیش منبر نیّت نمود الله اکبر با تیغ برّان خصم کافر آمد به سوی فرق حیدر ناگه امیر لافتی شد در میان خون شناور صدیقه‌ی پهلو شکسته از آسمان بازو شکسته فریاد می‌زد: او شکسته شد جلوه‌ی یاهو شکسته فرق امیرالمؤمنین تا اوّل ابرو شکسته ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امام، رو به پریدن... عمامه روی زمین! قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین خطوط آخر نهج‌البلاغه ریخت به خاک چکید هر طرفی صد چکامه روی زمین... @hosenih خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین؟! زمان به خواب ببیند که باز امیرانی رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین: @hosenih "مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین.." ... تو رفته‌ای و زمین مانده است و ما ماندیم و میزهای پر از بخشنامه؛ روی زمین! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با کوله‌بار نان ، شبِ آخر قیام کرد مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد یک در میان جواب سلامش نمی رسید آن که خدا به هر قدم او سلام کرد @hosenih هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید او باز هم مقابلشان احترام کرد از غربتش به قول خودش بس ، که روزگار با مرتضی معاویه را هم کلام کرد بر دوش اوست چرخش دنیا ولی بر آن طفلی نشست وحس نشستن به بام کرد بعد از نماز نافلۀ شب بلند شد سمت مدینه فاطمه اش را سلام کرد با این سلام روضۀ آخر شروع شد با خاکهای چادر زهرا تمام کرد غمگین ترین امیر ۀ الهی که بشکند دستی که خنده را به لب تو حرام کرد هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو آن را علی به گوشه ای از چشم رام کرد جای صلات ماذنه باصوت مرتضی حی العزای علی را پیام کرد بیدار کرد قاتل خود را که حاضرم... با شوق خویش خون خودش را به جام کرد تا ضربه خورد عالم آدم به سر زدند در عرش و فرش گریۀ خواص و عوام کرد @hosenih تا ضربه خورد خنده به لبهای او نشست گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد دستی به روی دوش حسن تا به خانه اش هر کوچه را به خون سرش سرخ فام کرد درخانه زینب است رهایم دگر کنید آری رعایت دل او را امام کرد زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس روی جبین دختر خود استلام کرد آری رعایت دل زینب سفارش است وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد @hosenih آن دختری که سایۀ او هم ندیدنی است چشمان بد به دور و برش ازدحام کرد یک بی حیا که دید کنیزی نمی‌برد از آل مرتضی طلب یک غلام کرد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت در را نه که با دست که با شست نگه داشت در را نه فقط لشکری از مرحبیان را در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت @hosenih ازبسکه علی بود و ولی بود به والله در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛ حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت تا دید که من گریه کن فاطمه هستم می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت @hosenih از هستِ خودش_فاطمه_ دل کند و به این شکل؛ یک عمر برای من و تو هست نگه داشت درپشت در سوخته در روضه اش آخر مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت @hosenih راه افتاد میسحا که نفس تازه کند زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر... باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت @hosenih آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ میان قبلۀ محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم @hosenih گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تو را صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانۀ حسینین خودم رها کردم @hosenih محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e