#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت
عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت
خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع)
خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت
باقرالعلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع)
میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت
آسمان آمادهی ثبت احادیث تو شد
جرعهجرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت
دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند
تا شدند علامهها شاگردِ پایِ منبرت
در کنار مهربانی بسکه داری معرفت
میرسد هر بار سائل، میشود عاشقترَت
رفت یک دستت به بالا با مناجات و درست
در همان ثانیه میبخشید دستِ دیگرت
حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد
هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت
گفتهای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا:
تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
مجمع البحرین آمد نور چشم هر چه شاعر
پنجمین خورشید عالمتاب از کنز الذخائر
این بشارت از رسول عشق بر جانش نشسته
نور چشم آل طاها،روشنای چشم جابر
می رسد در خدمتش با عشق و می بوسد عبایش
می شود در محضر نورانی حضرت مجاور
خوش به حال آنکه یکدم محضرش را درک کرده
خوش به حال آنکه بوده با ابوجعفر معاصر
در علوم دنیوی از خبرگان علم برتر
بر علوم آسمانی آشناتر از نوادر
اوست جامع،اوست ذاکر،اوست هادی اوست مولا
از امین دارد نشانها اوست صابر اوست شاکر
روز محشر هر کسی دامان خوبان را بگیرد
دست شعر و دامن پاکت شفیعم باش باقر
من چه دارم جز همین ابیات ناقابل برایت
برگ سبزی تحفه ی درویش از باغ مجاور
در بقیعستان دلتنگی ضریحی نیست اما
می شناسد حلقه ی کوی تو را گنجشک زائر
شاعر: #نغمه_مستشار_نظامی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
دنیا سیاه بود که نوری بلند شد
خورشید از کرانه ی دوری بلند شد
در بین شهر نغمهی شوری بلند شد
در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد
بالاترین تفکر آدم!..،خوش آمدی
کامل ترین تعقل عالم!..،خوش آمدی
مکتب نشسته بود که ناگاه پا شدی
در عصرِ لال بودن منبر،صدا شدی
بر شانه ی تفکر شیعه عبا شدی
تو پنجمین تشرف توحید ما شدی
در جاده ی شریعت نُطقَت،مسافریم
ما شیعیانِ خط به خطِ قالَ باقریم
تو امتداد نافله های محمدی
تعقیب های بعد عشای محمدی
شخصاً کلیددار حرای محمدی
آئینه ی تمامنمای محمدی
تصویر با ملاحت روح خدا !..،سلام
ای دومین پیمبر ایمان ما !..،سلام
بر روح هرچه علم،بدن کیست مثل تو
طوبای فهم،بین چمن کیست مثل تو
شیرین ترین بیان سخن کیست مثل تو
تلفیقی از حسین و حسن کیست مثل تو!
مهتاب بام این دوبرادر درآمده
اینگونه دلرباشدن از تو برآمده
در کوچهباغِ بحث شبی که قدم زدی
تنها ز لفظِ آیهی تطهیر دم زدی
بر قلّه های قلب نَصاری علم زدی
زیباترین مناظره ها را رقم زدی
پس واجب است از هُنرت استفاده کرد
باید فنون بحث شما را پیاده کرد
ای خوشبهحال هرکه درت را رها نکرد
خود را کنار سفره ی بیگانه جا نکرد
هنگام فقر غیر شما را صدا نکرد
آنکس زُراره شد..،که به زر اعتنا نکرد
ظرف مرا شکستهسبویَت کُنی خوش است
ما را به جبر جابرِ کویَت کنی خوش است
در صُلح آب و آتش ما جنگ نیست که
آن دل که مبتلای تو شد تنگ نیست که
ذاتی که جنس آینه شد سنگ نیست که
هرکس کُمِیت عشق تو شد.،لنگ نیست که
اهل قلم _به نون و قلم_ هست چاکرت
ای هرچه شاعر است به قربان شاعرت
باید برات گنبدی از زر درست کرد
رو به مزار خاکی تو در درست کرد
عطر نفیسی از گُل قمصر درست کرد
پائین پایِ قبر تو منبر درست کرد
صحن تو را شبیه گوهرشاد می کنیم
خاک بقیع را حسنآباد می کنیم
تو یاکریم زادهی آسیبدیده ای
در ابتدا به آخِرت غم رسیده ای
دردی ز جنس خار مغیلان چشیده ای
در اوج کودکی چه عذابی کشیده ای
سر نیزه ها کتاب خدا را گسیختند
در پیش چشم تو سر جد تو ریختند
صبح غرور تو به شبی ظالمانه خورد
خواب عمیق تو لگدی بی بهانه خورد
با دست زجر زلف سیاه تو شانه خورد
همبازیِ سهساله ی تو تازیانه خورد
دیدی سرِ عمو سرِ سرنیزه آب شد
دیدی طناب حرمله سهم رباب شد!
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
خورشیدِعشق درشب ظلمت دمیده بود
او را خدا شبیه نبی آفریده بود ...
شاعر: #احمد_علوی
@dobeity_robaey
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #تحلیل_و_تبیین | مداح درباره محتوای شعری که میخواند مسئول است
🔺️ حاج غلامرضا سازگار از ذاکران و شاعران باسابقه اهلبیت در گفتگو با رسانه khamenei.ir
🔍 متن کامل گفتگو👇
https://khl.ink/f/51797
#امام_باقر_ع_مدح
تو خورشیدی و بیشک دیدنت از دور آسان است
ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟
به اعجاز نگاهت زنده کردی مردهدلها را
برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است
اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی
که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است
خودت سیب دلم را از حصار سنگها بردار
برای او که چید از آسمان انگور، آسان است
تمام بیتهایم درد دل بودند، میبخشی
کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟
شاعر: #حسین_عباس_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍁برایم بگو..
قصهی غیرت و مظلومیات را
و برایم ترسیم کن تابلو زیبای حماسه را
تو از تبار غیرتی ....
#شهدا_و_دفاع_مقدس
نثار ارواح شهدا #صلوات
@hosenih
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
تو از تبار بهاران تو از سلاله رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی
تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد
جوانه عرض ارادت شکوفه عرض درودی
به صدر جامعه* خود به "السلام علیکی"
تمام پنجره ها را به سوی باغ گشودی
از آسمان به زمین سیرکردی و همه دیدند
که آفتابی و داری عجب فراز و فرودی
کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش
به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی
اگرچه سامره ات را حصار کرده شب اما
میاید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی
شاعر: #حسن_زرنقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همینکه باز به بزم شراب شد
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
بسیار گریه کردم از این غصه که چرا
ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد
میخواند جد من به لبش آیه های نور
افسوس خیزران به لب او جواب شد
تشتِ زر و شراب و سر و کینه ی یزید
اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصهی یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنهی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از نالهی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذرهای خاک کربلا برداشت
آب شرمندهی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیدهی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود، معجر داشت
روضهی من فقط همین جملهست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنهی ... !
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e