#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر
مشتاق ديدار است چون يعقوب بر يوسف
مشتاق ديدار است چون زهرا به پيغمبر
در عالم رؤیا چه میبیند؟ سری بر نی
پشت سرش بر نی سری دیگر... سری دیگر...
با زخم، درد تازهاش را میدهد تسکین
با خون، لباس کهنهاش را میکند زیور
در کوفه جمع یک نفر هم با خودش سخت است
در حیرتم از هم نمیپاشد چرا لشکر!...
انگشت مولا راه دوزخ را نشان دادهست
افسوس کوفیها چه میبینند؟ انگشتر!
قرآنشان را بعد از این هیچ اعتباری نیست
حالا که پاشیدهست از هم سورۀ کوثر...
✍ #محمدحسین_ملکیان
*امام حسین(علیهالسلام) هنگام خروج از مکه:
«مرگ همچون گردنبند بر گردن دختران جوان کشیده و بسته شده است و من به دیدار نیاکان خود مشتاقم آنچنان که یعقوب به دیدار یوسف اشتیاق داشت».
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از کعبه رو به کرببلا میکند حسین
وآنجا دوباره کعبه بنا میکند حسین
گر ساخته است خانهاى از سنگ و گل، خلیل
آن جا بنا ز خون خدا میکند حسین
روزى که حاجیان به حرم روى مینهند
پشت از حریم کعبه چرا میکند؟ حسین
آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل
کاتمام آن به دشت بلا میکند حسین
آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است
فریاد معرفت همه جا میکند حسین
آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود
اینجا هر آن چه هست، فدا میکند حسین
آنجا که سعى بین صفا در دویدن است
این جا به قتلگاه، صفا میکند حسین
آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان
اینجا ز خون خویش حنا میکند حسین
وقتى به خیمهگاه رود از پى وداع
اینجا دوباره حجّ نسا میکند حسین
بعد از هزار سال به همراه حاجیان
هر سال رو به سوى منا میکند حسین
از چار سوى کعبه ز گلدستهها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین
بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى
با سوز دل هنوز دعا میکند حسین
سر داده است و حکم شفاعت گرفته است
بر وعدهاى که داده، وفا میکند حسین
در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست
گاهى نگاه سوى گدا میکند حسین
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
اى مُحرمان مَحرم! بار سفر ببدید
احرام حجّ خونین بار دگر ببندید
من خود خلیل عشق و چاووش کربلایم
چاووش کربلا را بار سفر ببندید
عشق خداى خوانَد ما را به حجّ برتر
دامان عشقبازى نک بر کمر ببندید
ما را رضاى جانان، اصل است و غیر از این فرع
از آنچه او نخواهد، باید نظر ببندید
بر پردههاى محمل، آیات خون نویسید
بر گردن شترها زنگ خطر ببندید
در حجرههاى جنّت ماییم و وصل حوران
از حِجر، دل بگیرید؛ چشم از حَجَر ببندید
هر کس شهید باشد، جاوید زنده باشد
با پنجهی شهادت بر مرگ در ببندید
در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید
وز سوز تشنهکامى، دل در شرر ببندید
بر موج آب دریا داغ عطش گذارید
وز داغ نوجوانان زخم جگر ببندید
اى دختران معصوم! دل از پدر ببرّید
وى مادران مظلوم! چشم از پسر ببندید
عبّاس و اکبر من! بر گرد خواهر من
بر هر که جز محارم، راه نظر ببندید
تقدیر ما «مؤیّد»! باشد چو در شهادت
هرگز نمیتوانید دست قدر ببندید
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از مکه خبر آمده داغ است خـبرها
بـایـد بـرسـانـند پـدرهـا به پـسـرهـا
از مـکـه خبر آمده از رکن یـمـانی
نزدیک اذان ناله بلند است سحـرها
داغ است خـبرها، نکـند بـاد مخالف
در شهر بـپیچـد بزند شعله به درها
نزدیک سحر قافلهای رد شد از اینجا
مانـدیـم دوبـاره من و امـا و اگـرها
بایـد بـروم زود خـودم را بـرسـانـم
حتی شده حتی شده از کوه و کمرها
از مکه خبر رفته رسیدهست به کوفه
حالا همه با خیرهسری خیره به سرها
بر خاک عزیزیست ولی پیرهنش را
سر بسته بـگـویند پـسـرها به پدرها
برخاک عزیزیست و در راه عزیزیست
خود را برسانید که داغ است خبرها
✍ #حسن_بیاتانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کـعـبـه محـروم شد ز دیـدارت
یـابـن زهـرا خــدا نـگـهـدارت
کـربـلا مـیروی و یـا کـوفـه؟
یا به شام اوفـتد سر و کـارت؟
چه شود ای امام جـود و کـرم
یک نگـاه دگـر کـنـی به حـرم
ای ز جـام بـلا شـده سـرمست
دست و دل شسته از هرآنچه که هست
چه شتابان رَوی به دیدنِ دوست
جای گل سر گرفتهای سر دست
از حـریـمت بـرون شدی مولا
عـازم حـج خــون شـدی مـولا
هـشـتِ ذیـحـجّـه مـردم عــالـم
هـمـه رو آورنـد ســوی حــرم
تـو دل شب ز بـیـت امـن خـدا
سر به صحرا نهی قدم به قـدم
کعـبه تا صبح ناله سر میکرد
پـســر فـاطـمـه مــرو بـرگـرد
کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
بر نمیدارد از تـو چـشم نگـاه
سفر تیر و نیزه و عطش است
طفل شش ماهه را مبـر همراه
از سـفـیـدی حنجـرش پیداست
این پسر ذبـح سیـدالـشهـداست
نـظـری کـن به غـنـچـۀ یاست
ثــمــر ســرخ بـاغ احـسـاسـت
اصغـرت را بـگــیـر از مـادر
بـسـپـارش بـه دسـت عـبـاست
چون صدایت زنـد جـوابش ده
از سـرشـک دو دیـده آبـش ده
نالـهای بـر لـب سـلالۀ تـوست
کـه شبـیـه صـدای نالـۀ توست
ساربـان را بگـو کـه تنـد مرو
آخر این کودک سه سالۀ توست
قــدری آرام، ای هُـدیخـوانان!
کـمی آهـستـه، ای شـتـربـانـان!
ناقـههـا ذکر یـا حـسین بـه لب
کـوههـا نـالـه مـیزنـنـد امشب
نخلها خـم شدند و میگـویـنـد
الـسـلام عــلـیـک یــا زیــنــب
غم مخور ای فدای چشم ترت!
هـیجـده محـرمـنـد دور سـرت
کاش خورشید واژگـون میشد
از تن کعـبه جان برون میشد
کــاش از اشـک دیـدۀ حـجّـاج
آب زمـزم تـمـام خـون مـیشد
کـعـبـه سـاکـت مـبـاش واویـلا
گــریـه کـن بـهـر لالــۀ لــیــلا
ای سکینـه دگر چه غم داری؟
اشک از دیدگان مکـن جـاری
که محوّل شدهست بر عـباس
مشـک سـقـایــی و عـلـمـداری
بر سماعـش دو دست بـالا کن
هر چه دانـی دعـا به سـقـا کن
نالــه دیگــر بـهسـر نمـیگردد
این شبِ غـم، سحـر نمیگردد
این مسافر که دل به همره اوست
مـیرود، لـیـک بـرنمـیگـردد
عـالمـی گـشتـه محـو اجـلالش
چـشم «میثم» بوَد به دنبـالـش
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
حاجـیـان حـج خـون، دست الهی یارتان
حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتان
سعیتان از مکه تا صحرای خونین بلا
طوفتان در خون تپیدن حجتان ایثارتان
حجتان مقبول بادا سعیتان مشکـور باد
وعــدۀ دیــدارتـان بـا خــالــق دادارتـان
حـلّۀ احـرامتان خـون گـلـوتـان میشود
خونتان تا صبح محشر آبروتان میشود
در مسیر حجِ خون چون یاد پیغمبر کنید
اشک ریـزید و تماشای عـلیاکـبر کـنید
آبــرو داریـــد امــا بــاز کــســب آبــرو
در حضور یار از خون علیاصغر کنید
حاجیان خود در منا سر میتراشند و شما
موی خود رنگین زخون سازید و ترک سر کنید
پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین
بوسـه برداریـد از دست عـلمدار حسین
ای همای بخت، حسرت برده بر اقبالتان
خوش برون رفتید از مکه خوشا بر حالتان
زخم شمشیر است فردا مرحم زخم شما
مـقـتـل خـون است تنها کعـبـۀ آمـالتـان
اشک خـتم الانـبـیـا سازد شما را بـدرقه
فـاطـمـه در کـربـلا آیـد به استـقـبـالتان
خـاک گـردد خـلعـت انـدام عـریـان شما
بحر نـوشد آب از لبهای عـطشان شما
از حسین امشب سفر کردید با هم تا حسین
هر نفس در قلبتان گردیده ذکر یاحسین
تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضو
راه بسپارید ای چابکسواران با حسین
در مسیر کعبۀ خون ذکرتان باشد همین
واحـسیـنـا واحـسیـنا واحـسینـا واحـسین
روز را از دود آه خویش همچون شب کنید
لحظهلحظه گریـه بـر تنهایی زینب کنید
ای زمین کربلا! بر آل عصمت یار باش
میهمان، رو از حجاز آورده مهماندار باش
بر عزیز فاطمه آغوش جان را بـاز کن
مهربان با خـانـدان احـمـد مـخـتـار باش
خارهایت را ز پای لالهها بیـرون بکش
عصر عاشورا بر آن غم دیده گان غمخوار باش
بـر تـن بـیتــاب اولاد پـیــمـبــر تـاب ده
از سرشک چشم «میثم» تشنگان را آب ده
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
آن روزهای خوب کنار حبیب بود
این روزهای آخر عمرش غریب بود
از آن جماعتی که به پابوسش آمدند
یک تن نمانده بود، خدایا عجیب بود
در روضهاش برای علی گریه میکنم
در مرکز خلافت مولا غریب بود
مضطر شد آنقَدَر که به دیوار سر گذاشت
“آقا میا”ی او دم اَمَّن یُجیب بود
گاهی زنان غیورتر از مرد میشوند
چون طوعهای که بین لئيمان نجیب بود
سر روی بام و تن پی مرکب به کوچهها
این هم حکایتی ز فراز و نشیب بود
دیدند روی خاک، سری غلط میخورد
این اولین سر است که خَدُّالتَّريب بود..
✍ #سیدمیلاد_حسنی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاهالرجالند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم
صید بـه خـون غلطیدهی بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای لارا دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونین به چنگ گرگها پیراهنت را
انگـار بینـم لالههای پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی، هم سنگ باران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخواره کودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دست بریده
انگار بینم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار بینم شمـر مـیآید بـه گودال
انگار بینم میزنی در خون پر و بال
...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ایـن نامرد مردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعتفروش شهر
انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبیِ امروز خود نبود
اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین
یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
با سنگ، پای بیعت او مهر میزدند
باور نكرد... از همه امضا گرفته بود
این شهر خواب بود و ندانست قدر او
هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
آن شعلهها برای همین پا گرفته بود
✍ #محمد_ارجمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک
به هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم
ز خستگیست به دیوار طوعه تکیه زدم من
و گرنه جز به خداوند تکیهگاه ندارم
کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم
عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم
به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت
حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم
به راه عشق تو سر میدهم که وای به حالم
اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم...
غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم
قسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم
سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت
نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
سلام من به مرادم به سیدالشهدا
که مقتدای من و شاهد قیام من است
حسین! ای شده موسی به حرمت تو کلیم
که شور عشق تو شیرینی کلام من است
چگونه صبر کنم در غیاب حضرت تو
که بی حضور تو این زندگی حرام من است
اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست
که ذکر خیر تو کار علی الدّوام من است...
غروبم از غم غربت اگر چه لبریز است
خوشم که عطر وصال تو در مشام من است
مرا به مژدۀ دیدار تو امیدی نیست
غم جدایی تو همدم مدام من است
مگر که شهد شهادت به جام من ریزند
که در فراق تو چندیست تلخ، کام من است
به راه عشق، نخستین فدایی تو منم
سفیر خاص توام، این صدای عام من است
به متن دفتر فضل مجاهدان بنگر
که در وفای تو سرلوحهاش به نام من است
تویی منادی صوت عدالت انسان
که بازتاب تو، فریاد ناتمام من است
چراغ زندگی من عقیده است و جهاد
حسینیام من و این مذهب و مرام من است...
وجود پاک تو را چشمزخم تا نرسد
دعا به حضرت تو کار صبح و شام من است
مباش راهی کوفه به شوق دعوت خلق!
در آخرین نفس این آخرین پیام من است
بگو که شهد شهادت مرا گوارا باد
در این محیط که زهر ستم به جام من است
خوشم که بر سر عشقت سرم رود بر باد
سر بریدۀ من پرچم قیام من است
من این چکامه سرودم که «مسلم بن عقیل»
ز روی لطف بگوید «شفق» غلام من است
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
درود باد به اوّل شهید راه حسین
سلام باد به اوّل قتیل نسل خلیل
مؤیّد پسر فاطمه، معلّم عشق
محرّم آور ذی الحّجه، مسلم بن عقیل
امیر کشور دل، نایب امام حسین
که سیدالشّهدا میکند از او تجلیل
به خط عشق و وفا و شهادت و ایثار
پیام اوست طریق و قیام اوست دلیل
ز اوج طبع «ریاضی» به مدح او بیتی
نزول یافت به طبعم چو آیۀ تنزیل
چه شعر نغز و لطیفی، سزد که از این بیت
شود دو مصرع ترجیعبند من تکمیل
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
زهی به مسلم و ایمان و عشق و ایثارش
که چشم دوخته عیسی به چوبۀ دارش
دو دست بسته به بازار کوفه میبینم
هزار یوسف مصری اسیر بازارش
اگر چه در دل شب سر نهاد بر دیوار
بُوَد تمامی خلقت به ظِلِّ دیوارش
دمی گریست برای حسین دیدۀ او
که سیدالشهدا خنده زد به رخسارش
کسی که طاعت او طوع گردن ملک است
کنار کوچه، شب تیره، طوعه شد یارش
ز سیّدالشّهدا لحظهای نشد غافل
گواه من شب تاریک و چشم بیدارش
نه بر محمّد خود داشت غم نه ابراهیم
نه بیم داشت ز فردا و آخر کارش
هماره دیدۀ او میگریست بر زینب
که میزنند در این شهر، سنگ بسیارش
خدا کند که به دامان مسجد کوفه
گلاب اشک فشانم به پای زوّارش
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
گلوی تشنه چو جا بر فراز بام گرفت
به زیر تیغ ز دست رسول، جام گرفت
سلام داد، ولی ظهر روز عاشورا
ز سیّدالشّهدا پاسخ سلام گرفت
هنوز واقعۀ کربلا نیامده بود
که او اجازۀ جانبازی از امام گرفت
شهادت شهدای قیام عاشورا
ز خون مسلم از آغاز انسجام گرفت
درود ما به قیام حسینیاش بادا
که نسل خون و شرف درس از این قیام گرفت
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
سفیر کوفه که یک آسمان جلالت داشت
ندانم از چه به صورت غبار غربت داشت
به کوفه وارث یک کربلا مصیبت بود
کسی که در دل خود یک جهان محبّت داشت
درون خانۀ هانی نکشت دشمن را
ز بس وفا و جوانمردی و مروّت داشت
نهان ز مردم کوفه لبش به هم میخورد
در آن سیاهی شب با حسین صحبت داشت
قسم به حال خوش آخرین نماز شبش
نماز با او، او با نماز الفت داشت
میان آن همه دشمن گریست بهر حسین
به اشک او قسم، او گریۀ ولایت داشت
کنار تربت او میشنید گوش دلم
دو مصرعی که به حق یک جهان ملاحت داشت
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
چو خواست تر شود از آب، کام عطشانش
برون ز دُرج دهان ریخت دُرّ دندانش
سخن ز حنجر خشک حسین میگوید
دهان غرق به خون و گلوی عطشانش
پس از گذشت زمانها به گوش جان همه
رسد ز خانه طوعه صدای قرآنش
روا نبود که با دست کفر کشته شود
کسی که ثانی عباس بود ایمانش
قسم به فاطمه هرگز نمیرود نومید
کسی که دست توسل زند به دامانش
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
قسم به آن شب و آن رازهای پنهانی
قسم به چشم تو هنگام اشک افشانی
قسم به همت و ایثار و غیرت طوعه
قسم به عزم تو و رادمردی هانی
قسم به خون گلوی دو ماه پارۀ تو
به اشک نیمه شب آن دو طفل زندانی
تو روی بام و دو طفلت کنار شط فرات
غریبتر ز شهیدان شدید قربانی
بریدن سر مهمان و دعوی اسلام
هزار مرتبه نفرین بر این مسلمانی
چه میشود که به قبر تو و دو فرزندت
کنم به اشک دو چشمم گلاب افشانی
هماره تا که سخن بر لب است «میثم» را
به این دو مصرع زیبا کند ثناخوانی
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
در نگاهش كوفهكوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهاییاش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت
میچكید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه
نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت
روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود
سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
یک سلامِ گرم از این بی سرو سامان شده،
به همان آقا که در کوه و کمر حیران شده
عید قربانت مبارک ای به قربان سرت
کوفیان با کشتن من عیدشان قربان شده!
نه غذایم میدهند اینها؛ نه آبم میدهند
غم مخور! گفتم بدانی که چه با مهمان شده
گیسوانم دستپیچ بچههای کوچه شد
پیکرم بین گذر بازیچهی طفلان شده
کار من بر عکس شد با سَر، زمین افتادهام..
بعدِ آن هم پایم از آویز آویزان شده
صحبت از سر میکنند و حرف خنجر میزنند
مسلم تو شمر را دیده اگر گریان شده
چوبْدست ابن مرجانه لبم را پاره کرد
حرف چوب و لب که آمد در دلم طوفان شده
از لباسی که به تن دارم خجالت میکشم
سوختم با روضهی آن پیکر عریان شده!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم
وقتی قدم به مجلس آقا گذاشتیم
در این حسینیه شهدا صف کشیدهاند
اینجا مقدس است که ما پا گذاشتیم
با وحدت عقیده به کثرت رسیدهایم
اینجا بجای واژهی "من"، "ما" گذاشتیم
شور و شعور ناب حسینی خویش را
در خیمهی عزا به تماشا گذاشتیم
زانو زدیم اگرچه در این روضهها ولی
دل را میان کرببلا جا گذاشتیم
"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
ما نیز سر به دامن صحرا گذاشتیم
"باز این چه رستخیز عظیم است" در حرم
گویا قدم به محشر کبری گذاشتیم
امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است
حتی خود حسین پریشان مسلم است
دلدادهای بخاطر دلدار میرود
"پیک امام " و "محرم اسرار" میرود
ترسی در او ز فتنهی إبن زیاد نیست
با غیرت و شکوه علیوار میرود
او نیز شیر بیشهای از نسل هاشمیست
تا قلب فتنه "مسلم کرار "میرود
در یک نگاه کوفه ابوالفضل دیگریست
با شوکت و جلال علمدار میرود
مسلم نگو بیا و بگو میثم حسین
آن میثمی که خود به سرِ دار میرود
کوچه به کوچه شهر دو صدگونه فرقه را
در جستجوی یار فداکار میرود
مثل عموش خسته از اوضاع روزگار
مثل عموش دست به دیوار میرود
بر دختران آل علی گریه میکند
هر ساعتی که بر سر بازار میرود
مسلم اگرچه گرم نماز عشای خویش
کوفی سراغ درهم و دینار میرود
خولی سراغ کعب نی و تازیانه و ...
اشعث سراغ نیزهی بسیار میرود
تیر سه شعبهی دگری میکند شکار
بازار کوفه حرمله هربار میرود
دارد سنان به شهر برای خریدنِ
سرنیزهای شبیه به مسمار میرود
با نام و یاد حضرت زهرا توان گرفت
بالای بام دارالاماره زبان گرفت
جز گریه بر غریبی تو راه چاره نیست
بر ظلمهای کوفه توان نظاره نیست
از این به بعد ماه تمام حمیده باش
وقتی که آسمان شبش را ستاره نیست
اول شهید راه توأم، راضیام حسین
"در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"
قاضی شریح خون تو را هم مباح خواند
جز حکم قتل صبر تو روی مناره نیست
جز تازیانه بر کمر هر پیاده و ...
جز تیغ تیز بر کمر هر سواره نیست
این مسلخی که دور و بر کوفه دیدهام
جای سپیدی گلوی شیرخواره نیست
اینجا کفن برای تو پیدا نمیشود
جز بوریا برای تنی پاره پاره نیست
إرجع الی مدینه... پدر مادرم فدات
إرجع الی مدینه... مجالی دوباره نیست
شرمندهام که نامه نوشتم بیا حسین
شرمندهام که نامه نوشتم بیا حسین
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
قسمت این بود تا که در کوفه
تو علمدار پرچمش باشی
اصلاً آنجا تو را فرستاده
تا سفیر محرمش باشی
کوفه دارد دروغ می گوید
مردم کوفه اهل نیرنگند
اولش دست میدهند و سپس
همهی شهر با تو میجنگند
عهد و پیمان کوفیان، مسلم!
مثل قوم یهود میشکند
دل نبندی به مردم این شهر
بیعت کوفه زود میشکند
جمعیت آمده است و مسجد پُر
به جماعت نماز بر پا کن
مطمئن نیستم به این مردم
نیتت را بیا فرادا کن
همهی شهر را بگردی نیست
یک نفر مردِ مرد در کوفه
جز خودت که غریب ماندی، نیست
هیچ کس کوچهگرد در کوفه
مثل هانی یکی دو تا شاید
دیگران برق سکه را دیدند
به بهای سرت طمع کردند
آمدند و تمام جنگیدند
اولین روضهخوان خودت هستی
داری از بوی سیب میخوانی
روی دارالاماره هم بروی
از امام غریب میخوانی
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
از سر دارالاماره روی بام
میدهم بر محضرت مولا سلام
چشم بد از دورِ چشمان تو دور
سایهات بر اهل عالم مستدام
کار تو با اهل کوفه شد شروع
کار من در شهر کوفه شد تمام
شرح حال یار تو در این دیار
شد زبانزد بر زبان خاص و عام
هر چه گشتم ذّرهای پیدا نشد
در وجود کوفیان یک جو مرام
در نگاه بی بصیرتهای شهر
نیست فرقی بین عامی و امام
شب همه در حال بیعت با مناند
صبح در بازارِ شمشیر و نیام
از زبان تُندشان فهمیدهام
نیست اولاد علی را احترام
"یا علی" گفتم، لبم شمشیر خورد
ناسزا گفتند بر مولا مدام
بر سرم در کوچه آتش ریختند
سنگ میانداختند از روی بام
سر به داری قسمت من میشود
قسمت تو بی سری در این قیام
من همین مقدار میگویم، تو را،
میکِشند اینجا به قصد انتقام
با لب خونین تمنا میکنم
تا کسی بر تو رساند این پیام:
بین این نامردها جای تو نیست
پای خود مگذار اینجا والسلام
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در شجاعت، منم ابوطالب
در ارادت، منم عقیلِ دگر
که خدا در پیام خون خدا
برگزیدم چو جبرئیل دگر
سر نهادم به شانهی دیوار
نوحهی یا حسین زمزمهام
گرچه در کوچهها اسیر شدم
من عزیزِ عزیزِ فاطمهام
گریه چاره نکرد دردم را
وقتی از دست میرود چاره
به خدا درد من فقط این است
که زن و بچهات شد آواره
ای که حتی ندید همسایه
سایهی خواهر تو را برگرد
صحبت از شام و مجلسآراییست
وای... ناموس کبریا... برگرد
تیرهای سه شعبهی این قوم
سه هدف دارد ای امام الناس
سینهی تو... سپیدی حنجر
تیر سوم... سلام بر عباس
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
روی تو را به چشم دل، از سر دار دیدهام
جانب مکه پر زند، جان به لب رسیدهام
حرمت جان شکستهام، در دل خون نشستهام
تا که به دست بستهام، ناز غمت کشیدهام
دیده به شعله دوختم، لحظه به لحظه سوختم
هستی خود فروختم، عشق تو را خریدهام
تن به قضا سپردهام، منّت تیغ بردهام
بلکه تو خندهای کنی پایِ سرِ بریدهام
تا بزنم ز زخم تن، بوسه به خاک مقدمت
کوچه به کوچه میرود، جسم به خون طپیدهام
از سر بام بر زمین چون تن خود نیفکنم
من که ز خاک کوچهها بوی تو را شنیدهام
هست امیدم از درت، بعد تو نزد خواهرت
شود کنیز دخترت، دختر داغدیدهام
از تو جدا نزیستم، پیش رویت گریستم
من سر دار نیستم، نزد تو آرمیدهام
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#حج
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟
حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟
سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد
ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟
عطر جانبخش تو در حِلّ و حرم پیچیدهست
وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟
ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک
مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟
خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما
آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟
«همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است
ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟»
تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن
پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟
حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف
برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟
رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست
آخر ای محرم اسرار، کجای حرمی؟
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا؛ #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #حج؛ #مکه_مکرمه؛ #خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا؛ #مناجات_روز_عرفه
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
لبیک که در دل عرفات است و منایم
لبیک که از خویش نمودند جدایم
لبیک که سر تا به قدم محو خدایم
لبیک که امروز ندانم به کجایم
پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم
گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم
آن وادی سوزنده که دل راهسپارش
پیداست دو صد باغ گل از هر سر خارش
دارند همه رنگ خدایی ز غبارش
هرکس به زبانی شده همصحبت یارش
قومی به مناجات و گروهی به دعایند
از خویش سفر کرده در آغوش خدایند
این جا عرفات است و یا روح من آنجاست
دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست
پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست
این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست
این سوز حسین است که خود بحر نجات است
میسوزد و مشغول دعای عرفات است
دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود
ما غافل و در وادی مشعر خبری بود
در محفل حجاج صفای دگری بود
اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود
هر سوختهدل تا به سحر تاب و تبی داشت
اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت
ای مشعریان! دوش به مشعر که رسیدید
آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟
آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید؟
آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟
آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود
دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود
امروز به هر خیمه بگردید و بجویید
گرد گنه از آینۀ دیده بشویید
در داخل هر خیمه بگردید و بجویید
یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید
شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید
از یار بخواهید رخ یار ببینید
::
امروز که حجاج به صحرای منایند
از خویش جدایند و در آغوش خدایند
لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند
در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند
کردند پر از زمزمه و ناله مِنی را
یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را
این قافله از عشق به جان سلسله دارند
این قافله با قافلهها فاصله دارند
این قافله جا در دل هر قافله دارند
این قافله تا مسلخ خون هروله دارند
این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند
از خون گلو جامۀ احرام بپوشند
هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی
از مکه برون گشته شده کرب و بلایی
از پیر و جوان در ره معشوق فدایی
جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی
اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش
پیداست شهادت ز سفیدی گلویش
خیزید جوانان که علی اکبرتان رفت
ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت
از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت
گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت
ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت؟
از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت
ای اهل مِنی کعبه پر از نور و صفا بود
دیروز حسین بن علی بین شما بود
سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود
از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود
امروز به هجرش همه گریان بنشینید
فردا سر او را به سر نیزه ببینید
در مکّه بپرسید ز زنهای مدینه
زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه
کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه
کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه
ای دخترکان یکسره با شیون و ناله
خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله
زین قافله روزی به مدینه خبر آید
از کرب و بلا زینب خونین جگر آید
با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید
از منبر و محراب نبی ناله برآید
تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم
تنها نه دل میثم، جان همه عالم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_روز_عرفه
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است
اما کرم توست که بسیار زیاد است
بخشندگیات حضرت غفار زیاد است
آمد وسط روز، گنهکارِ فراری
با نامهی جرم و گنهم کار نداری
جا ماندهی ماه رمضان آمده امروز
آلودهی بی نام و نشان آمده امروز
چون طفلِ فراری نگران آمده امروز
خسران زدهای گریهکنان آمده امروز
گفتی که گناه دل پر آه ببخشی
امروز به اندازهی یک ماه ببخشی
خواندی تو دگر بار به کویت همگان را
هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را
یا داده ز کف فرصت ماه رمضان را
با خویش بیارد دل و جان نگران را
من آمدهام باز توانم بده امروز
اصلا تو بیا راه نشانم بده امروز
بعد از رمضان رشتهی خود با تو بریدم
من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم
روز عرفه آمد و شد تازه امیدم
آغوش گشودی که به سوی تو دویدم
برگشتهام و خسته از این فاصله هستم
من توبهٔ بسته به شب قدر شکستم
هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی
نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی
من را برسانید به یار عرفاتی
جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی
امروز نظرها همه بر دست حسین است
چشمان خدا جانب بین الحرمین است
جمعاند محارم همه دور و بر زینب
تعظیم نمایند همه محضر زینب
ارباب شده سایهٔ روی سر زینب
یک عمر ندیده است کسی معجر زینب
تاکه نکند دخت علی دلهره احساس
زانو زده پیش قدمش حضرت عباس
ای کاش که این قافله آزار نبیند
در کرببلا داغ علمدار نبیند
چشمان حرم کوچه و بازار نبیند
این راه پس از کرببلا راهِ عذاب است
این راه مسیرش وسط بزم شراب است
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_روز_عرفه
دست بگشا به دعایی ز دعای عرفه
بده خود را تو صفایی ز دعای عرفه
بندگی کن تو درین بارِکْ لی فی قَدَرِک
بشنوی تا که ندایی ز دعای عرفه
عطش بندگیات را برسان سوی یقین
تا رسد آب بقایی ز دعای عرفه
دیده وا کن به سوی لِلدَّعواتِ سامِع
میرسد باز نوایی ز دعای عرفه
هر زمان صورت خود را بگذاری بر خاک
آید از عشق صدایی ز دعای عرفه
ای دل خسته و بیمار! بیا جانب او
تا بیابی تو دوایی ز دعای عرفه
غرق تطهیر شوید از کلماتش یاران
میتوان برد عطایی ز دعای عرفه
تا رسیدم به مضامین فَلاٰ تَبْتَلِنی
داشتم حال و هوایی ز دعای عرفه
پا مکش هیچ ز درگاه عبادت ای دل
نیست نومید گدایی ز دعای عرفه
هر که اندازهی وسعاش به سراپردهی نور
میبرد قدر و بهایی ز دعای عرفه
اشک ما ترجمهی راٰحِمُ کُلِّ ضارِع
دارد از نور جلایی ز دعای عرفه
دل من، این دل من با نفس یاربّاش
برده هر لحظه ضیایی ز دعای عرفه
برسان دیدهی دل را به نهانخانهی اشک
بطلب کرب و بلایی ز دعای عرفه
همچو "یاسر" به سر دوش گرفتم یاران
در همین عرصه لوایی ز دعای عرفه
✍ #محمود_تاری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_کربلا در #روز_عرفه
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست...
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
✍ #مریم_کرباسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم
بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی
که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم
باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری
تشنهام، تشنۀ لبهای عطشناک فراتم
باید احرام ببندم به طواف حرم تو
من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم
با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری
مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم
با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم
باز گریان تماشای قتیل العبراتم
✍ #سیدعلیرضا_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e