eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
336 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
جز نام تو به‌روی لب ما روا مباد بزم عزای توست کسی بی صدا مباد من از خدا همیشه فقط خواستم دلم، با هیچکس به غیر حسین آشنا مباد پای دلم ببند که از دست می‌رود از بند، این همیشه مهاجر، رها مباد در پای این علم همه یک خانواده‌ایم ما با همیم، تفرقه در بین ما مباد با اشک شیر داد و دعا کرد مادرم این طفل، نذر هیچ کسی جز شما مباد افسرده است هر که به هیئت نمی‌رود گریه برای غیر غمت رزق ما مباد روح نماز و روزه و حج و جهاد من! سمت کسی به غیر تو قبله نما مباد َخالی مباد ‌شور عزادارت از ‌شعور از مجلس تو نام شهیدان جدا مباد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قرار شد برود کار بوتراب کند فرات را سر بدخواه خود خراب کند قرار شد برود با لب ترک خورده هزار حرمله را از خجالت آب کند امیدوار به این است مادر اصغر قرار نیست کسی طفل را جواب کند سه شعبه‌ای به دوراهی رسیده و باید میان کودک و باباش انتخاب کند سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد کسی بیاید و این غصه را حساب کند نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند بدا به حالش اگر شکوه‌ای رباب کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(چند بیت از یک غزل) من غیورم به خدا ناله به ذلت نکشیدم پسرم ذبح شد از حرمله منت نکشیدم گلوی اصغر و بازوی مرا تیر به هم دوخت تیر را از گلوی دوخته راحت نکشیدم تیر شرمنده‌ی من شد، عمر سعد ولی نه چه بلاها که از این حجم قساوت نکشیدم چشم من خورد به چشمان رباب آه کشیدم آه از هیچ کس اینطور خجالت نکشیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طفل همیشه عاشق، سرباز شیرخواره مادر شود فدایت، یک خنده کن دوباره می‌دانم از لب خشک، لبخند بر نیاید لب‌هات بسته مادر، با چشم کن اشاره وقتی کشید بابا، تیر از گلوت بیرون شد حنجر تو مثلِ قرآنِ پاره پاره در خیمه ماه رویان، سوزند همچو خورشید کی دیده جان مادر، خون ریزد از ستاره بگذار تا بسوزم، بگذار تا بگریم بر زخم داغدیده، جز گریه چیست چاره؟! هر قطره اشک، ما را، موج هزار دریا هر لحظه در غم توست صد سال یادواره اين‌جاست جای تکبیر، یارب که دیده با تیر راه نفس ببندند بر طفل شیر خواره؟ مادر اگر بگرید بر زخم تو عجب نیست باللَه کم است اگر خون، جوشد زسنگ خاره هم طفل بود معصوم، هم تیر بود مسموم میثم از این مصیبت، خون گریه کن هماره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلب سنگ از اشک خیمه آب شد تیر سمت آسمان پرتاب شد در حرم می‌گفت چشمی اشکبار رحم کن ای تیر! بر این شیرخوار نیست غیر از تشنگی تقصیر او رحم کن بر مادر بی شیر او تیری اما، زخم تو چون خنجر است آن گلو از برگ گل نازکتر است گر ننوشد آب، پر می‌گیرد او گر بنوشد آب هم می‌میرد او مرگ می‌گردد پی گهواره‌اش مانده مادر... تا چه سازد چاره‌اش جای لب بر هم زدن این ماه وش گر زبانی داشت می‌گفت العطش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✔️لطفاً ابتدا در کانال 👈عضو 👉شوید. 👌در کانال حسینیه به عنوان بزرگترین و جامع‌ترین مرجع شعر آئینی کشور، بیش از ۵٠ هزار شعر در مدح و مرثیه اهل بیت (ع) وجود دارد. 🏴روضه حضرت علی اصغر (ع) گفتم "حسین"، صفحه‌ی دل، پُرستاره شد راهِ نجات، دامنِ یک شیرخواره شد گفتم که کیست، اکبرِ آیاتِ کردگار؟ فوراً به گاهواره‌ی اصغر، اشاره شد باب‌الحوائج است و زود گره باز می‌کند با اذنِ او، امورِ دو دنیا، اداره شد هرچند کودک است، ولی بهرِ دردها با دست کوچکش بنِگر، راهِ چاره شد :: می‌سوخت در غمش همه‌ی هفت آسمان، تیر از کمان پرید و جهان در نظاره شد تیر از کمان پرید و گلوی علی که نه... قلبِ پدر برای پسر، پاره پاره شد بر ماتمش زمین و زمان، نوحه می‌کنند دستِ حسین، مقتلِ این شیرخواره شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه؟ آمد به سراغ تو چرا تیر سه شعبه؟ آغوش تو امن است ولی حیف، کجا برد، امنیت آغوش تو را تیر سه شعبه؟ آیینه‌ی اکبر به روی دست تو بود و برداشت ترک آینه با تیر سه شعبه فرزند تو آن است که تا حرمله را دید لبخند زد و گفت: بیا تیر سه شعبه! بی اذن تو برگی به زمین، نه نمی‌افتد با اذن تو گشته‌ست رها تیر سه شعبه در حسرت دیدار تو ماندیم و‌ نمردیم ای کاش که می‌خورد به ما تیر سه شعبه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوثر علی‌اصغر امشب به مستان می‌دهد ساغر علی‌اصغر غوغا به پا کرده آیینه‌ی کوچک‌تر حیدر علی‌اصغر ارباب می‌خندد بر سینه‌اش تا می‌گذارد سر علی‌اصغر با سن‌و‌سال کم در جنگ برپا می‌کند محشر علی‌اصغر "هل من معین" آمد طاقت ندارد در حرم دیگر علی‌اصغر تیر سه‌پر خورده پس شد علی‌اصغر، علی‌اصغر، علی‌اصغر هم اکبر آورده هم روی دستانش علیِ اصغر آورده از باغ خود انگار زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده در کربلا ارباب یک‌ساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده بر روی دستانش انگار حیدر را به روی منبر آورده تیر سه‌شعبه، آه! اشک مرا این جمله هردفعه در آورده پیش عمو بر نی شش‌ماهه حالا بین سرها سر درآورده هربار جان می‌داد تا روی نیزه اصغر خود را نشان می‌داد تا دق کند مادر هی حرمله گهواره‌ی او را تکان می‌داد مثل علی‌اکبر جنگاوری می‌شد اگر دنیا امان می‌‌داد مثل عمو می‌شد تیر سه‌شعبه چندسالی گر زمان می‌داد آن وقت مادر هم داماد خود را هی نشان این و آن می‌داد باید رباب امروز شش‌ماه درس عاشقی را امتحان می‌داد دنیای شش‌ماهه شد تیره تا خشکیده شد لب‌های شش‌ماهه رو زد برای آب " مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای شش‌ماهه اُف بر تو ای دنیا خالی‌ست در آغوش مادر جای شش‌ماهه حالا رباب است و لالایی و گهواره و رویای شش‌ماهه تنها امید ماست کوچک‌ترین باب‌المراد، آقای شش‌ماهه هرکس حسینی شد پای براتش می‌خورد امضای شش‌ماهه ✍شعر از گروه ادبی دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قراره زندگی‌هامون همش دور و برت باشه تموم زندگیم روضه‌س تا حرف اصغرت باشه صدا پیچیده تو خیمه صدای اصغره انگار رباب از غصه دلخونه بازم اصغر شده بیدار ببخش ای کودکم، مادر نداره قطره‌ی شیری تو که حال منو دیدی چرا آروم نمی‌گیری بابات تنها توو مِیدونه دلش پُر غُصه و درده صدات‌و بشنوه ای‌کاش صداش کن بلکه برگرده اجابت شد دعام، بابات نشد گریَه‌ت فراموشِش می‌خواد آبِت بده مادر! بخواب آروم توو آغوشِش چه سخته، روضه سنگینه حسین با کودکش اومد برای قطره‌ی آبی حسین به دشمنش رو زد چی شد اصغر شده خاموش چرا توو دشت غوغا شد گلوش خشکیده بود اما با تیر حرمله وا شد حسین و اضطرار ای وای چرا حیرونه توو این دشت اومد سمت حرم اما چرا هی اومد و برگشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در گلوی تشنه‌اش وقتی عطش جان می‌گرفت رود از شرمندگی راه بیابان می‌گرفت او خودش باب الحوائج بود مانند عمو لب اگر آن‌روز تَر می‌کرد، باران می‌گرفت حیدر شش‌ماهه بین گاهوار انگار داشت با تلظی کردن خود اذن میدان می‌گرفت باورم این است اگر او از میان خیمه‌گاه زودتر بیرون می‌آمد جنگ پایان می‌گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از تمام لاله‌های کاروان غنچه‌ای لب تشنه ماند و باغبان غنچه‌ای که برگ او خشکیده بود نسخه‌اش را تشنگی پیچیده بود زخم می‌شد روی او با گریه‌اش شعله می‌زد خیمه‌ها را گریه‌اش دست بر دست همه اهل حرم نغمه لالایی‌اش آوای غم دوش تا وقت سحر از قحط آب دست و پا می‌زد در آغوش رباب هر طرف بر پیکرش با دست باد چون گل پژمرده رأسش می‌فتاد مثل هاجر هفت نه، هفتادبار رفت مادر خیمه خیمه بی قرار قطره‌ی آبی ولی پیدا نشد چشمه‌ای از پای طفلش پا نشد ماند اسماعیل او در انتظار تا به قربانگه شود قربان یار سر به روی شانه‌ی بابا گذاشت نای گریه نیز نای او نداشت مثل ماهی لب به هم می‌زد مدام در تلظی بود بر دست امام تا که بالا رفت بر دستان او سرعقب افتاد و پیدا شد گلو حرمله حلق سپیدش را که دید تیر را در چله تا آخر کشید چشم او بر چشم بابا خیره بود ناگهان شد چشم‌های او کبود از فشار تیر بر طفل رباب گل میان دست بابا شد گلاب دید بیت آرزوی ویران شده برگ گل از شاخه آویزان شده زود بابا بین آغوشش فشرد دست را زیر سرش آرام برد روی دست باغبان پرپر که شد نوبت تشییع آن بی سر که شد شعله زد این غم به جان عالمین حرمله خندید بر اشک حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زره پوشیده از قنداقه، بی‌شمشیر می‌آید شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر می‌آید به روی دست بابا آسمان‌ها را نشان كرده چقدر آبی به این چشمان بی‌تقصیر می‌آید! زبانش كودكانه‌ست و نمی‌فهمم چه می‌گوید ولی می‌خوانم از چشمش كه با تكبیر می‌آید به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما نمی‌دانم چرا از دست دنیا سیر می‌آید! جهانی را شفاعت می‌كند با قطرهٔ اشكی كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر می‌آید بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟ که با خون دارد از زخم تو بوی شیر می‌آید :: بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e