eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
41.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
283 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت با دست بشکسته مرا روزی‌خور این در نوشت هرگز نمی‌کردم گمان اینجا مرا راهم دهند نام مرا در بین نوکر‌ها خودش آخر نوشت روز ازل وقتی خدا روزیِ عالم را نوشت ارباب را ارباب و ما را بر درش قنبر نوشت @hosenih در عرش حق پیراهن خونین او آویختند بی‌خود نبوده گر خدا این قلب را مضطر نوشت نام حسین فاطمه اشک مرا جاری کند رحمت به شیر مادرم، صد شکر بر این سرنوشت هرکس که شد در این دهه دیوانه‌ی کوی حسین زینب برای او "نمازِ صبحِ بالاسر" نوشت حبُّ الحسین ِ نعمتی، قبرُ الحسین ِ قبلتی این جمله را هر نوکری در قلب خود با زر نوشت من زاره فی کربلا زار العلیّ فی عرشه این را همان اول خدا، در عرش بر سردر نوشت "حُبُّ الحسینِ جُنَّنی" عابس بیان کرده ولی بر چوب محمل خواهرش این جمله را با سر نوشت @hosenih می‌گفت زینب از فراز تل برادر جان ببین آنکس که تقدیر تو بی‌انگشت و انگشتر نوشت... ...من را میان عده‌ای نامرحم و دور از حیا آواره و بی‌چاره و بی‌یار و بی‌معجر نوشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عاشقانت می‌فروشند عیش را، غم می‌خرند دل به پاى روضه می‌ریزند ماتم می‌خرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم* باز درهم آمدیم و باز درهم می‌خرند @hosenih ماه‌ها در یک طرف ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه‌ها ماه محرم می‌خرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم می‌خرند تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم بچه‌هاى ما در این خانه حاتم می‌خرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى‌ست که در هر دو عالم می‌خرند گریه بر مظلوم تکوینا تقرب‌آور است در حسینیه مرا، حتى نخواهم، می‌خرند @hosenih مطمئنا روضه‌اى یا گریه‌اى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم می‌خرند عده‌اى دم می‌دهند و عده‌اى دم می‌زنند پنج تن هم این وسط دارند از دم می‌خرند گریه‌کن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال شکل گریه را هم می‌خرند @hosenih اولین گریه‌کن مسلم رسول الله بود گریه بر دندان مسلم را مسلم می‌خرند *مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم (علامه طباطبایى.ره.) ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو که بال و پر بزنم پای روضه‌ی سر تو ببخش با پر زخمی، به زحمت افتاده لباس نوکری‌ام را بریده مادر تو @hosenih چه طور خرج غمت جور شد؟ کسی می‌گفت رسیده رزق حسینیه از برادر تو شبیه حضرت زینب به سینه می‌کوبم که مقتدای عزادارهاست خواهر تو به چشم من همه‌جا روضه‌ی شما بر پاست تمام عالم و آدم شدند مضطر تو اگر کویر تَرَک روی هر تَرک دارد کشیده خشکی لب‌های زخم پرپر تو خزان و ریزش برگ از درخت در همه‌جا شد است در دل من روضه‌خوان ِ اکبر تو @hosenih طلوع، بردن بالای طفل شش‌ماهه است غروب، خون گلوی علی اصغر تو زمان بارش باران همیشه می‌بارم برای بارش تیر و امیر لشگر تو من از خرابه و شام و رقیه فهمیدم که قول تو نرود گر رود ز تن سر تو بیا و قول بده آخرین دمم برسی به راه آمدن توست چشم نوکر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بسم‌الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم ما را نگار، کرد به میخانه‌اش مقیم بوی لباس خونی ارباب می‌رسد صوت حزین مادر سادات... بگذریم من آمدم که با همه‌ی روسیاهی‌ام راهم دهید با همه‌ی پُرگناهی‌ام اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم؟! یک روز اگر برانی و من را نخواهی‌ام @hosenih اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد نام حسین شغل مرا هم شریف کرد غفلت‌زده به ماه عزا آمدم ولی... ... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد از سوی فاطمه که به سائل نظر شود چشمش میان روضه‌ی ارباب تر شود عاشق اگر که گشنه بخوابد عجیب نیست هیهات بی‌حسین شب ما سحر شود از خاک قتلگاه برایم بیاورید در روضه اشک و آه برایم بیاورید پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید پیراهن سیاه برایم بیاورید @hosenih من ماتِ ماتَم تو بمانم مرا بس است در راه محکم تو بمانم مرا بس است ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم در زیر پرچم تو بمانم مرا بس است فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین استاد درس ماست فقط زینب حسین با لعن بر یزید فقط آب می‌خوریم لب‌تشنه می‌شویم به یاد لب حسین @hosenih آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم سوی خدای خویش طریقی نداشتیم "نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم بی‌نام یار، نار گلستان نمی‌شود بی‌کربلا بهشت که رضوان نمی‌شود صد بار گفته‌ایم که ذکری برای ما مثل حسین موجب غفران نمی‌شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رنگ عالم شد سیاه درجهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه تکیه تکیه یاحسین درغمت پیراهن این شهر کم کم شد سیاه @hosenih چونکه بالاتر نداشت درمیان ماه ها ماه محرم شد سیاه در مِنا امسال آه علقمه شد روسپید و روی زمزم شد سیاه جلد مانند لباس بر اَمالی و لهوف و بر مُقرّم شد سیاه پوست در سینه‌زنی سرخ شد، شد نیلگون و آخرش هم شد سیاه @hosenih بین این رنگین کمان دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه برتن مسلم هم آه رد تیر و تیغ‌ها قدر مُسلّم شد سیاه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر وادی وصال بر این دل نوا دهید با اشک دیده سینه‌ی ما را جلا دهید یک‌بار هم ز لطف قدم‌رنجه‌ای کنید بر نوکران بی‌سر و پا هم بها دهید @hosenih سر بر کنیم و منتظر مقدم شما منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید از بس کرم به روی کرم دارد این حرم لب وا نکرده حاجت هر بی‌نوا دهید یک گوشه‌ی نگاه شما کیمیا کند بر خاک پای خویش عیار طلا دهید خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند فیض غلامی حرم خود به ما دهید قدری گناه حائل ما و خدا شده راضی شوید و آشتیمان با خدا دهید تا آنکه روضه‌خوان حریم شما شویم بر ما ز سوز فاطمه حزن صدا دهید @hosenih حیف است آرزو به دل از این جهان رویم لطفی کنید و تذکره‌ی کربلا دهید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هوای کهنه‌ی این شهر تازه دم کرده گناهکاریمان «تُنزل النِقم» کرده «ظلمتُ نَفسی» ما را شنید دلبر و گفت : امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده @hosenih به شوق یوسف اگر چشم‌مان چو یعقوب است هنوز گریه به درد فراق کم کرده چه می‌شود سحری دیده بارد و بیند کریم، بارش باران به ما کرم کرده ای آسمان ز چه گشتی بخیل؟ پر وا کن گناه کرده اگر شیعه، توبه هم کرده به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور فدائیان تو را با تو هم‌قسم کرده محرم آمد و غم شد فزون‌تر و دیدم کتیبه‌ای هوس شعر محتشم کرده @hosenih دوباره چادر مشکی وصله‌دارش را زنی برای پسربچه‌اش علم کرده هوای کرب و بلا جان تازه‌ام داده دل حزین مرا راهی حرم کرده امام عشق و محبت! خدا کند بینم نسیم کرب و بلا آسمانی‌ام کرده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در معرض نگاه شما نور می‌شوم بی‌نور تو ز محضرتان دور می‌شوم کم با تو حرف می‌زنم امّا دلم پر است از شرمساری است که مهجور می‌شوم @hosenih اصلاً به روی من نمیاری که من بَدَم وقتی که باز وصله‌ی ناجور می‌شوم بی‌آبرویم و به غمت گریه می‌کنم آنگاه از نگاه تو مسرور می‌شوم چشمان توست جوشش آب حیات من من با تو زنده می‌شوم و نور می‌شوم وقتی به سبک زندگی‌ات زندگی کنم پس با مسیر بندگی‌ات جور می‌شوم در پیش پات سفره‌ی جان پهن می‌کنم روزی که در سپاه تو مأمور می‌شوم دارم امید روز قیامت به اذن تو من باز روضه‌خوان تو محشور می‌شوم @hosenih گاهی شباهتی به تو پیدا کند دلم با یک فرازِ ناحیه، مأجور می‌شوم پس ندبه می‌کنم به غریبی جدّ تو آنقدر گریه می‌کنم که دگر کور می‌شوم یا منتقم سپاه تو تشکیل می‌شود من هم در آن به نام تو مشهور می‌شوم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این شهر را هوای محرم گرفته است حال و هوای قلب مرا غم گرفته است @hosenih قبل از دهه برای عزای تو مادرم اسپند و چایی و رطب بم گرفته است ((باز این چه شورش است))تو را مادرم حسین در وقت شیر دادن من دم گرفته است در بین نوکران تو لات محل ما شیون کنان برای تو پرچم گرفته است @hosenih وقتی سماورم ز غمت جوش میزند یعنی که چای روضه ی ما دم گرفته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می وزد از ضبط صوت کودکی های "پری" های های سنج و طبل و روضه های "کوثری" چیزی از معنایشان هرگز نفهمیدم ولی آتشی می زد به جانم نوحه های آذری @hosenih مثل پرچم های بی تاب عزا در رقص بود طُرّۀ مویی که بیرون مانده بود از روسری چون لباس مشکی ام،پیراهنی می خواستند از منِ مادر،ع روسکهای پیراهن_زری خفته بر درگاه مسجد،حالت معراج داشت غرق خاک کفش های سینه زن ها، پا دری پای من در گِل فرو می شد،دلم در عشق،تا نوحه ای می خواند ابری با زبان مادری باز می گشتند قزغان های نذری،رو سفید پیش از آغاز محرم از دکان مسگری @hosenih می دود حسّ لذیذی در دلم از آن زمان تا برای خانۀ همسایه نذری می بری... باد می آید ولی این برگ های سرخ و زرد می وزد از ضبط صوت کودکی های پری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باز هم کوچه و بازار، پر از غم شده است بر سر و سینه بکوبید، محرّم شده است هر طرف می‌نگرم بوی عطش می‌آید غیرت آب از آنسوی عطش می‌آید @hosenih از محرّم چه بگویم، سخنم گویا نیست از محرّم چه بخوانم، غزلم شیوا نیست از محرّم چه بگویم، جگرم خون شده است آه، انگار جهان نیز دگرگون شده است من کی ام؟ ذره‌ی ناچیز سر راه حسین ای خوشا بوسه نشاندن به گلوگاه حسین من کی‌ام؟ گرد و غبار لب درگاه حسین من کی‌ام؟ شاعر گمنام هواخواه حسین از قلم، معجزه‌ی تازه‌تری می‌خواهم شعر سوزان شدید الاثری می‌خواهم روضه خوانان! گره از عقدۀ ما باز کنید دم بگیرید و همه مرثیه آغاز کنید دم بگیرید و بگریید، شب عاشوراست شب غربت، شب طوفان، شب مردان خداست @hosenih روح ما راهی بین الحرمین است، فقط جان ما پیشکش عشق حسین است، فقط قصه آغاز شد و سنگ به هق هق افتاد آتش فاجعه در جان خلائق افتاد شاهزاده علی اکبر که به میدان آمد مثل یک سرو سرافراز خرامان آمد همه مبهوت جوانمردی و رزم آوری اش همه دلباخته ی معرفت حیدری اش عطر فردوس و نفسهای مسیحایی داشت خوی پیغمبری و جذبه ی لیلایی داشت ناگهان، همهمه در پرده ی افلاک افتاد پیکر پاک علی اکبر، برخاک افتاد از جگر گوشه ی لیلا چه بگویم، سخت است ... دیگر از آن قد و بالا چه بگویم، سخت است ... @hosenih قاسم بن الحسن از دشت جنون می آمد با لب تشنه و آغشته به خون می آمد نوجوان بود ولی سینه ی دریایی داشت قامت کوچک و تدبیر صف آرایی داشت نوجوان بود ولی جام ولایت نوشید عاقبت شربت شیرین شهادت نوشید نوبت کودک شش ماهه، علی اصغر شد حیف از آن غنچه که با تیر جفا، پرپر شد ساقی تشنه لبان، مشک به دندان آمد مثل یک ماه جهانتاب رجزخوان آمد کاش جاروکش آن صحن و سرایت بشوم کاش «یا حضرت عباس» فدایت بشوم لحظه ای که علم از دوش علمدار افتاد کوه محنت به دل قافله سالار افتاد @hosenih وای از قافله سالار و تن بی کفنش وای از گودی گودال و سر بی بدنش از جگرپاره ی زهرا چه بگویم ، سخت است ... از عزیز دل مولا چه بگویم، سخت است ... بعد از آن، قوم نبی را به اسارت بردند هرچه از اهل حرم بود به غارت بردند کنج تاریک خرابه،گل سرخی خفته وای از درد یتیمی و غم ناگفته... بیرق افتاد ولی زینب کبرا برخاست با همان خطبه ی معروفش از جا برخاست @hosenih گرچه از داغ برادر،کمرش خم شده بود آخرین فرصت پیکار،فراهم شده بود ** کربلا هرچه بخواهیم، به ما خواهد داد کربلا حاجت ما را به خدا خواهد داد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حس می کنی زمین و زمان گریه می کنند وقتی که جمع سینه زنان گریه می کنند @hosenih باز این چه شورش است که در خلق عالم است در ماتم تو پیر و جوان گریه می کنند این سیل اشک ها که ز هر دیده جاری است چون ابر با تمام توان گریه می کنند تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می کنند با یاد آن نماز جماعت که نیمه ماند گلدسته ها اذان به اذان گریه می کنند @hosenih زینب اسیر می شود آری عجیب نیست سرها اگر به روی سنان گریه می کنند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ طوقی دلم به گنبدت زائر شد پرچم که سیاه شد قلم شاعر شد @hosenih پیک از طرف فاطمه آورده خبر پیراهن مشکی شما حاضر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی عمری‌است دل‌خوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی @hosenih بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیت سُست را نفروشم به عالمی گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی @hosenih می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با شعله‌ی در سینه نوشتم که بخوانی تا شعله‌ی پنهانِ دلم را بنشانی افسوس، نسیم سحری، زود سفر کرد گفتم که سلام منِ غمگین برسانی کار دلم از کار گذشته‌‌ست... مبادا بی‌پرده شود کارم و در پرده بمانی @hosenih خورشیدی و من، بوته‌ی در خاک، اسیرم دردی‌ست: تَمَنّا کنی اما نتوانی انصاف نباشد که به دنبال تو باشم بی‌مبدأ و بی‌مقصد و بی‌برگ «نشانی» یا گم شده یابن‌الحسنم در مِه اندوه یا حبس شده پشت دعاهای زبانی @hosenih ای کاش بیایی و کنارم بنشینی تا خاک گِلیم دل تنگم بتکانی آمین که نباشد، کلمات‌اند دعاها! آمینِ دعاهای همه در رمضانی هرچند امامی و دلت خانه‌ی وحی است قربان دلت! خون شده از تیر و کمانی @hosenih من تاب تماشای لبِ تشنه ندارم آری... تو مگر پای دلم را بکشانی قنداقه‌ی خونین و تنِ کوچکِ نوزاد بغض پدری بر سر بالین جوانی گفتند: غروب آمد و آشوب شد عالَم شاید که سری از سر نِی گفته اذانی @hosenih گفتند: «تمام است» و دویدند به سویش آن لحظه رسیدند که می‌زد ضربانی قربان دلت! باز برای تو بگویم؟ بوسید لبی شوق شریف شریانی چشمان تو سرشار تماشای مدام است با خاطره‌ها روز و شبی می‌گذرانی شرمنده‌ی تکرار مصیبت شدم اما ای کاش که بنشینم و «تو»، روضه بخوانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بویی به مشام غیر حاشا نرسد خیری ز کسی بر من تنها نرسد @hosenih ای وای عجب حادثه ای در راه است ای کاش که نامه ام به مولا نرسد ⏭ گیرم که شده تمام ره طی ، برگرد خونت شده شرط دادن ری ، برگرد @hosenih گر وعده تو را میوه ی نوبر دادند نوبر سر اصغر است بر نی ، برگرد ⏭ با خویش نه لشکر نه سپاه آورده دو طفل عزیز و بی گناه آورده @hosenih در کوفه ز بس مرد ندیده مسلم ناچار به پیر زن پناه آورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در مُحرم هر که صاحب منبر است در قیامت عرش را تاج َسر است غافل از "کبریت اَحمر" گر شود* شعله ی سرد و نهال بی بَر است بی مرور این کتاب رهگشا مطلبش ناقص کلامش اَبتر است شرح حال و روز نوکر خواندنی است بارها کبریت اَحمر خواندنی است @hosenih دانش هرکس وسیع تر دُرّتر است پُر بُکاتر هرکه باشد کُر تر است با وفاتر هر که شد، عباس تر با ادب تر هرکه باشد، حُر تر است مستند خوان تو که مُقُبِل تر شوی فاطمه گِرید که بیدل تر شوی ⏹ *كتاب كبريت احمر تاليف عالم جليل القدر آيت الله محمد باقر بيرجندي(ره) كتابي است كه در اصل براي وعاظ و اهل منبر نوشته شده است و شرايط و آداب منبر را به تفصيل بيان ميكند اما به دليل اين كه اين كتاب شامل بسياري از مطالب اخلاقي و عرفاني است خواندن آن براي عموم توصيه ميشود. © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر اینجا نیا،دیگر نداری خانه در این شهر... یادم می‌آید تا کجاها کیسه‌ای نان را می‌برد آن شب‌ها علی بر شانه در این شهر وقتی تمام مردمانش عاقل‌اند ای عشق! پیدا نخواهی کرد یک دیوانه در این شهر @hosenih آواره، گشتم کوچه‌ها را یک یک اما نیست جز طوعه هرگز قامتی مردانه در این شهر هر کس که روزی نامهٔ یاری برایت داد شد نیزه‌دار لشکر بیگانه در این شهر دورت بگردم! بادهای شام آوردند انگار با خود قحطی پروانه در این شهر @hosenih این نامه از مسلم به دستت می‌رسد اما کشتند او را ناجوانمردانه در این شهر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارالاماره یا که بستر؟فرق دارد مرگ اینچنین در پایِ باور فرق دارد از باد فهمیدم که می آیی به سویم اعجازِ آن زلف مُعَطر فرق دارد از های هایم جایِ من را کوفه فهمید شرمندگیِ مَرد آخر فرق دارد @hosenih در خواب بر من مژده داد و گریه می کرد دلواپسی هایِ پیمبر فرق دارد یحیایِ من برگرد اینجا بی وفایی است هر روزِ آن با روزِ دیگر فرق دارد نامِ پسرهایِ تو گفتم سنگ خوردم در کینه هاشان نامِ حیدر فرق دارد @hosenih گفتم به طوعه تا که پشتِ در نیاید هرچند می دانم که این در فرق دارد برگَرد می بینم که زینب با تو گوید چشمانِ نامحرم برادر فرق دارد باشد سرِ عباس هم اینجا بیاید اما حسابِ چند دختر فرق دارد @hosenih یک کاروان از نیزه و یک شهر از سنگ در بینِ سرها باز یک سر فرق دارد سر کوچک است و سنگها خیلی بزرگ اند ای کاش میگفتند اصغر فرق دارد تیری که می چرخد جراحاتش عمیق است تیر سه شعبه جنسَش آخر فرق دارد از بام اُفتادم زمین و روضه خواندم اُفتادن از زین پیشِ خواهر فرق دارد @hosenih گودال بود و عاقبت هم گیرم انداخت گودالِ تو اما مُکرر فرق دارد فرقش هزار و نُهصدو پنجاه زخم است از زخمها هم زخمِ حَنجر فرق دارد نه پُشتِ در،نه کوچه، گیسویش ندیدند اما کنارَت حالِ مادر فرق دارد بَد جور فکرِ وضعِ رگهای گلویم که تیزی و کُندی خنجر فرق دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود بازى دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من آمد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه ی نامرد خريدار شود @hosenih من نديدم سر خونى نشده در اين شهر کودک و پير کسى وارد دربار شود سنگ از بام کند کار عمود آهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخته است خاک راه پسر حيدر کرار شود @hosenih سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرت ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه ی ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه ی پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در نامه‌های مردم کوفه وفا مجوی در سینه‌ی خرابه‌ی اینها صفا مجوی آقای بیکسان بنگر بیکسی من در کوچه‌های کوفه یکی آشنا مجوی اینجا تنور خانه فقط گرم آتش است در سفره‌هایشان نمکی جز جفا مجوی @hosenih رفته ز یاد قصه ی باران کوفه آه... در دست پر ز سنگ یتیمان، دعا مجوی بهر رسیدنت همه گویند: العجل اما میان سینه‌ی یک تن بیا مجوی ای ارشد قبیله‌ی هاشم فدای تو جز خون برای موی سفیدت حنا مجوی @hosenih فکر اسیری حرمت جان من گرفت در دیده‌ی حرامی اینان حیا مجوی با خواهران بگو که در این کوچه‌ها دگر غیر از سر بریده سر نیزه‌ها مجوی مسلم فدایی تو شده اینطرف میا ای زاده‌ی گرامی شاه نجف میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من گدایی درت را دوست می‌دارم حسین سائلان محضرت را دوست می‌دارم حسین دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است نوکری نوکرت را دوست می‌دارم حسین @hosenih "بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش!" این دعای مادرت را دوست می‌دارم حسین من برای ماندن اسلام بعد از کربلا دست زینب‌پرورت را دوست می‌دارم حسین @hosenih در میان آن شهیدانی که دورت خفته‌اند زیر پایت... اکبرت را دوست می‌دارم حسین در کنار علقمه، با دیدن آب فرات هیبت آب آورت را دوست می‌دارم حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همین که جذبه‌ی چشم حسین دام گذاشت مرا کشید به سمتش "غلام" نام گذاشت همین که شبنم مرثیّه روی گونه نشست به چشم‌های ترم دستی احترام گذاشت @hosenih مقام گریه‌کنانش مقام پاکان است که بود آن‌که مرا هم در این مقام گذاشت؟ که بود آن‌که پس از مستی حسین حسین حساب مستی من را کنار جام گذاشت که بود، مادر سادات بوده واللهِ برای مثل منی باز هم مرام گذاشت @hosenih چه لقمه‌های حلالی که فاطمه هر شب به روی سفره‌ی خالی این غلام گذاشت و گفت روضه بخوانم؛ «که بود پایش را به روی سینه‌ی غمدیده‌ی امام گذاشت؟» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چشم اگر امسال را هم آبروداری کند گریه می‌خواهد مرا از هرچه خود عاری کند هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است کاش پلک از این هنرها پرده‌برداری کند بین دل با داغ او عقد اخوت بسته‌اند در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند @hosenih نوحه‌خوان در روضه می‌خواند به استمداد اشک بانگ "هل من ناصر" است این، کیست تا یاری کند؟ می‌روم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند رود می‌افتد به پایش تا به هر قیمت شده قطره‌ای از خویش را در جان او جاری کند آب اگر مهریه‌ی زهراست پس هر طور هست باید از مهریه‌ی زهرا نگهداری کند بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک می‌تواند زخم را بر پیکرش کاری کند می‌روم قدری جلو، آن‌جا که یک سر روی نی بی‌محابا قد علم کرده است سرداری کند @hosenih آن‌که تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل می‌تواند پس سر ِ بر نیزه را قاری کند باز می‌آیم به خود، آن‌جا که در من یک نفر گوشه‌ای کز کرده، می‌خواهد فقط زاری کند چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی" است کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اول شب بود اما ترس فردا داشتند دست وپا گم کرده بودند و تماشا داشتند اقتدای این جماعت بر امامی دیگر است طول دادم سجده چون، قصد فرادا داشتند بی جهت بار اضافه با خودت اینجا میار نامه هایی را که صدها مهر و امضا داشتند @hosenih مردمانی که به آنی خویش را منکر شوند مانده ام ما را! چرا بر آمدن وا داشتند اول صبحی رجزهای حماسی شان بلند اول مغرب چو زنها خوف فردا داشتند دست دشمن داده یکسر این شیوخ بی وفا لشکری را بنام دوست برپا داشتند @hosenih این علی نشناس های کوفه را بشناس، آه مردمی را که به گردن خون مولا داشتند بد، هوایی غنیمت های جنگی گشته اند از همان اول، بدلها نقشه گویا داشتند نقل محفل هایشان حرف از کنیزی بردن است گرگ هایی که به لب ذکر خدا را داشتند! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih