بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#مصطفی_متولی
▶️
این کیست که بهشت شده رو نمای او
قصری هزار آینه شد سرسرای او
آمیخته به عصمت و توحید و معرفت
زرّینه خشت محکم اول بنای او
بانوی ماهتاب دمیده است تا فقط
هنگام خواب قصه بگوید برای او
سمت نگاه مشرقی اش صبح دائم است
خورشید سالهاست نشسته به پای او
عطر هزار باغچه گل در ترنّمش
شهر بهار ساکن سبز هوای او
آئینه تداعی لبخند فاطمه است
انگار روبرو شده با خنده های او
وقتیکه از سپر مدینه طلوع کرد
خورشید زندگانی خود را شروع کرد
@hosenih
از شاخه طلایی طوبی که چیده شد
در ساق عرش عطر رهایی وزیده شد
در صُلب سیب مهر تبلور نمود و بعد
در پوشش طهارت محض آفریده شد
شیوا ترین سلام سپیده به آفتاب
در لحظه تلألوء سبزش شنیده شد
تلفیقی از هدایت و نور است این شهاب
خطی که روی صفحه ظلمت کشیده شد
قبل از شروع خلقت عالم کمال یافت
آنروز متصّف به صفات حمیده شد
اشراق مهر سجده به خاک زمین اوست
تکوین عشق ، معجزه کمترین اوست
@hosenih
صبح ولادتش همه جا عطر سیب داشت
گل بانویی که ایل و تباری نجیب داشت
نیلوفر عفاف به قنداقه اش دخیل
گلبوسه نسیم زعطرش نصیب داشت
می آمد از طراوت گلخانه خدا
بیخود نبود رایحه ای دلفریب داشت
شیرین زبان قافله نازدانه ها
تن پوشی از حریر پر عندلیب داشت
از وقت آفرینش نور مطهرش
با نام پاک فاطمه اُنسی عجیب داشت
تنها سه ماه آخر عمر سه ساله اش
اندازه سه قرن فراز و نشیب داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#جواد_حیدری
▶️
از کودکی اش فاضله و عالمه بود
چون شیرزن قبیله بی واهمه بود
@hosenih
بر بوسهی عمه بر جمالش سوگند
از بدو تولدش خودش فاطمه بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
ای دختر امام شهیدان خوش آمدی
دانش پژوه مکتب قرآن خوش آمدی
بنت الحسین ، اخت امام ، عمه امام
دُر عفاف و گوهر ایمان خوش امدی
@hosenih
نامت رقیه ، شهرت مرغی مهاجر است
ای مرغک مهاجر دوران خوش آمدی
روز ولادت آمدی از غیب بر وجود
فرمود بر تو حجت سبحان خوش آمدی
شهزاده است مادر تو حضرت رباب
بابات نیز حجت سبحان خوش آمدی
اکبر تو را برادر و زین العباد نیز
عباس عموی توست کماکان خوش آمدی
شعبان مه معظم و ماه محمد است
ای ماه عشق در مه شعبان خوش آمدی
عمر کمت ، به معرفت عمری دوباره داد
ای موجب سعادت انسان خوش آمدی
ویرانه شرمسار حضورت بود هنوز
گنجینه ی محبت و عرفان خوش آمدی
@hosenih
هرچند از تو کرب وبلا قدردان نشد
فریاد زد دمشق که ای جان خوش آمدی
ویرانه نشینی ات برکت بود چون ز تو
کاخ معاویه شده ویران خوش آمدی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
مثل شکوفه رایحه ای دلفریب داشت*
گل برگهای روشنِ او بویِ سیب داشت
چون روز چشمه ی دریای نور بود
گُل بود اگر گُلِ زهرای نور بود
@hosenih
یاسی سپید در شبِ عاشق شکفته بود
یاسی که در حریر شقایق شکفته بود
آرام زیر بارش مهتاب خنده کرد
آری به رویِ حضرتِ ارباب خنده کرد
اما نسیم جرئت بوییدنش نداشت
حتی فرشته رخصت بوسیدنش نداشت
تنها نه خیره چشم سماوات مانده بود
چشم حسین بر رخِ گُل مات مانده بود
جانی دوباره با نفسش باغبان گرفت
از شوق از طراوت رویش زبان گرفت
@hosenih
زینب بیا و اوجِ عنایات را ببین
در این قمات مادر سادات را ببین
روح بلند عشق به محراب کوچک است
انگار عکس فاطمه در قاب کوچک است
آئینه ی تمامِ تمنای من رسید
دختر نگو که ام ابیهای من رسید
گرچه دل از تمامیِ آلِ عبا گرفت
آخر به رویِ شانه ی عباس جا گرفت
اما هزار حیف خزان شد بهارِ عشق
بگذشت چون نسیمِ سحر روزگاِر عشق
دردانه ای که شبنمِ گُل نوش کرده بود
او را عمو به دوش قلم دوش کرده بود
@hosenih
در گوشه ای خرابه نشین گشت ای دریغ
با تازیانه نقشِ زمین گشت ای دریغ
ویرانه پُر زِ بویِ طعام و شراب بود
خیلی گرسنه بود و یتیمانه خواب بود
بابا برای او گُل و پروانه می کشید
بر گیسوان گُل زده اش شانه می کشید
@hosenih
اما زِ خوابِ ناز پرید و پدر نداشت
زلفی برای شانه کشیدن به سر نداشت
*زکریا اخلاقی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#محمد_رسولی
▶️
امشب حسين سر زده نوري به خانه اش
ماهي كه سر گذاشته بر روي شانه اش
عشقش، بهانه اش، نفس عاشقانه اش
مينازد او چقدر به اين نازدانه اش
امشب شكفته است به بستان گل حسين
جانم فداي نغمه ات اي بلبل حسين
@hosenih
با يك نگاه لطف تو چيزي محال نيست
اين اعتقاد ماست به قرآن خيال نيست
باب الحوائجي و برايت مثال نيست
اين خانمي كه ديده ام عمرش سه سال نيست
عمري نمي شود بگذاريم نور را
وا كرده اي چقدر گره هاي كور را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#مصطفی_متولی
▶️
این کیست که بهشت شده رو نمای او
قصری هزار آینه شد سرسرای او
آمیخته به عصمت و توحید و معرفت
زرّینه خشت محکم اول بنای او
بانوی ماهتاب دمیده است تا فقط
هنگام خواب قصه بگوید برای او
سمت نگاه مشرقی اش صبح دائم است
خورشید سالهاست نشسته به پای او
عطر هزار باغچه گل در ترنّمش
شهر بهار ساکن سبز هوای او
آئینه تداعی لبخند فاطمه است
انگار روبرو شده با خنده های او
وقتیکه از سپر مدینه طلوع کرد
خورشید زندگانی خود را شروع کرد
@hosenih
از شاخه طلایی طوبی که چیده شد
در ساق عرش عطر رهایی وزیده شد
در صُلب سیب مهر تبلور نمود و بعد
در پوشش طهارت محض آفریده شد
شیوا ترین سلام سپیده به آفتاب
در لحظه تلألوء سبزش شنیده شد
تلفیقی از هدایت و نور است این شهاب
خطی که روی صفحه ظلمت کشیده شد
قبل از شروع خلقت عالم کمال یافت
آنروز متصّف به صفات حمیده شد
اشراق مهر سجده به خاک زمین اوست
تکوین عشق ، معجزه کمترین اوست
@hosenih
صبح ولادتش همه جا عطر سیب داشت
گل بانویی که ایل و تباری نجیب داشت
نیلوفر عفاف به قنداقه اش دخیل
گلبوسه نسیم زعطرش نصیب داشت
می آمد از طراوت گلخانه خدا
بیخود نبود رایحه ای دلفریب داشت
شیرین زبان قافله نازدانه ها
تن پوشی از حریر پر عندلیب داشت
از وقت آفرینش نور مطهرش
با نام پاک فاطمه اُنسی عجیب داشت
تنها سه ماه آخر عمر سه ساله اش
اندازه سه قرن فراز و نشیب داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#جواد_حیدری
▶️
از کودکی اش فاضله و عالمه بود
چون شیرزن قبیله بی واهمه بود
@hosenih
بر بوسهی عمه بر جمالش سوگند
از بدو تولدش خودش فاطمه بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
ای دختر امام شهیدان خوش آمدی
دانش پژوه مکتب قرآن خوش آمدی
بنت الحسین ، اخت امام ، عمه امام
دُر عفاف و گوهر ایمان خوش امدی
@hosenih
نامت رقیه ، شهرت مرغی مهاجر است
ای مرغک مهاجر دوران خوش آمدی
روز ولادت آمدی از غیب بر وجود
فرمود بر تو حجت سبحان خوش آمدی
شهزاده است مادر تو حضرت رباب
بابات نیز حجت سبحان خوش آمدی
اکبر تو را برادر و زین العباد نیز
عباس عموی توست کماکان خوش آمدی
شعبان مه معظم و ماه محمد است
ای ماه عشق در مه شعبان خوش آمدی
عمر کمت ، به معرفت عمری دوباره داد
ای موجب سعادت انسان خوش آمدی
ویرانه شرمسار حضورت بود هنوز
گنجینه ی محبت و عرفان خوش آمدی
@hosenih
هرچند از تو کرب وبلا قدردان نشد
فریاد زد دمشق که ای جان خوش آمدی
ویرانه نشینی ات برکت بود چون ز تو
کاخ معاویه شده ویران خوش آمدی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
مثل شکوفه رایحه ای دلفریب داشت*
گل برگهای روشنِ او بویِ سیب داشت
چون روز چشمه ی دریای نور بود
گُل بود اگر گُلِ زهرای نور بود
@hosenih
یاسی سپید در شبِ عاشق شکفته بود
یاسی که در حریر شقایق شکفته بود
آرام زیر بارش مهتاب خنده کرد
آری به رویِ حضرتِ ارباب خنده کرد
اما نسیم جرئت بوییدنش نداشت
حتی فرشته رخصت بوسیدنش نداشت
تنها نه خیره چشم سماوات مانده بود
چشم حسین بر رخِ گُل مات مانده بود
جانی دوباره با نفسش باغبان گرفت
از شوق از طراوت رویش زبان گرفت
@hosenih
زینب بیا و اوجِ عنایات را ببین
در این قمات مادر سادات را ببین
روح بلند عشق به محراب کوچک است
انگار عکس فاطمه در قاب کوچک است
آئینه ی تمامِ تمنای من رسید
دختر نگو که ام ابیهای من رسید
گرچه دل از تمامیِ آلِ عبا گرفت
آخر به رویِ شانه ی عباس جا گرفت
اما هزار حیف خزان شد بهارِ عشق
بگذشت چون نسیمِ سحر روزگاِر عشق
دردانه ای که شبنمِ گُل نوش کرده بود
او را عمو به دوش قلم دوش کرده بود
@hosenih
در گوشه ای خرابه نشین گشت ای دریغ
با تازیانه نقشِ زمین گشت ای دریغ
ویرانه پُر زِ بویِ طعام و شراب بود
خیلی گرسنه بود و یتیمانه خواب بود
بابا برای او گُل و پروانه می کشید
بر گیسوان گُل زده اش شانه می کشید
@hosenih
اما زِ خوابِ ناز پرید و پدر نداشت
زلفی برای شانه کشیدن به سر نداشت
*زکریا اخلاقی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#مصطفی_متولی
▶️
این کیست که بهشت شده رو نمای او
قصری هزار آینه شد سرسرای او
آمیخته به عصمت و توحید و معرفت
زرّینه خشت محکم اول بنای او
بانوی ماهتاب دمیده است تا فقط
هنگام خواب قصه بگوید برای او
سمت نگاه مشرقی اش صبح دائم است
خورشید سالهاست نشسته به پای او
عطر هزار باغچه گل در ترنّمش
شهر بهار ساکن سبز هوای او
آئینه تداعی لبخند فاطمه است
انگار روبرو شده با خنده های او
وقتیکه از سپر مدینه طلوع کرد
خورشید زندگانی خود را شروع کرد
@hosenih
از شاخه طلایی طوبی که چیده شد
در ساق عرش عطر رهایی وزیده شد
در صُلب سیب مهر تبلور نمود و بعد
در پوشش طهارت محض آفریده شد
شیوا ترین سلام سپیده به آفتاب
در لحظه تلألوء سبزش شنیده شد
تلفیقی از هدایت و نور است این شهاب
خطی که روی صفحه ظلمت کشیده شد
قبل از شروع خلقت عالم کمال یافت
آنروز متصّف به صفات حمیده شد
اشراق مهر سجده به خاک زمین اوست
تکوین عشق ، معجزه کمترین اوست
@hosenih
صبح ولادتش همه جا عطر سیب داشت
گل بانویی که ایل و تباری نجیب داشت
نیلوفر عفاف به قنداقه اش دخیل
گلبوسه نسیم زعطرش نصیب داشت
می آمد از طراوت گلخانه خدا
بیخود نبود رایحه ای دلفریب داشت
شیرین زبان قافله نازدانه ها
تن پوشی از حریر پر عندلیب داشت
از وقت آفرینش نور مطهرش
با نام پاک فاطمه اُنسی عجیب داشت
تنها سه ماه آخر عمر سه ساله اش
اندازه سه قرن فراز و نشیب داشت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
ای دختر امام شهیدان خوش آمدی
دانش پژوه مکتب قرآن خوش آمدی
بنت الحسین ، اخت امام ، عمه امام
دُر عفاف و گوهر ایمان خوش امدی
@hosenih
نامت رقیه ، شهرت مرغی مهاجر است
ای مرغک مهاجر دوران خوش آمدی
روز ولادت آمدی از غیب بر وجود
فرمود بر تو حجت سبحان خوش آمدی
شهزاده است مادر تو حضرت رباب
بابات نیز حجت سبحان خوش آمدی
اکبر تو را برادر و زین العباد نیز
عباس عموی توست کماکان خوش آمدی
شعبان مه معظم و ماه محمد است
ای ماه عشق در مه شعبان خوش آمدی
عمر کمت ، به معرفت عمری دوباره داد
ای موجب سعادت انسان خوش آمدی
ویرانه شرمسار حضورت بود هنوز
گنجینه ی محبت و عرفان خوش آمدی
@hosenih
هرچند از تو کرب وبلا قدردان نشد
فریاد زد دمشق که ای جان خوش آمدی
ویرانه نشینی ات برکت بود چون ز تو
کاخ معاویه شده ویران خوش آمدی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
مثل شکوفه رایحه ای دلفریب داشت*
گل برگهای روشنِ او بویِ سیب داشت
چون روز چشمه ی دریای نور بود
گُل بود اگر گُلِ زهرای نور بود
@hosenih
یاسی سپید در شبِ عاشق شکفته بود
یاسی که در حریر شقایق شکفته بود
آرام زیر بارش مهتاب خنده کرد
آری به رویِ حضرتِ ارباب خنده کرد
اما نسیم جرئت بوییدنش نداشت
حتی فرشته رخصت بوسیدنش نداشت
تنها نه خیره چشم سماوات مانده بود
چشم حسین بر رخِ گُل مات مانده بود
جانی دوباره با نفسش باغبان گرفت
از شوق از طراوت رویش زبان گرفت
@hosenih
زینب بیا و اوجِ عنایات را ببین
در این قمات مادر سادات را ببین
روح بلند عشق به محراب کوچک است
انگار عکس فاطمه در قاب کوچک است
آئینه ی تمامِ تمنای من رسید
دختر نگو که ام ابیهای من رسید
گرچه دل از تمامیِ آلِ عبا گرفت
آخر به رویِ شانه ی عباس جا گرفت
اما هزار حیف خزان شد بهارِ عشق
بگذشت چون نسیمِ سحر روزگاِر عشق
دردانه ای که شبنمِ گُل نوش کرده بود
او را عمو به دوش قلم دوش کرده بود
@hosenih
در گوشه ای خرابه نشین گشت ای دریغ
با تازیانه نقشِ زمین گشت ای دریغ
ویرانه پُر زِ بویِ طعام و شراب بود
خیلی گرسنه بود و یتیمانه خواب بود
بابا برای او گُل و پروانه می کشید
بر گیسوان گُل زده اش شانه می کشید
@hosenih
اما زِ خوابِ ناز پرید و پدر نداشت
زلفی برای شانه کشیدن به سر نداشت
*زکریا اخلاقی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#محمد_رسولی
▶️
امشب حسين سر زده نوري به خانه اش
ماهي كه سر گذاشته بر روي شانه اش
عشقش، بهانه اش، نفس عاشقانه اش
مينازد او چقدر به اين نازدانه اش
امشب شكفته است به بستان گل حسين
جانم فداي نغمه ات اي بلبل حسين
@hosenih
با يك نگاه لطف تو چيزي محال نيست
اين اعتقاد ماست به قرآن خيال نيست
باب الحوائجي و برايت مثال نيست
اين خانمي كه ديده ام عمرش سه سال نيست
عمري نمي شود بگذاريم نور را
وا كرده اي چقدر گره هاي كور را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
بهار،رویشِ او را به صحنِ گلها خواند
نسیم، آمدنش را به گوشِ دریا خواند
شبی که آمد و گُل شد سپیده می بارید
فرشته بر قدمِ نو رسيده می بارید
@hosenih
طلوعِ طلعتِ او را بنفشه آذین بست
هزار دستِ شقایق هزار نسرین بست
سحر ستاره ی گُل را به باغ ها پاشید
زمین غبارِ رهش را به آسمان بخشید
هزار خرمن خوش رنگِ خوشه یِ خورشید
هزار دامنِ گُل از هزار یاسِ سفید
چه دلنشین و شگفت و چه ناز و زیبا گفت
شبی که غنچه یِ لب را گشود و بابا گفت
طراوتِ نفسش جان به باغبان می داد
تبسمش به خداوندِ عشق ، جان می داد
گرفت تنگ در آغوش و بوسه افشاندش
چو جانِ رفته زِ تَن رویِ سینه خواباندش
دوباره آتشِ شوقش زِ دل زبانه گرفت
شکُفت خنده ی ارباب و این ترانه گرفت
@hosenih
بگو دوباره قرارم ... بگو بگو بابا
ستاره یِ شبِ تارم ... بگو بگو بابا
چه عاشقانه به گوشِ سما ثریا گفت
دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه می ریخت گُل از عرش، زمین گُم شده بود
باز هنگامه یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود
شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است
@hosenih
چه شکوهی که خدا نیز تماشا می کرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا می کرد
جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها می کرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا می کرد
مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد
@hosenih
لاله شوریده یِ هر لحظه ی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود
مِهر همسایه یِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود
چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد
@hosenih
موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت
آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت
اولین آینه یِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمه یِ خانه ی حیدر آمد
@hosenih
آسمان از قدمش تا که شکوفا می شد
عشق شیرازه ی هر واژه ی دنیا می شد
هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می شد
عالم از یاس ترین عطر مسیحا می شد
باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظه ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود
@hosenih
کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد
کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد
تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت
@hosenih
نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومه ی خورشیدیِ دل جا داری
زیرِ پا وسعتِ شش گوشه ی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری
مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است
@hosenih
حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت
پایِ پُر آبله اش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت
چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصله یِ دور لبش را بوسید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih