eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» با نهایت تأسف و تأثر به اطلاع می رساند روح استاد خالق اثر ماندگار «آمدم ای شاه پناهم بده» در ایام زیارت مخصوصه حضرت رضا(ع) به لقاء الله پیوست. این ضایعه را خدمت خانوادۀ محترم آن مرحوم و تمامی منتسبین به دستگاه اهل بیت(ع) تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده عُلو درجات معنوی را از خداوند متعال خواستاریم. @hosenih
🍀فقط ۲۷ روز مانده تا عیدالله الاکبر🍀 جَاءَ فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شرابا طهورا یَعْنِی سَیِّدهُمْ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ . در تفسیر این آیه آمده است که یعنی سید و آقای آن ها علی بن ابی طالب علیه السلام آب به دست آن ها می دهد. ( المناقب , جلد۲, صفحه ۱۶۲ ) ندارد غصه ای در وقت مرگش شیعه ی مولا ندارد واهمه از تشنگیِ روز وانفسا «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ...» یعنی که محبین علی گویند: «اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأْساً و ناوِلْها» شاعر: @dobeity_robaey
تقدیم به روح ذاکر با اخلاص مرحوم امشب سر خوان خویش راهش بدهید لبیک به سوز و اشک و آهش بدهید گفتید سه جا پناه نوکرهایید او آمده ، ای شاه پناهش بدهید . شاعر: @dobeity_robaey
وابسته ام به نان و نوایت هنوز هم می میرم عاشقانه برایت هنوز هم سلطان تویی و شاعر درباری ات منم هستم در آروزیِ عبایت هنوز هم @hosenih دعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین از عجز و التماس به پایت هنوز هم در گوشِ آهوانِ به صیاد مبتلا می پیچد انعکاس ِ صدایت هنوز هم هفت آسمان مجاورِ باب الجوادِ(ع) توست خورشید محو آینه هایت هنوز هم... نقاره خانه، پنجره فولاد، خادمان شاهانه است صحن و سرایت هنوز هم شکرخدا که می‌شود از عشق مُنقلب در صحن انقلاب، گدایت هنوز هم محتاجم و کنار ضریحت نشسته ام در انتظارِ خیرِ دعایت هنوز هم @hosenih با سردی و گلایه و با دلخوری که نه... با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم از راه دور عرض سلام دو قطره اشک پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از گریه پُرم ... شبیه اقیانوسم محتاجِ سفر به نقطه ی پابوسم ای کاش ، میان زائرانش بودم جامانده ای از زیارتِ مخصوصم شاعر: @dobeity_robaey
امروز پُر از حال و هوای طوسم با صحن و سرا و گنبدت مأنوسم بدجور دلم هوایِ مشهد کرده در حسرتِ یک زیارتِ مخصوصم شاعر: @dobeity_robaey
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
من آمدم ای خدا! درد خود دوا کنم رُخصت بده در زنم، هی خدا خدا کنم ماه من، شاه من، مهربان اله من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: شرمندهٔ رحمت و نعمت الهی‌ام عصیان شده موجبِ آه و روسیاهی‌ام گشته اشکم روان، بر رُخ سیاه من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: گرچه از این بنده‌ات، جز خطا ندیده‌ای روی گناهان من، پرده‌ها کشیده‌ای آبرویم نبر، چون توئی پناه من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: ذکر زبانم بُوَد، یا علیّ و یا عظیم بنما هدایت مرا، بر صراط مستقیم عاصیم، نادمم، اشک من گواه من جان مولا علی، بگذر از گناه من شاعر: باصدای مرحوم: 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز سینه آه برآرید با همه شررش ز دیده اشک ببارید تا رسد اثرش امام مفترض الطاعه بر زمین افتاد شبیه جد غریبش به خاک خورده سرش @hosenih میان حجره چو گودال دست و پا می‌زد شبیه مار گزیده رسید درد سرش به کام تشنه پسر را گهی صدا می‌زد چه گویم از اثر زهر کینه بر جگرش رسید زاده ی زهرا به طرفة العینی سر مبارک بابا به دامن پسرش به کربلا همه ی ماجرا شده بالعکس سر مبارک اکبر به دامن پدرش میان حجره امام غریب بود و جواد ولی به قتل علی لشگری است دور و برش میان حجره پسر در کنار بابا بود ولی کنار علی چند نیزه در کمرش صدای یاابتای علی که بود بلند رسید قبلِ حسین، آهنی به فرق سرش رسید بازِ شکاری، ولی چه احوالی نه قوتی به کمر، نه رمق به بال و پرش @hosenih نگاهِ حسرتِ بابا به ارباً اربا، بود نشست کوه به زانو، شکسته شد به برش صدای عمه می‌آید ، علی ز جا برخیز! خدا کند که نیفتد به جسم تو گذرش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو برای تو اصلا، چه سود دارم من؟ میانِ این‌همه عاشق، وجود دارم من؟ @hosenih قبول کن، منِ کم را، قبول کن، من را؛ کجا تحملِ ذکر و سجود دارم من؟ برایِ دم زدن از تو؛ سرودن از چشمت همیشه حرف و سخن، زود، زود دارم من مرا زِ خاک فرا خوان و سویِ عرش ببر! فقط به سویِ تو، شوقِ صعود دارم من ترحمی بنما بر سرشکِ دیده‌ی تَر! که اشک بر روی چشمم، چو رود دارم من بگو بمیر برایم!، ببین که می‌میرم، علاقه‌ای به تو، تا این حدود دارم من @hosenih اگرچه رعیتم، اما همین مرا کافی‌ست: که شاهِ باکرم و اهلِ جود دارم من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس آزاد کن کبوتر خود را از این قفس بیماری فراق برایم بس است بس (لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس) سلطان نظر به اشک من و ناله ام نمود دعوت به میهمانی هرساله ام نمود @hosenih اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست باشد مریض می شوم اصلاً شفا که هست گم می شوم میان حرم، آشنا که هست اصلا چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست زائر چرا به غیر رضا آرزو کند با آبروست هر که به این خانه رو کند باید که این جهان شود آماده ی فرج هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج باز است تا ابد حرم ثامن الحجج باید همیشه روی به دارالشفا کنیم هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم سلطان سلام باز به پابوس آمدم هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم امسال هم زیارت مخصوص آمدم اما ببین که با غم و افسوس آمدم غرق غم است قلبم و ناجور می زند دست خودم که نیست دلم شور می زند امسال هم خدا کند آدم کنی مرا نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا خرج عزای ماه محرم کنی مرا جان جواد روزی اشک مرا بده من التماس میکنمت کربلا بده @hosenih کم کم ز راه می رسد آقای بی کفن مارا به قافله برسان یا ابالحسن دلتنگ روضه ایم و پریشان سوختن دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا محروممان مکن، نگرانیم یا رضا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یکی از اعمال مستحبی امروز (دَحوُالاَرض)، زیارت امام رضا (علیه السلام) است. 🔸 هر جا که هستید، از راه دور و نزدیک با خواندن امام رضا (علیه آلاف التحیة و الثّناء) حضرت را زیارت کنید. @hosenih
دلم شوق تورا از باغ رضوان بیشتر دارد بهشت کویت از فردوس ، خواهان بیشتر دارد هوای روح من ابریست آقا جان ،بگریانم هوا وقتیکه دلگیراست، باران بیشتر دارد @hosenih اسیر پیله ی خویشم ، پرم از حسرت پرواز چنین پروانه ای ،شوق گلستان ،بیشتر دارد تو خورشیدی اگرچه بر تمام خلق می تابی ولی همسایه با همسایه احسان بیشتر دارد بیادل را به اقیانوس آرام‌رضا بسپار اگر دلشوره از شبهای طوفان بیشتر دارد بزرگی کن مرا ، کوچک حسابم کن ،که میدانم نظر بر مور ،امثال سلیمان ،بیشتر دارد اگر دنیا جوابم کرده ،دنیای جوابی تو که این دارالشفا ،ازدرد ، درمان بیشتر دارد شفاعت کن مرا پیش خدا با آبروی خود رضای دوست از این راه ،امکان بیشتر دارد @hosenih غلامی تو رااز مادرت زهرا ،طلب کردم که مادر نقش در تصمیم سلطان ، بیشتر دارد اگر چه عطر رضوان در جهان پیچیده با نامت ولی نبض حضورت را خراسان بیشتر دارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو قطره ای نَمی از کرامتت دریا ای مسلمان چشم تو آدم شده روی تو قبلۀ حوا ای به طفلی فقیه هر مرجع ای امام تمام عالِم‌ها به گمانم که حضرت موسی نامتان را نوشته روی عصا یا که اصلاً مسیح وقت شفا می‌بَرد یا جواد! نام تو را این همه جود و فضل و احسان را ارث بردی ز مادرت زهرا با گداییِ تو بزرگ شدیم یا علی اکبر امام رضا روز اول که یادمان کردند ریزه خوار جوادمان کردند جود و بخشش برای تو هیچ است کل عالم ورای تو هیچ است باغ جنت به آن همه عظمت پیش صحن و سرای تو هیچ است از روایات عشق فهمیدم جان عالم به پای تو هیچ است این بلندی خاک تا افلاک پیش گلدسته‌های تو هیچ است دین ما، بندگی ما همه‌اش به خدا بی ولای تو هیچ است کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه همه پیش صفای تو هیچ است بیش از این مدح تو نمی‌دانم شعر من در ثنای تو هیچ است ای امام جوان اهلُ البیت قمر آسمان اهلُ البیت دل ما غرق در عنایت توست تشنۀ بادۀ ولایت توست در همان کودکی امام شدی این خودش برترین لیاقت توست اینکه زهراست مادرت آقا به خدا بهترین سعادت توست روز محشر تمامیِ عالم دست بر دامن شفاعت توست از درت خلق دستِ پُر رفتند جود و بخشش همیشه عادت توست هرکه یک بار شد نمک گیرت تا ابد بندۀ کرامت توست کاش می‌شد که در حرم بودم در شبی که شب شهادت توست همسرت قاتلت شده آقا این خودش راز سخت غربت توست همسرت پیر و مو سفیدت کرد در جوانی تو را شهیدت کرد گوشۀ حجره بی صدا بودی به غم و غصه مبتلا بودی جگرت سوخت، با لب تشنه چون جگرگوشۀ رضا بودی چقدر زود پرپرت کردند تو امام جوان ما بودی موقع دست و پازدن قطعا یاد گودال کربلا بودی یاد غم های عمه ات زینب یاد طفلان بی نوا بودی یاد طفلی که تا پدر را دید گفت بابای من کجا بودی؟ از میان تنور آمده ای یا که بر روی نیزه ها بودی؟ ای پدرجان ز نیزه افتادی؟ به نظر زیر دست و پا بودی دخترت را ببر که پیر شده رفتنم مدّتیست دیر شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند روبروی گنبد تو نوح زانو می زند صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است @hosenih ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد باز یا رب بی وفاییِ زنی در اهل بیت روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلأ، می زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه ات انداختند @hosenih سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام بر دل خونِ امامِ معصومی که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟! عجب طریقه ی آزارِ غیر مرسومی! @hosenih کسی توجهی اصلا نمی کند این جا به سوزِ پاره جگرهای مردِ مسمومی دوباره روی زمین ظرف آب می ریزند... به پیش تشنه، چه رفتار زشت و مذمومی چه فرق می کند اصلا هلال یا که کنیز؟ قرار نیست که آبی رسد به مظلومی ندارد او به برش خواهری چنان زینب کنار بستر او نیست اُم کلثومی چگونه جسم رشیدش به پشت بام رسید؟! چه ماجرای پُر ابهام و غیر مفهومی! @hosenih هزار شکر که بغداد پشت بامی داشت نرفته تا ته گودال شاه مهمومی هزار شکر که بر بام رفت و آمد نیست سُم فرس ننشسته میان حلقومی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر عمرم به پایان آمده جانم بگیر اما به من مهلت بده بعد از مُحَرّم قبض روحم کن دگر چیزی نمی خواهم، فقط یک خواهش دیگر برای گریه "یعقوب" و برای نوحه "نوحم" کن شاعر: @hosenih
دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده اگر شال عزا بر شانهٔ اسلام افتاده زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده شبیه جعده(لع) در ذهنش خیالی خام افتاده @hosenih نشانده نقشه های شوم را در چشمهای خود جواد إبن رضا(ع) در چنگ مکری تام افتاده چه برّنده ست شمشیرِ زبانِ نحسِ أمّ الفضل(لع) کلامش باز هم در ورطهٔ دشنام افتاده نفس میسوزد از زهرِ هلاهل...جایِ قدری آب زمین خورده! جوانی تشنه و ناکام افتاده گلویش شعله ور در آتش و از کنج لبهایش عطش جاریست و دریا کنار جام افتاده به سختی گام برمیدارد و از لرزش بسیار عبا از شانه اش بیتاب در هر گام افتاده @hosenih بمیرم! در میان هلهله مظلوم جان داده چه تنها کنج حجره پیکری آرام افتاده * تنش در زیر سمّ اسب هایِ سخت-جولان نه... به زیر تابش ِ خورشید، روی بام افتاده! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا می‌شود بخشش و احسان و لطف و جود معنا می‌شود @hosenih بی‌وجودت کارِ دنیا، غرقِ خسران می‌شود با وجودِ اهلِ جودت، سود معنا می‌شود یا جوادِ اهلِ بیتِ مصطفی، با دستِ تو دم به دم، بخشایشِ معبود، معنا می‌شود رخت بستی از زمینِ خاکی و در این جهان هرچه غربت بود و خواهد بود، معنا می‌شود @hosenih ای شهیدِ زهرِ کین!، ای نورِ حق، با رفتنت ناگهان این بغضِ حزن‌آلود، معنا می‌شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای گل بوستان اهل البیت حجتِ نوجوان اهل البیت ای امام نهم که نه ساله جلوه کردی میان اهل البیت از همان کودکی شدی در جود شهره ی خاندان اهل البیت حرف ما نیست، جود و بخششتان آمده در لسان اهل البیت در عطای تو جلوه گر شده است رحمت بیکران اهل البیت بعد زهرا جوان ترین هستی ای گل بوستان اهل البیت ای جوانیّ ما به قربانت یا جواد ای جوان اهل البیت بر مریدان حق مرادی تو مظهر نام یاجوادی تو @hosenih ای نگاه تو عافیت آمیز وارث آستین معجزه خیز پیش جودت همه گدا هستند پادشاه و وزیر و عبد و کنیز نامه ای آمد از پدر سویت که ای جواد ای به چشم خلق عزیز دِرهم از قبل بیشتر بردار کیسه ها را کن از طلا لبریز گرچه زحمت شود ولی هرگز مکن از راه سائلان پرهیز تو جوادی و کار تو جود است زر به دامان هر فقیر بریز آبرو می دهی به هر سائل ای امید همه به رستاخیز دست بر دامن تو دارم و بس سر بر این آستان گذارم و بس @hosenih ای اسیر عطای تو حاتم مستمند شفاعتت آدم کعبه از احترام توست عزیز محترم از ولای تو زمزم چه شد آنروز در کنار حرم بر زمین مشت می زدی محکم بغض کردی و زیر لب گفتی: مادرم ... تازیانه... نامحرم آتش افتاد بر دلت اما با دل مجتبی چه کرد این غم وسط کوچه ی بنی هاشم تا که بالا گرفت کار ستم پیش چشم حسن زمین افتاد بضعه ی قلب حضرت خاتم آه از آن روحِ عصمت و پاکی مادری ماند و چادری خاکی @hosenih یا جواد ای غریب چون حیدر ای دل آزرده از غم مادر ای که مثل حسن شدی مسموم  از عناد و جنایت همسر ای که مثل حسین جان دادی با لب تشنه لحظه ی آخر پیکرت رفت روی بام ولی پاره پاره نبود آن پیکر جسم تو پایمال اسب نشد پیش چشمان دختر و خواهر ساربانی نبوده تا که بَرد ای سلیمان ز دستت انگشتر سرت از تن جدا نشد که رَوَد در خرابه به دیدن دختر کسی آقا نبود تا بکشد از سر دخترانتان معجر جدتان گفت با دل زارش: آه از شام و کوچه بازارش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام ما آل فاطمه که امانِ خلایقیم خود صیدِ کید و مکرِ خواصیم و هم عوام @hosenih مردم سوار گرده ی نیکانِ خود شدند از بسکه شد طعامِ شکمهایشان حرام مالِ حرام و شبهه، بسازد امام کُش مائیم کشته های سقیفه علیَ الدوام بس داغ روی داغ، تحمل نموده ایم پیریِ زودرس شده روزیِ ما تمام □ □ □ حالا ز بعدِ فاطمه اَم من، جوان ترین... معصومِ جان به لب شده ی کینه و خِصام رحمی نکرد قاتلِ من بر جوانی اَم عمرم شبیهِ مادرمان، ماند ناتمام ای اُم فضل، من چه بدی با تو کرده ام؟ از من چه دیده ای تو، بجز خوبیِ مدام؟ تیر جفای تو جگرم را نشانه رفت این بود پاسخ کرم و جود و احترام؟ میشد چنان رباب، به عهدت وفا کنی اما شبیهِ جعده شدی قاتلِ امام!؟ من وارثِ حسینم و هم وارثِ حسن سوزِ عطش به دردِ غریبی است اِلتیام یادِ گلوی تشنه ی جدم که میکنم... نیزه نخورده، میکِشَم آهِ گلو، به کام من در میان حجره زدم دست و پا، ولی جد غریبِ من تهِ گودال، صیدِ دام @hosenih چون شمر، زنده زنده سرش از قفا برید فریادِ یاحسین بگوش آمد از خیام راسُ الحسین، بر سرِ نیزه شد و تنش... زیرِ سمِ ستور، ولی باز ناتمام چون ساربان به پیکرِ غارت زده رسید انگشت شد، بهانه انگشترِ امام ای ساربان، مقابلِ چشمانِ مادرش... دیگر مَبُر، که فاطمه غش کرد، وَالسلام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حجره شلوغ است و کسی هم در نمی آید دیگر تن تو از پس سم بر نمی آید از جعده بدتر ام فضل است و کنیزانش از این همه زن ، یک مسلمان در نمی آید @hosenih جان کندن ات را ذره ذره دید در حجره این زن دلش آمد ، دل کافر نمی آید از تشنگی چشمت سیاهی می رود اما با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی آید انقدر بی حالی که در بین مناجاتت مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی آید مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق شکر خدا بالا سرت خواهر نمی آید اینها که چیزی نیست ، جای شکر دارد که اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید @hosenih بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد... پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست در این میان حرفی هم از معجر نمی آید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم آن وجه خدا، باب مراد بندگانیم به دربار جواد نزد ما شأن و مقامش والاست عُلقه اش در دل ما لطف رضاست با جوادش همه مأنوس شدیم کاظمینی شده از طوس شدیم می دهد برکت و خیر از هر سو گریه کن های جوادش را او @hosenih باز با رخصت آقاجانم روضه ای از پسرش می خوانم نور چشمان رضا بی کس ماند همسرش سخت دلش را سوزاند محتضر بود امامش، کف زد نه دعا خواند، نه قرآن، دف زد نمک از کینه به زخمش پاشید در حرم بین کنیزان رقصید سوخت چون شمع، دل پروانه جای رقاصه نبود آن خانه تشنه شد از جگرش آه کشید سوخت و ناله ی جانکاه کشید ناله اش بر جگرش تاب نداد یک نفر هم به امام آب نداد میوه ی قلب امام هشتم ناله اش بین صداها شد گم او که داغ پدرش را دیده مثل بابا به خودش پیچیده وقت رفتن شده باید چه کند؟ خواهری هم که ندارد چه کند؟ روضه اش روضه ی غمناکی شد همه ی بال و پرش خاکی شد آه، عمامه اش از سر افتاد وسط هلهله آخر جان داد بر تنش داغ پر ابهام رسید با چه وضعی به روی بام رسید دل، ازین روضه ی حساس گرفت پله ها بوی گل یاس گرفت @hosenih گرچه از منزلتش شرم نشد زیر مرکب بدنش نرم نشد شد رها پیکر او عریان نه بین شمشیر و سنان پنهان نه نیزه از قوم نظر تنگ نخورد خوب شد بر بدنش سنگ نخورد گرچه بر بام، تنش تنها بود خوب شد بال کبوترها بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد آفت تمام برگ و برش را گرفته بود @hosenih از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد با دستهای خود کمرش را گرفته بود حُجره شلوغ بود ولی مونسی نداشت ای کاش یک نفر خبرش را گرفته بود بی حرمتیِّ مَحرَم او تا کجا کشید... دستی دهان شعله‌ورش را گرفته بود او داد می کشید..،به دادش نمی رسند یک عده پست دور و برش را گرفته بود آمد کنیز و کاسه ی آبی به خاک ریخت ای کاش جرعه‌ای شررش را گرفته بود دور از مدینه غربت بغداد را چشید ارث غریبی پدرش را گرفته بود خوبیِ بام بود که سُم بر تنش نرفت این ارتفاع ها ضررش را گرفته بود شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود ▪️ ▪️ در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود @hosenih با ضربه های ممتد او استخوان شکست در پیش خواهری که سرش را گرفته بود ای کاش بیخیال شود ساربان..،ولی انگشتریِّ او نظرش را گرفته بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e