#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
باران گرفت و کوچهی دنیا صفا گرفت
دریا به یُمن نورِ وجودش شفا گرفت
روحِ کرم ز فیض قدومش جلا گرفت
سائل همیشه رزق خود از مجتبی گرفت
زیباترین ترانهی لبها خوش آمدی
اول امامزادهی دنیا خوش آمدی
ماهِ خدا ز برکت تو این چنین شده
عشقت دلیل هر نفس مومنین شده
زلف کمند توست که حبل المتین شده
اصلاً کَرَم به نام تو آقا عجین شده
عمری گدایِ سفره و میخانهی توأم
عمری خمار باده و پیمانهی توأم
سنگ تو را به سینه زده جانم از ازل
ای آبروی شعر و ادب، قطعه و غزل
احسانِ بیکرانِ تو در هر زبان مَثَل
شد قاسم تو وارث احلی من العسل
بی حب تو عسل به دهانم هلاهل است
آخر به جز حسن چه کسی یار سائل است؟
ذکرِ گره گشا، حسن بن علی مدد
فرزند مصطفی، حسن بن علی مدد
ای مروه و صفا، حسن بن علی مدد
ای نورِ کبریا، حسن بن علی مدد
هفت آسمان به حیرتِ ذکرِ سجود تو
عزت گرفته پرچم دین با وجود تو
تنها دلیل عزت من، آبروی من
پر کن پیاله را که تهی شد سبوی من
یک لقمه نان ز دست تو شد آرزوی من
یک بار هم نظر بنما سمت و سوی من
نورِ خدا ز سوی تو شد منجلی حسن
ای ذو الفقار دوم آل علی حسن
سر تا به پایت آیه به آیه پیمبری
تو اولین سلالهی آیات کوثری
آقا میان معرکه کردی چه محشری
دیدند در جمل که تجلّیِ حیدری
جانم به ضربِ دستِ تو ای تیغِ صیقلی
ای فاتح جمل پسر مرتضی علی
✍ #علی_گلچین_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
به نام خدای کرمها؛حسن
نوشته به روی دل ما حسن
چنان عشق را کرده معنا حسن
که مائیم مجنون و لیلا حسن
نداریم معشوقی اِلّا حسن
به وقت سحر،سوختن دیده شد
در آن شعله ها بال من دیده شد
چه ذکر خوشی در دهن دیده شد
در این "یاخدا"، "یاحسن" دیده شد
رسیدیم با ربّنا تا حسن
شعف با دل شیعه راه آمده
چه نوری ز عرش اِلٰه آمده
سحرگاهِ شامِ سیاه آمده
شب نیمهی ماه،ماه آمده
به خورشید گویند حالا:حسن
چنین ذاتِ حقگُستری دیده ای
جمالی به این محشری دیده ای؟!
همانند او دلبری دیده ای؟!
پسر اینقَدَر مادری دیده ای!
خلاصه کنم..،جانِ زهرا؛حسن
سخا اصل رفتار این طایفه است
گداپسزدن عارِ این طایفه است
فقیر محل یار این طایفه است
نمکپروری کار این طایفه است
همه سفرهدارند امّا حسن...!
همان دم که جود از خیالش گذشت
کرامت ز حد کمالش گذشت
تهیدستبودن مجالش گذشت
سه بار از تمامیِّ مالش گذشت
به بازی گرفته کرم را،حسن
قدمهای آغازی اش را نگاه
پر و بال پروازی اش را نگاه
دلِ از خدا راضی اش را نگاه
بیا دست و دلبازی اش را نگاه
گدا را نشانده است بالا حسن
چنان چهره اش هیمنه جمع کرد
که تکبیر از مأذنه جمع کرد
دمِ تیغِ او طنطنه جمع کرد
جمل را خودش یکتنه جمع کرد
عجب ضربهشصتی زد آنجا حسن
دو خط مدح در وصف دریا بگو
کمی از مرامش به دنیا بگو
رفیق جذامی شدن را بگو
غذا دادنش را به سگ ها بگو
به وللهِ آقاست،آقا..،حسن
شبی جنگِ عاشقکُشی در گرفت
دل ما تمایل به دلبر گرفت
گدا دید این خانه را..،پر گرفت
چُنان خصلتش را برادر گرفت؛
علی اکبرش شد سراپا حسن
منم سائل مجتبای علی
فدای همه بچه های علی
نجف؛آرزوی گدای علی
رسیدی به ایوانطلای علی
بگو یا حسین و بگو یا حسن
▪️
به تو دِین خود را ادا می کنیم
میان بقیعات چهها می کنیم
شبات را شبِ کربلا می کنیم
ضریحی برایت بنا می کنیم
به زیبایی مشهد ما؛حسن
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
دُر زینب است و لعل حسین و گهر حسن
شاه جهان علیست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن
در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار
دختر شدهست زینب کبرا، پسر حسن!
گردون طواف خانهی زهرا کند که گشت
ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن
بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی
آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن
ورد زبان عالمیان نام احمد است
ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن
جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده
اهل کرامتاند ولی بیشتر حسن
صحرا به یک اشاره شود حجرهی طلا!
باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن
هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان
هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن
اندوهگین ماتم فرق علی حسین
اندوهگین روضهی دیوار و در حسن
آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان
ای بی کفن حسین...الا خون جگر حسن!
لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است
کوری چشمشان به توام مفتخر حسن
یا ایهاالعزیز! تو عزت عطا کنی!
هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن
جان مرا خدای کند خشت صحن تو
لطفی! که این دعا بشود "کارگر" حسن
از من سلام سوی خداوندگار حُسن
من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن
✍ #علیرضا_نورعلی_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانهی دیگِ اجاقش را گرفت
رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت
دست خالی هر کسی آمد به دیدار کریم
دستِ پُر برگشت و عمری ارتزاقش را گرفت
نوکری، در بین روضه گفت: آقا کربلا!
بعد هیئت رفت ویزای عراقش را گرفت
خواب دیدم فرشهای دستباف اصفهان
در حرم سرتاسر صحن و رواقش را گرفت
شاعری میخواست مدحش را بگوید ناگهان
غم به جان او نشست و اشتیاقش را گرفت
✍ #سجاد_روانمرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
نشستهایم که از آتشت امان برسد
برات جنت و فردوس، دستمان برسد
هزار مرتبه شکر از محبتت، مگذار
دوباره زخم دل ما به استخوان برسد
گذشت ماه تو از نیمه، کاش بعد سحر
خبر ز یوسف زهرا دمِ اذان برسد
نگاه رحمت تو مستمر شد و نگذاشت
به هیچ بنده وَلو بد، کمی زیان برسد
اجازه داد کرامات سفرههای دعا
ثواب توبهی ما هم به دیگران برسد
فقط بناست ببخشی تو، خاطرم جمع است
نخواستی تو که سختی به میهمان برسد
حَسَن به اذن خودت سُفرهدارمان شده پس
به مردم از قِبَل او بناست نان برسد
فدای تشنگی کام آن کریمی که
نمیخورد قدحی تا به تشنگان برسد
نشستهایم که در وا کند به روی همه
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
**
نشستهاند به پایش هزار تیرانداز
مصیبتیست اگر تیر بر کمان برسد
نمیگذارد از این تن، از این کفن چیزی
همین که لشگری از راه، ناگهان برسد
پس از حوادث تشت و جگر خدا نکند
ز راه، زینب کبری دوان دوان برسد
جراحت تن و تابوتِ غرقِ خون نگذاشت
که وقتِ روضه به قبر و به سایبان برسد
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
عجیب نیست که دائم سرِ زبان من است
حسن قشنگترین واژه درجهان من است
اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم
زبان برای همین کار، در دهان من است
همیشه "أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله"
پس از "علی ولی الله" در اذان من است
گدای سفرهی او بودهاند اجدادم
همین بزرگترین فخر خاندان من است
به تیرهروزی شبهای خویش مفتخرم
برای اینکه حسن ماه آسمان من است
غم نداری خود را نمیخورم هرگز
چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است
مرا به شاعر درگاه او شناختهاند
هزار شکر که در شهر این نشان من است
قبول اگر غزلم در خورِ مقامش نیست
ولی محبت او برتر از توان من است
اگر چه جانِ جهان شد برای ما اما
همیشه گفته حسن جان: حسین، جانِ من است
✍ #سجاد_روانمرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
دلی که در غم و شادی همیشه با حسن است
مسیر قبلهی او هست هر کجا حسن است
حدیث " قصهی ناگفته " را که میدانی
به دردهای دلِ خسته، آشنا حسن است
به سفرهداری او غبطه میخورد حاتم
که در قبیلهی ایثار، کدخدا حسن است
کسی که فرصت خواهش نمیدهد به گدا
و بیشتر ز گمانش کند عطا حسن است
سراغ مروه و سعی صفا چه میگیری؟
بیا مدینه ! ببین مروه و صفا حسن است
تویی که طعنه به صلح حسن زدی، خاموش
که شرح و ترجمهی متن کربلا حسن است
به نقش صورت او حُسن را تمام کشید
نمونهی هنر کامل خدا حسن است
کبوترانه دلم پَر کشید سوی بقیع
نَفَس نَفَس نَفَسَم غرقِ ذکر "یا حسن" است
عزیز فاطمه هست و بهار باغ رسول
چه فرق میکند این که حسین یا حسن است
✍ #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
آن شب که عشق بود و خدا بود و هیچ کس
قافیه مست چشم شما بود و هیچ کس
میخواست عارفانهترین شعر گل کند
تنها لب تو مرد دعا بود و هیچ کس
وقتی خدا زمین کرم را بساط کرد
آنجا فقط برای تو جا بود و هیچ کس
ما بُردهایم بازی مستانهی تو را
زیرا که عشق در کف ما بود و هیچ کس
دارد بهشت میوزد امشب ز هرطرف
شد هولِ آتش غمت از سینه برطرف
ای مقتدای نوح و مسیح و کلیمها
با برکت از شما شده دست کریمها
تا آنکه یک نگاه به حاتم کنی حسن
زانو بغل گرفته دلش چون یتیمها
میآورند بوی خدا را برای ما
هر روز از حوالی کویت نسیمها
مدیون آدمم که شده ذکر توبهام
"یا محسن بحق حسن" از قدیمها
من مفتخر به نوکری حضرت توأم
تو سفرهدار هستی و من دعوت توأم
پهن است زیر پای شما بال جبرئیل
میخشکد از نبودن اشک تو رود نیل
من بر کسی به غیر شما رو نمیزنم
ای روی تو چراغ شب سوتوکور نیل
خیرت رسیده بر همهی مردم زمین
بیمزد، بیتوقع پاداش، بیدلیل
نه گنبدی، نه صحنی و گلدستهای ولی
باغ بهشتِ ماست بقیعت خدا وکیل
بیاختیار میشکند بغض قافیه
تبدیل میشود غزل تو به مرثیه
پیدا نکردهام ز دو چشمت طبیبتر
ای شاهِ با فقیرترینها حبیبتر
ای کوه صبر، خاک شده پیش پای تو
ای از همه شکستنت آقا عجیبتر
بیخود به سمت روضه کشیده نمیشوم
ای روضهات همیشه ز هر کس غریبتر
هرچه نگاه محترم تو نجیب بود
چشم پلید همسر تو نانجیبتر
جانم فدای غصه تلمبار کردنت
با پارهپارهی جگر افطار کردنت
ابروی تو اگرچه به محراب میخورد
دارد شکسته میشود و قاب میخورد
وقتی به داغ کودکیات فکر میکنم
هفت آسمان به دور سرم تاب میخورد
خونِ جگر، گرفتگی رخ، سکوت، درد
این غصهها ز کوچه فقط آب میخورد
آقا غریب مانده تنت بین تیرها
اینجای روضهی تو به ارباب میخورد
سردار بیسپاه! بمیرم برای تو
انگار که مدینه شده کربلای تو
گفتی خودت مدینه کجا، کربلا کجا؟
تابوت من کجا، کفن از بوریا کجا؟
گفتی هنوز مانده ببینی چه گفتهام
خون جگر کجا، بدن سرجدا کجا؟
گفتی سرم نخورده زمین پیش این و آن
این جسم تیرخورده کجا، نیزه ها کجا؟
دیگر مجال نیست بگویم ز ماتمت
آخر تمام میشود این ماجرا کجا؟
در کربلا برادر مظلوم، جای من
از خون به دست کوچک قاسم حنا بزن
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست
نماز آینهها را هبوط نور شکست
سکوت نیمهی شب را طنین شور شکست
در ازدحام، پَر و بالهای حور شکست
تمام عرشِ برین محو چهرهی ماه است
لب ملائکه مشغول اَحسَنُ الله... است
تبسمش همهی شهر را غزلخوان کرد
کویر خالی از احساس را، گلستان کرد
و آسمان خدا را ستاره باران کرد
طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد
ستارهای بدرخشید و بی نقاب آمد
دُرُست نیمهی این ماه، آفتاب آمد
به روحِ آیهی تطهیرِ خویش، تن بخشید
به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید
به حُسن عاطفهی خویش، ذوالمِنَن بخشید
خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید
به آفتاب بگوئید آمده قمرش
هزار جان گرامی فدای گُلپسرش
شراب عشق به قربان ساغرش رفته
هزار رود به دریای اطهرش رفته
فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته
نگاه بندهنوازش به مادرش رفته
دل مرا بخدا بُرده خوی مادریاش
چقدر فاطمهوار است ذرّه پروریاش
به نام نامی شاه کرم، به نامِ حسن
قیام کرده کرامت به احترام حسن
شدهست مرغ کرمخانه جلد بام حسن
هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن
گدا، یتیم و گرسنه به برکتش سیرند
جذامیان مدینه به پاش میمیرند
شکستگیِ پر و بال را شفا دادن
مِس وجودی عُشّاق را جلا دادن
به سائلان و گدایانِ خود بها داد
به دست باکرم خود به سگ غذا دادن
تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست
نمی ز قطرهی دریای پُر سخاوت اوست
حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است
میان لشکر حیدر امیر و سردار است
اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است
دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است
یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را
شترسوار جمل خورده ضرب شصتش را
چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد
هزار بندهی گمراه را هدایت کرد
برای دین خداوند استقامت کرد
بنای مکتب اسلام را مرمت کرد
چه رنجهای فراوان به پای عشقش دید
سه بار مال خودش را برای دین بخشید
درخت خشک غمم، کوهساری از دردم
شبیه فصل زمستان گرفته و سردم
عزا گرفتهی این روزگار نامردم
برای حِلم حسن آه میکشم هر دَم
کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود
برای غربت بی انتهاش گریه نمود
هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد
چِقَدر سینهی تنگم هوای غم دارد
غمی که ریشهی دیرینه در دلم دارد
"امامزادهی آبادی ام حرم دارد"
ولی برادر زینب نه مرقدی دارد
نه زائری، نه ضریحی، نه گنبدی دارد
قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود
قسم به آبی دریا، قسم به چشمه و رود
قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود
به کوری همهی آن حرامیان سعود
بقیع، مرکز دیدار شیعهها گردد
قسم به فاطمه، "صحنِ حسن" بنا گردد
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
معصیت، زابراه کرده مرا
پیش تو روسیاه کرده مرا
آخرش نفس، کار دستم داد
اینچنین بی پناه کرده مرا
همچون آتش، میان مخزن کاه
ناسپاسی، تباه کرده مرا
حسرتِ غفلت از قیامت و قبر
پُر از اندوه و آه کرده مرا
تا که خواندی مرا، به خود گفتم:
باز مادر نگاه کرده مرا
فاطمه با دعای خیر خودش
عاری از هر گناه کرده مرا
میزبانیِ خوبت این شبها
بندِ این خیمهگاه کرده مرا
سربلندم که نور نام علی
خارج از قعر چاه کرده مرا
به مناجات هر شبش سوگند
نجفش سر به راه کرده مرا
آرزوی وصال صحن حسین
مستِ آن بارگاه کرده مرا
عطش روزهام به وقت غروب
متوسل به شاه کرده مرا
**
خواهرش گفت: دست و پا زدنت
زار و بی تکیه گاه کرده مرا
قاتلِ مستِ تو، به ضرب لگد...
خارج از قتلگاه کرده مرا
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
فقیر آمد سراغش سیر برگشت
سفیهِ ساده با تدبیر برگشت
کرامت خواست سَر بالا بگیرد
حسن را دید و شد تحقیر، برگشت
هزاران حیلهی آل اُمَیّه
برای جنگ، بی تأثیر برگشت
خدا تنها خبر دارد که دستش
کجاها رفت تا شمشیر، برگشت
چه آمد بر سرش در کوچه آن روز
که کودک رفت اما پیر برگشت
مسیر خانه تا مسجد، کم، اما
حسن با مادر خود دیر برگشت
نوشتند او میان کوچه دق کرد
فقط با معجزه، تقدیر برگشت
برای زینب عاشورا شد آغاز
چو تابوت حسن با تیر برگشت
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #دعای_مجیر
از بس گناهکاریم، ما مستحق ناریم
باید که سوخت ما را؛ زهرا نمیگذارد
✍ استاد #سیدرضا_مؤید
@dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند
آتشم اما در این شبها گلستانم کنند
شب به شب این در زدنها کار خود را میکند
هر چه باشم درد، در این ماه درمانم کنند
من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است
غرق عصیانم، الهی غرق غفرانم کنند
مست دنیایم ولی این شبنشینیها مرا
مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند
هر چه باشم از محالات است در این بارگاه
بی محلی بر من و حال پریشانم کنند
چهارده شب من درِ این خانه گدایی کردهام
تا که امشب آستان بوسِ حسن جانم کنند
ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آوردهام
بر خدای دست و دلبازان پناه آوردهام
ریخت عالم را بهم، دست عطای مرتضی
هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی
ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن
مرده زنده میکند دارالشفای مرتضی
آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمهای
آمده مشکلگشای بچههای مرتضی
لشکر باطل چه آید بر سرش، الفاتحه...
فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی
آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند
آمده غوغا نماید پابهپای مرتضی
کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد
عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد
ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن
آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن
آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت
ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن
ای که بر زهرا تو اولبار مادر گفتهای
ای بزرگ و ای سرآغاز بنیالزهرا حسن
شیر مرد معرکه، سردار صفین و جمل
هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن
ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ
هر چه آید پیش، باشد پرچمت بالا حسن
اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی
مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی
ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن
سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن
همدمم، سنگ صبورم، ای پناه آخرم
محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن
مهربان آقای من یک بار هم در خانهات
رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن
بارها با نام تو در طرفةالعینی فقط
طی شده راه درازم، دوستت دارم حسن
هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توأم
ای نیازم، ای نمازم، دوستت دارم حسن
من به مردم گفتهام دارم رفاقت با حسن
آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن
یا معزالمؤمنین ای خسته از کفارها
آمده جانت به لب از ظاهر دین دارها
آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار
هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها
هم به مسجد، هم به خانه، هم میان کل شهر
خوب حقت را ادا کردند ای گل، خارها
ای شهید ماجراهای مگوی روزگار
تا ابد شرمندهی تو کوچهها دیوارها
شاهِ افلاکی من، حتی مزار خاکیات
میزند طعنه به کل کاخها دربارها
ای شهید کوچهها، تنهاتر از مولا حسن
چشم ماهیهای دریا از غمت دریا حسن
✍ #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
چقَدَر کار حسن بردنِ دل، دلبری است
چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است
در جمل شمّهای از رزم حسن را دیدند
ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است
هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست
پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است
میشناسند ملائک همگی روی زمین
خانهاش را که شب و روز پر از مشتری است
جبرئیل آمده هربار به پابوسی او
افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است
دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم
همهاش کارِ همان خالقِ بالاسری است
**
از شب تیره چه غم، روی حسن را داریم
ماه را، صورتِ نیکوی حسن را داریم
چه گدایان زیادی که ندارند کریم
ما گدایان حسن، کوی حسن را داریم
گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین
باز کن چشم و ببین، موی حسن را داریم
مثل بادیم، به هر کوی و گذر میگذریم
ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم
مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم
در دل خود همه سوسوی حسن را داریم
شیعیانِ حسنی در همه جا معلومند
هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم
✍ #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
دست کریم اهل حساب و کتاب نیست
چشمش به قدر پلک زدن نیز خواب نیست
دستی که آمده است درِ خانهی کریم
یک لحظه هم معطل حُسن جواب نیست
اهل کرم زیاد، ولی در تمام دهر
بخشندهای چنان پسر بوتراب نیست
تو آسمان جودی و بی وقفه رازقی
خالی نگاه مرحمتت از سحاب نیست
نور از کجا گرفته چنین تابناک، اگر
خاک مسیر رد شدنت آفتاب نیست
دریای لطف اگر که تویی ای کریم محض
احسان و جودِ غیرِ تو بیش از حباب نیست
بیش از نیاز کل وجود است جود تو
دربین سائلان تو اصلاً شتاب نیست
از هر دری گدا برسد شاه میشود
در خانهی تو غیر کرم هیچ باب نیست
دستش نمیرسد به امارت بدون شک
بیچاره است هر که برایت خراب نیست
فی الجمله عابران همه از حال میروند
هر جا که بر جمال جلالت نقاب نیست
**
از عرش تا به فرش رسد صوت یا حسن
با جبرئیل نغمه زند بلبل چمن
هر تار زلف حُسن تو شخصیتی جداست
در حال دلبری ز جهانند تن به تن
در کارگاه خلقت زیباییاش خدا
جاری نموده از سر حُسن تو فوت و فن
قطعاً دل بهشت برای تو میتپد
وقتی که خوانده مادر تو... نَحرِ مِن لَبَن...
از خیر مقدمت به همه فیض میرسد
حتی علی به آمدنت شد ابوالحسن
سبز از سیادت تو شده عرصهی فدک
سرخ از خجالت تو شده خطهی یمن
چیزی کم از ملاحت چشمت نمیشود
پلکی به هم بزن نظری کن به حال من
میخواهم از خدا که بمیرم برای تو
ای کاش روزیام شود این دست و پا زدن
با همکلامی تو قسم میخورم خوشم
حتی اگر که لعل لبت، تر شود به لن
بختم سفید میشود ای خوب اگر بود
نام تو بر لبم از قنداق تا کفن
✍ #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
اگر مقصدت تاخدا رفتن است
ز میخانه ایوان طلا رفتن است
سحر تا ضریح رضا رفتن است
نجف رفتن و کربلا رفتن است
در خانهی مرتضی را بزن
پس از ربنایت بگو یاحسن
از این خاکبوسی به بالا برس
به سبحان ربی الاعلا برس
به قنبر، به سلمان، به مولا برس
به افطار شبهای زهرا برس
فقط بوسه بر روی مصحف بزن
نوهدار شد مصطفی، کف بزن
بیا عیدیات را ز طاها بگیر
نخی از عبای حسن را بگیر
سرت را در این خانه بالا بگیر
از امروز، خرجی فردا بگیر
جز اینجا به جایی دگر سر نزن
که شد دیگر امشب علی، بوالحسن
در این خانه امشب گرفتار باش
اگر ناز دارد، خریدار باش
گدا باش، اصلاً بدهکار باش
بکش دردها را و بیمار باش
اگر از جزامی جزامیتری
به مولا کنارش گرامیتری
علی را ببین، خیبرش را ببین
حَسن را ببین، محشرش را ببین
جَمل را ببین، لشکرش را ببین
رجزهای یاحیدرش را ببین
خدا را ببین در جدالِ حسن
بگو شیر مادر حلالِ حسن
کریمی که بهر خدا کار کرد
پس از مرتضی عزم پیکار کرد
زن فتنه را صبر او خوار کرد
به حلمش معاویه اقرار کرد
امامت اگر پُر بها شد از اوست
اگر کربلا کربلا شد از اوست
بزودی به زخمم دوا میخورد
نگاهم به ایوان طلا میخورد
ضریحش به دست گدا میخورد
بقیعش به کرببلا میخورد
اسیری ما را خدا خواسته
دلم کربلا رفته ناخواسته
منم آنکه از ساغرش غم گرفت
از افطار با چای او دم گرفت
ز دست حسن، باز پرچم گرفت
از او گریههای مُحرم گرفت
اگر خواندهام با حسن از حسین
شنیدم فقط یاحسن از حسین
**
به این فکر کردی که جرمش چه هست
حسن که روی خاک کوچه نشست
خودش دیده با سیلی مرد پست
دو تا گوشواره همانجا شکست
حسن سوخت اما نگفت آخرش
به دیوار خورده سر مادرش...
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
پیغمبران دورِ پیمبر جمعشان جمع است
خیلِ ملائک دورِ حیدر جمعشان جمع است
مادر شده زهرا و آمد ساره با لبخند
حوّا و مریم؛ دورِ مادر جمعشان جمع است
نوزاد نه! نورِ کرامت! حُسنِ نامحدود
در دستهایش درّ و گوهر جمعشان جمع است
یامجتبی گفتند و بوسیدند پایش را
خورشید و ابر و ماه، دیگر جمعشان جمع است
حاتم به بازو بسته حرزِ یاحسن را و
در خانه، سائلهایِ مضطر جمعشان جمع است
لبریزِ روزهدارها شد امشب این خانه
وقتِ اذان از قبل، بهتر جمعشان جمع است
دارند میگیرند از چشم ِ حسن حاجت
سلمان و مالک، حُجر و قنبر جمعشان جمع است
شخص ِ کریم ِ اهل بیت آمد؛ بهشت اینجاست
اینجا که اهلِ دل، سراسر جمعشان جمع است
وعّاظ، قاری، مستمع، مداح، شاعرها
اطرافِ حیدر خیلِ نوکر جمعشان جمع است
با، یاحسن دل میبریم از پنج تن هرآن
روزی که دورِ حوض کوثر جمعِمان جمع است!
✍ #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
این حسن کیست که عالم همه خمخانهی اوست
هرچه مِی در دو جهان است به پیمانهی اوست
در جهان حُسنی اگر هست، به یُمن حسن است
در صفا صلحی اگر هست، به شکرانهی اوست
این حسن کیست که دربان حریمش عشق است
عقل، بیواسطه مسکین درِ خانهی اوست
عقل و تدبیر به هنگامهی او مجنونند
عشق وقتش برسد عاقل و فرزانهی اوست
این حسن کیست که جبریل امین سوختهبال
میپرد گِرد در و بامش و پروانهی اوست
بخشش و فضل و کرامت یکی از اوصافش
عدل و انصاف از اوصاف جداگانهی اوست
این حسن کیست که آقای جوانان بهشت
هم خود اوست و هم دلبر جانانهی اوست
این حسن کیست که آن نوگل شمشیر به دست
کز عسل آمده شیرینتر، دُردانهی اوست
این حسن کیست که با صلح به جنگ آمده است
این حسن کیست که این شیوهی رندانهی اوست
پیر فرزانهی ما، رهبر عاشقپرور
شب شعرش، شب میلاد کریمانهی اوست
"این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد!
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست
✍ #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
بر شعرِ زلال، شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحهی کمیتی تو حسن
از درگه تو کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهلبیتی تو حسن
تا جامهی عاشقی به تن دارم من
با دلبر مهلقا سخن دارم من
هرکس به کسی بنازد اندر عالم
نازم به دو کون، چون حسن دارم من
گفتیم که بر دَرِ موالی برویم
در ملک ادب حضور والی برویم
ای پایهگذار کاخ احسان و کرم
مارا مگذار دست خالی برویم
در مأذنه نغمهی اذان پیدا شد
آثار بهار بی خزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمهی ماه رمضان پیدا شد
در گلشن حسن جادوان گل حَسن است
گلواژهی قاموس تکامل حَسن است
هرچند علی پدر بُوَد امت را
اما لقب مبارکش بوالحسن است
مولای من از نَفْس من اولایی تو
معصومی و سروری و آقایی تو
من دست عزیز مصر را میبوسم
او پای تو را، عزیز زهرایی تو
ای حجت جاودان تو جان همهای
ای فرشنشین تو عرش را قائمهای
غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان
فرزند رشید و ارشد فاطمهای
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
@dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
اگر ربّنا ربّنا کردهام...
سحرها خدا را صدا کردهام...
خودم را بر این سفره جا کردهام...
دراین پانزده شب دعا کردهام...
خدایا به چشمان مست حسن
بده دست من را بدست حسن
من امشب برآنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم
دراین ماه با یاعلی، یا عظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم
کریمِ کریمان عالم حسن!
دمت گرم! دردت به جانم حسن!
تو سبحان ربّی الاعلای من
تو والتین و یاسین و طاهای من
تو دیروز و امروز و فردای من
تو یاربّ و یاربِّ شبهای من
به کوری آن دو زن فتنهگر
بگو یاحسن، یاحسن تا سحر
درآن شب که عالم قمردار شد
درخت نبوت ثمردار شد
علی نذر کرد و پسردار شد
زمین پیش پایش خبردار شد
چه بهتر ازینکه به هر انجمن..
به زهرا بگویند اُم الحسن!
حسن اسم اعظم، حسن کل دین
حسن حق مطلق، حسن بی قرین
حسن کیست ایاکِ هر نستعین
حسن کیست گردنزن ناکثین
به حِلم حسن دشمن اقرار کرد
معاویه را صلح او خوار کرد
منی که شدم مبتلای حسین
زمین خوردهام پیش پای حسین
شدم وقف دولتسرای حسین
چه بهتر که محض رضای حسین...
بپا خیزم و باز طوفان کنم
دوباره حسنجان حسنجان کنم
حسین است مست وقار حسن
حسین است هرجا کنار حسن
حسین است است دنبال کار حسن
حسین است در اختیار حسن
حسینی که سرها کف پای اوست
امیری حسن روی لبهای اوست!
برو طوس صحن رضا را ببین
نجف باش و ایوان طلا را ببین
شلوغی کرببلا را ببین
خودت غربت مجتبی را ببین...
دَمِ گنبد شاه عبدالعظیم...
بگو یا حسن ای غریبِ کریم
بزودی همه چشمهها جاری است...
بقیع حَسَن پُر ز معماری است
و هرنوکری گرم یک کاری است
تمام ضریحش طلاکاری است
براین غصه با عشق حاکم شویم
همه وارد صحن قاسم شویم...
**
به این فکر کردی چرا شد سپید؟!..
مویی که بر آن شانه زهرا کشید
غمی که حسن دید را، کس ندید
حسن درهمان کوچهها شد شهید
اگر صبر او حرف هر منبریست!
بدانید مردم! حسن مادریست...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
خدا به حیدر و زهرا چه گوهری داده
به آسمانِ ولایت چه اختری داده
به خاندانِ رسالت چه دلبری داده
به کامِ شیعه چه قندِ مکرری داده
ندا رسیده بیایید سائلان از راه
که جلوه کرده به عالم کریم آل الله
ملائکه همه مشغولِ طوفِ قامت او
کریمها همه مبهوت از کرامتِ او
زبانزد است میان همه شهامتِ او
جمل نشانهی خوبی است از قیامتِ او
شتر سوارِ جمل را به خاک میمالد
به او امیرِ دوعالم عجیب میبالد
برای رفعِ نیازِ همه شتاب کند
به این پسر به خدا فخر، بوتراب کند
به نام مادرش او را کسی خطاب کند
دعاش را به خدا زود مستجاب کند
به عشق فاطمه مشغولِ ذرهپروری است
عجیب این قدمِ نو رسیده مادری است!
رسیده او که پناهِ فقیرها باشد
امیدِ آخرِ جمعِ اسیرها باشد
و بارشی به دلِ ما کویرها باشد
که شاهراهِ تمامِ مسیرها باشد
به جز درِ کرمش هیچ دَر نباید زد
(به سینهی اَحَدی دستِ رد نخواهد زد)
به سر رسید شب ما و میدمد خورشید
شبیه نور به شامِ سیاه ما تابید
خدا کند که شود حُب او به دل تشدید
کنار اوست که ما میرسیم بر توحید
(دلِ رمیدهی ما را انیس و مونس شد)
هزار شکر که حُبَّش نصیبِ (یونس) شد!
✍ #یونس_وصالی (یونس)
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شعرِ من، واژهی من، لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشقِ حسن خواهم مُرد
حُسنِ مَطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نَمیرد هرگز
زندهی عشقم اگر، رمزِ دوامم حسن است
مثلِ رودم که حَسن ذکرِ قعود است مرا
مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است
پدرم هرچه مرا نام نهادهست گذشت
من از این لحظه، از این ثانیه، نامم حسن است
سرِ من سبز، زبان سرخ، سرم هم برود
أیُّهاالناس بدانید: امامم حسن است
✍ #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
صدا پیچید، دنیا گوش شد، غرق شنیدن شد
اذان، پیغمبری کرد و مهیای وزیدن شد
طلوعت شمعهای آسمان را استراحت داد
زمین، روشن شد و خورشید مشغول لمیدن شد
کمی تا قد کشیدی شاخهی انگور از دیوار
به شوق دستهای تو پذیرای خمیدن شد
نوازش کردی و در سینهی چوبی نخلستان
دلی خشکیده از جورِ زمین، سبز از تپیدن شد
چقدر آزادگی میریخت از هر بند انگشتش
کنیزی که برایت بی قرار غُنچهچیدن شد
صدای پای تو یک شهر را در کوچهها آورد
در و دیوار هم حتی سراپا محو دیدن شد
چقدر آسودهخاطر بود از دنیا فقیری که
شبی سرد از غذای سفرهات گرم چشیدن شد
خدا میخواست معنای کَرَم را جلوهگر باشی
همین انگیزهی خوبی برای آفریدن شد
به جز رنگ خدا رنگی نمیماند در این عالَم
تو را با رنگِ یکرنگیِ خود، گرم کشیدن شد
برای کوری چشم حسودان قبل بسم الله
خدا ''روحی فداک"ی گفت و مشغول دمیدن شد
✍ #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
نیمهی ماه مبارک فیض کامل میشود
غالباً اینجا سلیمان نیز سائل میشود
با دو تا جمله گدا را شاه کردی ای کریم
شک ندارم سورهاش یکروز نازل میشود
مدتی را مست باید بگذرد از کوچهها
هر کسی یکباره با چشمت مقابل میشود
بد دهان را از خجالت آب کردی بعد از این
میرود دنبال مدحت مثل دعبل میشود
در نمازت باد وقتی میخورد قدری به موت
در مدینه چند هفته قبله مایل میشود
با فقیران مینشینی، شاهِ خاکی خوش مآب
پس به تو جای حسن باید بگویم بوتراب
معجزه یعنی نفسهایت که سلمانساز بود
در کویر خشک هم، لطف تو بارانساز بود
بین کهفت جای سگ خالیست راهم میدهی؟
مکتب تو خوب میدانم که انسانساز بود
خطبه میخواندی هدایت گردد انسانی ولی
وصلهی روی عبایت هم مسلمانساز بود
ذوالفقارت یک دمش صبر است، یک دم هم سکوت
صلح تو تا سالهای سال، جریانساز بود
گرد و خاکی میشود وقتی که پلکی میزنی
چشمهایت از قدیم انگار طوفانساز بود
مرتضایی، جلوههایت جلوههای بوتراب
رنگ سربند تو هم زرد است پس با این حساب
باز هم دستار، مست است و حمایل بیقرار
نیست فرقی بین ابروهای تو با ذوالفقار
جبرئیل اینبار میماند خودش در این سخن
لا فتی الا علی یا لا فتی الا حسن ؟
بازهم غُرّید تیغت، شیرمردی مرحبا
چار تا پای شتر را قطع کردی مرحبا
زیر پاهای تو خاک افتاده در جوش و خروش
میرسد هوهوی تیغت در دل میدان بگوش
چشمهایت میکشاند آسمان را هم به زیر
نفخ صور دیگری شد با رجزهایت امیر
هر زمانی که رجز میخوانی آقا بی گمان
سورهی زلزال نازل میشود از آسمان
در سپاه مرتضی با چشم فرمان میدهی
تو شبیه حیدر کرار جولان میدهی
هرنفس شمشیر تو درگیر شد با چند سر
رنگ سربند تو دارد سرخ میگردد دگر
جان فدای هوهوی سر مست شمشیرت امیر
وزن شعرم را بهم زد بانگ تکبیرت امیر
شعر از اینجا به بعد طوفان است
واژه در واژهاش رجزخوان است
روز روز سپردن جان است
جنگ با یل کجایش آسان است؟
این حسن نه، علیِ دوران است
دومین مرتضای میدان است
خم ابروش، اصل برهان است
کشته در هر طرف فراوان است
تیغ و خوود و زره پریشان است
جَمَل از کردهاش پشیمان است
و زمین هم هنوز حیران است
خون چکد یا صدای باران است؟!
وقت از شیر دم زدن آمد
و اذا زُلزلت حسن آمد
جمل است این خودت که میدانی
مرد کم داشتند زن آمد!
بین میدان سر و صدا شده است
این تویی یا علی دوتا شده است؟
مجتبی رفته مرتضی شده است
با علی جات جابجا شده است
ذوالفقارت زجاش پا شده است
چه سری از بدن جدا شده است
زلفت از چند جا رها شده است
تیغ، گرمِ برو بیا شده است
تَنِ دشمن هجا هجا شده است
حق شمشیر تو ادا شده است
لشکری صاحب عزا شده است
کَمَرِ دشت نیز تا شده است
مرتضای مکرر است این مرد
محشرِ بعد محشر است این مرد
با جمل رفتنش همه دیدند
بچهی شیرِ خیبر است این مرد
آسمانها شدند تیره و تار
شده خورشید بیخیال مدار
یک صدا گفت دشمن تو «فرار»
شیر شوریده آمده به شکار
باز هم یک سؤال در تکرار
این تویی یا که حیدر کرار؟
کار این کارزار هم شد زار
ذوالفقار تو سرخ شد سردار
سیل خون است در یمین و یسار
ساختی کوه از تَنِ کفار
قلم از دست رفت آخر کار
یک رگم نیست بازهم هشیار
شاعرت مست کرده است انگار
واژه سمتم گسیل شد مست است
شعر بحر طویل شد مست است
بیخیالِ قلم و دفتر و شعر و من و وزن و غزل
عشق است تو را، شاه کرم
شیرِ نرِ جنگِ جمل
از لب تو جام عسل ریخت
غزل ریخت
به میدان که رسیدی تو
سر لشکر کفار اجل ریخت
چه خونی کف میدان جمل ریخت
دم تیغ تو مِی ریخته
جان مست، جهان مست، رجز مست، زبان مست، نفس، دل، ضربان مست
و مست است زره خود سپر تیغ حمایل سر دستار
بزن نعره بدانند که هستی پسر حیدر کرار
شتر را به زمین میزند این طرز نگاهت
صد و ده بار
زمین است و زمان است و هیاهو
زده سربند به ابروی خمت رو
و جمل پیش تو زانو زده
شمشیر تو سرمست هنوز از دم هوهو
که هو الحق و هو الحی و هو الفضل و هو سید سادات
جهان مات
به یک ذات رسیدند سه تا ذات
تویی یا که علی یا که پیمبر
نشده یکنفر این را کند اثبات
نگاه تو همان معنی جود است
که در کشف و شهود است
و این بحر طویل آخر کاری شده بیتاب
به دریا زده
دریا، کرم و جود تو بودهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#عفاف_و_حجاب
ای قلمِ راز، بِربِ الحسن
نامه کن آغاز، بِربِ الحسن
قلقله انداز، بِربِ الحسن
ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن
از یمِ طاها بنویس ای قلم
از دُرِ زهرا بنویس ای قلم
فاش کن ایدل که قیامت رسید
صاحب دریای کرامت رسید
حجتِ حق، نورِ زعامت رسید
کوثرِ زهرای امامت رسید
سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن
جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن
آینهی جان علی مجتبی
ماه درخشان علی مجتبی
زینت دامان علی مجتبی
عشق محبان علی مجتبی
سِرّ خدا، سَرور ما آمده
شکر، که تاج سر ما آمده
فطرت ما با نفَسَش آشناست
طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست
تا که حسن بر همه فرمانرواست
راه نجات بشر از مجتباست
حب حسن تا به ابد دین ما
پیروی از او رهِ آئین ما
حای حسن، حافظ دین خدا
سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا
نون حسن، نور همه اولیا
حُسن حسن، برتری از انبیا
یوسف زهراست حسن جان ما
شافع فرداست حسن جان ما
ای همهی علتِ مِنّا شدن
حاکمِ من، سَرور و سلطان من
عبد خدا، اُسوهی هر مرد و زن
ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن
هر که شود مستِ خدا، مستِ توست
دست کریمانهی حق، دست توست
صاحب آفاق تویی یاحسن
باعث اِنفاق تویی یاحسن
رازقِ اَرزاق تویی یاحسن
آخرِ اخلاق تویی یاحسن
کیست فرآوردهی خُلقِ عظیم
غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم
ای همهی علتِ دین داشتن
با تو به توحید یقین داشتن
بی تو کجا دینِ مبین داشتن
بلکه شیاطین به کمین داشتن
ای به همه خَلق ولی، الدخیل
سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل
ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی
وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی
تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی
لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی
فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان
وحیِ خدا را به یقین ترجمان
زانکه تَوَلّای تو از داور است
طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است
پیرویاَت، پیروی از حیدر است
مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است
ما که دَم از یاریِ تو میزنیم
بادهی غمخواریِ تو میزنیم
سیرهی تو اُسوه و الگوی ماست
یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست
هر که در این قافله رهپوی ماست
از قِبَلِ توست ثناگوی ماست
تا که تویی سید و مولا حسن
پرچم یارانِ تو بالا حسن
صلحِ تو پیوسته فراروی ما
جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما
رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما
حملهی صِفّینِ تو الگوی ما
گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی
شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی
یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما
تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما
ما حسنیها و رگ و جانِ ما
نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما
اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم
جنگ شود، صلح شود، با توئیم
رهبر ما، یارِ خراسانی است
کشور ما روضهی رضوانی است
خِطّه ی سلمان و سلیمانی است
حیدری و همت و مَهقانی است
کشتهی میلادِ تو میلادها
پیرورِ مقدادِ تو مقدادها
تا که به فرمانِ شما میرویم
راهِ امام و شهدا میرویم
گر ز بقیع کرب و بلا میرویم
از حرمِ پاکِ رضا میرویم
مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس
راهِ یمن، سوی قطیف است و بس
راه تو امروز، به دین نصرت است
نصرتِ دین، در گِروِ عزت است
عزتِ ما در گِروِ غیرت است
غیرتِ ما در گِروِ عفت است
هست پیامِ علیِ انقلاب
راه امام است ز حفظ حجاب
✍ #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e