eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده علی آنجا که می‌بخشید جان بر عالم امکان مسیحا آخر و آدم در اول‌های صف بوده شب معراج از صوت علی دانسته‌ام این را پیمبر این طرف بوده‌ست و مولا آن طرف بوده علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غبار کوی تو هرجا که در هوا برخاست نشست بر دل و آه از نهادها برخاست کجا زیارتِ ناحیه خوانده‌ای که چنین ز جمکران تو هم عطر کربلا برخاست گذشت یاد تو بر هر کویر باران زد هزار تیرِ اجابت به یک دعا برخاست به احترام تو بوده‌ست ای رسولِ قیام اگر امام پس از نام تو ز جا برخاست فدای آن‌که ز نام تو سَرسَری نگذشت گذاشت بر "سر" خود "دست" و روی "پا" برخاست خوشا کسی که پس از مرگ، شاهراً سَیفی به عهد بسته‌ی خود چون کند وفا برخاست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کریمی که بانیِ کرب و بلاست علی‌بن‌موسی‌الرضا المرتضاست @dobeity_robaey
🌷فقط ۲۷ روز مانده تا قَالَ امیرالمؤمنین علیه السلام: لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَی أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَی الْمُنَافِقِ عَلَی أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی ترجمه: اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن ضربه بزنم تا با من دشمن شود، دشمن من نخواهد شد و اگر دنیا را با هرچه در آن است نثار منافق کنم تا مرا دوست داشته باشد، مرا دوست نخواهد داشت. 📚 نهج البلاغه، حکمت ۴۵ موحِّد حبِّ دنیا در وجود خود نخواهد دید به جز عشقِ به مولا در وجود خود نخواهد دید علی حتی اگر پای منافق کوهِ زَر ریزد منافق حُبِّ او را در وجود خود نخواهد دید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسیر نور در اوج رهایی رسیده تا افق‌های جدایی شنیده شد صدای آشنایی ز اطراف حریم کبریایی... ندا آمد: الا یا اهل العالم چهل شب مانده تا ماه محرم شراب سرخ با پیمانه‌ای گفت کبوتر وقت ترک لانه‌ای گفت جنونِ عشق در دیوانه‌ای گفت شنیدم شمع با پروانه‌ای گفت بسوزی پا‌به‌پای من در این غم چهل شب مانده تا ماه محرم سرِ بازار با قدی خمیده عصای پیری بابا رسیده خودش با شانه‌ای بیرق‌کشیده برایم پیرهن مشکی خریده عجب رختی شود این رخت ماتم چهل شب مانده تا ماه محرم از این دنیای پوچِ هیچ‌مقدار ز دست روزگارِ مردم‌آزار گرفتارم گرفتارم گرفتار اجل دست از سرم بردار..، بردار به من مهلت بده ای مرگ..، این دم چهل شب مانده تا ماه محرم شبیه بادها باشیم ای کاش رهاتر از رها باشیم ای کاش شکوهِ ربنا باشیم ای کاش مُحرم کربلا باشیم ای کاش همین امشب بده اذن مرا هم چهل شب مانده تا ماه محرم ** هبوط ماه، چشمِ روشن تو چه بد بوده‌ست طرز کشتن تو به دست کیست آن پیراهن تو دگر وقتی نمانده تا تن او_ شود در زیر سم اسب درهم چهل شب مانده تا ماه محرم نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه‌ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..، بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چهل شب مانده تا ماه محرم چه می‌شد دورِ تو بلوا نمی‌شد برای غارتت دعوا نمی‌شد رقیّه‌خانمت تنها نمی‌شد سنان پایش به خیمه وا نمی‌شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم چهل شب مانده تا ماه محرم © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷فقط ۲۷ روز مانده تا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَفَتَّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ مَنْ تَلَاهَا بِمُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ تَهَلَّلَ وَجْهُ الْحَقِّ سُبْحَانَهُ وَ اسْتَبْشَرَ بِذَلِکَ وَ مَنْ تَلَاهَا بِعَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ بِعَدَدِ قَطْرِ الْمَطَرِ ترجمه: هرکس بگوید: «لا إله إلّا الله» درهای آسمان به رویش گشوده می‌شود و هرکس به دنبال آن بگوید: «محمّدٌ رسول الله» رخسار حق سبحانه و تعالی درخشان می‌شود و به آن بشارت می‌یابد، و هرکس آن را با «علی ولیّ الله» ادامه دهد، خداوند گناهان او را حتی اگر به اندازه قطره‌های باران باشند، خواهد آمرزید. 📚ألروضَة فی فضائل أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه‌السلام، ابن شاذان، ص۲ نخواهم بی علی یک لحظه دنیا و حیاتش را خدا بر بنده‌اش کرده عیان، راه نجاتش را شهادت داده هرکس بر ولای حیدر کرار یقیناً حق بیامرزد تمام سیئاتش را © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صید این صحرا همه آهوست یاهویی بزن وَحدهُ را وقت إلّاهوست آهویی بزن از خراسان می دمد خورشید، والشمسی بخوان صبح نزدیک است آری پرده را سویی بزن جان همه صحن و سرای اوست، اسفندی بسوز دل همه فرش رواق اوست، جارویی بزن چلچراغی نیستی گر در شبستان، لااقل قطره‌ی اشک زلالی باش و سوسویی بزن راه اگر دور است نزدیکان او کم نیستند نامه‌ای بنویس و بر بال پرستویی بزن ای دل از رفتن مشو غافل، رسیدن با تو نیست هر طرف رو می کنی دریاست، پارویی بزن © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را انداخت فوراً با ادب پایین سرش را از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش آورده پابوسَت امید آخرش را بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! می‌دید- با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را محض شفا رفت و برایش آب آورد «یا ضامن آهو» شنید و باورش را- بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت: آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و... گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را می‌دانم آخر این جوان در صحن کوثر می‌گیرد از دستت شفایِ مادرش را! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه روی شانه بارم را به زحمت می‌کشم از رضا که دوستم دارد خجالت می‌کشم ای که بوده سایه‌ات در این بلایا بر سرم آخرش دیدی خودم را هم رساندم تا حرم غرق نعمت بودم و ناشکری من شد زیاد من پناه آورد‌ ام آقا به تو در این بلاد خیلی آقایی در آغوشت به دعوت آمدم بازهم من را پذیرفتی زیارت آمدم آمدم مهمانی‌ات با سر به زیری یا رضا دست‌هایم را سر پیری بگیری یا رضا بازهم نیمه‌نگاهی کن تو ای سلطان به ما روزهای خوبمان را باز برگردان به ما بارها حاجت گرفتم بین این صحن و سرا میل ایوان نجف دارم در این ایوان طلا یا علی موسی الرضا جان علی ما را بخر ما گرفتاریم یک شب کربلا ما را ببر ** صاحب احیا حسین و روح اَو اَدنا حسین از ته گودال خونین می‌رود بالا حسین موی او پیچیده دست قاتل از بالای سر سنگ خورده بارها از این و آن صد جای سر ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کفتر ایوانم و یار ندیم رضا رزق مرا می‌دهد دست کریم رضا نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی بال زدم روز و شب دور حریم رضا شد پَر زخمی من مثل پَر جبرئیل بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا هشت در از جنتش وا شده بر آسمان می‌وزد از این بهشت باز نسیم رضا می‌پَرم از مرقدش این‌طرف و آن‌طرف در همه‌جا می‌برم عطر و شمیم رضا خاک کف پای او سرمه‌ی چشم همه مرهم بالم شده خاک گلیم رضا این‌همه راه آمدم تا بشوم جَلد او با همه راه آمده قلب سلیم رضا سقف گدایی من زیر همان گنبد است هر دل آواره‌ای هست مقیم رضا هر که شبی رد شد از گوشه‌ی باب الجواد با همه‌ی کاهلی گشته سهیم رضا باز دو تا جلوه کرد آینه‌های حرم اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا سائل این سفره‌ام زود بلندم نکن سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا حرف ندارد رضا، حرف مرا می‌خرد یک شب جمعه مرا کرببلا می‌برد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس آزاد کن کبوتر خود را از این قفس بیماری فراق برایم بس است بس (لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس) سلطان نظر به اشک من و ناله‌ام نمود دعوت به میهمانی هرساله‌ام نمود اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست باشد مریض می‌شوم اصلاً شفا که هست گم می‌شوم میان حرم، آشنا که هست اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست زائر چرا به غیر رضا آرزو کند با آبروست هر که به این خانه رو کند باید که این جهان شود آماده‌ی فرج هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج باز است تا ابد حرم ثامن الحجج باید همیشه روی به دارالشفا کنیم هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم سلطان! سلام باز به پابوس آمدم هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم امسال هم زیارت مخصوص آمدم اما ببین که با غم و افسوس آمدم غرق غم است قلبم و ناجور می‌زند دست خودم که نیست دلم شور می‌زند امسال هم خدا کند آدم کنی مرا نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا خرج عزای ماه محرم کنی مرا جان جواد روزی اشک مرا بده من التماس می‌کنمت کربلا بده کم کم ز راه می‌رسد آقای بی کفن مارا به قافله برسان یا ابالحسن دلتنگ روضه‌ایم و پریشان سوختن دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا محروممان مکن، نگرانیم یا رضا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..، نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..، گنبدت را می‌کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی‌ست من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...، یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی، خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..، آمدم دربه‌در افتاده‌ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده‌ی این سفره‌اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم، یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است: ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می‌خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان! دوستت دارم..، مرا باور بکن دوستت دارم..، قسم هم می‌خورم..، جان شما! روز محشر، خنده‌اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..، خودم را در نجف حس می‌کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما رفته رفته دارد ایّام محرم می‌رسد... آه! می‌آید همان ماهِ پریشان شما ** حرمله، خولی، سنان، اَخنَس..، عقب‌تر می‌روند... شمر تنها می‌شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم، وای از عزیزان شما ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پرچم تو باد را این سو و آن سو می‌بَرد گنبدت خورشید را هر روز از رو می‌بَرد عده‌ای را گنبدت، یک دسته را گلدسته‌ات... گاه دل را چشم جادو، گاه ابرو می‌بَرد بسته به ایمانِ خویش از آب سقاخانه‌ات_ یک نفر آب و کسی می‌گفت دارو می‌بَرد پلک، گردی را نمی‌گیرد، نمی‌داند که چیست_ لذتی را که از این درگاه جارو می‌بَرد مهربانیِ تو جای خود، که حتی در عتاب سمت زائر خادمت تنها پَرِ قو می‌بَرد می‌تکاند از غبارِ بی‌کسی اول مرا بعد دربانت مرا با دست خود توو می‌بَرد از فراوانی مهمانان تو فهمیده‌ام هر گدا از ماجرای سفره‌ات بو می‌برد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ ؛ ؛ وقتی مى‌خوره به كار من گره وا مى‌شه بازم به روم يه پنجره نديدم يک نفرو جواب كنى نديدم كسی رو نا اميد بره چه‌قَدَر مريض اومد دوا گرفت سرطاني‌ام ازت شفا گرفت يه نفر چند سالى بود بچه نداشت اومد از تو يك غلامرضا گرفت حَرَمت يعنى تموم زندگى يعنى خاطرات خوب بچگی تو امام رضاى مهربونمى تو نمى‌تونى به هيچكی نه بگى نمی تونى به كسى بگی برو به جوادت كه قسم بِدَن تورو واست هيچ كارى نداره بخدا خوب كنى مريضِ روی ویلچرو ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که سائل این آستانیم‌ بر خاک افتاده، ولی در آسمانیم شکر خدا در سایه‌ی کهف امانیم ما دوستداران امام مهربانیم آن روز که دل‌های ما را می‌سرشتند ما را گدای حضرت سلطان نوشتند عمریست از خدمتگزاران رضاییم نه امشبی، که بین رضوانِ رضاییم در خانه هم باشیم، مهمان رضاییم ما اهل آب و خاک ایران رضاییم ما شاهدیم او بارها اعجاز کرده از زندگی‌هامان گره‌ها باز کرده از کودکی خود را به صحن او رساندیم ما با رضا در هیچ راهی وا نماندیم هر دفعه‌ای که "یا امین الله" خواندیم گرد و غبار از روی دل‌هامان تکاندیم مشهد برای توبه کردن بهترین جاست دارالشفای ِ عالَم همین‌جاست مشهد همیشه ابتدای زندگی‌هاست فصل جدیدی در شروع بندگی‌هاست مرز رهایی از همه آلودگی‌هاست شاید که پایان همه دلبستگی‌هاست با اینکه ما عُمریست زندانی خویشیم دلبسته‌ی یار خراسانی خویشیم پهن است در هر صحن بزم میهمانی در پیش زوّار حرم با مهربانی یک جا نشسته زائر مازندرانی جانم به زائرهای آذربایجانی آنجاست که بوسه زدن دارد صفایی بر دست پینه بسته‌ی یک روستایی در صحن سلطان که پناه زائران است هر گوشه‌ای این ناله‌ی یک روضه‌خوان است: "آقا چرا قبر حَسَن بی سایبان است؟ حیف است شهر مادری بی آستان است در خواب بوسه می‌زنم با قلب خسته جای ضریحش روی یک سنگ شکسته" یک روضه‌خوانِ دیگری که غم نصیب است چشمش به دیوار حرم محو کتیبه است آرام ذکرش "یا حسین" و "یا غریب" است آغاز ابیاتش چرا یابن الشبیب ... است؟ یابن الشبیب! آه از غم کرببلایش از ماجراهای سرِ بر نیزه‌هایش یابن الشبیب! آه از غم پیراهن او می‌سوزم از داغ به غارت رفتن او زینب فقط دیده که دست دشمن او... با تیر زهرآگین چه کرده با تن او آن تیر که بشکافت قلب دلبرش را در خون نشانده دیده‌ی آب آورش را خم بود قد و قامتش؛ از غربتش بود خون علیْ‌اصغر به روی صورتش بود شمر آمد و در فکر هتک حرمتش بود صورت به روی خاک ... این وضعیتش بود نامردها کم‌کم به مقتل می‌رسیدند با حوصله سر از تن او می‌بُریدند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم! شدم گدای حریمت، به خویش می‌بالم فقط غبار تورا می‌کشم به چشم تَرم فقط مسیر تورا می‌روم در این عالَم دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت مرا کنار ضریحت شفا بده، لالم به مستمندی‌ام اینجا همیشه مفتخرم ز حاجت نگرفته همیشه خوشحالم چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم غلامی تو شده کار هر شب و روزم همیشه از کرم توست رزق هر سالم از آن زمان که شده سُفره‌ام بنام جواد زیادتر شده والله برکتِ مالم مرا بخر که مُحَرم دوباره گریه کنم دوباره فکر سیاهی و پرچم و شالم اگر که قبل عزای حسین جان دادم بیا عزیز دلم با حسین، دنبالم ** صدای ضجه‌ی مادر، همیشه محزون است سرت به نیزه چرا رفته ماهِ گودالم؟! لباس پاره تنت بود، کوفیان بُردند شهید بی‌کفنم از غم تو می‌نالم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ هر کسی آمده از شاه و غلام و بَرده وسط صحن و سرای حرمت بی پَرده سر تعظیم به سوی قدمت خم کرده به امیدی به خدا عرض سلام آورده... ...زائری که همه‌ی دار و ندارش هستی همه جا و همه‌ی عمر کنارش هستی مُرده‌ام، آمده‌ام تا که تو جانم بدهی مثل فرشِ حرمت خوب تکانم بدهی راه گم کرده‌ام و راه نشانم بدهی به پناه آمده‌ام تا که امانم بدهی اشتباهات مرا حُسن عمل می‌گیری مهربانی و مرا زود بغل می‌گیری عرشیان خاک تو را نقش به رخساره زدند خادمان گوش به فرمان تو نقاره زدند حوض‌های حرمت یکسره فواره زدند شعله‌ی عشق به جان من بیچاره زدند برسان بر لب خشکیده‌ی ما پیمانه بده پیمانه‌ای از کوثر سقاخانه هر که بر پای تو افتاد، بها می‌گیرد  "یا رضا خانه‌ات آباد" نوا می‌گیرد با نخ پنجره فولاد شفا می‌گیرد وسط صحن گوهر شاد دعا می‌گیرد وا شده هر گره‌ی کور به نام پسرت ای فدای تو و این لطف و مرام پسرت خجل از روی تو هستم به جوادت سوگند مست گیسوی تو هستم به جوادت سوگند حاجی کوی تو هستم به جوادت سوگند همه جا سوی تو هستم به جوادت سوگند تا که شد سفره‌ی تو پهن، وفادار شدم بی بها بودم و در صحن، بهادار شدم نور رحمانی حق هستی و تابان هستی تو برای من قحطی‌زده باران هستی تا ابد شاه رئوفی و رضاجان هستی تو مرا جانی و جانانی و سلطان هستی بی تو من دلهره‌ی کرب و بلا را دارم با تو من تذکره‌ی کرب و بلا را دارم ** جهت گریه‌ی ما تا به ابد معلوم است بین ما گریه برای دگران مذموم است بیشتر آن چه که در روضه‌ی ما مرسوم است روضه‌ی یابن شبیب تو بر آن مظلوم است روضه خواندی و همه اهل مصیبت شده‌ایم گریه‌کن‌های لب جد غریبت شده‌ایم قدرت بر روی پا، پاشدنش را بُردند وقت غارت شد و کل بدنش را بُردند ته گودال عقیق یمنش را بُردند نیزه‌داران ز تنش پیرهنش را بُردند خون او با جگر بادیه آمیخته شد آیه‌های بدنش سخت به هم ریخته شد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ، الَّذِی هَیَّجَ أَحْزَانَ یَوْمِ الطُّفُوفِ (سلام بر آن امام رئوفی که اندوه‌ها و مصائب روز عاشورا در سرزمین طف را برانگیخت). احساس می‌کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی‌خواهم ای رئوف این است آرزوی من، این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده‌ی این ضمانتم یک سال می‌شود که به مشهد نیامدم یک سال می‌شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..، منم یک شب سری بزن به من و کُنج‌ِ عُزلتم در شهر، شُهرتم شده دیوانه‌ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..، گوشه‌ای از بارگاه تو با جبرئیل‌های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاهِ مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک، رعیتم جاروکش حریم تواَم..، نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین، همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی‌کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..، نان‌خور موسی بن جعفریم قربانِ این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..، مسحیایِ طوس ماست صد مُرده زنده می‌شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه‌ست زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی‌علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم، نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحنِ مرتضی... من مَحوِ در تَجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سَرسپرده‌ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد، بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده‌ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر "یا رقیه" بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده‌ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می‌کُشد مرا... گفتی: که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم * یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 نقش کتیبه‌ی ایوان حرم مطهر رضوی در ۲۳ ذی القعده (روز امام رضا(ع) و به روایتی سال‌روزِ شهادت حضرت) همه دانند که ایران سر و سامان دارد تکیه بر پرچم سلطانِ خراسان دارد @hosenih
"یاحسینی" اگر از صحن رضا برخیزد می‌رود تا بسوی عرش خدا دست‌به‌دست... @dobeity_robaey
افتاده‌ام به پای تو یا ثامن‌الحجج شرمنده‌ی عطای تو یا ثامن‌الحجج لطف اجابت است به هر دست التماس دست گره‌گشای تو یا ثامن‌الحجج خورشید سر زند به تماشای مِهر تو از گنبد طلای تو یا ثامن‌الحجج سعی صفا و مروه کجا و قدم زدن در صحن با صفای تو یا ثامن‌الحجج با هر مرام و ملت و دینی نشسته‌اند بر سفره‌ی سخای تو یا ثامن‌الحجج شیرین‌تر از طعام بهشتی به کام ماست یک لقمه‌ی غذای تو یا ثامن‌الحجج ما را نجات می‌دهد از لُجّه‌ی گناه سر رشته‌ی ولای تو یا ثامن‌الحجج دادم قسم تو را به جواد‌الائمه تا حاصل کنم رضای تو یا ثامن‌الحجج شعری برای عرضه ندارند شاعران شایسته‌ی ثنای تو یا ثامن الحجج دعبل عبا گرفت، ولی بسْ «کمیل» را یک بار مرحبای تو یا ثامن الحجج ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
▫️ما ذی‌القعده که به بیست و سوم می‌رسد، همه مسافر مشهد می‌شوند؛ فرشته‌ها از آسمان، انبیا از عرش، و بهشتی‌ها از بهشت... اهل زمین هم یا خودشان می‌آیند یا دل‌هایشان را راهی می‌کنند. می‌دانم که او هم می‌آید؛ ای کاش می‌دانستیم مهدیِ فاطمه، کجای حرم زیارتنامه می‌خواند و برای ظهورش دعا می‌کند! 🤲اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي... 🤲اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
هر نوکری برای رضا کار می‌کند  ماهیتاً برای خدا کار می‌کند ما دخل و خرجمان ز غریبه نمی‌رسد از دست توست هرچه گدا کار می‌کند آن کودکِ فلج که به دستت شفا گرفت حالا جوان شده سرِپا کار می‌کند هر زائری رسید، به من هم افاضه شد این خاکِ پا شبیه طلا کار می‌کند فهمیدم از پری که به خُدام داده است طاووس هم برای شما کار می‌کند آقا خودت برام بلیط سفر بگیر این‌بار از اهالیِ ری کارگر بگیر طوری که انقطاع ز مردم سعادت است وابستگی به قبله‌ی هفتم سعادت است دانه بهانه‌ایست مرا زائرم کنی پس پَر زدن به نیت گندم سعادت است در ازدحام دور ضریح تو خوش‌ترم قطره‌شدن میان تلاطم سعادت است صحنِ عتیق بُرد، مرا صحنِ آینه از مشهد آمدن طرفِ قم سعادت است یک "یاحسین" از من و یک "یا حسین"، تو بین گدا و شاه تفاهم سعادت است داده به سُفره‌ام چه صفایی، چه عزتی یک دانه‌ی برنج ز بشقاب حضرتی وقتی رسید فیض شما دم‌به‌دم به ما آمد لباس مشکی خُدام هم به ما یک گوشه‌چشمْ کردی و قومی اسیر شد خیلی زیاد ساخت همین لطفِ کم به ما بعد نماز صبح به هرصحن سر زدیم پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بیتی جدید داد خود محتشم به ما شش‌گوشه جلوه کرده دراین چهار گوشِ تو داده همیشه بوی حسین این حرم به ما یک عمر دستِ رد به همه طعنه‌ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو از میهمان تشنه‌ی دور از وطن بگو شرح مرمل بدما را نمی‌دهی؟ از اسب‌های رفته به روی بدن بگو حالا که وقت گفتنش از حال می‌روی انگشت را نگو، ز عقیق یمن بگو اصلاً بگو لباس تنش را که بُرده است؟ از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو از نعره‌ها و عربده‌های هزار مرد از ماجرای سوختن چند زن بگو آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود دور عقیله لشگری از نیزه‌دار بود... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب تشنه سویِ آب حیات آمده بود یعنی به اُمیدِ برکات آمده بود ای من بفدای آن همه معرفتِ آن پیرزنی که از دهات آمده بود @dobeity_robaey
با روی گشاده آمده تا مشهد دل را به تو داده آمده تا مشهد   آن‌کس که فلج بود و شفایش دادی... با پای پیاده آمده تا مشهد @hosenih @dobeity_robaey