eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
غُصه‌ای نیست اگر از غَمِ تو غَم دارم غمِ تو دُرِّ گرانی‌ست که من کم دارم تاکه در کاسه‌ی عشق تو مرا رزقی هست چه نیازی به سرِ سُفره‌ی حاتم دارم به خداوند ندارم به بهشت ازلی... اشتیاقی که به شب‌های محرم دارم خیمه‌ای ساخته‌ام در دل ویرانه‌ی خود روز و شب در غم تو، روضه و ماتم دارم پیرهن را به عزای تو تبرک کردم شکرُلـلَّه که زلطف تو کفن هم دارم نه "به خود" آمدم اینجا و به تو دلبستم! ارثِ عشقی‌ست که از حضرتِ آدم دارم همه‌ی سال "بهاری‌ست" اگر چهره‌ی من... اثر اشکِ غمِ توست که نم نم دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای سوگ تو باید زبانِ دیگر داشت نگاه روشنی از آسمان فراتر داشت شهادت تو حماسه‌ست با شکوه و عیان حماسه‌ای که هزاران پیام در بر داشت زلال جاری چشم تو حسرتِ دریاست فُرات بود که ناکام دیده‌ی تَر داشت سؤال کهنه‌ی تاریخ، تا ابد باقی‌ست: چرا زمانه، سرِ جنگ نابرابر داشت؟! قیام سرخ تو یک پرده از قیامت بود قیامتی که درونش هزار محشر داشت تو آن رسولِ به معراج رفته هستی که برای امت خود روی نیزه منبر داشت هنوز ملتهب از ماتم شگفت توأیم که این مصائبِ داغِ تورا که باور داشت؟ ** سپاه بود و حرم بود و غارت و آتش درست لحظه‌ی تلخی که آن‌طرف‌تر داشت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو آشنایِ عالمیانی، غریب هم بیمار دردِ آدمیانی، طبیب هم بر لب به جز رضاً برضائِک نداشتی حتی به زیر خنجر آن نانجیب هم در راه حق ز اصغر و اکبر گذشته‌ای از هر فراز رد شدی، از هر نشیب هم از خاک نینوا و به خونِ گلوی خویش خدالتریب گشتی و شیب الخضیب هم از سنگ و تیر و نیزه و شمشیر بی دریغ عضوی نماند در بدنت بی نصیب هم داغ عطش‌ به کام و دهان تو بس نبود داغ جوان به جان و دلت زد لهیب هم هم‌ بر گلوی نیزه شکوفا شدی چو گل بستی گلوی ناله‌‌ی هر عندلیب هم آن شب که شمع بزم کلیسائیان شدی ناقوس گریه کرد برایت، صلیب هم نی یازده امام و نبی زائر توأند عیسی حواری آرد و موسی نقیب هم تنها دل "یتیم" نسوزد برای تو آتش کشیده‌ای به دل هر ادیب هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ و پر از تلاطم پنهان، پر از هراس نهانم شبیه راهِ نرفته، شبیه برگِ خزانم گذشت سالی و چشمم ندید کرب و بلا را بگو چه می‌شود امسال؟ واقعا نگرانم سپرده‌ام به خدا پای روضه‌ی تو بمیرم سپرده‌ام به خدا بی غم تو زنده نمانم خوشا به حال کسی که شده‌ست پیرغلامت خداکند که فدایت شود سر و تن و جانم خداکند که نگویند آرزو به دلش ماند مرا ببر به حریمت، ببر هنوز جوانم دلم گرفته و درد فراق درد کمی نیست خلاصه اینکه دوباره به کربلا برسانم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم بگذار که در معرکه بی‌سر گردیم با لشکر آفتاب برمی‌گردیم هنگام شهادت است آغاز حیات «ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم» ✍ @hosenih
تقدیم به شهید از خادمان حرم گر دامن مولا به سرت بالین است جان دادن و دست‌وپا زدن، شیرین است هنگام زیارت به شهادت برسی والله که عاقبت به خیری این است ✍حجت‌الاسلام @hosenih
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ از نوکریِ درت مرا سیر نکن جز درگه خود جای دگر پیر نکن! من منتظر توأم شب اول قبر سوگند به جان مادرت دیر نکن ▪️با کمال تأسف و تأثر درگذشت پیرغلام و ستایش‌گر آستان اهل‌بیت(ع)، را به خانواده‌محترم ایشان و خادمان و ارادتمندان اهل‌بیت(ع) تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال، برای ایشان علو درجات اخروی و هم‌نشینی با اربابش حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) مسألت داریم. «پایگاه حسینیه» @hosenih
در حرم نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... که حاجت‌روا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... نوای جنون کیست؟ بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟ آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند هنگامه تقرب حبل‌الورید شد آن‌کس که داشت نذر شهادت شهید شد.. عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند سرمست عطر یار، هوای جنون کنند چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟ حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند از گرد آفتاب حرم دورمان کند هم‌سنگریم و همدم و همراه و هم‌قسم آری به خون فاطمیون حرم قسم ✍ 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ آتشِ عشقِ حسینی در دلم تا سر گرفت قابِ عکسِ دودمانم رنگِ خاکستر گرفت از طفولیَّت به من گفتند اربابم تویی! عشقِ تو از تک تکِ گهواره‌ها، نوکر گرفت هیچ کس را دستِ خالی رد نکردی، خوش‌مرام! هرچه دارد سائلِ درمانده، از این در گرفت آنقَدَر ذکر حسین از حَنجرِ من شد بلند می‌توان از تار‌هایش چوبه‌ی منبر گرفت بیرقت را نصب کردم، غُصه‌هایم عَزل شد رقصِ پرچم، ماتم از این قلب‌ِ غم‌پرور گرفت فرش‌هایِ روضه، قالیِ سلیمانِ من است تا نشستم روی آن، دیدم که روحم پَر گرفت نامسلمان‌ را وَهَب‌کردن فقط کار تو بود... ای که طرزِ کُشتنِ تو گریه از کافَر گرفت آبروریزی که کردم، پشتِ من بودی حسین! هر زمانی بد شدم، لُطفت مرا در بَر گرفت سور و ساتِ گریه را زهرا فراهم می‌کند اشکِ خود را باید از مهریه‌ی مادر گرفت در نجف ویزای زُوّارِ تو امضا می‌شود کربلای اربعین را باید از حیدر گرفت خونِ طفل شیرخوارت تا ابد تضمین ماست شیعه حُکم بخشِش‌اش را از علی‌اصغر گرفت ** حرمله با یک سه‌شعبه حَلق او را پاره کرد حنجرش شکلی شبیهِ مشک آب‌آور گرفت آه ! عُمقِ قبرِ اصغر بیشتر می‌شد اگر فکرِ نبش‌قبر را می‌شد از این لشگر گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبِ تاریک، بدون تو سحر کردم من با غم و غُصه‌ی دوری تو سرکردم من کاسه‌ی صبر دلم در ته گودال شکست کاسه‌ی چشم، پُر از خونِ جگر کردم من آب آزاد شد و هیچ‌کسی آب نخورد نذر لب‌های تو از آب حذر کردم من سایه‌ام را زن همسایه ندیده یکبار سایه به سایه به هر کوچه گذر کردم من با همین چادرِ پاره‌ شده‌ام جنگیدم بی زره از حَرَمت دفعِ خطر کردم من با چه وضعی سر بازار مرا می‌بردند بی تو ای سایه‌ی سر، سخت ضرر کردم من تو کس و کار منی، ای سر روی نیزه خبرت هست که با شمر سفر کردم من؟!... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری- جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت؟ از این عالم چه می‌خواهی همه‌عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیُّ یا قیوم خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی، خیره شد کم‌کم تو را تا لحظه‌ی آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله‌شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته بخوان! آهسته از این جا به بعدِ ماجرا با من خیالت جمع ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ در حرم چه باک از مرگ؟ وقتی مقتدایت شاهِ مردان است الا نمرودیان! پایان این آتش گلستان است اگر گفتند روزی: این شهادت عین خسران است بگو در کنجِ بستر، جان‌ْسپردن ننگ انسان است مبادا وقت جنگِ حق و باطل، بی طرف باشم منِ شیعه به دنیا آمدم تا جان به کف باشم مبادا عرصه را خالی کنم در حِین این پیکار مبادا اینکه زیر چکمه‌ی دشمن شوم بیدار مبادا کربلا اینبار در ایران شود تکرار مبادا لحظه‌ای پایین بیاید پرچم سردار مگر من مرده باشم این علم روی زمین باشد که این کشور مسلمان امیرالمؤمنین باشد امان نامه کجا و پیروانِ راه عاشورا بگو «پا پس کشیدن» نیست شأنِ شیعه‌ی مولا که عزم راسخ ما کوه‌ها را می‌کَند از جا چه غم؟ وقتی که باشد مقتدامان مهدی زهرا نمی‌دانند ایرانی جماعت سخت بی باک است که ایرانِ قوی کابوسِ دشمن‌های این خاک است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e