eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
281 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
حق، فاطمه هست و مرتضی حق‌دار است ای شکر خدا که حق به حق‌دار رسید@dobeity_robaey
جن و بشر، حور و ملک گویند امشب با علی دامادی‌ات، دامادی‌ات، بادا مبارک یا علی@dobeity_robaey
امیرالمؤمنین عليه السلام فرمودند: فَوَاللّه ِ لا اَغْضَبَتْنى وَلا عَصَتْ لى اَمْرا. وَلَقَدْ كُنْتُ اَنْظُرُ اِلَيْها فَتَنْكَشِفُ عَنِّى الْهُمُومُ وَ الأَحْزانُ ترجمه: به خدا قسم فاطمه هيچگاه مرا به خشم نياورد و از فرمان من سرپيچى نكرد و هرگاه كه به او مى نگريستم، نگراني‌ها و غم‌ها از من زدوده مى‌شد. 📚 كشف الغمة، ج ١، ص ٣۶٣ بر هر چه به غیر عشق می‌تاخت علی با خوب و بد زمانه می‌ساخت علی از غم خبری نداشت تا وقتی که بر فاطمه‌اش نظر می‌انداخت علی@hosseinieh_net
برای ، ، بـه کعبـه روی نهـادم کـه دور یـار بگردم کجـای خانـه بـه دنبـال آن نگـار بگـردم میان این همه حاجی کجاست حاجی زهرا؟ کـه هـر نـفس بـه فدایش هزار بار بگردم مقام و زمزم و رکن و حطیم را همه گشتم کنـار حجـر روم، یـا بـه مستجـار بگردم؟ میـان خلـق دویـدم که در کنار تو باشم بگـو چقـدر بـه هر گوشه و کنار بگردم دلم گرفته بگـو ای عزیـز فاطمـه تا کی... تو را نبینم و بر گِرد ایـن جـدار بگردم؟ به شوق این که فقط زیر سایۀ تو بمیرم چو آفتاب به هر کوه و کوهسار بگردم اگر چـه گَردِ رهم، با نسیم در به درم کن که در هوات به هر شهر و هر دیار بگردم خدا گـواست که نـومید نیستم ز وصالت اگر چـه دور تو تـا دور روزگار بگردم بـه انتظار قسـم بـا خـود این قرار نهادم که در هـوای تـو تـا وقت انتظار بگردم عنـایتی کـه همـه عمـر «میثم» تو بمانم بسـانِ میثـمِ تـو دور چـوبِ دار بگردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ ای که در کوی وفای دوست تنها می‌روی مست وحدت در مقام قربِ یکتا می‌روی می‌روی تا در حریم کعبه بینی روی دوست تا کنی آیینۀ دل را مصفا می‌روی شسته‌ای از شوکت و مال و منال خویش دست فارغ از اندیشۀ امروز و فردا می‌روی راز وحدت بین در آن سامان که با شاه و گدا یکزبان و یکدل و یکسان و یکجا می‌روی حالیا تا محرم اندر کوی جانان گشته‌ای با صفای دل برِ محبوب یکتا می‌روی پاک از نور حقیقت لوح دل کن چون کلیم گر پی دیدار حق در طور سینا می‌روی راه بس دشوار و شیطان سد راه است ای رفیق هان مشو غافل که این ره بی محابا می‌روی می‌کنی شب زنده داری در هوای روز وصل گر نبینی مهر روی یار، بی جا می‌روی بانگ لبیک اجابت از لب دلبر خوش است ورنه بیهوده است کاین پائین و بالا می‌روی جامه‌ی تلبیس از تن دور کن گر چون مسیح بر سر دار بلا از بهر مولا می‌روی عاشقان را خلوت دل جایگاه دلبر است بی جهت مجنون‌صفت در کوه و صحرا می‌روی شو چو "مردانی" گدای ره‌نشین کوی دوست کز پی دیدار آن ماهِ دلا را می‌روی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ از خاک می‌روم که از آیینه‌ها شوم ها می‌روم از این منِ خاکی جدا شوم من زاده‌ی زمینم و تا عرش می‌روم پر می‌کشم، مسافر اُمّ القری شوم این چند روز، فرصت خوبی‌ست تا که من از چند سال بندگیِ تن جدا شوم تا نقطه‌ی عروج دلِ خویش پر زنم از خود جدا شوم، همه محو خدا شوم با جامه‌ای سپیدتر از بخت آفتاب از تیرگی، از این همه ظلمت رها شوم لب را به ذکر قدسی لبیک وا کنم با اهل آسمان و زمین هم‌صدا شوم در لحظه‌ی طواف بگردم به گرد یار سرگشته چون تمامیِ پروانه‌ها شوم در جستجوی زمزم جوشان عاشقی از مروه تا صفا بروم با صفا شوم حرف تمام شعر همین است؛ این که من در خود فرو بریزم و از نو بنا شوم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ تو دور می‌شوی از خویش تا رها باشی دو روز سر زده همسایه‌ی خدا باشی سفر به مرکز ثقل زمین، به چشمه‌ی وحی رها از این همه آشوبِ ادّعا باشی درست مثل تولد، نه مثل لحظه‌ی مرگ کفن بپوشی و از زندگی جدا باشی در آسمانی لبیک، بال و پر بزنی که با ملائکه، با روح هم‌صدا باشی و هفت بار بچرخی و رو نچرخانی به پاس حرمت آیینه بی ریا باشی شکوه دامن هاجر تو را بر انگیزد نسیم هروله از مروه تا صفا باشی تبر به دوش بگیری و مثل ابراهیم به جانِ بتکده‌ی نفس خود بلا باشی پرنده باش و رها باش، بال و پر وا کن! تلاش کن که تو پایان ماجرا باشی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ ؛ مرغ سحرم، دانه‌ی اشکم شده دانه پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه من عبد گنه کارم و تو حیّ یگانه مشتاق توأم ورنه گدایی‌ست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه من عبد نمک‌خوار نمکدان شکن استم گشتم خجل از توبه، زبس توبه شکستم باز آمده‌ام بر در عفو تو نشستم هر چند بدم عبد گنه‌کار تو هستم از بندگی‌ام غیر گنه نیست نشانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه بیچاره و درمانده‌ام ای دوست! نگاهی با کوه گنه آمده سویت پر کاهی غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی سبحانک یا سیّدی العفو، الهی العفو که جز عفو توأم نیست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه سوگند به اشک سحر فاطمه یارب سوگند به جان پدر فاطمه یارب سوگند به سوز جگر فاطمه یارب سوگند به خون پسر فاطمه یارب با اشک مرا پاک کن ای حیّ یگانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه یا مَن سَبَقَت رَحمتُک ای خالق داور سوگند به العفوِ شب ساقی کوثر سوگند به پیشانی مجروح پیمبر العفو، که از وعده‌ی عفو تو مکرّر در باغ دلم زد گل امّید جوانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه با عفو تو جرمی نبُوَد جرم دو عالم آرد گنه خلق زلطف و کرمت کم بوده است گناه از من و عفو از تو دمادم هرگز نگذارد کرم و لطف تو "میثم" از کوی تو گردد به سوی نار روانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ، ، از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه‌های بلند ممنوع است روضه كه هیچ، سینه هم نزنید كربلا رفته‌ها! كنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته‌ام نگهبانان به خدا زود می‌روم نزنید زائری داد زد كه نامردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است كاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه‌ها به پا بشود كاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود كاش با نغمۀ حسین حسین این حرم مثل كربلا بشود در كنار مزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قَدَر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی كه این چنین خاكی‌ست رشك پروانه‌های افلاكی‌ست در هوایش ستاره می‌سوزد سینه با هر نظاره می‌سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می‌سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می‌سوزد این حرم مثل چادر زهراست كه در اینجا دوباره می‌سوزد این حرم مثل خیمه‌ی زینب كه در اوج شراره می‌سوزد سال‌ها بعد قدری آن سوتر چند قرآن پاره می سوزد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت هماره با دل ما نامت آشناست مدینه تو همچو حلقه‌ی انگشتر و نگین شریفت تن مقدس پیغمبر خداست مدینه به بیت فاطمه و باب جبرئیل تو سوگند تو قبله‌ی دل مایی خدا گواست مدینه به هر طرف که نهم روی خویش، روی دل، به مسجد الّنبی و مسجد قباست مدینه هنوز چشم تو محو است بر نماز محمّد هنوز بانگ بلالت به گوش ماست مدینه هنوز از جگر نخل سبزهای تو بر پا صدای ناله‌ی العفو مرتضاست مدینه هنوز از نفس جبرئیل، گوش دلت را نوای روح برانگیز هل اتاست مدینه نیازمند به ناز طبیب نیست وجودم که در نسیم مسیحایی‌ات شفاست مدینه :: کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟ که گرم زمزمه و ناله‌ی دعاست مدینه به اشک دیده‌ی مهدی به خون سینه‌ی زهرا مزار فاطمه و محسنش کجاست مدینه؟ صدای ناله‌ای از کوچه می‌رسد به گمانم صدای ناله‌ی جان‌سوز مجتباست مدینه چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟ که فاطمه زخدا مرگ خویش خواست مدینه به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه سؤال می‌کنم از تو، بگو به حق پیمبر به روی فاطمه سیلی زدن رواست مدینه؟ سرشک دیده‌ی مولا گذشت از سر هستی اگر چه گریه‌ی او در تو بی صداست مدینه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ جلوه‌ی جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریه‌ی اهل نظر بى نهایت چشمه‌ی اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سر و کارش بُوَد با عترت پاک رسول کى عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را به جان دارد بقیع فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین این‌همه همسايه‌ی عرش‌آستان دارد بقیع در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبى و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع کس نمی‌داند چرا یا قرة عین الرسول! منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوى رنج بى پایان توست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابى اما بازهم از تو اى انسیه‌ی حورا، نشان دارد بقیع راز مخفى بودن قبر تو را با ما نگفت تا به کى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانى‌اش اى مدینه! انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روى مردم بسته است زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضه‌ی خاکم در آن وادى «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع ✍ «شفق» 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ، ، بقیعا السلام ای تربت عشق سلام ای بارگاه غربت عشق سلام ای خاک پاکت نورباران سلام ای مرقد زهرا تباران سلام ای مهد زوار خدایی انیس دردهای مجتبائی سلام ای ناظر تُبلی السرائر دلیل غربت سجاد و باقر سلام ای قبله‌ی دل‌های عاشق سلام ای بوستان پاک صادق فدای آن زمین و آسمانت که چندین گنج داری در نهانت که گفته بارگاهت خشت خشت است که خاکت بهتر از باغ بهشت است تو باب باب جبریل امینی زیارتخانه‌ی اُم البنینی نشان از عطر و بوی یاس داری که در خود ریشه‌ی عباس داری گلی که می‌دهد بوی علی کیست؟ گلی جز فاطمه بنت اسد نیست انیس گنبد خضرا تو هستی قرین تربت زهرا تو هستی تو سفره‌دار مهمانی عزیزی غبار مهدوی بر سر بریزی کنی هر روز و شب تجدید عهدی به یک بوسه زخاک پای مهدی بقیعا در دل شهر مدینه تویی تنها انیس زخم سینه تو تنها شاهد صوت الحزینی شنیدی نالۀ فضه خذینی بده اذن دخولی تا بیائیم به مژگان آب و جارویت نمائیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ، ، باز كن بر روى من آغوش جان را، اى بقیع تا ببینم دوست دارى میهمان را، اى بقیع خاكى اما برتر از افلاك دارى جایگاه در تو مى‌بینم شكوهِ آسمان را اى بقیع پنج خورشیدِ جهان‌افروز در دامان توست كرده‌اى رشك فلك این خاكدان را اى بقیع می‌رسیم از گرد ره با كوله بار اشك و آه بار ده این كاروانِ خسته‌جان را اى بقیع جز تو غم‌های على را هیچ كس باور نكرد می‌کشى بر دوش خود بارى گران را اى بقیع باز گو با ما، مزار كعبه‌ی دل‌ها كجاست در كجا كردى نهان آن بی‌نشان را اى بقیع قطره اى، اما در آغوش تو دریا خفته است كرده‌اى پنهان تو موجى بی‌کران را اى بقیع چشم تو خون گرید و «پروانه» مى‌داند كجاست چشمه‌ی جوشان این اشكِ روان را اى بقیع ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ، ، ای زائرین! به شهر پیمبر خوش آمدید در خانه‌ی بتول مطهّر خوش آمدید این است آن مدینه که بود آرزویتان گرد و غبار اوست به رخ آبرویتان این است آن مدینه که انوار کبریا تابد به دیده از حرم ختم الانبیا این است آن مدینه که خاکش سرشت ماست این است مدینه که رشگ بهشت ماست این است آن مدینه که بر حضرت رسول آیات وحی کرده زسوی خدا نزول این است آن مدینه که از بام و از درش خیزد صدای زمزمه‌های پیمبرش اینجا طنین زمزمه‌های محمّد است اینجا مزار روح فزای محمّد است این شهر، زادگاه دو سبط پیمبر است اینجا مقام حضرت زهرا و حیدر است اینجا به گوش، ناله و فریاد و زمزمه‌ست گویی صدای گریه‌ی زهرا و فاطمه‌ست :: دیوار و در کشد زجگر دم‌بدم خروش گویی صدای یا ابتا می‌رسد به گوش اینجا شرر زخانه‌ی مولا زبانه زد اینجا مغیره فاطمه را تازیانه زد اینجا زکینه ضربه به پهلوی او زدند اینجا غلاف تیغ، به بازوی او زدند اینجا اگر چه نیست نجف، تربت علی‌ست هر گوشه گوشه‌اش سند غربت علی‌ست یکسو بقیع و سوی دگر خانه‌ی علی‌ست تابوت فاطمه به روی شانه‌ی علی‌ست اینجا زگوش، نقش زمین گوشواره شد اینجا دل حسین و حسن پاره پاره شد اینجا سرشگ دیده، غم دل نصیب ماست اینجا مزار چار امام غریب ماست یاران چگونه اشک نبارند در بقیع اینجا ائمّۀ بقعه ندارند در بقیع اینجا هماره بوی گل یاس می‌رسد از خاک قبرِ مادر عبّاس می‌رسد خیزد صدای ناله از این سرزمین هنوز آید صدای گریه‌ی ام البنین هنوز خاکش فروغ‌بخش دو عین است این زمین زیرا که جای پای حسین است این زمین اینجا به حرمت نبوی پشتِ پا زدند سیلی به همسر علی مرتضی زدند اینجا به گوش، ناله‌ی زینب مکرّر است دخت علی هنوز عزادار مادر است "میثم! " در این زمین مقدّس نماز کن روی نیاز خود به سوی بی نیاز کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ، ، کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى "مؤید" جان عالم باد قربان بقیع ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ، ، هر چقدر این ‌خاک، باران‌خورده و ‌تر می‌شود بیشتر از پیش‌تر جانش معطر می‌شود این حریم آسمانی گنبدش فیروزه‌ای‌ست روز و شب مفروش با بال کبوتر می‌شود هر رواقش آینه در آینه نور است، نور صحن در صحنش صلات ظهر، ‌محشر می‌شود دل تمنا می‌کند «باب الکرم» را، عاقبت با امام‌مجتبی اینجا میسر می‌شود قال باقر، قال صادق می‌نشیند بر زبان دور تا دور حرم یک روز، منبر می‌شود کربلا هم می‌رسد اینجا لبی را تر کند طرح سقاخانه‌ها روزی مقدر می‌شود روضه خوان اینجا نشسته، روضه خوانی می‌کند در دلم تازه غم و اندوه مادر می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ صحنه‌ای بس جان‌فزا و دل‌نشین دارد بقیع رنگ و بو از لاله‌های باغ دین دارد بقیع گشته دامانش زیارتگاه قرص آفتاب سایه از بال و پر روح الامین دارد بقیع زآسمان وحی دارد در بغل خورشیدها گر چه جا در دامن خاک زمین دارد بقیع تا چراغش قبر بی شمع و چراغ مجتباست روشنی در دیده‌ی اهل یقین دارد بقیع خرمنی از مشک جنّت بر سر هر تل خاک از غبار قبر زین العابدین دارد بقیع تا توسل بر مزار حضرت باقر برند یک جهان دل در یسار و در یمین دارد بقیع صادق آل محمّد خفته در آن خاک پاک راستی فیض از امام راستین دارد بقیع لاله‌ی عباّسی از دامان پاکش سرزند خُرّمی از تربت امّ البنین دارد بقیع قبر ابراهیم را بگرفته در آغوش جان فیض‌ها از پیکر آن نازنین دارد بقیع خاک آن صحرا صدف، دُرّ فاطمه بنت اسد گوهری چون مادر حبل المتین دارد بقیع پیکری گم گشته در اشک امیرالمؤمنین لاله‌ای از رحمة للعالمین دارد بقیع بر مشام (میثم) آید بوی قبر فاطمه سینه‌ای خوش‌بو تر از خلد برین دارد بقیع ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ سلام ما بــه مــدینـــه، به قبلــۀ جــانش ســـلام مــا بــه رســول للَه و گلستــانش سلام ما به حریمی که مهبط وحی است کـه جبـرئیل امین خـادم است و دربانش سـلام مــا به گلستــــان سبـــز اهل‌ البیت سـلام مـا بـه بقیــــع و قبـــور ویــرانش سلام ما به جــگرگوشــۀ رســــول الله به فاطمـه، به شکــوه و به قبـر پنهانش سلام ما به علی و بــه غُـربت و قَـدرش به جان و قلب صبور و به اشک چشمانش سلام ما به امـامی که تیـر بــاران شد سلام مـا به مــزار و بــه خاک یکسانش سلام ما بــه دل داغـــدیـــدۀ سجّــــاد به سجده‌های طویل و به چشم گریانش سلام ما به امــامی که بـاقرالعلم است درود مـا بـه گُهـرهــای نـاب و غلطـانش سلام ما به گل صـادقی که گلشن دیـن هماره سبز شد از چشمه‌های عرفانش سلام ما به مـــــزار غــَـریب اُمّ بنیـــن به مادری که شرر داشت جانِ سوزانش اگر ضــریح نـــــــدارد قبــور ایـــن پاکـان قلـــوب شیعـــه بُوَد بقعـــۀ فـــروزانش برای خانۀ خورشیـد شمــــع لازم نیست که روشــن است همیشـه ز نور یزدانش مدینـــه همره عشـاق خــــویش جا دارد تمـــام عمــــر بگــــرینــد بر غـریبـانش چه میـزبــانی گرمی کنـد رســــول الله از آن کسی که شـود در مدینه مهمانش به یاد فــاطمه و غــربت علی همه عمر گلاب اشکِ «وفائی» چکـد به دامانش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ در حریم نبوی، داد زدن ممنوع است گریه و زاری و فریاد زدن ممنوع است پیش این قوم که از گریۀ ما می‌ترسند خواندن ادعیه و داد زدن ممنوع است در بر طایفه‌ای که همه دور از نورند حرفی از ظلمت و بیداد زدن ممنوع است بین این قوم که آتش به گل و غنچه زدند ناله بر مادر و اولاد زدن ممنوع است قتل اولاد علی را همه جایز دانند تیغ بر گردن جلاد زدن ممنوع است بنویسید براین طایفۀ اهل جهیم حرف فردوس به میعاد زدن ممنوع است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ غبار صحن تو بر درد جان دواست بقيع! خرابه‌هاي تو، باغِ‌ بهشتِ ماست، بقيع! تو هم چو فاطمه در شهر خويش تنهايي غريبي و، همه كس با تو آشناست، بقيع! اگر چه روي به كعبه نماز مي‌خوانيم تو قبله‌ی دلِ مايي، خدا گواست، بقيع! به آن چهار امامي كه در بغل داري براي ما حَرَمت مثل كربلاست بقيع! به ياد چهار پسر، در كنار چار مزار هنوز ناله‌ی اُمُّ البنين به پاست، بقيع! علي نگفت، به جان علي قسم تو بگو كه قبرِ گمشدۀ فاطمه كجاست بقيع؟ هنوز نالۀ زهراست از مدينه بلند هنوز لرزه بر اندامِ مجتبي‌ست بقيع! قوي‌ترين سندِ غربت علي در تو عِذار نيليِ ناموسِ كبرياست، بقيع! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان‌بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده‌ست وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم‌اسرار، کجای حرمی؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی‌گاه انوار خدا ای مدینه! ای تو مشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله‌زار اهلبیت ای امین و رازدار اهلبیت ای حریمت قبله‌گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت کعبۀ دل در طواف خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است در تو ناموس ولایت خفته است "نقش هستی نقشی از ایوان توست" "آب و باد و خاک، سرگردان توست" ای گلستان گل و آلاله‌ها ای نیستان تمام ناله‌ها ای مدینه! جانِ جان ما توئی آیه‌های صبر را معنا توئی ناله‌های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را رازهای گفته و ناگفته را گرکه عمری سخت پابند توأم چون «وفائی» آرزومند توأم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه باز آمدم آغوش خود بگشا مدینه آغوش بگشا کز رضا باشد سلامم بر تربت گمگشتۀ زهرا مدینه آغوش بگشا تا ز باب جبرئیلت آیم حضور خواجۀ اسری مدینه آغوش بگشا تا کنم با چشم گریان گمگشتۀ سادات را پیدا مدینه آغوش بگشا تا کنار قبر زهرا گریم به یاد گریۀ مولا مدینه آغوش بگشا تا پر پرواز گیرم گردم به دور قُبّة الخضرا مدینه آغوش بگشا تا کنم تشییع در شب با شیر حق تابوت زهرا را مدینه آغوش بگشا تا بسوزم در بقیعت چون شمع سوزان در دل شب‌ها مدینه آغوش بگشا تا کنار چار قبرت از اشگ گردد دیده‌ام دریا مدینه آغوش بگشا تا ستون توبه‌ات را گیرم به بر با گریه و نجوا مدینه آغوش بگشا تا به قبر حمزه گریم بر غربت انسیّة الحورا مدینه آغوش بگشا تا بگریم در دل شب مثل علی در دامن صحرا مدینه آغوش بگشا و بگو از خانۀ وحی دود از چه رو شد بر فلک بالا مدینه آغوش بگشا و بگو حامّی حیدر افتاد پشت در چرا از پا مدینه "میثم" سؤالی دارد از تو پاسخش ده زهرا کجا و سیلی اعدا مدینه؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ای دوست در بهشت، تو را راه داده‌اند پروانه‌ی زیارت دل‌خواه داده‌اند صدها هزار سوخته‌دل بود از میان در روضه‌ی مدینه تو را راه داده‌اند سوگند می‌خورم به گل روی مجتبی این جا به خار، منزلت و جاه داده‌اند این لحظه‌ها غنیمت عمر من و شماست غفلت مکن که فرصت کوتاه داده‌اند شیرینیِ زیارتت از شیر مادر است این جلوه را ز پرتو آن ماه داده‌اند منت خدای را که به ما پَر شکستگان پروانه‌ی عروج در این ماه داده‌اند فیض حضور دوست به قدر خلوص ماست گاهی گرفته‌اند ز ما، گاه داده‌اند از غربت بقیع به چشم و دل شما باران اشک و بارقه‌ی آه داده‌اند یعقوب‌وار از چه نگرید پیامبر وقتی به چار یوسف او چاه داده‌اند سوغات ما به سوی وطن عطر فاطمه‌ست عطری که با نسیم سحرگاه داده‌اند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e