#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
کیست او؟ آن که بین خانهی خود
مکر دشمن مجاورش بودهست
او که انگار در تمام قرون
هرچه غربت معاصرش بودهست
او که از روزهای کودکیاش
شعله در خانهی دلش افتاد
دم به دم داغ ظهر عاشورا
در نفسهای آخرش بودهست
نه فقط شد مدینه مدیونش
کربلا میوه داد از خونش
"آن شهیدی که سیدالشهدا
هر شب جمعه زائرش بوده ست"(۱)
صلح او تیغ در نیام علی است
کربلا جلوهی قیام علی است
باطن تیغ مرتضیست یکی
فرق قصه به ظاهرش بودهست
آن زمان که مسافری خسته
لب گشوده به طعنه و توهین
میزبان در عوض فقط فکر
آب و نان مسافرش بوده ست
"دوستان را کجا کند محروم
او که با دشمنان نظر دارد"(۲)
دشمنش میهمان سفره ی اوست
چه رسد آن که شاعرش بودهست
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
١_ قال الإمامُ الباقرُ عليه السلام: (إنَّ الحُسينَ بنَ عليٍّ كانَ يَزُورُ قَبرَ الحَسَنِ عليه السلام في كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ)
📚بحارالانوار، ج ۴۴، باب ٢٢، ح ٢١
۲_ سعدی:
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
خیل ملک مقابلشان سجده میکنند
اینها خدا نیاند ولیکن خداییاند
هرکس که میرسد سر اطعام میبرند
فرقی نمیکند که فقیران کجاییاند
یک «السلام» و یک «و علیک السلام» سبز
اینها همان مقدمۀ آشناییاند...
سوگند میخوریم که پروانه زادهایم
همسایۀ قدیمی این خانوادهایم
تو آسمان جودی و ما یا کریم تو
پرواز میکند دل ما تا حریم تو
احساس میکنم به تو نزدیک میشوم
وقتی که میوزد سر راهم نسیم تو
وقت کرامت است که از راه آمدهست
آن آشنای کوچهنشین قدیم تو...
سوگند میدهیم خدا را در این سحر
بر پینههای رحمت دست کریم تو
ما را همیشه سائل دست شما کند
ما را به زیر پای شما خاک پا کند...
ای در هوای پاک نگاهت سلامها
نامت نداشت سابقهای بین نامها
ای سبزی بهار خدا! سیر میشوند
از عطر سفرههای حضورت مشامها...
در کوچهات کسی به کسی جا نمیدهد
مکثی نما به شوق چنین ازدحامها
سائل شدن کنار نگاه تو واجب است
وقتی گدا به چشم تو دارد مقامها
تو سفرهدار شهر خدا، ما گدای تو
مثل کبوتریم و اسیر هوای تو
آنکس که پیش پای شما خم نمیشود
در خانۀ فرشته هم آدم نمیشود
آقای من بدون توسل به نام تو
حالی برای توبه فراهم نمیشود
دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر
چیزی که از بزرگیتان کم نمیشود
آرامش تو باعث طوفان کربلاست
بیصلح تو، قیام مُحَرم نمیشود...
تا کربلا رسید صدای سکوت تو
این قیل و قالها به فدای سکوت تو
ای از هزار حاتم طائی کریمتر
لطف تو از تمام کریمان قدیمتر...
تو ابتدای نسل طهورای کوثری
هرکس حسودتر به تو باشد عقیمتر
در این مسیر رو به خدایی ندیدهایم
از رد پای گیوۀ تو مستقیمتر
در کربلا به آینهات سنگ میزنند
هرکس شبیهتر به تو جرمش عظیمتر
آقا تو در کلام خلاصه نمیشوی
در حضرت و امام خلاصه نمیشوی
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
نسیم پنجرهی وحی! صبح زود بهشت
"اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو
تو در نمازی و چون گوشواره میلرزد
شکوه عرش خدا، شانههای محکم تو
به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟
به راز عِزّةُ للّه، نقش خاتم تو
من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم
که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو
تو کربلای سکوتی و چارده قرن است
نشستهایم سر سفرهی مُحرم تو
چقدر جملهی "احلی من العسل " زیباست
و سالهاست همین جمله است مرهم تو
::
هوای روضه ندارم ولی کسی انگار
میان دفتر من مینویسد از غم تو
گریز میزند از ماتمت به عاشورا
گریز میزند از کربلا به ماتم تو
::
فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
تا بودهام همیشه فقیر تو بودهام
باشد حكایت من و تو از قدیمها
باید تمام مردم دنیا گدا شوند
وقتی تویی كریمترین كریمها
هم سرخوشاند از کلماتت فقیهها
هم جرعهنوش بادهٔ فضلت حكیمها
هم زندهاند از دم گرمت مسیحها
هم در تكلماند به لطفت كلیمها
ای حاء و سین و نون شما ریشهٔ حسین
ای مقصد خدا ز الف لام میمها...
حتی نوادگان حسن هم حسینیاند
كربوبلاست مرقد عبدالعظیمها
ما عاشقان قاسم و عبداللَه توایم
بر ما نگاه كن پدر این یتیمها
من در بقیع حاجت خود را گرفتهام
آن گوشه کز نگاه تو دارد شمیمها
✍ #حسین_خدایار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند، مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، همپای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم! غم عظمای حسین است حسن
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
حُسن، شرح خصائل حسن است
ماه، عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است، سائل حسن است
با حسن من نماندهام تنها
پس نماندم بهوقت غم تنها
او کریم است؟ نه، کرم تنها
کارِ خدامِ منزلِ حسن است
شد نثارش درود هر شیعه
#صلح او شد به سود هر شیعه
شک ندارم وجود هر شیعه
همه از باقی گِل حسن است
در معانی و در بیانِ خدا
شد زبان حسن زبانِ خدا
معجزات پیمبرانِ خدا
قطرهای از فضائل حسن است
در کرامت به شهرتِ غایی
تا رسیده به عالم آرایی
تازه گفتند: حاتم طایی
از گدایان کاهل حسن است
این نه تنها کلام من باشد
حرف ما حرف پنجتن باشد
قبله جاییست که حسن باشد
کعبه هم سخت مایل حسن است
هرکه آمد به عرصهی پیکار
در نهایت گذاشت پا به فرار
چارهی فتنهی جمل اینبار
حکمی از تیغ عادل حسن است
هرکسی باحسن در افتاده
نسل او تا ابد ور افتاده
هرچه برخاک پیکر افتاده
بر سرش مُهر باطل حسن است
کار دشمن مقابلش شد لنگ
سرشان بعد مرگ خورد به سنگ
آخرِ کارِ هرکسی در جنگ
سجدهکردن مقابل حسن است
خوشبهحال #وصال و اشعارش
که به عشق تو بسته شد بارش
فاطمه میشود خریدارش
شاعری را که مُقبل حسن است
گرچه از دوستان محن دارد
در دلش غصهای کهن دارد
در نمازش زره به تن دارد
"غربت" اوج مقاتل حسن است
از زمانه چهزود سیر شده
بیسبب نیست گوشهگیر شده
درجوانی اگر که پیر شده
داغ یک کوچه در دلِ حسن است
در مدینه غریب بود ولی...
درد او بیطبیب بود ولی...
همسرش نانجیب بود ولی...
در و دیوار قاتل حسن است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
از بس حسن بخشنده و مهماننواز است
از عالم و آدم گدایش بی نیاز است
از سفرهاش هر قدر میخواهی طلب کن
دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است
زانو بغل کردن دگر معنا ندارد
وقتی که آقای کریمت چاره ساز است
هر جای عالم چشم میچرخانم انگار
پرچم سیاهِ «یا حسن» در اهتزاز است
استادِ عباس است، باید هم بگویند
شير جمل در هر نبردی یکه تاز است
در جنگها، الحق جلودارش نبودند
جنگاوریاش فخرِ تاریخِ حجاز است
::
سجاده را از زیر پایش میکشیدند
غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است
اینکه چهها شد در دل کوچه، بماند
از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است
✍ #احسان_نرگسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_پنجم و #شب_ششم
گریهکنهای حُسینیم و گدای حَسَنیم
خاکِ پاهای حُسینیم و برای حَسنیم
جمع ما را حَسن آورد سوی کربُبَلا
کربلایی شدهی خیر دعای حَسنیم
صورِ "این الحَسَنیون" که قیامت بزنند
با حُسین بین صفوف رفقای حَسنیم
کوری چشم همانها که رهایش کردند...
تا خداییِ خدا هست، به پای حَسنیم
ما به این کربُبَلا شهر حَسن میگوییم
که در آن خیره به ششگوشِ طلایِ حَسنیم..
کربلا آمدهای! خرجی تو با حَسن است
اربعین ما همه مهمان عطای حسنیم
به حسن بوده اگر حاجت مارا دادند
زیر این قُبه همه زیر عبایِ حَسنیم
عطر سیب حرمش را ز بقیع آوردند
بهخدا پیشِ حسین، مستِ هوای حَسنیم...
هیچکس نیست زیارت کند اورا امروز
داغداران غمِ صحن و سرای حَسنیم
::
تشتِ خونینِ حَسن، مقتلِ خونینِ حُسین
هم عزادار حسین، هم به عزای حَسنیم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
کسی که پشت لبخندش غمی آکنده از آهست
مرور روزهایش، روضههای تلخ و جانکاهست
ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا؛ اما
مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاهست
برایش دشتها صحن و تمام آسمان گنبد
چراغ روشنِ صحن و سرایش تا سحر ماهست
اگر مخفیست قبر فاطمه، قبر حسن خاکیست
عزیز فاطمه با مادرش همواره همراهست
به دستان کریم اوست در عالم اگر خیریست
که لطف دیگران با منت و خواری و اکراهست
جذامیها کنار او نشستند و جهان فهمید
کرامت، گردی از دامانِ خاکآلود این شاهست
برای شادی زهرا بگو ذکر "حسن جان" را
اگر توفیق میخواهی، فقط راهش همین راهست
به سمت روضه میگردد مسیر شعر و میدانم
پریشان میشود قلبی که از این راز، آگاهست
::
نمیگویم که در کوچه چه پیش آمد، تو هم بگذر
فقط سر بسته میگویم که زهرا عصمت اللهست
مپرس از من چه دید آنجا، فقط این درد را بشنو
سپیدیهای موی او، غمِ سیلیِ ناگاهست
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
نشستم گوشهای از سفرهی همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت هایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ رحمة للعالمین واشد به تحسینت
تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
معز المؤمنین خواندن، مذل المؤمنین گفتن
اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت_
برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون!
که میچینند مضمون، آسمانها از مضامینت
بگو تا تیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت، تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
تورا پایین کشیدند از سر منبر که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت
درون خانه هم مَحرم نمیبینی تحمل کن
که میخواهند، ای تنهاترین تنهاتر از اینت
تو غمهای بزرگی در میان کوچهها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت
سر راهت میآمد آنکه نامش را نخواهم برد
برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت
برای جاریِ اشکت سراغ چاره میگردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت
به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت
چه میشد مثل مادر نیمهی شب بود تدفینت
صدایت میزند اینک یتیمت از دل خیمه
که اورا راهی میدان کنی با دست آمینت
هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر
در آغوش برادر دست و پا زد جانِ شیرینت
کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟
نمک نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر
نصیبم کن نمک از سفرهی همواره رنگینت
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
یک یارِ با وفا که شود یاورش، نداشت
امّید یاری از طرف همسرش نداشت
یوسفترین عزیز خدا بود و ای دریغ
عزت میان مردم دور و برش نداشت
ویرانه باد مسجد شهری که هیچگاه
جایی برای سبط نبی منبرش نداشت
نفرین به سائلی که غنی شد از او؛ ولی
اندازهی معاویه هم باورش نداشت
از کودکی زیاد ز کوچه نمیگذشت
از کوچه خاطرات خوشی در سرش نداشت
گیسوی او بخاطر یک غم سپید شد
اینکه قدی بلندتر از مادرش نداشت
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
کرامت مثل یک جرعهست از پیمانۀ جانش
سخاوت لقمهای از سادگی سفرۀ نانش..
کسی که سایۀ او مایۀ آرامش دنیاست
دلش در بند دنیا نیست، دنیا هست زندانش
سپاهش را صدای سکه غرق روسیاهی کرد
نه مردی نه نبردی بود، خالی بود میدانش
صَلاح اینگونه میبیند، سِلاح صلح بردارد
چه دارد رهبری که زیر پا افتاده فرمانش؟..
امام غیرت و غربت کنار دشمنِ سرسخت
چه رنجی میکشید از دوستان سُستپیمانش
زبان سرزنش خاری شد و آزرد روحش را
مُعِزّالمؤمنین بود و نفهمیدند یارانش
کسی که چشم فتنه کور شد با برق شمشیرش
چگونه گوشهای بنشیند و سر در گریبانش...
چه زهری مَحرمش بوده؟ چه دردی همدمش بوده؟
نمیدانم چه راز سینهسوزی بوده مهمانش!
به روی دستهای آل طاها باز تابوتیست
مبادا زخم بردارد، مبادا تیربارانش...
اگرچه تلختر از زهر بوده زندگی امروز
ولی فردا عسل میریزد از کام جوانانش
خیالت جمع سردار جمل! تنها نمیمانی
به زودی کربلا از راه میآید که طوفانش...
✍ #جعفر_عباسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
فرق دارد به یقین مزهی احسان حسن
لب ما بوسه نگیرد مگر از نان حسن
زلف خود را به نخ چادر زهرا بستهست
هرکسی هست در این دهر پریشان حسن
کرمش دست گدا را به خداوند رساند
سائلان را بنویسید: مسلمان حسن
"بی حرم هست؛ ولی هرچه حرم زنده از اوست"
زائر کرب و بلا هم شده مهمان حسن
عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی
مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن
سَردَر باغِ حسن نام حسین است فقط
نذر گلهای حسین است گلستان حسن
پسرانش همهجا گوش به فرمان حسین
علی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن
::
بعد یک عمر فقط زهر توانست شود
مرهم زخم دل و سینهی سوزان حسن
ظاهراً زهر شده قاتل او؛ اما نه
کوچهای تنگ شده نقطهی پایان حسن...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
گـشتـنـد انبـیا همه چون فـاطـمه یتـیـم
زیـرا عـزای قـافـلـه سـالار انبـیـاست
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا! به هـوش که با رحـلـت نـبی
شـهـر مـدیـنـه یـکـسـره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست
دار الولا محاصره، زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست
آتـش زدن به خـانـۀ ریـحـانـۀ رسـول
پاداش رنجهای شب و روز مصطفاست
آزردن بـتـول پـس از رحـلـت رسـول
باللَّه قـسم شـروع جـنایـات کـربـلاست
از لحظهای که غصب خلافت شد از علی
تا حـشـر، حـقّ آل محـمد به زیر پاست
هرروز رأس شاه شهیدان به نوک نی
هرشب صدای نالۀ زهرا به گوش ماست
مـیـثـم! قــسـم بـه مـیـثـمِ آزادۀ عــلــی
آزادگـی ولایـت سـلــطـان اولــیـاسـت
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_شهادت
دردا که سوخت آتش دل، جسم و جان من
برخاست دود غم، دگر از دودمان من
شد آشیانهام قفس تنگ این جهان
جغدی در این قفس شده همآشیان من
کامم که خود ز غصّهٔ ایام تلخ بود
شد تلختر ز همسر نامهربان من
هرکس به آب رفع عطش میکند، ولی
یک جرعه آب، ریخته آتش به جان من...
زهر جفا ز لالهٔ رویم ربوده رنگ
با خطِّ سبز آمده حکم خزان من
بس ناروا شنیدهام و صبر کردهام
دردا که سخت بوده بسی امتحان من
آری یتیم میشود امروز قاسمم
گرید به نور دیدهٔ من دیدگان من
در کربلا بهجای من او را قبول کن
مشکن حسین من، دل این نوجوان من
زهرا کجاست تا که در آغوش گرم او
آسان بر آید از تن مجروح، جان من
::
تا بر زبان برد مگر از لطف، نام ما
یکعمر «یا حسن» شده ورد زبان من
صد ره مرا ز عشرت فردوس خوشتر است
یکبار اگر که یار بگوید «حسان» من
✍ #حبیبالله_چایچیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
زینب چو حال سخت حسن را نظاره کرد
دامان ز اشک و خون جگر پرستاره کرد
آمد حسین و کرد چو از حال او سؤال
آنجا که کوزه بود به آنسو اشاره کرد
گفتند درد خود ز چه درمان نمیکنی
فرمود: مرگ را به چه بایست چاره کرد؟
میخواست روزه واکند از آب کوزه لیک
یارب چه آب بود که کار شراره کرد
پیدا بُوَد که با جگر او چه کرده است
زهری که رخنه در جگر سنگ خاره کرد
دل رشحه رشحه داشت ز زخمزبان ولی
تزویر همسرش جگرش پارهپاره کرد
جعده بهپاس مرحمت بیحساب او
در حق حضرتش ستم بی شماره کرد
باران تیر بر تن و تابوت او بریخت
تا آن زن سواره به مرکب اشاره کرد
در روضه بقیع چو شد دفن پیکرش
آن خاک پاک را همه دارالزّیاره کرد
یا مجتبی به حال "مؤید" نگاه کن
کز چشم دل به قبر غریبت نظاره کرد
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
ملکالموت! مزن شعله به زخم جگرم
وای مــن گـر تــو مدارا نکنی با پدرم
صبـر کـن ســیر ببــینم رخ بــابـایم را
چه کنم سدّ نگاهم شـده اشــک بصــرم
قسمت این بود که بـالای سرش بنشینم
چشم بگشایم و جـان دادن او را نگرم
ای پــدر! مادر مظلومه من یار تو بود
من پـس از رفتن تو جان علی را سپرم
با تــن خســته و بازوی کبود از مسجد
قول دادم که علی را بهسوی خانه برم
دست از دامــن حیدر نکشم یکلحظه
گر بـــریزند همه اهــل مدینه بـه سرم
قسمت این بــود که بعد از تو بمانم بابا
تا که با دادن جان، جان علی را بخرم
به فدای سر یــک مـــوی عـلی باد پدر
گـرمیـان درودیوار دهد جـان، پسرم
جگرت سوخت به هر بیت که گفتی «میثم»
اجـر ایـن ســـوخـتنت بـا احـدِ دادگرم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
آخـر «ماه صفر»، اول ماتم شــده است
دیدهها پرگهر و سینه پُر از غم شده است
آه ای ماه! که داری به رخت گرد ملال!
خوندل خوردن خورشید، مسلّم شده است
آخر ای ماه سفرکرده که «سیروزه» شـدی
رنگ رخسار تو همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسی نفسان، چشمهی زمزم شده است
شــب تــودیع پــیمبـر، شـهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت که مجسم شده است
تا که برچیده شد از روی زمین «سایهی وحی»
آســمان، ابری و آشفته و درهم شده است
::
«مجتبی» گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عــالــم و آدم شــده است
باغ، لبـریز شد از زمزمۀ «یاس کبود»
لاله، دلتنگتر از حجلۀ ماتم شده است
::
میهمانی که «خراسان» شد از او باغ بهشت
میزبان غـم او «عیسی مریم» شده است
از همان روز که زد سکّه به نامش در توس
شب، پی کشتن «خورشید» مصمم شده است
تا بسوزد «دل ذریهی» زهرای بتــول
زهــر در سـاغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر «ایوان طـــلا»
کمر چرخ به تعـظیم شمـا خـم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
«مشهد» انگشت نمای همه عالم شده است
گـر چه بسیار خطا دیدهای از ما، امــا
سایۀ مهر تو کی از سرما کم شده است؟
گرچه من ذرّۀ ناقابلم ای شـمـس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است
تـا کسی بـنـدۀ سـلـطـان خـراسـان نشود
غمش از دل نرود، مشکـلش آسان نشود
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
ای آنکه جلوهای ز جمال خدا تویی
فرزند فاطمه، حسن مجتبی تویی
پور بتول و سبط نبی، فخر کائنات
نور و سرور چشم و دل مرتضی تویی
حُسنت چنان شبیه پیمبر بُوَد که من
در حیرتم از اینکه مگر مصطفی تویی
بعد از علی به مَسند حق بهر مسلمین
رهبر تویی، امام تویی، پیشوا تویی
هنگام رزم، همچو علی تیغ میزنی
هنگام صلح، مظهر صلح و صفا تویی
در راه پاسداری قرآن ز دست خلق
آنکس که خورده خونِ جگر سالها تویی
آن قهرمان که با همهی قدرت از عدو
بهر خدا شنیده بسی ناسزا تویی
در بحر پُر تلاطم طوفان حادثات
در کشتی نجات بشر ناخدا تویی
شد صلح تو مقدمهی نهضت حسین
بنیانگذار واقعهی کربلا تویی
مولا در این محیط پر از بیم و
اضطراب
ما را به سوی دین خدا رهنما تویی
«خسرو» به غیر درگه تو رو کجا کند؟
ای آنکه با ضمیر همه آشنا تویی
✍ #سیدمحمد_خسرونژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
ای مدینه آفتاب حُسن سرمد را چه کردی؟
آن خدایی عبد، آن عبد مؤیّد را چه کردی؟
جان جان عالم ایجاد، احمد را چه کردی؟
از چه خاموشی؟ بگو آخر محمّد را چه کردی!
جا به زیرخاک دادی روح روح انبیا را
آنکه بار خلق را بر دوش خود میبرد چون شد؟
آنکه بهرعزّت ما خونِ دل میخورد چون شد؟
آنکه خندید و لبش از سنگ کین آزرد چون شد؟
آنکه گُـل گفت و گُل رویش زغم پژمرد چون شد؟
در کجا کردی تو پنهان آفتاب جان ما را؟
قلــب آدم در غــم پیغــمبـر خاتم گــرفته
بغض مانده در گلوی عترت و عالم گرفته
منبر و محراب و مسجد را غبار غم گرفته
حضرت زهرا سیه پوشیده و ماتم گرفته
اشک غربت کرده پُر چشم علیّ مرتضی را
ای مدینه! ای مــدینه! جـامۀ نیلی به تن کن
یا امیرالمؤمنین! جان دوعالم را کفن کن
گوهر اشک از دو چشم خود نثار آن بدن کن
پاک با دست محبّت اشک از چشم حسن کن
کن نوازش از ره رأفت شهید کربلا را
زینـب و کلثوم با مادر عزادارند هر دو
با علی در گریه و اندوه و غم، یارند هر دو
در کنار فاطمه با چشم خونبارند هر دو
دیده گریان، دستبردل، سر به دیوارند هردو
هر دو میبینند اشک غربت شیر خدا را
فــاطمه یکدم نیفتـد نام بــابـا از زبـانش
جان رسیده بر لب و ازدست رفته جان جانش
تیرهتراز گوشۀ بیت الحزن شد آشیانش
هیـزم آوردند جای دستهگل در آستانش
سوختند از شعلـۀ آتش درِ بـیت الـولا را
باغبانا! بعد عمری خونِ دل حقّت ادا شد
غنچه از گُل، گُل ز بلبل، بلبل از گلشن جدا شد
با تن تــنها اسـیر روبهان شیــر خدا شد
فاطمه از پا فتاد و طفل معصومش فدا شد
تسلیت دادند با ضـرب لگد خیـرالنّسا را
اوّلین تیغی که دشمن بعد پیغمبر کشیده
پیش چشم فاطمه بر کشتن حیدر کشیده
ناله آنجا از جگر صدّیقۀ اطهـر کشیده
زین جنایت ناله هم محراب وهم منبر کشیده
در غم حــیدر کـشیده نالۀ واغــربتا را
یامحمّد! بعد تو شیر خدا خانهنشین شد
چون کتاب آسمانی دخترت نقش زمین شد
لاله باران پیکر پاک حسن از تیر کین شد
کشته فرزندت حسین از خنجر شمر لعین شد
شرح، «میثم» میدهد بر امّتت این غصّهها را
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
مـاتـم گـرفت حـال و هـوای مدیـنه را
پوشـیـد کعـبـه رخت عـزای مدینه را
خاکم به سر که دست اجل تیشه بر گرفت
وز پـا فـکـنـد نـخـل رسـای مدیـنه را
رکن علی شکست ز فـقـدان مصطفی
در بر گـرفت خـاک، صفای مدینه را
زین غم که در محاق نهان ماه یثرب است
ابـر عـزا گـرفـت فـضـای مـدیـنـه را
ای دل بیا چو«شاخۀ حنّانه» نـاله کن
بنگـر به ناله ارض و سمای مدینه را
آدم گریست تا که ملائک به روی دست
بـردنـد سوی سـدره هـمـای مدیـنه را
جسم نبی سه روز زمین ماند و آسمان
سـایـه فـکـنـد کـرب و بـلای مدینه را
بر بام بیت وحی برافراشت دست کفر
از دود درب خـانـه لـوای مـدیـنــه را
دردا که جای تسلیت از کین عدو شکست
آیـیــنــۀ رســول نــمـای مــدیــنــه را
دردا که دشمنـان جـلـوی چشم فـاطمه
بستـند دست عـقـده گـشـای مدیـنـه را
تسکین شود مگر، دل زهرا در این عزا
بسرود « رستگار» عـزای مـدینه را
✍ #سیدمحمد_رستگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
من که اینگونه پدر محو تماشای توأم
دخترت فاطمهام، غمزده زهرای توأم
گریهام را بنـگر خنده بزن بر رویم
باغبـانا نــه مگــر من گل زیبای توأم
دم آخــر سخنــی گــوی تسـلّایم بخش
زآن که افـسرده چو آیینه سیمای توأم
بارهـا از شفقــت دست مـرا بــوسیدی
سخنی گوی کــه مـن، امابیهای توأم
حالیا دست بهپیش آر که بوسم دستت
من که پروردهی این دسـت توانای توأم
پاسخــش داد نبــی کــی گل زیبای پدر
از همه بیش به فکر تو و غمهای توأم
بعد من باز شــود باب ســتم بر رویت
سخــت امـروز در اندیشه فردای توأم
صبر کن زآن چه رسد بر تو و بر جان علی
بس جگرسوخته بهر تو و مولای توأم
بینم آن شعله و دیوار و در و اندر بین
شــاهد زمــزمــۀ وا اَبــتـاهــای تــوأم
لیکن از عترت من زودتر آیی به برم
در جنـان منــتظر دیدن سیــمای توأم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
از زهر، چونکه رنگ زِ روی نکوش رفت
چون شمعِ آب گشته، حزین و خموش رفت
آنقدر شور و شوقِ وصالش به سینه بود
کز جام وصلِ نورِ خدا، باده نوش رفت
از روضههای سیلی و رخسارهی کبود
روحش تمام زَخم بُد و لاله پوش رفت
گودالِ مجتبی، به خدا بینِ کوچه بود
محنت به جان خرید و مَسِرّت فروش رفت
مظلومِ کربلا که غمِ بی نهایتش
حتی درون قلبِ جَمیعِ وُحوش رفت
آنقدر گریه کرد ز داغ غم حسن
تا آنکه در کنار برادر ز هوش رفت
✍ #امیر_عباسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
تو ای مرغ شباهنگم، به حسرت بال و پر وا کن
صدای کوبۀ در شد، برو زهرا تو در وا کن
به نزد او ببر با خود، سلام از من درود از من
که این مهمان ناخوانده، گرفت اذن ورود از من..
حضور او بُوَد آری، کلید قفل در بسته
به هر جا میگذارد پا شود بارِ سفر بسته
ولی میداند این مهمان، که اینجا خانۀ وحی است
که دور شمع این محفل، پُر از پروانۀ وحی است
نشسته بر لب زهرا، دعای عافیتسوزی:
خدایا حرمت این در، مبادا بشکند روزی
مدینه در خیال خود، غم ما را تجسم کن
میان گریۀ حسرت، تو با زهرا تبسم کن
::
مدینه! بعد پیغمبر، چه محزون و غمانگیزی
بهارت در سفر رفت و تو مهماندار پاییزی
مدینه بعد پیغمبر، ندیدی روز خوش دیگر
امان از بیوفاییها، امان از چرخ بازیگر..
مدینه بعد پیغمبر، مصیبت سر به هر سو زد
خودم دیدم که گلزارش، میان شعله میسوزد..
مدینه بعد پیغمبر، تو با زهرا مدارا کن
علی مظلوم و تنها شد، گره از کار او وا کن
مدینه بعد پیغمبر، در این گلشن چه دیدی تو؟
صدای قلب زهرا را، ز پشت در شنیدی تو
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
گفتم که عمر ماه صفر روبه آخراست
دیدم شروع محشر کبرای دیگراست
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریکتر ز عرصۀ تاریک محشراست
گرد ملال بــر رخ اسلام و مسـلـمین
اشک عزا به دیدۀ زهرای اطهراست
گفتم چه رویداده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
پایــان عــمر سیــد و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریبتر
اسلام را سیاه به تن، خاک برسراست
روی حسین مانده به دیوار بیکسی
چشم حسن به اشک دو چشم برادراست
ای دل بیا به گریۀ زینـب نــظاره کن
مانـند پــیرهن، جـگر خویش پاره کن
زهرابه خانه و ملکالموت پشت در
ازبهر قــبض روح شـریف پیامبر
از هیچکس نکرده طلب اذن وای عجب
بــی اذن فــاطمه نــنهد پــای پیشتر
باآنکه بود داغ پـدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فروریخت از بصر
یکچشم او بهسوی اجل، چشم دیگـرش
محــو نگاه آخــر خــود بــود بـر پدر
اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی
روی حــسین بــر روی قلـب پیامبــر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
زد بوسهها به حلق حسین و لب حسن
از جانودل گرفت چو جان هردو را به بر
هرلحظه یاد کرد به افسوس و اشـک و آه
گاهی ز طشت و گـاه ز گــودال قتلگاه
پیغمبری که دید ستمهای بیشمار
از کس نخواست اجر رسالت به روزگار
چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع
تــا هدیهای دهند به زهرای داغدار
گویا نداشـــت شهر مدینه درخت گل
کآن را کــنند در قــدم فـاطــمه نثــار
بر دوش بـار هیزمشان جای دستهگل
رنگ شرارت از رخشان بود آشکار
بابــی کــه بود زائــر آن ســید رسل
آتــش زدند عاقبــت آن قــوم نا به کار
بر روی دست و سینۀ آن بضعة الـرسول
تقدیم شد سه لوحـه بهعنوان افتخار
سیلی و تازیانه و ضرب غـلاف تیغ
ای دل! بگیر آتش وای دیده! خون ببار
آید صدای فاطمه از پشت در به گوش
تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید
روزملال و غصه و رنج و محن رسید
از زهر همسرش جگرش پارهپاره شد
بس تیرها که لحظۀ دفنش به تن رسید
بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین
بیش از هزار زخم ورا بر بدن رسید
بر پیکری که بود پر از بوسۀ رسول
از گردوخاک و نیزه شکسته کفن رسید
از جامههای یوســف کربــبلا فقط
بر زینب ستــم زده یک پیرهن رسید
پــاداش آن نـصایح زیبـا از آن گروه
تیرش درون سینه، سنان بر دهن رسید
"میثم" بگو به فاطمه زآن خیمهها که سوخت
یک کربلا شرارۀ آتــش بــه من رسید
مرثیهخوان خــامـــس آل عــبا منم
در خیمههای سوختهاش سوخت دامنم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e