eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی شبیه فاطمه لبخند می‌زنی بر چینی شکسته‌ی دل، بند می‌زنی من غرق خوابم و تو برای ظهور خویش هر صبح جمعه، رو به خداوند می‌زنی کی پرچم مقدس دارالخلافه را بر قله‌ی رفیع دماوند می‌زنی؟! در دولت کریم شما حرف فقر نیست آقا تو حرف‌های خوشایند می‌زنی بعد از زیارت نجف و طوس و کربلا حتماً سری به فکه و اروند می‌زنی با اشک دیده آب به قبر مطهرِ آنان که کُشتگان فراقند می‌زنی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل‌ و روح ما، سر و جان ما «لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا» «عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا» «فرج» است راه نجات ما همه ناتوان، همه روسیاه همه در کشاکش راه‌ و چاه همه تا کمر به گِلِ گناه خِجِلیم، «وَانْکشَفَ الْغِطَا» نه رسیده شام غمی به‌سر نه رسیده از سحری خبر نه کسی به‌فکر کسی‌ دگر تو بیا که «وَانْقَطَعَ الرَّجا» نه کسی هوایی فیض رب نه به‌فکر واجب‌ و مستحب «ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب» تو بیا که تازه شود هوا غم شام و کوفه و کربلا شده داغ جان تو سال‌ها که هرآن صباح و هرآن مساء «بَدَلَ‌ الدُّموعِکَ بِالدِّما» گله‌ و شکایت خویشتن به‌کجا بَرَد دل تنگ من؟ تو بیا سری به‌دلم بزن که تو «مُستَعانی‌ و مُشتَکىٰ» تو بیا که سر بزند بهار به‌خزان دائم روزگار به‌جهان ما برکت بیار که «بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌ الْوَرىٰ» تو بیا که عهدِ وفا شود دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌ و صفا شود «بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ» تو بیا و چاره‌ی نو بساز که به‌ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز «وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بتاب و رخ بنما که مُنوّرُ الظُلماتی فدای اسم شریفت، مُفرّجُ الکُرُباتی کدام لفظ تَواند که وصف خُلقِ تو گوید؟! زبان زبون ز مدیحت، که ماورای لغاتی زمین به یُمن تو روید، زمان ز شوق تو پوید تو قطب عالم امکان و منشاء برکاتی به خنده‌ای همه دل‌ها اسیر لطف تو گردد فدای خُلقِ لطیفت، که مصطفی سکناتی مسیر گردنِ گردنکشان به تیغ تو افتد که ذوالفقار به کف داری و علی وَجناتی در این تلاطم دوران، در این زمان‌ پریشان تویی که مایه‌ی آرامشی و اصل ثباتی بیا که تشنگی‌ام کُشت در کشاکش دنیا در این سیاهی عالم، فقط تو آب حیاتی امیدِ وصل به سر دارم عاقبت که بیایی "مضی الزمان و قلبی یقول: انّک آتی"* ✍ *مصراع از سعدی شیرازی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کِی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟ دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو دور از نگاهت لشکر غم‌ها کمین کرده آهِ مرا داغ فراقت آتشین کرده ای یوسف غربت‌نشین! سوی وطن برگرد جانِ سفر کرده بیا یک‌دم به تن برگرد آرام جان‌ها! کی جدا بودی ز ما؟ هرگز از دیده پنهانی ولی از دل جدا؟ هرگز این دود اسفند است یا نه، آتش دل‌هاست در چشم بارانی به یادت تا سحر احیاست تو پرسش بی‌پاسخ دل‌های مشتاقی سوز و گدازِ ناله و فریاد عشاقی سخت است یوسف باشی و تنهاترین باشی در اوج عزت باشی و غربت‌نشین باشی گم کرده این دنیا دوباره راه و چاهش را گم کرده پشت ابر غیبت، آه... ماهش را دنیای ما بازار مصر است و چه بازاری‌ست دنیا غمش هم بی تو حتی کوچه‌بازاری‌ست عمری‌ست که ما راه را از چاه گم کردیم افسوس با خود یک کلاف نخ نیاوردیم این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر، ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم در کوله‌بار عمر ما حتی کلافی نیست هر کس که گفت از انتظار تو که «کافی» نیست دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است می‌آیی از فصل گل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جز رحمتِ چشمانِ تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیرِ آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی، راهی نشانم دِه غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دل مرده نوعاً از دَمِ عیسی چه می‌خواهد پیغام و پس پیغام یعنی یادِ ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست؛ شاید زنده ماندم من جز دلخوشی، یعقوبِ نابینا چه می‌خواهد تا کیسه‌ی ما پُر شود احسان تو کافی‌ست مِسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست این که ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد! :: ای انتقامِ پهلویِ پُشتِ دَرِ خانه! غیر از ظهور تو مگر زهرا چه می‌خواهد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دردهایم غالباً پیش تو درمان می‌شود با کریمان کارهای سخت آسان می‌شود پلک بر هم می‌زنی و روز را شب می‌کنی چشم اگر برداری از دریا، بیابان می‌شود خوب می‌دانم جهان وابسته‌ی الطاف توست در حقیقت ابر با اذن تو باران می‌شود بی گمان وقتی بیایی از سر شرمندگی پشت ماه روی تو، خورشید پنهان می‌شود دستِ پُر برگشته هرکس دستِ خالی آمده هر چه کم آورده‌ام اینجا فراوان می‌شود هرکسی آمد به “قم” اما نیامد "جمکران" وقت برگشتن به شهر خود پشیمان می‌شود خوش به حال روزه‌داری که به امید کرم در کنار سفره‌ات افطار مهمان می‌شود روز جمعه نامه‌ی اعمال مارا وا نکن حتم دارم واکنی، حالت پریشان می‌شود در قیامت دلخوشم اما به لطف جد تو ضامن من نیز "آقای خراسان" می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هجران به سر آمد؛ شب دیدار رسیده ای منتظران! فرصت گفتار رسیده حالا که به بازار، خریدار رسیده دل را به کف آرید که دلدار رسیده آمد گلی از نسل علی و پسرانش ای جان دو عالم به فدای پدرانش حور و ملک از عرش تماشاگر اویند ارواح مقدس همه دور و بر اویند هم خضر و هم عیسی به ادب محضر اویند سر تاسر دنیا همه زیر پَر اویند نوری که به پا خاسته از سامره امشب وا می‌کند از کار دل ما گره امشب ما تشنگی خویش به دریا نفروشیم خاک در او را به گوهرها نفروشیم عطر نفسش را به مسیحا نفروشیم یک موی سرش را به دو دنیا نفروشیم این عشق عیان است؛ نیازی به بیان نیست در طینت ما خصلت کوفی‌صفتان نیست شادند همه اهل زمین؛ اهل سما هم لبخند نشسته‌ست به لب‌های خدا هم به به همه اسباب جنون هست فراهم امشب شب مخصوص زیارت شد و ماهم، در آرزوی رفتن بین الحرمینیم یارب! سببی ساز که دلتنگ حسینیم آن گل که بُوَد دیده‌ی نرگس نگرانش آن یوسف خوش‌نام که گمگشته نشانش آن را که زند نبض زمین با ضربانش یا رب! برسانش! برسانش! برسانش! مشتاق ظهور است خودش بیشتر از ما ای کاش در آن روز بسازد سپر از ما روزی که سوی مکه سپاهی بکشاند وقتی رجزی مثل ابالفضل بخواند کافی‌ست که شمشیر علی را بتکاند از دشمن حیدر احدی زنده نماند تاریخ نشان داده که در عالم ایجاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد می‌آید و بر پا کند اسلام علی را بالا ببرد یک‌نفری جام علی را در کل جهان زنده کند نام علی را بیچاره کند دشمن ناکام علی را آن‌روز، همان روز بد قوم یهود است پایان بدی منتظر آل سعود است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸استاد حاج طی مصاحبه‌ای به خبرنگار تسنیم فرمودند: 💠 شاعران با مقام معظم رهبری جلسه‌ای داشتند. شعرایی که خدمت ایشان رسیده بودند، همه یا غزل خواندند یا یک شعر بلند گفتند. 🌱نوبت به یکی از شاعران رسید. او گفت: من تنها یک بیت دارم که یک مصراعش برای خودم است و یک مصراعش را از حافظ عاریه گرفته‌ام. همه خندیدند😊؛ اما بعد از خواندن، تحسین همه را برانگیخت و تا چندین دقیقه، صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش می‌رسید. آن بیت به شرح زیر بود: ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستی زهرا (س) نصیب نرجس شد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔸عیدتان مبارک باد🔸@hosseinieh_net
هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست@hosseinieh_net
امشب شب قدر است اگر قدر بدانی برخیز! مبارک‌تر از امشب سحری نیست ✍ @hosseinieh_net
شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل پروانه‌تبار می‌شود با یک گل گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل@dobeity_robaey
گواهی می‌دهد قلبم که با لبخند می‌آیی و شاید آخر بهمن...، همین اسفند می‌آیی اگرچه پشت چشمت ابرهای غصه پنهان است ولی بر روی لب با طرحی از لبخند می‌آیی نمی‌دانم چرا کمتر کسی سوی تو می‌آید به دنبالت نمی‌گردند و می‌گویند می‌آیی ببین! من عهد می‌بندم که می‌آیم به سوی تو نمانم منتظر که چندِ چندِ چند می‌آیی! بخواه از حضرت مادر، که قَدرت را کند افشا که مادر مطمئنم امر فرمایند، می‌آیی اگرچه شوره‌زاریم، ابر و باران را نمی‌فهمیم به نام زندگی، بارانی و ... یک‌بند می‌آیی! رفیقانم چهل‌سال است مفقود الاثر ماندند تویی که با خبرهای خوش از اروند می‌آیی و بغض «یا لثارات» است مانده در گلوی ما دوشنبه یا که جمعه با همین سربند می‌آیی تو هم مانند موسی آمدی بی مثل و بی‌مانند به زودی باز هم بی‌مثل و بی‌مانند می‌آیی به هر جان کندنی بود آخر از غیر تو دل کندم بگو وقتی جهان از غیر تو دل کند، می‌آیی؟ فقط شمشیر نه، با کوله‌ای سرشار از اندرز؛ (که هریک دلنشین، شیرین‌تر از هر قند) می‌آیی تفأل می‌زنم با یاد تو «والعصر» می‌آید که عصر انتظار و ندبه و سوگند می‌آیی ✍ (٢۵بهمن‌ماه١۴٠٣) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e