eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
520 دنبال‌کننده
225 عکس
53 ویدیو
130 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 اعلام برنامه 💠 گفتگوی بصیرتی پیرامون «بیانات رهبری با تشکل های دانشجویی و راهکارهای تحقق آن» (ساعت ۲۱) 🔷 قرائت زیارت جامعه کبیره (ساعت ۲۲) ◀️زمان: چهارشنبه ۹۹/۲/۳۱ ◀️مکان: پردیسان، بلوار مسلم، خ شهید احمد گلی، ک ۶، پ ۱۴، طبقه اول، صدوق ◀️ برادران و خواهران ✅ هیئت گفتمان انقلاب اسلامی ✅ @Goftemane_enghelab_eslami
شاکرِ مُنعِم باشیم نه شکرگزار لذائذ. چند بار شده که « في جنب تبارک و تعالي» را «حُلو» بدانيم؟!شيرين بدانيم و احلي من کل حلو؟ (همان) چيزهايي که شیرين هستند و راحت هستند. ما ظاهراً گاهي هم شُکر مي‌کنيم، آیا شکر مي‌کنيم يا شکر خود آن را ؟! اين قابل توجه است. اين، شکر مُعطي است يا شکر آن چيزي که عطا شده از او به ما؟ شکرِ کدامش است؟ ✅@hoseiniyehandisheh
✍ حجت الاسلام و المسلمین محمدصادق حیدری تهرانی 🔹بغضی کنیم و اشکی بریزیم و حالی ببریم و دل‌مان سبک شود و بخشیده شویم و خلاص؛ این شاید اوج تحویل‌گرفتن و عزّت‌تپان‌کردن و احترامی باشد که خرجِ دعاها می‌کنیم. اما بعید است که خدا همچین عبادت‌های گل‌وبلبلی را برای‌مان پسندیده باشد. 📖 همان اوائلِ اعمال ماه رمضان در مفاتیح، دعای حجّ است که هر روز این فرازش حسابی به چشم می‌آید: «اسألک أن تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک... از تو درخواست می‌کنم که به وسیله‌ی من دشمنان خودت و دشمنان پیامبرت را به قتل رسانی» و این تازه غیر از دعای هر شبی است که در آن، لیله‌القدر را با حجّ و شهادت گره زده‌اند: «و لیله‌القدر و حج بیتک الحرام و قتلاً فی سبیلک فوفّق لنا» و در شب قدر ـ که قلب ماه رمضان است ـ گفته‌اند باید با شهداء همراه شویم: «اسألک... أن تجعل... روحی مع الشهداء» تا روح‌مان در کنار کسانی قرار گیرد که روح‌شان برای دفاع از اسلام پَر زده. از آن طرف، اختتامیه‌ی «افتتاح» را با «وانصرنا به علی عدوّک و عدوّنا» آذین بسته‌اند و پایان ماه مبارک و دهه‌ی آخرش را به دعای «یا ملیّن الحدید لداود» پیوند زده‌اند و ما را یاد آهنی انداخته‌اند که خدا برای داود نرم کرد تا پیامبرش هر روز یک زره برای جنگ بسازد. آن دعای هر روز را هم که کار را تمام کرده و در رمضانِ رحمت و مغفرت، خشم هر روزه‌ی خدا را برای دشمنان رسولش خواسته: «یا رب محمد اغضب الیوم لمحمد و لابرار عترته و اقتل اعدائهم بددا و احصهم عددا و لا تدع علی ظهر الارض منهم احدا... ای پروردگار محمد؛ همین امروز به خاطر او و خاندان پاکش غضب کن و دشمنان‌شان را در پریشانی و پراکندگی بکش و آنان را یک به یک بشمار و بر روی زمین احدی از آنان را باقی نگذار»... 🔸معلوم نیست کی بتوانیم از عبادت‌های گل‌وبلبلی‌مان دربیاییم و با دعاها قلب را طوری صیقل دهیم که سرش را از برف دربیاورد و به جنگ بین کفر و ایمان نگاه کند و باورش شود این یک دعوای حقیقی است که بخاطر عمق عناد و غلظتِ غیظ دشمن، به کلّی سرباز و افسر و فرمانده احتیاج دارد و با رمضان طوری هوای نفس را بسوزانیم که دل‌مان دل‌دل نکند و به خط بزند و وارد معرکه شود و آبرو یا فکر یا مال یا جان یا هویتش را خرجِ «قدرت اسلام» کند. 🔹این شب جمعه‌ای، باز خدا روح‌الله خمینی و شمّ فقاهتِ دشمن‌شناس و ابرقدرت‌سوزش را غرق انوارِ ساکن کربلا کند که رمضان‌مان را با فریاد بر سر کفّار حربی ترکیب کرد و مسلمین را به یاد پیامبری انداخت که فرمانده‌ی بیست و چند جنگ بود و در کتابش، سوالی پرسیده که محک ایمان و دین‌داری را جلوی چشم و دل‌مان قرار می‌دهد: ـ أم حسبتم أن تدخلوا الجنه و لمّا یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین...؟!؟ 🔺تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه ی همه شب های جمعه، شهید قدس و فرمانده نیروی قدس حاج قاسم سلیمانی @hoseiniyehandisheh
«قضیه‌ی کلید رمزآلود گشوده شدن درهای به روی است.» (رهبر انقلاب، ۱۳۸۵/۱/۲۵) ✅ @hoseiniyehandisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹ضرورت ورود به بحث «فلسفه‌ی مصیبت» به این مهمّ باز می‌گردد که شیعه در این دوران به بلوغی رسیده که این سطح از مباحث، قابلیت طرح یافته است. زیرا بعد از انقلاب اسلامی ایران، مطالبه‌ی شهادت و جهاد به فرهنگ عمومی ملّت ایران تبدیل شد و حتّی در میان بانوان نیز جریان یافت. لذا ظرفیت امّت محمّد و آل محمّد(ع) به نقطه‌ای رسیده است که بتوان دین را بر اساس فلسفه‌ی مصائب حضرت ولی عصر(عج) و مصائب امّت دینی تعریف نمود. 🔸 بر اساس تبیینی که از فلسفه‌ی مصیبت و چرایی و چیستی و چگونگی آن ارائه شد، باید تمامی ظرفیت کفر و نفاق و ایمان در هر سه سرفصل تاریخ به اوج قدرت خود برسند. لذا «فلسفه‌ی إمداد» و خطاباتی از قبیل «کلّاً نُمدّ هولاء و هولاء» باید در مقیاس تمدّنی و اجتماعی تحلیل شود. 🔹دستگاه کفر در سرفصل اول تاریخ، سازماندهی شهواتِ حسّی را به بلوغ رسانده بود که مظهر آن، امپراطوری ایران و روم است. این تمدّن دارای ریشه‌های ریاضی بود که مبانی آن، به «منطق صوری» باز می‌گشت. سپس تدبیر خدای متعال بر این قرار گرفت که کفر و شرک جلیّ پس از 6800 سال، از اریکه‌ی قدرت جهانی به زیر کشیده شده که پیامبر اکرم، این مهم را به عنوان یکی از دو مأموریت اصلیِ خود عینیت بخشیدند. 🔸 البته باطن و محتوای تمدّن کفر جلی، مورد استفاده‌ی دستگاه نفاق قرار گرفت و قدرت تمدن‌سازی از غرب به مرکز اسلام و دولت‌های نفاق منتقل شده بود. پس از تداومِ هزار ساله‌ی این روند، خدای متعال فرصتی دوباره به دستگاه کفر داد. بر این اساس بود که رنسانس از غرب آغاز شد و عقلانیت آن تولید شده و فرهنگ آن به وجود آمد و فلسفه‌ی سیاسی آن در توزیع اختیارات و مشارکت مردم محقق گشت و در نتیجه، قدرت از شرق به غرب منتقل شد. 🔹 کالاها، ساختارهای مدیریتی جدید و مبانی فکری نوین به صورت مداوم از غرب به تمام جهان صادر می‌شد و دنیای اسلام و فرهنگ شیعه را نیز تحت تأثیر خود قرار می‌داد. در این میان، کسانی که محور فقاهت و مرجعیت بودند، نقاط اصلیِ هجمه‌ی کفر را به درستی تشخیص می‌دادند و مبارزه‌ی خود را به آن معطوف می‌کردند. 🔸راه نورانی مبارزه با کفر خفیّ (تمدن مدرن) در دوران غیبت، با فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو آغاز شد و در ادامه، اولین شهید این راه «شیخ فضل‌الله نوری» بود که مشروطه را تنها در صورتی که به دین مقیّد شود، می‌پذیرفت و زیرا بار دموکراسی غربی نرفت. سپس مرحوم مدرّس در دوران پهلوی اول این پرچم را به اهتزاز درآورد و آیت‌الله کاشانی در عصر پهلوی دوم، تداوم این مسیر را پی‌گرفت و حضرت امام خمینی (ره) آن را در خرداد ماه سال 1342 دوباره زنده کرد. 🔹 در واقع مبارزه با مدرنیته و غرب، از طرف فقهاء با شرایط قیام امام حسین تطبیق داده شد و به مقابله با کفر و تلاش برای جلوگیری از بازگشت جامعه‌ی شیعه و اهل سنّت به سوی کفر خفیّ تبدیل گشت. 📋متن چکیده مبحث هشتم👇👇👇 ✅ @hoseiniyehandisheh
1_327825401.pdf
367.7K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا»
| به مناسبت افتتاح مجلس یازدهم | 🔰شاخصه صحتِ عملکردِ مجلس قانونگذاری چیست؟ 🔺اگر با نسخه اي كه دكترمي دهد مرتّباً حال مريض بدترشود معنایش اين است كه بين داروي داروخانه ومريض نتوانسته ارتباط برقراركند. 🔻وقتي مي توان گفت بهنجاراست كه بتواند باعينيت بخواند و تخلّفِ ازآن، استثناء باشد. هرگزاستثناء بيشتر از ده درصدقابل پذيرش نيست وهميشه بايد زيرده درصد باشد؛ يعني اگرگفته شودكه اعتياد زير ده درصد است، رشوه زيرده درصداست، كلّاً تخلّفات(و) ميل به خلاف اگربه ده درصد، يك درصد، يك ونيم درصد محاسبه شد(و)جمع همه اينها روي هم(که) گذاشته شد ده درصد بيشترنبود،آنگاه معلوم مي شود ،خوب درست مي كند. 🔺بنابراين اگر بهنجارباشد تخلّف از ، مي شود. وزنِ آن(جرم) هم حتماً متناسب بامنزلت درنظام است؛ يعني همه جرائم باهم مساوي نيستند. 🔻علامت وشاخصه اينكه ، درهرجايي‹چه دردستگاه كفر،چه دردستگاه اسلام› درست وضع شده است، اين است كه مجموعه تخلّفات زيرده درصدانجام بگيرد. بعبارت ديگراگرگفتندسه ميليون پرونده دردادگاه است وبه همه جرائم هم رسيدگي نمي شودواگربخواهندرسيدگي كنندممكن است تادوسه برابرارتقاءپيداكند بدين معناست كه حجم تخلّفات مثلاًبيش ازچهل درصداست واين معنا نشان مي دهد كه دچار ناهنجاري است. 📚 سلسله مباحث جرم شناسی جلسه 2 ✅ @hoseiniyehandisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 روشن شد که رفتار نظام کفر و نفاق، و در دار دنیاست و پرچمداران توحید برای اقامه‌ی کلمه‌ی توحید به استقبال این مصیبت‌ها می‌روند و لذا قهرمانان زندگی در این دنیا، انبیاء و ائمّه‌ی معصومین(ع) هستند و این مسیر در دوران غیبت، توسط فقهای عظام شیعه تداوم یافته است. 🔸خصوصاً در 150 سال گذشته، شرایطی برای امّت دینی ایجاد شد که فقهای شیعه، آن را (به صورت وجدانی) قابل تطبیق با شرایط قیام امام حسین(ع) دانسته و دست به قیام زدند تا جامعه‌ی دینی به شرک و کفر عقب‌گرد نکند. 🔹 البته شرک و کفر در عصر حاضر، مقوله‌ای آشکار و جلیّ نیست بلکه امری خفیّ است؛ یعنی برای فهم این مطلب که تمدّن امروز، بشریت را به و انقطاع در برابر سوق داده، نیاز به انجام یک «انقلاب فرهنگی» و فعالیت‌های عمیق عقلانی است تا انقلاب اسلامی ایران، وارد مرحله‌ی جدیدی از تکامل خود شود. 🔸 رشد عقلانیت غیرمعصوم در دوره‌ی غیبت در صورتی رقم می‌خورد که با عقلانیت کفر درگیر شود و در این درگیری به دستگاه الهی نیازمند شود و به آن پناه ببرد و با تداوم این روند، ظرفیت عقلانیت به تدریج ارتقاء یابد و وظیفه‌ی حفظ نظام ایمان در این دوره به خوبی محقق شود. لازمه‌ی این مهمّ، رصد دائمیِ دستگاه کفر و نفاق است تا معلوم شود ظرفیت عقلانی آنها در تلذّذ از دنیا به چه نحوی عمق پیدا کرده و در تمامی عالم جاری می‌شود. 🔹 چگونه جمعی از شیعیان، بلوک شرق را کافر می‌دانستند و در برابر آن متّحد می‌شدند، اما چنین اعتقادی درباره‌ی بلوک غرب ندارند و در مقابل آن دچار چنددستگی و اختلاف نظر شده‌اند؟! بنابراین باید تکلیفِ عقلانیت تخصصی در قبل از رنسانس و بعد از رنسانس در دو حوزه‌ی «فهم دین» و «تحقق دین» معیّن شود و نواقص ادبیات تخصصی حوزه و انحرافات ادبیات تخصصی دانشگاه به صورت ریشه‌ای تبیین گردد و الا تداوم حیات انقلاب اسلامی در دراز مدّت در معرض تهدید اساسی قرار می‌گیرد و خدمت واقعی به ساحت مقدس حضرت ولی‌عصر (عج) محقق نخواهد شد. 🔸 آیا نباید متدیّنین به لوازم و اقتضائاتِ وحدت کلمه‌ی جامعه و مدیریت نظام و توزیع اختیارات دینی و پیچیدگی‌های این مقولات پی ببرند تا زندگی با حکومت امام عصر(عج) برای‌شان امکان‌پذیر شود؟! آیا بدون درک از تفاوت‌های این نوع از مدیریت الهی با مفاهیمی چون مشارکت، حق شهروندی، حق توسعه‌یافتگی و... می‌توان به ظرفیت لازم برای حیات در عصر ظهور دست یافت؟! 📋متن چکیده مبحث نهم👇👇👇 ✅ @hoseiniyehandisheh
1_340509987.pdf
365.1K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
◼️سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره) تسلیت باد. امام خمینی در نامه به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام: «...، فلسفه عملی برخورد با و و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می‏کند و این بحث‏های طلبگی مدارس، که در چارچوب تئوری هاست نه تنها قابل حل نیست که ما را به بن بست‏ها می‏کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می‏گردد... باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خم‏های اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم نگردد...» ۸ دی‌ماه ۶۷ ✅@hoseiniyehandisheh
🏴 اعلام برنامه ◾️ قرائت زیارت جامعه کبیره به نیابت از امام خمینی (ره) و شهدا 💠 گفتگوی بصیرتی با عنوان: «ضرورت نگاه اجتهادی به مکتب امام خمینی(ره) جهت تحقق تمدن نوین اسلامی» ◀️زمان: چهارشنبه ۹۹/۳/۱۴ رأس ساعت ۲۱ ◀️مکان: پردیسان، بلوار مسلم، خ شهید احمد گلی، ک ۶، پ ۱۴، طبقه اول، صدوق ◀️ برادران و خواهران ✅ هیئت گفتمان انقلاب اسلامی ✅ @Goftemane_enghelab_eslami
🔰 به طوفان درآوردن اقیانوس ملت ایران کار هر کسی نبود؛ امام این کار را انجام داد 🔺 رهبر انقلاب در سالگرد رحلت امام خمینی(ره): مخاطب در تحوّل‌آفرینی عبارت بود از ملّت ایران. قبل از شروع نهضت امام، مبارزاتی وجود داشت؛ ده‌ها سال بود گروه‌های مختلف [مبارزه می کردند]، منتها حوزه‌ی کار آنها محدود میشد به یک تعدادی، مثلاً فرض کنید 100 یا 150 نفر دانشجو. بحث بحث یک گروه محدود یا یک جمع محدود یا یک حرفه‌ی معیّن نبود، بحث ملّت ایران بود. بحث ملّت مثل یک اقیانوس است. به طوفان درآوردن یک اقیانوس کار هر کسی نیست؛ چرا، یک استخر را میشود موّاج کرد، امّا موّاج کردنِ یک اقیانوس کار عظیمی است. ملّت یک اقیانوس است و این کار را انجام داد. ۹۹/۳/۱۴ ✅ @hoseiniyehandisheh
🔹جناب آقاي خزعلي نقل مي‏ كنند كه (رض) را كه از درس آمده بودند و بطرف منزلشان مي‌‏رفتند ديدم، خيلي ناراحت و غضبناك بودند كه «عَلَم» يك اعلاميه‌‏اي نوشته و جسارت و توهين كرده است. به آقا گفتم آيا اعلاميه را ديده ‏ايد؟ گفتند: بله ديده ‏ام او مي‌خواست را خراب كند (يا خراب كرده) الان منزل مي‏‌روم و در پاسخِ آن اعلاميه‌‏اي مي‏‌نويسم و را سرجاي خودش برمي‌‏گردانم؛(یعنی) خودش را در مي‏‌بيند و مي‌‏گويد من مي‏‌روم آن‌ را برمي‌‏گردانم؛ مثل كسي است كه موج را مي‏‌بيند و مي‏ خواهد تصرف كند و روي اين موج پارازيت بياندازد، يا اينكه موج را وارونه كند. برگرداندن اين فرد با كسي كه آن را نمي‌‏بيند، تفاوت دارد. 🔸16نفر در صحن حضرت معصومه در بين 300نفر، مرگ بر شاه گفتند خيلي‌‏ها مضطرب شدند كه اين حرف 20سال زندان دارد الان كه وقت اين شعار نيست! شب كه خبر را تلفني به نجف اطلاع دادند فردا اعلاميه‌‏هاي از طريق تلفن تكثير شد و پخش شد (که) ايشان گفتند: امروز، همه مي‌‏گويند: “مرگ بر شاه”. با اين اعلاميه مرگ بر شاه در ايران راه افتاد . 🔹(یا) اين بياني كه در زمان قبول صلحنامه داشتند.... به گونه‌‏اي اعلاميه دادند كه در عين حالي كه جا داشت آدم از خدا طلب مرگ بكند (براي اينكه رهبر مسلمين در برابر رهبرِ كفر عينِ قضيه حكميت در طيف و نمونه كوچك آن، تسليم مي‏‌شود) اما در عين حال از منزلتي حرف مي‌‏زند كه معلوم بود كه همه را در برابر صدام و آمريكا مي‏‌شوراند و شوراند به نحوي كه بزرگترين حضور مردم در جبهه حاصل شد 🌀.... مي‏ گوئيم امام مي‏ خواهد با اين كلمات را اساس حركت قرار بدهد و نگذارد بر اينها غالب شود، نگذارد ترديد و وسوسه ابليس بر اينها غالب گردد، وظيفه او اين است كه در كند. 📚 مبادی اصول فقه احکام حکومتی جلسه۱۱ ✅@hoseiniyehandisheh
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••• ✳️به مناسبت سی و یک سال تمام پرچمداری توحید✳️ به برکت درس تفسیر «حاج‌آقا»، شب‌های جمعه مشتری‌اش شده بودم؛ مشتری «سوره واقعه». همان سوره‌ای که «ابن بابویه» از امام‌صادق، این فضیلت را برایش نقل کرده بود: «این سوره، فقط برای امیرالمومنین است و هیچ‌کس در آن با ایشان شریک نیست و هر کسی شب‌های جمعه آن را بخواند، از رفقای امیرالمومنین خواهد بود». تفسیر بی‌نظیر «حاج‌آقا» هم خیلی خوب، این روایت را با مضمون سوره تطبیق می‌داد: روز قیامت، واقعه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند تکذیبش کند و آنهایی را که در دنیا بالا بودند، پایین می‌آورد و آنهایی را که پایین بودند، بالا می‌برد و بعد از به هم‌ریختن وضعیت دنیا، انسان‌ها را سه دسته می‌کند: مقربین و اصحاب یمین و اصحاب شمال. و معیار همه این بالا رفتن‌ها و پایین‌آمدن‌ها و مقرب‌بودن یا یمینی‌شدن یا شمالی‌ماندن «علی» است و درجات بهشت و جهنم از او آب می‌خورد و با دوری از او یا نزدیکی به او تعریف می‌شود؛ همان کسی که به تعبیر زیارات، «الحاکم یوم الدین» است و حکم‌فرمای روز جزا. روز قیامت، وقت جریان ولایت علی است بدون هیچ مانعی و سوره واقعه دارد آن دوران شیرین را برای‌مان به تصویر میکشد و «شیخ صدوق در أمالی» این وضعیت را با جزئیات برای‌مان نقل کرده: وقتی پیامبر از هزار پله‌ای که فاصله بین هر کدام‌شان، مسیر یک‌ماه دویدن یک اسب چالاک است، بالا می‌رود و در مقام «وسیله» قرار می‌گیرد، «رضوان» که فرشته‌ی مسئول بهشت و «مالک» که فرشته‌ی مسئول جهنم است، نزدیک می‌شوند و عرض می‌کنند: _ «ما رضوان و مالک، خزانه‌داران بهشت و جهنم هستیم و این‌ها کلیدهای فردوس و دوزخ است که خدا آنها را برای تو فرستاده» و نبی‌اکرم می‌گوید: _ «آنها را پذیرفتم و ستایش خدای را که چنین فضیلتی به من داد. کلیدها را به برادرم علی بسپارید.» و علی با کلیدهای بهشت و جهنم به سمت دوزخ می‌رود و بر در آن می‌ایستد... و شروع میکند: _ ای جهنم! این دوست من را رها کن و آن دشمن من را بگیر و اطاعت جهنم از علی در آن روز، بیشتر از اطاعت برده‌های شما از شماست...» این جزئیاتی که همه‌شان حول محور علی می‌چرخیدند و با جزئیات سوره واقعه در توصیف بهشت و جهنم و مقربین و اصحاب یمین و اصحاب شمال ترکیب می‌شدند و بعد کنار وعده‌ی «رفاقت با امیرالمومنین برای قاری واقعه در شب جمعه» قرار می‌گرفتند، کلی عشق و حال و صفا درست می‌کرد که من را مشتری سوره واقعه کرده بود. البته این حال‌های خیالی و عبادت‌های گل‌وبلبلی با وضع خراب من جور در نمی‌آمد. یعنی یک جای کار ایراد داشت ولی دقیقا نمی‌دانستم کجا؟ تا وقتی به این روایتی رسیدم که کلینی عزیز از حضرت صادق نقل کرده بود و داشت آیات آخر سوره را توضیح می‌داد: «پیامبر درباره آیه‌ی «و اما إن کان من اصحاب الیمین فسلامٌ لک من اصحاب الیمین» به علی گفت: آنها شیعیان تو هستند؛ [آنها کسانی هستند که] فرزندان تو از این‌که توسط آنها کشته شوند، سالم و سلامت می‌مانند.» یعنی آخرین چیزی که از ما بر می‌آید همین است که شما را نکشیم؟! یعنی ضعف و ناتوانی و جاهلی و کاهلیِ ما این‌قدر زیاد است که به همین از ما راضی هستید؟! پس وضع مان این قدر خراب است که در مقابل این همه دشمنی و کینه و عناد و انکار و حمله و هجمه و تیر و شمشیر که دنیاپرستان به سمت شما روانه میکنند تا ظلمات لذت‌های‌شان با نور خداپرستی شما روشن نشود، به کار نمی آییم؟! مثل این‌که جواب تمام این سوالها مثبت است و گرنه چرا در دعای ندبه باید درباره پسر و یادگار علی در بین ما بگوییم: «...تحیط بک دونی البلوی و لاینالک منّی ضجیج و لا شکوی» تو را _ و نه من را _ بلا احاطه کرده و در برگرفته اما هیچ ضجه و ناله و شکایتی که از من به تو برسد، ندارم...» شما غرق طوفان بلاها و مصائبی هستید که از جسارت کفار و منافقین به شما می‌رسد و ما هم آن کنارها، پناه گرفته‌ایم و فقط شما را نمی‌کشیم و البته دوست‌تان هم داریم و به این دوستی خوشیم و شکایت و ناله‌ای نداریم جز از وضعیت دنیایی‌مان... این داستان ماست؛ بخشی از اصحاب الیمین اما داستان «مقربین» و کسانی که به شما مقرّب و نزدیک شده‌اند، فرق می‌کند؛ آنهایی که بخاطر این‌که دور و بر شما هستند، تیرهایی که به سوی شما روانه شده، سر و صورت آنها را هم خراشیده... مثل حبیب نجار که به روایت مرحوم طبرسی از امام باقر، یکی از همین مقربین بوده؛ همان که خدا در سوره یاسین درباره او صحبت کرده: «و جاء رجل من اقصی المدینه یسعی»... و مثل مردی که در دوران ما از گوشه کنار شهر و از فراسوی باور ما آمد و وجودش را سعی برای دفاع از خداپرستی فراگرفته بود؛ خمینی کبیر را می‌گویم که به لطف شما، باری از دوش شما برداشت و تمام عمرش را در امواج بلا سپری کرد و سپر تیرهای دشمنان شما به سمت محبین و شیعیانتان شد... تقدیم به: ...👇👇👇 @msnote @hoseiniyehandisheh
_ تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که جانش را فدای حضرت ولی‌عصر و شیعیان او و خیمه او یعنی جمهوری اسلامی کرد و تقدیم به ابرمردی که سی و یک سااااال تمام است مثل مُرادش خمینی، نگذاشته تا واقعیت و طبیعت امریکایی، زانویش را روی خرخره‌ی مومنین بگذارد و مانع شده تا دین ما به خُرده فرهنگی که تابع تکنولوژی دنیاپرستان است، تبدیل شود و در فقدان محاسباتی که حوزه و دانشگاه باید به انقلاب می‌رساندند، با دست‌خالی در برابر محاسبات سرمایه‌سالارانه‌ی دستگاه کارشناسی از ایمان ما و جهت‌گیری انقلاب حفاظت کرده. تقدیم به سید علی حسینی خامنه‌ای؛ به امید آن‌که وقتی در هنگامه قیامت و در روز واقعه، حضرت ولی‌عصر از وفای ما به نائب عامش پرسید، شرمنده نباشیم و تقدیم به مرحوم استاد که وقتی در کنارش بودیم، انگار در جبهه دفاع فرهنگی از حضرت صاحب راه‌مان داده بودند و حالا در فقدانش هر چند وقت یکبار، نوای حاج منصور را زمزمه می‌کنم: دنیا فریبم داد ای دادِ بیدااااد/ دیگر نمی‌آید گردان مقدااااد/جانم حسین جانم جانم حسین جاااان/جانم حسین جانم جانم حسین جااااان 🖊: @msnote @hoseiniyehandisheh
💠 كساني‌كه مي‌گويند مي‌گويد كه «» الان قطع است، در جواب اينها بايد گفت اساساً خود ، ظهورِ مرتبه اي از است. يك مرتبه از سرپرستي، سرپرستي ذهن است كه ظهورش در شكل پيدا مي‌شود. «ادبيات[علمی]»، خودش يك مرتبه از جريان است.* *پی نوشت: اثبات این مطلب در مباحث مفصل فلسفی مرحوم علامه آمده است. 📚منبع: فلسفه اصول روش تنظیم دوره دوم_ جلد اول جلسه ۹ ✅@hoseiniyehandisheh
✳️ روایتی امروزی از «یا ساتِر کُلّ مَعیوب» ✳️ 🔹 یک‌وقت می‌گوییم «یا ستار العیوب» و پوشاننده‌ی عیب‌ها را صدا می‌زنیم و خب بعدش تصور می‌کنیم که عیب برای خودش یک چیزی است و ما هم برای خودمان یک چیزی و فقط حیف که بعضی وقت‌ها این «عیب» می‌آید و می‌نشیند روی «ما» و با هم قاطی می‌شویم. اما بعضی مواقع مثل موقعی که دعای جوشن کبیر می‌خوانیم، خدا را با «یا ساتر کل معیوب» صدا می‌زنیم؛ یعنی «پوشاننده‌ی هر چیز خراب و عیب‌دار و ناسالمی». اینجا انگار «عیب» دیگر چیز جدایی از «ما» نیست و وقتی کسی بیاید و ما را جمع‌بندی کند، می‌گوید: روی‌هم‌رفته مال نیست، به درد نمی‌خورد، به کار نمی‌آید، خراب است، عیب دارد... ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• 🔹 اینجا کار بیخ پیدا می‌کند؛ چون این‌طوری نه فروشنده داریم نه خریدار، بی‌قدر و قیمت می‌شویم و برای معامله نمی‌ارزیم. فقط لطف و کرم خدا باید بیاید وسط و «ساتر کل معیوب» بشود و نقش مشتری را بازی کند و ما را بخرد و بپوشاند و پارچه‌ی سترش را روی ما بیاندازد تا خوشگل بشویم و بی‌عیب و نقص به نظر بیاییم. دستش درد نکند. همین دستهایی که شب‌های جمعه و بعد از شنیدن «یا باسط الیدین بالعطیه» باز میشود و به ما عطیه و هدیه می‌دهد و از این پارچه‌های ستر و خطاپوشی روی ما می‌اندازد؛ همین دست‌های خدا، همین یدالله و فرزندانش. همین بزرگوارهایی که جنس‌های خراب و ناسالم را توی دستگاه‌شان راه می‌دهند و با ما ها کار می‌کنند و فشارش را هم به جان می‌خرند؛ فشار جنس‌های ناجوری که فقط پارچه‌ی ستر و عیب‌پوشی روی‌شان افتاده و الا واقعا عیب دارند و هنوز خرابند و مشتری‌پَران و زیان‌ده و آبروبَر... ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• 🔹 ...من دقیقا نمی‌دانم قضیه چه بوده اما بهرحال با این کارش، «خرابی» ما و «عیب»‌های‌مان را دوباره به یادمان آورد. یادمان آورد که چطور فرق بین «مالکیت شخصی» را با «مالکیت خصوصی» نفهمیدیم و «الگوی تولید و اشتغال» را _ که سرنوشت جامعه را بدست می‌گیرد _ بی‌ربط به خدا و پیامبر و دین و فقه تصور کردیم و آن را صرفاً شأن عقلاء دانستیم و اختیارش را به کارشناسان جهانی (این فقهای مذهبِ «پرستش پول» و «سرسام‌آور کردن سود») سپردیم و در نتیجه، «شرکت‌ها» را که در روال جهانی، سلول اولیه‌ی نظام سرمایه‌داری و اولین مرکز تجمع سرمایه و تکاثر ثروت برای سودپرستان هستند، به عنوان قاعده‌ی اقتصاد پذیرفتیم تا سرمایه‌سالاری وحشی با اهرم پرمنّت «کارآفرینی»، زانویش را روی گردن کارگران بگذارد و هم انقلاب عزیز ملت بدون نسخه جایگزین بماند و به فراموش کردن عدالت متهم شود و هم به کسانی که دغدغه عدالت دارند، انگ «کمونیست» بچسبد. ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• 🔹 ما عمدی نداشتیم ولی عیب داشتیم؛ عیب ساده‌انگاری. گمان می‌کردیم آدم‌های خوب کافی هستند و تحت تسخیر مدل‌ها و الگوهای اداره کشور در نمی‌آیند. فکر میکردیم کفر «پیچیده» نیست و «بت‌پرستی» مدرن نمی‌شود. تصورمان این بود که کفر فقط اعتقاد آدم‌ها را با مجسمه‌های چوبی و سنگی خُرد می‌کند و نمی دانستیم می‌تواند اقتصاد را هم با زنجیره‌ی «شرکت» و «بانک» و «برنامه توسعه» به اسارت سرمایه‌داران در بیاورد و طناب دار را به گردن مستضعفین بیندازد... گناه خودکشی آشکار «عمران» و خودکشی پنهان ِ بقیه همکارانش به گردن نخبگان ماست اگر از این زنجیره انتقام نگیرند و آن را پاره پاره نکنند؛ انتقامی که نه با داد و بیداد یا فحش و ناسزا و مرثیه‌سرایی و مصیبت‌خوانی که فقط با «تولید نسخه‌ی جدید الگوی تولید و اشتغال بر اساس دین و عدالت» گرفته میشود... دستت را باز کن و این عیب ما را بپوشان... یا باسط الیدین بالعطیه... یا ساتر کل معیوب... ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• ✅ تقدیم به شهید و یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که همانند مقتدایش (که خامنه‌ای بود) و محبوبش (که ملت ایران بود) گُرده‌ی کفر و بت‌پرستی مدرن را در بخش نظامی و امنیتی شکست و با آن چشمان بی‌خواب از مجاهدت، نگران نخبگان ایران است که آیا راهش را در کمک به رهبری و ملت ادامه می‌دهند و گرده‌ی بت‌پرستی مدرن را در بخش اقتصادی می‌شکنند یا نه؟ ✍ حجت الاسلام محمدصادق حیدری @hoseiniyehandisheh
1_380732014.mp3
8.06M
🎙گزیده سخنرانی شب شهادت حضرت صادق علیه السلام( ۵ دقیقه) 🔹حجت الاسلام روح الله صدوق 🔸 موضوع: بررسی عصر امام جعفر صادق علیه السلام 💠 بررسی چگونگی انتقال قدرت از بنی امیه به بنی العباس و ۳ فتنه آنان برای تصاحب حکومت؛ و نقش متدینین در وارد آمدن خسارت به امت اسلامی 🆔 @hoseiniyehandisheh 🆔 @ansarhosein1437
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••• ✳️ آیه‌ای در میانه‌ی «انقلابی‌گریِ غیرقاعدهمندِ برادران» و «سکوت منفعلانه‌ی مقدس مئابان»✳️ ✅حوالی سال صدونودوهشت و صدونودونُه قَمری، با این‌که مأمون تازه توانسته بود برادرش را از میان بردارد و سوار بر مرکب خلافت شود، باز هم آب خوش از گلویش پایین نرفته بود و قیام‌های علویان و سادات، نفَس حکومتش را به شماره انداخته بود و روز و شبِ بلاد مسلمین، مزّه‌ی التهاب و انقلاب می‌داد. هر شهر مهمّی که نگاه می‌کردی، یا یک علوی قیام کرده بود یا مردم انتظار قیامش را می‌کشیدند. انگار یک پای ثابت طرفداران آنها هم شیعیانی بودند که حالا تعدادشان زیاد شده بود و هویّت و جمعیت‌شان به جایی رسیده بود که گزارش‌های تاریخی می‌گویند: «پانزده سال قبل از خلافت مأمون و هنگام شهادت حضرت موسی‌بن جعفر، *هفتاد هزار دینار طلا* از وجوهات، فقط در دست یکی از وکلای حضرت کاظم باقی مانده بود.» این وسط، «برادران حضرت رضا» بخش مهمی از بار قیام را به دوش می‌کشیدند و وقتی «ابوالسرایا» در سال 199 در کوفه قیام کرد، فرماندارانش را به شهرهای مختلف فرستاد: «ابراهیم بن موسی بن جعفر» به یمن، «اسماعیل بن موسی بن جعفر» به فارس و «زید بن موسی بن جعفر» به اهواز رفتند و حتی «محمد بن جعفر» پسر بلافصل حضرت صادق و عموی امام رضا در مدینه قیام کرد. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ اما ابالحسن با هیچ‌یک از قیام‌ها همراه نبود و حتی صریحاً با حرکت محمدبن جعفر و زید بن موسی مخالفت کرد. انگار می‌دانست که دربار اموی و خلافت عباسی سال‌هاست نحوه‌ی زندگی متداول در «تمدّن ایران و روم» را با روکشی منافقانه از دینداری، وارد دنیای اسلام کرده‌اند و ذائقه‌ی مردم را با شهوات قیصری و کسرایی، طوری خو داده‌اند که رعیّت حتی اگر از ظلم خلفاء خسته شوند و مدّتی زیر علَم قیام سینه بزنند، باز هم برای تأمین رفاه‌شان «ظلّ‌السلطان» را انتخاب می‌کنند و به دامن متخصصینِ دنیاپرستی برمی‌گردند. یعنی سادات علوی و حسنی هر چقدر هم به راه‌های متداولِ کسب قدرت و رهبری قیام وارد بودند، وقتی به حکومت می‌رسیدند نمی‌توانستند مثل هارون‌ها و امین‌ها و مأمون‌ها، چرخ دنیای مردم را بچرخانند. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ وقتی مأمون برای فرونشاندن آتش قیام‌ها، بزرگِ خاندان ابوطالب را در سال 200، مجبور به هجرت کرد و حضرت رضا را به مرو آورد تا مُهر سازش با دستگاه را به ردای منزّه امامت بزند و از این راه، پرچم مبارزه را از دست سایر علویون بگیرد، توانست محصول تدبیرش را زود بچیند و قیام‌ها را سرکوب کند اما نمی‌دانست که معدن نور و هدایت را به مرکز دنیاپرستی و نفاق آورده و بیشترین نقش را در رسوایی و مفتضح‌کردن خودش ایفا کرده. حضرت رضا، میدان جهاد را جای دیگری غیر از خیابان‌های جنگ‌زده‌ی کوفه و یمن و فارس می‌دانست؛ دربار عباسی را به معرکه‌ی اصلی مبارزه تبدیل کرده بود و به پایه‌های سلطنت و دنیاپرستی و کاخ‌نشینی او ـ که نقابی از تدیّن و تقدّس بر چهره داشت ـ حمله می‌کرد تا مردم کم‌کم از تعلّق به زندگی مادّی کنده شوند و حقیقت سیاست الهی و قدرت نبوی را به چشم ببینند. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ اما شیعه انگار نمی‌توانست پابه‌پای حضرت بیاید و تحلیل‌های دیگری ذهنش را قلقلک می‌داد و حکمت رفتار امام را نمی‌فهمید. وقتی نزدیکان حضرت، عدم ورود ابالحسن به مبارزه‌ی نظامی را به چالش می‌کشیدند و با مشارکت‌شان در قیام‌ها این خیال را ترویج می‌کردند که: «حالا که عدالت نیست و مردم همراه‌مان هستند، چرا بر ضد ظلم قیام نکنیم؟» دیگر چه انتظاری از عوامّ بود که میدان اصلی مقابله را تشخیص دهند و به مرو بروند و دور و بر امام را بگیرند و فضا را به نفع حضرت تغییر دهند؟! در آن آشفته بازار، عدّه‌ی دیگری هم بودند که به علی‌بن‌موسی که زهد و قداستش، همه را یاد علی‌بن‌ابیطالب می‌انداخت، تهمت می‌زدند که «درباری شده و شیرینی دنیا کام فرزند پیامبر را هم پُر کرده». ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ اهالی انقلابی‌گریِ غیرقاعده‌مند و خرمقدّس‌های نادان نسبت به شرایط و محیط و خلاصه معادلات موجود سیاست‌ورزی، ذهن شیعه را طوری منقبض کرده بود که پا نداشت تا به دنبال امام بدوَد و در مجاهده‌ی اصلی شرکت کند. نشان به آن نشان که وقتی مأمون، وزیرش فضل‌بن‌سهل را در هنگام خروج از مرو ترور کرد، یاران فضل آن‌قدر قوی بودند که به خیمه‌ی خلیفه حمله کنند تا جانش را بگیرند و مأمون مجبور شود به حضرت رضا متوسل شود تا پراکنده‌شان کند؛ اما وقتی ابالحسن در آن حجره‌ی حزین به شهادت رسید، صدای کسی در نیامد. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ادامه👇👇👇 🆔 @msnote 🆔 @hoseiniyehandisheh
ادامه پست قبلی: در چنین شرایطی که اکثر مردها به خاک تردید افتاده بودند و زمین‌گیر تحلیل‌های تاریک شده بودند تا امام مشعل هدایت را تنهای تنها روشن نگه دارد، فقط یک بود که قیام کرد تا به همه‌ی مردنماها ثابت کند راه، همانی است که امام می‌رود و نبض توحید و خداپرستی همان‌جایی می‌زند که قدم می‌گذارد. رفت تا ثابت کند اقامه‌ی کلمه‌ی حق فقط با دستان فرزند محمّد و علی ممکن است و مجاهده از همان شمشیری می‌چکد که در دستان اهالی ذوالفقار باشد. تحمل راه مدینه تا قم برای مخدّرات نجیبی که خانه‌ی پیامبر از آنها روشنایی می‌گرفت، کار راحتی نبود اما وقتی مسأله، نصرت امام معصوم باشد، معصومه‌ی موسی بن‌جعفر همان کاری را می‌کند که فاطمه‌ی حیدر انجام داد. حالا می‌شود حدس زد که چرا در خاندانی که دخترها در نوجوانی ازدواج می‌کردند، کریمه‌ی اهل‌بیت با وجود هفده هجده باری که به بهار آبرو داده بود، به خانه‌ی بخت نرفت. عابد و عالم و زاهد زیاد بودند ولی مگر مردی پیدا می‌شد که در عرصه‌ی مجاهده و نصرت و قیام، کفوی برای فاطمه‌ی معصومه شود؟! حالا می‌توان تخمین زد که چرا از بین این‌همه امامزاده ـ که همه‌شان واجب التعظیم هستند ـ فقط برای زیارت ملیکه‌ی قم است که روایت خاصّ نقل شده و این بانو را هم‌سنگ عباس‌بن‌علی و علی‌اکبری قرار داده که در اوج غربت، امام را رها نکردند. همان سلسله سند نورانی و درجه یک را می‌گویم که این کلام برادرش را از پیچ‌های تاریخ عبور داده‌اند و به ما رسانده‌اند: «سعد بن سعد اشعری قمی می‌گوید از حضرت رضا درباره‌ی خواهرش سوال کردم. فرمود: «هر کس او را زیارت کند، بهشت خدا مال او خواهد شد.» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ این غزل‌گریه‌ها که می‌بینی، آنِ شعر است شعر آیینی زنده‌ام با همین جهان‌بینی، ای جهان من! ای «جهان‌بانو» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✳️ پی نوشت: تحلیل علیلی بود از قیام حضرت کریمه که تقدیمش می‌کنم به عتبه‌های آهنی و سبزرنگ رواقش که حالا دیگر عوض‌شان کرده‌اند؛ مخدّره‌ای که گمان می‌کنم اگر تمامی فقهای شیعه در بهشت هم دور هم جمع شوند و عقل‌های نورانی‌شده‌‌ به نور اهل بیت را روی هم بریزند، باز هم به فهم درجاتش نمی‌رسند. البته مهمتر از تحلیل، تطبیق آن به شرایط روز و امتحانات فعلی جامعه ی شیعه است که امروز، جنسی اقتصادی پیدا کرده. در فایل صوتی ای که کانال حسینیه اندیشه به تاریخ شانزده آذر نود و هشت بارگذاری کرده، این تطبیق هم تا حدودی انجام شده. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• 🖊: حجت الاسلام محمدصادق_حیدری 🆔 @msnote 🆔 @hoseiniyehandisheh
صحبت درباره اين است كه موضوعاً با سابق فرق پيداكرده است؛ يعني كفّار بصورت سازماني انجام مي‌گيرد و نمي‌تواند كفار بصورت فردي انجام بگيرد به تكاليف فردي. (به عنوان مثال) در موازنه ارزي، تقصير كار را به تجّار نمي‌توان انداخت . 📚بحث ولایت مطلقه فقیه ✅ @hoseiniyehandisheh
✳️پاسخی به سلسله سوالات ِ «أین أین»✳️ ✅ حالا نه این‌که همه‌ی دعاها را گشته باشم اما بین دعاهایی که چشمم به نورشان منوّر شده، دو تا دعا هست که توی آنها انگاری دنبال چیز خاص و جای مخصوصی می‌گردیم. یکی همان اوائل «ابوحمزه» است که «کوش؟ کوش؟» و «کجاس؟ کجاس؟» راه می‌اندازیم و پشت‌سرهم «أین؟ أین؟» می‌گوییم و دقیقاً دنبال جایی می‌گردیم که «پرده‌پوشی زیبا» و «گذشت بزرگ» و «گشایش نزدیک» و «فریادرسی پرسرعت» و «مهربانی فراگیر» و «هدیه های برتر» و «موهبت‌های گوارا» و «جایزه های گران‌قیمت» و «فضل پرعظمت» و «عطای پر ابهت» و «احسان دیرینه» و بالاخره «کرَم»خدا آنجاست: 🔹أَيْنَ سِتْرُكَ الْجَمِيلُ أَيْنَ‏ عَفْوُكَ‏ الْجَلِيلُ‏ أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَرِيبُ أَيْنَ غِيَاثُكَ السَّرِيعُ أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ أَيْنَ عَطَايَاكَ الْفَاضِلَةُ أَيْنَ مَوَاهِبُكَ الْهَنِيئَةُ أَيْنَ صَنَائِعُكَ السَّنِيَّةُ أَيْنَ فَضْلُكَ الْعَظِيمُ أَيْنَ مَنُّكَ الْجَسِيمُ أَيْنَ إِحْسَانُكَ الْقَدِيمُ أَيْنَ كَرَمُكَ يَا كَرِيمُ🔹 ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ بعد انگاری همه این خوبی‌ها را در دو چیز جمع بندی می‌کنیم و می‌گوییم: پس به «کرم و بزرگواریت» من را نجات بده و به «مهربانی و رحمتت» مرا آزاد کن... بِهِ فَاسْتَنِقِذْنِي وَ بِرَحْمَتِكَ فَخَلِّصْنِي‏ ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ به ما یاد داده بودند که «أین» سوال از جا و مکان است و من همیشه توی سحرهای ماه مبارک، دنبال جای کرم و مکان رحمت خدا می‌گشتم؛ خدایی که بدون زمان و بدون مکان بود. حالا باید اعتراف کنم که جواب «أین أین» ها را در حرم شما توی زیارت‌های وداع گرفته‌ام یا (ع)! وقتی سرم را روی شانه‌های در خروجیِ بالاسر می‌گذاشتم و مفاتیح را باز می‌کردم و از «زیارت جامعه کبیره» و بعد از «زیارات جامعه» رد می‌شدم و می‌رسیدم به «دعای بعد از زیارت ائمه» و آن فرازهای میانه‌اش که از «اسم مکان» استفاده کرده بود و صریحاً داشت با حرف اشاره، به جا و مکان رحمت و مهربانی خدا اشاره می‌کرد: اللهم انّ هذا مشهد لایرجو من فاتته فیه رحمتک أن ینالها فی غیره... خدایا این محل و و زیارتگاه، جایی است که اگر کسی رحمت تو را در آن از دست بدهد، امید ندارد که مهربانی تو در جای دیگری نصیبش شود... ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ چیز غریبی هم نبود. انسان ِ فرورفته در زمان و مکان چطور می‌خواست با خدای نامحدود لازمان و لامکان تماس بگیرد؟ جز اینکه خدا لطف کند و اراده اش را بریزد توی زمین هایی و زمان‌هایی و آنها را سر دست بگیرد تا بشریت از سردرگمی خلاص شود. همان خانه‌هایی که: «اراده الرب فی مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم» اراده‌ی خدا برای اندازه‌های هر کاری، به شما نازل می‌شود و از خانه‌های شما به جهان صادر می‌شود... مراکز تولید و توزیع ِ معنویت و رحمت که مدتهاست مراجعه به آنها مستحب و غیرضروری تشخیص داده می‌شود و حالا برخلاف اماکن مربوط به ضرورت‌های مادی ـ_ که لابد اوجب واجباتند _ بسته شده‌اند... ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ خب! دیگر نباید سوالی باشد که پس دومین دعا چه شد؟ معلوم است که؛ دعای ندبه. و زاری بر از دست‌دادن ارتباط مستقیم با تجسم رحمت خدا و جا و مکان مهربانی او و رسیدن به وضعیتی که «أین أین» های دوازده‌گانه در دعای سحرگاهی حضرت سجاد (ع)، حداقل سه برابر تفصیل پیدا کرده‌اند و به سی‌وشش _هفت «أین أین» در این وانفسای غیبت رسیده‌اند: 🔹أَيْنَ‏ الْحَسَنُ‏ أَيْنَ الْحُسَيْنُ، أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ، صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ، وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ، أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ، أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ، أَيْنَ الشَّمُوسُ الطَّالِعَةُ، أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ، أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ، أَيْنَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ، أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ، أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ‏ وَ الْعِوَجِ، أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ، أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ،أَيْنَ...🔹 ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ تقدیم به همه مجاوران ِ «مشهد لایرجو من فاتته فیه رحمتک أن ینالها فی غیره» به امید یادی و دعایی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که با دفاع از اماکن رحمت و مراکز تولید و توزیع معنویت، انتهای زندگی دنیایی‌ش را هم به زیارت همه آنها ختم کرد و قله‌های رحمت و معنویت در آسمان و زمین را در آغوش پر از خون خود کشید. ✍️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری ✅ @hoseiniyehandisheh
🔰 یا ، در مواجهه با در ادبیاتِ توسعه مانند سپر و شمشیر در برابر توپ و تانک است و قدرت هماوردی ندارد. 🔆 با توجه به افزایش نرخ ارز و و ایجاد و ، در بین محافل علمی حوزوی بحث بعنوان راهکار خروج از وضعیت کنونی مطرح گردیده که طی مصاحبه ی استاد گرامی حجت الاسلام والمسلمین روح الله صدوق با سایت مقاومتی نیوز به نقد این طرح پرداختند که به اطلاع کلیه مخاطبین گرامی رسانده می شود. 💠 حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین صدوق کارشناس اقتصاد اسلامی، پول را قدرت کمّی‌شده اقتصاد دانست و گفت: در توسعه مادی، فاصله بین نیاز و ارضا در شهوات مادی است؛ اما در اسلام، نیاز و ارضا حول امور معنوی شکل می‌گیرد. در فعالیت اقتصادی همیشه باید تدبیری را در پیش گرفت که تولید بر مصرف سبقت بگیرد. در نظام مادی این کار با تحریک به سمت دنیا انجام می‌شود و انگیزه تولید، بهره‌مندی‌های مادی است؛ اما در اسلام انگیزه تولید، سبقت در ایثار است. ◀️ حجت الاسلام و المسلمین روح الله صدوق کارشناس اقتصاد اسلامی در گفتگو با مقاومتى نیوز با رد نظریه  و پشتوانه طلا برای پول گفت: یا پول کالایی در مواجهه با در ادبیات توسعه مانند سپر و شمشیر در برابر توپ و تانک است و قدرت هماوردی ندارد. 🔷 ، قدرت کمّی شده اقتصاد است. ◀️ صدوق ماهیت  را یک امر حقیقی و نه اعتباری دانست و افزود: اگر در تعریف دقت شود، به نظر می رسد که قدرت کمّی شده اقتصاد است. کمّی کردن وضعیت اقتصاد با چیزی غیر از امکان ندارد. اگر با طلا این کار را انجام دهید، عرضه و تقاضا به سمت طلا می رود و لذا طلا نمی تواند معیار قرار گیرد. ◀️ وی مشکلِ دیگر را در مبادلات جهانی دانست و گفت: کشورهای جهان اقتصاد خود را با تولید ناخالص ملی اندازه می گیرند. اگر بخواهیم اقتصاد خود را با حجم طلا اندازه بگیریم، شاخص اندازه گیری خود را عوض کرده ایم و در نتیجه، در مراودات جهانی باید تبدیلات اضافی انجام دهیم. 🔷 در غرب، فاصله بین نیاز و ارضا در شهوات مادی است. ◀️ صدوق نزاع اصلی را در تعریف و نه پشتوانه آن دانست و اظهار داشت: به نظر بنده نباید نزاع را در این قرار دهیم که پشتوانه ، تولید ناخالص ملی باشد یا طلا؛ بلکه باید نزاع را در این قرار دهیم که تعریف در نظام اسلامی و تمدن غرب چیست و چه تفاوتی دارد؟ ◀️ این پژوهشگر حوزوی به تعریف در تمدن غرب اشاره کرد و گفت: در توسعه مادی، فاصله بین نیاز و ارضا در شهوات مادی است. به عنوان مثال یک مدل جدید تلفن همراه به بازار می آید و با تبلیغات به مردم القا می شود که نیاز به این سطح از تکنولوژی و مصرف دارید. اما آیا نیازی که برای جامعه ایجاد شده است، تامین و ارضا هم می شود؟ خیر. یعنی بین نیازی که برای جامعه ایجاد می شود و ارضای آن نیاز فاصله وجود دارد. ◀️ وی با بیان اینکه فاصله بین نیاز و ارضا، قدرت کمّی اقتصادی ایجاد می کند، افزود: در غرب نیاز اقتصادی را ایجاد و تحریک می کنند و از طریق الگوی طبقاتی اجازه مصرف را نمی دهند. این فاصله باعث ایجاد تحرک تولیدی می شود. 🔷 تعریف در اسلام و غرب متفاوت است ◀️ این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه تعریف در نظام اسلامی و تمدن غرب ۱۸۰ درجه متفاوت است، اظهار داشت: در نظام اسلامی نیز حتما به احتیاج داریم. اما انگیزه جامعه برای حرکت اقتصادی با نظام مادی کاملا متفاوت است. به عنوان مثال، شما حاضر می شوید فعالیت اقتصادی انجام دهید و یک دهه محرم اطعام کنید. در این جا سود مادی مورد نظر نیست؛ بلکه تقرب به خداوند مورد نظر است. در این جا نیز یک نیاز و ارضای حقیقی اتفاق افتاده است. ◀️ صدوق با بیان اینکه در اسلام، نیاز و ارضا حول امور معنوی شکل می گیرد، گفت: در فعالیت اقتصادی همیشه باید تدبیری را در پیش گرفت که تولید بر مصرف سبقت گیرد. در نظام مادی این کار با تحریک به سمت دنیا انجام می شود و انگیزه تولید، بهره مندی های مادی است. اما در اسلام انگیزه تولید، سبقت در ایثار است. لذا امیرالمومنین (ع) انگیزه تولید داشت؛ اما انگیزه ای برای مصرف نداشت. @hoseiniyehandisheh
🚫 تعریف غلط از در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران 🔻 در راستای پانزدهمین سالِ ابلاغِ سیاست های کلیِ جهتِ مردمی کردن اقتصاد، در نظام مقدس جمهوری اسلامی و تأویل نخبگانی آن، گذری بسیار کوتاه به نقد پیکره نظام اقتصادی متداول که متشکل از «شرکت، بانک و برنامه توسعه» می باشد می پردازیم. 💠در جریانِ تحققِ در نظام مقدسِ جمهوری اسلامی را به معنای واگذاری اقتصاد کشور به مردم بیان می کنند که کاملا اشتباه است، چون امکانِ واگذاری به مردم را ندارد، بلکه منحصرا در اختیار صاحبان سرمایه است. 💢توضیح اینکه: به معنای واقعی؛ یعنی همان شرکت های خصوصی ای که در حوزه های مختلف فعالیت می کنند و سلولِ نظامِ اقتصادیِ لیبرالی هستند و در پیوند با بانک به اندام و در عملکردِ برنامه های توسعه به پیکره نظام اقتصادی تبدیل می شوند. 💢 در این مکانیزم از طرفی با جدایی مالکیت از مدیریت در تاسیس شرکت که بوسیله یک عقدِ خارجِ لازم ایجاد شده و از طرف دیگر با دادنِ حقِّ مدیریت به صاحبان ۵۱ درصد سهام، عملا بیشترین سهمِ تصمیم گیری و تصمیم سازیِ نظام اقتصادی بدست صاحبان سرمایه افتاده است نه مردم و چنین چیزی با مقتضای ماهیتِ "شرکت شرعی" در تضاد کامل است. در "شرکت شرعی" ، همه مالکین بالاشاعه سهیم بوده و هیچ یک مدیریتش بر دیگری برتری ندارد، یعنی تصمیمِ صاحبِ یک هزارمِ درصد سهام همانقدر در مدیریتِ شرکت نافذ است که رای 99.99 مابقی موثر است. در شرکتِ شرعی، سرمایه و مقدار آن در چگونگی و مقدار تصرف شرکاء کوچک ترین اثری ندارد. ✳️ اما راه کار مردمی کردن اقتصاد در نظام مقدس جمهوری اسلامی چیست؟ @hoseiniyehandisheh