eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
447 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 محلِّل های آرام و پنهان دولت تدبیر 🔻اینکه امروز این👆 سخنان را به رُخ امثال روحانی و یاران رفته و نرفته او، در سطح رهبران سیاسی، و به رُخ امثال رضا رشیدپور، سلبریتی های رسانه ای، هنری و ورزشی، کشیده بشود یا نه نشود، فرقی ندارد؛ چونکه رابطه ای وثیق بین این افراد و سنگ‌ پای قزوین وجود دارد. 🔻این را باید به رُخ همه افراد مدعی نخبگی کشید و گفت؛ کسانیکه برای ایشان سینه چاک کردید و یا در ظاهر سکوت کردید اما در باطن در دلتان قند آب شد، و کسانی که در طول هفت سال ژست عاقلانه گرفته و هیچ موضعی در نقد رفتار جنون آمیز اینان نگرفتند، و به رُخ کسانی کشید که از این افراد ناصواب تراند، کسانی که مُحلِّل آرام و پنهان این جریان ویرانگر دین و دنیای مردم مظلوم ایران بودند، توجیه گر مظالم اینان در میان مردم و نخبگان مومن؛ اما غیر دقیق در امور سیاسی بودند، اما حالا ژست مخالف خوانی می گیرند. ✍ حسن غفاری فر @HOWZAVIAN
😊 ای تو روحت گلابی! پاک قاتی کرده بود؛ مثلاً می‌شنید: «جام» جهانی، سرش رو می‌کوبید به دیوار، می‌شنید «جامی» شاعر قرن نهم، یخه‌اش را پاره می‌کرد، از درِ مغازه‌ای رد می‌شد، می‌دید «گلابی» دارد، سبدشان را می‌گرفت پرت می‌کرد وسط خیابان. یک روز خانمش تلفن زد و خواهش کرد با او حرف بزنم شاید آرام بگيرد. رفتم پیدایش کردم دیدم هی دودستی می‌زند توی سر خودش هی می‌گوید: «برجام، مرجام». خلاصه نشستم و یه ساندیس آب گلابی به او دادم تا شايد آرام شود. گفتم: تو از کی این طور شدی؟ آهي كشيد و گفت: از وقتی که طرف گفت: «هر توافقی بهتر از عدم توافق است». گفتم: خب نظرش را گفته. کارشناس دیپلماسیه. همين يه كار را هم بلد است. گفت: یه کم فکر کن؛ فکر کردم. گفتم: مشکل خاصی نمی‌بینم. گفت: آخه ببو گلابي، اگه طرف‌های آمریکایی یه بندی را به هر دلیل به برجام اضافه می‌کردن که لطفاً ناموستون رو دو سه شب به ما قرض بدین، قبول می‌کردن چون هر توافقی بهتر از عدم توافق است؟ بيشتر فکر کردم. دیدم عه راست می‌گوید. گفتم: تو مطمئنی که طرف این رو گفته؟ گفت: آره بابا. خودت برو توی نت بگرد همه جا نوشته‌س. گفتم: خب نوشته باشند. من که باور نمی‌کنم. افتاد دنبالم. یک دست جام باده (نصف لیوان آب گلابی که هنوز نخورده بود) و یک دست زلف یار (که در این مورد به‌خصوص لنگه‌کفش بنده بود) که اگر حضرت مولانا اونجا بود و می‌دید که چطور دودستم حفاظ سرم، زیگزاگی یورتمه می‌رفتم، بعید می‌دانم رقصی چنین میانۀ میدان را آرزو می‌کرد. (پايان گشاد) ✍ جیم جواتی @HOWZAVIAN