eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
607 ویدیو
204 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ به "اتهامات دکتر حقیقت علیه علامه مصباح" در قم با حضور دکتر مهدی جمشیدی و جوانان حوزوی و دانشگاهی @HOWZAVIAN
. نقد دلسوزانه فکرت به مجموعه مؤسسه امام خمینی(ره) که قرار است امتداد علامه مصباح(ره) باشند. امیدواریم کارگر افتد... @HOWZAVIAN
🟢 «زمان شناسی» ویژگی مشترک مصباح و سلیمانی ✍️ احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه از ویژگی‌های مشترک علامه مصباح یزدی و شهید حاج قاسم سلیمانی، «زمان‌شناسی» آنان بود. به همین دلیل: اولاً: در مسائل حوزه تخصصی خود هرگز «غافل‌گیر» نشدند. بلکه همواره جلوتر از زمانه، مقدمات و الزامات مواجهه معقول و اسلام‌پسند با «چالشها» و«مسأله‌ها» را فراهم می‌کردند. علیه‌السلام می‌فرماید: «مَنْ عَرَفَ الْأَيَّامَ لَمْ يَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِعْدَاد؛ کسي که آگاه به زمانه باشد، از آمادگی غافل نمی‌شود.». ثانیاً: امور بر آنان مشتبه نمی‌شد و در جریان‌شناسی اندیشه‌ها و حتی عملکردها، منحصربه‌فرد بودند؛ «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ؛ کسی که به زمان خويش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمی‌آورند.» آنان با بصیرت و تیزبینی و تیزهوشی ریشه‌های جریان‌های فکری و سیاسی و فرهنگی عمده در کشور را به درستی می‌شناختند و در زمان مناسب و بدون لکنت زبان با آنها رویارو می‌شدند. این را می‌توان یکی از رازهای هجمه‌های سنگین داخلی و خارجی علیه آنان دانست. و ثالثاً: هرگز مورد سوءاستفاده افراد و جریان‌های سیاسی قدرت‌طلب قرار نگرفتند. آنان خوب می‌دانستند که پاره‌ای از سلام‌های سیاسیون و قدرت‌طلبان، بی‌طمع نیست! به همین دلیل گفتار و رفتار آنان به گونه‌ای بود که هرگز اجازه نمی‌داد دیگران در آنان طمع کنند و از همین روی به دیدارهای افراد سیاسی و گروه‌ها و احزاب قدرت‌طلب، دل‌خوش نبودند و حتی میلی به چنان دیدارهایی هم نداشتند. @HOWZAVIAN
🍃 فیلسوفِ عاشق ✍️ مهدی جمشیدی 🗒 فیلسوف بود اما «عشق» را به تمامِ معنا می‌فهمید. و هنگامی‌که صادقانه با او از عشق می‌گفتی، زبانِ عاشقانه‌اش گشوده می‌شد. فرسنگ‌ها از مرتبه‌ی کمالی او فاصله داشتی اما فروتنانه، تو را «دوست» خطاب می‌کرد و به واسطه‌ی جذبه‌ی عشق، به مقام «معیّتِ باطنی» اشاره می‌نمود. بیش از بیست سال، عاشقانه دوستش داشتم و اینک بسی دلتنگم از هجرانش. دو بار در عمقِ آغوشِ بی‌کرانه‌اش، معنی «محبّتِ ایمانی» را تجربه کردم. هویّت اسلامی و انقلابی من، زاده‌ی همان تجربه‌های وجودی است. نسبتی در میان بود که از اقیانوس معرفت او آغاز شد و به آسمان معنا راه یافت. چشمه‌ی اشکم در غم فراقش، خشکیده نخواهد شد. در جان، خانه کرده و دل را شیدا و شیفته ساخته. گذر زمان، از طراوتش نمی‌کاهد و داغ‌ سوزانش را از یاد نمی‌برد. رضوان الله تعالی علیه. @HOWZAVIAN
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمازِ دلتنگی! نسخه‌ای معنوی از حضرت آیت‌الله مصباح یزدی(ره) که تاکنون نشنیده‌اید! موکب آنلاین @HOWZAVIAN
☀️مصباح، همیشه روشن است ✍️ علی عسگری هنگام اذان مغرب شده بود و باید خودم را به جلسه می‌رساندم. از پله‌های موسسه پایین می‌آمدم که همزمان چند نفر از دوستانم را برای شرکت در جلسه دعوت کردم. با اینکه پوستر محفل را در گروه‌های مختلف گذاشته بودم ولی دعوت چهره‌ به چهره مزه‌ی دیگری داشت... یکی از مدعوین میان پله‌ها گفت... آقای مصباح درست می‌گوید. مردم نقشی ندارند. کمی تعجب کردم و گفتم اصلا آقای مصباح کی چنین گفته است؟! سرم را به طرف عقب چرخاندم و گفتم: اگر بدون مردم می‌توان حکومت کرد پس چرا امیرالمومنین(ع) در ۲۵ سال غصب حق، چنین نکرد؟ مگر نه آنکه اسلام در بستر حکومت، جلوه می‌یابد؟! نگاهش را از من مخفی کرد و سرش را پایین انداخت و به فکر فرو رفت. بعد از لحظه‌ای مکث و زمانی که جلوی درب خروجی بودم به من گفت شاید من اشتباه می‌کنم ولی قرآن گفته اکثرهم لایعقلون... اسنپ آمده بود و باید به محفل می‌رسیدم. در راه به شبهاتی که دوستم گفته بود فکر می‌کردم و از خود می‌پرسیدم چرا علامه‌‌ی روشنگر را چونان تحریف کرده‌اند در حالیکه ضد مردم بودن به کام لیبرال‌هاست و به نام مصباح تمام می‌شود؟! ساعت ۱۷:۴۰دقیقه... مهدی جمشیدی با کت و شلوار سرمه‌ای آماده‌ی پیکار علیه تحریف و حماقت شده بود. به اذعان جمشیدی، تحریف علامه مصباح و اعتقاد به ضدیت او با امام راحل، آنقدر عجیب است که کمترین تاملات در آثار رهبر انقلاب، می‌تواند پاسخ درستی به هجمه‌های نادرست و بر خلاف حقیقت فراهم سازد. زمانی که برای محفل در نظر گرفته شده بود ۳ ساعت بود. اما این ۳ ساعت با چشم بر هم زدنی مملو از سوالات و پاسخ به یاوه‌گویی‌های لیبرال مسلکان گذشت. مصباح در این ۳ ساعت نورانی‌تر و نوارنی‌تر می‌شد و خاموشی جهل، تیره‌تر و تیره‌تر می‌گشت. گویا علامه بنا داشت بعد از رحلتش بانگ رحیل بر جهل مشرکانِ خفی بزند. مشرکانی که به نعمت انقلاب واقف بوده و خدای خالق را لبیک گفته بوند اما به قول جمشیدی عزیز، خدای شارع را پس می‌زدند. اوج جلسه آنجا بود که چهره‌ی دموکراتیک مصباح بیش از پیش بر همه عیان شد. جایی که او برای جمهوریت، ساختاری مردم‌سالارانه‌تر با محوریت عقلانیت اجتماعی تعریف کرده بود. هرچند جمشیدی سخن می‌گفت ولی من علامه را می‌دیدم که با اشاره‌ی دستش بر دلها‌ی حاضران، غبار تحریف را از جلوه‌ی حقیقی معرفت می‌زدود. پوپولیست‌های نامرد آنقدر در این سال‌ها عوام فریبی‌کرده بودند که هر چقدر مصباح مردمی‌تر بیان می‌شد کسی باورش نمی‌شد. صدای اذهان را می‌شنیدم که بلند بلند می‌پرسیدند: واقعا مصباح قائل به جمهوریت بود؟ مگر ممکن است؟! مصباح کمیت و کیفیت را باهم می‌دید و مناط را توانایی در اداره‌‌ی حکومت می‌دانست. او جاهلیت را خطر بزرگی برای همراهی ۹۰ درصدی مردم قلمداد می‌کرد و عقلانیت را کمک بزرگی برای همراهی ۴۰درصدی می‌خواند. اینجا بود که جهاد تبیین اهمیت خود را با طعم جدید خود نشان داد. جلسه آنقدر داغ و پرشور بود ‌که جوانان یادشان رفته بود تا قلب‌هایشان را با خود ببرند. صندلی‌ها علی الظاهر خالی بود ولی دلها در میان خلوت خود با استاد فکر به گفت و گو پرداخته بودند. استکان‌های چای را در سینی پلاستیکی جابجا می‌کردم که ناگهان علامه را دیدم که هنوز بر صندلی آبی رنگی کنار سالن نشسته بود درحالیکه عینک خود را با دستمالی پاک می‌کرد. نگاهی به او انداختم و فهمیدم اندیشه اگر آزاد باشد، هیچگاه خاموش نمی‌شود و مصباح همیشه روشن است. @HOWZAVIAN
🔵 مرزبانِ تیزبین ✍️ علی خسروی ایران‌زمین روزگاری را در حافظه دارد که دگردیسان و رِفُرمیست‌های چپ، و عمله‌های چشم‌وگوش بسته «پوزیتویسم» و پشیمانان از انقلاب - همان‌ پونز داران و قیچی به دستان ضد امپریالیست ابتدای انقلاب- با رنگین‌نامه‌های گونه‌گون قرن شانزده و هفدهمی، حس «پروتستانتیسم‌شان» چنان قلمبه شده بود که می‌خواستند لیبرال دموکراسی را از استاد اعظم‌شان «فوکویاما» غلیظ‌تر واگویه کنند و اگر استادشان از «پایان تاریخ» گفته بود، آنان رسماً «پایان خدا» را اعلام کنند. دور از انصاف است اگر نگویم آنها موفق هم بودند. آنها توانسته بودند با وعده «جامعه» مدنی و «عصر آزادگان» و «نشاط» تقلبی، «صبح آن روز» دانشجویان و محیط‌های دانشگاهی و جوانان ساده‌دل دهه هفتادی را چنان ربوده و آنها را عمله خود کنند که «آزادی اندیشه» را در کنار زدن «ریش‌ و پشم» بجویند و کارتونیست‌های بی‌ارزش، بی‌مقدار و بی‌سوادشان - چون نیک‌آهنگ کوثر را که اکنون به شغل شریف مزدوری مشغول است- را به هماوردی با پهلوانی چون «علامه مصباح یزدی» با ۱۶۲ جلد تألیف و تحقیق، و هزاران ساعت تدریس و روشنگری فرا بخوانند. زمانه، زمینۀ فوران ابتذال و درهم غلطاندن طلا و مطلا بود. در این زمستان استخوان سوز بود که عالِمی از وجود خویش برخواست، و غیورانه سقفی ساخت از تفکر و سایه‌بانی از اندیشه. اگرچه تیغ تهمت‌ها و توهین‌ها زخمی‌اش کرد اما او توانست شب شراب دیکتاتورهای روشنفکر را به صبح خماری بدل کند. درد دیانت و سیاست‌دینی چنانش کرده بود که در دنیای فراخش نیم لبخند هم نمی‌گنجید، زخم‌ها به عوضش می‌خندیدند. نه ناسزاهای عسل‌پیچ و ادبی عبدالکریم‌سروش کارگرش شد و نه پناهندگان امروز رسانه‌های عبری-عربی-غربی توانستند حریف‌اش شوند. امروز آنها حق دارند در نبود او شادی کنند؛ شادی امروز آنها محصول سوزش همان صبح‌خماری است. رحمةالله علیه @HOWZAVIAN
36.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ⚫️ در دهه هفتاد که کارگزاران بدنبال مادام العمر کردن ریاست جمهوری آقای هاشمی بودند و در دهه هشتاد که اصلاح طلبان بدنبال تضعیف مقام رهبری بودند، به عنوان سخنران پیش از خطبه های نمازجمعه تهران حاضر شد و یک تنه در مقابل شبهات و حملات دشمنان ایستاد و انواع توهین، تهمت و تمسخر را تحمل کرد. 🥀روحش شاد و یادش گرامی. ✍️ محمدحسین رمضانی @HOWZAVIAN
🟢چرایی فعالیت مستمر جوخه‌های ترور علیه علامه مصباح ✍️ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم نفرت از آيت‌الله مصباح و تلاش شبانه‌روزی غرب‌زدگان و اسلام‌ستيزان و ولايت‌گريزان برای دور نگه‌داشتن نسل جوان از ايشان دلايل متعددی دارد که به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنم: یک. منطق قوی: آيت‌الله مصباح منطقی قوی و نفوذناپذير داشت، تجسم حکمت اسلامي و قرآنی بود؛ مقلدان اندیشه‌های پوپری را يارای مواجهه با منطق مستحکم او نبود و نیست؛ به همین دلیل چاره‌ای جز ترور شخصيت او را نداشتند. دو. شجاعت در بیان حقایق: علامه مصباح شجاعتی کم‌نظير در بيان حقايق با بيانی شفاف و رسا و منطقی مستحکم داشت؛ و افراد زبون، در رویارویی با شجاعان و دليران، برای سرپوش نهادن بر ضعف و حقارت خود چاره‌ای جز خاک‌پاشی بر چهره خورشید و گل‌آلود کردن آب‌ ندارند. سه. بصیرت در فهم لایه‌های پنهانی افراد و افکار: او با بصيرتی کم‌نظير پنهانی‌ترين اهداف نفوذی‌های غرب در جريان فکر و فرهنگ انقلابی را می‌ديد و می‌شناخت و به دليل شجاعت کم‌نظيری که داشت، آن‌ها را آشکار می‌کرد؛ او حاصل سال‌ها نيروسازی و مقلدپروری غربيان برای زدودن فکر و فرهنگ اسلامی را از میان برد و اين يکی از رازهای اصلی کینه‌های کهنه و ریشه‌دار رهبران روشنفکری غرب‌زده از ايشان است. چهار. اندیشه‌پروری: علامه مصباح فقط يک عالم دينی نبود؛ عالمی انديشه‌‌پرور بود؛ او در کار نيروسازی و کادرسازی فکري برای انقلاب اسلامی تلاش می‌کرد، پس برای جلوگيری از نفوذ انديشه و حکمت او که همان انديشه و حکمت انقلاب و اسلام است، ساده‌ترين راه را ترور شخصيت او می‌دانستند. غافل از اينکه علم، نور است و حکمت، چونان رودی روان که هیچ سنگ و سدی توان مسدود کردن دائمی راه آن را ندارد. پنج. ولایت‌گستری: صرفاً يک فيلسوف «ولايت‌پذير» نبود؛ بلکه حکيمی «ولايت‌گستر» هم بود؛ و در طول تاريخ اسلام، دشمنان‌ همواره سخت‌ترين و بی‌رحمانه‌ترين هجمه‌ها را با ولايت‌گسترانی چون سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و میثم تمار و حجر بن عدی و... داشته‌اند و با ترور شخص یا شخصیت آنان خواسته‌اند بازوان ولايت را قطع کنند. شش. تئوری‌پردازی برای نظام انقلابی: آيت‌الله مصباح يک فرد نبود؛ بلکه عقبه تئوريک نظام بود؛ با ترور شخصيت و دانش و انديشه او می‌خواستند و می‌خواهند شخصيت و علم و انديشه انقلاب را ترور کنند. به تعبير ديگر، آيت‌الله مصباح خودش هدف اصلی نبوده و نيست؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولايت و انقلاب اسلامی بوده و هست. هفت. نماد روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد: یک شخص نبود، بلکه نماد و نمونه عالی و پیشرو و پیشگام روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد بود. به همین دلیل، همه حقد و کینه‌های خفته و نهان از روحانیت مجاهد شیعه در همه دوران‌ها، توسط حامیان ایده اسلام منهای روحانیت بر سر او آوار می‌شد و هنوز هم می‌شود. 🔻اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلاف‌شان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حجر بن عدی‌ها را خاموش کنند و از تأثيرگذاری آنان در گستره تاريخ بکاهند، اینان هم می‌توانند چراغ روشنی‌بخش علم و انديشه مصباح یزدی را خاموش کنند. مصباح یزدی برکه‌ای نبود که در گذر زمان رنگ و طعم ببازد؛ او همچون رودی جاری در گستره تاریخ است که تازه بعد از هجران، جوششی نو و جريانی پرخروش آغاز کرده است؛ غرب‌باوران و ولايت‌ستيزان خوب می‌دانند که اين رود پرتلاطم با قوت دانش و خرد و انديشه، در پی جاری ساختن معنا و معنویت اصیل در همه ابعاد زندگی انسانی است و تا تحقق منويات حضرت ولايت و تا ثمر نشستن تمدن اسلامی‌، از حرکت باز نخواهد ايستاد. [بخشی از کتاب بر مدار حق: توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی] @HOWZAVIAN
🟢 سلوک استادی 🔸شاگردپروری ✍ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم 🔸از مهم‌ترین شؤون معلمی «شاگردپروری» است. یک معلم و استاد طراز کسی است که همه وجود خود را وقف پرورش علمی و عملی نیروهای کارآمد برای اسلام و انقلاب و کشور کند. 🔹یک «استاد مربی» در برخورد با شاگردان خود چنان رفتار می‌کند که هر کدام خود را نزدیکترین و محبوب‌ترین شاگرد نزد او دانسته و او را محرم اسرار خود و کلید راه‌گشای مشکلات خود می‌دانند. 🔸رحمت و رضوان الهی بر باد که الگویی کامل در شاگردپروری بود. او حتی تا واپسین ماه‌های حیات مبارک خود، به احترام، تمام قد جلو شاگردان خود می‌ایستاد. با آنان در موضوعات مختلف جلسات مشورتی می‌گرفت. بی‌تکلف و بدون نیاز به هیچ ترتیب و آدابی با شاگردان خود بر سر یک سفره می‌نشست. خوبی‌های آنان را برجسته می‌کرد. بدی‌های‌شان را نادیده می‌گرفت و هرگز هیچ کدام از آنان را در میان جمع تحقیر یا تخفیف نمی‌کرد. او به راستی «معلم خیر» بود. @HOWZAVIAN
🔻 تکیه‌گاهی بزرگی در مواجهه با اندیشه‌های وارداتی و غیر اسلامی ▫️علامه مصباح به جاودانگی، جامعیت، جهانی بودن و عمق افکار و آموزه‌های اسلامی، اعتقاد راستین داشت و به‌خاطر تسلطش بر علوم مختلف اسلامی و روحیه نقادی و ذهن تحلیل‌گر، مرعوب اندیشه‌ها و افکار جدید و غیر اسلامی نمی‌شد. ▫️یکی از نعمات حضور علامه مصباح، دلگرمی ما در زمینه ارائه رویکردهای اسلامی در حوزه‌های جدید و مسائل روز جهانی بود؛ یعنی دل‌مان گرم بود که حداقل یک شخصیت اسلامی برجسته داریم که می‌تواند از منظر اسلامی، آن موضوع را تحلیل و بررسی کند یا در دیدار با شخصیت‌ها و استادان خارجی و غیرمسلمانان می‌توانند پاسخ‌های اسلامی شایسته‌ای را به آن‌ها ارائه بدهد. ▫️پاسخ هایی که باعث تأمل آن‌ها باشد، نه اینکه فقط حرف خودش را بزنند، بدون اینکه فرد مقابل حرف‌هایش را بفهمد یا منطق اسلامی یا مبانی یا نظریه پشتیبان آن را دریابد. ▫️متأسفانه الان در حوزه‌های علمیه شخصیت جامعی مثل ایشان نداریم، لذا از این منظر، پیام تسلیت «دکتر محمد لگنهاوزن» آمریکایی خیلی مهم است؛ آن‌جایی که می‌گوید: «باید تسلیت عرض کنم به غیرمسلمانانی که دعوت‌های ایشان را به گفتگوها از دست خواهند داد و به همه دوستداران فلسفه که جای خالی‌شان را در بین خود خواهند داشت.» 🆔 @howzavian_fars
💢علامه مصباح؛ صبور در برابر طعنه‌ها ✍️ محمدرضا آتشین صدف ▫️در تاریخ پرفراز و نشیب ایران اسلامی، شخصیت‌های بزرگی از سلسله‌ی جلیله‌ی عالمان دین برخاسته‌اند که در صبح بیداری تفکر دینی، خورشید دانش و معرفت را بر فراز افق‌های آسمان این سرزمین تابانده‌اند. یکی از این چهره‌های جاودان که خواهند ماند مادامی که دهر مانده باشد، مرحوم علامه مصباح‌ یزدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ است؛ عالمی که با اندیشه‌ای عمیق و عزم راسخ، در صحنه‌ی علم و فرهنگ و سیاست، مجاهدت کرد و مروج و مدافع دینی شد که نجات بشر تنها از راه آن میسر است. 🔸علامه مصباح، علم را نه صرفاً ساحتی نظری، بلکه چراغ راهی می‌دانست که می‌تواند دل‌ها را روشن کند و آدمیان را از تاریکی‌های جهل و ناامیدی، به‌سوی آگاهی و امید هدایت کند؛ همچنین او علم و دین را دو بال پرواز بشریت می‌دانست برای پرواز به‌سوی بهشتی که پهنای آن به‌اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است. 🔹از ویژگی‌های بارز آن عالم فرزانه، اهتمام ویژه‌اش به تربیت نسل جوان و نخبگان جامعه بود. علامه مصباح با تأسیس مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی، فضایی فراهم آورد تا جوانان جویای جمال توحید، در آن به آموختن معارف اسلامی بپردازند و در پرورش اندیشه‌ی خلاق و نقادانه‌ی خویش توقف نکنند. او نه‌تنها معلمی دلسوز بلکه یاری بی‌منت برای جوانان بود که آنها را به مقامات والای معنویت فرامی‌خواند و به تقویت روحیه‌ی خودباوری در آن‌ها کمک می‌کرد. 🔰از سویی دیگر، بقا و شکوفایی نظام اسلامی و گسترش ارزش‌های دینی، از دغدغه‌ها و کارویژه‌های فکری و عملی ایشان بودند و خود مطیع و مدافع همیشگی ولایت فقیه بود و در این راه از هجمه‌ها هراسی به خود راه نداد و همچون دماوند استوار، در برابر تیرهای طعنه و تهمت ایستاد و با کلامی شیرین و منطقی، حقیقت را در دل‌ها نشاند و دشمن را ناکام نهاد. ♨️ هستند عالمان فاضل و بافضیلتی که به‌دلایل معلوم یا نامعلوم، از کنش‌های سیاسی و اجتماعی برای تقویت نظام اسلامی و دفاع از آن فاصله می‌گیرند؛ اما علامه مصباح، نمونه‌ای بارز از آن عالمان دینی است که در سخت‌ترین شرایط، بیان و بنان خویش را برای دفاع از حق و حقیقت به کار می‌گیرند. 🗂 دریافت متن کامل @howzavian_khuzestan