.
معرفی کانالهای بانوان نویسندهی مجلهی افکار بانوان حوزوی
1️⃣ اشرف پهلوانی قمی، یادداشتهای یک مدافع سلامت
@pahlevaniqomi
2️⃣ آمنه عسکری منفرد، قلمْنگارِ منفرد
eitaa.com/ghalamnegaremonfared
3️⃣ زهرا سرمیلی، داستان کوتاه ۱۴۰۰
eitaa.com/joinchat/1339621484Cdf2f7cf6f5
4️⃣ زهرا سعادت، رسانه خورشید
eitaa.com/joinchat/1948516539C245a5d9754
5️⃣ زهرا کبیری پور، دل نوشت
@Delneveshteeee
6️⃣ زهرانجاتی، محنا
eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
7️⃣ زهره قاسمی، خلوت وصال
@khalvatevesal
8️⃣ سمیه رستمی، نمکدون شعبه ایتا
@namakdooon
9️⃣ سیده ناهید موسوی، سیده بانو
@banoomousavi
🔟 صدیقه عالیپور، قلم نوشت
https://eitaa.com/joinchat/103940365Cd3fc260315
1️⃣1️⃣ طیبه فرید، دستنوشتههای طیبه فرید
@tayebefarid
2️⃣1️⃣ فاطمه رجبی بهشت آباد، یادداشت های روزانه...
@fatemehrajabi_beheshtabad
3️⃣1️⃣ فاطمه شکیب رخ، قلم زنی
@Ghalamzaniii
4️⃣1️⃣ فاطمه میری طایفه فرد، دلگویه
@del_gooye
5️⃣1️⃣ مرضیه رمضان قاسم
eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
6️⃣1️⃣ ریحانه حاجی زاده، یک دهه هشتادی
@shabihe_aviny
7️⃣1️⃣ مریم زارعی، از جان نوشت
@az_jan_nevesht
8️⃣1️⃣ مریم منصوری، از ما نگاشت
@azmanegasht
9️⃣1️⃣ نجمه صالحی، یادداشت
https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
0️⃣2️⃣ الهه دهقانی، روزنگار
@Rooz_Negar
1⃣2⃣ زینب نجیب، قلم نجیب
@ghalamenajib
2⃣2⃣خانم خلیلی، قلم وزین
https://eitaa.com/joinchat/776864033C13d130e7dd
3⃣2⃣سیده الهام موسوی، شوق پرواز
https://eitaa.com/joinchat/164626523C149e9bd43a
4⃣2⃣خانم دکتر حسینی پناه، خطور خاطره
@khotorekhatere
5⃣2⃣مریم قربانزاده، خوان هشتم را من روایت میکنم
https://eitaa.com/khane_8
6⃣2⃣فاطمه وجگانی، یادداشت های یک طلبه مشاور
https://eitaa.com/talabemoshaver99
7⃣2⃣مخدره چمنخواه، نون و القلم
@noonvalghalam1
8⃣2⃣سعیده رحیمی، عهدنگار
https://eitaa.com/srahimi50313
9⃣2⃣فاطمه پورسعید،حسرت
https://eitaa.com/roohamdaembetosafarmikonad
0⃣3⃣سمیه غلامرضاپور، خودمانی
https://eitaa.com/khodemanim
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
امتحان با چاشنی موشک
✍🏻فاطمه تقیزاده
زمان مجردی، ایام امتحانات، قوانین و برنامههای خاص خودم را داشتم. همهی کارهای جانبی میرفتند مرخصی.
بعد از ازدواج به امتحاناتم، چاشنی همسرداری و فرزند داری، اضافه شد، گاهی امتحان را با چاشنی تب شبانه بچهها میدادم و گاهی مهمانداری...
اما امتحانات خرداد ۱۴۰۴ همراه با تجربه جدیدی بود.
امتحان با چاشنی موشک
در یک دستم جزوه امتحانی بود، در دست دیگر گوشی موبایل و مشغول پیگیری اخبار و گاهی هم نوشتن مطلب و یادداشت.
تمرکزی برایم نمانده بود.
امتحان دادن در این شرایط برایم کار طاقت فرسایی بود. خصوصا که مراکز آموزشی علمی، امتحاناتشان را به تعویق انداخت، ولی جامعهالزهرا (سلاماللهعلیها)، نه.
انگار میخواست با این کار بگوید چیزی نشده و زندگی جریان دارد و ما ایستادهایم.
مات و مبهوت... هنوز با شرایط موجود سازگاری پیدا نکرده بودم.
حمله به صدا و سیما و ایستادگی خانم امامی، مثل سیلیای بود که من را به خودم آورد، همان موقع بود که، صدای دورنم شروع کرد به پند و اندرز، انگار تا دیروز حواسش به اینها نرفته بود...
خوب مگه چه کار سختیه؟ یه امتحان دادن دیگه! نمیخوای موشک هوا کنی که...، تازشم، امروز موشک هوا کردنم، برای ما کاری ندارد.
راست هم میگفت، زمانی کشور ما در جنگ تحمیلی، این توان را نداشت ولی جوانانش، به جای نا امیدی و نمیتوانیم و چقدر سخت است، امروزِ ایران قوی و عزتمند را ساختند.
به راستی، اگر میخواستند مبهوت بمانند و کاری نکنند. چه میشد؟ اصلا امروزی بود؟
ندای درون من و حتما همهی مردم کشور عزیزم ایران، همین حرفها را میزند.
باید به قوت به زندگی ادامه داد و رو به جلو حرکت کرد.
حالا من بودم و نیمه شبهایی که برای درس خواندن بیدار بودم و با دیدن اخبار حملات موشکی ایران به سمت دشمن متجاوز صهیونی، دلم قنج میرفت از این همه پیشرفت و عزت و گاهی هم با هر صدایی که نشان از اتفاقی در آسمان داشت، جزوه به دست میدویدم سمت پنجره و با دلی مطمأن به پیشرفتهای کشورم و ایثار مدافعان امنیت، با تماشای موشکهایمان در آسمان، خستگی بین درس خواندن را به در میکردم و با دعای سلامتی برای رهبر و مدافعان امنیت، بر میگشتم به ادامه درس خواندن...
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آتشبس: آرامش ظاهری، هوشیاری دائمی
✍️نجمه صالحی
برقراری آتشبس، شاید در ظاهر نویدبخش آرامشی موقتی باشد، اما تاریخ و تجربه به ما آموخته است که در برابر دشمن، هرگز نباید غافل شد. تحرکات اخیر و عدم توقف کامل اقدامات خصمانه، زنگ خطری جدی است که نشان میدهد دشمن هرگز ساکت نخواهد نشست، بلکه در پی فرصتی برای بازگشت با قوای بیشتر است.
هرگز نباید در این مقطع حساس، دچار غفلت و سادهلوحی شویم. خستگی و بهانهتراشی، نباید به ابزار دشمن برای ضربه زدن به وحدت و بصیرت ما تبدیل شود. جهالت و غفلت، همیشه منجر به خسران و مظلومیت شده است. این نکته نباید فراموش شود آتش بس تجدید قوا برای هر دو طرف است. ما از تاریخ عبرت گرفتهایم و میدانیم که آتشبس، تنها به معنای تغییر تاکتیک دشمن است، نه پایان خصومت.
اکنون زمان آن است که بیش از پیش متحد و بیدار باشیم، تا مبادا دوباره گرفتار مکر و حیله دشمن شویم. آمادگی دائم، رمز بقا و سربلندی ماست. یقین داشته باشیم که با تلاش و همدلی و حفظ انسجام ملی، میتوانیم ایرانی آباد و آزاد داشته باشیم.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
💢 بماند به یادگار...
✍ نرگس ایرانپور
دلهای ما هنوز بعد از جنگ دوازده روزه میتپد...
ما در عمرمان یک جنگ دیدیم و حالا با دنیایی جدید و نگاهی نو به زندگی نگاه میکنیم...
چشممان پر از خواب نخواهد شد، ما بیداریم برای زندگی برای نور، برای لبخندی بی بهانه...
در همهمه صدا و دود ما قهرمانان زندگی خودمان هستیم...
قصه زندگی را روایت کن، با قدم، با نفس، با قلم...
مهم نیست دلمان شکست، داغ سرداران همیشه روی قلبمان سنگین است...
نام هم وطنان بی گناهمان که در صفحه جنایت اسراییل و آمریکا نگاشته شد تا ابد ماندگار است...
اما... اما... ما زندگی کردن را بلدیم با داغ با اشک با لبخندهای تلخ...
تاریخ درازای صبر ما را روایت خواهد کرد...
اینک که خون عزیزانمان ادامه خون شهید محرم شد علم ایستادن به دست میگیریم و پای درس مکتب سیدالشهدا علیه السلام بر برجک دیده بانی بصیرت پاس میدهیم و دشمن را مثل همیشه چه در صلح و آتش بس و چه در هر صحنه دیگری بیچاره خواهیم کرد...
سلام بر محرم...
#ایران_قوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
💠 شب آخر
✍فاطمه ابن علی
🔹 چند روزی میشد که خوابمان به هم ریخته بود. از سحرگاه جمعهای که با صدای حمله دشمن غافلگیر شدیم تا شبهای بعد که دلمان نمیآمد بخوابیم و تصاویر اصابت موشکها به سرزمینهای اشغالی را از دست بدهیم. اغلب نماز صبح میخواندیم بعد میخوابیدیم. تقریبا هر شب هم صدای پدافند داشتیم. دیر و زود داشت ولی سوخت و سوز نداشت. شب آخر جنگ، داشتم سر سجاده چرت میزدم تا اذان بگویند؛ ناگهان صدای ممتد پدافند چرتم را پاره کرد. این بار صدایش خیلی نزدیک بود. نفسم را در سینه حبس کرده بودم تا بهتر جهت شلیک را پیدا کنم. گفته بودند منطقه ۷ را میزنند و داشتند بد میزدند. صدای انفجارها با صدای اذان همراه شد:
الله اکبر، الله اکبر...
از پنجره بیرون را نگاه کردم. صدای خش خش جاروی پاکبان شهرداری میآمد. عجیب بود که با وجود این صداها کارش را میکرد و لحظهای دست نمیکشید. آقای همسایه با یک شلوارک زرد توی کوچه ایستاده بود و آسمان را نگاه میکرد. یک پوک به سیگارش زد و گوشی را نگاه کرد. دوباره انفجار. هر دو به آسمان نگاه کردیم. با چشمهای خودم دیدم که جنگِ خیر و شر در آسمان تهران بالا گرفته بود! گلولههای سرخ پدافند به دنبال چیزی که نمیدیدمشان میگشتند. فقط وقتی به هدف میخوردند و سرخی گلوله پدافند تبدیل به انفجار نورانی میشد میفهمیدم که چیزی را رهگیری کردند. یاد اپراتور پدافند افتادم. شروع کردم به ذکر گفتن. دوباره انفجار شدید! آسمان سرخ شد. همچنان صدای اذان میآمد. گویی موشکهای اسرائیلی آمده بودند تا صدای اذان را خاموش کنند ولی نمیتوانستند. صدای پدافند و انفجار در هم میپیچید و من با تماشای صورت هویدای جنگ باورم نسبت به راهی که مردم ایران در آن هستند مستحکمتر شد!
حالا اذان به آخرش رسیده بود: لا اله الا الله. هیچ خدایی جز الله نیست.
خدای من،
خدای سرباز پدافند،
خدای شهدا،
خدای ایران،
خدای جبهه مقاومت در مقابل استکبار جهانی،
خدای داوود(ع) که با یک سنگ جالوت را از پا درآورد،
خدای موسی (ع) که با یک عصا دریا را شکافت و فرعون را غرق کرد.
و خدای علی (ع) در خیبر...
والله غالبٌ علی امره؛
خدا بر کار خود چیره است.(۲۱،یوسف)
حالا ده دقیقه از اذان گذشته و حمله فروکش کرده بود. سر سجاده ایستادم و تکبیر گفتم. با قلبم دیدم که یک قدم به خدا نزدیکتر شدهام!
#وعده_صادق
#محرم
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴﷽
سفیر شجاعت
✍صدیقهطهماسبینژاد
شب دوم محرم به مجلس عزای اباعبدالله در مسجد گلزار شهدا رفتیم در قسمت بازرسی بدنی دوستم و دخترانش را دیدم. سلام و احوال پرسی کردیم.داخل رفتیم.دنبال جایی گشتیم که صدای بلندگو اذیتمان نکند.
هنوز سخنرانی شروع نشده از هر دری سخنی گفتیم تا سخنران به جایگاه آمد.
بحث دیشب را ادامه دادند، کمی عمیقتر:
طرح های کلی که از ایمان در ذهنمان هست یک مطلبیست، عینیت بخشی به آن درجامعه مطلب دیگری است. گاهی در ساختار جامعه تمام آن طرحی که در ذهن داریم قابل اجرا نیست. نسبت سنجی باید شود؛ مثلا کاری را پدر خانواده میخواهد انجام بدهد همه افراد خانواده باید همراهی کنند. ممکن است دختر همراهی نکند و پدر مجبور شود قسمتی از طرحش را انجام ندهد.
انگار در درونم رودی از "عسل مصفی" حرکت دارد و دلم غنج میرود از اینکه دخترم همراهیم میکند. شاید این حس همه مادرانی باشد که میوههای دلشان در کنارشان هستند.
رهبر جامعه هم مانند پدر است همراهی مردم جامعه او را برای رسیدن به طرح کلی که برای جامعه ایمانی ریخته،یاری میرساند.
آقای قنبریان براساس حکمت ۳۱ نهج البلاغه، جامعه ایمان،کفر و شک را معرفی کردند و برای هرکدام ویژگیهایی نام بردند.
از ویژگیهایی جامعه کفر؛ توجههای بیجا و فرو رفتن در بعضی مسائل است. هربار ملت ایران جمع میشود،اتحاد و انسجامی شکل میگیرد، رد پای نامسئله یا مساله دست چندم به میان میآید.
در این جنگ دوازده روزه همه با هم متحد در برابر دشمن ایستادند. اماحالا عدهای بحث امت و ملت را پیش کشیدهاند. درحالی که ایرانیت و اسلامیت ما در هم تنیده است.
از ویژگیهای جامعه شک، مراء و جدال بیهوده را نام بردند.
به ذهنم رسید گروههای مجازی گاهی اوقات واقعا محل جدلهایی میشود که هیچ اثری جز خسته کردن همدیگر و ناراحتی از همدیگر ثمری ندارد. پیامبر فرمودهاند: «لایَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الاِْیمانَ حَتّى یَدَعَ الْمِراءَ وَ اِنْ کانَ مُحِقّاً; هیچ بنده اى از بندگان خدا حقیقت ایمان را به کمال نمى رساند مگر اینکه مراء را ترک گوید هر چند حق با او باشد.»*
ویژگی دیگر جامعه شک را ترس نامیدند.در توضیح این قسمت گفتند: مردم ما از اسرائیل نفرت دارند اما از او نمیترسند.ولیبعضی از آمریکا میترسند.
راه برون رفت از این ترس را خیلی ساده بیان کردند:" ترس از آمریکا نداشته باشید."
یاد صحنهای از سریال "مختارنامه" افتادم که زنها به خاطر ترس، دست شوهران و فرزندانشان را گرفتند و به خانه بردند. مردانشان را از دور مسلمبن عقیل،سفیر حسین_علیهالسلام_پراکنده کردند. مانع از رفتن آنها برای دفاع از دین خدا شدند.
در ادامه سخنران گفتند: تبیین کنید و حماسه بگویید تا ترسها از بین برود.
*منیة المرید فی أدب المفید و المستفید , ج۱, ص۱۷۱.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«تلهی نامرئی جنگ»
هنگامی که جنگ با اصحاب شیطان آغاز می شود؛ خاکریز مبارزه و میدان هرجایی می تواند باشد؛ آسمان، زمین، رسانه، فضای مجازی و حتی گاهی در ورای آنچه می بینیم و می شنویم؛ یعنی نیروهای ماورایی!
اسرائیل در این جنگ ۱۲ روزه با بازی روانی گسترده ای که در فضای رسانه، در اذهان مردم ایران و جبهه مقاومت ایجاد کرد؛ رتبه نخست این میدان را کسب نمود؛ تزریق دورغ، وحشت، اضطراب، حس ناامنی و خود تحقیری به اذهان ایرانی ها و سانسور شدید اخبار موفقیتهای میدانی ایران، مهمترین رفتارهای موذیانهای بود که برخی از ما بی آنکه، آگاه از چنین تلهی نامرئی باشیم؛ درگیر آن فضا شده بودیم!
از جمله مهمترین دورغ پراکنی های دشمن متخاصم، خبر قریب الوقوعِ ترور رهبر معظم ایران و عدم تمایل کنونی برای انجام آن بود؛ این ادعای پوچ، در حالی مطرح شد که شواهد میدانی جنایات اسرائیل و آمریکا مؤید آن بوده که آنان در میدان جنگ، هیچ مصلحت و هیچ اهم بر مهمی را بر نمی تابند و چنانچه سرنخی از محل اطلاع فرمانده کل قوا داشتند، بدون تردید در حذف جسمانی ایشان کوتاهی نمی کردند.
در حقیقت تمام این ادعاهای اخیر، تلاشی برای بزرگ نمایی اطلاعاتی قدرت دشمن و ترویج حس ناامیدی در بین ملت ایران بود و در مرتبه بعد به منظور درز اطلاعات مردمی انجام شد!
به بیانی صهیونیستها در این میدان، از ابزار بازی فریب، به قوت تمام بهره می بردند و مناسب است که ما نیز به عنوان رزمنده های غیر نظامی این جنگ، با افشای هویت واقعی اسرائیل، یهود و امپریالیسم جهانی به تبیین اهداف و مقاصد آنان برای جهانیان همت گذاریم.
در حالی که بر خلاف ایران هراسی که توسط دول متخاصم از جمله اسرائیل، بطور مرتب انجام می شود، تمامی مستندات در موضوع یهود و مقصود سیطرهی جهانی اش، بر اساس اسناد پژوهشی، دارای اعتبار است.
در واقع، وقت باور این امر مهم رسیده که در حال حاضر، وظیفه هر ایرانی با غیرت برای حفظ کیان کشور، ایجاد یک پایگاه شخصی مبارزه، برای دفاع از هویت ایرانی و جنگ روانی با دشمن است؛ که می تواند منتهی به خانواده، اقوام، دوستان و یا فراتر از آن به خارج از مرزهای ایران باشد.
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
بعد از رفتن
✍نجمه صالحی
برخی آدمها تازه پس از رفتن، روشنتر دیده میشوند؛
نامشان، مسیر میشود؛
حضورشان، حتی در نبود، زندهتر از همیشه.
او را حالا بهتر میشناسند. نه فقط بهعنوان «پدر موشکی ایران»، که بهعنوان مردی که حتی پس از شهادت، خواب را از چشم دشمن ربود.
نامش هنوز لرزه میاندازد بر اندام صهیون، و سایهاش از دل آسمان بر زمین کشیده شده.
در روزهایی که جهان فقط تماشا میکند و نهایت واکنشش بیانیهای خنثیست، او نشان داد چگونه باید ایستاد، چگونه باید پاسخ خون را داد؛ با شهابهایی که فقط موشک نبودند، فریاد بودند، فریاد مظلومان بیصدا.
اما آنچه دوستتر داشت، شاید دعایی بود که هر جمعه عصر میخواند.
دعای سمات، بخشی از زیست او بود؛ نه فقط ذکر، که سبک زندگی.
میگفتند هر هفته، در کنار خانواده یا یارانش، آن دعا را زمزمه میکرد.
و حالا، کسانی هستند که هر #جمعه، به نیابت از او، همان دعا را میخوانند؛
تا سهمی داشته باشند در ادامهٔ راهش.
زیباست وقتی کسی را با دعا به یاد میآورند و او از همان کسان است.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
صبر بر خوشایندها و ناخوشایندها
✍🏻 زهرا کبیریپور
گاهی تصور ما از صبر، تنها تحمل در برابر سختیها و رنجهاست؛ یعنی وقتی کارها بر وفق مراد نیست، دم فرو بندیم و شِکوه نکنیم؛ اما در کلام امیر حکمت، صبر چهرهای دوگانه دارد؛ صبری در برابر آنچه نمیخواهی و صبری در برابر آنچه دوست داری.
نخستین نوع صبر، همانی است که بیشتر میشناسیم: شکیبایی در برابر بلا، مصیبت، ظلم، فقر، بیماری، یا هر رنجی که ناخوشایند است؛ اما نوع دوم، صبری است بس دشوارتر؛ ایستادگی در برابر چیزی که جان آدمی مشتاق آن است.
شاید دلت بخواهد سخنی بگویی که دلت را خنک کند، اما زبان نگه میداری...
شاید بخواهی پرده از رازی برداری، گلایهای کنی، یا پاسخی بدهی که سکوتت را بشکند، اما خاموش میمانی...
و گاه دلت میخواهد چیزی را بهدست آوری، دستی ببری بهسوی لذتی یا مقامی، اما عقل و ایمان، تو را بازمیدارند.
زیرا میدانی هر خواستنی سزاوار رسیدن نیست و هر میل درونی، دلیلی بر درستی آن نیست.
در این لحظهها، صبر از مرز رنج کشیدن عبور میکند و به نقطهی خودداری آگاهانه میرسد؛
همانجایی که صبر نهفقط ایستادگی، بلکه انتخابی اخلاقی است؛ برگزیدن ارزش بر هوس، حقیقت بر لذت.
در حقیقت، صبرِ از آنچه دوست میداری، صبری است که ریشه در کنترل نفس، بصیرت درونی و ترجیح رضای خداوند بر خواهش دل دارد.
اینگونه صبر، نشانهی بلوغ روح است؛ نشانهی آنکه انسان، خود را تنها به طوفان حوادث نمیسپارد، بلکه ناخدای کشتی خویش است.
چه زیباست که انسان، هم در ناخوشیها و هم در خوشیها نشکند و فرو نریزد؛
که در رنج، استقامت کند و در لذت، وقار بورزد؛
این همان صبری است که حضرت علی (علیهالسلام) از آن سخن گفت؛ صبری دو سویه، صبری که مرد را مرد میکند، زن را استوار و انسان را، الهی.
«الصبرُ صبران، صبرٌ علی ما تکرهُ و صبرٌ عما تُحبُّ»
منبع: حکمت ۵۵ نهجالبلاغه
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تبوکهای تاریخ!
سرم سبک شده بود و تلوتلو میخوردم. ریحانهسادات از خانه دوبلکسی که در پاگردهای پلهها درست کرده بود سرک کشید.
- مامانی مگه شیفت شب نبودی، چرا نمیخوابی؟
درگاه را عصا کردم و رویش ولو شدم. طرز ایستادنم خیلی به کسانی که دو دستشان را باز میکنند و منتظر پریدن یک فرشته زمینی کوچولو هستند نمیخورد؛ اما فرشتهها به ظاهر آدمها کار ندارند. یک آغوش محبت میخواهند که میدانند در عطاری مادر حتماً پیدا میشود! یک دستم را دور کمرش حلقه کردم و دیگری را محکمتر به درگاه چسباندم. سرش را بلند کرد.
- مامانی خونهمو دیدی چقد خوشگله؟ میخوام عصری که روضه داریم همه دوستامو بگم بیان توی خونهم بازی کنن.
نگاه خریداری به خانهاش کردم. سه پاگرد و پلّههای بینشان را با تکّههای موکت فرش کرده بود و یک پشتی ترکمن هم حائلِ در کرده بود و دیگر از گرمای پوستکن خبری نبود. چرا باشد؟ وقتی هر چه کولرها زور میزدند خنکیشان سُر میخورد سمت پلّهها!
یاد کودکی خودم افتادم و خانه کوچک پاگرد منزل پدری که همه زندگیام شده بود. یک بوسه آبدار از لُپ لبوشدهاش گرفتم. «باشه عزیزم» را که گفتم مرا رها کرد و دوید به خرگوش پشمالویش خبر دهد.
رفتم اتاق تا کمی استراحت کنم؛ اما مگر میشد. با اینکه کمی از دغدغهام را روی صفحه لپتاپ ریخته بودم؛ ولی ولکن نبود.
با چشمهایی که نفسهای آخر را میکشیدند، گوشی را دید زدم. ایتا سبز شده بود؛ از گروههای نویسندگی گرفته تا پیامهای شخصی شناس و ناشناس.
تازه «یکی دو قدم تا انقراض» را در کانال گذاشته بودم که چند نفری اسکرینشات کانالشان را فرستادند که یعنی ما هم ناشرش هستیم! گروهی را که قرار بود قرارگاه مقاومت باشد باز کردم. یکی از بانوان شروع کرده بود به تراشیدن. یکی، دوتا، سه تا... پشت سر هم میتراشید و در گروه میگذاشت؛ بهانههایی که فقط برای خاموش شدن وجدان ساخته شده بودند. سرم داغ کرد. رو کردم به حاجی.
- چرا ما متوجه وخامت اوضاع نیستیم؟
حاجی که محو خواندن کتاب بود، بیخبر از همه جا دنبال وخامتی میگشت که دربارهاش گفته بودم! لبخندی زدم و گفتم: «چی میخونی؟» سرش را برگرداند.
- در مورد تاریخ صدر اسلامه.
چشمهایم برق زد.
- کدوم قسمتش؟
- آخرای عمر پیامبر؛ غزوه تبوک. خیلیم تأسفباره. خجالتم نمیکشیدن! پیامبر دستور جهاد دادن؛ جهادی که بر همه واجب بوده؛ حتی کسایی که توان جنگ نداشتن، دستور داشتن یک نفر رو از نظر مالی آماده جهاد کنن؛ اما اونا هزارجور بهانه آوردن، از گرما و دوری راه گرفته تا تنهایی زن و بچه و وضع اقتصادی خانواده و زمان برداشت محصول.
- وای! خدای من!
حاجی سرش را بلند کرد و زل زد به من. آهی کشیدم و زیر لب گفتم: «چقد تاریخ تکراریه!» سرش را تکان داد و دوباره در کتاب غرق شد.
✍️ پهلوانی قمی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
⭕️ صبر با دوپینگ ملیگرایی
صبر در تاریخ اسلام، هم میتواند به عنوان یک فضیلت اخلاقی، به انسان کمک کند تا در برابر مشکلات و سختیها ایستادگی کند، و هم میتواند به عنوان ابزاری برای توجیه سکوت در برابر ظلم و ستم، به بازتولید آن کمک کند. صبر یک امر چند وجهی است.
واقعه کربلا یکی از مهمترین نمونههای تاریخی است که در آن، صبر به عنوان یک مفهوم کلیدی مورد توجه قرار میگیرد. امام حسین (ع) و یارانش در برابر ظلم و ستم یزید و سپاهیانش، با صبر و استقامت ایستادگی کردند و به شهادت رسیدند. از یک سو، صبر امام حسین (ع) و یارانش، نمادی از مقاومت در برابر ظلم و ستم است. اما از سوی دیگر، برخی از پیروان ایشان، با تکیه بر مفهوم صبر، به سکوت در برابر ظلم و ستم حاکمان جور روی آوردهاند و این امر، به ایجاد ظلم کمک کرده است. به عبارت دیگر، صبر به عنوان یک فضیلت، گاهی بهانهای برای عدم اقدام عملی در برابر ظلم و ستم شده است.
🔹امروز ادعای ملی گرایی وسیلهایست برای باز تولید ظلم و نابود شدن ملیت ایرانی .ملیت ایرانی غیور است ؛شجاع است؛ فریاد گر است؛ کنش گر است و حامی مظلوم .
🔹امروز غزه در گرسنگی دست و پا میزند
هرچند شکوه صبر آنها برای جهانیان خیره کننده است؛ صبر مادری که فرزند کوچکش را در آغوش بی رمقش می فشارد تا شاید کمی از درد گرسنگی اش بکاهد و پدری که دانه های آرد را از میان خاک جدا می کند شاید تکه نانی برای دل گرسنهی فرزندانش
آماده کند.
چه باشکوه است این صبر!!!
و چه خفت بار است صبر جهان اسلام!!!!
سکوتی کشنده و ویرانگر برپاست.
ما شیعهی عاشوراییم؛ ما دست پروردهی خمینی هستیم؛ رهبرمان خامنه ایست .
شیعهی منتظر بودیم نه درانتظار پیروزی
و در انتظار عوض شدن شرایط با آمدن موعود .با وعده وعیدهای تغییر نظم جهانی با پیش بینیهای که دلخوش کردن به آنها امروز مد شده است.ما حقیقتا منتظر بودیم .یک منتظر به یاری مظلوم می شتابد.
سال گذشته سید حسن نصرالله بود و نیروی حماس پر قدرت و سرپا با ایرانی که امنیت آسمانش را جنگنده ها نشکسته بودند . صبر در مقابل ظلم یهود باز تولید ظلم بود ،روزی که سید حسن نصرالله وصیت کرد و تنها ماند ،روزی که حماس به دل طوفان زد و تنها ماند و روزی هم حشدالشعبی تنها می ماند ،سخن پیر فرزانه را فراموش نکنیم اگر در حلب نجنگیم باید در همدان بجنگیم و همان هم شد !
هزار نفر از بهترینهایمان را از دست داده ایم این صبر ،صبر نیست دوپینگ ظالم است ،تا برای محور مقاومت رمقی مانده به یاریشان بشتابیم. مطالبه کنیم ،قلم زنیم و بخواهیم حمایت از مقاومت را و گرنه اگر محاصره را نشکنیم، روزی آنها امنیتمان را در هم خواهند شکست و آن روز دیر نیست!
اظهار عجز در بر ظالم روا مدار
اشک کباب موجب طغیان آتش است
✍طاهرهموحدیپور
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#سالگردشیخشهید
#یازدهممرداد
شیخ فضلالله نوری رحمتاللهعلیه را نمیتوان تنها در چارچوب اختلافات سیاسی دوره مشروطه فهم کرد. اندیشههای او، بهویژه درباره نسبت شریعت و سیاست، از بنیانهای اصلی فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر بهشمار میآید و پیشزمینه نظریه ولایت فقیه را شکل میدهد. اگرچه نظریه «ولایت مطلقه فقیه» در قالب منسجم و اجرایی خود در اندیشه امام خمینی رحمتاللهعلیه تکوین یافت، اما نمیتوان از نقش بنیادین شیخ فضلالله در مهیا ساختن زمینههای تئوریک آن غافل شد. تقابل او با مشروطه غربگرایانه نه از سر تعصب، بلکه در جهت صیانت از نقش فقیهان در نظام سیاسی و پاسداری از مرجعیت دینی در ساماندهی اجتماعی بود.
اعدام شیخ فضلالله نوری(ره) را باید نه پایان یک اندیشه، بلکه آغاز تکوین مفهومی دانست که چند دهه بعد در قالب «جمهوری اسلامی» به شکلی نهادینه سربرآورد. او نخستین فقیهی بود که در برابر دوگانهسازی مدرنیته و شریعت ایستاد و کوشید قرائتی بومی از مردمسالاری ارائه دهد که در آن، قانون، مشروعیت خود را از فقه و اراده الهی میگیرد نه از ترجمه صرف متون اروپایی. اگرچه زمانه به ایدههای او وفادار نماند، اما اندیشهاش در سیر تحولات فقه سیاسی شیعه، جایگاهی تعیینکننده یافت.
#نجمه_صالحی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI