eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
444 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ تمرکز بر کشاورزی؛ نقطه ثقل دشمن‌شناسی قرآنی ✍️ قاسم یزدانی مقدم هرچقدر انسان بیشتر برای تفکر در قرآن وقت میگذارد، بیشتر به غریب و مظلوم بودن این کتاب پی می برد و از دیگر سوی، به عجیب و واقعی بودنش و البته به گیج بودن خودمان هم!! مثلا اگر از من بپرسند أمّ الفساد جامعه ی کنونی ما چیست؟ به دلایل مختلف خواهم گفت . اما تقریبا نمی بینیم منبر و کتاب و درس خارج فقه و برنامه ی تلویزیونی که دغدغه اش تربیت و دعوت به اعمال صالح باشد و حتی درین خصوص بیندیشد، چه رسد به اینکه به ارائه راهکار و مدل پیشنهادی جایگزین از دل آیات و روایات بپردازد. از آپارتمان و معماری غریب تر و بی اهمیت تر در نگاه ما، موضوع فوق بنیادین است. حال آنکه خداوند متعال به صراحت تمام تاکید میکند که تمرکز «أَلَدّ الخِصام» یعنی دشمن ترین دشمنان دین، در وهله ی اول بر روی مسئله ی کشاورزی است (سوره بقره آیه ۲۰۵). ذهنیت سکولار و جامع ندیدن اسلام یعنی همین. قرآن زندگی می فرماید: دشمن ترین دشمنان برای ایجاد فساد و تخریب هدایت و تربیت، از کشاورزی و ایجاد فساد در غذا شروع می کنند. بر این اساس می توان گفت که اولین گام برای نظام سازی قرآنی، تغییر ذهنیت ها بر مدار و محور قرآن است. بنابراین در این عرصه محتاج یک طبقه بندی جدید و جامع از شغل های برتر در اسلام هستیم، آنگاه خواهیم فهمید که چرا امام صادق علیه‌السلام، کشاورزان را گنجهای خدا در زمین می دانند(تهذیب ج۶ ص۳۸۴) و هیچ پیامبر هدایتی مبعوث نشد، مگر اینکه کشاورزی را پیشه خود قرار داد(مستدرك ج۱۲ ص۴۶۱). طبقه‌بندی مشاغل در اسلام @HOWZAVIAN
⚡️ نظرات انتزاعی برای حضور روحانیت در مناصب اجرایی ✍️ حجت الاسلام وحید نجفی در مباحثات نوشت 🔹 آنچه فعلاً مدنظر این قلم است، مسئله «حضور روحانیت در مناصب اجرایی» است که نویسنده علیرغم بررسی برخی مطالب مطرح‌شده در این خصوص، هنوز نتوانسته تنقیح درستی از مسئله در میان مطالب مطرح‌شده بیابد. ازاین‌رو این نوشته درصدد بیان مسئله است تا با روشن شدن ابعاد مساله، شاید نوشته‌ها و گفت‌وگوها گره‌گشایی بیشتری داشته باشند و از احتمال نزاع‌های لفظی و بی‌حاصل بودن دور شوند. 🔸 • روحانیت: گروهی که امروزه بیشتر به روحانیت معروف شده‌اند و شاید «عالمان دین» بهترین تبیین هویتی برای آنان باشند، خصیصه‌ای تمایز بخش با سایر اصناف اجتماعی دارند که هنگام بحث از «حضور روحانیت در مناصب» باید به آن توجه کامل داشت و با توجه به این تمایز به صدور حکم پرداخت. 🔸 خصیصه تمایز بخش روحانیت از سایر اصناف توأمان بودن دو بعد نگرشی و دانشی است. با توجه به سیستم تربیتی و آموزشی ای که روحانی بودن منوط به آن است، روحانیون دانش دینی را به نحو تخصصی برجسته، همراه با دغدغه اقامه دین دارند. توأمان بودن این دو خصیصه نکته مهمی است. دغدغه اقامه دین را می‌توان در بین سایر اصناف نیز مشاهده نمود و از خصیصه‌های هویتی آن‌ها برشمرد. به‌عنوان نمونه صیانت از نظام جمهوری اسلامی را می‌توان معادل دغدغه اقامه دین دانست و طبیعتاً افرادی که مثلاً در سپاه پاسداران هستند را دارای چنین خصیصه ای معرفی کرد. کما اینکه دانش دینی نیز در بین برخی از غیر روحانیون وجود دارد و می‌توان حتی افرادی را در کرسی‌های اسلام‌شناسی مشاهده نمود که اصلاً مسلمان نیستند. بنابراین توأمان بودن این دانش و دغدغه را می‌توان مرز هویتی روحانیت با سایر اصناف در این مساله دانست. 🔸 • مناصب: با مشاهده سخنانی که در این موضوع مطرح می‌شود، این احساس به وجود می‌آید که شاید گویندگان و نویسندگان، هیچ توجهی به آنچه از سخنانشان در فضای واقعی جامعه برداشت می‌شود؛ ندارند؛ و الا این‌گونه مخالفت‌های کلی با حضور روحانیت در مناصب اجرایی حیرت‌آور است. مناصب حکومتی که برای تصدی‌گری روحانیون در فضای واقعی جامعه امروز مطرح و مهیا است را می‌توان در چند دسته جای داد: 1. مناصب سنتی روحانیت نظیر تصدی منصب قضا یا دفاتر ثبت‌اسناد رسمی 2. مناصب مشروط به اجتهاد نظیر اعضای شورای نگهبان، رئیس قوه قضائیه و … 3. نمایندگی ولی‌فقیه در سازمان‌ها و استان‌ها یا امامت جمعه و مشاغل مرتبط به آن 4. اشتغال در سازمان‌هایی با کارکرد کاملاً حوزوی نظیر سازمان تبلیغات، سازمان حج و … 5. کارشناس فرهنگی و دینی در دستگاه‌های مختلف از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا رایزن فرهنگی و … 🔸 البته برخی مشاغل نیز ممکن است با هویت تخصصی دیگری که یک روحانی دارد، به آن روحانی واگذار شود شود. مثل تصدی کرسی استادی فلسفه توسط یک روحانی که در این دانش سرآمد است؛ اما آنچه اولاً و بالذات برای یک روحانی می‌توان تصور نمود، در همین چند دسته از مشاغل ذکرشده است. 🔸 حال با توجه به این مناصب و جمعیت اندک نسبی روحانیون برای تصدی همین چند دسته، حتی می‌توان به این نکته نیز توجه داد که مسئله‌سازی حضور روحانیت در مناصب اجرایی از کجا بر خواسته است که این‌گونه بدان پرداخته می‌شود؟ 🔸 اگر طلاب مشغول به تحصیل و روحانیون سالخورده و کسانی که مشاغل درون حوزوی دارند به‌علاوه آنان که کاملاً مشغول شئون تبلیغی و اجتماعی هستند را از جمعیت روحانیون حذف کنیم، قطعاً به اعدادی کمتر از سی یا چهل هزار می‌رسیم حال‌آنکه در کشور تنها ۲۰۰ هزار پست مدیریتی وجود دارد؛ پس این همه فضای رسانه ای برای چه شکل گرفته است؟ 🔹 موقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران آنچه روشن است اینکه حضرت امام خمینی(ره) بعد از استقرار نظام، برخی از نظرات خود نسبت به تصدی چند منصب توسط روحانیت را تغییر دادند و علت آن‌هم شرایط خاص و فقدان افراد قابل از اصناف دیگر بود. حال گویی صرف گذشته چند سال شرایط را تغییر داده است بگذریم از آنکه معمول اضطرارهایی که تصور می شوند، فضای ذهنی نامناسبی برای تامل به وجود می آورند. آیا اکنون حوزه نظریات موردنیاز اداره جامعه را تولید کرده و آن‌ها را به مدل تبدیل کرده و غیر روحانیون را در این زمینه تعلیم داده است که برخی مسلم گرفته‌اند موقعیت اضطراری تغییر کرده است؟ آیا در شرایط امروز ضروری نیست که کارشناس متبحر دین‌شناس با دغدغه اقامه دین، حداقل از هر نوع منصب مدیریتی چند مورد را متصدی شوند تا با اشراف به مسائل حکمرانی، زمینه تولید نظریات دینی در شئون اداره کشور مهیا شود؟ @HOWZAVIAN
🌼 اخلاص یک پزشک ✍️ زهرا ابراهیمی در خبرگزاری حوزه نوشت سالها، سررسیدها پر می‌‌شد از نوشته‌ها، دل‌نوشته‌ها، گفته‌ها و نگفته‌ها؛ بعد روی هم تلمبار می‌شد. فصل اسباب‌کشی هم که می‌رسید برگه‌های سررسید لا‌به‌لای ظرف‌های چینی و شکستنی، جور روزنامه باطله‌ها را می‌کشیدند. کلی درددل بود که بین دو کاسه محو می‌شد، کلی شادی بود که میان دو نعلبکی گم می‌شد و کلی غم که توی قوری‌های قدیمی جا می‌گرفت. آن حرف‌ها، روزی شفابخش صاحبش بودند و حالا محافظی برای لب‌پَر نشدن چینی‌ها. نوشتن یک وَر موضوع است، جسارتِ به اشتراک‌گذاشتنش وَر دیگر. آدم باید خیلی جسور باشد که بگذارد دیگران نوشته‌هایش را بخوانند. تمام آن سال‌ها، من آدم ترسویی بودم که فقط برای سررسیدها می‌نوشتم. چندسال پیش، تصمیم گرفتم یکی از نوشته‌هایم را منتشر کنم. اولین نوشته‌ از من که به دیگران اذن خواندنش را دادم، در رابطه با اخلاص یک پزشک بود. یکی دو روز است که کسالت دارم. هر وقت مریض می‌شوم پیش همین پزشک می‌روم. پیرمردی با اخلاص که امروز مرا یاد اولین نوشته رسمی‌ام انداخت. لینکش را برای‌تان می‌گذارم حتما بخوانیدش. @HOWZAVIAN
چرایی ضرورت حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ ــــــــــــــــــــــــ ماجرای اصلاح پرداخت و مردمی سازی یارانه ها چیست؟ ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی چه مشکلاتی داشت؟ ــــــــــــــــــــــــ کاری از اندیشکده راهبردی @soada_ir ــــــــــــــــــــــــ شمع شبکهٔ مبلغان و عملیات‌های تبلیغی ShabakeTabligh.ir eitaa.com/ShabakeTabligh @HOWZAVIAN
انا لله و انا الیه راجعون آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا به ملکوت اعلی پیوست @HOWZAVIAN
📌از خاتمی تا رئیسی ✍️ هاشم کامکار بصورت خلاصه در روش جدید: الف _ عرضه و تقاضا قیمت کالا را تعیین خواهد کرد. که بهترین روش و سلامت در اقتصاد است. ب - یارانه به دست مصر ف کننده نهائی می رسد و سود حاصل از رانت آقازاده ها و دلالان سرمایه دار به مقدار زیاد از بین می رود. ج - قاچاق به کشورهای همسایه کاهش می یابد. د - تولید رقابتی و شکوفا میگردد ضمنا این کار بایستی در دولت آقای خاتمی انجام می شد و روزی که ایشان می رفتند در پاسخ خبرنگار که پرسید آیا کاری هم بوده که دوست داشتید انجام بدهید و نتوانسته باشید. که آقای خاتمی در پاسخ گفتند: بله هدفمند سازی یارانه ها. در دولت آقای احمدی نژاد این طرح در مورد بنزین انجام شد. در دولت آقای روحانی هم که کلا زندگیمون گره خورده بود به برجام و دیگر هیچ. حالا آقای رئیسی در حال اجرای پروژه ای قدیمی است که دیگران نتوانستند و یا بخاطر تبعات دشوارش (در ماههای اول) نخواستند انجامش بدهند. این طرح فقط یک اشکال بزرگ دارد که به نظرم با قانون شرع مقدس اسلام نمی خواند و آن این است که: (نظر اینجانب است شاید غلط باشد علماء تصحیح بفرمایند لطفا) *چون از بیت المال پرداخت می گردد بایستی به همه ی مردم پرداخت گردد یعنی به همه مردم باید مساوی داده شود. همان کاری که حضرت علی (ع) انجام می دادند.* اگر این مورد اصلاح گردد به نظرم طرح بسیار خوبی است و اثرات آنرا تا سال آینده خواهیم دید. ضمنا اگر مردم مدتی تصمیم بگیرند بخرند یا نخرند هم هیچ اشکالی ندارد. *باید با عرضه و تقاضا قیمت کالا تعیین گردد و این یعنی شکوفایی اقتصاد و رونق اقتصادی. @HOWZAVIAN
💠 پسرهای دایی مصیب ✍️ حجت الاسلام علی مهدیان 🌱اولین بار در یک جمع خانوادگی دیدمش. یکی از آشناهای ما گفت شیخ علی! اون پیرمرد رو میبینی، گفتم آره. گفت داییمه. دایی مصیب. پیرمردی هفتاد هشتاد ساله با یک کلاه لبه دار که سرش گذاشته بود با یک صورت آفتابسوخته و لاغر. دستهای زمخت و کاری. اما خوش مشرب و بذله گو. 🌱جالبه، اولین نکته ای که درباره اش به ذهنم رسید این بود که چقدر وجناتش عادی بود، خیلی عادی. این آشنای ما شروع کرد کمی درباره دایی اش برای من توضیح دادن. گفت دایی مصیب تو روستا زندگی میکنه، اهل کاره، بی سواده اما حلال خوره. تا اینجاش برایم عادی بود. حلال خور بودن هم که ویژگی خاصی نیست. خیلی ها حلال خورند. 🌱بعد ادامه داد. دایی مصیب چند تا پسر هم داره. اونها هم اهل کارند. کارگرند. سواد زیادی هم ندارند اونها هم حلال خورند. حلال خور که میگم حلال خور، ها! پرسیدم یعنی چی؟ 🌱 گفت دایی مصیب کمی قرض بالا آورده بود، دست و بالش بسته بود. طلبکار هم کاریش نداشت البته. اذیتش نمیکرد. اما همین بچه هاش تصمیم میگیرند قرضهای بابا رو بدن. پس باید جدی تر کار میکردن. دنبال کار میرن و از میناب سر در میارن، یک شهر اطراف بند عباس.(حالا روستای اینها اطراف بروجرد بود یکی از شهرهای غرب کشور). کار میکردند شبانه روز، که پول در بیارن، که قرض بابا رو بدن. 🌱میناب که گفت برای من جالب شد. من زیاد از میناب عبور کرده ام. منطقه ای با آب و هوای گرم و شرجی. در فصلهای گرم خیلی آفتاب تیزی دارد. شرایط میناب برای کارگری که اهل دشتهای سرسبز و خنک دامنه زاگرس باشد، شرایط آسانی نیست. 🌱میگفت ماه رمضان این چندتا پسر هم روزه میگرفتند هم کار میکردند. اما خودشون برام تعریف کرده بودند که ماه رمضانها شبها کار ساختمان رو انجام میدادن نه روزها. که به قول خودشان به خاطر روزه ای که میگیرند و ضعیف تر میشوند از کار کم نگذارند و نانشان حلال باشد. 🌱 یک بار یکی از فامیلها متوجه میشود که منزل یکی از پسرهای دایی مصیب به یک وسیله ای نیاز دارند. مثلا یخچال شاید یا بخاری. تصمیم میگیرد بهشان هدیه بدهد. پولی را هدیه میدهد و میگوید به نیت خرید فلان وسیله این پول را دادم. هدیه را قبول میکنند. 🌱اما میگفت به مناسبتی رفتم به منزلشان و دیدم آن وسیله را هنوز ندارند. پرسیدم پس چی شد؟ گفتند در میناب خیلی ها به این وسیله نیاز داشتند، خریدیم و دادیم به یکی از اهالی میناب که نیاز داشت، آنها نیازمندتر بودند. 🌱آره خلاصه دایی مصیب حلال خور بود. پسرهای او هم حلال خور بودند. تازه داشت حلال خور بودن برایم معنا و قداستی پیدا میکرد. مفهومی پر از تلاش. پر از عزم و اراده. پر از گمنامی اما وارستگی. پر از کرامت نفس. دایی مصیب و جوانهایی که با نان حلال بزرگ کرده بود عادی بودند خیلی عادی. @HOWZAVIAN
👓 روشی بسیار کاربردی در مواجهه با مردم ❗️ روشی که بعضا رهبری نیز در دیدار دانشجویان معترض، از آن استفاده می‌کند! 🔹 حتی المقدور گوش دهید! 🆔 @Sangar_Tabien
بارها در همین کانال گفتیم که حرف زیاد اگه بدون مشاهده مشکلات مخاطب و بعد نوشتن درباره آن و ارائه راه حل های مکتوب باشد، کاری بس بیهوده است یاد خاطره ای افتادم: به یکی از استادان دانشگاهی ام که مبلس به لباس مقدس روحانیت بودند و از اعضای هیأت علمی، پس از اتمام کلاس گفتم: استاد این نکته دقیقی که در درس فرمودید را می توانید امشب تبدیل به یادداشت کنید یعنی چهار پنج پاراگراف درباره اش بنویسید و در خبرگزاری یا مطبوعه ای منتشر کنیم؟ و استاد گفت: نمی دانم، وقت ندارم، چندتا پایان نامه دارم برای راهنمایی و ... . و سکوت مرا فرا گرفت. وقتی اهمیت رسانه برای یک استاد محرز نشده باشد و یا توان نوشتن دو سه پاراگراف حرف آماده و منطقی در فرهیختگان ما ایجاد نشده باشد، اوضاع روشنگری همین میشود که هست! این بی میلی به نوشتن اما یک دلیل دیگر هم دارد چه بسا مهم تر از آن قبلی ها و آن این که: بخشی از فضلای حوزه که به دانشگاه روی آوردند یا پژوهشگاه ها، این بزرگواران با تفکیک جامعه دانشجویان و جامعه ای که ما در آن هستیم دچار اشتباه شده اند، گمان می کنند همین جامعه دانشجویی، رسالت حضور اجتماعی شان را محقق می کند در حالی که مسائل اصل در کوچه و خیابان و بوستان ها و گفت و گوهای صمیمانه با مردم شناسایی می شود. برخی از استادان که می گویند حتی خرید را هم به خانواده شان واگذار کردند از بس غرق در تولید نظریه و پژوهش شده اند، نمی دانم مسائل آن پژوهش را از کجا می آورند خدا می داند. اساسا کسی که مسائل روز مردم را نمی داند، نمی تواند برای مطبوعات و خبرگزاری ها یا شبکه های اجتماعی دست به قلم شود. بله! مشکلات ننوشتن رسانه‌ای برخی فضلا و صاحبان مدارج علمی و عالیه از جای دیگر آب می خورد. بی انصافی نکنیم؛ دیده ایم استادانی که با مردم بیشتر تعامل داشته اند و جامعه را ورای پژوهش های کتابخانه ای و اینترتی تعریف کرده اند، هم دست به قلم تر هستند و هم خروجی پژوهش هایشان کارکردی تر و در مسیر دغدغه های روز یا تمدنی حرکت کرده اند. 😍 بداهه نوشتم براتون می تونید نقدم کنید ✍️ علی اسفندیار @rahil1357 @HOWZAVIAN
پذیرش مدرسه علمیه خواهران آیت الله ایروانی-پردیسان سطح2 سطح3(مدرسی ادبیات عرب) http://irvani.whc.ir/article/view/32946 مهلت: 1401/2/31 @HOWZAVIAN
🔴 تمدید مهلت ارسال مقالات کنگره بین المللی علامه طباطبایی 🔹با توجه به درخواست جمعی از نویسندگان و پژوهشگران نسبت به تمدید مهلت ارسال مقالات کنگره بین المللی علامه طباطبایی با موافقت دبیر علمی و دبیرخانه کنگره، آخرین مهلت ارسال چکیده ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ و آخرین مهلت ارسال اصل مقالات ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ تعیین شد. 🔸علاقه مندان می توانند چکیده و اصل مقالات خود را حداکثر تا تاریخ های اعلام شده به آدرس زیر ارسال فرمایند. 🌐http://allameh1400.com/fa/ @hekmateislami @HOWZAVIAN
. 💠 سه ویژگی تبلیغی استاد فاطمی‌نیا در پیام رهبر انقلاب 1️⃣ اطلاعات گسترده 2️⃣ بیان جذاب 3️⃣ لحن شیرین 🏴 پیام تسلیت در پی درگذشت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّد عبدالله فاطمی‌نیا(ره) بسم الله الرحمن الرحیم درگذشت عالمِ واعظِ درس آموز، جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد عبدالله فاطمی‌نیا رضوان‌الله‌علیه را به خاندان گرامی و همه‌ی صاحبان عزا و ارادتمندان و مستفیدان ایشان تسلیت عرض میکنم. اطلاعات گسترده و بیان جذاب و لحن شیرین این عالم محترم، منبعی پر فیض برای جمع زیادی از جوانان و راهجویان بود و فقدان آن مایه‌ی تاسف و اندوه است. از خداوند متعال مسئلت میکنم که رحمت و غفران خود را شامل حال ایشان فرماید و پاداش وافر به ایشان عنایت کند. سیّد علی خامنه‌ای ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ @HOWZAVIAN
. 🌹عاشقانه‌های استاد فاطمی‌نیا رحمت الله علیه @HOWZAVIAN
. 💠 آبرویی که می‌خواهد به عبا بند باشد، نباشد بهتر است @HOWZAVIAN
📣 ✅ موسسه آموزش عالی امام رضا(ع) با همکاری مراکز و نهادی علمی حوزوی و دانشگاهی برگزار می کند: 💢همایش ملی فقه نظام ساز (چیستی، ساختار و رویکردها) 🗓 مهلت ارسال مقالات: 1401/02/31 🕛 زمان برگزاری همایش: پنجشنبه 1401/03/26 🔻محورهای همایش: ▫️تعریف فقه نظام ساز ▫️ضرورت فقه نظام ساز ▫️ امکان سنجی فقه نظام ساز ▫️ پیشینه شناسی فقه نظام ساز ▫️ فقه نظام ساز در مکاتب اهل سنت ▫️غایت شناسی فقه نظام ساز ▫️موضوع شناسی فقه نظام ساز ▫️رویکردشناسی فقه نظام ساز ▫️ساختار فقه نظام ساز ▫️ نظام مسائل فقه نظام ساز ▫️ مولفه های فقه نظام ساز ▫️چالش های فقه نظام ساز 🌐 لینک خبر 💢 کانال رسمی موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیه السلام تهران eitaa.com/joinchat/3703439518C704ac87f9c @HOWZAVIAN
برای کسانی که کتاب‌ها را دوست دارند 📕گشت‌وگذار در نمایشگاه کتاب تهران 📚 حال همه‌ی ما خوب است ✍️ فاطمه نعمتی در خبرگزاری ایبنا نوشت از ابتدای صبح حال جسمی خوبی نداشتم، ولی «باید»ی در وجودم بود که من را بیدار کرد، لباس به تنم پوشاند، کیف لپ‌تاپ را برداشت و پاهایم را در خیابان ولیعصر (عج) به حرکت درآورد؛ بایدی مثل تعهد به کار و شاید صادقانه‌ترش این باشد که دوست داشتم از این کار سختِ لذت‌بخش جا نمانم. حالم کم‌کم بهتر شد وقتی غرق در کلمات و تصاویر شدم. کلمه‌هایی که درباره‌ی کتاب‌ها بودند؛ این معشوقِ حال‌ندار من. هر روز که به نمایشگاه می‌آیم و هر شب که برمی‌گردم برایم مهم است که از حال کتاب‌ها باخبر شوم. که دلیلم برای بودن در دنیای خبرنگاریِ کتاب همین بود. مثلا از یک کتاب داستانی بپرسم «سلام کتاب نارنجی با طرح یک درخت سیاه، امروز حالت چه‌طور است؟» یا به یک دانشنامه که رسیدم ابرویی بالا بیندازم و بگویم «تو که مطالبت حسابی به‌درد بخور است، پس حالت هم خوب است دیگر؟». می‌توانم به بخش ناشران دانشگاهی بروم و احوال کتاب‌های تخصصی را بپرسم که زیاد هم میانه‌ام با محتوای‌شان جور نیست؛ بماند که این عیبِ خودم است که از مطالب تخصصی و رسمی فراری‌ام. امروز می‌توانم به هر کتابی با هر موضوعی سر بزنم و حال‌واحوال بپرسیم و گپی با هم بزنیم؛ به دور از چشم مسئولان غرفه‌ها و بقیه بازدیدکنندگان. بین خودمان بماند من راه اسرارآمیزِ مخفی دارم برای این‌که با کتاب‌ها صحبت کنم. درست است که آن‌ها اشیا هستند ولی به قول برونو لاتور، نظریه‌پرداز فرانسوی اشیا حیات اجتماعی دارند. او می‌گوید که آن‌ها در زندگی‌مان نقش مهمی دارند و نباید نادیده‌شان بگیریم. روزگاری پیکان در جامعه‌ی ما چه بروبیایی داشت و حالا یک گوشی آیفون چنین پادشاهی‌ای در زندگی‌مان به راه انداخته است. لاتور می‌گوید دیگر نمی‌توانیم اهمیت کنش‌گری اشیا را انکار کنیم و من می‌گویم دیگر نمی‌توانم حال کتاب‌ها را نپرسم صرفا چون اشیا هستند. من می‌پرسم و به اطلاع شما هم می‌رسانم. امروز برای گزارش تصویری باید به بخش کودک‌ونوجوان می‌رفتیم. بانشاط‌ترین جای نمایشگاه همین‌جاست. پر از رنگ و صداهای شاد و ذوقی که در چشم‌ها حس و دیده می‌شود. وقتی بین غرفه‌های ناشران کودک‌ونوجوان راه می‌رفتم می‌توانستم صدای تپش قلب کتاب‌های کودکانه را بشنوم یا نگاه شیطنت‌آمیز کتاب‌های نوجوانانه را ببینم و دستی برایشان تکان بدهم. این‌جا انگار یک دنیای مخفی است. جایی دور از هیاهویِ طبقات بالا که آدم‌بزرگ‌ها با اخم و ترش‌رویی از این غرفه به آن غرفه می‌روند. من می‌خواستم از بچه‌ها سوالی بپرسم و آن‌ها با ماسک روبه‌رویم می‌ایستادند و متعجبانه نگاهم می‌کردند. مصاحبه انگار اتفاق عجیبی برایشان بود و البته برای بعضی‌هایشان هم اتفاقی جذاب. مثل آن پسربچه‌ای که بازیگر سریال زیرخاکی بود و با لبخند نگاهم می‌کرد و از کتاب‌‌های موردعلاقه‌اش می‌گفت. حین راه‌رفتن و صحبت با فیلمبردار صدای خنده‌ای شنیدم. بلند بود و مداوم. به طرف صدا برگشتم و یک دسته کتاب کودک و نوجوان دیدم که کنار هم نشسته بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. پرسیدم «چیزی شده؟» یکی از آن‌ها که طرح خرسِ تنبلی روی جلدش تصویرگری شده بود به پسربچه‌ای که کنارش ایستاده بود اشاره کرد و گفت: «می‌خواهیم بخندانیمش». تو هم بخند. هرچه خنده‌مان بیشتر و بلندتر باشد او ذوق‌زده‌تر می‌شود. امروز صبح حال جسمی‌اش خوب نبود. آمده نمایشگاه که کتاب بخرد و خوش‌حال شود، حالا ما داریم بیشتر خوش‌حالش می‌کنیم. به خودم نگاه کردم. حال جسمی من هم دیگر بد نبود. خنده‌ی کتاب‌ها و بچه‌ها مگر می‌گذارد حالت بد بماند؟ نمی‌خواستم از بخش کودک‌ونوجوان نمایشگاه بیرون بیایم ولی کار داشتم و وقت نبود. «باید»ی که دارم من را به سمت غرفه خبرگزاری کشاند ولی دلم هنوز پیش آن دسته از کتاب‌های طنز بود که قاه‌قاه می‌خندیدند، و پیش ستاره‌ی درخشانی که در چشم‌های آن پسربچه سوسو می‌زد. @HOWZAVIAN