eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
444 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ غافلگیری بارانی ✍️ نجمه صالحی با عجله داشتم بیرون می‌رفتم، باید کاری انجام می‌دادم، در دلم غرغر می‌کردم چرا من!؟ تا در را باز کردم و زمین خیس و آسمان کبود را دیدم، دلم غنج رفت، فراموش کردم چند ثانیه قبل چه می‌گفتم! باران که می‌بارد انگار بغض فرو خفته آسمان می‌ترکد، دوستش دارم چون زلال است، بی غل‌ و غش! آمدنش نوید حال خوب دارد برایم، انگار به آغوش می‌کشم او را، چقدر ذوق کردم از آمدنش! چشمان آسمان خیس است با اشک‌هایش صورت زمین را می‌شوید! برگ‌های درختان از آب باران سنگین شده‌اند، پرنده‌ها دیگر روی برگ‌ها نمی‌نشینند، انگار منتظر رفتن باران هستند! کاش برایشان چتری می‌ساختم تا منتظر رفتن باران جانم نشوند! از سر و روی برگ‌ها آب سرازیر می‌شود، بوی باران، بوی زندگی، با آمدنش حیاتی دوباره به کالبد زمین دویده! زیر این آسمان زیبا، روی زمین خیس، راه رفتن می‌طلبد! این هوا نفس عمیق کشیدن می‌طلبد! خیس شدن و گِلی شدن کفش و چادر و دست کشیدن به گِل‌های خیس و خلاصه شادی‌های یک روز بارانی را می‌طلبد! یادش بخیر دویدن در خیابان خیس بارانی، جیغ کشیدن با دهان باز، با شاخه های خیس بازی کردن و پا در چاله‌های پر آب گذاشتن و سرو صدا ... کاش نبود بعضی از محدودیت‌های دست و پاگیر! @HOWZAVIAN
حتی اگر زمان رضاخان بود! ✍️احمد سعیدی ✅ وقتی بحث تجزیه کشور مطرح می‌شود، آنقدر خطر بالاست که دیگر نوع حکومت و حاکم مهم نیست، ✅ اگر رضاخان هم حاکم بود، وظیفه همه ما بود که از تمامیت ارضی کشور دفاع و حمایت کنیم. ❗️جای تعجب است که برخی به راحتی از عبارت تجزیه ایران صحبت کرده و آن را عادی سازی کنند. 👌و چقدر ساده و خام اند آنان که بخواهند از ایران قوی و بزرگ جدا شوند❗️ آیا در این دنیای جنگلی، روز خوش خواهند دید⁉️ @HOWZAVIAN
✔️ همه نویسنده‌ایم «هر کسی داستان خود را می‌نویسد» ✍️ سید عبدالله هاشمی ❇️همیشه داستان خوب داستانی نیست که خواندنی باشد؛ هرکس می‌خواند خوشش بیاید، بلکه گاهی داستان خوب، داستانی است که نوشتنی باشد، یعنی نوشتنش خوش باشد، فارغ از آنکه کسی آن را بخواند یا نه. سرنوشت زندگی هرکسی داستانی، نوشتنی است باید آن را خوب نوشت. ما گاهی به ‌اشتباه گمان می‌کنیم داستان زندگی هم شبیه همه داستان‌ها، زمانی خوب است که خواندنی باشد. برای همین، آنگونه زندگی را می‌نویسیم که دیگران دوست دارند، بخوانند؛ اما غافل از اینکه این داستان را تنها، باید خوب نوشت. چون قراراست یک‌بار این داستان را بنویسی و برای همیشه خودت آن را بخوانی. پس به‌گونه‌ای که دیگران دوست دارند بخوانند داستان زندگی را نباید نوشت. ❇️ هرکسی داستان زندگی‌اش را خودش می‌نویسد و همه انسان‌ها داستان‌نویس‌اند. برخی داستان زندگی خود را خواندنی نمی‌نویسند نوشتنی می‌نویسند.فاصله بسیار است بین داستان نوشتنی با داستان خواندنی. قهرمان داستان نوشتنی آنچه می‌نویسد برایش مهم است آن را می‌سنجد که آیا این را بنویسم یا نه؛ اما در داستان خواندنی باید ببینی که خواننده در چه صورتی این داستان را می‌خواند اگر آن گونه که او دوست داشته باشد ننویسی داستان تو خواندنی نیست. در داستان خواندنی داستان‌نویس اجیر است؛ اما در داستان نوشتنی داستان‌نویس آزاد است. مبتلایان به ریا داستان خود را برای خواندن دیگران می‌نویسند. ✅ اما در این میان شهیدان داستان خود را نوشتند نه برای آن‌که حتی خود بخوانند، آنان این مقدار نیز به خود توجهی نداشتند که داستان خود را خود بخوانند، بلکه داستان شهیدان، زبان خاص خود را دارد. استعاره‌ها و تمثیل‌ها و لطافت‌ها در داستان شهیدان جنس دیگری دارد. داستان شهیدان داستان عشق است. داستان عشق نه خواندنی است ونه نوشتنی؛ بلکه سوختنی است. تنها کسانی اهل داستان‌سرایی به زبان عشق هستند، که سرتاپای داستانشان رد پای سوختن باشد و جز خاکستری از خود برجای نگذارند. همه زیبایی که بر داستان‌های خواندنی یا نوشتنی جلوه کرده است رنگی از جلوه عشقی است که حقیقت آن نزد شهیدان است. @HOWZAVIAN
📰 دکه‌ی تیترخوانی سه شنبه 15 آذر 1401 @HOWZAVIAN
📰 دکه روزنامه‌ - سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ @Farsna
جشنواره هنری، ادبی و خبری «روایت جهاد» در قم برگزار می‌شود ⚜️ با محوریت جهاد تبیین و خدمت جهادی 🔹هنری: نماهنگ، نقاشی، موشن گرافیک و... 🔹ادبی: فیلمنامه، شعر، دلنوشته و... 🔹خبری: تیتر، مصاحبه، گزارش و... 🔰 نحوه ارسال آثار: 🌐 revayat-jahad.ir ▪️شماره تماس: ۰۹۹۱۹۱۵۲۰۲۴ 📍مهلت ارسال آثار: ۳۰ دی‌ماه ۱۴۰۱ 🔘 اختتامیه: ۳۰ بهمن‌ماه ۱۴۰۱
. نخستین بار است این: 🖌 نوشته‌ای از اعضای نویسندگان را در این فضا سنجاق می‌کنم به پاس تقدیر از نویسنده‌ی فرهیخته آقای هاشمی و همه‌گیرشدن نوشتن و به احترام قلم و قلمدان و قلمدار
. فاطمیه‌ی امسال، با فاطمیه‌های قبل فرق می‌کند! ما چادرکشیدن را به چشم دیده‌ایم... ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
💠 من از اول هم خیلی دانش‌جوع بودم ✍️زهرا کبیری پور از اول ابتدایی که خواندن و نوشتن را یاد گرفتم تا امروز هیچ کتابی نمی‌توانست از چشم من پنهان بماند. در خانه‌ی ما از همان بچگی بیشتر کتاب‌های مذهبی در دسترس بود، ولی به اندازه‌ی دو تا طاقچه و خوب این برای منِ کتاب‌خوار خیلی ناچیز بود، یادم می‌آید سیره‌ی پیشوایان را دو بار خوانده بودم، رساله‌ی آیةالله لنکرانی را هم همین‌طور؛ با اینکه پدرم مقلد امام بود من هنوز هم نفهمیدم چرا ما در خانه‌مان رساله‌ی آیةالله لنکرانی را داشتیم؟! بگذریم... این کتاب خوان بودنِ من برای خانواده‌ام دردسر شده بود، چون تأمین کتاب برایشان خیلی سخت شده بود، دیدم این‌طور فایده ندارد هجوم آوردم به روزنامه‌خوانی تا این ولع را هرطور شده برطرف کنم، حالا شاید با خودتان بگویید چرا روزنامه؟! چون در دوره‌ی ما دهه شصتی‌ها روزنامه خیلی جایگاه ویژه‌ایی داشت، مثلا بابا وقتی کباب می‌خرید دورش را روزنامه پیچیده بودند، مادرم وقتی سبزی می‌خرید دورش روزنامه پیچیده شده بود، وقتی از اتوشویی لباس می‌گرفتیم با روزنامه تحویلمان می‌دادند، حتی گوشت را بعد از گذاشتن در پلاستیک با روزنامه می‌پیچیدند، در واقع در آن دوره هر طرف را که نگاه می‌کردید روزنامه می‌دیدید، از بس که ما نسل فرهیخته‌ایی بودیم و من تمام آن‌ها را می‌خواندم، از صفحه‌ی اقتصادی گرفته تا ورزشی. وقتی همه به سمت کباب هجوم می‌آوردند من حمله می‌کردم تا روزنامه‌ی آغشته به بوی کباب را از پاره شدن احتمالی نجات دهم. این ولع خواندن ولو هر چیزی حتی نوشته‌های روی دیوارها با من بود و از من یک دختر سر به هوا ساخته بود تا اینکه شانزده آذر سال ۷۹ من شدم کتاب‌دار کتابخانه‌ی دبیرستانمان و از همان روز این شانزده آذر برایم مقدس شد و من حتی روحم خبر نداشت که آن روز، روز دانش‌جوع است. من هر سال با یک عدد کیک یزدی و یک شمع کوچک این روز را برای خودم جشن می‌گرفتم؛ تا شانزده آذر ۹۲ آن روز وقتی از بوفه‌ی دانشگاه داشتم برای بزرگداشت این روز عزیز کیک می‌خریدم، فروشنده به من گفت: تبریک می‌گم، با یک علامت سؤال بزرگ روی سرم مات و مبهوت به او خیره شده بودم و درحالی که داشتم در مغزم آنالیز می‌کردم که این آقای محترم از کجا و چگونه پی به این راز برده است، دیدم به یک نفرِ دیگر هم همین را گفت و من تازه آن روز بعد از نگاه کردن به رویدادهای تقویم بادصبا فهمیدم که شانزده آذر روز دانش‌جوع است، روزی که من سال‌ها بود به یُمن کتاب‌داری از کتاب‌هایی که تا سال آخر دبیرستان ولع من را به خوندن تأمین کرده بودند، برای خودم جشن می‌گرفتم. @HOWZAVIAN
🔴 حیف از این فرصت‌سوزی‌ها ✍️ محمد رسول صفری عربی، نویسنده حوزوی صبح امروز، پانزدهم آذرماه ۱۴۰۱، «اجتماع بزرگ حوزویان و مردم ولایتمدار قم در حمایت و تجدید عهد با مقام عظمای ولایت و محکوم کردن توطئه شوم استکبار جهانی» را پشت سر گذاشتیم. یقینا یکی از پرجمعیت ترین اجتماعات حوزویان در سال های اخیر، همین اجتماع بود؛ اما باید گفت «حیف از این فرصت سوزی ها». جای سوال است که چرا چنین اجتماعاتی باید در فضای محصور مدرسه مبارکه فیضیه برگزار شود. اگر چنین اجتماعی را در صحن و سرای حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) برگزار کنیم، چه مشکلی پیش خواهد آمد؟ اگر این اجتماع عظیم را به میدان آستانه بیاوریم، کجای برنامه دچار مشکل می شود؟ اگر این خیل عظیم عاشقان ولایت، نظام و انقلاب را در فضای باز روبروی مسجد امام حسن عسکری (ع) ساماندهی کرده و برنامه باشکوهی را در میان مردم برگزار کنیم، چه آسیبی وارد خواهد شد؟ از طرف دیگر، مکان هم برای حضور این تعداد از طلاب و فضلا کافی نبود. ورودی مدرسه مبارکه فیضیه که قفل از جمعیت بود و درب ورودی دارالشفاء هم به خاطر ازدحام جمعیت، بسته شده بود. تا چه زمانی باید در فضای محصور مدرسه مبارکه فیضیه، این اجتماعات عظیم را داشته باشیم؟ چرا بیرون نمی آییم؟ چرا اجتماع صنفی خودمان را در میان مردم برگزار نمی کنیم؟ چرا صدای حمایت طلاب و فضلا از نظام و مطالبه گری عاقلانه و خیرخواهانه از دولتمردان را به همگان نمی رسانیم؟ چرا در دنیایی که رسانه حرف اول را می زند، هنوز برای اجتماعات مان نمی توانیم پیوست رسانه ای تعریف کنیم؟ با همین اجتماعات محصور، صدایمان را به مردممان نرساندیم و به همین دلیل است که باید بشنویم: چرا صدایی از روحانیت در نمی آید. آیا بعد از ۴۴ سال برگزاری مراسمات گوناگون، هنوز باور نداریم که طلاب، فضلا، روحانیون و مردم ولایتمدار پای کار انقلاب هستند؟ به قول استاد رحیم پور، چهل سالی است که مسئولین به دنبال براندازی هستند و مردم نمی‌گذارند. فقط باید گفت: حیف از این فرصت سوزی ها. @HOWZAVIAN
📣 شبکه نویسندگان حوزوی آرزوی تحقق یافته‌ی من و شما...
چهارمین جشنواره ملی مهدویت 💐حضور در محافل ادبی و رسانه‌ای در تقویت قلم و حرفه‌ای شدن شما بی‌نظیر عمل می‌کند. @HOWZAVIAN
. 📌 آزادی از کدام آزادراه؟! ✍️ زینب سیدمیرزایی زنی که همه‌ی زندگی‌اش را تقدیم آزادگی انسان کرد، از نقشه‌ی آسمان با آدرس آزادی آشنایت می‌کند. آن را خوب به خاطر بسپار... نبش کوچه شهادت، پلاک چهارده را می‌بینی. درِ نیمه سوخته، با نشانی از عشق و جانبازی پیداست، و میخی بر سینه تاریخ کوبیده شد. آزادی از آزادراه "بلال" می‌گذرد، منتهی می‌شود به میدان امام حسین(ع)، از هر نژاد و رنگ و زبانی، کمی آن سوتر به خیابان ظهور می‌رسی. در را به صدا در آور، حتما کسی هست که به رویت در بگشاید و مادرانه تو را بپذیرد. صلی الله علیکِ یا فاطمه، «یا مادر». @HOWZAVIAN
. نوشته شد به ضریح و رواق شاهچراغ به خون سرخ زنی زنده باد آزادی @HOWZAVIAN 👇👇👇متن کامل شعر 👇👇
نوشته شد به ضریح و رواق شاهچراغ به خون سرخ زنی زنده باد آزادی ✍️ مهتا صانعی به حرف، خسته‌ای از ظلم و اهل فریادی ولی به وقت عمل دوستدار بیدادی به جبر می‌کشی از سر حجاب زن‌ها را بگو برای چه آخر کدام آزادی؟ زنی چنین که تویی، بی‌حجاب خواهی دید که اختیار نداری و موی در بادی برای غربت خود گریه میکنی اما میان معرکه‌ی اغتشاش استادی برای کشتن تو تیز کرده دندان را به گرگ‌های مجازی اگر که دل دادی بگو چه می‌کنی ای دل اگر عوض بشود در این معادله جای شهید و جلادی ظهور، چاره غم‌های ماست اما تو دعای ندبه‌ی دیوارهای موسادی *** به بی‌گناه‌ترین مردمان این وادی به آرتین که جدا گشت از دلش شادی نوشته شد به ضریح و رواق شاهچراغ به خون سرخ زنی زنده باد آزادی نباش از شب اوباش، دل‌شکسته وطن! که خاک پاک هزاران هزار میعادی بیا که دست به دستان یکدگر بدهیم برای عزت ایران برای آبادی به مادری که بهشت است زیر پاهایش به خاک‌ پای زن و زندگی‌ و آزادی... @HOWZAVIAN
. 💠 تربیت نخبگان ارزش‌مدار؛ شرط کنشگری ایده‌آل 🔸هر چند مظهر نخبگی، تخصص‌‌ است و مهارت‌یابی برای اداره‌‌ی کشور ضروری است؛ اما نخبگان در کنار این مهم، باید متوجه هدف‌‌های برتر هم باشند. فرد نخبه اگر در تخصصش غرق شود به گونه‌‌ای که از فضای جامعه فاصله بگیرد و مسائل مهم ملتش و انسان‌‌ها را فراموش کند، مسأله ای از مردم نیز حل نخواهد شد. البته نهادهای مرتبط با امور نخبگان باید این رفت و برگشت ساحت دانش_اجتماع را به نیروهای نخبگانی خود یادآور شود. 🖋الهام سادات حجازی، دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث 🔗 متن کامل در سایت فکرت @HOWZAVIAN