#معرفی | #مقاله_پژوهشی
🔰 عنوان مقاله:
تحلیل فلسفی مهندسی تمدن در بستر جنگ ارادهها
🔻 نویسنده:
|محمدرضا خاکی قراملکی
|عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم
🔻 چکیده:
▫️تبیین #فلسفه تاریخی از روابط #ارادههای سازمانیافته که به قدرت تمدنی تبدیل میشوند، مسئلهی سادهای نیست.
▫️ظرفیت #تمدنها ازیکسو تابع قدرت کنشگری ارادههای قاهر و ابزارهای آن و از سویدیگر به مکانیزم گردش قدرت برمیگردد.
▫️چه طیفی از ارادهها و با چه ضریب نفوذی، مبدأ ظهور تمدنها هستند؟
▫️حرکت تمدنی، حاصل هماهنگی #شبکهی ارادههای جهتیافته است.
▫️کنشگری ارادهها ضریب نفوذ یکسانی ندارند؛ بلکه برخی بهدلیل قدرت روحی و عقلی، قاهرند؛ لذا ساخت جامعه، برآیند نفوذ #قدرت برتر و پذیرش آن میباشد.
▫️نظام ارادهها نیز در سه مقیاس: «تاریخی، اجتماعی، فردی» محور تحولات میباشند و در صورت هماهنگی بر محور واحد و عهدهسپاری همدلانه به قوانین سازمان تمدنی خود، جامعه در وضعیت تکاملی قرار گرفته و تمدنها شکوفا میشوند.
▫️فرایند ظهور تمدنها، در یک روند خطی صورت نمیگیرد، بلکه از بستر جدال ارادههای درونی و بیرونی عبور میکند.
▫️این پژوهش با روش تحقیقات کتابخانهای و مطالعات نظری نشان میدهد که غلبه بر وضعیت موجود تمدنی، با کنشگری ارادههای سازمانیافته در مقیاس فرد، در سه بعد «اخلاق، عقلانیت، رفتار» و در مقیاس جامعه با تولید «علوم، ساختارها، #تکنولوژی» متناسب با بافت بومی و ارزشی امکانپذیر است.
📥 دریافت فایل مقاله
#مقاله
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
🔴 ریــشـــه انــحــطــاط مـا
برخی با برگرداندن ریشه مسائل موجود به اصالت وجود صدرایی و تفسیر از آن در نگاه خود تصریح کردهاند این نگاه معرفتی ریشه انحطاط ما است.
🔻نقد:
با گذر از درستی یا نادرستی معنای ارائهشده از اصالت وجود، نکاتی تقدیم میشود:
۱. گویی در ذهن نویسنده چنین است که همه آنچه هست، باید تغییر کند؛ و این علاوه بر آنکه نشان از عدم فهم مسئله اصالت وجود، چنین مینماید که نویسنده تمام مراتب هستی را یکنواخت، ثابت و غیر متحرک میداند؛ و این مسئله نشان از فهمِ ناصحیح دیگری در ذهن نویسنده است و آن اینکه:
۲. حرکت به عنوان سرفصلی مهم در مراتب مختلف وجود، در فلسفه اسلامی مطرح است؛ و این یعنی اشیاء هم آنگونه که هستند مورد توجه فلسفه است و هم آنگونه که باید در انتهای حرکت باشند؛
✔️ با توجه به دو نکته قبلی هرچند پرداختن به اشکالات دیگر این متن کوتاه، لازم نیست؛ اما برای توجهدادن به نویسنده که صرف کوتاهنویسی، فضلی محسوب نمیشود؛ بلکه ظرافت و دقت در آن، ارزشمند است، عرض میکنم:
۳. "خلاقیت" صفتی که به فرد تعلق گرفته، و ریشههای مختلف تربیتی، روانی و غیره دارد؛ پس مرتبطکردن مستقیم آن به فلسفهی کلنگر اسلامی، خلط مبحث است؛ هرچند فلسفه اسلامی به دلیل تبیین خطوط کلی هستی، در ارتقای میزان خلاقیت افراد بسیار موثر است؛ زیرا اگر مسائل جزئی زیرمجموعه خطوطی کلی قرار نگیرند، مانند دانههای تسبیحی بدون محور هستند،
۴. عبارت "قابل استنتاجنبودن انسان" هرچند مبهم است اما عرض میشود اگر مقصود استنتاج انسانِ طراز است؛ باید گفت دقیقتا فلسفه اسلامی به دنبال همین است تا با امتدادبخشیدن بهخود در عرفان، خلیفة الله که همان انسان کامل است را به جامعه معرفی کند.
۵. گویا ذهن نویسنده میان مباحث مختلف فلسفی، جامعهشناسی، معرفتی و تربیتی و مانند آن خلط کرده است و اساسا از فلسفه چیزی میخواهد که هدف آن نیست؛
✅ نکته پایانی: شاید مقصود نویسنده آن است که فلسفه اسلامی باید در جزییات علوم و زندگی مردم حضور بیشتری داشته باشد، که این امر صحیح است هرچند لحن متن چنین مطلبی را به ذهن متبادر نمیکند.
🔻 نتیجه:
پس اگر انحطاطی در ما قابل فرض است، نه از نوع نگرش فلسفی صدرایی و مانند آن نشأت میگیرد که از خلط مباحث و عدم دقت در فهم آنها، ریشه میگیرد.
✍ اصغر آقائی
#فلسفه #ملاصدرا
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📌 حــرکــت طـبـیـعــی فـلـسـفـه
✍ محسن بهرامی
🔖 غرض وغایت فلسفه، رسیدن به حکمت عملی وتدبیر زندگی انسان است.
بعد از حکمت نظری(شناخت حقایق موجودات) به حکمت عملی(تدبیر امور ارادی زندگی بشر) میرسیم. بدین معنا که انسان در آغاز حکمت میخواهد علم به حقایق هستی آنگونه که هست پیدا کند(فلسفه نظری) تا در مرحله بعدی بداند که چطور باید زندگی فردی واجتماعی خود را مدیریت کند و برسرنوشت خویش حاکم باشد(حکمت عملی).
🔖 اما از زمانی که فلسفه را مقدمه رسیدن به علم عرفان کردیم وفلسفهی فلسفه را فهم عرفانی امور قرار دادیم وعرصه حکمت عملی وزندگی را رهاکردیم، دچار اختلاط و سردرگمی تاریخی شدیم. این متن درصدد نقد ونقص علم شریف عرفان نیست. چه اینکه عرفان آسمان وجود انسان است، و فلسفه زمینِ ساحتِ وجودی بشر میباشد. ملتی که زمین نداشته باشند بجای طیران در آسمان، گم گشته هوا وفضا میباشد.
🔖 از حیث تاریخی مطالب عمیقی در معرفت وذوق و سِرعشق وحلقه اهل دل وشعر وتغزل داریم....اما فی الحال هیچکدام را در نحوه زندگی اجتماعی به کار نمیبریم. در عرصه فردی عارف وسالک وعاشق هستیم اما در عرصه اجتماع شهروند جامعه جهانی مدرن میباشیم واین یک ناهماهنگی بزرگ تاریخی_اجتماعی برای ماست.
🔖 اقتصاد ما بجای آنکه امتداد حکمت وفلسفه متعالیه والهیه باشد وام گرفته از آدام اسمیت و فریدمن وکینز و صدها نظریه پرداز غیرمتعالیه سکولار است. علم سیاست وجامعه شناسی وروانشناسی و علوم دیگر بجای آنکه ادامه حکمت نظری شرقی_ایرانی و مبتنی برالهیات بومی وتاریخی خودمان باشد، برگرفته از الهیات و فلسفه دیگر است که رابطه چندانی با هویت تاریخی ما ندارد.
🔖 فلسفه یک حرکت طبیعی دارد.
از تبیین وتوضیح عقلانی حقایق عالم شروع میشود وبعد از ارائه یک فرا روایت کلان و روشمند از هستی معطوف به امور مدبره زندگی انسان میشود و مبانی الهیاتی و مبادی تصوری_تصدیقی علوم را تبیین کرده و سپس به مسائل مضاف زندگی بشر مثل عدالت چیست؟ سعادتمندی چیست؟ حقیقت امور بشری چون هنر وصنعت وعلوم وتکنولوژی چیست؟ میپردازد.
به عبارتی فلسفه از عقل نظری آغاز و به عقل عملی منتهی میشود.
نه اینکه آغازش عقل نظری باشد و در انتها به عنوان مقدمه فهم علم دیگر مطرح شود و سپس خاتمه یابد.
#نظام_سازی
#فلسفه #فلسفه_اسلامی
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮علیکم بالمتون لابالحواشی
🔸بحثی در حواشی کلیپ منتشره از استاد فیاضی
✍ احمدحسین شریفی
🔹استاد غلامرضا فیاضی بدون شک، یکی از استوانههای فلسفه اسلامی و یکی از سرمایههای بزرگ علمی و اخلاقی و معنوی حوزههای علمیه و انقلاب اسلامی است. این بنده هم افتخار میکنم که در زمره شاگردان این استاد کمنظیر هستم. کسانی که از نزدیک، حتی یک بار، با ایشان برخورد داشته باشند، صفا و صداقت و تواضع و دنیاگریزی و زهد و معنویت و عشق به اهل بیت علیهم السلام و بیاعتنایی به مناصب دنیوی و سیاسی را در رفتار و گفتار و افکار او با همه وجود احساس میکنند. او یکی از اتم مصادیق کسانی است که به تعبیر مولوی:
در درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنکه شود همسایه مست
♦️در عین حال، مدتی است که عدهای به بهانه انتشار غیراخلاقی و هدفمند سخنان تندی که این استاد بزرگوار درباره مرحوم دکتر شریعتی و برخی دیگر از افراد، در حاشیه یکی از جلسات خصوصی درسی خود به کار برده است، به صورت روزانه در حال تخریب این سرمایه بزرگ علمی و اخلاقی کشور هستند. بلکه به همین بهانه به دنبال تخریب هر چیزی یا هر جایی یا هر کسی که مرتبط با این استاد بزرگوار است، میباشند! از «فلسفه اسلامی» گرفته تا «مجمع عالی حکمت اسلامی» و «موسسه امام خمینی(ره)» و ...!
🔸در این باره لازم است، به اختصار، چند نکته را بیان کنم:
اولاً، اصل انتشار چنین فایلی، آن هم فایلی که ظاهراً مربوط به چند سال قبل است، کاری بسیار قبیح و زشت بوده است. به طور کلی، انتشار مباحثی که در جلسات خصوصی و برای عدهای خاص گفته میشود آن هم بدون اجازه خود فرد، مثل انتشار تصاویر خصوصی و خانوادگی افراد میماند که کاری بسیار زشت و غیرانسانی است.
ثانیاً، هر کسی ممکن است در خلوت و در جمع شاگردان خاص خود بدون رعایت آداب متعارف علمی و اجتماعی نکتهای را بگوید. اما هرگز نباید آن نکتهای را که هرگز در علن گفته نمیشود، محور تحلیل شخصیت آن فرد قرار گیرد.
همانطور که فیالمثل،
✔️چند سال قبل، کلیپی منتشر شد که یکی از شخصیتهای سیاسی در یک جمع خصوصی، درباره یکی از اقوام بزرگ ایرانی، جکهایی را برای سرگرمی تعریف کرده بود؛
✔️یا سال گذشته، باز هم در یک کار غیراخلاقی و غیرخیرخواهانه، کلیپی منتشر شد که استاد ارزشمند جناب دکتر دینانی در حاشیه یکی از درسهایش در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان، تعابیر بسیار تندی درباره استاد ملکیان به کار گرفته بود؛
✔️یا چند سال خود کلیپی منتشر شد که خود جناب استاد ملکیان به بهانه نقد یکی از برداشتهای علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) از یک آیه قرآن، تعابیر بسیار تند و موهن و توهینآمیزی درباره علامه طباطبائی به کار گرفته بود.
ثالثاً، بنده چنین مواردی را از حاشیههای زیست علمی سیاستمداران و اندیشمندان و فیلسوفان و مشهوران میدانم و معتقدم هیچ انسان عاقل و خیرخواهی در تحلیل شخصیت و جایگاه علمی و اجتماعی آنان، به چنین مواردی اصالت نمیدهد. و خود و دیگران را از دریای علم و حکمت و عرفان و معنویت شخصیتهایی مثل آیتالله فیاضی محروم نمیکند.
رابعاً، همچنین، هر چند شخصاً چنان سخنانی را در مقام نقد افکار و اندیشهها اصلاً نمیپسندم و خوش ندارم؛ [چه از سوی آن شخصیت سیاسی باشد و چه از سوی دکتر دینانی باشد چه از سوی استاد ملکیان و چه از سوی استاد فیاضی یا هر فرد دیگری] اما معتقدم بسیاری از کسانی که هر روز تحلیلی درباره سخنان استاد فیاضی عرضه میکنند قصد خیر و اصلاح ندارند. راستی چرا هیچ کدام از این دغدغهمندان رعایت اخلاق و دلسوزان فعلی اخلاق نقد! در نقد گفتارهای آن شخصیت سیاسی که میتوانست انشقاقی عظیم در کشور ایجاد کند، یا سخنان استاد دینانی یا سخنان موهن جناب استاد ملکیان درباره علامه طباطبائی هیچ سخنی بر زبان جاری نکردند؟!
#اخلاق #فلسفه
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮حضرت مولی: مراقب نفوذ باشیم❗️
✍ علی روضه سرا
🔻بعد از فرمایش ولی زمان حضرت آقا در مورد نفوذ، به یکباره تمام شبکههای مجازی، منابر، نوشتهها و مجلات و .... پر شده از این کلیدواژه....گویی همه چیز را باید اول آقا بگوید و هزینه کند بعد مسئولین، نویسندگان و صاحبان قلم بدان بپردازند.
جالبتر اینکه همین واژه اگر سهوا چندروز قبلتر از فرمایش #حضرت_ماه، از دهانمان خارج میشد، بعد از حک دهان و جر لسانمان، حسابمان با دستگاه فلان و ارگان بهمان بود.
▫️نمونهای برایتان نقل کنم.... #قبل_تر وقتی در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل در موسسه فلسفه اسلامی بودم، تمام مزایای مالی اعم از شهریه و عیدی و .... را قطع کرده بودند و حتی از دادن حجرهای ساده به من و همکلاسیهایم مضایقه شده بود.... در یکی از روزهای پیگیری، با عزیزی که در رخت مسئول بالادست ارتزاق و حکمرانی میکرد، منازعه بالا گرفت.
فرمود که به فرموده مراجع فلسفه حرام است و شما مرتکب فعل حرام شدهاید! تازه زبانتان دراز است و مطالبه مزایا دارید!!!!
عرضه داشتم بنده شهریه رهبری را میخواهم و ایشان یادگیری فلسفه را واجب کفایی میدانند و از قضا بنده مقلد ایشان هستم و به گمان خودم جزء همان «من به الکفایه»!
▫️النهایه این مشاجره لفظی بی فایده با عذرخواهی بنده بابت جسارتی که روا داشته بودم و برای جلوگیری از عواقب بعدی، به اتمام رسید؛ ولی همان روز در گزارشی شفاهی محضر حضرت استاد فیاضی، به ایشان عرضه داشتم که قطعا در حوزه نفوذیهایی هستند که در کسوت روحانیت در حال لطمه به حوزه هستند و ایشان قویاً تایید کرده و عمیقاً متاثر شدند.
▫️دوستان خوبم.....این اتفاق برای عصر مشروطه و حوزه مقدسه نجف نیست..... برای ده سال قبلِ حوزه علمیه قم است. همان وقتهایی که برخی از دفاتر شهریه، دستور قطع شهریه طلاب محصل در موسسه علامه مصباح یزدی را داده بودند.
▫️کوتاه سخن....حالا که صحبت از نفوذی است و حوزویان گوی سبقت در این میدان را از سایرین ربودهاند، خوب است در کنار بررسی نفوذ فرهنگی در «وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، مطبوعات، وزارت علوم و وزارت بهداشت» که مورد تاکید #حضرت_آفتاب بود، به بررسی ریشهدار #نفوذ_در_حوزههای_علمیه نیز باشیم. شاید الان مجوز این بحثها صادر شده باشد و حتی کتاب نوشتن در اینباره فخر و امتیاز محسوب شود.
▫️ضمنا منتظر نباشیم تا حضرت آقا متذکر این امر شوند چون دیگر نقل و نبات کلامتان ارزشی نخواهد داشت.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا عَلَيكُم أَنفُسَكُم (مائده/۱۰۵)
#نفوذ #فلسفه
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮درباره وجود ذهنی
✍ محسن بهرامی
▫️بحث #وجود_ذهنی در واقع بحث ماهیت #علم و #شناخت است. محور بحث وجود ذهنی تحقیق در ماهیت علم و #ادراک است که اصلاً حقیقت معرفت و علم وآگاهی چیست؟؟ در علم و معرفت چه رابطهای میان عالم و معلوم برقرار میشود؟؟ وقتی ما اشیا را درک میکنیم چه رابطهای میان صورت ذهنی ما و شیء درک شده وجود دارد ؟؟
لذا بحث وجود ذهنی بیشتر جنبه تصوری دارد ودرباره رابطه صورتهای ذهنی با اشیاء خارجی است.
🔻مسئله وجود ذهنی از نظر تاریخچه برای اولین بار در دنیای اسلام مطرح شده و از مسائلی است که خیلی روی آن بحث و جدل شده است.
اما درباب اینکه حقیقت علم و آگاهی چیست نظرات مختلفی ارائه شده، #فلاسفه قائل به نظریه وجود ذهنی هستند. بدین معنا که حقیقت علم عبارت است از حصول وپدید آمدن معانی و صورتهای اشیاء در ذهن انسان که این مفاهیم ومعانی از ماهیت خارجی حکایت میکند.
پس اعتقاد به مساله وجود ذهنی یعنی باور به اینکه اشیاء وماهیات در خارج موجودند و صورت همان ماهیات به ذهن میآیند و از مصادیق وافراد خارجیشان حکایتگری میکنند.
🔻برخی از #متکلمین به وجود ذهنی اعتقاد ندارند یعنی میگویند در مسئله علم و ادراک چیزی در ذهن موجود نمیشود بلکه حقیقت علم از مقوله اضافه است، یعنی علم نسبت اضافی انسان با معلوم میباشد، چنانچه انسان در برابر درخت قرار گیرد اینطور نیست که طبق باورمندان به وجود ذهنی صورتی از آن برای ذهن حاصل شود بلکه صرف قرار گرفتن درخت در برابر انسان و توجهی که انسان به او میکند یک رابطه دوسویه ایجاد میشود که امتداد آن رابطه به وجود متقابل انسان و درخت بستگی دارد و این رابطه متقابل و دوسویه که از سنخ مقوله اضافه است علم میباشد.
🔻برخی دیگر از متکلمین و حتی فیلسوفان قائلند که در مساله علم و معرفت چیزی در ذهن محقق میشود، ولی آن چیز همان ماهیت عینی محقق در ذهن نیست. بلکه شبحی از آن است یعنی یک تصویر غبار آلود از اشیاء خارجی برای ما حاصل میشود که انطباقی با ماهیت خارجی اشیاء ندارد. بلکه شبح ومشابه ماهیت خارجی است. این نظریه تحت عنوان نظریه شبح معروف است.
#فلسفه #وجود
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮فیلسوفان و مسائل و دردهای اجتماعی
✍ احمدحسین شریفی
یکی از مهمترین انتظارات اجتماعی از #فلسفه و فیلسوفان آن است که نقش خود را در تعالی اخلاقی جامعه ایفا کنند.
«خواستههای غیرضرور» افراد و جامعه را نقد کنند و «خواستههای متدانی» آنها را اخطار دهند.
آسیبهای فردی و اجتماعی چنان خواستههایی را فریاد بزنند.
و از راه نقد و ابطال باورهای نادرست و متدانی، بیبنیانی و بیریشگی گرایشها و خواستههای متدانی را نیز نشان دهند.
افزون بر آن،
«مصلحتهای واقعی» مردم را به آنان تعلیم دهند.
و «نیازهای اصیل و اصلی» آنان را یادآوری نمایند.
از طریق تقویت باورهای متعالی، خواستههای جامعه را نیز متعالی کنند.
و از راه تبیین و ترویج باورهای صحیح و مستدل، گرایشها و رفتارهای معقول و درست را در حیات فردی و اجتماعی ترویج دهند.
اینها از نقشها و مسئولیتهایی است که باید فیلسوفان عهدهدار آنها باشند؛ اما معالاسف، درباره بسیاری از فیلسوفان و فلسفهدانان روزگار ما، باید گفت غافل از نیازها و دردهای اصلی و جانکاه اجتماعی و مسائل و معضلات بشری و بینالمللی، مشغول خلوت خویشاند و دلخوش به افکار و اندیشههای انتزاعی خویش: «غافلند این خلق از خود ای پدر».
#الهیات_کاربردی
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮آسیبشناسی تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه
✍ احمدحسین شریفی
🔸علیرغم بیمهریهایی که به #فلسفه و فلسفهآموزی و حتی فیلسوفان در حوزههای علمیه شده است، حوزههای علمیه شیعه در همیشه تاریخ خود، مهد فلسفه و فلسفهورزی و فلسفهاندیشی بوده است. در سدههای اخیر، ظهور میردامادها، ملاصدراها، سبزواریها، طباطبائيها، مطهریها، مصباحها و ... نشانه حیات فلسفه و فلسفهورزی در حوزههای علمیه بوده و هست.
هماکنون نیز به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، از وظایف مدیریت حوزه و اساتید فلسفه این است که تلاش کنند #حوزه_علمیه «مرکز فلسفه»، «مرجع فلسفه» و «قطب اصلی فلسفه اسلامی» باقی بماند.
در سایه این تأکید رهبر فرزانه انقلاب و توجه مدیران حوزه علمیه به این مهم، در سالهای اخیر شاهد «رونق کمّی» دروس فلسفه در حوزه علمیه قم هستم. تا جایی که در سال جاری (۱۴۰۳) تعداد ۲۷۰ درس فلسفه در حوزه علمیه قم تدریس میشود. این رشدی ارزشمند، فوقالعاده و بیسابقه است که نسبت به یک دهه قبل بیش از صددرصد افزایش کمّی را نشان میدهد.
اما نیمنگاهی به عناوین دروس نشان میدهد که نباید و نمیتوان به این رشد کمّی دلخوش بود. جز یک عنوان از ۲۷۰ عنوان درسی که درباره «حکمت عملی» است، و دو عنوان که با محوریت کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم است، بقیه همگی تدریس دو کتاب بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبائی(ره) و احیاناً اسفار و شواهد ملاصدرا است! و البته تعداد اعضای شرکت کننده در کلاسهای حدود یکصد نفر از اساتید این دروس نیز کمتر از ۵ نفر است.
♦️بر این باورم که آموزش فلسفه با این روش
✔️نه خدمت به فلسفه است؛
✔️نه شایسته یک پایگاه قویم و غنی و پربار فلسفی است؛
✔️و نه گرهی از نیازهای فلسفی جامعه ما را میگشاید.
🔹پیشنهاد این بنده آن است که جمعی از دلسوزان فلسفه و مدیران آموزشی حوزه و دانشگاه بنشینند و به تحلیل وضعیت موجود بپردازند:
✔️هم وضعیت تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه را مطالعه کنند؛
✔️هم وضعیت آموزش فلسفه در دانشگاههای کشور را بررسی نمایند؛
✔️هم تعلیم و تعلم فلسفه در دانشگاههای معتبر و مشهور دنیا را رصد کنند؛
✔️هم برآوردی از نیازهای فلسفی جامعه ایرانی اسلامی خود ما داشته باشند؛
✔️و نهایتاً با تکیه بر این دادهها و آگاهیها، طرحی نو و جدید برای تعلیم و تعلم فلسفه درافکنند.
♦️فلسفه اسلامی آنگاه میتواند به حیات و بالندگی خود ادامه دهد که
اولاً، با آغوش باز به استقبال فلسفههای شرقی و غربی رایج در مراکز فلسفی جهان برود؛
ثانیاً، از لاک صرفاً انتزاعی خارج شده و نگاهی کاربستی به اندیشههای فلسفی داشته باشد؛
و ثالثاً، دغدغهمند حل بنیادین مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور باشد.
🔹همانگونه که رهبر معظم انقلاب ۲۱ سال قبل (۲۹/ ۱۰/ ۱۳۸۲) در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی فرمودند: از مهمترین نقصهای فلسفهورزی در حوزههای علمیه آن است که، برخلاف فلسفههای غربی، فیلسوفان مسلمان نتوانستهاند آن ذهنیت فلسفی و آن مطالعات انتزاعی را «امتداد سیاسی و اجتماعی» بدهند. و بر اساس بنیانهای فلسفی خود «سیستمهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی» و همچنین «وضع حکومت»، «کیفیت تعامل مردم با همدیگر» و امثال آن را معین کنند و مع الاسف در «ذهنیّاتِ مجرّد» باقی مانده و «امتداد پیدا نکردهاند».
🔸زمانی که اغلب دروس فلسفی حوزههای علمیه به موضوعاتی مثل فلسفه اسلامی برای کودکان (فابک)، فلسفه اجتماعی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست، فلسفه حکومت، فلسفه اقتصاد، فلسفه فرهنگ، فلسفه مقاومت، فلسفه جهاد، فلسفه علوم انسانی و اجتماعی، فلسفه علم، فلسفه زیست، و سایر فلسفههای مضاف به علوم و امور اختصاص یافتند، آنگاه است که میتوان یک حوزه فلسفی بالنده و در طراز حوزههای علمیه شیعی را شاهد بود.
#الهیات_کاربردی
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮فلسفه، جامعنگری و تصمیمگیری
✍ احمدحسین شریفی
فیلسوفان به دلیل نگاهی کلان و کلی که به هستی دارند، بهتر از دیگران میدانند که بسیاری از مسائل و موضوعات اجتماعی، چندوجهی و چند بعدیاند. هر مسألهای جنبهها و جهات عدیدهای دارد. به همین دلیل، هر مسألهای میتواند راهحلهای عدیدهای هم داشته باشد.
مدیرانی که فاقد چنین نوع نگاهی باشند، ممکن است به نخستین راهحل و پاسخی که به ذهنشان میرسد، قانع شوند و بدون بررسی همه جوانب مسأله، به «تصمیم» برسند؛ تصمیمی که لزوماً ممکن است بهترین تصمیم نباشد و اهداف مورد نظر را تأمین نکند!
البته همین نوع نگاه اگر دقت نشود، «میتواند» آسیبهایی را هم به دنبال داشته باشد؛ فی المثل
«ممکن است» موجب رکود و رخوت و توقف در مسائل اجتماعی شود! زیرا ارائه راهحلهای مختلف و متنوعی که هر کدام در جای خود میتواند درست باشد، موجب سردرگمی و ترس از تصمیمگیری شود. به تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام «إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَاب» (نهج البلاغه، حکمت ۲۴۳)
به علاوه در میان راهحلهای پرشماری که برای هر مسألهای وجود دارد، اگر کسی مبتلا به وسواس فلسفی «پیدا کردنِ بهترین راهحل» شود، احتمالاً راهحلها و پاسخهای او از مصداق «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» خواهد بود. زیرا در مسائل اجتماعی و مدیریتی عنصر «زمان» و «سرعت» بسیار مهم است. جامعه و سازمان، معطل پیدا کردن بهترین راهحل نمیماند.
#جامعنگری
#فلسفه #مدیریت
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
📮معاد جسمانی و منتقدان
✍ محسن بهرامی
▫️نظریه #معاد_جسمانی #ملاصدرا با ویژگیهای بدیع و مطلوبش مورد پذیرش بسیاری از متفکران بعد از وی واقع شد و حتی در نظریات جدیدتری مانند نظریه ملاعلی مدرس زنوزی از آن استفاده شد. اما بداعت مبانی آن از سوی منتقدین حکمت متعالیه مورد رد و انکار قرار گرفت تا جایی که افرادی مانند حکیم میرزا ابوالحسن جلوه و ضیاءالدین دری اصفهانی در صدد برآمدن تا مآخذ و منابع اقوال ملاصدرا در کتب حکمای سلف را بیابند، زیرا به اعتقاد آنها صدرا در آثارش به انتحال و نوعی سرقت علمی از گذشتگان پرداخته است.
🔻ضیاءالدین دری در ترجمهای که از کتاب
"نزهة الارواح" شهرزوری دارد نتیجه تفحصات خود از کتب #صدرالمتالهین را اینگونه بیان میکند:
(معلوم شد که لااقل دو ثلث این کتاب "الاسفار الاربعه" مسلماً عبارات قوم است و نویسنده محترم به خود نسبت داده است و اسم کتاب را نمیبرد... قسمت اول کتاب غالباً از "الفق المبین" میرداماد است، قسمت دوم کتاب بیشتر از "المباحث المشرقیه" و "شرح المقاصد" است، غالب قسمت سوم از مصنفات میرصدر شیرازی و محقق دوانی است و قسمت چهارم در خصوص معاد از مصنفات غیاث الدین منصور پسر میرصدرالدین است.)
▫️بر این اساس دری اصفهانی کوشیده است تا با ریشه یابی مبانی و مقدمات نظریه ملاصدرا در اقوال و آرای حکمای متقدم بدیع بودن را از آن بزداید و در نتیجه نظریه معاد جسمانی صدرالمتالهین را انتحال و رونوشتی از آراء غیاثالدین منصور دشتکی در کتاب "حجة الکلام" وی دانسته است.
🔻البته این نکته قابل بیان است که گرچه صدرا بخش اعظم کتاب "حجة الکلام" دشتکی را عیناً و بدون ذکر نام مولف در کتب خود ذکر کرده است اما این امر به معنای اخذ نظریه غیاث الدین منصور و انتحال و سرقت علمی توسط ملاصدرا نمیباشد، زیرا غیاث الدین منصور دشتکی و صدرالمتالهین در معاد جسمانی با هم اختلاف مبنایی و جوهری دارند وبراساس همین مبانی متفاوت و در عین استفاده از عبارات مشابه به نتایج مختلفی دست یافتهاند.
▫️اساساً ملاصدرا نظریه ابتکاری غیاث الدین منصور در باب معاد جسمانی را مورد نقد و مناقشه قرار داد واشکال تناسخ را بر آن وارد دانسته است. وی با تمسک به مبانی ابتکاری خود در حکمت متعالیه برهانی فلسفی بر اثبات معاد جسمانی اقامه نمود و بسیاری از مطالب و عبارات دشتکی را بدون ذکر نامی از او مورد نقد وبررسی قرار داده است.
🔻براین اساس با اینکه نظریه غیاث الدین منصور و ملاصدرا در باب معاد جسمانی دارای اختلافات مبنایی هستند اما معلوم نیست که چرا ضیاءالدین دری، صدرالمتالهین را متهم به انتحال و تکرار عینی مباحث غیاث الدین منصور میکند؟؟ #شهید_مطهری نیز با اشاره به سخنان ضیاءالدین دری اصفهانی اظهار تعجب نموده که چگونه وی متوجه نشده است که آنچه صدرا در الهیات در باب معاد جسمانی گفته با آنچه دیگران بیان کردهاند تفاوت بسیار دارد. شهید مطهری در ج۳ کتاب مقالات فلسفی به منظور اثبات بداعت مبانی صدرایی شماری از آنها را مطرح کرده و با آراء حکمای متقدم مقایسه نموده است.
#فلسفه
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz