#تقصیر خودم بود که با پای مجازی
یک روز شدم وارد #دنیای مجازی
#اول همه چی خوب و سرجای خودش بود
تا #غرق شدم داخل دریای مجازی
#کم کم که جلو رفتم و دیدم چه فضاییست
گویا شده بودم #خود آقای مجازی
#یک روز یکی برد مرا توی گروهش
پیوستم از آن روز به #اعضای مجازی
#دیدم همه هستند در آن جا قروقاطی
اصلا شده مانند #اروپای مجازی
گفتم که چتِ با #زن همسایه حرام است
گفتند مجاز است به #فتوای مجازی
آن #قدر صفا داشت که هر شب بکنی چت
با مژده و #مژگان و پریسای مجازی
با دیدن یک #عکس شدم عاشق فردی
که بود #فقط داخل رویای مجازی
#آدم شدم و رفتم از آن روز خصوصیش
گفتم که منم #عاشق حوّای مجازی
#آیا پدرت هست که یک روز بیایم
پیشش بکنم از تو تقاضای #مجازی؟!
#خوشحال شد و رفت و سر #ثانیه برگشت
با جعبه ی شیرینی و بابای مجازی
آن روز، همان جا من و او #عقد نمودیم
دادند به ما #پول و هدایای مجازی
#فردای همان روز که رفتم به #سراغش
دیدم که طرف هست هیولای مجازی
#گفتم تو مگر صاحب آن عکس نبودی
آن پسر خوش #چهره و زیبای مجازی
#خندید و به من گفت که آن #عکس خودم نیست
برداشتم از توی فضاهای مجازی
#جای لب و ابرو و رخ #پسرک ناز
دیدم شده ام خام به لالای مجازی
#حیف است، بیایید #جوانان وطن را
دعوت بنماییم به تقوای مجازی
#تقوای حقیقی در فضای مجازی