موضوع الان به کنار ،
به شخصه توی درگیری های اخیر ، ندیدم مردیو که با غیرت بره جلو و دفاع کنه !
همه شدن به ما مربوط نیست !
اونوقت رجز میخونین که اگه زمانِ امام حسین بودیم . .
شما اگه زمان امام حسین بودی هم در برابر رفتار مردم کوفه با حضرت زینب سکوت میکردی ؛
مرد باشیم ، از جنس خلیلی و الداغی ها .
کسی که گریه میکند، اما در عین حال برای پایمال کردن اهداف امام حسین علیه السلام تلاش میکند، همان عمرسعد است.
کسی که از گفتن حق دم فرو میبندد شیطانی لال است.
- امامموسیصدر
تا حالا به مرور سهل انگاری دیدید ؟
از نوع حجاب استایل ها !
توی یکی از این کانال های ایتای خیلی مذهبی عضو بودم ، ادمینش به واقعیت یا به غیر اهل قم بود و شدیدا مقید !
مدتی که گذشت دست هاش به عکسا اضافه شدن ، بعد از اون انگشترای مختلف .
یه مدت کمی که گذشت جریان تبدیل شد به عکس گرفتن از سایه اش و بعد هم عکس گرفتن تو آینه با دوربین به صورتی که چهره معلوم نبود .
هنوز سینِ پست به تعداد اعضا نرسیده بود که عکس بعدی با همان دوربین ، همان پرستیژ و همان آینه گذاشته شد ، منتها اینبار با نیم رخی از چهره !
شک ندارم که مدت کمی میشود تا چهره ی اورا با ارایش ببینم . . .
شقایق نویی نشویم ؛
هرچه هیکل بزرگ کنی
که انسان نمیشوی . .
انسانیت مربوط به داشتنِ
بزرگواریهایِ اخلاقی است ؛
-آیتاللهحقشناس
هدایت شده از کلبه هیلان|🌱
وقتی که با خدا معامله کردی، خودش
طرف حسابِ بقیهاس .
شده است حرف شود بغضِ گلو و برباید قلبی ؟
شده است رخ به رخ مردم این شهر شوی خیره به چشمانِ عدو و بسرایی شعری ؟
شده است حقِ خودت را ندهند و تو فقط بینی خودت را که مقاوم بهشان میخندی ؟
شده است در پسِ یک کوچه ی تنگ ، زیر پای مردی ،
یا به واقع نامرد (!) بکشی چادر خود را که نبازی رنگی ؟
شده است هیچ نیابی مردی که به ریسمان بکشد گردن هر نامردی ؟
#مامانمو_نزنید
- إیـــــــهامٓ - 🇵🇸
شده است حرف شود بغضِ گلو و برباید قلبی ؟ شده است رخ به رخ مردم این شهر شوی خیره به چشمانِ عدو و بسرا
احتمالا قافیه اش یه مقدار دچارِ مشکلِ
شما شعر نو در نظر بگیرید .
- إیـــــــهامٓ - 🇵🇸
به کمپینِ شیرکاکائو نذری بدهیم بپیوندید ؛
[ روایت ماه و آه ]
کیسه ی پر از شیر کاکائو را که روی میز گذاشتند چشمان همهیمان برق زد .
تک تکمان شیر کاکائو دوست داشتیم و تنها ۱۸ عدد برایمان آورده بودند .
اول تصمیم گرفتیم ببریم مهدکودک که با نظر مسئولمان منتفی شد .
ماهم نامردی نکردیم و نفری یکدانه برداشتیم و گذاشتیم برای خودمان .
تصمیم گرفتیم شیر ها که تمام شد به بچه ها شیر کاکائو بدهیم .
چند دقیقه ای از روضه گذشته بود که مادری را همراه دختر کوچک چادر به سرش دیدم .
سمت ما می آمدند ، دلم تاب نیاورد ، خودم شیر کاکائو را برداشتم و رفتم سمتش شیر را ازم گرفت ؛
نگاه کردم در چشمهایش ، نگاهم تار بود . تصویرش را واضح نمیدیدم .
- میشه بغلت کنم خاله ؟
خجالت کشید و روبرگرداند ، مادرش خندید .
پرده ی چشمانم هر لحظه تار تر میشد .
- إیـــــــهامٓ - 🇵🇸
به کمپینِ شیرکاکائو نذری بدهیم بپیوندید ؛
[ روایت ماه و آه ]
لیوان های آب تمام شده بود و هرچه به مسئولین خبر میدادیم فرقی نمیکرد ، بچه ها خسته ی بازی و تشنه ی آب بودند و هرکدام از دور اطراف کلمن آب را دید میزدند که شاید لیوان پیدا کنند .
یکی اما جلوتر آمد
- خاله اب نداریم ؟
شرمم امد .
- آب داریم لیوان نداریم خاله .
سرش را پایین انداخت و لبش را گزید ، سرم را پایین انداختم .
من که بودم که مهمان اباعبدالله را تشنه نگه میداشتم ؟
به یه چمران توی زندگیمون نیاز داریم
که وسط شلوغی میدون تیر و تفنگ،
برگرده بهمون بگه:
اصلا صدای اذان رو شنیدین؟!
- إیـــــــهامٓ - 🇵🇸
محبوبِمن ، دوست داشتن شما قیمه نذری گرفتن است ؛
محبوبِمن ، دوست داشتن شما دیدنِ پرچم مشکی اباعبدالله سر در خانه هاست ؛
طلب میکنن این جسم و روح کنج دنج گوشه ی کتابفروشی همیشگیو . .
کنجِ ادم بودنو ؛
- إیـــــــهامٓ - 🇵🇸
🔖 شماره جدید نشریه خط حزب الله
حس کردم مطالعه اش بر همه واجبه .
چی گفته بودم راجع به جناب آقای سجاد محمدی ؟ . .
فقط یک جمله ، هیئت رو کنسرت نکنید آقا .
خود را با استغفار خوشبو كنيد
تا بوى بد گناهان را بپوشاند .
[ قالمولاعلی ع ]